جذوات و مواقیت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جذوات و مواقیت، از مهم ترین آثار فلسفی
میرداماد است.
جذوات و مواقیت، از مهم ترین آثار فلسفی میرداماد (۹۷۰ـ۱۰۴۱)، به فارسی. نام این اثر، به تصریح مؤلف و در کتابهایی چون نِبْراسُ الضیاء،
القبسات و شرح
میرسیداحمد علوی بر دو بیتی «عینان عینان»، جذوات و مواقیت است
که گاه در برخی منابع
برای اختصار یا از باب
تسمیه کل به جزء، با عنوان جذوات نیز از آن یاد شده است.
جذوات جمع «جَذْوه» به معنای پاره
آتش و مواقیت جمع «میقات» به معنای وعده گاه
است، که ناظر بر فصول کتاب و متأثر از اصطلاحات
حکمت اشراق هستند.
کتاب شامل مقدمهای درباره انگیزه تألیف، دوازده جذوه و ۳۵ میقات است و جذوهها در واقع مقدمهای برای میقاتها به شمار میآیند.
غرض مؤلف از تألیف این اثر، آنگونه که در مقدمه
آمده، آن بوده که علمای
هند در مواجهه با آیه شریفه «فَلمّا تَجلّی ' رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکّاً وَ خَرَّ مُوسی ' صَعِقاً»
دچار این
شبهه شدند که هنگام
تجلی خداوند چرا بدن
حضرت موسی نیز، با اینکه همچون کوه طور جسمانی بود، نسوخت؟ برای یافتن پاسخ این پرسش به سراغ عالمان
ایران زمین آمدند.
شاه عباس، پس از آنکه از علما پاسخ وافی نیافت،
میرداماد را مأمور جوابگویی کرد و وی کتاب جذوات و مواقیت را برای
دفع آن شبهه نوشت، گرچه توفیق اتمام این اثر را نیافت و شبهه یاد شده همچنان بدون پاسخ باقی ماند.
از جمله کسانی که در همان زمان به این شبهه پاسخ دادند،
شیخ بهایی ،
خواجه سلطان محمد نواب پسر
قطب الدین اصفهانی و
آخوند نصیرالدین محمد امامی تنکابنی بودند.
میرداماد
بر این باور بوده که جذوات و مواقیت زاییده اندیشه شخصی او نبوده، بلکه از
الهام غیبی سرچشمه گرفته است.
میرداماد در جذوهها به این مباحث پرداخته است: مراتب طولی و عرضی موجودات، آغاز و انجام هستی، اسامی عالم مجردات و عالم جسمانیات، نسبت عالم کبیر با عالم صغیر، کیفیت ترتیب صدور عقول،
وحدت واجب ،
نظریه مُثُل ، ویژگیهای
نبی ، نفس و بدن، حقیقت
مرگ ، زهد و
عبادت ،
جعل و
ایجاد ، حقیقت
عدد و مراتب آن، مراتب ادراک، ارتباط میان
حروف و اعداد و
اعیان خارجی و
مراتب حروف .
هریک از جذوهها، جز جذوه اول، تتمهای نیز دارند که از آنها با این عناوین یاد شده است: تنویرٌ فی تمثیل، تتّمة الجَذْوة، لَمْعة الجَذوة، قَبَس الجذوة، لُمَع الجذوة، لِحاقة الجذوة، مِقباس الجذوة، لامعة الجذوة، فَلْذة الجذوة، ذُنابة الجذوة و اقتباس الجذوة.
در میقاتها نیز درباره این مطالب بحث کرده است: ملاک افاضه و ایجاد،
مقولات و
اجناس عالیه ، تطبیق حروف بر موجودات و عوالم هستی، گونههای وحدت، واحد حقیقی، مراتب و ادوار حروف، اسرار
کلمه توحید ، دوایر مقطعات نورانی و حروف.
جذوات از آثاری است که در آن
میرداماد طرح کامل افکار
مابعدالطبیعی خود را، به رسم معمول، با آیات قرآنی، احادیث و اشعاری از خودش، عرضه کرده است.
وی
در نخستین جذوه، نظام وجود یا «کتاب مبین الهی» را به دو سلسله تقسیم کرده که یکی سلسله بَدْو (
تجلی ) از ذات متعالی و دیگری، سلسله عَوْد به
مبدأ است.
سلسله اول از ذات متعالی تا مادّه نخستین یا
هیولا ، و سلسله دوم از هیولا تا عود به مبدأ همه موجودات است.
گذشته از این، هر سلسله مشتمل است بر سلسله طولی و عرضی.
سلسله طولی بدو یا تجلیِ وجود دارای پنج مرتبه اساسی است:
۱) مرتبه
عقول محض ،
انوار قاهره .
