تلبیس ابلیس
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تلبیس ابلیس،
کتابی به
عربی در ردّ
و نقد اصحاب عقاید
و طوایف مختلف از جمله
فیلسوفان و صوفیان ، تألیف
ابوالفرج ابن جوزی عالم
و واعظ
حنبلی قرن ششم میباشد.
این
کتاب به تعبیر مؤلف درباره انواع
محرّمات و بدعت های ناشی از
وسوسه های شیطانی است.
ابن جوزی در این اثر، با بحث
جدلی به بسیاری از
طوایف و فرق ، از جمله
خوارج ،
شیعیان (به قول او
روافض )، فلاسفه،
متکلمان ،
باطنیان و به ویژه صوفیه، تاخته
و حتی برخی
محدّثان و فقها را، به سبب طرفداری از آنچه او
بدعت و خروج از
سنّت رسول اکرم صلی اللّه علیه وآله وسلم خوانده، نکوهش کرده است.
ابن جوزی در تحمیدیّه
کتاب، ضمن ستایشِ
عقل به عنوان تصدیق کننده
وحی ،
ابلیس را مؤثر در فرقه فرقه شدن مردم پس از عصر پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله وسلم
و صحابه معرفی میکند
و میگوید که این
کتاب را نوشته است تا مردم را از
فتنه ابلیس بر حذر دارد
و پنهان کاری های او را آشکار کند.
تلبیس ابلیس در بیان ریشه های درونی
اعتقادات و رفتارها اثر درخور توجهی است. ابن جوزی میکوشد تا با
نقّادی ،
فریب های نفسانی و شیطانی را آشکار کند
و تصاویری از
هوای نفس انسان ارائه دهد، همچنین
احزاب و فرق، اوضاع
و احوال جامعه
و زمان خویش را معرفی کند.
این اثر را میتوان سندی مهم در تاریخ فکری
و اجتماعی عالم اسلام در قرن ششم دانست.
ابن جوزی در تألیف این
کتاب، از چند اثر مهم، از جمله « الرّد علی الغُلاة »
و «
کتاب الآراء و الدیانات » تألیف
محمدبن حسن نوبختی ، استفاده کرده است،
همچنین برخی اطلاعات
و اخبار خود را از
کتاب هایی به دست آورده که از بین رفته است.
تلبیس ابلیس در سیزده باب نوشته شده است:
باب اول، درباره پیروی از
سنّت و همراهی با جماعت است.
ابن جوزی در این باب،
به نقل از
ابن مسعود ، می گوید که میانه روی در سنّت شایسته تر از کوشش برای
بدعت گذاری است.
باب دوم، در
نکوهش بدعت
و بدعت گذاران،
و شرح تفاوت سنّت با بدعت است.
به عقیده
ابن جوزی ، هر امر جدیدی که به نحوی مخالف با
شریعت باشد، بدعت است
و بر همین اساس بدعت گذاران را به شش گروه (
حروریه یا خوارج،
قدریه ،
جَهمیه ،
مُرجئه ،
رافضه و جبریه )
و هر گروه را به دوازده زیر گروه تقسیم میکند.
وی، بر خلاف نویسندگان
ملل و نحل ، در فصل دهم این باب،
اسماعیلیه و کیسانیه و زیدیه را جزء
روافض نیاورده، اسماعیلیه را جزء
باطنیه و خارج از فِرَق اسلام دانسته
و درباره باطنیه
و اسماعیلیه گفته است که آنها در پوشش
اسلام، متمایل به رفض اند
وی کیسانیه را نیز جزو قدریه آورده
و از زید هم فقط در این فصل نام برده
و به زیدیه اشاره ای نکرده است.
وی در همین باب، شیعه
و امامیه را در شمار روافض آورده است.
باب سوم، در
تحذیر از فتنهها
و حیله های ابلیس است
و اینکه از
شرّ او باید دائم به خدا پناه برد.
باب چهارم، در معنای
تلبیس و غرور است
و اینکه تلبیس به معنای نمایاندن
باطل به صورت
حق ،
و نوعی نادانی است
و طناب های محکم
شیطان به ترتیب،
جهل و هوا
و هوس
و غفلت است.
