تفسیر موضوعی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
برای تفسیر موضوعی تعاریف مختلفی بیان شده است، بعضی از تعاریف، تفسیر موضوعی را بهعنوان یک
علم و بعضی دیگر آن را بهعنوان کاری از مفسر معرفی میکنند،
درباره پیدایش تفسیر موضوعی باید گفت که گرچه این تفسیر ریشه در زمان
رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دارد، اما اصطلاح تفسیر موضوعی در
قرن چهاردهم هجری پدید آمده است. اینگونه تفاسیر، تنها بهموضوعات مطرح شده در
قرآن توجه نمودهاند و به تفسیر و تبیین و دستهبندی و جمع آن پرداختهاند؛ و لذا آن را تفسیر موضوعی نام نهادهاند و جز به مسائل دینی و مسائل اجتماعی، سیاسی و اخلاقی به دیگر ابعاد که جنبه لفظی دارند نپرداخته است.
این روش بهویژه امروزه یک ضرورت بهشمار میرود؛ زیرا جهان امروز در انتظار آن است که پیامهای قرآن را دریافت کند و تشنه بهدست آوردن مسائل مطرح شده در این کتاب آسمانی است. تفاسیر موضوعی نسبتا جامع و فراگیر و در عینحال مستقل، اخیرا رایج گشته و دانشمندانی در اینزمینه آثار ارزشمندی ارائه کردهاند.
برای تفسیر موضوعی تعاریفی بیان کردهاند؛ بعضی گفتهاند: عبارت است از بیان معارف مربوط به یک موضوع از لابهلای آیات موجود در یک یا چند سوره.
به گفته بعضی دیگر تفسیر موضوعی آن است که آیات مرتبط به هر موضوعی که در قرآن پراکندهاند گردآوری و یکجا بررسی شوند تا نظر قرآن درباره آن موضوع و ابعاد آن بهدست آید.
در تعریفی دیگر آمده است که تفسیر موضوعی کوششی بشری است در فهم روشمند پاسخی از قرآن در سایه گردآوری (مبتنی بر تئوری) آیات، به مسائل و موضوعات زنده عملی و نظری (برخاسته از معارف بشری و احوال حیات جمعی) که انتظار میرود قرآن سخن حقی در آنباره داشته باشد.
بعضی از تعاریف، تفسیر موضوعی را بهعنوان یک علم و بعضی دیگر آن را بهعنوان کاری از مفسر معرفی میکنند، چنانکه بعضی گفتهاند: تفسیر موضوعی علمی است که با گردآوری آیات پراکنده در سورههای قرآن درباره قضایای مختلف
قرآن کریم (که دارای وحدت معنا یا وحدت غرض هستند) بحث میکند و با روش معین و شرایط خاص به بیان معنای آیات پرداخته، با ایجاد ارتباط میان آنها به استخراج عناصر آنها میپردازد.
تفسیر موضوعی ترکیبی وصفی است که «موضوعی» بودن وصف تفسیر و ویژگی آن است، بنابراین در تفسیر موضوعی مفسر به تفسیر آیات قرآن راجع به موضوعی خاص میپردازد.
مقصود از موضوع در عنوان «تفسیر موضوعی» نیز واقعیت خارجی دانسته شده است. در این صورت تفسیر موضوعی آن است که مفسر ابتدا به یکی از موضوعات و مشکلات و پدیدههای عینی زندگی اعم از عقیدتی، اجتماعی و پدیدههای هستی، نظر افکنده، همه تجارب بشری درباره آن موضوع و مشکل عینی و راهحلهای آن را فراهم میآورد. سپس از راه گفتوگو با قرآن و استنطاق و
تدبر در آن، موضع قرآن را درباره آن کشف میکند.
اما سایر تعاریف، مقصود از موضوع را موضوعی برآمده از قرآن کریم میدانند که قرآن آشکارا درباره آن حکمی بیان داشته است، بنابراین در دیدگاه نخست موضوع از متن واقع و زندگی گرفته میشود و در دیدگاه دوم موضوع از خود قرآن استخراج میشود. شهید صدر تفسیر موضوعی را شامل هر دو نگاه و برداشت از موضوع میداند.
این تعاریف و بعضی تعاریف دیگر تفسیر موضوعی
نشان دهنده برداشتهای مختلف از تفسیر موضوعیاند، از اینرو این تعاریف اولا در سعه و ضیق دایره تفسیر موضوعی اثرگذارند؛ بهدلیل عدم ارتباط اینگونه مباحث با دیدگاه قرآن درباره احوال اجتماعی بشر، تفسیر موضوعی بهشمار نمیآید. ثانیاً هریک از این تعاریف میتواند در روش تفسیر موضوعی اثرگذار بوده، به ایجاد روشهای مختلف در تفسیر موضوعی بیانجامد. ثالثاً مطابق تعریف نخست پیشینه کهنتری برای تفسیر موضوعی میتوان نشان داد، اما مطابق تعریف دوم پیشینه تفسیر موضوعی ریشه در دوران معاصر دارد و نمیتوان یا به ندرت میتوان اثری را بهعنوان تفسیر موضوعی در گذشته نشان داد.
با مطالعه همه جوانب تفسیر موضوعی و مقایسه آن با تفاسیر ترتیبی عرضه شده در طول تاریخ تفاوت این دو شیوه تفسیر بهروشنی آشکار میگردد. مهمترین نکته در تمایز این دو شیوه آن است که در تفسیر ترتیبی مفسر میکوشد تا بهمعنا و مدلول الفاظ و عبارات قرآن دست یابد و اگر احیاناً به آیات دیگر قرآن یا روایات مراجعه میکند برای فهم روشنتر همان مدلول الفاظ است و به موضوعات قرآنی توجه کافی نمیشود، با اینحال در تفاسیر ترتیبی گاهی نوعی گرایش به تفسیر موضوعی نیز مشهود است که این توجه عارضی و استطرادی است.
