تورات در فرهنگ اسلامی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نام
تورات ــ کتاب آسمانی نازل شده بر
حضرت موسی (ع) ــ بارها در
قرآن کریم آمده، و در فرهنگ
ادیان سامی در طول تاریخ به همین نام شناخته شده است.
طی سدهها، متنی مرکب از ۵ سِفر (اسفار خمسه) نزد یهودیان و مسیحیان به عنوان
تورات شناخته میشده، و بخش آغازین
عهد عتیق محسوب شده است.
اما
مسلمانان متن موجود را
تحریف شده تلقی میکردهاند و از دیدگاه آنان،
تورات یاد شده در
قرآن کریم اشاره به متن اصیلِ پیش از تحریف دارد.
بدینترتیب، نحوۀ ارتباط میان متن اصلی
تورات و آنچه نزد یهودیان و مسیحیان از
تورات شناخته است، همواره مسئلهای مهم نزد مسلمانان بوده است؛ مسئلهای که در حوزههای گوناگون ادبیات دینی از تفسیر گرفته تا ردیههای نوشته شده بر ادیان قابل پیجویی است.
باور به اینکه،
تورات موجود به نحوی مبتنی بر متن اصیل
تورات است، زمینهساز آن بوده است تا
تورات یهود نزد مسلمانان همواره با احترام تلقی شود و در مواردی که مبانی کلامی آنان اجازه میداده، به عنوان
منبع مورد استفاده قرار گیرد.
لغتشناسان و عالمان عرب ریشۀ واژۀ
تورات را «وَری» به معنای «شعله را برافروختن» دانستهاند
این در حالی است که احتمال عربی بودن واژه پذیرفته شود؛ چه، در صورت عبری بودن آن، بحث وزن و اشتقاق واژه معنا ندارد.
تورات در کنار نام برخی دیگر از کتابهای آسمانی همچون
انجیل و
زبور ، یکی از چند
کتاب آسمانی است که در قرآن کریم آمده است و با ۱۸ بار بسامد، یکی از پرکاربردترین آنها به شمار میرود.
در این
آیات به برخی از موضوعات توجهی ویژه شده است. ۴ بار یادکرد مستقیم از نزول
تورات از سوی
پروردگار ،
آشکارترین شیوۀ تأیید و تصدیق آن توسط قرآن کریم است.
حال آنکه نهتنها
تورات مورد تأیید الٰهی است، بلکه همچون اسماء آموخته به
آدم (ع)، در شمار آموزشهای باری تعالی قرار دارد و آموزش داده میشده است.
در این مُنزَل الٰهی،
هدایت و روشنایی جاری است
و به عنوان وسیلهای برای
حکم کردن در میان یهود،
احکام و فرامین پروردگار در آن جاری است.
بر همین اساس است که ضمن تصدیق ربانیون و خداشناسان، مورد استفادۀ انبیای
بنیاسرائیل نیز قرار گرفته است.
رویکرد تاریخگونۀ قرآنی و توجه دادن به تقدم و تأخر در نزول
تورات در برخی از آیات قابل پیجویی است.
بر دین حنیف بودن
ابراهیم (ع) و تقدم بر نزول
تورات و نیز تبیین برخی
احکام و محرمات توسط اسرائیل (
یعقوب ) پیش از
تورات از همین دست
آیات است.قرارگیری این منزل الٰهی در کنار مفهوم کتاب و حکمت که از آموزشهای اٰلهی است، بیانگر ارزش و جایگاه آن در قرآن کریم است.
همچنین آموزش آن به همراه کتاب و حکمت و در کنار انجیل به عیسی (ع)، نه تنها مفهوم آموزشی خود را دارا ست، بلکه نشانگر آن است که این کتاب آسمانی از سوی
عیسی (ع) نیز مورد تأیید قرار گرفته، و تصدیق شده است.
دو بار یادکرد این آموزش به عیسی، در کنار ۸ بار ترکیب قرارگیری
تورات و
انجیل دارای بار مفهوم قابل توجهی است.
گونهای از تکمیل
تورات توسط انجیل در همین باهماییها مشاهده میشود؛ حال آنکه ۳ بار تصدیق
تورات توسط عیسی
مسیح ،
و تصریح
آیات الهی به اینکه انجیل مکمل
تورات است و برای تکمیل آن فرو فرستاده شده
بر این سخن مؤیدی محکم است.
بر این مبنا برخی از تغییراتی که عیسی (ع) در آموزههای
تورات به وجود آورده است،
به وجه مکملیِ انجیل نسبت به
تورات باز میگردد.
از دیگر موضوعات قابل توجه دربارۀ
تورات در قرآن کریم، آن است که در این کتاب آسمانی،
تورات، انجیل، زبور و
قرآن کریم در عرض یکدیگر و گاه در کنار هم قرار یافته،
و در راستای یکدیگر و دارای مفاهیمی یکساناند.
بدین ترتیب مشاهده میشود که
تورات حتی به عنوان سابقه و پیشینهای برای اندیشۀ الٰهی قرآن کریم یاد شده است.
آنچه در قرآن کریم دربارۀ
تورات آمده را از چشماندازی دیگر نیز میتوان مورد توجه قرار داد و آن
تورات نزد بنیاسرائیل است.
چگونگی بینش قرآنی از این امر بسیار حائز اهمیت است؛ از این دیدگاه برخی از مطالب قابل بررسی بوده، و نشانگر بیان قرآنی از شیوۀ عملکرد
یهود نسبت به کتاب آسمانی آنها
تورات است.
در نگاهی کلی به قرآن کریم میتوان دریافت که عمل به
تورات و دستورات آن توسط بنیاسرائیل و یهودیان راهیابی به
بهشت و بهره بردن از نعمتهای آن را در پی دارد.
عمل به
تورات خود در بر دارندۀ ارزشهایی است که سبب میشود تا عاملان بدان، خود جایگاهی بلندمرتبه یافته، نه تنها به مثابۀ
اهل کتاب ، که به دلیل شیوۀ برخورد آنها با کتاب آسمانیشان در شمار اهل
دین قرار یابند.
در مقابل این نوع برخورد قرآنی نسبت به یهودیان معتقد به
تورات و عامل بدان، دوریگزینان از اندرزها و احکام الٰهی
تورات اسباب نارضایتی قرآنی را موجب میگردد.
ناخرسندی قرآنی از این شیوۀ رفتاری و عملکرد سبب شده است تا اجتناب یهود از گفتههای
تورات مورد توجه قرار داده شود
و انکار دادههای توراتی
و
دروغ بستن یهود بدان
و عمل نکردن به دستورات الٰهی
تورات نه تنها در قرآن کریم برجسته شود، بلکه چنین مییابیم که این اعمال اسباب آن را فراهم میآورد تا ایشان در عداد ظالمان قرار گیرند.
بدینترتیب در اینجا دیگر در اختیار داشتن
تورات به عنوان کتاب آسمانی نه تنها برای یهود مفهوم هدایتگری ندارد، بلکه تنها اسباب زحمت آنها ست و فقط همچون حاملان آن تلقی میگردند.
قرآن کریم در برابر احترام گذاردن به بنی اسرائیل و یهودیان و قرار دادن آنها در شمار اهل کتاب و یکتاپرستان، آن دست از یهودیان را که
تورات را نفی، و به شیوهای ناصواب نسبت بدان عمل میکنند، به ستورانی مثل میزند که حملکنندگان کتاب ارزشمند
تورات هستند.
افزون بر دو گونه نگاه مختلف قرآنی نسبت به
تورات، باید به موضوع دیگر یعنی اطلاعرسانیهای قرآنی از آنچه در
تورات آمده است، پرداخت.
از مهمترین موضوعات آمده در
تورات که در قرآن بدان اشاره شده، نام
پیامبر اسلام (ص) است
به جز آن، یادکرد از سیمای نمازگزاران و ساجدان است که آثار نورانیت در آن هویدا ست و در
تورات بدانها اشاره شده است.
نقش جهاد در راه خدا از سوی
مؤمنان نیز نمونهای دیگر از اطلاعرسانیهای قرآنی از
تورات است.
