تاج التراجم فی تفسیر القرآن للاعاجم (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تاج التراجم اثر
عماد الدین اسفراینی یکی از تفاسیر فارسی بر جای مانده از قرن پنجم هجری به زبان فارسی است
این تفسیر شامل تمام قرآن میباشد، که از نظر اهمیت، همپایه تفسیر منسوب به
طبری (فارسی) و
سور آبادی و بصایر یمیتی است و دومین حلقه زنجیر خراسانیان به شمار میآید که بدون تردید به علت قدمت زمانی و شیوهای که در ترجمه آیات به کار گرفته، بر تفسیرهای فارسی سدههای ششم و هفتم هجری اثر گذاشته است.
از سوی دیگر، تاج التراجم نقطه عطف دو دوره از دورههای
ترجمه قرآنی به شمار میرود، زیرا ترجمههای شناخته شده پیش از آن دوران، از نوع ترجمه
تحت اللفظی و بدون توجه به نظرگاههای تفسیری است، و ترجمههای پس از سده پنجم هجری، بیش تر بر پایه عقاید و آرای مفسران است و تفسیر تاج التراجم نقطه پیوند میان این دو گونه ترجمه است. بدون تردید تحول و انتقال ترجمان از دوره نخست ترجمه قرآن به دوره دوم، به احتمال قریب، به یقین تحت تاثیر نقد و نظر نویسنده تفسیر بوده است.
روشن است که نگارشهای کهن فارسی بطور عام، و ترجمهها و تفسیرهای کهن به طور خاص به لحاظ شناخت زبان فارسی و گونههای آن، و هم به جهت تدوین دستور و فرهنگ تاریخی زبان مزبور، و به خاطر غنا بخشیدن به
فارسی معاصر از اهمیتی خاص برخوردارند، تاج التراجم نیز به این اعتبار در خور تحقیق و تدقیق است، زیرا نگاشته مذکور در روزگاری پرداخته شده که زبان فارسی در
تمدن اسلامی ایران نقش چشمگیری داشته، و از ساختی مفهوم و گویا برخوردار بوده است. از این رو تفسیر حاضر نه تنها به خاطر اشتمال بر صدها واژه سره و تعبیرات و ترکیبات دلنشین فارسی دارای اهمیت است بلکه به اعتبار آنکه گونهای از گونههای نوشتاری فارسی
خراسان را نشان میدهد هم در خور مداقه
زبانشناسان تواند بود. در این تفسیر آثار گونهای زبان، انواع تبدیلات و تغییرات آوایی از قبیل
ادغام،
ابدال، و شناسههای کهن ساختاری مانند
تصغیر واژهها، و تطبیق
فعل و
فاعل و عدم آن، وفور فعلهای مرکب و بسیط و پیشوندی، کاربرد صیغههای
مشتق از بایستن و شایستن، وجوه مصدری و وصفی،
مفعول مطلق - که از شناسههای نگارشهای کهن است، استعمال مجدد حروف اضافه در یک جمله، جمع بستن
جمع های مکسر عربی، انواع با، تا و یا و غیره، دیده میشود که درباره هر یک از خصیصههای آوایی، واژگانی و دستوری آن در بخش تعلیقات تاج التراجم (که پس از متن کامل تفسیر خواهد آمد) محققان تفسیر به تفصیل سخن گفتهاند.
اسفراینی در آغاز تفسیر، مقدمات کتاب خود را در چهار فصل بیان داشته است.
فصل اول: اندر فضیلت ترجمه کردن قرآن و وجوب آن در برخی احوال.
دوم: اندر اعتقاد
اهل سنت و جماعت در اصول دیانت،
سوم: اندر معانی
اسماء خداوند و بیان ترجمه برخی از
صفات وی.
چهارم اندر بیان ترجمه اخبار که در فضیلت قرآن آمده است. پیش از این مقدمات بیانی کوتاه در اهمیت قرآن و جایگاه بلند آن در میان مسلمانان،
معجزه بودن آن، صیانت قرآن،
نزول بر هفت حرف، مفسران از
اصحاب و
تابعان، نارسایی ترجمههای پیش از خود و انگیزه نگارش تفسیر، سخن گفته است.
