بهشت و دوزخ
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در
قرآن کریم به مسئله
معاد و
قیامت به دفعات اشاره شده و آیات زیادی در این مورد بیان گردیده است.
در نگاه
امام خمینی حقیقت بهشت و جهنم، همان ظهور اعمال خوب و بد انسان میباشد که در نشئه آخرت بروز و ظهور میکند. البته بهشت و جهنم محدود به
تمثل اعمال نیست، بلکه گاهی
تجسم و اخلاق و گاهی نتیجه اعمال قلبی است،
همانطور که جهنم، باطن
عالم طبیعت است.
به باور امام خمینی حقیقت بهشت و نعمتهای آن، ظهور جمال حق تعالی و حقیقت جهنم ظهور
جلال حق تعالی است که
جمال حق در آن مخفی است.
امام خمینی در مورد مکان بهشت و جهنم معتقد است نشئه آخرت از جنس عالم ماده نیست و در مرتبهای فوق دنیا است و بحث از مکان بهشت و جهنم، صحیح نیست؛ زیرا مکان از لوازم عالم ماده است و امری است که با مقایسه حاصل میشود در حالی که بهشت فوق مکان، زمان و جهت است و چون عالم آخرت عالمی مستقل و تام است، در خارج دارای مکان و جهت نیست.
امام خمینی درباره
مخلوق بودن بهشت و جهنم معتقد است، بهشت و جهنم از جهتی مخلوق و از جهتی مخلوق نیستند؛ به این معنا که اصل ماده و ساختار کلی آن موجود است؛ اما تعمیر آن و ساخت باغ و نهر و خانه بهشتی تابع اعمال انسان است و هم اکنون جهنم بر
کافران احاطه دارد و مؤمنان هم اکنون در بهشت قرار دارند؛ ولی عالم ماده
حجاب است، وقتی حجاب برداشته شد، انسان مشاهده میکند در بهشت است یا جهنم.
به اعتقاد امام خمینی اهل بهشت دارای لذتهای جسمانی و روحانی هستند و حتی اولیای الهی به مرتبه بالای
تجرد عقلانی رسیدهاند، جسم و وجود برزخی دارند و از لذتهای جسمانی در بهشت برخوردارند. همانطور که اهل جهنم، آتش عذاب بر ظاهر و باطن آنها احاطه دارد که بدن را در ظاهر و قلب را در باطن میسوزاند و چنین آتشی در عالم دنیا قابل تصور نیست و انسان جهنمی در میان این دو آتش باطنی و ظاهری در فشارهایی است که کوههای این عالم، طاقت لحظهای از آن را ندارند.
در بهشت؛ باغهای وسیع به پهنای آسمانها و
زمین و پوشیده از انواع درختها با همه گونه
میوه رسیده و در دسترس
و ساختمانهای با شکوه
و نهرهای
آب زلال
و
شیر و
عسل و
شراب طهور ؛ و از چیزی که مورد میل و رغبت بهشتیان باشد
و فوق خواستهای آنان وجود دارد.
بهشتیان با لباسهای
حریر و
پرنیان و انواع زینتها آراسته است.
و رودر روی یکدیگر بر تختهای مرصع و بسترهای نرم؛ تکیه میدهند
و به
حمد و
سپاس الهی میپردازند
و سخن بیهودهای بر
زبان نمیآورند و نمیشنوند
نه سرما ایشان را میآزارد و نه گرما
؛ نه
رنج و
خستگی و ملالی دارند
و نه
ترس و اندوهی
؛ و نه در
دل ؛
کینه و کدورتی.
پیش خدمتان زیبا در اطرافشان حرکت میکنند
و جامهای شراب بهشتی به آنان مینوشانند که
لذت و
نشاط زاید الوصفی میبخشد و هیچ گونه آفتی ندارد.
و از انواع میوهها و
گوشت مرغان؛ تناول میکنند.
و از
مصاحبت همسران زیبا و مهربان و ناآلوده بهره میبرند.
و از همه بالاتر؛ از
نعمت روحی رضوان الهی برخرودار میشوند
و لطفهایی را از پروردگارشان دریافت میدارند که ایشان را غرق
سرور میسازد و هیچکس نمیتواند تصوری از مرتبه آن سرور؛ داشته باشد
و این سعادت بی مانند و نعمتهای وصف ناشدنی و
رحمت و
رضوان و
قرب الهی برای همیشه ادامه خواهد یافت
و پایانی نخواهد داشت.