با توجه به آنچه گفته شد، میتوان در یک تقسیمبندی کلی
تورات در قرآنکریم را با دو منظر متفاوت مورد توجه قرار داد: بر این اساس
تورات در یک منظر کتابی آسمانی است و وجوه الٰهی و آسمانی آن مورد توجه قرار میگیرد؛ تصدیق الٰهی و قرآنی، در شمار آموزشهای اٰلهی بودن آن، همراه بودن آن با مفهوم
حکمت ، وجود
هدایت و روشنی و
احکام الهی در آن، همه نمونههایی از همین دست است.
در برابر، آنگاه که
تورات از قالب مفهوم ارتباط آسمانی ـ زمینی خداوند با پیامبر خود،
موسی (ع) خارج گشته، در قالب مصداقی زمینی به عنوان کتاب پیروان دین موسی (ع) قرار مییابد، نوع بازخورد آیات قدری تفاوت مییابد.
در این منظر
تورات آشکارا مورد نقد قرآنی قرار میگیرد.
موضوع تصدیق
تورات توسط عیسی (ع)، انجیل به عنوان مکملی برای
تورات، و در نهایت دو نوع برخورد یهودیان با
تورات و پذیرش یا تکذیب آن همه در همیندست قرار دارد و در منظر زمینی
تورات جلوه مییابد.
در سخن از
تورات به عنوان کتاب آسمانی یهودیان و یادکرد آن در قرآن باید به این نکتۀ ریز و مهم اشاره کرد که از بابت «کتاب» بودن آن، در ترکیب «اهل کتاب» (با تخصیص) دقیقاً جایگزین یهودیان به کار میرود.
بر همین اساس است که در قرآن کریم به جز نام
تورات، اصطلاحات و اسامی دیگری نیز برای کتاب آسمانی این قوم یاد شده که افزون بر فحوای کلام و چینش قرآنی، مفسران نیز غالباً آن اسامی را با
تورات یکی دانستهاند و مهمترین آن «کتاب» است.
بهکارگیری واژۀ «کتاب» به عنوان منزل الٰهی بر موسی (ع) و قوم یهود، و انتساب آن به موسی (ع) از مهمترین و پرکاربردترین این اسامی است.
ترکیب جملۀ پرتکرار «آتَیْنٰا موسَی الْکِتابَ» و جملات و ترکیبات مشابه آن همچون «کتاب موسی» با ۱۷ بار بسامد در قرآن در همین راستا ست.
در این آیات به اشکال گوناگون با یادکرد کتاب به عنوان نزول آیت الٰهی بر موسی برای هدایت قوم وی اشاره شده که کاملاً هم با آیات مربوط به
تورات هماهنگ است و مفسران در جایجای آثار خود بدانها اشاره کردهاند.
در این دسته از یادکردهای قرآنی اساساً گاه استفاده از لفظ کتاب در برخی
آیات از سوی مفسران به
تورات معنا شده است.
بر همین مبنا قرارگیری دو نام «الکتاب و الفرقان» در کنار یکدیگر
به عنوان جایگزینهایی برای نامهای
تورات و قرآن،
قابل درک و البته بسیار حائز اهمیت است.
این در حالی است که مفسران برخی از یادکردهای قرآنی همچون آنچه دربارۀ میثاق الٰهی با انسان و یا
امر الهی دربارۀ وفای به
عهد را نیز به عهود آموزش داده شده یا آمده در
تورات تعبیر نمودهاند
نمونههای مختلفی از این دست یکی دانستنها را میتوان دربارۀ برخی از آیات دیگر همچون
نساء نیز نشانگرفت.
از دیگر مصادیق کاربرد متفاوت برای
تورات، بهکارگیری واژۀ «
صحف موسی » است و در قرآن کریم به اصطلاح صحف ابراهیم و موسی (ع) در کنار یکدیگر اشاره شده
است که برخی از مفسران و عالمان با اختلاف، صحف موسی (ع) را همان
تورات دانستهاند
در بسیاری از مواضع و
منابع گوناگون قرارگیری نام صحف ابراهیم (ع) در کنار
تورات (و نه صحف موسی)، یکیانگاری
تورات و صحف را به ذهن متبادر میکند
در مقابل این دوگونه روایات در تبیین ارتباط میان صحف و
تورات، گونۀ سوم این دو را در عرض هم و در واقع متفاوت یاد کردهاند
گفتنی است در برخی از
منابع روایی با یادکرد گونهای خاص از مفهوم صحف، و صحیفههای دهگانه، فرامین عشره را همان صحف دانستهاند.
در انبوهی از روایات دربارۀ گونههای مختلف ارتباطی الواح موسی (ع) و
تورات سخن به میان آمده است.
در برخی از روایات، نوع بیان سخن از گونهای از ارتباط متداخل این دو دارد.
در این روایات عملاً
تورات در متن الواح یاد شده، و رابطهشان عموم و خصوص من وجه است.
در روایاتی دیگر نزول الواح پیش از
تورات، و در دستهای نیز هر دو به نوعی یکی دانسته شدهاند.
باید دانست که برخی
منابع روایی هنگام نامبری از الواح، فرامین ده گانه یا الواح عشره را منظور نظر دارند.
دیگر مصادیق یادکرد قرآنی از منزل بر موسی (ع) را میتوان در واژگانی چون مُنزَل
و بینات
مشاهده نمود.
در بررسی جایگاه
تورات در اندیشه و اعتقادات
اسلامی و نزد
مسلمانان مهمترین مطلب آن است که به همان میزانی که قرآن کریم به این منزل الٰهی ارزش نهاده، مسلمانان نیز آن را ارج نهادهاند.
واقعیت این است که در طول تاریخ
اسلام ، کتاب دینی یهود که در
کوه طور بر پیامبر ایشان،
حضرت موسی (ع) نازل گشته، و در
قرآن کریم نیز بدان اشاره شده، مورد احترام مسلمانان قرار داشته است.
در کنار این شیوه برخورد، بر پایۀ برخی از آیات الٰهی دربارۀ تحریف
تورات و در پی آن گروهی از فرمودههای پیامبر
اسلام (ص) در این باره، همیشه در ورای محترم داشتن
تورات، اندیشۀ تغییر و تبدیل کتاب منزل بر موسی (ع) نزد مسلمانان به عنوان باوری استوار، ریشهای عمیق داشته است.
بازخورد این دو نوع برخورد نسبت به موضوع که نشئت گرفته از نگاه مسلمانان به دو
تورات «منزل» و «موجود» است، عملاً برسازندۀ مباحثی گسترده بوده که پیجویی آن با بهره گرفتن از روایات و احادیث امکانپذیر خواهد بود.
نتیجۀ دو گونۀ متفاوت نگرش مسلمانان به
تورات اسباب آن را فراهم آورده است تا عملاً روایات و
احادیث از بابت نگرش اعتقادی به دو دستۀ کاملاً مجزا تفکیک گردند.
دستۀ نخست سازندۀ بدنه اصلی و درواقع دربردارندۀ بیشترین حجم روایات است؛ این دست روایات با ارجاع به
تورات اصیل، الٰهی و منزل بر موسی (ع) بدان پرداختهاند.
دستۀ دوم روایات و احادیثی است که به مبحث تبدیل و تحریف
تورات و در ادامۀ آنها،
تورات موجود پرداخته است.
با ظهور
اسلام در
عربستان و نزول قرآن کریم، پرسشهای بسیاری دربارۀ
تورات یاد شده در قرآن برای تازهمسلمانان مطرح بود.
احادیث منقول از
پیامبر اکرم (ص) نشانگر میزان نیاز صحابه به این دست پاسخها دربارۀ
تورات است.
سخنان پیامبر (ص) نیز بهطور طبیعی همچون کلیت غالب بر اندیشۀ
اسلامی دربارۀ
تورات بر دو دسته است، نخست تأیید آن به عنوان کتابی آسمانی که این جنبه در قالب توانایی و علم آن حضرت به متن
تورات جلوه میکند و دستۀ دوم مُحَرَّف دانستن آنکه به صورت نقد
تورات موجود نزد یهود از سوی ایشان بیان شده است.