مفسر خود در این باره مینویسد: «پس چون اندر آن ترجمهها، که کرده بودند، این خللها را دیدیم که یاد کردیم، (قبل از این بیانات آنها را بر شمرده است) از خداوند (سبحانه و تعالی)
توفیق خواستیم، بدان مقدار که توفیق یافتیم،
اجتهاد کردیم اندر راست کردن الفاظی به پارسی، که ترجمه آن را بشاید
لغت عرب را، موافق اقوال مفسران، و موافق اصول دیانت را، و مصون از هر تاویلی که متضمن بود چیزی را از
تعطیل و
تشبیه، و یا نصرت چیزی را از
مذاهب اهل الحاد و
بدعت، راست و مستقیم بر طریقت
اهل سنت و جماعت. و از بهر این صفات بود که نام این را «تاج التراجم فی تفسیر القرآن للاعاجم» لقب نهادیم».
مؤلف در تفسیر هر سوره نخست ویژگیهایی چون شماره آیات، کلمات، حروف جزوها،
مکی و
مدنی بودن و نیز خواص خواندن آن را بیان داشته، اقوال موجود را نقل و گاهی درباره آنها اظهار نظر میکند، مانند ج۱ ص۳۸،
سوره حمد.
پس
ترجمه آیات را کلمه به کلمه نوشته به تفسیر آنها میپردازد. در این بخش
شان نزول آنها و
قصص قرآنی را با کمال اختصار و عباراتی زیبا و
فصیح آورده است. صبغه روایی بودن در تاج التراجم کاملا مشهود است، علاوه بر
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم ) تا مفسران
صحابه و
تابعین نقل و به آراء آنها اهتمام میورزد، از قبیل
کعب الاحبار،
محمد بن کعب قرظی ، کلبی،
مجاهد،
عکرمه، ابن عمر،
عبدالله ابن مسعود،
هشام بن عروه،
ضحاک،
ابو هریرة،
قتاده و تقریبا در تمامی صفحات این تفسیر به ابن عباس اشاره نموده است.
تاج التراجم، نسبت به تاویل حساسیت خاصی داشته و به نقد برخی تاویلات همت میگمارد، مانند ج۱ ص۴۸ ذیل «بسم الله».
بسیاری از محققان معاصر، و برخی از سابقان، با توجه به ظاهر برخی ترجمهها و تفسیرها به عدم تلائم آیات قرآن قائل شدهاند، و این نکتهای است که ظاهر آیات استنباط میشود به همین دلیل است که برخی از آنان فقدان
انسجام در قرآن را عنوان کردهاند. این نظر انتقادی را بسیاری از مترجمان و مفسرانی که قرآن را به فارسی
ترجمه و تفسیر کردهاند نادیده گرفته و کمتر به نشان دادن رابطه پنهان و دیریابی موضوعات یک سوره و پیوند موضوعی و پوشیده آیات اهتمام ورزیدهاند، تاج التراجم به این مساله توجهی شایان مبذول داشته و کوشیده است که با نمودن علت نزول آیات هر سوره و سبب انزال آنها، پیوند و رابطه معنایی جمیع و یا اغلب آیههای هر سوره را آشکار سازد. و این نکتهای است دقیق، که در همه تفاسیر کهن و جدید فارسی دیده نمیشود، به همین جهت است که ترجمه و تفسیر هر سوره از سور قرآن در تفسیر تاج التراجم، دارای یک وجهه معنایی واحد است که هر آیه دایی آیه پسین و مدیون آیه پیشین مینماید.
پیش از این یادآور شدیم که عصر اسفراینی عصر
جدال فرقهها و برخوردهای
مذهبهای مختلف اسلامی بوده است و دانشمندان این دوره، در هر موضعی که مناسب میدانستند به اثبات آراء فرقه خود و رد و طرد عقاید فرقههای دیگر میپرداختهاند. برخی از جدالها و برخوردهای مزبور در تفاسیر این دوره گنجانیده شده و از این جهت، تفاسیر سدههای پنجم و ششم هجری یکی از منابع سودمند در شناخت آراء کلامی به شمار میرود برخوردهای تند میان
اشعریان و
معتزلیان در بیشتر تفاسیر این عصر به وضوح مشهود است اسفراینی نیز در بسیاری از موارد به نقد و بررسی، و گاه رد و طرد آراء
معتزله و فرق دیگر اهتمام کرده است به طوری که میتوان
ابو بکر عتیق سورآبادی را از پیروان و متتبعان او دانست. البته وی در این بخش سعی نموده در حد تفسیر وارد اینگونه بحثها گردد.
