• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تخت‌های بهشت (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



یکی از نعمت های بهشتی که خداوند برای آسایش بهشتیان آماده کرده است تختهایی است که بهشتیان برآن نشسته و تکیه می‌کنند.



این تختها دارای ویژگیهایی است که در قرآن از آن ویژگی‌ها سخن به میان آمده .

۱.۱ - دارای تکیه گاه

ازنعمت‌های بهشت برای بهشتیان، تختهایی است که تکیه گاه آنان است.
اولـئک لهم جنت عدن... متکـین فیها علی الارائک.. آنها کسانی هستند که بهشت جاودان برای آنان است باغهایی از بهشت که نهرها از زیر درختان و قصر هایش جاری است در آنجا با دستبندهایی از طلا آراسته می‌شوند و لباسهایی (فاخر) به رنگ سبز، از حریر نازک و ضخیم، دربر می‌کنند در حالی که بر تختها تکیه کرده‌اند. چه پاداش خوبی، و چه جمع نیکویی!
ان اصحـب الجنة الیوم فی شغل فـکهون• هم وازوجهم فی ظـلـل علی الارائک متکـون. بهشتیان، امروز به نعمتهای خدا مشغول و مسرورند. • آنها و همسر انشان در سایه‌های (قصرها و درختان بهشتی) بر تختها تکیه زده‌اند.
" ارائک" جمع"اریکه" به معنی تختهای زیبای سلطنتی است، و یا تختهای پر زینتی که در" حجله گاه" می‌نهند، و در اینجا اشاره به تختهای بسیار زیبای بهشتی است که نیکان بر آن تکیه می‌کنند.
بعضی معتقدند که اصل این کلمه فارسی است و از" ارگ" به معنی کاخ سلطنتی گرفته شده است (این واژه به معنی قلعه‌ای که درون شهر بوده باشد نیز آمده و از آنجا که قلعه درون شهر غالبا مخصوص شاهان است به آن اطلاق شده).
بعضی دیگر" ارائک" را مفرد و از واژه فارسی" اراک" یا" ارائک" دانسته‌اند که به معنی تخت پادشاهی است، سپس به معنی"پایتخت" و یا استانی که پایتخت در آن است اطلاق شده، و" عراق" را معرب" اراک" می‌دانند که به معنی چنین استانی است و می‌گویند لفظ" ارائک" به معنی بارگاه و تخت سلطنتی در" اوستا" نیز آمده است.
در حالی که بعضی از علمای لغت عرب ریشه آن را عربی می‌دانند، و معتقدند از واژه" اراک" که نام درخت معروفی است و با آن تخت و سایبان درست می‌کردند گرفته شده .
ولی آنچه از موارد استعمال این کلمه در قرآن مجید استفاده می‌شود این است که به همان معنی تختهای زیبا و مزین است که صاحبان نعمت و قدرت از آن استفاده می‌کنند.
جنت عدن مفتحة لهم الابوب• متکـین فیها یدعون فیها بفـکهة کثیرة و شراب. باغهای جاویدان بهشتی که درهایش به روی آنان گشوده است، • در حالی که در آن بر تختها تکیه کرده‌اند و میوه‌های بسیار و نوشیدنیها در اختیار آنان است!
به قرینه «علی الارائک متکئین» می‌توان گفت، منظور از «متکئین» در آیه مذکور، تختهای بهشتی است.
ان المتقین فی جنت ونعیم• متکـین علی سرر مصفوفة.. ولی پرهیزگاران در میان باغهای بهشت و نعمتهای فراوان جای دارند، • این در حالی که بر تختهای صف کشیده در کنار هم تکیه می‌زنند، و «حور العین» را به همسری آنها درمی آوریم.
فی جنت النعیم• علی سرر موضونة• متکـین علیها متقـبلین. در باغهای پر نعمت بهشت (جای دارند)! • آنها(مقربان ) بر تختهایی که صف کشیده و به هم پیوسته است قرار دارند،• در حالی که بر آن تکیه زده و رو به روی یکدیگرند.
متکـین فیها علی الارائک لایرون فیها شمسا ولا زمهریرا. این در حالی است که در بهشت بر تختهای زیبا تکیه کرده‌اند، نه آفتاب را در آنجا می‌بینند و نه سرما را.