نخستین مرحله آن
عقل کل ، یا به سخن دیگر، نخستین پرتو ساطع از
نورالانوار است.
۲) مرتبه
نفوس فلکی ه، انوار مدبّره.
نخستین مرتبه آن، که مستولی بر فلک اول است، نفْس کل نامیده میشود.
۳) مرتبه نفوس مُنْطَبِعه و
صور نوعیه افلاک ، نباتات،
طبایع اربعه ،
بسایط کلیات و
اسطقسات عناص ر.
۴) مرتبه
صورت جسمیه ، که همان
صورت ارسطویی ،
جوهر ممتد و نوعیِ وحدانی است.
۵) مرتبه هیولیات، از هیولای فلک الافلاک تا هیولای اسطقسات
عالم کَوْن و فساد .
ترتیب طولی سلسله عود به ذات متعالی هم مشتمل بر پنج مرتبه است:
۱) مرتبه
جسم مطلق و
اجسام نوعیه بسیطه که
فلکیات و
اسطقسات اربعه است.
۲) مرتبه
اجسام مرکبه که از ترکیب اسطقسات حاصل میآیند و صورتهای نوعیه خود را دارند، مانند موادمعدنی.
۳) مرتبه
جسم نباتی که دارای
نفس نباتی است.
۴) مرتبه نفوس منطبعه حیوانات.
۵) مرتبه نوع انسان که دارای
نفس ناطقه است.
نفوس ناطقه انسان
جواهر قادسه و انوار عاقلهاند و ورای این نفوس جز ذات حق نیست.
هریک از این مراتب، چه در سلسله بَدْو و چه در
سلسله عود ، اعراض متعدد دارند که امتدادهای عَرْضی هر مرتبه را تشکیل میدهند؛ یعنی، در هر مرتبه موجوداتی در عرض هم (بدون رابطه علّی و معلولی میان آنها) قرار دارند.
عالم مجردات را
عالم غیب ،
امر ،
ملکوت ،
عقل ،
حیات یا
نور نامیدهاند، حال آنکه دنیای اجسام را عالم خلق، شهادت، مُلْک،
موت یا
ظلمت مینامند.
جوهر ذات انسان چنان از هر دو عالم ترکیب شده که او کل عالم را در خویشتن دارد؛ او عالم صغیر و جهان عالم کبیر است.
عقل آدمی چون
خورشید ،
نفس او مانند
ماه و جسم او به گونه
خاک است.
همانطور که افلاک را
کسوف و
خسوف است،
انسان هم گرفتار کسوف و خسوف عقلی است.
به این معنا که زمینِ جسم او میتواند حاجب پرتو خورشید عقل او در تابش به ماه نفس او باشد.
مراد از دو سلسله بَدْو و عَوْد، پدیدآمدن انسان است که هر دو سلسله را در خود دارد و ازاین رو میتواند تا افلاک عروج کند، همانطور که میتواند به اعماق سافل وجود تنزل کند.
عالم کبیر موجودی ذی
شعور است که سَر آن افلاک برین،
قلب آن
خورشید و سایر اندام او متناظر با اندام انسان است.
به رسم
تمثیل ، میتوان عالم کبیر را به انسان مانند کرد که سر او قطب شمال است، سمت راست او به سوی غرب، صورتش به جانب
افلاک ، پاهایش به طرف جنوب و قسمت چپ او به سمت شرق کشیده شده باشد
کلیت مراتب عالم کبیر و صغیر باهم، کتاب
خداوند است که هر موجودی کلمه یا حرفی از آن کتاب است.
حروف و کلمات این کتاب با قلم الهی، که تمثیلی از
عقل است، نقش شدهاند.
قلم، حقیقت امور را، که نور اسپهبدی نام دارد، بر نفس انسان نقش میکند.
به عبارت خاصِ
میرداماد ، قلم الهی صور حقایق را بر لوح نبی نقش میکند و نبی هم خود ارقام معرفت و هدایت را بر لوح نفس نوع بشر منطبع میسازد و با قلم عقول، حروف ذات موجودات را در کتاب نظام وجود نقش میکند.
عقول، منحصر به افلاک نه گانه نیستند، بلکه همانطور که
اشراقیون هم گفتهاند، عقول از لحاظ تعداد، به عدد کواکب ثابته و سراسر افلاک از بالا تا قمر است.
عقلِ فلکِ قمر، واهب الصور یا عقل فعال نام دارد که به منطقه تحت القمر افاضه وجود و صورتِ وجودی میکند.
میرداماد،
پس از بحث در باره سلسله وجود، به مبحث
توحید میپردازد و سخن خود را با لااله الاالله آغاز میکند تا به لاموجود الاّ هو و لاحَقّ الاّ هو میرسد.
