توسل به اهل بیت در سیره علما
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
با توجه به اینکه انسانها دارای ضعف و قصور و آلوده به گناهاند، شایسته است برای رسیدن به تکامل و ارتباط با
خدا و درخواست حوائج خود، از طریق بندگان
صالح و اولیای الهی که دارای
مقام بلندیاند، اقدام کنند و آنها را بین خود و خدا واسطه قرار دهند تا زودتر به نتیجه برسند.
قرآن نیز به این امر توصیه میکند، ولی عدهای در محدوده توسلات و انواع آن دچار خطا شدهاند و بهآسانی سایر
مسلمانان را به
شرک متهم میکنند. برای کشف
حقیقت و اثبات
مشروعیت توسل شایسته است به سراغ
سیره معصومان که فانی در
توحید و از هر نوع شرک مبرا بودهاند، برویم تا روشن شود که آنها تا چه اندازه
توسل را تأیید میکنند.
توسل و
عشق وافر به
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و
اهل بیت ایشان (علیهمالسلام) از امتیازات خاص فرهنگ
تشیع به شمار میرود که ریشه در
آیات نورانی وحی و فرمایشات
معصومین (علیهمالسلام) دارد. در نظر
شیعه نبی مکرم
اسلام (صلياللهعليهوآلهوسلم) و اهل بیت ایشان وسایط
فیض الهی هستند که
خداوند از طریق ایشان برکات خویش را بر بشر میفرستد و این وساطت هم در زمینه تکوین و هم در زمینه
تشریع و
هدایت بشر است و از طرف دیگر
حیات و ممات ایشان یکسان است؛ ازاینرو
تمسک و توسل به این انوار پاک در
دنیا باعث وساطت این بزرگواران نزد پروردگار و حل شدن مشکلات با افاضه الهی و موجب
شفاعت آنها در
قیامت میگردد و کسی که قدم در راه
اطاعت از دستورات آنها بنهد، رستگار خواهد شد.
در
زیارت جامعه که از لسان مبارک
امام هادی (علیهالسلام) صادر گردیده، اینگونه میخوانیم:
«مَن اتاکم نجی و من لم یاتکم هلک... من والاکم فقد والی الله و من عاداکم فقد عادی الله... بکم فتح الله و بکم یختم و بکم ینزل الغیث و بکم یمسک السماء ان تقع علی الارض... من اراد الله بدا بکم...»؛
«هر کس نزد شما آمد، نجات خواهد یافت و کسی که از شما فاصله گرفت، هلاک میشود... هر کس شما را دوست بدارد، خدا را دوست داشته و هر کس با شما دشمنی کند، با خدا
دشمنی کرده است... به شما خداوند آغاز میکند و به شما پایان میدهد و به وسیله شما
باران میفرستد و به وسیله شما
آسمان را نگه میدارد... هر که خدا را خواهد، باید از طریق شما آغاز کند و به خدا تقرب جوید...».
آیات نورانی
قرآن نیز مؤید این
سیره رایج در بین شیعه است: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَيهِ الْوَسِيلَةَ ...»؛
«ای کسانی که
ایمان آوردهاید، از
خدا بترسید و برای نزدیک شدن به او وسیله بجویید».
وسیله، در این
آیه شریفه معنای وسیعی دارد و هر چیزی را که به کمک آن تقرب به حضرت
حق حاصل شود، شامل میگردد؛ اعم از ایمان به خدا،
عبادت او،
جهاد در در راه خدا و یا
شفاعت پیامبر،
امامان و بندگان صالح خدا.
چنانچه
امیرمؤمنان (علیهالسلام) در موردی در ذیل این
آیه فرمودند: «انا وسیلَتُه» «من وسیله تقرّب به خدا هستم».
و در مورد دیگر مصادیق «وسیله تقرب به خدا» را ایمان،
نماز،
روزه و جهاد معرفی کردند، «ان افضل ما توسل به المتوسلون الی الله سبحانه الایمان به و برسوله...»
سیره عملی
مسلمین در زمان پیامبر اکرم (صلياللهعليهوآلهوسلم) بر همین منوال بوده که از پیامبر میخواستند نزد
خداوند شفاعت آنها را بنماید و قرآن
نیز بر آن صحه گذاشته است.