۱.۲ - تکیه گاهی نیکو

تختهای بهشت تکیه گاهی نیکو است.
اولـئک لهم جنت عدن تجری من تحتهم الانهـر یحلون فیها من اساور من ذهب ویلبسون ثیابا خضرا من سندس واستبرق متکـین فیها علی الارائک نعم الثواب وحسنت مرتفقا. آنها کسانی هستند که بهشت جاودان برای آنان است باغهایی از بهشت که نهرها از زیر درختان و قصرهایش جاری است در آنجا با دستبندهایی از طلا آراسته می‌شوند و لباسهایی (فاخر) به رنگ سبز، از حریر نازک و ضخیم، دربر می‌کنند در حالی که بر تختها تکیه کرده‌اند. چه پاداش خوبی، و چه جمع نیکویی!
فاعل (حسنت)، (ارائک) است.
ذکر این حالت (تکیه کردن بر تختها) اشاره به آرامش و راحتی کامل آنها است، چرا که انسان معمولا در حالت آرامش در چنین حالتی به سر می‌برد، و ذیل آیه نیز اشاره به اعتدال کامل هوای بهشت است.

۱.۳ - نظم خاص

تختهای بهشت در مقابل یکدیگر قرار دارند.
ان المتقین فی جنت وعیون• ... علی سرر متقـبلین. به یقین، پرهیزگاران در باغها ی( سرسبز بهشت) و در کنار چشمه‌ها هستند. • هر گونه غل(حسد و کینه و دشمنی) را از سینه آنها برمی کنیم (و روحشان را پاک می‌سازیم) در حالی که همه برابرند، و بر تختها رو به روی یکدیگر قرار دارند.
فی جنت النعیم• علی سرر متقـبلین. در باغهای پر نعمت بهشتدر حالی که بر تختها رو به روی یکدیگر تکیه زده‌اند
و رو در رو بودن تختهای مخلصین معنایش این است که: آنان در بهشت دور یکدیگرند و با هم مانوسند، به روی یکدیگر نظر می‌کنند، بدون اینکه پشت سر هم را ببینند.
فی جنت النعیم• علی سرر موضونة• متکـین علیها متقـبلین. در باغهای پرنعمت بهشت (جای دارند)! • آنها(مقربان ) بر تختهایی که صف کشیده و به هم پیوسته است قرار دارند،• در حالی که بر آن تکیه زده و رو به روی یکدیگرند
اما اینکه رو به روی هم نشستن چه معنا دارد؟ باید گفت معنای تحت اللفظی آن منظور نیست، بلکه کنایه از نهایت درجه انس و حسن معاشرت و صفای باطن ایشانست، می‌خواهد بفرماید:
مقربین به پشت سر یکدیگر نظر نمی‌کنند، و پشت سر آنان عیبگویی ندارند، غیبت نمی‌کنند، بلکه هر چه دارند رو به روی هم می‌گویند.