روایات ناظر بر آگاهی و علم پیامبر (ص) نسبت به
تورات حجم گستردهای را به خود اختصاص داده، و برخی از آنها هم در رویارویی با یهودیان است.
در یکی از مهمترین احادیث پیامبر
اسلام (ص) در این باره چنین مییابیم که آن حضرت برای حفظ حرمت صاحبان ادیان، و از سویی دوریگزینی از ورود آراء و اعتقادات ناپالوده به دین
اسلام، مسلمانان را از پذیرش یا رد نقلیات از متن
تورات توسط یهود برحذر داشته است.
این تلاش برای حفظ حرمت پیروان
دین یهود از سوی پیامبر (ص) تا آنجا ست که حتی به رغم اعتقاد به محرف بودن توراتی که نزد آنها بوده، مردم را از صدمه زدن، خدشه وارد ساختن و از میان بردن همان
تورات هم نهی کرده است.
چنانکه پیامبر (ص) خود نیز به هر حال این
تورات را محترم میداشت؛ در قضیۀ دعوت الٰهی
اسلام از یهودیان که شرح تبیین برخی از مواضیع اعتقادی و مباحثات آن حضرت با نمایندۀ ایشان،
عبدالله بن سلام دستکم به سبکی نمادین در
منابع آمده، اینگونه یاد شده که پیامبر (ص) میان خود و آنها،
تورات را بهمثابۀ حکم قرار داده است.
بر همین اساس در طول تاریخ، در آراء
اسلامی چنین مییابیم که مسلمانان با پیروی و تبعیت از پیامبر خود
، به رغم مبدل دانستن
تورات، آن را از آن رو که کتاب مورد پذیرش
اهل کتاب است، همچنان بزرگ میدارند.
جالب آنکه در
فقه اسلامی بروز این امر را در مبحث
قضا شاهدیم؛ بدین معنا که در محافل قضایی سرزمینهای
اسلامی، هنگام بررسی دعوی یهودیان، از
تورات بهره گرفته میشود و بر اساس فرامین و احکام آن قضا صورت میگیرد.
به همین ترتیب در بسیاری از مباحث فقه
اسلامی که به نحوی به مباحث داخلی اهل کتاب از یهود مربوط میشود،
شرایع و احکام
تورات در آن لحاظ میگردد.
خلاصه آنکه این تلاش برای حفظ حرمت یهود که در این مورد خاص در قالب ارج نهادن به
تورات بروز یافته، حتی اسباب آن را فراهم آورده که دستهای از احادیث و روایات «موضوع» و منسوب به بزرگان امکان برسازی را بیابند.
برای نمونه در روایتی که به شدت مورد انتقاد برخی کسان از جمله ذهبی نیز قرار گرفته، آمده است که پیامبر اکرم (ص) در تعبیر رؤیای در داشتن دو خیر (
کره و
عسل ) نزد یکی از صحابه، آن دو مصداق خیر را به قرائت
تورات و
فرقان تعبیر نموده است.
وجود یهودیان منطقه از مدتها قبل از ظهور
اسلام و در اختیار داشتن توراتی نزد خود،
به هر حال این اقدام و شیوۀ عملکرد معقول از سوی پیامبر (ص) را بر میتابید.
افزون بر آنکه یهودیان دعوت شده و کسی چون عبدالله بن
سلام که به زودی
اسلام آورد، از توراتی نزد خویش سخن میگفتند و برای مباحثه با پیامبر (ص) توراتی را که نزد خود داشتند، به همراه آورده بودند.
در مدینه یهود بنیقریظه نسخههایی از
تورات را در اختیار داشتند
که عمر نیز از همان نسخ استفاده میکرد و آنها را قرائت مینمود؛ مطلبی که اسباب ناخرسندی پیامبر (ص) را فراهم آورد
قرائت
تورات توسط عمر، جدا از روی ترش ساختن پیامبر اکرم (ص)، در زمان صحابه امری واقع بود و بسیاری کسان یا خود
تورات میخواندند و یا دستکم به خواندن، تفسیر و تعاریف دیگران گوش میدادند.
غالباً هم گویندگان از
تورات و آنهایی که
تورات را به عبری میخواندند و آن را به عربی ترجمه و تفسیر میکردند، خود یهودیانی بودند که نسخی در اختیار داشتند و عطش تازه
مسلمانان به بیشتردانی از
تورات را اطفا میکردند.
به عنوان برخی از مهمترین کسان در این زمینه باید به
وهب بن منبه اشاره کرد که روایات فراوان او از متون توراتی در
منابع موجود است.
وی خود به دارا بودن متون فراوانی از کتابهای آسمانی اشاره کرده که در آن میان نسخ
تورات نیز بوده است.
کسانی چون عبدالله بن
سلام و سپس
کعب الاحبار را نیز باید به فهرست این کسان که مدعی داشتن نسخی از
تورات بودهاند، افزود.
در این میان حتی کسی چون
سلمان فارسی نیز از این قافلۀ
توراتخوانان و نقلکنندگان از
تورات جا نمانده است و برای بیان لزوم پاکیزگی و وضوی پیش از طعام، مؤید سخن خود را قرائتش در
تورات یاد میکند.
و در روایتی دیگر، از
سلمان دربارۀ برخی عجایب و غرایب در متن
تورات سؤال میشود.
با نگاهی کلی به انبوهی از روایات میتوان اینگونه در نظر آورد که اصولاً سخن گفتن از
تورات و نقل از آن سبب برخورداری از جایگاهی مثبت نزد صحابیان میشده است؛ شاید به همین دلیل به جز برخی از افراد خاص همچون عبدالله بن
سلام، وهب بن منبه و کعب الاحبار، نام بسیاری از صحابه را در میان راویان از
تورات میتوان مشاهده نمود.
با توجه به نگاه نبوی به
تورات، باید دانست که همین دوگانگی در نوع نگرش به
تورات بر اندیشۀ مسلمانان به روشنی غلبه دارد.
نخست اعتقاد راسخ به
تورات اٰلهی و منزل بر موسای نبی و دیگر باور داشتن به تحریف آن.
بازتاب این آراء در روایات تفسیری و جز آن آشکارا مشاهده میشود.
در این میان جدا از مفاهیم روایی، به عنوان یک اصل بسیار مهم و قابل تأمل باید به یاد آورد که در اندیشه و باور مسلمانان،
تورات، به عنوان یک شناسه، دارندۀ کاربرد مهمی در نامبری یهودیان است.
ترکیب «اهل
تورات» دقیقاً جایگزینی برای
یهود در
منابع بهکار میرود
در این میان ترکیب «اهل الکتاب من اهل التوراة» قرآنی، دقیقاً بیان تخصیص یافتۀ این شناسه است.
در دستۀ نخست از روایات باید گفت به هر حال در میان
مسلمانان ، منشأ این دست توجه نشاندادنها به
تورات، ارزش و جایگاه والای آن در اعتقاد
اسلامی است.
مصداق این سخن، این باور آشکار است که قرائت
تورات ثواب داشته، و مقبول باری تعالی است.
به همین دلیل در برخی از روایات بیان شده که ثواب خواندن برخی از آیات الٰهی قرآن کریم برابر و به اندازۀ ثواب قرائت کتب آسمانی همچون
تورات است.
حتی مقایسه نمودن، نابرابر دانستن و گاه بیان برتری ثواب خواندن برخی از آیات نسبت به قرائت
تورات، خود نیز گونهای از بیان مثیب دانستن
توراتخوانی است.
بر اساس همین دست اعتقادات است که در برخی از روایات امامی برای تبیین فضایل انواعی از موضوعات دینی و مذهبی، به نمونههایی قابل توجه برمیخوریم: مثلاً
ابن طاووس در اقبال الاعمال به نقل از پیامبر اکرم (ص) آورده است که اگر کسی در
شب ۱۱ رجب ۱۲ بار
سوره حمد و ۱۲ بار
آیة الکرسی بخواند، خداوند به او ثواب قرائت
تورات و دیگر کتب آسمانی را عطا میکند.
نمونۀ دیگر آنکه هر کس در شب ۸
شعبان دو رکعت
نماز و برخی آیات خاص را بخواند، پروردگار همان ثواب پیش یاد شده را اعطا خواند نمود.