روایات نیز در این زمینه بسیار است که به ذکر یک
روایت از
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) اکتفا میکنیم:
سلمان فارسی میگوید: از
رسول خدا شنیدم که میفرمود: خداوند میفرماید: ای بندگان من! آیا چنین است که کسی حاجات بزرگی از شما میخواهد و شما حوائج او را بر نمیآورید؛ مگر اینکه کسی را نزد شما
شفیع قرار دهد که محبوبترین مردم به نزد شماست، آنگاه
حاجت او را به احترام آن شفیع برمیآورید. حال آگاه باشید و بدانید که گرامیترین
خلق و افضل آنان نزد من
محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) است و برادر وی
علی و امامان پس از وی همانان که وسیلههای مردم به سوی من هستند، اینک بدانید که هر کس حاجتی دارد و نفعی را طالب است یا آنکه دچار حادثهای بس صعب و زیانبار گشته و رفعِ آن را خواهان است، باید مرا به محمد (صلياللهعليهوآلهوسلم) و آل طاهرینش بخواند تا به نیکوترین وجه آن را برآورم».
حال از همین روست که زندگی عالمان راستین سرشار از ابراز
عشق و علاقه به انوار مقدس
معصومین (علیهمالسلام) و توجه و توسل به آنهاست و خود نیز اذعان داشته و دارند که از مهمترین اسباب
توفیق ایشان در رسیدن به مدارج علمی و معنوی، توسل به اهل بیت و عنایات ایشان بوده است.
برخی بزرگان درباره
توسل به اهل بیت (علیهمالسلام) سخنانی را بیان کردند:
حضرت
امام خمینی (رحمةاللهعلیه) فرمودند:
ـ «حق تعالی شانه، چنانچه
محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و دودمان او را وسایط هدایت، راهنماهای ما مقرر فرموده و به برکات آنها امت را از
ضلالت و
جهل نجات مرحمت فرموده، به وسیله شفاعت آنها، قصور ما را ترمیم و
نقص ما را تتمیم فرماید و
اطاعت و عبادت ناقابل ما را قبول فرماید».
ـ «ذکر خیر اصحاب ولایت و
معرفت موجب صحبت و تواصل و تناسب میشود و این تناسب باعث تجاذب شود و این تجاذب باعث تشافع شود که ظاهرش اخراج از ظلمتهای جهل به انوار
هدایت و
علم است و باطنش ظهور به شفاعت است در
عالم آخرت».
آیت الله
شیخ محمد بهاری همدانی (رحمةاللهعلیه) فرمودند:
«باری چون قصد
زیارت اولیای حقیقی (سلاماللهعلیهم) را بنماید، اولاً باید بداند که نفوس مقدّسه طیّبه طاهره چون از ابدان جسمانیه مفارقت نمود و متصل به
عالم قدس و
مجردات گردید، غلبه و احاطه ایشان به این عالم اقوی گردد و تصرفاتشان دراین نشأت بیش از سابق میشود و اطلاعاتشان به زائرین اتم و اکمل گردد... پس نسیم الطافشان و رشحات انوار آن بزرگواران بر زواّر و قاصدین ایشان و به جهت خواری دشمنانشان... و به امید استشفاع از برای
بخشش گناهان و رجای وصول بر فیوضات عظمیه رو به آن بزرگواران کند با مراعات آن آدابی که در کتب مزار ثبت است».
آیت الله قاضی (رحمةاللهعلیه) در ضمن توصیه به زیارات مختلف و توسل به
اهل بیت (علیهمالسلام)، اینگونه به شاگردان خویش توصیه میکنند: «قرائت زیارت جامعه در هر
روز جمعه، مقصودم همان زیارت جامعه معروفه است».
حضرت
آیت الله العظمی بهاءالدینی (رحمةاللهعلیه) سفارش مؤکدی نسبت به
توسل به
معصومین (علیهمالسلام) و بالاخص
حضرت زهرا (سلاماللهعلیهم) داشتند و میفرمودند: «ما میدانیم هر چه را که
حضرت فاطمه (سلاماللهعلیهم) امضا کند، از نظر
پیامبر و
ائمه امضا شده است که هیچ حرفی روی آن نیست».
حضرت
آیت الله بهجت (حفظه الله) فرمودند:
«امام عین الله ناظره است...
امام زنده است، ناضر است قادر و مقتدر است.
ائمه (علیهمالسلام) حاضرند، میبینند، جواب میدهند... التفات ما کم است...