۱.۴ - چیدمان خاص

بهشت ، دارای تختهای کنار هم چیده شده و به هم پیوسته است.
ان المتقین فی جنت ونعیم• متکـین علی سرر مصفوفة وزوجنـهم بحور عین. ولی پرهیزگاران در میان باغهای بهشت و نعمتهای فراوان جای دارند، • این در حالی که بر تختهای صف کشیده در کنار هم تکیه می‌زنند، و «حور العین» را به همسری آنها درمی آوریم.
" مصفوفة" از ماده" صف" به این معنی است که این تختها در کنار یکدیگر قرار گرفته و مجلس انس عظیمی برپا می‌کنند.
در آیات متعددی از قرآن می‌خوانیم که بهشتیان بر روی تختها در مقابل یکدیگر می‌نشینند" علی سرر متقابلین" .
این تعبیر منافاتی با آنچه در آیه مورد بحث آمده ندارد، چرا که در مجالس انس و سرور که از تفاوت و تبعیض دور باشد صندلیها را در کنار هم و گرداگرد مجلس می‌گذارند که هم صف به هم پیوسته‌ای را تشکیل می‌دهد و هم روبروی یکدیگر قرار دارد. تعبیر به" متکئین" اشاره به نهایت آرامش آنها است، زیرا انسان معمولا در حال آرامش تکیه می‌کند، و افرادی که نگران و ناآرامند معمولا چنین نیستند.
فی جنت النعیم• علی سرر موضونة. در باغهای پرنعمت بهشت (جای دارند)! • آنها(مقربان ) بر تختهایی که صف کشیده و به هم پیوسته است قرار دارند،
«سرر موضونه» به تختهای کنار هم چیده شده نیز تفسیر شده است.

۱.۵ - زیبایی

بهشت، دارای تختهای طلاباف و جواهرنشان است.
فی جنت النعیم• علی سرر موضونة. در باغهای پرنعمت بهشت (جای دارند)! • آنها(مقربان ) بر تختهایی که صف کشیده و به هم پیوسته است قرار دارند
«موضونة» از «وضن» به معنای بافتن است و اینجا یا به معنای تختهایی است که کنار هم قرار گرفته، مثل اینکه بافته شده باشد و یا به معنای تختهایی است که طلاباف باشد.
این احتمال نیز وجود دارد که توصیف این تختها به" مرفوعة" اشاره به گرانبها بودن آنها است، و آن گونه که بعضی گفته‌اند از قطعات طلا ساخته شده، و مزین به زبرجد و در و یاقوت است.
جمع میان هر دو تفسیر نیز ممکن است. .

۱.۶ - اندازه خاص

بهشت، دارای تختهای بلند و برافراشته است.
فی جنة عالیة• فیها سرر مرفوعة. در بهشتی عالی جای دارند، • در آن تختهای زیبای بلندی است،
بلند بودن این تختها به خاطر آن است که بهشتیان بر تمام مناظر و صحنه‌های اطراف خود مسلط باشند، و از مشاهده آن لذت برند.
"ابن عباس" می‌گوید: این تختهای بلند چنان هستند که وقتی صاحبان آنها اراده جلوس بر آن کنند تواضع می‌کند و فرو می‌نشیند، و بعد از جلوس به حال اول بازمی گردد! این احتمال نیز وجود دارد که توصیف این تختها به" مرفوعة" اشاره به گرانبها بودن آنها است، و آن گونه که بعضی گفته‌اند از قطعات طلا ساخته شده، و مزین به زبرجد و در و یاقوت است.
جمع میان هر دو تفسیر نیز ممکن است. .
ابن عباس گوید: تخته‌های آن از طلای زینت شده بزبرجد و در و یاقوت ، و ما دامی که صاحبش نیامد بر افراشته و بلند است وقتی صاحبش اراده نشستن بر آن کند برای او فرود آید تا بر آن نشسته آن گاه بلند شود تا جایگاهش قرار گیرد و السرر، جمع سریر و آن تخت و نشیمنگاه سرور و خوشحالی است.
و بعضی گفته‌اند: بلند شدن آن برای اینست که مؤمنان به نشستن بر آن تمام اطراف خود را به بینند.

