تَغْرُبُ (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تَغْرُبُ:(وَجَدَها تَغْرُبُ في عَيْنٍ حَمِئَةٍ) «تَغْرُبُ» از مادّه
غَرْب (به فتح غین و سکون راء) به معنای فرورفتن و پنهان شدن است.
خداوند اسباب وصول به هر چيزى را در اختيار
ذوالقرنین گذارده بود
عقل و
درایت کافی، مديريت صحيح،
قدرت و
قوت، لشگر و نيروى انسانى و امكانات مادى خلاصه آنچه از وسائل معنوى و مادى براى پيشرفت و رسيدن به هدفها لازم بود در اختيار او نهاديم. او هم از اين وسائل استفاده كرد. تا به
غروبگاه
آفتاب رسيد.
در آنجا احساس كرد كه
خورشید در چشمه يا درياى تيره و گلآلودى فرو مىرود
(وَجَدَها تَغْرُبُ في عَيْنٍ حَمِئَةٍ) و در آنجا گروهى از انسانها را يافت.
به موردی از کاربرد «
تَغْرُبُ» در قرآن، اشاره میشود:
(حَتَّى إِذا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَها تَغْرُبُ في عَيْنٍ حَمِئَةٍ وَ وَجَدَ عِندَها قَوْمًا قُلْنا يا ذا الْقَرْنَيْنِ إِمّا أَن تُعَذِّبَ وَ إِمّا أَن تَتَّخِذَ فيهِمْ حُسْنًا) «تا هنگامى كه به
غروبگاه آفتاب رسيد؛ در آن جا چنان به نظرش آمد كه خورشيد در چشمه تيره و گلآلودى
غروب مىكند؛ و در آن جا قومى را يافت؛ گفتيم: اى ذوالقرنين! يا آنان را مجازات مىكنى، و يا روش نيكويى در مورد آنها انتخاب مىنمايى.»
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرمایند: مراد از
مغرب آفتاب، آخر معموره آن روز از ناحيه
غرب است، به دليل اينكه مىفرمايد نزد آن مردمى را يافت. مفسرين گفتهاند منظور از عين حمئة چشمهاى داراى
گل سياه يعنى لجن است، چون حماة به معناى آن است و مقصود از عين
دریا است، چون بسيار مىشود كه اين كلمه به
دریا هم اطلاق مىگردد.
و مقصود از اينكه فرمود آفتاب را يافت كه در دريايى لجندار
غروب مىكرد اين است كه به ساحل دريايى رسيد كه ديگر ما وراى آن خشكى اميد نمىرفت، و چنين به نظر مىرسيد كه آفتاب در دريا
غروب مىكند چون انتهاى افق بر دريا منطبق است. بعضى هم گفتهاند: چنين چشمه لجندارى با درياى محيط، يعنى
اقيانوس غربى، كه جزائر خالدات در آن است منطبق است و جزائر مذكور همان جزائرى است كه در هيات و جغرافياى قديم مبدأ طول به شمار مىرفت، و بعدها غرق شده و فعلا اثرى از آنها نمانده است.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «تغرب»، ج۳، ص ۲۹۷.