نسبتدروغ یا بهانسان تعلق می گیرد، مانند «كَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسَلِینَ: قومنوح همه فرستادگان خدا را تكذیب كردند (زیرا تكذیب بعضى تكذیب همه است، یا آنكه اصل رسالت را انکار مى كردند).»
یا به غیر انسان، مانند «وَ كَذَّبَ بِهِ قَوْمُكَ وَ هُوَ الْحَقُ:و قوم تو آن (قرآن) را با آنكه حق است تكذیب كردند بگو: من بر شما گمارده نیستم (تا اجبار كنم و متخلف را کیفر، و فرمانبر را پاداش دهم، بلكه متصدى ابلاغم).»
اِفْتِرا،نیز واژهای قرآنى است كه در معارف گوناگون اسلامى به كار رفته، و از آن نسبتدروغ اراده شده است. در كاربردهای قرآنى، تفاوتی میان دروغ و افترا مىتوان تصور كرد، یعنى دروغ گاهى به صورت انكار صریح رسالت پیامبران نمود پیدا مىكند كه از آن با واژة «تكذیب» در قرآن تعبیر مىشود و گاه اموری ساختگى بهخداوندنسبت داده مىشود كه آن را «افترا» مىخوانند.«وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِبا...:و چه كسى ظالم تر است از آن كه بر خدادروغ بندد...»
. در قرآن كریم، افترا از اقسام دروغبه شمار آمده است: «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً...:و چه كسى ستمكارتر است از كسانى كه بر خدادروغ بندند؟»
«إِنَّما یفْتَرِی الْكَذِبَ...:(چنین نیست كه این كتاب را پیامبربهدروغبهخدا بسته، یا معانى را از دیگران گرفته و الفاظ را خود بافته، زیرا) تنها كسانى دروغ پردازى مى كنند كه به آیات خداایمان نمى آورند (نه پیامبر) و آنهایند كه دروغگویند.»
. تکذیب معنایی وسیع و طیفی گسترده دارد و به هر گونه دروغ شمردنِ حق، پیامبران، فرمانهای پیامبران، معجزات، آیات و کتابهای آسمانی چه در نظر و چه در عمل گفته میشود.
از جمله کارهای بزرگ و مهم همه اقوام هلاک شده، به طور عموم، دروغ پنداری یا تکذیب پیامبران و پیام آنها بوده است. قرآن در سوره قمر علت هلاکت اکثر اقوام را تکذیب پیامبر معرفی می نماید؛ از جمله در آیه ۲۳ می فرماید:«کذبت ثمود بالنذر: قوم ثمود (امت صالح ) نیز بیم دهندگان و هشدارهاى ما را تكذیب نمودند.»
قوم ثمود پیامبرانی را که آنها را از عذاب می ترساندند، تکذیب کردند. تکذیب خدا و پیامبر یا کلام ایشان، عمدتا با دو روش صورت می گیرد: ۱. انکار رسمی و علنی و زبانی؛ که گاه در حد ستیز و کشتن پیامبران و ائمه نیز صورت گرفته است؛ ۲. انکار علمی و ضمنی؛ که با انجام گناه و ترک عمل به گفته، پیامبر، در حقیقت از کلام او بیرون رفته و به تکذیب و در نتیجه انکار و عذاب منتهی شده اند:«ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذینَ أَساؤُا السُّواى أَنْ كَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَ كانُوا بِها یسْتَهْزِؤُن:سپس عاقبت كسانى كه كارهاى زشت انجام دادند این شد كه آیات خدا را تكذیب كردند و آنها را مسخره مىكردند.»
تكذیب از ویژگیهای مشركان و كافرانى است كه پیوسته به دشمنى حق و وحی برخاستهاند و آیات و معجزات پیامبران را سحر خواندهاند: •«وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِآیاتِهِ إِنَّهُ لا یفْلِحُ الظَّالِمُونَ:و كیست ستمكارتر از آن كه بر خدادروغ بسته یا آیات او را تكذیب نموده؟! بى تردید ستمكاران رستگار نخواهند شد.»
•«فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِآیاتِهِ أُولئِكَ ینالُهُمْ نَصیبُهُمْ مِنَ الْكِتابِ حَتَّى إِذا جاءَتْهُمْ رُسُلُنا یتَوَفَّوْنَهُمْ قالُوا أَینَ ما كُنْتُمْ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ قالُوا ضَلُّوا عَنَّا وَ شَهِدُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كانُوا كافِرین:پس چه كسى ظالم تر است از آن كه بر خدادروغ بندد، یا آیات و نشانه هاى او را تكذیب نماید؟! آنهایند كه نصیب شان (در دنیا) از نوشته و مقررى خداوند (از عمر و روزى و اولاد) به آنان مى رسد، تا آن گاه كه فرستادگان ما (مأموران مرگ) به سراغ آنها بیایند كه جانشان را بستانند، مى گویند: كجایند آنهایى كه به جاى خداوند مى خواندید؟ گویند:»
•«فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِآیاتِهِ إِنَّهُ لا یفْلِحُ الْمُجْرِمُونَ:پس چه كسى ظالمتر است از آن كه دروغى بر خدا بندد یا آیات او را تكذیب كند؟ حقّا كه گنهكاران رستگار نمى شوند.»
•«وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِالْحَقِّ لَمَّا جاءَهُ أَ لَیسَ فی جَهَنَّمَ مَثْوىً لِلْكافِرین:و چه كسى است ستمكارتر از آن كه بر خداوند دروغ بندد (و بگوید خدا بتها را شریك و مقرّب و شفیع خود قرار داده) یا حق را چون بدو رسد (مانند نبوت پیامبر و كتاب او) تكذیب نماید؟! آیا در دوزخ جایگاهى براى كافران نیست؟»
تکذیب معنایی وسیع و طیفی گسترده دارد و به هر گونه دروغ شمردن حق، پیامبران، فرمانهای پیامبران، معجزات، آیات و کتابهای آسمانی چه در نظر و چه در عمل گفته میشود. تکذیب کنندگان کیفر دنیوی یا اخروی خواهند داشت. کافران هنگامی که حق به سوی آنها آمد، تکذیب کردند.
اگر مردم شهرها ایمان آورده و تقوا پیشه کرده بودند، قطعا خداوند برکاتی از آسمان و زمین برای آنها میگشود ولی تکذیب کردند. پس برای آن چه میکردند، آنان را فروگرفت.
خداوند در پی بیان نعمتها، اوصاف پروردگار و پاداشها و کیفرهای دنیوی و اخروی فراوان از انسانها مکررا میپرسد: پس کدام یک از نعمتهای پروردگار خود را انکار میکنید؟
دوستدار دنیا و رهاکنندۀ آخرت نه تصدیق کرد و نه نماز گزارد. بلکه تکذیب کرد و روی گردانید سپس با تکبر به سوی خانوادۀ خود رفت. وای بر تو وای. باز هم وای بر تو، وای
کسانی که پیش از آنان بودند به تکذیب پرداختند و از آنجا که حدس نمیزدند، عذاب برای آنان آمد. پس خدا در زندگی دنیا رسوایی را به آنان چشانید و اگر میدانستند، قطعا عذاب آخرت بزرگتر است.