درباره تاریخچه تفسیر موضوعی باید گفت که گرچه این تفسیر ریشه در زمان
رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دارد، اما اصطلاح تفسیر موضوعی در
قرن چهاردهم هجری پدید آمده است. در این شیوه تفسیری، آیات مختلفی که درباره یک موضوع در سراسر قرآن مجید در حوادث و مناسبتهای گوناگون نازل شده است، جمعآوری و جمعبندی و از مجموع آنها نظر قرآن درباره آن موضوع و ابعاد آن روشن میشود.
در کنار شیوه مرسوم ترتیبی، شیوه دیگری در تفسیر ظهور یافت که فراشمولی نبود و تنها بخشهایی از
آیات قرآنی را موردنظر قرار میداد. بهعبارتی دیگر اینگونه تفسیر، تنها بهموضوعات مطرح شده در
قرآن توجه نموده و به تفسیر و تبیین و دستهبندی و جمع آن پرداخته است؛ و لذا آن را تفسیر موضوعی نام نهادهاند و جز به مسائل دینی (در دو بعد معارف و احکام) و مسائل اجتماعی، سیاسی و اخلاقی (در دو بعد نظری و عملی) به دیگر ابعاد که جنبه لفظی دارند نپرداخته است.
در حقیقت، تفسیر موضوعی تنها در رساندن پیامهای قرآن کوشیده و به جنبههای فنی آن چندان کاری نداشته است؛ مگر تااندازهای که به موضوع بحث مربوط بوده است. (با این تعریفی که از تفسیر موضوعی گردید (ارائه پیامهای قرآنی)، کتابهایی که تنها به جنبههای لغوی (
تفسیر غریب القرآن) و ادبی (
نحو و
بلاغت) و نیز کتابهایی که در رابطه با
متشابهات قرآن یا رد شبهات و همچنین کتابهایی که درباره قصص انبیا با
تنزیه انبیا و مانند آن نوشته شده، همگی از محدوده خارج خواهد بود. گرچه با تعریفی دیگر و جامعتر، تمامی این نوع نوشتهها (که پیرامون برخی مسائل قرآنی بحث کرده است) داخل محدوده بهشمار میآیند و به آن، خواهیم پرداخت. البته تعریف فوق وفق برداشت امروز، از تفسیر موضوعی است که جایگاه بهخصوصی در میان قرآن پژوهان دارد و در سطح جهانی مورد اهمیت است. و تعریفی دیگر، وفق مصطلح قدیم، همانا ناظر به شاخههای متنوع تفسیری است.)
این روش بهویژه امروزه یک ضرورت بهشمار میرود؛ زیرا جهان امروز در انتظار آن است که پیامهای قرآن را دریافت کند و تشنه بهدست آوردن مسائل مطرح شده در این کتاب آسمانی است؛ تا ببیند چه گوهرهای تابناکی را برای
بشریت و برای ابدیت به ارمغان آورده و کدام دریچههای
سعادت را برای همیشه بهروی انسانها باز کرده است؟
لذا بر مفسران توانا و عالیقدر است که امروزه به پا خیزند و به این درخواست بحق انسانهای متعهد پاسخ مثبت دهند و پیامها و تعالیم عالیه قرآن را با سبکی شیوا و با قلمی رسا به جهانیان عرضه کنند.
تفسیر موضوعی به صورتهای گوناگون، همیشه مطرح بوده و صاحبنظران همواره در پی مطرح ساختن مواضیع قرآنی بودهاند و کم و بیش بر حسب نیازهای روز در این راه گام نهادهاند. فقها از پیشگامان انجام تفسیر موضوعی (البته به صورت یک بعدی) هستند؛ که آیات مربوط به مسائل فقهی را مورد بحث قرار داده و آیات مربوط به هر یک از ابواب فقه را از سراسر قرآن کنار هم گذارده، مورد تامل و دقت قرار دادهاند؛ و این شیوهای است که تنها، آیات الاحکام نویسان امامیه انجام دادهاند؛ ولی فقهای عامه در اینجا نیز (چنانکه اشاره شد) بهشیوه سنتی ترتیبی رفتار کردهاند؛ در طول تاریخ، کسان فراوانی یافت شدهاند که تنها بخشهایی از قرآن را مدنظر قرار داده و درباره آنها بحث کردهاند؛ مانند کتب تاریخ انبیا و
قصص قرآنی،
معارف قرآن، اخلاق در قرآن، سننالهی در قرآن، آیات علمی قرآن، اهلبیت در قرآن،
توحید و
شرک در قرآن، یهود در قرآن، زن از دیدگاه قرآن و از اینگونه مباحث تک بعدی از دیدگاه قرآن فراوان یافت میشود؛ بهویژه در دوران اخیر. تمامی اینها خدماتی ارزنده است که صاحبنظران و اندیشهوران اسلامی، همواره با انگیزه رهنمودهای لازم به جوامع بشری تقدیم کردهاند.
نیز کتابهایی که در رد مطاعن (شباهت) بر قرآن، سؤال و جواب درباره قرآن،
تنزیه الانبیاء،
متشابهات قرآن،
ناسخ و
منسوخ در قرآن،
امثال قرآن،
سوگندهای قرآن،
اعراب قرآن، حل مشکلات ادبی قرآن،
غریب القرآن (عبارات مشکل قرآن) و از این قبیل مباحث مربوط به مسائل درون قرآن، همگی جزو تفسیر موضوعی (از نوع تک بعدی) محسوب میشوند.
تفسیر موضوعی را بر سه قسم دانستهاند:
۱. تفسیر کلمهای از
کلمات قرآن و بررسی آیاتی که آن کلمه در آنها بهکار رفته است؛ مانند: بررسی کلمه حق یا کلمه ولاء؛
۲. بررسی موضوعی خاص در یک
سوره؛ مثلا بررسی
خداشناسی در
سوره حمد؛
۳. بررسی یک موضوع خاص در کل قرآن؛ یعنی آیاتی جمع و تفسیر شود که به یک موضوع خاص در قالب
بیانات مختلف پرداختهاند؛ مانند: بررسی
آیات جهاد یا
معاد یا
اخلاق در قرآن. شاید قسم سوم مشهورترین روش در تفسیر موضوعی باشد.