زیارت شما قلبی باشد. در موقع ورود اذن دخول بخواهید. اگر حال داشتید، به
حرم بروید... اگر حالتان مساعد نیست، به کار مستجی دیگری بپردازید. سه روز
روزه بگیرید و
غسل کنید و به حرم بروید و دوباره از حضرت اجازه ورود بخواهید... همه زیارتنامهها مورد تأیید هستند.
زیارت جامعه کبیره را بخوانید.
زیارت امین الله مهم است.
قلب شما بخواند، با
زبان قلب بخوانید ...».
در
سیره عملی برخی بزرگان، توسل به اهل بیت (علیهمالسلام) نمایان است:
عشق و علاقه و توسل حضرت
امام خمینی (رحمةاللهعلیه) به اهل بیت (علیهمالسلام) زبانزد همه کسانی است که با ایشان ارتباط داشتهاند. از جمله برنامههای ایشان در مدت ۱۵ سالی که در
نجف بودهاند، رفتن به زیارت
امیرمؤمنان (علیهمالسلام) سه ساعت از
غروب گذشته در هر شب و خواندن زیارت جامعه و
توسل به ایشان بوده است. ایشان در تمام زیارات مخصوص
امام حسین (علیهالسلام) در این مدت از
نجف به
کربلا میرفتند و در تهران هم که بودند، این زیارات از راه دور انجام میشد.
یکی از نزدیکان امام (رحمةاللهعلیه) میگوید: «علاقه امام به اهل بیت (علیهمالسلام) در حد وصفناشدنی است.
امام عاشق آنهاست. عاشقی که تا صدای یا حسین بلند میشود بیاختیار
اشک میریزد. ایشان که در شهادت فرزندشان
حاج آقا مصطفی (رحمةاللهعلیه) یک
قطره اشک نریختند».
«از ویژگیهای
علامه امینی (رحمةاللهعلیه) صاحب کتاب
الغدیر، عشق و ولای کامل او بود نسبت به
آل محمد (علیهمالسلام)، عشقی وصف ناشدنی که میتوان گفت «الغدیر» نیز در اثر همین عشق نوشته شد. در مجالس با صدای بلند بر مصائب آل محمد (صلياللهعليهوآلهوسلم) میگریست؛ به طوری که دیگران و به خصوص اهل منبر و نوحهخوانان تحت تأثیر گریه ایشان منقلب میشدند، گویا یکی از آل محمد در مجلس است و اگر گوینده مصیبت نام
حضرت زهرا (سلاماللهعلیهم) را میبرد، آنگاه خون در رگهایش متراکم شده و چونان کسی که ظلم بر ناموس او رفته، فریاد میزد و همراه اشک بیامان، از چشمانش شعله
آتش بیرون میزد».
ایشان بارها به محضر امیرمؤمنان متوسل شده بودند و
حاجت گرفته بودند.
آیت الله بهاءالدینی نقل کردهاند مرحوم علامه موقعی به کتابی جهت نوشتن الغدیر نیاز پیدا کرده و به محضر امیرمؤمنان (علیهالسلام) متوسل میشوند، ولی مدتی میگذرد خبری نمیشود. در آن حین روزی در حرم بودهاند. یک
عرب بیابانی میآید، رو به ضریح کرده و با جسارت میگوید: یا
علی! اگر مردی کار مرا انجام بده؛ و هفته بعد موقعی که علامه در حرم بوده، در همان نقطه برمیگردد و میگوید: یا علی! مردی، کارم انجام شد. علامه ناراحت میشوند که چهطور
حاجت ایشان روا نمیشود. شب در عالم رؤیا حضرت را زیارت کرده، به ایشان میگویند: آخر آنها بدوی هستند و طبق طفولیتشان با ایشان برخورد میکنیم، نباید آنها را معطل کرد؛ اما شما که با ما آشنایی دارید، معطل هم بشوید از ارادت شما کاسته نمیشود. صبح فردا، پیر زنی کتابی را در دستمالی بسته محضر علامه میآورد، علامه مشاهده میکند که همان کتابی است که از حضرت خواسته بودند.
آیت الله العظمی حائری یزدی (رحمةاللهعلیه) مؤسس
حوزه علمیه قم، دستور داده بودند همه روزه قبل از درس کسی قدری
مصیبت حضرت
سیدالشهدا (علیهالسلام) بخواند و سپس درس را شروع میکردند. این بزرگوار حتی زمانی که
مرجع تقلید بودند، در جلوی دسته عزاداری در کوچه و خیابان حرکت کرده و بسان مردم عادی بر سر و سینه میزدند و میفرمودند: من هر چه دارم، از سیدالشهدا دارم.