در عرفان همه موجودات، جز وجود نیستند.
میرداماد
رابطه میان وجود و تقرر وجود را به رابطه یک با سایر اعداد تشبیه میکند.
عدد یک در ظاهر اعداد پیدا نیست، حال آنکه در همه اعداد مندرج است.
این رابطه را
عقل و
نفس در نمییابند، ولی تأثیر آن در همه جا محسوس است.
وجود الهی با وحدت ذاتی خود همه چیز را فرا میگیرد.
وحدت او، ماقبل، مابعد و همراه
دهر و
زمان است: وحدتِ پیش از دهر او، وحدتِ امر اوست؛ وحدتِ همراه با دهر او، وحدتِ عقل کلی است؛ وحدت پس از دهر او، وحدت نفس کلی است؛ وحدت با زمان او، وحدت اسطقسات و ترکیبات است.
میرداماد در جذوات اهمیت بسیاری برای نقش تمثیلی حروف و اعداد قائل شده و بدین ترتیب آرای
فیثاغوریان و صوفیان نخستین را تکرار کرده است.
به گفته او
عالم حرف بر
عالم عدد ، عالم عدد بر
عالم کَوْن ، مناسبات عالم حرفی بر مناسبات عددی و مناسبات عددی بر ممازجات و مخالطات عالم کَوْنی منطبق است.
میرداماد
علم خواص و ترکیبات آنها را
طلسم الهی نامیده و به نقل از
ارسطو گفته است که حروف از
اصطکاک کواکب با درجات معیّن
بروج پیدا شدهاند.
مثلاً به هنگام عبور
مریخ از نخستین منزل
برج حَمَل ، الف پیدا میشود.
او میان ۲۸ حرف الفبای عربی و تعداد منازل قمر تناظری برقرار کرده و در باب چگونگی این تناظر به تفصیل سخن گفته است.
میرداماد، همانند بیشتر حکمای پیش از خود، در بر قراری رابطه میان اعداد، حروف الفبا و افلاک به جستجوی مبنای مشترکی که ناظر بر ارتباط میان کتاب وحی و کتاب
طبیعت باشد و میان عالم غیب و
شهادت هم عیناً موجود باشد، بر آمده است.
از نوشتههای او به وضوح برمیآید که با استمداد از معانی باطنی قرآن و از راه ادراک تمثیلی حروف و اعداد و تفاسیر حِکْمی کتب مقدّس، میتوان هم به راز
مابعدالطبیعه و هم به راز کیهان شناسی پی برد و نیز این حقیقت را دریافت که
قرآن تدوینی با
قرآن تکوینی متناظر است و قرآن تکوینی، که
رب النوع همه مظاهر است، همانا لوگوس (در اصطلاح فلاسفه یونانی و
مسیحی ) یا عین
حقیقت محمدی است.
میرداماد در این کتاب
آرای دو گروه از فلاسفه را تحلیل کرده است:
۱)
فلاسفه یونان چون فیثاغورس، اَبَرقُلُس، اَرخوطُس، ارسطو، افلاطون، اَنِکْسیمانس، اومیرُس، رواقیه، سقراط و نیقوماخُس؛ ۲) حکیمان یا متفکران
مسلمان مانند
فارابی ،
ابن سینا ،
ابن تُرْکه ،
شمس الدین محمد خفری و
ابوالفتح محمد شهرستانی .
مؤلف در این اثر
به برخی دیگر از آثار خود استناد کرده و این نشانه آن است که جذوات پس از تمامی آنها تألیف شده است.
این آثار عبارتاند از:
تقویم الایمان ،
الرواشح السماویه ،
التقدیسات ،
الافق المبین ،
الایماضات و التشریفات ،
سدره المنتهی ،
خلسه الملکوت ،
الایقاظات ،
سبعٌ شِداد ،
شرح مقدمه تقویم الایمان ،
الصراط المستقیم ،
عیون المسائل ، و
رساله در اسرار مقطَّعات قرآنیه .
میرداماد ، به رغم داشتن ذوق ادبی، آثار خود را به نثری بسیار پیچیده نوشته است تا تنها برای آشنایان با مباحث فلسفی و علمی قابل استفاده باشد.
نثر جذوات و مواقیت نیز اینگونه است.