تفسیر موضوعی دوگونه میتواند باشد: یکی آنکه نخست یکایک مسائل مطرح شده در قرآن را بیرون آورند و سپس آیات مربوط به هر یک را جدا و در یکجا گرد آورده و با در نظر گرفتن مجموع آن آیات موضوع را بررسی کنند؛ لذا مسائل برگرفته از قرآن، دستهبندی شده، با نظمی طبیعی و به ترتیب، مورد بحث قرار میگیرند.
در حقیقت، اینگونه تفسیر موضوعی، پای سخن قرآن نشستن و گوش فرادادن به آن است، تا خود برای ما سخن گوید و پیام خود را برساند؛ و نقش ما تنها ثبت و ضبط پیامهای دریافتی از قرآن است.
روش دیگر آنکه مسائل را از متن واقعیت دریافت میکنیم و نیازهای واقع در متن
حیات را بررسی و گردآوری میکنیم؛ سپس پاسخ آنها را از قرآن جستجو میکنیم؛ با اینباور که قرآن، همواره پاسخگوی نیازهای روز و «شفاء لما فی الصدور»
است و در واقع، با الهام گرفتن از نیازهای ملموس حیات، با قرآن به گفتگو مینشینیم؛ پرسشها را مطرح میکنیم و پاسخهای آن را از قرآن میخواهیم؛ دردهای موجود را عرضه میداریم و درمان آنها را از قرآن میطلبیم.
این شیوه (شیوه دوم) درست همان است که مولا
امیرمؤمنان (علیهالسلام) دستور فرمودهاند: ذلک القرآن فاستنطقوه ولن ینطق؛ ولکن اخبرکم عنه: الا ان فیه علم ما یاتی والحدیث عن الماضی ودواء دائکم و نظم ما بینکم؛
این قرآن است که در اختیار شماست؛ او را به سخن آورید؛ او خود سخن نمیگوید. همانا به شما خبر میدهم که در قرآن، دانستنیها برای آینده، فراوان است و از گذشته نیز تجربهها میآموزد؛ درمان دردهای شما همواره در آن موجود و راه به هم پیوستن گسستهها در آن مشهود است. کنایه از اینکه پاسخگوی تمامی نیازها و برای همیشه است.
مقصود از استنطاق تعمق و تدبر در گفتههای قرآن است که با کنار هم گذاردن آیات مربوط، آنچه در حالت پراکنده، گویا نبود، گویا میشود. آن حضرت میفرماید: و ینطق بعضه ببعض و یشهد بعضه علی بعض؛
برخی آیات که خود بهتنهایی گویا نیستند با قرآن گرفتن کنار آیات متناسب و مرتبط، گویا میشوند؛ و برخی بر برخی گواه خواهد بود تا مفادشان بهخوبی روشن و هویدا گردد.
این، راهی است که تفسیر موضوعی (در شیوه دوم) میپیماید؛ گرچه شیوه نخست هم پرفایده و عام المنفعه است. لذا میتوان گفت: شیوه تفسیر موضوعی، شیوهای است که دقیقا مورد نظر
شرع و پیشوایان دین است و به همینجهت آن را یک ضرورت شمردیم.
علاوه بر آنکه تفسیر موضوعی، امروزه یک ضرورت است، ویژگیهایی دارد که در تفسیر ترتیبی کمتر میتوان یافت؛ از جمله:
هدف در تفسیر ترتیبی فهم معانی قرآن است. در این تفسیر، مفسر، در برابر هر آیه نشسته میکوشد تا به مدلول آن پی ببرد؛ با قطعنظر از آنکه آن مفهوم، مورد نیاز مخاطب یا پاسخگوی نیاز روز باشد یا نباشد. برخلاف تفسیر موضوعی که سعی دارد به دیدگاههای قرآن در مسائل مورد نیاز دست یابد و بهعنوان نظریات وحیانی به مخاطبان عرضه دارد. بدیهی است که این هدف از ارزش والایی برخوردار است.
در تفسیر ترتیبی، باتوجه به گستره وسیع آیات و ابعاد مختلف آنها، مباحث متنوع و دامنهداری مطرح میگردد که چون فراگیرند و بایستی سراسر قرآن را پوشش دهند، در حقیقت، در آنها بحر طویلی مطرح است و نمیتوان چندان درنگ و تعمق نمود.
برخلاف تفسیر موضوعی که درباره یک یا چند موضوع مرتبط با هم به بحث مینشیند و شتاب ندارد و نمیخواهد هرچه زودتر به انتهای قرآن برسد؛ زیرا چنین تعهدی ندارد و تا هرجا که شرایط فراهم بود پیش میرود. بنابراین، در تفسیر ترتیبی گرچه فراگیر است، علوم و معارف قرآنی بهطور اجمال و احیانا سطحی مورد بحث قرار میگیرد؛ اما در تفسیر موضوعی، ژرفنگری و عمقاندیشه حکمفرماست. بنابراین موضوع تفسیر، بهشیوه ترتیبی، موضوعی وسیع ولی تااندازهای سطحی است و در تفسیر موضوعی محدود اما عمیق است.
در تفسیر ترتیبی مفسر در نقش مخاطبی ساده که پیش روی استاد زانو زده است، تنها مستمع و شنونده است و بدون هیچ پیشفرضی آنچه را قرآن میگوید میشنود؛ قرآن اعطا میکند و مفسر میپذیرد؛ اما در تفسیر موضوعی مفسر تنها شنونده نیست؛ بلکه در نقش یک همسخن و همبحث با قرآن سخن میگوید و با آن محاوره میکند؛ مفسر از قرآن میپرسد و قرآن پاسخ میدهد. موضوع فرضیهها را بر قرآن عرضه میکند و نظر قرآن را درباره آنها جویا میشود و پس از پاسخ اولیه، دوباره آن را مطرح میکند و پاسخ دیگر میطلبد و (به تعبیر دیگر) مفسر موضوعی، قرآن را به استنطاق میکشد تا موضوع کاملا روشن شود.
اساسیترین شرط در تدوین تفسیر موضوعی، تنها به قرآن رجوع کردن و از دیدگاههای آن باخبر شدن است.