باب پنجم، در بیان تلبیس ابلیس بر اصحاب
عقاید است.
ابن جوزی در این فصل به بیان نادرستی عقاید کسانی میپردازد که خارج از دین اسلام اند، از جمله
سوفسطاییان ،
دهریان ،
طبایعیان ،
ثنویان ، فلاسفه
و معتقدان به
پرستش اجرام سماوی.
سپس درباره تلبیس ابلیس بر
امت اسلام، می گوید که شیطان از دو راه در عقاید امت ما دخل
و تصرف کرد: یکی وا داشتن به
تقلید از گذشتگان، دیگری پرداختن به چیزهایی که درک شدنی نیست، مانند آنچه فلاسفه بدان قائل اند.
بنابراین، او عقل را اساس
ایمان و مبنای اعتقاد به اصول شریعت میشمرد، اما آن را برای رسیدن به
حقیقت ، بویژه امور درک نشدنی، کافی نمیداند، از این رو درباره فلاسفه
و متکلمان میگوید که سرانجامِ بیشتر آنها به شکّاکیّت
و گاه به
الحاد کشیده است.
او در ردّ اندیشه های
فلسفی معمولاً از آثار متکلمان استفاده کرده
و به ندرت به آثار
و اندیشه های فلاسفه اسلامی، از جمله
فارابی و ابن سینا ، اشاره نموده است.
به علاوه، برخی
اندیشههایی که به فلاسفه نسبت داده یا مطالبی که درباره
تاریخ فلسفه نوشته، خلاف واقع است
از این رو به نظر میرسد که او بدون آشنایی با فلاسفه بهطور عام
و فلاسفه اسلامی بهطور خاص، به نقد
و نکوهش فلاسفه پرداخته است
از دیگر بخش های این باب، تلبیس ابلیس بر
خوارج و تلبیس ابلیس بر
روافض است.
به زعم ابن جوزی، این دو گروه دو قطب
افراط و تفریط درباره
حضرت علی علیهالسلام هستند.
وی در این بخش، به گفته خودش، عقاید شیعیان را بازگو میکند، اما بیشتر، عقاید
اهل غلوّ را نقل
و نقد میکند.
همچنین به برخی از عقاید
و آرای فقهی فقهای
شیعه اشاره دارد
و آنها را بدعت میداند
و در انتها دو
خطبه منسوب به حضرت علی علیهالسلام را میآورد که در فضائل خلفا
و منع
شماتت آن هاست.
به نظر میرسد که اطلاعات
و تقسیم بندی های او از عقاید
و فِرَق شیعه چندان با وقایع تاریخی
و آثار
و آرای معتبر
و شناخته شده شیعه سازگار نیست، از جمله در تعریف شیعه میگوید که آنان معتقد به
وصایت حضرت علی علیهالسلاماند
و کسانی را که با او
بیعت نکردهاند
کافر میدانند، حال آنکه علمای شیعه این مطلب را نمیپذیرند
و غیرشیعه را، به طور کلی، کافر نمیدانند.
باب ششم، درباره تلبیس ابلیس بر علماست.
وی در این باب به وسوسه های
قاریان ،
محدّثان ،
فقیهان ،
واعظان ،
ادیبان ،
شاعران و عالمان کامل (علمایی که جامع
قرآن ،
حدیث ،
فقه و ادب اند) می پردازد.
از موارد تلبیس ابلیس بر قاریان، تکیه بر
قرائت بدون
تهذیب نفس و خواندن قرآن با آواز
غنایی است.
از موارد تلبیس ابلیس بر محدّثان، تکیه بر گردآوری احادیث
و شناخت صحت
و سقم آنها بدون
تفقه در حدیث است
و از آن بدتر، تلاش زیاد برای
استماع حدیث بدون توجه به شناخت درست از نادرست است. اینان گاهی شهر به شهر میروند تا از مشایخ مختلف حدیث بشنوند
و بر اقران
مباهات کنند.