ابن بابویه در کتاب فضائل الاشهر الثلاثة ضمن یادکرد از فضایل
ماه رمضان گوید که خدا برای دینداران و روزهداران در ۲۰ روز رمضان، ثوابی نازل گرداند که با ثواب خواندن
تورات و
انجیل و
زبور و
قرآن کریم مساوی است.
دور از
ذهن نیست که این
تورات با این دست فضایل، در روایات به عنوان یکی از ۴ مخلوق خاص پروردگار، خلق شده به دست خداوند یاد شده است.
در این باور
تورات کتابی است که در الواح آسمانی
و با طلا کتابت شده
و در ماه رمضان
از
آسمان های ۷گانه نازل گشته است.
در روایات آمده است که
تورات ۴۰ سال پیش از
آفرینش آدم (ع) در ۶ رمضان
و یا به روایتی در ۱۰ ذیحجه نازل گشت.
این منزل الٰهی دفعتاً و بر ۷ لوح از
زبرجد و پس از نزول الواح به موسی اعطا شده است.
با گذار از موضوع نزول و ورود به روایات ناظر بر متن
تورات، این منزل الٰهی
آمر به معروف و ناهی از منکر است و از عقاب متمردین از دین خبر میدهد و در آن به محرمات و احکام شرعی پرداخته شده
و فارق
حلال و
حرام و دارندۀ نور و هدایت الٰهی است.
برهمین پایه تصریح
منابع به حکم کردن
امام علی (ع) بدان برای یهودیان سخنی پرتکرار است.
این روایات اگرچه از سویی بیانگر توانایی و آگاهی آن امام به متن
تورات منزل است، نشاندهندۀ تشریعی بودن متن آن نیز تواند بود.
به طور طبیعی میتوان انتظار داشت چنین کتابی، البته همسو با آیات الٰهی قابلیت آموزش را دارا باشد.
در واقع یکی از جنبههای مهم و ارزشمند
تورات راستین که در روایات نیز بسیار بدان توجه شده، آموزش آن است.
اندیشۀ نزول
تورات برای هدایت و آموزش آن به بنیاسرائیل
و
تعلیم به عیسی (ع) که در قرآن کریم نیز بدان تصریح شده است، در ابعادی گستردهتر، دیگران به ویژه
انبیا را نیز دربر میگیرد.
در این میان آموزش توسط
جبرئیل به
عزیر نبی ، و تعلیم به پیامبر
اسلام (ص) توسط خود حضرت موسی (ع) از موارد قابل توجه است.
چندان دور از ذهن نیست که با چنین موقعیتی نزد
مسلمانان ، حتی نام این کتاب آسمانی را میتوان در
ادعیه اسلامی مشاهده نمود.
در مقابل چنین مییابیم که
تورات هم متون و جملاتی دعایی دارد که یکی از آنها در دعای داوود منقول از سوی کعب بیان شده است.
در این روایت آمده پیامبر به این دعا توجهی ویژه نشان داده است.
از نمونههای قابل توجه دیگر در این زمینه، سوگند یاد کردن به
تورات است.
بیتوضیح هویدا ست که در اندیشۀ غالب بر دعا و قسم، گونهای از بزرگداشت و ارزش معنوی برای مصداق یمین و
دعا موجود است.
به عنوان تکملهای در این بخش باید به نکاتی قابل تأمل اشاره کرد که مفهوم
تورات را با موضوع
آخر الزمان پیوند داده است.
در گروهی از روایات آشکارا چنین آمده است که
حضرت مهدی (ع) در زمان ظهور،
تورات را به همراه برخی کتابهای آسمانی و اسباب نبوی، از غاری در
انطاکیه به در خواهد آورد.
همسو با آنچه از تحریف
تورات در
قرآن کریم آمده، روایات نیز مباحث گستردهای را بیان داشتهاند.
پیکرۀ اصلی این دست روایات را بحثهای کلی دربارۀ این
تحریف و تغییر دربر گرفته است.
صورتپذیرفتن این تحریف،
حرام و
حلال شدن و جعل مطالب و مباحث شریعت یهود که در
تورات منزل وجود داشته، چه توسط علمای ایشان،
یا پادشاهان و ملوک پس از عیسی (ع)
و یا به وسیلۀ احبار و بزرگان یهود در صدر
اسلام،
به هر حال سخن از به وقوع پیوستن این امر دارد.
اما از همان صدر
اسلام برخی آراء متفاوت بهویژه توسط یهودیان تازه
مسلمانی چون
کعب الاحبار و
وهب بن منبه وجود داشته، مبنی بر اینکه اگرچه این
تورات محرف است، اما
تورات منزل بر موسی (ع) دستنخورده باقی است.
ذهبی نیز با درایت، از احتمال وجود نسخهای از
تورات راستین نزد کعب سخن آورده است.
در باور غالب، یکی از مهمترین تغییرات و تحریفها دربارۀ
پیامبر اسلام (ص) و
بشارت به
نبوت او ست.
این اندیشه اسباب تألیف آثار فراوانی را در طول تاریخ
اسلام فراهم آورده که از آن جمله است: کتاب اظهار تبدیل الیهود و النصاری فی التوراة والانجیل از
ابومحمد بن احمد اموی (د۴۵۶ق) و التخجیل لمن بدل التوراة و الانجیل از ابن تیمیه.
تلاش برای اثبات این تغییر و تحریف را میتوان در کتاب الانتصار حبیب بن محمد بن ابراهیم مهاجر عاملی مشاهده نمود.
گفتنی است که در این میان، افزون بر
مسلمانان ، سامریان هم از قدیم بر آن بودندکه توراتی که در آن زمان در دست یهودیان بوده، اصل نیست و یهودیان بر اساس
حافظه ،
تورات کنونی را گردآوری کردهاند و توراتی را که نزد خودشان بوده، اصل میدانستند.
در یک تقسیمبندی از موضوعات روایی مربوط به
تورات در
منابع اسلامی باید گفت نقلیات از آن در دو شاخۀ متفاوت روی مینماید.
نخست روایاتی که نقلیات آنها از
تورات راستین بوده است و چندان قابل انطباق با
تورات نزد
یهود نیست؛ دستۀ دوم روایاتی که به هر روی نقلیات توراتی آنها را در سطوح مختلفی از معنای همخوانی، میتوان دستکم با
تورات موجود انطباق داد؛ بخش گستردهای از این دستۀ دوم مشتمل بر نقلیات تاریخی
تورات است.
در سخن از دستۀ اول باید اذعان داشت که روایات خود این گروه را هم میتوان در چند دستۀ مختلف تقسیم کرد: دستهای که در آنها فی نفسه متن
تورات مورد نظر بوده و نقلیات از آن یا به خودی خود برای نقلکننده موضوعیت داشته، یا موضوع احتجاج سخن قرار داشته است؛ دستۀ دیگر، روایاتی که متن
تورات در مقایسه و رویارویی با قرآن کریم مورد توجه قرار گرفتهاند.
مهمترین نقل قولها از
تورات در دستۀ اول خوانده شدن نام
پیامبر (ص) در
تورات است که بیشترین شمار روایی را نیز دارا ست.
سپس سخنان حکیمانه و پندآموز بخش مفصلی را به خود اختصاص میدهد و غالباً هم میتوان موضوع آن را در روایات
اسلامی بازجست.
یادکردهایی از نام و صفات پیامبر
اسلام (ص) در
تورات، موضوع سخن بسیاری از روایات
اسلامی در این زمینه است
همچنین است بشارت به پیامبری آن حضرت که از سوی برخی از احبار و بزرگان یهود نیز بیان شده است.
مفهوم این بشارت اسباب تألیف برخی آثار
اسلامی همچون کتاب بشارة النبوة از محمدعلی بن ابی طالب زاهدی جیلانی معروف به شیخ علی حزین را نیز فراهم آورد.
یا کتاب جواهر التوراة و الانجیل (یا شهادة اسرائیل لاسماعیل) که در مبحث اثبات نبوت پیامبر
اسلام (ص) از سوی
تورات و
انجیل تألیف شده است.