چنانکه گفتیم، انگیزه تفسیرنویسی بهشیوه موضوعی، رسیدن به دریافتهای قرآنی است که پاسخگوی نیازهای جامعه باشد؛ لذا بحث در تفسیر موضوعی کاملا قرآنی است؛ گرچه احیانا برای تبیین مفاد و شرح مراد کلام الله، از
عقل و
نقل هم استفاده شود؛ ولی نکته مهم و محط نظر در بحث، تنها بهرهگیری از قرآن است.
با این وصف مشاهده میشود که برخی، مباحث اسلامی را که گاه در آن به آیاتی نیز استناد شده است، تفسیر موضوعی بهحساب میآورند؛ در حالی که جنبه فراشمولی دارند و در آنها، تنها نظر قرآن خواسته نشده است؛ بنابراین باید چنین مباحثی را از مسائل اسلامی بهشمار آورد، نه تفسیر موضوعی که جنبه اختصاصی دارد.
تفسیر موضوعی در برابر
تفسیر ترتیبی شیوهای در تفسیر آیات قرآن کریم است که مفسر از طریق آن به
استنباط دیدگاه قرآن درباره موضوعی مرتبط با انسان و جهان هستی میپردازد.
شهید صدر از تفسیر موضوعی به عنوان اتجاهی در تفسیر در برابر اتجاه تجزیهای (ترتیبی) یاد کرده است.
محمد ابراهیم شریف با این تلقی از منهج تفسیری که ظرفی است مشتمل بر اندیشههای یک گرایش تفسیری و وسیلهای است برای تحقق یک
گرایش در تفسیر، تفسیر موضوعی را در شمار مناهج تفسیری قرار داده است؛ در کنار سه منهج سنتی کهن، موضوعیِ سنتی و گفتار تفسیری.
بعضی هم از آن به عنوان اسلوبی در تفسیر در کنار سه اسلوب دیگر یعنی تفسیر اجمالی (خلاصه)، تفسیر تحلیلی (ترتیبی) و تفسیر مُقارَن (تطبیقی) یاد کردهاند.
البته روشن است که این ۴ نوع یا اسلوب تفسیر قرآن در عرض هم نیستند و در واقع به دو نوع تفسیر ترتیبی و موضوعی بازمیگردند، زیرا تفسیر اجمالی زیرمجموعه تفسیر ترتیبی است و
تفسیر تطبیقی نیز میتواند به یکی از دو شکل ترتیبی یا موضوعی انجام گیرد.
برای تفسیر موضوعی فواید ذیل را میتوان برشمرد:
۱. رفع ابهامهایی که در بدو نظر در بعضی از آیات بهچشم میخورد؛ مانند:
متشابهات قرآن؛
۲. آگاهی از ویژگیها، علل و نتایج موضوعات و مسائل مختلف مطرح در قرآن؛
۳. بهدست آوردن یک تفسیر جامع درباره موضوعاتی مانند
توحید،
معاد،
عبادات،
جهاد و
حکومت اسلامی؛
۴. بهدست آوردن
اسرار و پیامهای تازه قرآن با انضمام آیات به یکدیگر.
اولین دستهبندی موضوعی آیات را همراه با تفسیر، میتوان در موسوعه حدیثی کبیر
بحار الانوار، تالیف
علامه مجلسی یافت. در آغاز هر باب از ابواب متنوع حدیثی، پیش از نقل احادیث و بر وفق عنوان مطرح شده در آن باب، آیات مربوط را خیلی حساب شده و دقیق و بر حسب نظم سور، همراه با تفسیر انتخاب شده از معتبرترین تفاسیر معروف آورده است که شاید دقیقترین و جامعترین دستهبندی آیات قرآن باشد که تا به امروز انجام گرفته است.
علامه مجلسی، بر حسب عناوین مطرح شده در هر باب، آیات مربوط را با نهایت دقت و استیعاب کامل، از سراسر قرآن گردآورده و بهدنبال آن، گزیدهترین تفسیرها را آورده و سپس به نقل روایات پرداخته است و این عمل تا پایان کتاب ادامه دارد.
این دستهبندی آیات که با ظرافت و دقت انجام گرفته است، شامل تمامی آیات مرتبط با مسائل اسلامی میشود؛ اصول معارف و مبانی شناخت، مبدأ و معاد، اخلاق و آداب، تاریخ و سنن اجتماعی و بهطور فراگیر، همه مسائل مطرح شده در قرآن یا مستنبط از آن، با بینشی عمیق و چینشی دقیق دستهبندی شده و تفسیر و تبیین گردیده است. چیزی که بیسابقه بوده و پس از آن هم با آن دقت و ظرافت نظیری نیافته است.
تفاسیر موضوعی نسبتا جامع و فراگیر و در عینحال مستقل، اخیرا رایج گشته و دانشمندانی در اینزمینه آثار ارزشمندی ارائه کردهاند؛ از جمله، علامه محقق استاد
جعفر سبحانی (متولد ۱۳۰۸ ش) دو اثر نفیس دارد: مفاهیم القرآن که تاکنون ده مجلد از آن را به
زبان عربی به
جهان اسلام تقدیم کرده و منشور جاوید به
زبان فارسی در دوازده مجلد.
دانشمند گرامی استاد
ناصر مکارم شیرازی (متولد ۱۳۰۵ ش) پس از پایان یافتن
تفسیر نمونه و ترجمه آن الامثل، به استخراج مباحث تفسیری آن پرداخته است که ده مجلد به نام پیام قرآن و دو مجلد به نام اخلاق در قرآن تاکنون بهچاپ رسیده است.
عارف حکیم، استاد
عبدالله جوادی آملی (متولد ۱۳۱۲ ش) جدا از تفسیر عرفانی والای
تسنیم مباحثی پیرامون مسائل اسلامی، اصول معارف و اخلاق مطرح ساخته که با عنوان تفسیر موضوعی در ۱۳ مجلد به چاپ رسیده است. علامه، استاد
محمدتقی مصباح یزدی (متولد ۱۳۱۳ ش) تحت عنوان معارف قرآنی تاکنون هفت اثر ارزشمند تقدیم جامعه اسلامی نموده است. گزارش کوتاهی از این پنج اثر را خواهیم آورد.