اسفراینی در نظرگاههای فقهی نیز این شیوه را رعایت میکند و با آنکه در فقه تابع
مذهب امام
شافعی است،
تعصبی در برابر
مذاهب دیگر فقهی
اهل سنت نشان نمیدهد، گر چه گاه طرح مباحث او به شکل مقایسهای و در تقارن با فقه مذهبش سامان مییابد.
در کمتر تفسیری از تفاسیر است که قصهها و داستانهای
اساطیری و تاریخی مربوط به اشارات قرآن نیامده باشد. اما تفاوتی که از این جهت در میان تفاسیر میتوان سراغ گرفت این است که مفسر قصهها را چگونه برگرفته و تا چه حد در نقل داستانها توفیق داشته است به این اعتبار نیز تاج التراجم شایان توجه است، زیرا نه تنها قصهها را کوتاه برگزار کرده، بلکه در نقل آنها به پارهای از جزئیات قهرمانان، و حتی در مواردی به خلق و خو و نحوه بیان و حرکات آنان توجه داشته. به این جهت است که خواننده به هنگام خواندن
قصههای قرآن از طریق تفسیر حاضر نه تنها احساس ملال نمیکند بلکه نکتههای اخلاقی، عقیدتی و اجتماعی را پیدا و آشکار مییابد.
پیداست که مفسران قرآن بنابر تعلقی که به آراء کلامی و فقهی
مذهب و مشرب خود داشتهاند، پارهای از آیات را مطابق و موافق رای
مذهبی خود نشان داده، و به
عقاید مذاهب دیگر توجه نکرده و گاهی دچار
عصبیت شده و به رد و طرد آراء کلامی و فقهی و یا پسندهای عقیدتی دیگر فرقهها اهتمام کردهاند. اسفراینی نیز از- زمره همین دسته از مفسران است، و لیکن
عصبیت مذهبی او بقیاس با
تعصب عبد القادر بغدادی و
ابو بکر عتیق نیشابوری (که به تندی بر عقاید دیگر
مذاهب، خاصه
معتزله، تاخته است) ملایم مینماید، و فقط در برخی از موارد به علت عدم
فحص بلیغ، پارهای از آراء فرق
مذهبی را، سبک و ناموفق نشان، میدهد، و در مواردی هم مباحث کلامی را صرفا موافق با نظرگاههای
اشعری و مطابق با رای
شافعی توجیه و تبیین میکند. اگر
استنباط بغدادی و سورآبادی را در حدیث تفرق مورد بررسی قرار دهیم و حتی سخنان
محمد غزالی و بسیاری از معاصران اسفراینی را درباره حدیث مزبور ارزیابی کنیم، میبینیم که همه آنان
فرقه ناجیه را اختصاص به طایفه عامه دادهاند در حالی که وی، فرقه رستگار را به نامی متعارف و مشخص- که در آن روزگاران محل قبول دستگاه حاکم بوده است- نمیخواند و معتقد است که پیروان فرقه مذکور، آنانند که پیروی رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و دوستان و یاران او را میکنند.
. این برداشت از حدیث
تفرقه هر چند شباهتی به استنباط بغدادی و سورآبادی دارد و لیکن محدود به نامی واحد و یگانه نمیشود و این خود نشانه سماحت گونهای است که در ذهن و زبان وی وجود داشته است.
همچنان حرمتی عظیم که اسفراینی به
خاندان پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم میگزارد و به سخنان و اخبار
امامان ما چون
امام علی علیهالسّلام و
امام صادق علیه اسلام، استناد میکند، نمودار این است که گرفتار خامی و
تعصب شدیدی که برخی از معاصران او داشتهاند نبوده است. جدا دانستن آراء و عقاید امامان (شیعه امامیه) از
غالیان و
باطنیان (که این دو را از جمله روافض میخواند) هم از
تسامح مذهبی او حکایت دارد.
.
بسیاری از همعصران و متاخران او شیعه امامیه را به ناروا با
غالیان و دیگر فرقههایی (که غیر از اهل سنت و جماعت بودهاند) و به نام
روافض شهرت داشتهاند، خلط کردهاند. با اینهمه برخی از آراء کلامی و برداشتهای اسفراینی از روایات به گونهای است که خوانندگان دیگر فرق و
مذاهب را مقبول نمیافتد. (در بخش تعلیقات که بدنبال متن تفسیر در انتهای آن آمده است. مصححان محترم یادداشتهایی فراهم آوردهاند که در آن از دیدگاههای ضعیف مفسر بحث کردهاند.)