در کنار این ویژگی عام میتوان به این مشخصهها نیز اشاره کرد: ملمّع نویسی، در جذوات عبارتهای فارسی و عربی گاه سخت درهم آمیخته است و مؤلف، به دلیل تسلط بر آیات و روایات و اشعار و امثال عربی، با افزودن عبارات تأکیدی و توضیحی عربی در لابه لای جملات فارسی، نثری ترکیبی ارائه کرده است
تقدیم
فعل بر
فاعل در اندکی از جمله ها
تطابق
صفت و
موصوف طبق قواعد
زبان عربی ، مانند نفس مجرده، فطرت ثانیه، دایره عقلیه، صورت جسمیه و اراده حقه؛ درازگویی، مؤلف به وفور از
جملات معترضه ، تشبیهات پیاپی و واژههای
مترادف استفاده کرده و این خود باعث شده که گاه میان فاعل و فعل و
مبتدا و
خبر ، به گونهای
افراط آمیز، فاصله افتد و ارتباط آنها به دشواری معلوم شود.
با مراجعه به مهم ترین نسخههای خطیِ این اثر، با سه نوع از حواشی مواجه میشویم:
۱) حواشی حکیم
ملاعلی نوری (متوفی ۱۲۴۶)، که عمیق ترین و مفیدترین حواشی موجود است؛ ۲) حواشی مؤلف، که بسیار اندک و موجز است؛ ۳) حواشی شماری از کاتبان، که بیشتر به بیان معنای برخی واژگانِ متن اختصاص دارد.
از کتاب جذوات نسخ متعددی در کتابخانههای داخل و خارج ایران وجود دارد که مهم ترین آنها عبارتاند از: نسخه کتابخانه مجلس شورای اسلامی به شماره ۲۰۹۱ که در عصر میرداماد و از روی خط وی کتابت شده و ممهور به مهر تملیکی داماد او،
میرسیداحمد علوی ، و مشتمل بر حواشی مؤلف است
نسخه کتابخانه آیت الله روضاتی که تصویر آن به شماره ۲۷۱۱ در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران نگهداری میشود، این نسخه در زمان حیات مؤلف، در ۱۰۳۴ کتابت شده است
نسخه کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران به شماره ۲/۳۸۲ که از روی خط مؤلف نقل و با آن مقابله شده است
نسخه کتابخانه ملی ملک به شماره ۱۶۷۴ که در ۱۲۷۸ کتابت شده و مزین به حواشی حکیم ملاعلی نوری است.
جذوات نخست در ۱۳۰۲، در بمبئی چاپ سنگی شد.
این چاپ، که سپس در ایران به صورت افست طبع گردید، دارای اغلاط فراوان است.
در ۱۳۸۰ ش، نیز علی اوجبی، آن را بر پایه نسخههای متعدد و معتبر، به ضمیمه حواشی مصنف و حواشی
ملاعلی نوری ، تصحیح و در تهران منتشر کرد.
(۱) آقابزرگ طهرانی.
(۲) ایرج افشار و محمدتقی دانش پژوه، فهرست نسخه های خطی کتابخانه ملی ملک، ج ۵، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۳) اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح فی اللغة و العلوم، چاپ ندیم مرعشلی و اسامه مرعشلی، بیروت ۱۹۷۴.
(۴) خلیل بن احمد، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
(۵) محمدتقی دانش پژوه، فهرست کتابخانه اهدائی آقای سید محمد مشکوه به کتابخانه دانشگاه تهران، ج ۳، بخش ۱، تهران ۱۳۳۲ ش.
(۶) محمدتقی دانش پژوه، فهرست میکروفیلمهای کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ج ۱، تهران ۱۳۴۸ ش.
(۷) محمدتقی دانش پژوه، «نگارشهای
شمسای گیلانی»، جاویدان خرد، سال ۴، ش ۲ پاییز ۱۳۶۰ ش.
(۸) فخرالدین بن محمد طریحی، مجمع البحرین، چاپ احمد حسینی، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۹) منزوی.
(۱۰) محمد باقربن محمد میرداماد، جذوات و مواقیت، با حواشی علی نوری، چاپ علی اوجبی، تهران ۱۳۸۰ ش.
(۱۱) محمد باقربن محمد میرداماد، کتاب القبسات، چاپ مهدی محقق و دیگران، تهران ۱۳۶۷ ش.
(۱۲) محمد باقربن محمد میرداماد، نبراس الضیاء و تسواء السواء فی شرح باب البداء و اثبات جدوی الدعاء، مع تعلیقات علی نوری، چاپ حامد ناجی اصفهانی، تهران ۱۳۷۴ ش.
(۱۳) حسین نصر، «مکتب اصفهان»، ترجمه عبدالحسین آذرنگ، در تاریخ فلسفه در اسلام، به کوشش میان محمد شریف، ج ۲، تهران: مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۶۵ ش.
(۱۴) سعید نفیسی، فهرست کتابخانه مجلس شورای ملی، ج ۶، تهران ۱۳۴۴ ش.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جذوات و مواقیت»، شماره۴۵۳۷.