استاد
محمدعلی صابونی از نویسندگان پرکار و سختکوش معاصر سوری، از قرآنپژوهانی است که افزون بر مسائل متنوع قرآنی و تفسیر، کتابی در ۱۶ مجلد در زمینه تفسیر موضوعی دارد که در آن، مطابق نیاز جامعه و روز، به تفصیل به مباحث درونی قرآن پرداخته است.
استاد محمد متولی شعراوی، از مصلحان مصری معاصر تفسیری در ۲۹ مجلد دارد که بیشتر، جنبه تفسیر موضوعی دارد و لذا از آن با نام
تفسیر الشعراوی یا خواطر الشعراوی یاد میکند. و گزیدهای از آن که مجموعه مباحث تفسیری وی بهگونه موضوعی است در سه مجلد به چاپ رسیده است.
در ده مجلد و اثر علامه استاد جعفر سبحانی است. دو مجلد نخست به قلم فاضل محترم جعفر الهادی و بقیه به قلم خود ایشان است. در سال ۱۴۰۰ آغاز شده و همچنان ادامه دارد؛
جلد نخست: بحث درباره
توحید،
فطرت،
عالم ذر و براهین اثبات
واجب الوجود در قرآن؛
جلد دوم: در خصوص حکومت اسلامی و ویژگیهای آن از نظر قرآن؛
جلد سوم:
نبوت، خاتمیت و جهانی بودن رسالت اسلام؛
جلد چهارم: بحث در خصوص اجر رسالت،
معجزه و
شفاعت؛
جلد پنجم:
عصمت، پاسخ بهشباهت و مساله
تنزیه انبیاء؛
جلد ششم: بحث درباره شناخت
صفات جمال و جلال و تفسیر
اسماء الله وارد در قرآن - به ترتیب الفبا؛
جلد هفتم؛ بشارات انبیا درباره
بعثت خاتم الانبیا و
سیره پیامبر از آغاز بعثت تا
هجرت و پس از آن (که شامل غزوات و معاهدات آن حضرت است) و بحث از
جهاد؛ که جنبه دفاعی دارد، و در پایان به
واقعه غدیر خم پرداخته است؛
جلد هشتم: بحث
معاد و پاسخ به سوالات مربوط به
عالم برزخ و
جسمانی بودن معاد و
تجسم اعمال و اهوال و احوال
قیامت؛
جلد نهم: بحث از مثالها و سوگندهای قرآن.
جلد دهم: بحث درباره
عدل الهی، مساله
حسن و قبح عقلی، مساله
امر بین الامرین و نفی
جبر و
تفویض، بحث از مصلحت و مقتضیات نظام حاکم و نقش
بیعت در
حکومت اسلامی، جایگاه
اهلبیت از نظر قرآن و نقش آنان در تفسیر؛ و در پایان، بحث کوتاهی از تفسیر و مراحل تطور و الوان و انحاء آن در طول تاریخ و مساله نفی تحریف.
اثر علامه استاد سبحانی؛ نخستین تفسیر موضوعی به زبان فارسی است. مولف، در سال ۱۴۰۱ ق/ ۱۳۵۹ ش تالیفشان را آغاز کرده و تاکنون دوازده جلد از آن به چاپ رسیده است.
جلد نخست: شامل ۲۴ اصل: ۱ -
یکتاپرستی، ۲ -
نیکی به والدین، ۳ - فرزند کشی در
جاهلیت و عصر فضا، ۴ - مبارزه با
فساد اخلاقی، ۵ -
احترام به
انسان، ۶ - حمایت از
یتیم، ۷ - ابعاد
قسط و
عدل، ۸ -
تکلیف در حدود قدرت، ۹ -
عدالت در گفتار، ۱۰ -
وفای به عهد، ۱۱ - ابزار شناخت، ۱۲ - امکان شناخت، ۱۳ -
اسراف و
تبذیر، ۱۴ - حجاب
تعصب، ۱۵ - جایگاه
زبان از دیدگاه قرآن، ۱۶ -
شکر و سپاس، ۱۷ - آزمایشهای الهی، ۱۸ - از خود بیگانگی، ۱۹ - داستانهای قرآن، ۲۰ - قلب و فؤاد در قرآن، ۲۱ - ضرورت تشکیل جامعه، ۲۲ - بعد جهانی جامعه، ۲۳ - نظاممندی جامعه، ۲۴ - سنن الهی در جامعه؛
جلد دوم: مساله توحید و ابعاد آن؛ و
خداشناسی و براهین دهگانه آن:
برهان فطرت،
برهان حدوث،
برهان امکان،
برهان حرکت،
برهان نظم،
برهان محاسبه و احتمالات،
برهان موازنه و اعتدال،
برهان راهیابی جاندارها،
برهان هماهنگی پدیدهها،
برهان صدیقین؛
جلد سوم: بحث از
جهاد،
هجرت،
حق و
باطل،
هدایت و
ضلال،
تفسیر و
تاویل،
محکم و
متشابه و
عدالت صحابه از دیدگاه تاریخ؛
جلد چهارم: بحث گسترده در خصوص
نفاق و انسان و نیز بحث از
اراده و
اختیار؛
جلد پنجم: عصمت و
تنزیه انبیا؛
جلد ششم: شناخت پیامبر و امام از دیدگاه قرآن؛ و بخشی از
سیره پیامبر اسلام؛
جلد هفتم: ادامه سیره پیامبر و نگاهی به غزوات آن حضرت؛
جلد هشتم: بحث از
توبه،
شفاعت،
احباط و
تکفیر و مساله آگاهی
اولیای الهی از
غیب؛
جلد نهم: در باب معاد و ابعاد آن و
تجسم اعمال؛
جلد دهم: ضرورت
بعثت انبیاء و
سنت الهی در اینباره؛
جلد یازدهم:
قصص انبیاء؛ آنگونه که در قرآن آمده است؛
جلد دوازدهم: ادامه بحثهای قبل تا بحث از
حضرت مسیح؛
گروه هفت نفرهای (که نام آنان در مقدمه ذکر شده) زیر نظر علامه استاد مکارم شیرازی، مباحث مطرح شده در
تفسیر نمونه را استخراج کرده و با نظم و ترتیبی طبیعی، آن را به صورت تفسیر موضوعی درآوردهاند. در سال ۱۴۰۸ ق/ ۱۳۶۶ ش آغاز شده و در ده مجلد و دو جلد الحاقی (در
اخلاق) تدوین شده است.