برخی از این گونه سخنان او را به اجمال مطرح میکنیم.
مفسر در جلد ۱ تاج التراجم صفحه ۱۲ گفته است که: «آفریدگار دیدنی است.»
(تاج التراجم آیات ۱۵۳ سوره نساء و ۱۴۳ سوره اعراف ملاحظه شود.) . و این معتقد اشاعره است که
رؤیت خدای تعالی را به چشم صورت میپذیرند و میپندارند که هر چیز که قابل رؤیت نباشد موجود نیست، البته غیر از
اشاعره ، برخی از فرقههای دیگر مانند
مجسمه و
کرامیه نیز همین تصور را درباره رؤیت باری تعالی، دارند، و لیکن فرقههایی هستند که رؤیت خدای را به بصر صورت محال میدانند چنانکه
حکما و معتزله رؤیت را ناممکن دانسته و برای اثبات رای خود دلایلی آوردهاند،
امامیه نیز معتقدند که خداوند سبحان به چشم سر رؤیت شدنی نیست، زیرا دلیل عقلی حکم میکند که ذات اقدس خداوند وجودی است از هر نظر بی کرانه و
نامحدود، و ورای
زمان و
مکان، و چیزی که به بصر صورت رؤیت گردد، لازمه آن در زمان بودن و در مکان قرار گرفتن اوست، بنابر این ممکن نیست که خدای رحمان با چشم سر رؤیت شود.
و از جمله دلائل نقلی خواهش موسی علیهالسّلام به درخواست بنی اسرائیل، از خداوند و پاسخ خداوند به اوست. و دیگر روایات رسیده از امامان معصوم علیهالسّلام نیز از جمله دلائل نقلیاند.
اسفراینی نیز به مانند دیگر شافعیان عقیده دارد که
صفات کمالیه خداوند با ذات مقدسش عینیت ندارد بلکه زائد بر ذات میباشد،
. در حالیکه
شیعه امامیه صفات کمالیه باری تعالی را عین
ذات میزند، زیرا اگر صفات را زائد بر ذات بدانیم، صفات مذکور یا قدیماند و یا
حادث ، در صورتی که
قدیم بودن صفات اعتبار داده شود تعدد قدما لازم میآید و این
محال است و در صورتی که حادث بودن صفات ملحوظ گردد خداوند محل حوادث است و این نیز ممکن نیست، زیرا معنای این سخن آن است که صفت حادثی که قبلا وجود نداشته، بر ذات خداوند حادث شده است، در حالی که اگر داشتن آن صفت،
کمال است، ذات اقدس ایجاب میکند که از اول دارای آن صفت کمالیه باشد و اگر صفت مزبور مستلزم نقصان است به هنگام حدوث آن نیز از آن مبراست، بعلاوه اگر این صفت حادث از لوازم ذات خداوند است میبایست از اول عین ذات حق تعالی بوده باشد، و اگر از لوازم غیر ذات اوست مستلزم آن است که غیر او که
ممکن الوجود است، در ذات مقدس او تاثیر گذارد، و این نیز محال است، پس ادله عقلی مذکور مؤید این است که
صفات کمالیه باری تعالی نه غیر ذات است و نه زائد بر ذات، بلکه عین ذات خدای سبحان است.
همچنان در دیباچه تفسیر میخوانیم که «کلام خدا
قدیم است»
و این عقیدهای است که مورد اقبال همه فرقههای کلامی نیست. چنان که شیعه امامیه معتقد است که کلام خدای تعالی متضمن حروف و اصوات است و حروف و صوت را از محل
حدوث اصوات چاره نیست. و خدای توانا از محل مبراست، و نیز حروف و صوت از قبیل
محدثات است، پس میباید کلام خدای تعالی محدث باشد نه قدیم و نه نفسی هم باید دانست که متکلم بودن خداوند مانند
خالق بودن و
رازق بودن وی است و به عالم بودن و
قادر بودن وی مانندگی ندارد، زیرا تکلم
صفت فعل خداوند است نه صفت ذات او. پس مسلم است که کلام حق تعالی حادث است نه قدیم.
نیز در تفسیر حاضر میخوانیم که «هر چه امت وی بر آن
اجماع کردند و متفق گردیدند، همه بر حق است»
این نحوه اجماع که به نظر پیروان
مذاهب اربعه، حجت شمرده میشود از نظرگاه شیعه امامیه آنگاه اعتبار دارد که متضمن قول امام معصوم باشد.