در ادامۀ سخن گفتنی است که برخی یادکردها از نام
امام علی ،
امام حسن و
امام حسین (ع) در
تورات، بهترتیب به صورت ایلیا، بریا، شبر و شبیر در
منابع بسیار دیده میشود
این در حالی است که در ابعادی گستردهتر، یادکردهایی روایی به نامبری از
۵ تن آل عبا (ع) نزد
امامیه و دیگرانی از
امامان شیعی اشاره دارد
بسیاری سخنان پندآموز و حکمی در قالب نقل از
تورات در
منابع دیده میشود.
بر این اساس چندان هم دور از ذهن نیست که در برخی مواضع تفسیری از آیات الٰهی،
تورات با مفهوم حکمت پیوند خورده است.
در شمار بسیاری از روایات احتجاج به این متن مشاهده میشود؛ در واقع غالباً مشاهده میشود برای تأیید و تثبیت سخن، با ذکر جملهای از
تورات بدان احتجاج میشود
در روایات چنین میخوانیم که در
تورات آمده اگر کسی هر روز
سورۀ ملک را بخواند، بسیاری منافع برایش به همراه دارد که یکی از آن منافع، در امان ماندن از عذاب
قبر است.
نمونههایی از این دست احتجاجات کلامـی را میتوان حتی در برخی آثار مؤلَف مشاهده نمود.
کتاب تأیید
الاسلام فی اثبات الاحکام الاسلامیة من التوراة والانجیل به زبان اردو از نسیم حسن بن سید اعجاز حسین امروهـوی،
نمونهای از همین دست است.
در دستهای از روایات
اسلامیِ نقل از
تورات، در واقع بیان آرایی از باورهای
اسلامی در قالب سخنی توراتی آمده است.
در این دست روایاتْ شیوۀ بیان کاملاً دارای چارچوبهای مشخص
اسلامی با الفاظی آشنا ست که برای نمونهای آشکار باید به تعبیر قال الله تعالی در آغاز نقل توراتی اشاره کرد.
گروه دیگری از این روایات نه تنها در
تورات دارای هیچ نشانهای نیست، بلکه در آراء
اسلامی هم پیشینهای ندارد.
برای نمونه در روایتی چنین آمده است که
آسمانها و زمینبرای
مرگ خلیفه عمر ۴۰ روز گریست.
در نهایت باید به این مطلب مهم اشاره کرد که بسیاری از
روایات موجود در
منابع اسلامی از برخی یهودیان تازه
مسلمان چون وهب بن منبه و کعب بدون یادکردی از
منبع سخن نقل شده است.
این دست روایات که به اسرائیلیات شهرت دارند، گرچه در برخی از موارد دارای همخوانیهایی (در سطوح مختلف) با متن
تورات موجود هستند، به طور طبیعی از حوزۀ بررسی مفاهیم توراتی خارج است؛ چه، مفاهیم اسرائیلیات و متن
تورات را نخست آنکه تنها در برخی موارد میتوان از لحاظ مفهومی متداخل و همخوان دانست و دوم آنکه راوی خود هیچگونه یادکردی از
تورات و
منبع سخن نکرده است.
دو شاخصه اسباب آن را فراهم میآورد تا آنچه از قصص و موضوعات مربوط به آفرینش و جز آن را که در دستۀ
روایات اسرائیلی قرار مییابند، جدا از نسخ
تورات مورد بررسی قرار گیرد.
نمونۀ این دست عملکرد، تلاش
آمال محمد عبدالرحمان ربیع در یافتن ریشههای توراتی و جز آن در تاریخ
طبری است.
طبیعی است که این تلاش در نهایت در آثار بینالعهدینی، مدراشی و جز آن نتایج قابل توجهی برای ربیع دربر داشته، اما هرگز نمیتوان این یافتهها را به منقولات مستقیم طبری نسبت داد.
برای نمونهای دیگر انبوهی از موضوعات یاد شده در آثار قصصی همچون عرائس
ثعلبی را به هر روی میتوان با قدری نقد و بررسی، در آثار دینی یهود نمونه یافت؛ کاری که بسیاری از خاورشناسان بدان پرداختهاند، اما این امر نباید با نقلهایی که مشخصاً از
تورات نقل شده، خلط گردد.
این اعتقاد که همۀ کتابهای آسمانی با سرچشمه و مبنایی یکسان از سوی پروردگار نازل شده، و در قرآن کریم بدان تصریح گشته،
و در بسیاری روایات هم نمونه دارد،
خود امکان این دست مقایسه کردنها را فراهم آورده است.
اینکه پیامبر
اسلام (ص)
ایمان و اعتقاد دوسویه به
تورات و قرآن را لازمۀ ایمان و اعتقاد به دیگری دانسته، افزون بر آنکه گونهای از بزرگ داشتن
تورات است، عملاً نوعی از بیان هماوردی و همخوانی را بیان داشته است.
در ادامه و به مثابۀ تکملهای بر این اعتقاد، در روایتی چنین میخوانیم که
تورات و قرآن به دست یک
فرشته و بر یک ورق نوشته شده است.
به عنوان مهمترین نمونهها از این روایات و احادیث قیاسی میتوان به گروهی از سخنان رسول اکرم (ص) اشاره کرد که در آنها قرآن یا بخشهایی از آن به رویارویی با دیگر کتب آسمانی کشانده شده که پررواجترین آنها مقایسۀ سبع طوال با
تورات است.
روایت بر این مبنا ست که سبع طوال قرآنی جایگاهی مشابه
تورات دارد
و یا (بنابر روایتی دیگر) نه در
تورات و نه در دیگر کتابهای آسمانی همچون سبع المثانی موجود نیست.
روایتی که بر مبنای آن پیامبر (ص) فرموده که همچون معوذتین در
تورات و انجیل نیست،
خود دارای معنای مخالفی در تأیید و بیان جایگاه این کتب آسمانی است.
اینکه معوذتین در این کتابها نمونه ندارد، آشکارا بیانگر این امر تواند بود که امکان غیر از این نیز وجود داشته است و بالقوه
تورات میتوانسته دارای چنین سور و آیاتی نیز باشد.
نمونۀ همین سخن دربارۀ
ام القرآن و
فاتحة الکتاب نیز بیان شده است.
در روایتی بسیار قابل تأمل میخوانیم که خطابهای الٰهی در قرآن کریم به شکل «یا اَیُّهَاالَّذینَ آمَنوا» در
تورات به شکل «یا ایها المساکین» آمده است.
نمونهیابیهایی از این دست که به مقایسه متن قرآن و
تورات پرداخته شده، در متون روایی و تفسیری فراوان است.
در ادامۀ این روند گونۀ دیگری از بازتاب ارتباطی
تورات و قرآن در
منابع دیده میشود که با کشیده شدن سخن به متن
تورات، نمونهیابیهای قرآنی از آن صورت یافته است.
این بدان معنا ست که در این گروه روایات نه
تورات قرآنی و نه تقابل این دو کتاب آسمانی، که جایگاه قرآن کریم در
تورات مورد توجه واقع میگردد.
در دستهای از روایات تفسیری هنگام نامبری از هر سوره، به نام آن در
تورات هم اشاره شده است برای نمونه گفته میشود که نام
سوره آلعمران در
تورات «طیبه»، و نام
سوره یس ، «معمه» است.
این مطلب که دارای نمونههای بسیار در تفاسیر است، از سویی مبین همان اصل سرچشمۀ مشترک و قدیم بودن است و از سویی دیگر نوعی از ایجاد ارتباط و پل زدن میان این دو کتاب به شمار میرود که در نهایت اسباب بزرگداشت
تورات نیز بدین سان فراهم آمده است.
یادکردهای روایی از وجود آیاتی از قرآن کریم در
تورات را باید در پی همین مجموعه در نظر آورد.
در مجموعی از روایات آمده است که
تورات با
سوره انعام آغاز،
و با
سوره هود خاتمه یافته است.
بر اساس روایتی دیگر این شروع با بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیم و آیۀ ۱۵۱ سورۀ انعام صورت گرفته است
جالب توجه آنکه در هر دو روایت، سخن دربارۀ آغاز متن
تورات، مُنزَل الٰهی، به هر روی به نوعی به سورۀ انعام پیوند خورده است.