۱.۷ - استحکام

تختهای بهشت برخوردار از بافتی محکم:
فی جنت النعیم• علی سرر موضونة. در باغهای پرنعمت بهشت (جای دارند)! • آنها(مقربان ) بر تختهایی که صف کشیده و به هم پیوسته است قرار دارند،
" موضون" از ماده" وضن" (بر وزن وزن! ) در اصل به معنی بافتن زره است، سپس به هر منسوجی که تار و پود آن محکم است اطلاق شده، و در اینجا منظور تختهایی است که کاملا در کنار هم قرار گرفته و به هم پیوسته است، یا خود این تختها دارای بافت مخصوصی است از لؤلؤ و یاقوت و مانند آن، چنان که جمعی از مفسران گفته‌اند.
و در هر حال ساختمان این تختها، و طرز قرار گرفتن آنها، و مجلس انسی که بر آنها تشکیل می‌شود و سرور و شادمانی در آن موج می‌زند، با هیچ بیانی قابل توصیف نیست.
«وضن» به معنای (نسج = بافتن) و (سرر موضونه) استعاره است و منظور از آن بافت محکم آنهاست.

۱.۸ - روابط تخت نشینان

صفا و برادری بر روابط تخت نشینان بهشتی حاکم است.
ونزعنا ما فی صدورهم من غل اخونا علی سرر متقـبلین. هر گونه غل(حسد و کینه و دشمنی ) را از سینه آنها برمی کنیم (و روحشان را پاک می‌سازیم) در حالی که همه برابرند، و بر تختها رو به روی یکدیگر قرار دارند.
تقابل در آیه کنایه از عدم پی جویی بهشتیان از عیوب و لغزشهای یکدیگر است.
در قرآن مجید کرارا از تختهای بهشتی و مجالس دستجمعی بهشتیان توصیفهای جالبی شده که نشان می‌دهد یکی از مهمترین لذات آنها همین جلسات انس و انجمنهای دوستانه است، اما موضوع سخن آنها و نقل محفلشان چیست؟ کسی به درستی نمی‌داند، آیا از اسرار آفرینش سخن می‌گویند و شگفتیهای خلقت خداوند؟ یا از اصول معرفت و اسماء و صفات حسنای او؟ و یا حوادثی که در این جهان رخ داده؟ یا از مصائب جانکاهی که از آن راحت و آسوده شدند؟ و یا امور دیگری که ما در شرائط زندگی این دنیا قادر بر درک آن نیستیم؟ کسی نمی‌داند.
علی سرر متقـبلین. بر تختها رو به روی یکدیگر قرار دارند
متکـین علیها متقـبلین. در حالی که بر آن تکیه زده و رو به روی یکدیگرند اما اینکه رو به روی هم نشستن چه معنا دارد؟ باید گفت معنای تحت اللفظی آن منظور نیست، بلکه کنایه از نهایت درجه انس و حسن معاشرت و صفای باطن ایشانست، می‌خواهد بفرماید:
مقربین به پشت سر یکدیگر نظر نمی‌کنند، و پشت سر آنان عیبگویی ندارند، غیبت نمی‌کنند، بلکه هر چه دارند رو به روی هم می‌گویند.

۱.۹ - سایه سار

تکیه بهشتیان با همسرانشان بر تختهای بهشتی در زیر سایه است.
ان اصحـب الجنة الیوم فی شغل فـکهون• هم وازوجهم فی ظـلـل علی الارائک متکـون. بهشتیان، امروز به نعمتهای خدا مشغول و مسرورند. • آنها و همسرانشان در سایه‌های (قصرها و درختان بهشتی) بر تختها تکیه زده‌اند.
تعبیر به" ظلال" (سایه‌ها) اشاره به سایه‌های درختان بهشتی است که تختهای بهشتیان در لابلای آن قرار گرفته، و یا سایه قصرهای بهشتی است و همه اینها نشان می‌دهد که در آنجا نیز آفتابی وجود دارد ولی نه آفتابی آزار دهنده، آری آنها در سایه مطبوع درختان بهشتی نشاط و سرور دیگری دارند.