جلد نخست: شامل امکان شناخت و ابزار و موانع آن؛
جلد دوم: خداجویی و انگیزههای آن و برهان نظم (در ۲۱ نشانه) در
طبیعت؛
جلد سوم: طرق
معرفة الله و براهین پنجگانه بر اثبات واجب الوجود و ابعاد مساله توحید؛
جلد چهارم: بحث از صفات جمال و جلال؛
جلد پنجم؛ بحث از معاد و دلایل امکان و براهین اثبات آن؛ و بحث از معاد جسمانی و رد شبهات بر آن؛
جلد ششم: بحث از نشانههای قیامت و عرصات آن و بهشت و دوزخ و مساله خلود؛
جلد هفتم:
نبوت عامه و مساله عصمت و
تنزیه انبیا و طرق شناخت پیامبران؛
جلد هشتم:
نبوت خاصه و عوامل نفوذ و پیشرفت
اسلام؛
جلد نهم:
امامت و
ولایت و بررسی دلایل آن و استناد به چهار آیه که مستقیما و ۲۳ آیه که غیر مستقیم بر آن دلالت دارند؛
جلد دهم: نظام حکومت در اسلام، در پهنه تاریخ.
دو جلد الحاقی؛ جلد اول: مبانی اخلاق در قرآن و جلد دوم: اخلاق پسندیده و ناپسند در قرآن.
استاد مصباح یزدی با توجه به اینکه برخی محتوای دین را به سه بخش (عقاید، اخلاق و احکام) تقسیم کردهاند با نظری دقیقتر آن را به ده بخش تقسیم نموده و از دیدگاه قرآن که منبع اصیل دین است مورد بررسی و بحث قرار داده است:
۱.
خداشناسی که شامل شناخت خدا و توحید و صفات و کلیات افعال الهی است؛
۲.
جهانشناسی: شامل مباحث آفرینش، پدیدههای زمینی، جهان غیب و مساله
خلق و
تدبیر؛
۳.
انسانشناسی: آفرینش انسان، ویژگیهای روحی، کرامت و مسؤولیت انسانی، زندگی و سنن الهی در حیات فردی و اجتماعی و بالاخره معاد و سرنوشت نهایی
۴. راه شناسی: انواع
علم حضوری و
حصولی و
الهام و
وحی، مساله نبوت و ضرورت بعثت انبیا و هدف آن؛ اعجاز، عصمت و سرانجام مساله امامت؛
۵. راهنماشناسی: تاریخ انبیا و روش
پیامبر اسلام در
تبلیغ؛
۶.
قرآنشناسی: مباحث پیرامون شناخت قرآن در ابعاد مختلف آن؛
۷. اخلاق یا انسانسازی قرآن (رفتار پاک)؛
۸. برنامههای عبادی قرآن: عبادات و توفیق روابط با خدا؛
۹. احکام فردی قرآن معاملات و انواع رفتارهای
حلال و
حرام؛
۱۰. احکام اجتماعی قرآن: انتظامات و روابط داخلی و بین المللی.
این تفسیر که با گرایشی کاملا عرفانی نگارش یافته، سبک تفسیری آن بر مبنای تفسیر قرآن به قرآن است و در عین حال، برای تتمیم و تکمیل هر بحث از روایات معصومین (علیهمالسّلام) نیز استفاده شده است.
مباحث کتاب از حیث جامعیت مطالب، ظرافت و عمق و نیز ترتیب منطقی مباحث در سطح مناسبی است؛ با آنکه مباحث کتاب از ثقل ویژهای در محتوا برخوردار است، از نظم قلم و نگارش تا حدود زیادی سعی شده تا با زبانی روان و رسا بیان شود تا علاوه بر فضلا و طلاب حوزه، فرهنگیان و دانشگاهیان نیز بتوانند بیشترین بهره مندی را از آن داشته باشند.
این تفسیر، سرشار از معارف اسلامی، به شیوه عارفان حقیقی است که با عمق نگری و جامعیت نسبتا کاملی تقریر و تنظیم گردیده و در موقع تحقیق و تنظیم، با مراجعه به استاد برای رفع شبهات و ابهامات، مطالب ارزندهای بر آن اضافه شده که غالبا در پایان هر بحث با واژههای گفتنی است و تذکر آمده است و با این عمل، هرگونه خلل محتمل رفع و تدارک شده است و به صورت تکمیل یافته ارائه گردیده است که از این جهت قابل توجه است.
استاد جوادی آملی با ارتباط مداوم علمی با قرآن، تعلیم و تدریس این مباحث را از دیرباز در مراکز علمی و دینی - اعم از حوزههای علمی و دانشگاهی - آغاز کرده که یکی از جلوههای بارز آن، پخش از سیمای جمهوری اسلامی ایران، به عنوان تفسیر موضوعی قرآن است که از سالهای ۶۱ - ۱۳۶۰ شمسی آغاز شده و تا کنون ادامه دارد.