در برخی موارد از روایات هم بیان نمونههایی از قرآن و مشابهات آن در
تورات در همین راستا قرار میگیرد.
جالب توجه روایتی است که تصریح دارد بر اینکه
سوره ملک در
تورات هم آمده است،
یا آنکه در
تورات بیان شده است که اگر کسی هر روز سورۀ ملک(در قرآن کریم) را قرائت کند، منافع بسیار داشته، مثلاً از
عذاب قبر در امان خواهد ماند.
برخی از روایات قدیم توراتی بیانگر آن است که آگاهیهای مسلمانان از
تورات قابل تأمل و با ارزش بوده است و نباید این شناخت را نادیده و کماهمیت انگاشت.
اینکه در
منابع به زبان عبری
تورات و تقسیمات اسفار آن اشاره شده،
اگرچه در بادی امر به نظر چندان با اهمیت نمیرسد، اما بیانگر شناختهای شکلی از این متن است.
اشاره به ۵ سفر
تورات و سپس جداسازی آنها از بخشهای پسین عهد عتیق،
در راستای همین شناختهای دقیق شکلی متن است.
در این دست نقلیات، گاه به
منبع سخن در قالب نام یا شمارۀ یکی از اسفار
تورات ارجاع گشته است که غالباً هم نمونۀ داده شده در اصل
تورات قابل پیجویی است
در این میان بهرهبرداریهایی از متن
تورات برای یادکرد برخی از مواضیع تاریخی، تاریخ اساطیری، انساب و یا بیان روزهای خاص و اعیاد از دیگر نمونههای پرشمار در آثار
اسلامی است.
در نقد و بررسی و ردیهها بر
تورات محرف به برخی از نمونهها طی سدههای گوناگون از قدیم و جدید برمیخوریم که نشاندهندۀ آشنایی کامل نویسنده با متن موجود
تورات است.
شاید بهترین نمونه از این گروه ردیۀ ابن حزم بر ابن نغزلیۀ یهودی است که در آن با ارجاع سخن به اسفار گوناگون، میتوان متن و موضوع سخن را در
تورات یافت.
تألیف کتاب الدین و الدولة از
ابن ربن طبری در واقع به عنوان ردیهای بر
تورات با ارجاعات متنوع به متن
تورات نمونهای دیگر از این دست است.
مؤلف در این اثر افزون بر بهرهگیریهای فراوان از متون مختلفی از توراتی که در اختیار داشته، و بدانها تصریح میکند
، به برخی توصیفات و شروح نیز پرداخته است. او همچنین برای دستیافتن به هدف تألیف یعنی اثبات
نبوت پیامبر اسلام (ص)، به برخی مقایسههای
تورات و
قرآن نیز پرداخته است.
نمونههایی از مجادلات و مباحثات با بزرگان و عالمان ادیان از جمله احبار یهود که از صدر
اسلام نیز رایج بوده، از جمله همین دست نقدها ست.
در دستهای دیگر نمونههایی از نقل به معنا و بیان شمهای از اصل متن آمده است که به مثل میتوان به بیان مطلب و ارجاع ابن طاووس به سفر خروج اشاره کرد
که گونهای از سخن وی را میتوان به نوعی در سفر پیدایش
بازیافت.
گفتنی است که ابن طاووس با توجه به در اختیار داشتن کتابخانهای ارزشمند، در سعد السعود چنین بیان میدارد که برخی نقلیات خود را بر اساس نسخهای از
تورات که نزد خود داشته، بیان کرده است.
البته گاه نیز دیده میشود که در برخی از روایات با توسع در گستره دربرگیرندۀ نام
تورات، این نام برای تمامی بخشهای عهد عتیق به کار برده میشود
در ادامۀ همین روند است که بار دیگری با توسع در حوزۀ
منابع، نمونۀ یادکـرد روایی را حتـی نه در اسفار و کتابهای
عهد عتیق ، که در آثار تلمودی میتوان سراغ گرفت.
این روایت که در «
تورات خـواندهام (با تصریح در ذکر
منبـع) که
برکت غذا با
وضو ساختن پیش از صرف آن افزایش مییابد»، در
منابع تلمودی دارای ریشه و نمونه است.
رویکرد متفاوت به
تورات، آن زمان که تنها در گروه عالمان و نویسندگان مورد بررسی قرار گیرد، دو بازخورد متفاوت را ناشی میگردد.
واقعیت این است که گروهی با در اختیار داشتن نسخی از
تورات به برخی بررسیها، نقدها و بهرهگیریها از آن دست زدهاند.
برای نمونه به نظر میرسد کسی چون
یاقوت حموی با داشتن متنی از
تورات این امکان را یافته است تا در مواضیع مختلفی از اثر خود،
معجم البلدان به نامبری و یادکردهایی دقیق از اماکن قابل پیجویی در
تورات بپردازد.
آنچه پیشتر دربارۀ بهرهبردنها در تواریخ، تواریخ اساطیری، انساب و اعیاد و ازمنه بیان شد، از همین دست است.
به عنوان تکملهای بر آنها حتی میتوان به نسخههای موجود نزد
ابن ندیم اشاره کرد.
یادکردهای مفصل
ابن قتیبه در المعارف از نسخههای توراتی که در اختیار داشته است،
و یا نسخ
تورات نزد مطهر مقدسی که بسیاری از اشارات مربوط خود را بدان ارجاع میدهد،
همه از همین دست است؛ که میتوان نام مسعودی، بیرونی و بسیاری دیگر از نویسندگان و عالمان دورههای
اسلامی را به این فهرست افزود.
گروهی دیگر از نویسندگان با استفاده از
تورات به تألیفاتی در قالب شرح، توصیف، تفسیر، منتخب و غیره از
تورات پرداختند.
به جز نمونههایی چون التخجیل لمن بدل التوراة و الانجیل، یا اظهار تبدیل الیهود والنصاری فی التوراة والانجیل و جز آنکه بدانها اشاره شد، نمونههای دیگری نیز طی تاریخ
اسلام تألیف گشته است.
در میان این دست آثار نخست باید به ردیۀ غزالی تحت عنوان الرد الجمیل علی من غیر التوراة و الانجیل اشاره کرد.
شفاء الغلیل فی بیان ماوقع فی التوراة و الانجیل من التبدیل اثری از ابوالمعالی جوینی در اثبات
نبوت پیامبر اسلام (ص) نمونهای دیگر از رویکردی متفاوت است.
سخاوی که به دلیل زیست همجوار با
اهل کتاب با ایشان ارتباط فراوان داشت، در اثری تحت عنوان الاصل الاصیل فی تحریم النظر فی التوراة و الانجیل نوع رویکرد خود را بیان داشته است.
افتضاح الکافرین فی اختلافات التوراة و الانجیل از میرزا مهدی بدایعنگار از دیگر مصادیق یاد شده است.
به جز این موارد برای نمونهای از شروح باید به شرح التوراة اثر
مهذبالدین یوسف بن ابوسعید سامری (د۶۲۴ ق) اشاره کرد.
ترجمۀ
تورات یکی از قدیمترین انواع این دست ادبیات است.
نمونۀ ترجمۀ متقدم معرفی شده توسط آقابزرگ طهرانی
از همین گروه است.
ورود به حیطۀ ادب در این مباحث، زمینۀ تألیف آثاری را مهیا ساخت همچون اشعر الشعر در نظم برخی اسفار
تورات از رزقالله بن نعمتالله ابن حسون حلبی و نیز نظم التوراة هفت پیکر در قالب مثنوی به زبان فارسی از نجف هندی
نمونههایی از این گروه آثارند.
در سخن از حیطۀ ادب، توجه شاعران فارسیگوی در سدهها و دورههای گوناگون کاملاً جلب نظر میکند.
ایشان ضمن آثار خود در برخی مباحث مربوط، در موضوعاتی مختلف، برخی اعتقادات و آراء
اسلامی را در قالب
شعر آوردهاند.