۱.۱۰ - چشم انداز

ابرار به منظره‌های بهشت از روی تختهای بهشتی نگاه می‌کنند.
ان الابرار لفی نعیم• علی الارائک ینظرون. مسلما نیکان در انواع نعمت‌اند: • بر تختهای زیبای بهشتی تکیه کرده و (به زیباییهای بهشت) می‌نگرند.
در تعبیر" ینظرون" (نگاه می‌کنند) که به صورت سربسته بیان شده نمی‌فرماید به چه می‌نگرند؟ تا مفهوم وسیع و گسترده‌ای داشته باشد، آری آنها
به لطف خدا می‌نگرند، به جمال بی مثال او، به انواع نعمتهای بهشتی، و به زیبائیهای خیره کننده‌ای که در بهشت برین است می‌نگرند، چرا که یکی از مهمترین لذات انسانی" لذت دید و نگاه" است.

۱.۱۱ - تعداد

آیات زیادی نشان از این دارد که تختهای متعدد برای بهشتیان فراهم شده.
ونزعنا ما فی صدورهم من غل اخونا علی سرر متقـبلین. هر گونه غل(حسد و کینه و دشمنی ) را از سینه آنها برمی کنیم (و روحشان را پاک می‌سازیم) در حالی که همه برابرند، و بر تختها رو به روی یکدیگر قرار دارند.
اولـئک لهم جنت عدن تجری من تحتهم الانهـر یحلون فیها من اساور من ذهب ویلبسون ثیابا خضرا من سندس واستبرق متکـین فیها علی الارائک نعم الثواب وحسنت مرتفقا. آنها کسانی هستند که بهشت جاودان برای آنان است باغهایی از بهشت که نهرها از زیر درختان و قصرهایش جاری است در آنجا با دستبند هایی از طلا آراسته می‌شوند و لباسهایی (فاخر) به رنگ سبز، از حریر نازک و ضخیم، دربر می‌کنند در حالی که بر تختها تکیه کرده‌اند. چه پاداش خوبی، و چه جمع نیکویی!
هم وازوجهم فی ظـلـل علی الارائک متکـون. آنها و همسرانشان در سایه‌های (قصرها و درختان بهشتی) بر تختها تکیه زده‌اند.
علی سرر متقـبلین. بر تختها رو به روی یکدیگر قرار دارند
متکـین علی سرر مصفوفة وزوجنـهم بحور عین. این در حالی که بر تختهای صف کشیده در کنار هم تکیه می‌زنند، و «حور العین» را به همسری آنها درمی آوریم.
علی سرر موضونة. آنها(مقربان ) بر تختهایی که صف کشیده و به هم پیوسته است قرار دارند، آنها(مقربان ) بر تختهایی که صف کشیده و به هم پیوسته است قرار دارند،
ان الابرار لفی نعیم• علی الارائک ینظرون. مسلما نیکان در انواع نعمت‌اند: • بر تختهای زیبای بهشتی تکیه کرده و (به زیباییهای بهشت) می‌نگرند
فی جنة عالیة• فیها سرر مرفوعة. در بهشتی عالی جای دارند، • در آن تختهای زیبای بلندی است،
" سرر" جمع" سریر" از ماده"سرور" به معنی تختهایی است که صاحبان نعمت در مجالس انس و سرور بر آن می‌نشینند
کلمه" ارائک" جمع"اریکه" است که به معنای هر چیزی است که بدان تکیه کنند، مانند پشتی و متکا و امثال آن.
این که تختهای بهشتی متعدد است از واژه‌های ارائک و سرر که جمع هستند استفاده می‌شود.