در جای دیگر از دیباچه مفسر تاکید بر موثق بودن خبر مجعول و موضوع
عشره مبشره شده است
که صحت آن از نظر علم حدیث و نیز از دیدگاه تاریخ اسلام و نصوص تاریخی مورد شک و تردید است.
زیرا علاوه بر
ضعف اسناد ، خبر مذکور مخالف با
نص صریح قرآن دارد، که خدای تعالی عموم مؤمنان را به اعتبار ایمان و عمل صالح آنان بشارت به
بهشت داده است. بعلاوه چگونه میتوان
طلحه و
زبیر و برخی دیگر را که با وصی رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم سر ستیز داشتند جزو یاران دهگانه بشمار آورد و
سلمان و
ابوذر را که از آغاز تا انجام در کنار حق و حقیقت ایستادند، نادین انگاشت.
در پایان تفسیر سوره فاتحه میخوانیم که «
سنت آن است که چون از خواندن این سورت پردازی، بگویی: آمین» (تاج التراجم ج۱ ص۵۶). و این نظر (که بسیاری از مفسران اشعری ملک، آن را نقل میکنند، مورد قبول برخی از فرق اسلامی نیست، زیرا اولا آمین گفتن، چه به
جهر باشد و چه
اخفات، بر اساس احادیث منقول از ائمه معصوم علیهالسّلام که عدل قرآناند از
قواطع نماز است، و ثانیا کلمه «آمین» کلام آدمی است و بنا بر نص حدیث رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم جمع کردن کلام خداوند و کلام آدمی جایز و روا نیست. چنانکه روایت شده است از رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم که «ان هذه الصلاة لا یصلح فیها شی ء من کلام الآدمیین»
اولین کسیکه به آیین اسلام گرایید
در تفسیر سوره بقره آنگاه که به نقل قصه
طالوت پرداخته است، از نخستین کسی که به آیین اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلّم گرایید یاد کرده، و از امیرالمؤمنین
امام علی علیهالسّلام سخن نگفته است.
میدانیم و هم اسناد و احادیث خاصه و عامه محقق میدارد که امام علی علیهالسّلام نخستین فردی است که بیدرنگ به پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلّم ایمان آورد. چنانکه خود آن حضرت گفته است: سبقتکم الی الاسلام طرا... غلاما ما بلغت اول حلمی. علامه امینی در الغدیر
ذیل عنوان « امیرالمؤمنین اول من آمن و صلی» تحقیق مفصلی در این زمینه انجام داده، و بیش از یکصد جمله از نصوص نبوی و کلمات ماثور از امیرالمؤمنین و
صحابه و
تابعین از منابع و مآخذ
اهل سنت در این باره فراهم آورده که از جمله آنها این حدیث شریف است: قال صلی الله علیه و آله: اولکم واردا (ورودا) علی الحوض اولکم اسلاما علی بن ابی طالب.
در تاج التراجم باز هم اخبار و نکتههایی ضعیف دیده میشود که گویا اسفراینی به لحاظ خوشایند حاکمان
مذهبی عصرش (که روحی صد در صد اشعری گرای بوده) از آنها یاد کرده و یا به آنها معتقد بوده است. مطالبی از جمله
اسرائیلیات به شمار میرود و در دیگر تفاسیر قرآن مجید نیز راه یافته است در تاج التراجم کم نیست.
باری، در تفسیر مورد بحث، چه در مباحث کلامی (چونان تفسیری که از استعانت،
جبر و
اختیار، صفات و افعال خدای متعال و
نبوت شی است) و چه در مطالب مربوط به
شان نزول آیات و ترجمه تفسیری برخی از کلمات قرآن، و اشاراتی که به تاریخ صدر اسلام دارد، از نظر خوانندگانی که پیرو مشرب اشعریان نیستند نکاتی هست که محتاج بررسی است و شایسته است که مجموع اخبار ضعیف و اشارات نادرست آن بتفصیل تنقید و تفتیش و با آراء و عقاید دیگر مفسران (که اشعری نبودهاند) سنجیده شود و چون پرداختن به این مهم در حوصله مقدمه حاضر نیست، خوانندگان ارجمند را به بخش تعلیقات تاج التراجم ارجاع میدهیم، مصححان محقق تلاش نمودهاند که تمامی آراء سست و اخبار ضعیف مفسر را در آنجا نشان دهند.