از موارد تلبیس ابلیس بر فقیهان اینهاست: اکتفا به
آیات احکام و این گمان که علم
شرع فقط علم فقه است
و در نتیجه بی توجهی به آن بخش از تعالیم قرآن
و سنّت
و احادیث
و سیره پیامبر که موجب
خشوع و رقت قلبی است، بی اعتنایی به دانش شناخت احادیث که نتیجه اش اعتماد به
قیاس فقهی است در مواردی که حدیث صحیحی بر ضد آن وجود دارد، غلبه
تنبلی در تحقیق
و در نتیجه اعتماد به احادیث غیرصحیح، پرداختن به جدل
و مناظره ای که هدفش کشف
و بیانِ
حقیقت نیست، نشست
و برخاست با
سلاطین و فرمانروایان و تملق ایشان را گفتن به بهانه
شفاعت مسلمانان که نتیجه اش مشروع ساختن
فساد ایشان در نظر مردم است.
تلبیس ابلیس بر ادیبان نیز عبارت است از بی اعتنایی به اصلاح نفس
و عبادت ،
و خود را از علمای اسلام به حساب آوردن، صرفاً به استناد دانستن
لغت و نحو عربی.
تلبیس ابلیس بر شاعران مشتمل است بر:
عُجب به اینکه اهل ادباند
و اینکه
خدا از
لغزش آنها میگذرد، پوشیدن لباس های گرانبها،
مدح خارج از حد،
و رو آوردن به
فسق و فجور .
تلبیس ابلیس بر علمای کامل این است که دچار عُجب شوند
و گمان کنند که از
عقوبت مصوناند
و همچنین ابتلا به
حسد و ریا و حبّ جاه.
موارد تلبیس ابلیس در این فصل، با بحث اصناف مُغترّین (فریب خوردگان) در « احیاء علوم الدین »
غزالی شباهت های بسیار دارد.
باب هفتم، در تلبیس ابلیس بر فرمانروایان
و شاهان به غرور شاهی است.
ابن جوزی در این باب میگوید که برخی
حاکمان به فرمان مافوق خود به
زیردستان ظلم میکنند
و خود را معذور میدانند، در حالی که اگر فرمانروایی به
ستم فرمان دهد، اطاعت از فرمان او ستم کاری است.
باب هشتم، در تلبیس ابلیس بر عبادت پیشگان است
و اینکه
ابلیس چگونه آنها را در
تطهیر ،
وضو ،
اذان گفتن با
لحن ،
نماز ،
روزه و حج میفریبد.
موضوعات این باب نیز با
کتاب «
احیاء علوم الدین »
شباهت بسیار دارد.
ابن جوزی در همین باب، تلبیس ابلیس بر جنگجویان (
غازیان ) را از راه
ریا و طمع ذکر میکند
و درباره تلبیس ابلیس بر
آمران به معروف مطالبی میآورد، ازجمله اینکه آنان از روی جهل یا
تفاخر و کبر به امر به معروف میپردازند.
باب نهم، درباره تلبیس ابلیس بر
زاهدان است. وی ترک
دنیا ، سرزنش علما، روگردانی از
علم و ترک امور
مباح ، حبّ جاه، عجب به عبادت، عمل به
اوهام و پندارها را از موارد تلبیس ابلیس بر زاهدان میشمرد.
باب دهم، در تلبیس ابلیس بر صوفیان است.
این باب مفصّل ترین بخش
کتاب است
و ابن جوزی ضمن تشریح وجه تسمیه کلمه
صوفی ،
از صوفیان در ۲۴ مورد انتقاد کرده
و عقاید
و آداب آنان را
بدعت دانسته است.
این انتقادها شامل طهارت، نماز، آداب مربوط به
مسکن ، پوشاک
و خوردن
و نوشیدن،
سماع و رقص ، وجد، مصاحبت با
اَمَرْدان (نوجوانان)، ادعای
توکل و ترک اموال، ترک
دارو و درمان،
عزلت و ترک
نماز جمعه و جماعت ، ترک
ازدواج و فرزند نخواستن، آداب آنان هنگام
مرگ ، ترک علم آموزی،
دفن کردن کتاب ها، اظهار نظر درباره مسائل دینی
و تفسیر به رای و شطح گویی و دعاوی است.