۱. کهف/سوره۱۸، آیه۳۱.    
۲. یس/سوره۳۶، آیه۵۵.    
۳. یس/سوره۳۶، آیه۵۶.    
۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۶، ص۲۷۴.    
۵. ص/سوره۳۸، آیه۵۰.    
۶. ص/سوره۳۸، آیه۵۱.    
۷. طور/سوره۵۲، آیه۱۷.    
۸. طور/سوره۵۲، آیه۲۰.    
۹. واقعه/سوره۵۶، آیه۱۲.    
۱۰. واقعه/سوره۵۶، آیه۱۵.    
۱۱. واقعه/سوره۵۶، آیه۱۶.    
۱۲. انسان/سوره۷۶، آیه۱۳.    
۱۳. کهف/سوره۱۸، آیه۳۱.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۳۴۰.    
۱۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۵، ص۳۶۳.    
۱۶. حجر/سوره۱۵، آیه۴۵.    
۱۷. حجر/سوره۱۵، آیه۴۷.    
۱۸. صافات/سوره۳۷، آیه۴۳.    
۱۹. صافات/سوره۳۷، آیه۴۴.    
۲۰. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القران، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۷، ص۲۰۶.    
۲۱. واقعه/سوره۵۶، آیه۱۲.    
۲۲. واقعه/سوره۵۶، آیه۱۵.    
۲۳. واقعه/سوره۵۶، آیه۱۶.    
۲۴. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۹، ص۲۰۹.    
۲۵. طور/سوره۵۲، آیه۱۷.    
۲۶. طور/سوره۵۲، آیه۲۰.    
۲۷. حجر/سوره۱۵، آیه۴۷.    
۲۸. صافات/سوره۳۷، آیه۴۴.    
۲۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۴۲۷.    
۳۰. واقعه/سوره۵۶، آیه۱۲.    
۳۱. واقعه/سوره۵۶، آیه۱۵.    
۳۲. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۳۵۹.    
۳۳. واقعه/سوره۵۶، آیه۱۲.    
۳۴. واقعه/سوره۵۶، آیه۱۵.    
۳۵. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۳۵۹.    
۳۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۶، ص۴۲۳.    
۳۷. غاشیه/سوره۸۸، آیه۱۰.    
۳۸. غاشیه/سوره۸۸، آیه۱۳.    
۳۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۶، ص۴۲۳.    
۴۰. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۳۳۷.    
۴۱. واقعه/سوره۵۶، آیه۱۲.    
۴۲. واقعه/سوره۵۶، آیه۱۵.    
۴۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۲۱۱.    
۴۴. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۹، ص۱۲۱.    
۴۵. حجر/سوره۱۵، آیه۴۷.    
۴۶. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۲، ص۱۷۷.    
۴۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۲۱۱.    
۴۸. صافات/سوره۳۷، آیه۴۴.    
۴۹. واقعه/سوره۵۶، آیه۱۶.    
۵۰. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۹، ص۲۰۹.    
۵۱. یس/سوره۳۶، آیه۵۵.    
۵۲. یس/سوره۳۶، آیه۵۶.    
۵۳. مطففین/سوره۸۳، آیه۲۲.    
۵۴. مطففین/سوره۸۳، آیه۲۳.    
۵۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۶، ص۲۷۴.    
۵۶. حجر/سوره۱۵، آیه۴۷.    
۵۷. کهف/سوره۱۸، آیه۳۱.    
۵۸. یس/سوره۳۶، آیه۵۶.    
۵۹. صافات/سوره۳۷، آیه۴۴.    
۶۰. طور/سوره۵۲، آیه۲۰.    
۶۱. واقعه/سوره۵۶، آیه۱۵.    
۶۲. مطففین/سوره۸۳، آیه۲۲.    
۶۳. مطففین/سوره۸۳، آیه۲۳.    
۶۴. غاشیه/سوره۸۸، آیه۱۰.    
۶۵. غاشیه/سوره۸۸، آیه۱۳.    
۶۶. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص۲۲۹، ماده سر.    
۶۷. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۷، ص ۱۵۰.    



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۶، ص۵۱۸، برگرفته از مقاله «تخت‌های بهشت».    


رده‌های این صفحه : بهشت | موضوعات قرانی | نعمت های بهشت




جعبه ابزار