از این موارد میتوان به اوحدی مراغهای و حاجب شیرازی و نسیمی اشاره کرد که با بذل توجه به یکیدانی سرچشمۀ کتابهای آسمانی در اشعار خود بدانها پرداختهاند.
نیز به شعر درآوردن مبحث نامبری
پیامبر اسلام (ص) در
تورات توسط عطار نیشابوری، منسوخ شدن
تورات و انجیل با آمدن پیامبر (ص) و قرآن کریم در اشعار
سعدی شیرازی ، همچنین قصیدۀ مدح آن حضرت در هفت اورنگ جامی اشاراتی به ارزشمندیِ
تورات، به عنوان کتابـی دارای حکمت و جلال، و توجه شاعران به این متن مُنزَل است.
افزون بر آنچه بیان شد، گونۀ دیگری از رویکرد ادبی نسبت به متن
تورات وجود دارد و آن عبارت است از تألیف در زمینۀ
تورات راستین میباشد.
اعتقادی راسخ بر وجود متنی از
تورات وجود دارد بدین مبنا که در کنار تابوت عهد و عصای موسی به مثابۀ ارثی منقول از انبیا، این اسباب در نهایت به ترتیب به پیامبر
اسلام (ص)،
امام علی (ع) و سپس امامان شیعی انتقال مییابد.
برای نمونه آنچه از مناظرات
امام رضا (ع) با
رأس الجالوت و استشهاد و احتجاجات ایشان به متن
تورات در
منابع آمده،
از نسخهای در اختیار ایشان نشانه دارد.
شاید بر اساس همین اعتقاد است که در برخی از آثار امامی به نسخی از متن مروی از امامی بزرگوار بهویژه امام علی (ع)، دربردارندۀ ۴۰ سوره از
تورات اشاره شده است.
متن الاحادیث القدسیة که ۴۰
سوره از
تورات را در بر دارد و گفته شده حضرت امام علی (ع) آن را از عبری به عربی نقل کرده، و به روایت عبدالله بن عباس به ما رسیده، نمونهای از این نسخ است.
این اثر همراه با ترجمۀ فارسی آن منتشر گشته است.
(۱)قرآن کریم.
(۲) محمد ابن ابی جمهور، عوالی اللئالی، به کوشش مجتبی عراقی، قم، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۳) ابن اثیر، الکامل.
(۴) محمد ابن بابویه، التوحید، به کوشش هاشم حسینی طهرانی، قم، ۱۳۸۷ق.
(۵) محمد ابن بابویه، علل الشرائع، نجف، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م.
(۶) محمد ابن بابویه، عیون اخبار الرضا (ع)، بیروت، ۱۴۰۴ق.
(۷) محمد ابن بابویه، فضائل الاشهر الثلاثة، به کوشش غلامرضا عرفانیان، نجف، ۱۳۹۶ق.
(۸) عبیدالله ابن بطۀ عکبری، الابانة، به کوشش عثمان عبدالله آدم اثیوبی، ریاض، ۱۴۱۸ق.
(۹) محمد ابن حبان، صحیح، به کوشش شعیب ارنؤوط، بیروت، ۱۴۱۴ق/ ۱۹۹۳م.
(۱۰) احمد ابن حجر عسقلانی، الاصابة، به کوشش علی محمد بجاوی، بیروت، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۲م.
(۱۱) علی ابن حزم، رسائل، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۸۱م.
(۱۲) علی ابن حزم، الفصل، به کوشش محمدابراهیم نصر و عبدالرحمان عمیره، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
(۱۳) عبدالله ابن حمزه، الثاقب فی المناقب، به کوشش نبیل رضا علوان، قم، ۱۴۱۲ق.
(۱۴) ابن خلدون، العبر، به کوشش صلاحالدین منجد، کویت، ۱۹۴۸م.
(۱۵) علی ابن ربن طبری، الدین و الدولة، بهکوشش آلفونس مینگانا، قاهره، ۱۳۴۲ق/۱۹۲۳م.
(۱۶) محمد ابن رستم طبری، المسترشد، به کوشش احمد محمودی، قم، ۱۴۱۵ق.
(۱۷) محمد ابن رستم طبری، نوادر المعجزات، قم، ۱۴۱۰ق.
(۱۸) محمد ابن سعد، کتاب الطبقات الکبیر، به کوشش زاخاو و دیگران، لیدن، ۱۹۰۴-۱۹۱۵م.
(۱۹) فضل ابن شاذان، الایضاح، بیروت، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م.
(۲۰) محمد ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، نجف، ۱۳۷۶ق/۱۹۵۶م.
(۲۱) علی ابن طاووس، اقبال الاعمال، به کوشش جواد فیومی اصفهانی، قم، ۱۴۱۴ق.
(۲۲) علی ابن طاووس، التحصین، به کوشش انصاری، قم، ۱۴۱۳ق.
(۲۳) علی ابن طاووس، الدروع الواقیة، قم، ۱۴۱۴ق.
(۲۴) علی ابن طاووس، سعدالسعود، قم، ۱۳۸۰ق.
(۲۵) علی ابن طاووس، الطرائف، قم، ۱۳۷۱ق.
(۲۶) احمد ابن عنبه، الفصول الفخریة، به کوشش جلالالدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۲۷) احمد ابن عیاش، مقتضب الاثر، قم، مکتبة طباطبایی.
(۲۸) عبدالله ابن قتیبه، ادب الکاتب، به کوشش محمد محییالدین عبدالحمید، قاهره، ۱۹۶۳م.
(۲۹) عبدالله ابن قتیبه، تأویل مختلف الحدیث، به کوشش اسماعیل اسعردی، بیروت، داراحیاء التراث العربی.
(۳۰) عبدالله ابن قتیبه، المعارف، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰م.
(۳۱) ابن کثیر، البدایة.
(۳۲) ابن کثیر، تفسیر، بیروت، ۱۴۰۱ق.
(۳۳) محمد ابن ماجه، سنن، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت، دارالفکر.
(۳۴) ابن منظور، لسان.
(۳۵) ابن ندیم، الفهرست.
(۳۶) عبدالله ابن وهب، القدر، به کوشش عبدالعزیز عبدالرحمان عثیم، مکه، ۱۴۰۶ق.
(۳۷) عبدالرزاق ابوحمزۀ ثمالی، تفسیر القرآن الکریم، قم، ۱۴۲۰ق.
(۳۸)
سلیمان ابوداوود سجستانی، سنن، به کوشش محمد محییالدین عبدالحمید، بیروت، دارالفکر.
(۳۹) عبدالله ابوالشیخ اصفهانی، العظمة، به کوشش رضاءالله بن محمد ادریس مبارکفوری، ریاض، دارالعاصمة.
(۴۰) ابوالقاسم حکیم، سواد اعظم، ترجمۀ کهن فارسی، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۴۸ش.
(۴۱) نصر ابولیث سمرقندی، «بستان العارفین»، در حاشیۀ تنبیه الغافلین، دهلی، کتابخانۀ اشاعة
الاسلام.
(۴۲) احمد بن حنبل، مسند، بیروت، دارصادر.
(۴۳) الاختصاص، منسوب به شیخ مفید، به کوشش علی اکبر غفاری و محمود زرندی، قم، ۱۴۱۴ق/۱۹۹۳م.
(۴۴) محمد بخاری، الصحیح، به کوشش مصطفی دیب البغا، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
(۴۵) بغدادی، هدیة.
(۴۶) عبدالله بیضاوی، تفسیر، به کوشش عبدالقادر عرفات عشا حسنویه، بیروت، ۱۴۱۶ق/۱۹۹۶م.
(۴۷) احمد بیهقی، اثبات عذاب القبر، به کوشش شرف محمود قضاة، عمان، ۱۴۰۵ق.
(۴۸) احمد بیهقی، السنن الکبری، به کوشش محمد عبدالقادر عطا، مکه، ۱۴۱۴ق/ ۱۹۹۴م.
(۴۹) تاج العروس.
(۵۰) محمد ترمذی، سنن، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۵۱) تفسیر، منسوب به امام حسن عسکری (ع)، قم، ۱۴۰۹ق.
(۵۲) عبدالملک جوینی، شفاء الغلیل، به کوشش احمد حجازی سقا، قاهره، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۹م.