آیه الله حائری قبل از سفر به
ایران، در
کربلا زندگی میکردند.
خواب میبینند که به ایشان گفته میشود بیشتر از ده روز زنده نخواهند بود. ایشان خواب را فراموش میکنند. روز دهم که
روز تعطیلی بوده، با دوستان به باغات کربلا میروند. ناگهان ایشان تب کرده و درد شدیدی بدن او را فرا میگیرد. بالاخره او را به منزل میآورند و در بستر میافتد. آنگاه خواب خود را به یاد میآورد؛ ولی دیگر در حالت
احتضار قرار گرفتهاند. مشاهده میکند سقف شکافته شد و مأمورین ملک الموت برای قبض روح پایین آمدند. ایشان در آن حال توسل به آقا امام حسین (علیهالسلام) پیدا کرده و میگویند: آقا جان! من نوحهخوان شمایم، مردن
حق است؛ ولی دست من خالی است و ذخیره
آخرت تهیه نکردهام. اگر ممکن است تمدید بفرمایید. ناگهان مشاهده میکند شخصی از سقف پایین آمد و گفت: آقا تمدید فرمودند و با آن دو نفر برگشتند. ایشان بعد از رفتن آنها حالشان بهتر شده و از
مرگ حتمی نجات مییایند؛ به طوری که دیگران فکر میکردند مرده است. بعد از این ماجرا به ایران سفر نمودند. ابتدا
حوزه علمیه اراک و سپس
قم را تشکیل داده و به آن رونق بخشیدند که موجب
خیر و
برکت زیادی برای
تشیع شد.
آیه الله
سید محمدحسین حسینی طهرانی، درباره عشق
علامه طباطبایی (رحمةاللهعلیه) به
اهل بیت (علیهمالسلام) اینگونه نوشتهاند: «... نکته اول دل بستگی ایشان به اهل بیت (علیهمالسلام) بود و در حقیقت ولای اهل بیت برای ایشان به منزله یک شمعِ شبافروز شبستانِ زندگی بود، نسبت به اهل بیت به خصوص
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) تا سر حد عشق دل بستگی داشت. هیچ به خاطر ندارم از اسم هر یک از ائمه بدون ادای احترام گذشته باشند. در مشهد که همه ساله مشرف میشدند و تابستان را در آن جا میماندند؛ وقتی وارد صحن حرم
حضرت رضا (علیهالسلام) میشدند بارها که در خدمتشان بودم میدیدم که دستهای مرتعش را روی آستانه در میگذاشتند و با بدن لرزان از جان و دل آستانه در را میبوسیدند. گاهی از محضرشان التماس دعائی درخواست میشد میگفتند: بروید از حضرت بگیرید، ما اینجا کارهای نیستیم، همه چیز آن جاست».
ملاصدرا (رحمةاللهعلیه) هنگامی که در کهک اقامت داشت و به تحقیق و بررسی مسائل فلسفی میپرداخت، گهگاه از
کهک به
قم میآمد و برای حل مشکلات علمی از
روح مقدس
حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) استمداد میجست، که خود نیز در قسمتهایی از کتب خود به آن اشاره دارد.
آیت الله العظمی بروجردی (رحمةاللهعلیه) فرموده بودند: «دورانی که در
بروجرد بودم، وقتی، چشمانم کمنور شده بود و بهشدت درد میکرد، تا اینکه
روز عاشورا هنگامی که دستههای
عزاداری در شهر به راه افتاده بود، مقداری گل از روی سرِ یکی از بچههای عزادار دسته، که به علامت عزا بر سر خود مالیده بود، برداشتم و به چشمان خود کشیدم و در نتیجه فوراً چشمانم نور خود را باز یافت و دردش تمام شد».
مرحوم
محدث قمی (رحمةاللهعلیه) مینویسد: «این حقیر نیز، هرگاه به سبب نوشتن زیاد، چشمم ضعف پیدا میکند،
تبرک میجویم به تراب مراقد
ائمه (علیهمالسلام) و مس کتابت
احادیث و اخبار و بحمدالله چشمم در نهایت روشنی است».