ابن جوزی میگوید که صوفیه ابتدا از زاهدان بودند، ولی چون برخی منتسبان به
تصوف ، اجازه سماع
و رقص دادند
و عده ای از دنیاطلبان به جهت علاقه به راحتی
و لهو و لعب به آنها متمایل شدند، آنان با صفات
و احوال
و نشانههایی از زاهدان متمایز شدند.
او در جای دیگر میگوید که نخستین صوفیان به زهد
و ریاضت و مجاهدت با
نفس میپرداختند، ولی
ابلیس آنها را فریفت
و از تحصیل
علوم دینی بازداشت
و این آغاز انحراف آنان بود.
ابن جوزی از کسانی چون ابوعبدالرحمان سُلمی، ابونصر سرّاج،
ابوطالب مکی ، حافظ ابونعیم اصفهانی بشدت انتقاد کرده است، زیرا معتقد است که آنان در
کتاب هایشان از کارهای
خلاف شرع صوفیه دفاع کردهاند
و خلفا
و بزرگان
صحابه و زاهدانی چون
بِشر حافی و ابراهیم ادهم و سفیان ثوری را جزو صوفیه آورده اند.
ابن جوزی از
غزالی نیز بشدت انتقاد کرده است
و با اینکه در
کتاب |« المنتظم »
وصف برجستگی های فکری
و زهد و تعبّد وی را آورده در همان اثر به سبب «ترک قانون فقه»
و در تلبیس ابلیس، به سبب برخی مطالبِ « احیاء علوم الدین » ــ از جمله دفاع از سماع
و ریاضت
و ترک دنیا ــ وی را سرزنش کرده
و گفته است که غزالی این
کتاب را آنچنان که سزاوار یک عالم است، ننوشته
و کتابش را بر وفق مذهب صوفیه تألیف کرده
و سخنانی شبیه سخنان
باطنیه گفته است.
او همچنین برخی از صوفیانی را که خود در
کتاب «
صفة الصفوة »
از آنها به سبب زهدشان تجلیل کرده، در این
کتاب به علت ترک
علم و انکار آن
و اظهار نظر ناصواب در امور دینی نکوهش کرده است.
یکی از مباحث مفصّل در همین باب، بحث
سماع و حرمت آن
و رد نظر صوفیه در
مباح و گاه
مستحب دانستن آن است.
ابن جوزی در این باب برخی احادیث صوفیه را در این باره نقد کرده، گاهی نیز برای تأیید سخن خویش، احادیثی
مجعول و ضعیف آورده است.
برخی انتقادات او از صوفیه، در سخنان خود آنان نیز یافت میشود.
همچنین غزالی در «
احیاء علوم الدین »
و نیز در « رساله حماقت اهل اباحت »
برخی منتسبان به صوفیه
و مدعیان
مقامات و بویژه کسانی را که ادعا میکردند
معصیت به آنها زیان نمیرساند، مذمت کرده است. گفته شده که ابن جوزی در تلبیس ابلیس از رساله اخیر استفاده کرده ولی نام مصنف را نیاورده است.
باب یازدهم، در تلبیس ابلیس بر
اهل دین از راه نشان دادن
کرامات است.
باب دوازدهم، در تلبیس ابلیس بر
عوام است، که از جمله آن هاست:
تشویق به تفکر در
ذات و صفات خدا ،
مبتلا کردن آنها به
تشبیه ذات خدا، مقدّم داشتن زاهدان بر عالمان، مخالفت با علما
و بدگویی از آنان،
و تکیه بر
رحمت خدا
و جسارت در گناه کاری.
در همین بخش، از تلبیس ابلیس بر
زنان بهطور اجمال نیز سخن رفته است که از جمله آنها ندانستن
واجبات دین، بدرفتاری
و عدم تمکین به
شوهر و نیز
خرقه پوشی زنان صوفی
و مصافحه کردن آنها با شیوخ صوفی است.
باب سیزدهم، در تلبیس ابلیس بر عموم مردم از طریق
آرزوهای دور
و دراز است.
