بوزینه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بوزینه، اسمی است کلی برای
میمون که دارای چابکی فوق العاده و هوشمندی و زرنگی شگفت انگیزی میباشد.
در
قرآن سه بار از
بوزینه، و به تعبیر امروزی میمون، با
واژه قِرَدَه جمع قِرد یاد شده است.
در این آیات آمده است که عدهای از
بنی اسرائیل به سبب رعایت نکردن
احکام «یوم السّبت» (روز شنبه) و نپذیرفتن آن، و
صید ماهی در روز تعطیل، مغضوب شدند؛ و
عذاب آنها
مسخ شدن به صورت میمون و
خوک بود.
مفسران، در چگونگی مسخ این قوم و
علت آن، بتفصیل سخن گفتهاند.
به قولی،
جوانان این قوم میمون، و پیران شان
خوک شدند؛ و این در روزگار
داوود بود.
به قولی دیگر، بنی اسرائیل به جهت شکستن
حرمت روز شنبه، به صورت میمون درآمدند، و آنانی که
مائده عیسی را
کفران کرده بودند، به صورت خوک.
درباره
مکان این
داستان،
قرآن،
از «
قریه » ای در کنار
دریا («وَسْئَلْهُم عَنِ القَرْیَةِ الَّتی ک'انَتْ ح'اضِرَةَ الْبَحْرِ») یاد کرده که بیشتر مفسران آن را «
ایله »، بندری قدیمی در کنار
خلیج عقبه، دانستهاند.
فخررازی مینویسد که این
داستان در کتابهای پیشین آمده بود، و در قرآن برای عبرت آموزی ذکر شده است. این داستان در عهد عتیق نیست، اما در داستانهای
تلمود آمده است. با اینهمه،
گویتین با بیان این نکته که میمون برای اهالی
فلسطین ناشناخته بوده، در درستی واقعه تردید میکند و احتمال میدهد که این داستان در دورهای که
یهودیان به
شبه جزیره عربستان مهاجرت کرده بودند، ساخته شده باشد.
به نظر مفسران، از جمله فخررازی
و
طبرسی تعبیر «
قول » در
آیه : «فَقُلْنا لَهُمْ کوُنُوا قِرَدَةً خ'اسِئین»، اشاره به امری تکوینی است؛ به عبارت دیگر،
اراده الهی بر مسخ شدن آنان به صورت میمون، بی هیچ وقفهای، تحقق یافته است و این
مسخ، برخلاف نظر کسانی که آن را تحوّل قلبی میدانند، در
عالم مادی روی داده، و ظاهر آیه مانع از آن است که آن را سخنی
تمثیلی و
نمادین بدانیم.
همچنین فخررازی نظر کسانی را که درباره مسخ شدن شک دارند، و نیز این نظر
معتزله را که احکام و افعال
خداوند متوقف بر رعایت
مصلحت است، به استناد همین آیات،
مردود میداند.
نکته دیگری که
مفسران راجع به این آیات مطرح کردهاند این است که آیا
انسانهای مسخ شده زنده ماندهاند و از
نسل ایشان میمون و
خوک پدید آمده است ؟ بنابر نظر بیشتر مفسران، این موجودات مسخ شده بیش از سه روز زنده نماندهاند. اینان
خویشاوندان خود را باز شناخته و از تغییر
هیئت خود، ناراحت شدند؛ و در واقع،
قوه درک انسانی آنها به رغم تغییر صوری باقیمانده بوده است
.
محمد حسین طباطبایی نیز ضمن
توجیه فلسفی این مسخ، تأکید کرده است که مسخ شدگان، انسانهایی به صورت میمون بودهاند. ادامه یافتن نسل مسخ شده ها، بنابر
احادیثی منقول از
حضرت رسول اکرم، کاملاً منتفی است؛ و مسلم است که پیش از واقعه مسخ شدن مغضوبان، میمون و
خوک وجود داشته و انسانها به صورت آنها مسخ شده اند.
به نظر
فخررازی،
هر چند ظاهر آیات قرآنی دلالتی بر ادامه نسل افراد مسخ شده ندارد، اما عقلاً مانعی ندارد که میمونها از نسل مُسوخ (مسخ شدگان) بوده باشند.
در برخی احادیث آمده است که اگر
خداوند قومی را
لعن کند، آن قوم مسخ میشوند؛ در جریان
مباهله حضرت رسول نیز گفته شده است که اگر آن حضرت
مسیحیانِ طرف مقابل را لعن میکرد، آنان به میمون و خوک مبدل میشدند.
به تبع شیوع داستان مسخ بوده است که عبارت «إخوان القردة و الخنازیر» (
برادران میمون و خوک) برای
تمسخر و
تحقیر یهود و
نصارا به کار میرفته است.
در
فقه امامیه، برای تعلیل
حرمت گوشت میمون، به روایاتی از
پیامبر صلّی اللّه علیه وآله وسلّم و
ائمه علیهمالسلام استناد میشود که در آن میمون از
حیوانات مسخ شده به شمار آمده و مانند همه «مُسوخ» ـ که به اختلاف تعداد آنها را دوازده یا سیزده مورد ذکر کردهاند ـ خوردن گوشتشان
حرام شمرده شده است.
در منابع فقهی
اهل سنّت، اشارهای به علت
تحریم گوشت میمون نشده است. شاید بتوان دلیل آن را
حدیثی منقول از پیامبر صلّی اللّه علیه وآله وسلّم دانست که مطابق آن مشخص نیست که
بنی اسرائیل به صورت چه حیوانی مسخ شدهاند.
(۵۱) قرآن.
(۵۲) ابن حنبل، مسند احمدبن حنبل، استانبول ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
(۵۳) محمدبن اسماعیل بخاری جعفی، صحیح البخاری، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۵۴) عبدالله بن عمر بیضاوی، انوارالتّنزیل و اسرار التّأویل، المعروف بتفسیر البیضاوی، مصر ۱۳۳۰، چاپ افست بیروت.
(۵۵) محمدبن حسن حرّ عاملی، وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة، چاپ عبدالرحیم ربانی شیرازی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۵۶) عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الدّر المنثور فی التّفسیر بالمأثور، قم ۱۴۰۴.
(۵۷) الصّید و الذّبایح، در سلسلة الینابیع الفقهیّة، چاپ علی اصغر مروارید، ج۲۱، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۵۸) علی طباطبائی، ریاض المسائل فی بیان الاحکام بالدّلائل، بیروت ۱۴۱۲ـ۱۴۱۴/ ۱۹۹۲ـ۱۹۹۳.
(۵۹) محمد حسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت ۱۳۹۰ـ۱۳۹۴/ ۱۹۷۱ـ۱۹۷۴.
(۶۰) فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت.
(۶۱) محمدبن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت.
(۶۲) محمدبن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر، قاهره، چاپ افست تهران.
(۶۳) محمدباقربن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۶۴) آرنت یان ونسینک، المعجم المفهرس لالفاظ الحدیث النّبوی، لیدن ۱۹۳۶ـ۱۹۶۹.
(۶۵) Solomon Deb Fritz Goitein, Jews and Arabs: their contacts through the ages , New York ۱۹۵۵.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بوزینه»، شماره۲۰۶۰.