آیت الله العظمی مرعشی نجفی (رحمةاللهعلیه) که ارادت ویژهای به خاندان
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و همینطور زیارت حضرت معصومه (سلاماللهعلیهم) داشتند، موقعی برای تهیه جهزیه دخترشان، دست تنگ بودهاند. متوسل به
حضرت معصومه (سلاماللهعلیهم) میشوند و چیزی نمیگذرد که حاجت ایشان برآورده شده و جهیزیه دخترشان فراهم میگردد.
عارف کامل
آیت الله قاضی (رحمةاللهعلیه) فرمودهاند: روزی در محضر آقا حاج سید مرتضی کشمیری برای زیارت مرقد حضرت
ابا عبدالله الحسین (علیهالسلام) از
نجف اشرف به
کربلای معلا آمدیم و ابتدا در حجرهای که در مدرسه
بازار بین الحرمین بود وارد شدیم. چون به در
حجره رسیدیم، دیدم قفل است. مرحوم
کشمیری نگاهی به من کرد و گفت: آقای قاضی میگویند هر کس نام مادر
حضرت موسی (علیهالسلام) را به قفل بسته ببرد، باز میشود. مادر من
فاطمه زهرا (سلاماللهعلیهم) از مادر حضرت موسی کمتر نیست و دست به قفل برده و گفتند: «یا فاطمه» و قفل باز شد و ما وارد حجره شدیم.
عشق و علاقه فراوان به
رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و شور و شوق بسیار به
اهل بیت (علیهمالسلام) از اول کودکی در وجود آیت الله العظمی بهاءالدینی (رحمةاللهعلیه) بود؛ لذا از بچگی در حرم
حضرت معصومه (سلاماللهعلیهم) خدمت میکردند و برای زوار آب میآوردند. ایشان جریان یکی از توسلات خویش به محضر حضرت رضا (علیهالسلام) را اینگونه میگویند: «در اولین سفری که به مشهد مشرف شدم، بیماری سختی داشتم، رو به سوی آن
امام رئوف نموده، عرض کردم: یابن رسول الله! ما با آنچه تا حال در مورد شما شنیدیم، کاری نداریم تا خود مشاهده نکنیم، کاری درست نمیشود. میخواهم مشاهده کنم که شما مریض را
شفا میدهید»، کلام ایشان تمام میشود. دقایقی بعد نسیم سلامتی از آستان لطف رضوی (علیهالسلام) به سوی ایشان میوزد و حال ایشان خوب میشود.
آیت الله العظمی گلپایگانی (رحمةاللهعلیه) موقعی به بیماری سختی مبتلا میشوند که تشخیص پزشکان در
ایران سرطان اثنا عشر یا
لوزالمعده است و ایشان را برای
عمل جراحی به انگلستان میبرند. در همان شب اول که ایشان در
بیمارستان بستری میگردند، چنانچه روش ایشان در مشکلات سخت
توسل به
معصومین (علیهمالسلام) بوده، متوسل به محضر
ولی عصر (عجلاللهفرجهالشریف) میشوند. صبح وقتی پزشک ایرانی همراه ایشان به سراغ معظم له میآید، میفرمایند: به پزشکان بگویید: فعلاً دست نگه دارند و معاینه مجدد بشود. وقتی علت را جویا میشوند، میفرماید: «آقا
امام عصر (عجّلاللهفرجهالشریف) فرمودند که من
شفا پیدا کردهام» و آزمایشات مجدد نشان میدهد اثری از سرطان در وجود ایشان نیست.
آیت الله میرزا شیخ محمدجواد انصاری همدانی (رحمةاللهعلیه) توصیه زیاد به توسل به ساحت مقدس معصومین (علیهمالسلام) در زیر
آسمان داشتند و خود از این راه به مقاصد بزرگی رسیده بودند. ایشان در نامهها و دستورالعملهایی که به دوستان و طالبان
معرفت داشتند،
توسل به ساحت مقدس
اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) را برای رسیدن به مقامات روحانی توصیه مینمودند.
و اولیای خدا اینگونه خاضعانه، به محضر معصومین (علیهمالسلام) متوسل میشدند و
برکات و توفیقات بسیاری را از این طریق کسب مینمودند.
عشق و ارادت آنها به این انوار پاک موجب عنایت آن بزرگواران به ایشان بوده و آنها را در طی مدارج معنوی و علمی رهمنون شده است.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «توسل به اهل بیت در سیره علما»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۴/۱۹.