جلد نخست: شناخت قرآن و نزول سهگانه آن، مساله اعجاز،
رسالت قرآن، جاودانگی و خاتمیت آن،
تحریفناپذیری قرآن و فهم قرآن بحث شده است؛
جلد دوم: مبدا و معاد،
وحی و راههای
جهانبینی، دلائل توحید، معیارهای اخلاق، هدف آفرینش و نبوت و عصمت؛
جلد سوم: وحی و رسالت، خرد و دانش، حیات و ممات از نظر قرآن؛
جلد چهارم: وحی و
تفکر، علم و عمل، معاش و معاد و برخی از مشاهدات
قیامت؛
جلد پنجم: بحث پیرامون
فطرت، گرایشهای صادق و کاذب از دیدگاه قرآن و راههای
تزکیه نفس؛
جلد ششم: نبوت عامه و سیره انبیا:
آدم،
ادریس،
نوح،
هود،
صالح و
ابراهیم؛
جلد هفتم؛ ادامه سیره انبیا:
لوط،
اسحاق،
یعقوب،
یوسف،
ایوب،
شعیب،
موسی،
خضر،
لقمان،
الیاس،
داوود،
سلیمان،
یونس،
زکریا،
مریم،
یحیی و
عیسی (علیهمالسّلام)؛
جلد هشتم:
سیره حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در دو بخش: معارف توحیدی، وحی و نبوت و رسالت؛
جلد نهم: ادامه مباحث نبوت، معاد و نصایح و مواعظ؛
جلد دهم: مبادی اخلاق در قرآن، مقامات عارفان در نگاه
ابن سینا، گزارشی از
رسالة الطیر فریدالدین عطار؛
جلد یازدهم: مراحل اخلاق در قرآن، راههای رسیدن به کمال انقطاع و پایان ناپذیری
وحدت شهود؛
جلد دوازدهم:
فطرت در قرآن، فطری بودن بینش و گرایش به خدا و دین و اخلاق؛ و عوامل موانع شکوفایی فطرت در انسان؛
جلد سیزدهم:
معرفتشناسی در قرآن، ارکان و مبانی شناخت، میزان منطقی شناخت عقلی، شناخت شهودی و موانع شناخت.
چیزی که در این تفسیر، جلب توجه میکند محوریّت دیدگاههای
ابن عربی است که بهعنوان اساس و پایه رهنمودهای عرفانی شناخته شده است.
در سیره دیدگاههای ابن عربی است که بهعنوان اساس و پایه رهنمودهای عرفانی شناخته شده است.
در سیره حضرت هود (علیهالسلام) پیرامون آیه «ما من دابة الا هو آخذ بناصیتها ان ربی علی صراط مستقیم؛
هیچ جنبندهای نیست مگر اینکه او مهار هستیاش را در دست دارد؛ براستی پروردگار من بر
راه راست است.» چنین مینویسد: عارف نامدار ابن عربی چنین فرمودهاند که آیه، دلیل جبریهاست؛ زیرا ظاهرش آن است که زمام هر جنبندهای (اعم از انسان و غیره) بهدست خدا است و هیچ موجودی هیچ کاری را خارج از زمامداری و تحریک و رهبری خدا نمیکند...
لیکن بعد از توجه به اصول و مبانی عرفان که شیخ اکبر از بزرگترین بنیانگذاران آن است، معلوم میشود که منظور ایشان همانا
توحید افعالی است نه
جبر مصطلح
اشاعره...
البته با تدبر بیشتر در نوشتار تفسیری این بزرگ پرچمدار
عرفان در ذیل آیه مزبور، معارف عمیق و مطالب فراوانی استفاده میشود که آنچه اشاره شد گوشهای از آن میدان فسیح و شمهای از آن بیان فصیح و توشهای از آن خرمن انبوه و مخزن مملو است.
در جای جای کتاب، از وی با عظمت و فخامت یاد میکند
و او را اسوه اهل تحقیق و عرفان عمیق بهشمار میآورد. میگوید: عرفانی که ابن عربی ارائه کرد، با آنچه قبل بود و یا بعد آمد قابل قیاس نیست؛ زیرا
وحدت شخصی حقیقت وجود، با بَنان و بَیان این عارف نامور و سالک و منادی معرفت در بیابان حیرت و هاتف تعالوا در وادی کثرت و امام انسجام در جماعت متشتتان. به عارفان و نیز به حکیمان متاله رسیده و او در این باب، بینظیر است.
درباره حدیث معروف شیبتنی
سوره هود، هم از
حکیم سبزواری و هم از
علامه طباطبائی، شرح و
بیانی نقل میکند؛ آنگاه از صاحب فتوحات مطلبی میآورد و در پی آن میگوید: سخن مرحوم سبزواری از یک دید حق است و سخن علامه طباطبائی از دیدی دیگر؛ و گفتار بلند صاحب فتوحات همانند سایر گفتارهای نغز این عارف نامدار از جهت دیگر حق است.
پیرامون آیه «ورفعناه مکانا علیا؛
و او را به مقام بلند ارتقا دادیم» میگوید: عارف نامدار جناب ابن عربی بر اینباور است که ادریس (علیهالسلام) هنوز زنده است و در آسمان چهارم بهسر میبرد.
درباره آیه «انها ان تک مثقال حبة من خردل؛
اگر (عمل تو) هموزن دانه خردلی...» ضمیر را به خصلت و صفت برمیگرداند؛ آنگاه میگوید: ولی عارف گرانقدر جناب ابن عربی، در تفسیر
و در
فصوص (فص لقمانی) ضمیر را به حبه رزق برگردانده و آیه را راجع به تامین رزق جنبندهها دانسته، از معنای معروف آن منصرف شدهاند.
درباره واژه مسیح و تفسیر آن، از ابن عربی چنین نقل میکند: آنچه از تفسیر عارف نامدار ابن عربی برمیآید این است که مسیح، یعنی کسی که زمین محیط زیست خود را بپیماید و اطراف آن را سیاحت و گذر و نظر کند تا آثار پروردگار خود را ببیند.
و در جاهای دیگر: او را عارف نامور
و جناب شیخ اکبر
میخواند و از تفسیر منسوب به وی بهعنوان تفسیر گرانسنگ شیخ اکبر ابن عربی
و جز آن، فراوان یاد میکند.
از سخنان استاد آملی برمیآید که تفسیر منسوب به ابن عربی را تفسیر وی میداند و با قاطعیت بدو نسبت میدهد.
عنوان تفسیری موضوعی است که در آن، نگارنده (طی جلسات تفسیری) درباره مسائل مهم مطرح شده در قرآن بحث نموده است. این مباحث، بیشتر در جلسات تفسیری
ماه مبارک رمضان، در جمع طلاب مطرح گردید و از سال ۱۴۱۶ آغاز شده و تاکنون ادامه دارد.