از تلبیس ابلیس
نسخه های خطی متعددی در
ترکیه و مصر و هند وجود دارد که نام برخی از آنها چنین است:
الناموس فی تلبیس ابلیس، کشف تلبیس ابلیس،
و کشف ناموس تلبیس ابلیس.
این
کتاب ابتدا با نام های الناموس فی تلبیس ابلیس (قاهره ۱۳۲۳)، نقدالعلم والعُلماء (قاهره ۱۳۴۰)
و تلبیس ابلیس (قاهره ۱۳۴۷
و ۱۳۶۸) به چاپ رسیده
و پس از آن بارها در
دمشق و مصر
و بیروت با عنوان تلبیس ابلیس
و گاهی با عنوان الناموس فی تلبیس ابلیس چاپ شده است.
تلبیس ابلیس را مارگلیوث به
انگلیسی برگردانیده
و علیرضا ذکاوتی قراگزلو به
فارسی ترجمه کرده است (تهران ۱۳۶۸ش) که اولین ترجمه از آثار
ابن جوزی به فارسی است.
در این ترجمه،
اسناد احادیث
و همچنین برخی احادیث
و روایات ، به دلایلی، از جمله تکرار مضمون، حذف شده است.
(۱) آقابزرگ طهرانی، الذریعة.
(۲) غلامحسین ابراهیمی دینانی، ماجرای فکر فلسفی در جهان اسلام، تهران ۱۳۷۶ـ۱۳۷۹ ش، تهران ۱۳۷۷ش.
(۳) ابن الجوزی، تلبیس الابلیس، چاپ خیرالدین علی، بیروت.
(۴) ابنجوزی، تلبیس ابلیس، ترجمه علیرضا ذکاوتی قراگزلو، تهران ۱۳۶۸ش.
(۵) ابن جوزی، صفة الصفوة، چاپ محمود فاخوری
و محمدروّاس قلعه جی، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
(۶) ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک
و الامم، چاپ عبدالقادر عطا
و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲.
(۷) پرویز اذکائی، «(درباره) تلبیس ابلیس»، آینه پژوهش، سال ۱، ش ۳ (مهر
و آبان ۱۳۶۹).
(۸) نصراللّه پورجوادی، دو مجدّد: پژوهشهایی درباره محمد غزالی
و فخررازی، تهران ۱۳۸۱ ش.
(۹) روح اللّه خمینی، رهبر انقلاب
و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، تحریر الوسیلة، قم ۱۳۶۳ش.
(۱۰) احمدبن ابوالحسن ژنده پیل، مفتاح النجات: متن عرفانی به زبان فارسی، چاپ علی فاضل، تهران ۱۳۷۳ش.
(۱۱) فؤاد سزگین، تاریخ التراث العربی، ج ۱، جزء۳، نقله الی العربیة محمود فهمی حجازی، ریاض ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۱۲) عبدالجبار عبدالرحمان، ذخائر التراث العربی الاسلامی، بصره ۱۴۰۱ـ۱۴۰۳/ ۱۹۸۱ـ۱۹۸۳.
(۱۳) عبدالحمید علوچی، مؤلفات ابن الجوزی، بغداد ۱۳۸۵/ ۱۹۶۵.
(۱۴) محمدبن محمد غزالی، احیاء علوم الدین، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۱۵) محمدبن محمد غزالی، رساله در بیان حماقت اهل اباحت، در
کتاب دو مجدّد نصراللّه پورجوادی.
(۱۶) محمدریاض مالح، فهرس مخطوطات دارالکتب الظاهریة: التصوّف، دمشق ۱۳۹۸ـ۱۴۰۳/ ۱۹۷۸ـ۱۹۸۳.
(۱۷) جعفربن حسن محقق حلّی، شرایع الاسلام فی مسائل الحلال
و الحرام، چاپ عبدالحسین محمدعلی بقال، نجف ۱۳۸۹/ ۱۹۶۹.
(۱۸) علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، چاپ
و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۵۸ش.
(۱۹) دائرة المعارف جهان اسلام، چاپ دوم، ذیل «ابن جوزی» توسط H Laoust.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تلبیس ابلیس»، شماره۳۸۲۳.