دوزخ؛ جایگاه کافران و منافقاتی است که هیچ نور ایمانی در دلهایشان وجود ندارد
؛ و گنجایش آن؛ چنان است که پس از دربرگرفتن همه تبهکاران؛ باز هم ((هل من مزید)) می گویند
! سراسر
آتش است و آتش؛
عذاب است و عذاب!!
شعله های آتش از هر سو زبانه میکشد و صدای گوش خراش و خشم آلود آنها بر
وحشت و
اضطراب میافزاید
قیافهها عبوس و درهم کشیده و سیه و زشت و چروکیده است
و حتی در چهره فرشتگان دوزخیان هم اثری از
مهر و
عطوفت و نرمی دیده نمیشود.
دوخیان با
غل و
زنجیر و بندهای آهنین؛ بسته شده اند
و آتش؛ سراپای آنان را فرا گرفته؛
و خودشان آتش گیره آنند
در فضای دوزخ جز
آه و
ناله و
ضجه و
فریاد دوزخیان و نهیب دوزخبانان؛ صدایی به
گوش نمیرسد.
؛ و بر سرو روی تبهکاران؛ آب جوشان میریزند که اندرون آنان را نیز ذوب میکند.
و هرگاه از فرط
عطش و
التهاب ؛ درخواست
آب کنند؛ آب داغ و آلوده و گندیدهای به آنان داده میشود که آن را با
حرص و
ولع مینوشند
؛ و غذایشان از
درخت ((
زقوم )) است که از آتش میروید و خوردن آن بر سوزش اندرونشان میافزاید.
و لباسشان از ماده سیاه و چسبندهای است که خود؛ موجب غذابشان میگردد.
و هم نشینان شیاطین و جنیان گنهکارند که آرزوی دوری از آنان را میکنند.
؛ و نسبت به یکدیگر نیز
لعن و
نفرین میفرستند.
همین که بخواهند
زبان عذرخواهی به درگاه الهی گشایند فرمان دورباش و ساکت باش؛ خاموششان میکند
؛ پس به دوزخبانان پناه میبرند که شما از
خدا بخواهید که اندکی از عذاب ما بکاهد؛ پاسخ میشنوند:مگر خدای متعال؛ پیامبرانش را مبعوث نفرمود و
حجت را بر شما تمام نکرد؟
بار دیگر؛ درخواست
مرگ میکنند و جواب میشنوند که شما برای همیشه در دوزخ خواهید ماند.
و با اینکه
مرگ از هر سوی بر ایشان میبارد نمیمیرند
و هر چه
پوست بدنشان بسوزد بار دیگر پوست نوی میروید و عذابشان ادامه مییابد.
از بهشتیان درخواست اندکی
آب و
خوراک میکنند و پاسخ میشنوند که خدای متعال نعمتهای بهشتی را بر شما
حرام کرده است.
و بهشتیان از آنان میپرسند:چه چیز موجب
بدبختی شما شد و به دوزختان کشاند؟ می گویند:ما اهل
نماز و
عبادت خدا نبودیم و به مستمندان کمک نمیکردیم و با تبهکاران هم سو میشدیم و روز
قیامت را
تکذیب میکردیم.
آنگاه به ستیز با یکدیگر میپردازند
؛ گمراه شدگان به گمراه کنندگان میگویند:این شما بودید که ما را گمراه کردید؛ آنان
پاسخ میدهند:شما به دلخواه از ما پیروی کردید.
زیر دستان به زبردستان میگویند:این شما بودید که ما را به این
بدبختی کشاندید؛ آنان پاسخ میدهند:مگر ما به زور؛ شما را از راه راست بازداشتیم؟
سرانجام؛ به
شیطان میگویند:این تو بودی که موجب گمراهی ما شدی؛ و او پاسخ میدهد:
خدا به شما
وعده راستین داد و نپذیرفتید؛ و من وعده
دروغ دادم پذیرفتید؛ پس به جای
سرزنش من؛ خویشتن را
سرزنش کنید؛ و امروز هیچکدام نمیتوانیم به فریاد دیگری برسی.
و بدین سان؛ چارهای جز تن دادن به
کیفر کفر و نافرمانی خودشان نمیبینند و جاودانه در عذاب میمانند.
• محمد تقی، مصباح یزدی، آموزش عقاید، ج ۳، ص ۹۲ ۹۰، برگرفته از مقاله بهشت و دوزخ.
• دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.