آنچه تاکنون بهصورت منظم آماده شده، عبارت است از:
دفتر اول: مساله توحید در چهار بُعد اساسی:
توحید در ذات،
توحید در صفات،
توحید در افعال و
توحید در عبادت.
در توحید ذات، در دو محور احدیت و فردیت بحث شده است. در توحید صفات، از
صفات جمال و جلال (
صفات ثبوتیه و
صفات سلبیه)، فرق میان آنها، و عینیت صفات جمال با ذات مقدس حق، صفت اراده (که آیا چنانکه پیشینیان میگفتهاند صفت ذات است یا چنانکه دانشمندان کنونی قائلند صفت فعل است) حقیقت علم، علم قدیم و علم حادث و
مساله بداء مورد بحث قرار گرفته است.
در توحید افعالی، از
جبر و
تفویض و
امر بین الامرین، مساله اذن، نقش پروردگار در افعال اختیاری انسان، حدیث مشیت، خالق آفات و شرور،
قضا و قدر،
سعادت و
شقاوت، انسان از دیدگاه قرآن و نقش او در سرنوشت خویش، بحث شده است.
دفتر دوم: پیمان
عالم ذر،
تجسم اعمال، تجسم اخلاق،
عالم برزخ،
قالب مثالی، مساله
رجعت،
تناسخ ارواح و
معاد جسمانی؛
دفتر سوم: مبانی اخلاق در قرآن، جایگاه اخلاق و آفات و موانع؛
دفتر چهارم: مبانی اقتصاد سالم از دیدگاه قرآن و مسائل اقتصادی مطرح شده در قرآن؛
دفتر پنجم: مساله
ولایت و رهبری از دیدگاه قرآن، جایگاه
بیعت، اصل
مشورت، جایگاه مردم، مساله
آزادی و دیگر مسائل مربوط به نظام
حکومت اسلامی؛
دفتر ششم: مساله عصمت و
تنزیه انبیا،
تنزیه ساحت قدس خاتم الانبیاء، مساله سهو النبی و جز آن؛
دفتر هفتم: تفسیر
آیات ولایت: مجموعه آیاتی که بر امت ولایت کبرای
ائمه اطهار دلالت دارند.
این دفترها، در حال آماده شدن برای طبع و نشر است؛ ان شاء الله تعالی.
(۱) محمد ابراهیم شریف، اتجاهات التجدید، قاهره، دارالتراث، ۱۴۰۲ق.
(۲) مکارم شیرازی و دیگران، پیام قرآن، تهران، دار الكتب الاسلاميه، ۱۳۸۶ش.
(۳) بنت الشاطی، التفسیر البیانی، قاهره، دارالمعارف.
(۴) سید هدایت جلیلی، تفسیر موضوعی، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۷ش.
(۵) صلاح عبدالفلاح خالدی، التفسیر الموضوعی بین النظریه و التطبیق، اردن، دارالنفائس، ۱۴۱۸ق.
(۶) معرفت، تفسیر و مفسران، قم، التمهید، ۱۳۷۳ش.
(۷) ذهبی، التفسیر والمفسرون، قاهره، دارالکتب الحدیثه، ۱۳۹۶ق.
(۸) دائرة المعارف الاسلامیه، ترجمه: شنتاوی و دیگران، بیروت، دارالمعرفه، ۱۹۳۳م.
(۹) احمد جمال عمری، دراسات فی التفسیر الموضوعی للقصص القرآنی، قاهره، مطبعة المدنی، ۱۴۰۶ق.
(۱۰) رضا علی عزیزی، روش موضوعی در تفسیر قرآن کریم، دانشگاه رضوی، ۱۳۸۲ش.
(۱۱) نشریه قرآن شناخت، قم، مؤسسه امام خمینی.
(۱۲) محمد احمد خلف الله، القرآن و مشکلات حیاتنا المعاصره، بیروت، المؤسسة العربیه، ۱۹۸۲م.
(۱۳) مصطفی مسلم، مباحث فی التفسیر الموضوعی، دمشق، دارالقلم، ۱۴۱۰ق.
(۱۴) بهروز یدالله پور، مبانی و سیر تاریخی تفسیر موضوعی قرآن، قم، دارالعلم، ۱۳۸۳ش.
(۱۵) عبدالستار فتح الله سعید، المدخل الی التفسیر الموضوعی، قاهره، دارالتوزیع والنشر الاسلامیه، ۱۴۱۱ق.
(۱۶) محمد باقر الصدر، المدرسة القرآنیه، به کوشش لجنة التحقیق، مرکز الابحاث والدراسات، ۱۴۲۱ق.
(۱۷) ابوعلی مودودی، المصطلحات الاربعة فی القرآن، بیان.
(۱۸) محمد تقی مصباح، معارف قرآن، قم، در راه حق، ۱۳۷۳ش.
(۱۹) سبحانی، منشور جاوید، قم، مؤسسه امام صادق.
(۲۰) طباطبایی، المیزان، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ق.
(۲۱) محمد غزالی، نحو تفسیر موضوعی لسور القرآن، قاهره، دارالشروق، ۱۴۱۳ق.
(۲۲) صبحی صالح، نهج البلاغه، تهران، دارالاسوه، ۱۴۱۵ق.
(۲۳) اسماعیل بن احمد حیری، وجوه القرآن، به کوشش نجف عرشی، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۴۲۲ق.
(۲۴) شکری محمد عیاد، یوم الدین والحساب (دراسات قرآنیه)، ۱۹۸۰م.
(۲۵) حکیم، سیدمحمدباقر، علوم القرآن.
معرفت، محمدهادی، تفسیر و مفسران، ج۲، ص۵۲۶-۵۴۱. دایرةالمعارف قرآن کریم جلد ششم، برگرفته از مقاله «تفسیر موضوعی»، شماره۳۲. فرهنگنامه علوم قرآنی، برگرفته از مقاله «تفسیر موضوعی».