(۵۳) حاجی خلیفه، کشف.
(۵۴) محمد حاکم نیشابوری، تاریخ نیشابور، ترجمۀ محمد بن حسین خلیفۀ نیشابوری، به کوشش محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، ۱۳۷۵ش.
(۵۵) محمد حاکم نیشابوری، المستدرک، به کوشش مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۰م.
(۵۶) حمزۀ اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء، لیدن، ۱۳۴۰ق/۱۹۲۲م.
(۵۷) حسین، خصیبی، الهدایة الکبری، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۱م.
(۵۸) خواجه عبدالله انصاری، ذم الکلام و اهله، به کوشش ناصر بن عبدالرحمان، ریاض، ۱۹۹۶م.
(۵۹) عبدالله دارمی، سنن، به کوشش فواز احمد زمرلی و خالد سبع علمی، بیروت، ۱۴۰۷ق.
(۶۰) دلائل الامامة، منسوب به محمد بن جریر طبری، قم، ۱۴۱۳ش.
(۶۱) محمد ذهبی، تذکرة الحفاظ، به کوشش عبدالرحمان بن یحیی معلمی، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۴ق.
(۶۲) محمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۱۳ق بب.
(۶۳) محمد ذهبی، میزان الاعتدال، به کوشش علی محمد معوض و عادل احمد عبدالوجود، بیروت، ۱۹۹۵ق.
(۶۴) حسین راغب اصفهانی، مفردات غریب القرآن، قم، ۱۴۰۴ق.
(۶۵) سعید راوندی، الخرائج و الجرائح، به کوشش محمدباقر موحد، قم، ۱۴۰۹ق.
(۶۶) سعید راوندی، قصص الانبیاء، به کوشش غلامرضا عرفانیان، مشهد، ۱۴۰۹ق.
(۶۷) آمال محمد ربیع، الاسرائیلیات فی تفسیر الطبری، قاهره، ۱۴۲۲ق/ ۲۰۰۱م.
(۶۸) زرکلی، الاعلام.
(۶۹) علی سبط طبرسی، مشکاة الانوار، نجف، ۱۳۸۵ق/ ۱۹۶۵م.
(۷۰) یوسف الیان سرکیس، معجم المطبوعات العربیة و المعربة، قم، ۱۴۱۰ق.
(۷۱) سعید بن منصور، سنن، به کوشش سعد بن عبدالله بن عبدالعزیز آل حمید، ریاض، ۱۴۱۴ق.
(۷۲) علی سید مرتضی، الامالی، به کوشش احمد بن امین شنقیطی، قم، ۱۳۲۵ق/۱۹۰۷م.
(۷۳) سیف فرغانی، دیوان، به کوشش ذبیحالله صفا، تهران، ۱۳۶۴ش.
(۷۴) سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، بیروت، ۱۴۱۶ق/۱۹۹۶م.
(۷۵) سیوطی، «تفسیر»، تفسیر جلالین، قاهره، دارالحدیث.
(۷۶) سیوطی، الجامع الصغیر، قاهره، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م.
(۷۷) سیوطی، الحبائک فی اخبار الملائک، به کوشش محمد سعید بن بسیونی زغلول، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
(۷۸) سیوطی، الدر المنثور، بیروت، ۱۹۹۳م.
(۷۹) محمد شافعی، مسند، بیروت، دارالکتب العلامیه.
(۸۰) محمد ضیاء مقدسی، الاحادیث المختارة، به کوشش عبدالملک بن عبدالله بن دهیش، مکه، ۱۴۱۰ق.
(۸۱)
سلیمان طبرانی، الاوائل، به کوشش محمدشکور بن محمود حاجی امریر، بیروت، ۱۴۰۳ق.
(۸۲) احمد طبرسی، الاحتجاج، به کوشش محمدباقر خرسان، نجف، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م.
(۸۳) حسن طبرسی، مکارم الاخلاق، نجف، ۱۳۹۲ق/۱۹۷۲م.
(۸۴) فضل طبرسی، مجمع البیان، بیروت، ۱۴۱۵ق.
(۸۵) طبری، تاریخ، بیروت، ۱۴۱۰ق.
(۸۶) طبری، تفسیر جامع البیان، بیروت، ۱۴۰۵ق.
(۸۷) محمد طوسی، التبیان، به کوشش احمد حبیب قصیر عاملی، قم، ۱۴۰۹ق.
(۸۸) عهد عتیق.
(۸۹) نصر عیاشی، التفسیر، به کوشش هاشم رسولی محلاتی، تهران، مکتبة العلمیة الاسلامیه.
(۹۰) محمد غزالی، جواهر القرآن، به کوشش محمدرشید رضاقبانی، بیروت، ۱۹۸۵م.
(۹۱) محمد فاکهی، اخبار مکة، به کوشش عبدالملک عبدالله دهیش، بیروت، ۱۴۱۴ق.
(۹۲) فرات کوفی، تفسیر، قم، ۱۴۱۰ق.
(۹۳) قاضی نعمان، شرح الاخبار، به کوشش محمد حسینی جلالی، قم، مؤسسۀ نشر
اسلامی.
(۹۴) قاموس.
(۹۵) آقابزرگ، الذریعة.
(۹۶) محمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، به کوشش احمد عبدالعلیم بردونی، قاهره، ۱۳۷۲ق.
(۹۷) علی قمی، التفسیر، به کوشش طیب جزایری، قم، ۱۴۰۴ق.
(۹۸) کتاب
سلیم بن قیس، به کوشش محمدباقر زنجانی، تهران، ۱۳۷۳ش.
(۹۹) محمد کراجکی، کنزالفوائد، قم، ۱۳۶۹ش.
(۱۰۰) محمد کلینی، الکافی، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، ۱۳۹۱ق.
(۱۰۱) عبدالحی گردیزی، زین الاخبار، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۱۰۲) مالک بن انس، المؤطأ، به کوشش محمدفؤاد عبدالباقی، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۵م.
(۱۰۳) ابوالفضل مالکی، المنتخب الجلیل من تخجیل من حرف الانجیل، به کوشش رمضان صفناوی بدری، قاهره، ۱۴۱۸ق/۱۹۹۷م.
(۱۰۴) محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۱۰۵) علی مسعودی، التنبیه و الاشراف، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۹۴م.
(۱۰۶) علی مسعودی، مروج الذهب، به کوشش یوسف اسعد داغر، بیروت، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م.
(۱۰۷)
مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح، به کوشش محمدفؤاد عبدالباقی، بیروت، داراحیاء التراث العربی.
(۱۰۸) مسند زید بن علی، بیروت، دارالحیاة.
(۱۰۹) محمد مفید، الاعتقادات، به کوشش عصام عبدالسید، قم، ۱۴۱۳ق.
(۱۱۰) محمد مفید، الامالی، به کوشش علیاکبر غفاری و استاد ولی، قم، ۱۴۰۳ق.
(۱۱۱) محمد مقدسی، احسن التقاسیم، به کوشش محمد مخزوم، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۷م.
(۱۱۲) مطهر مقدسی، البدء و التاریخ، به کوشش کلمان هوار، پاریس، ۱۸۹۹م.
(۱۱۳) عمر نسفی، تفسیر، به کوشش احمد عبدالعلیم بردونی، بیروت، ۱۳۷۲ق.
(۱۱۴) عمر نسفی، القند فی تاریخ سمرقند، به کوشش یوسف هادی، تهران، ۱۳۸۷ش.
(۱۱۵) محمد نعمانی، الغیبة، به کوشش فارس حسون، قم، ۱۴۲۲ق.
(۱۱۶) علی هیثمی، مجمع الزوائد، قاهره/ بیروت، ۱۴۰۷ق.
(۱۱۷) علی هیثمی، موارد الظمان، به کوشش محمد عبدالرزاق حمزه، بیروت، دارالکتب العلمیه.
(۱۱۸) یحیی بن حسین، الاحکام فی الحلال و الحرام، ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م.
(۱۱۹) احمد یعقوبی، تاریخ، بیروت، دارصادر.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «تورات در فرهنگ اسلامی»، ج۱۶، ص۶۱۵۸.