تلاش مصححان ارجمند را میتوان در چند بند خلاصه نمود:
۱- بدست آوردن و بررسی نسخههای تفسیر، تشخیص اصح آنها، مقایسه آنها با
زبان فارسی آن عصر، تصحیح آنها با توجه به رسم الخط آن دوران،
۲- نقد و نظر در خصوص اشارات مفسر
۳- تعلیقات و توضیحات مربوط به احادیث، اخبار، اقوال و
اعلام ۴- تهیه فهرستهای چندگانه متن اعم از فهرست آیات متفرقه، فهرست
احادیث و اخبار، فهرست اقوال، فهرست لغات، ترکیبات، اصطلاحات و تعبیرات، فهرست نکتههای مربوط به
فقه اللغه قرآن، فهرست تعریفات، فهرست قصهها و حکایات، فهرست ابیات، فهرست
امثال و حکم و فهرست اعلام در مجلدی واحد،
۵- سعی در چاپ نص آیات با حروف سیاه و مطالب تفسیری با حروف نازک و ترجمه آیات با حروفی نازکتر و کم عرض کردن آیات و ترجمه آنها از مطالب تفسیری.
از تفسیر اسفراینی نسخههای متعدد (چه بصورت ناقص و چه کامل) در دست است که تاریخ کتابت آنها به نخستین سالهای سده ششم تا واپسین سالهای سده دهم هجری میرسد. به طوری که تاریخ کتابت نخستین نسخه بازمانده از تفسیر مذکور، سی و چهار سال پس از درگذشت وی است. از این رو نسخههای موجود تفسیر نه تنها به لحاظ
نسخه شناسی تاریخی واجد اهمیت است بلکه پس از بررسیهای گوناگون مشخص شد که قابل تصحیح میباشند.
توصیف تفصیلی نسخهها، نوع خط،
آیین نگارش یا
رسم الخط و تاثیر گونه زبانی کاتبان آنها، بحثی است که به صورت مفصل در آخرین مجلد دوره این تفسیر که به خصوصیات آوایی، واژگانی و ساخت زبانی و تعلیقات و فهرستهای جداگانه متن اختصاص یافته است، خواهد آمد.
رمزهای نسخهها، مکان نگهداری و کیفیت مختصر آنها در مقدمه مصححان آمده است. از آنجایی که این تفسیر در ۴۷۸ ق در
مدرسه نظامیه بلخ نسخه برداری شده است، میتوان احتمال داد که در
بلخ و مدارس علمی آن دیار رواج داشته و فراوانی دست نوشتههای آن در کتابخانههای جهان، گواه آن مدعاست.
این تفسیر سالهای سال در کنج مراکز اسناد و گوشه کتاب خانهها خاک میخورد تا آن که به همت دو تن از پژوهشگران و احیاگران میراث فرهنگی و دینی کشور، جناب حجة الاسلام و المسلمین الهی و دانشمند فرزانه
نجیب مایل هروی تصحیح و تحقیق گردید و با مقدمهای عالمانه در باب کتاب و مؤلف و
شیوه تفسیری و نسخههای خطی کتاب، آراسته گردید. اینک به اقدام دو مرکز علمی و انتشاراتی (دفتر نشر میراث مکتوب وابسته به وزارت ارشاد اسلامی و شرکت علمی و فرهنگی، وابسته به وزارت علوم تحقیقات و فن آوری) انتشار یافت.
نسخه حاضر در ۵ جلد در
قطع وزیری به عنوان چاپ اول در سال ۱۳۷۵ در تهران توسط دو مرکز علمی و انتشاراتی فوق، به بازار کتاب عرضه شد. یادآوری میشود که تا نیمه ۱۳۸۴ ش فقط سه جلد اول (تا پایان تفسیر سوره انبیاء) عرضه شده است.
۱- مقدمه مصححان جلد ۱ تاج التراجم
۲-
دائرة المعارف بزرگ اسلامی جلد هشتم صفحه ۳۲۴ زیر نظر
کاظم موسوی بجنوردی ۳- فصلنامه بینات مؤسسه معارف اسلامی امام رضا علیهالسّلام سال دوم شماره ۸ ص۱۸۵ مقاله سید محمد علی ایازی
۴-
دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی جلد ۱ ص۶۸۱ و ص۲۱۷ زیر نظر
بهاء الدین خرمشاهی ۵- مقدمه مفسر و سایر مجلدات تفسیر تاج التراجم
نرم افزار جامع التفاسیر، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور).