بنای بر قبور
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
این مقاله درباره باقی نهادن ساختمانهای موجود یا ایجاد سازه جدید بر قبور میباشد.
بنا، مصدر ریشه «ب ـ ن ـ ی» به معنای ساختن و نیز ساختمان و
جمع آن «ابنیه» است.
[۲] نیز به مکانی گفته میشود که
میت در آن قرار میگیرد.
«بنای بر قبور» به دلیل اشتمال بر مباحث فراوان فقهی، کلامی و تاریخی به یک اصطلاح بدل شده است. این اصطلاح شامل هر گونه ساخت و ساز بر قبور از جمله
قبه،
ضریح،
مسجدو حتی به باور برخی، قرار دادن چند سنگ در پیرامون قبر میشود.
نیز با توجه به
حکمت مورد نظر مخالفان جواز آن، شامل ابقای بنای موجود پیش از دفن و نیز ساخت بنای جدید بر قبور میگردد.
در این فرض، مسئله «بنای بر قبور» شامل بحث از
حکم شرعی ابقای بنای موجود بر قبور و نیز ساخت بنای جدید است.
بنای بر قبور به مفهوم گسترش یافته آن در روزگار
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در چند مورد اتفاق افتاده است. او پس از دفن
فاطمه بنت اسد در بخشی از بنای مسجد، بنای آن بخش را باقی نهاد.
هم زمان با
صلح حدیبیه نیز بنا یا مسجدی بر قبر
ابوبصیر به دست
ابوجندل ساخته شد و پیامبر از این کار نهی ننمود.
بعد از وفات
رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم نیز ساخت بنای جدید بر قبور، با ساختن بناهایی بر قبر ایشان گسترش یافت. او در خانه خویش دفن شد و پس از دفن، به درخواست
عایشه، برای نخستین بار دیواری به دست
خلیفه دوم میان خانه عایشه و
مدفن پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم ساخته شد.
از آن زمان، ساخت بنای مرقد نبوی و گسترش آن روز به روز سرعتی بیشتر یافت.
ولید بن عبدالملک (حک: ۸۶-۹۶ق.) با هدف گسترش مرقد، خانه پیامبر را ویران کرد و در تجدید بنا، محوطه پیرامون قبر را به آن افزود و حجره او را با رخام تزیین نمود.
در دوران
متوکل (حک: ۲۳۲-۲۴۷ق.) و
مستعصم عباسی
(حک: ۶۴۰-۶۵۹ق.) نیز این حجره بازسازی شد. به سال ۶۵۶ق. با مصالح ارسالی از سوی امیر
مصر، ملک منصور ایبک صالحی، مرقد نبوی تعمیر و تزیین شد و نخستین قبه به نام «
القبة الزرقاء» بر حجره شریفه نصب گشت.
در سالهای ۷۶۵، ۸۵۳، ۸۸۱، ۸۸۷ و ۸۹۱ ق. به دست
خلفای بنی عباس و عثمانیها، این بنا بازسازی شد و قبههایی به آن افزوده گشت.
اعتراض نکردن
مسلمانان به این بازسازیها و گسترش بناهای مرقد حضرت، با وجود اهمیت فوق العاده
توحید و حساسیت
صحابه در انجام ندادن اعمال
شرک آلود، نشانه درستی رفتار این حاکمان و پیوسته بودن این
سیره میان مسلمانان است.
ساخت بر قبور صحابه نیز از همان سده نخستین آغاز گشت و گسترش یافت. قبر عمه
رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم مادر
زبیر بن عوام درون خانه بازسازی شده
مغیرة بن شعبه قرار گرفت و بنایی جدید بر آن ساخته شد.
ساختن آرامگاه
بنی هاشم که دار عقیل خوانده میشد و در
قبرستان بقیع، محل دفن اموات بنی هاشم بود،
نشان دهنده دفن اموات درون بناهای ساخته شده در همان سدههای آغازین ظهور
اسلام است. قبور
ام سلمه و
ام حبیبه همسران پیامبر،
عقیل بن ابوطالب،
عبدالله بن جعفر طیار، ابراهیم و چند تن از دیگر فرزندان پیامبر در قبرستان بقیع دارای قبه بوده است. شواهدی نیز از وجود قبه بر قبر
ابن عباس پیش از سال ۹۴ق. حکایت دارد.
سنت ساخت آرامگاه و قبه از سده دوم ق. در سرزمینهای اسلامی رو به گسترش نهاد.
قبه قبر جعفر پسر
منصور عباسی (حک: ۱۳۶-۱۵۸ق.) در میانه سده دوم ق. ساخته شد.
قبور پیشوایان مذاهب فقهی
اهل سنت دارای قبه و بارگاه بوده است.
(م. ۱۵۰ق.) پیشوای
حنفیان در
بغداد دارای قبهای بزرگ بوده است.
قبر
مالک بن انس (م. ۱۹۷ق.) پیشوای
مالکیان در بقیع گنبدی کوچک داشت.
قبر
محمد بن ادریس (م. ۱۵۰ق.) پیشوای شافعیها در مصر
و گنبد قبر
احمد بن حنبل (م. ۲۴۱ق.) پیشوای حنبلیها در بغداد نیز چندین بار بازسازی شده است
که از اهتمام پیروان آن دو در این امر نشان دارد؛ اوج رونق احداث مقابر گنبددار در سده سوم ق. بوده
و از سده چهارم ق. به بعد،
زیارت آنها مرسوم شد.
آرامگاه
حکیم ترمذی (م. ۲۹۶ق.) در ترمذ که گویا متعلق به اواخر سده سوم و اوایل سده چهارم ق. است، از این جمله به شمار میرود.
سنت ساخت بارگاه و قبه بر قبور
امامان شیعه، از دیگر موارد مستند تاریخی در این زمینه است. قبر
امام علی علیهالسّلام دارای قبه و بنایی شکوهمند بوده که به دست
هارون الرشید (حک: ۱۷۰-۱۹۳ق.) ساخته شده است.
این گنبد که در قصیده
ابن حجاج بغدادی (م. ۳۹۱ق.) از شاعران سده سوم و چهارم ق. به آن اشاره شده و از بناهای کهن بر قبور به شمار میرود،
به سال ۲۸۷ق. به دست
محمد بن زید، حاکم شیعی
طبرستان، بازسازی شده است.
ساخت بنا بر قبور امامان بقیع، نیز از دیگر موارد مستند تاریخی است. بر پایه کتیبههایی که در این حرمها وجود داشته، نخستین بازسازی به سال ۵۱۹ق. به دست
مسترشد بالله خلیفه عباسی رخ داده است.
در آغاز سده هفتم ق. به دست منصور مستنصر بالله (حک: ۶۲۳-۶۴۰ق.) تعمیراتی دیگر در حرم انجام شد.
سفرنامه نویسان معتبر نیز از وجود برخی از این مقبرهها گزارش دادهاند.
ابن اثیر از ارسال معماری از سوی مجد الملک براوستانی
(م. ۴۹۲ق.) برای تعمیر و مرمت قبه مزار چهار تن از امامان: و
عباس بن عبدالمطلب خبر میدهد.
ابن جبیر (م. ۶۱۴ق.) ،
ابن نجار (م. ۶۴۳ق.) ،
ابن بطوطه (م. ۷۷۹ق.)
و اولیای چلپی
از وجود بقعههایی بر قبور امامان گزارش دادهاند.
نخستین بنا بر قبر
امام حسین علیهالسّلام در اواخر
حکومت بنی امیه ساخته شده است.
پس از ویرانی آن به دست
هارون الرشید، دیگر بار در روزگار
مامون بازسازی شد و سپس بارها به دست
منتصر عباسی و
عمر بن زید بازسازی گشت. در۳۷۱ق. ضریحی از چوب ساج به دست
عضدالدوله (حک: ۳۶۶-۳۷۲) بر قبر آن امام قرار گرفت.
خطیب بغدادی (م. ۲۶۳ق.) از قبر
امام کاظم علیهالسّلام (۱۸۳ق.) در مقابر
قریش نام میبرد که مورد
زیارت و
توسل برخی بزرگان
اهل سنت بوده است.
مرقد
امام رضا علیهالسّلام در
مشهد نیز از این قبیل است
که
محمد بن مومل (م. ۳۷۳ق.) از دانشوران
حنفی در گزارشی به بقعهای بر قبر او و تواضع بزرگان اهل سنت در برابر آن خبر میدهد.
ابن حبان (م. ۳۵۴ق.) نیز آن جا را مکان برآورده شدن حاجات معرفی نموده است.
ناصرالدوله حمدانی در ۳۳۳ق. قبهای بر قبور
امام هادی علیهالسّلام و
امام عسکری علیهالسّلام بنا نموده است.
قبور برخی امامزادهها نیز دارای گنبد و حرم بوده است.
قبر حضرت معصومه (م. ۲۰۱ق.) دختر امام کاظم علیهالسّلام در
قم که تا نیمه سده دوم ق. تنها سایبانی بر آن بود،
در نیمه دوم سده سوم ق. به دست محمد بن زید داعی علویان (م. ۲۸۷ق.) دارای بقعهای گشت.
قبر
سیده نفیسه از نوادگان
امام حسن علیهالسّلام در
قاهره نیز دارای گنبد و بارگاه بوده است.
سردر آجری درگاه حرم
حضرت عبدالعظیم علیهالسّلام در شهر
ری به دست مجدالدین براوستانی، وزیر برکیارق سلجوقی، در سده پنجم ق.
ساخته شد که نشان دهنده وجود بنا پیش از سده پنجم ق. است؛ از سده ششم ق. به بعد، در سراسر
جهان اسلام، انواع آرامگاهها به فراوانی یافت میشوند.
در این قرن، با گسترش نفوذ
تصوف میان
مسلمانان، ساخت مقبرههای صوفیان افزایش یافت.
آرامگاه شیخ احمد جام (۴۴۱-۵۳۶ق.) در تربت جام که گویا در سده ششم ق. ساخته شده و نیز آرامگاه
بایزید بسطامی در حدود سده هشتم ق. از این جمله هستند.
نمونههای بسیار از ساخت آرامگاه بر قبور صحابه و تابعان پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم گزارش شده است. برخی از آنها عبارتند از: بارگاه و مسجدی بر مزار
طلحه،
مسجدی در محل قبر
زبیر،
قبه و بارگاه بر قبر
سلمان فارسی در
مدائن و
اویس قرنی در
شام،
مسجدی بر قبر
سعد بن عباده رئیس
قبیله خزرج،
گنبدی روی قبور
معاذ بن جبل و
عقبة بن عامر حامل پرچم
رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم ، ابوالحسن صائغ رسول الله،
محمد بن ابی بکر و خواهرش اسماء،
عبدالله بن زبیر (۷۳ق.)
و
انس بن مالک خادم پیامبر و
سهل بن عبدالله تستری.
افزون بر اهتمام مسلمانان در ساخت این بناها، حفظ و زیارت آنها نیز در طول تاریخ به عنوان یک
سیره پیوسته به
چشم میخورد.
از این رو است که ویرانی برخی بناها به دست خلفا همانند ویرانی قبر
امام حسین علیهالسّلام در ۲۳۶ق. به دست متوکل
موجب هجو آنان شد.
در دو سده اخیر، گروهی از مسلمانان که به
وهابیان مشهور شدهاند، به
تحریم دفن اموات در مساجد و ساخت بنا و بارگاه بر قبور و نیز
وجوب ویرانی بناهای ساخته شده بر قبور
و بیرون آوردن جسد امواتی که در مساجد دفن شدهاند،
حکم نمودهاند. پیشینه این دیدگاه، به سده هفتم ق. و آرای فقهی و اعتقادی
ابن تیمیه (م. ۷۲۸ق.)
و شاگردش
ابن قیم (م. ۷۵۱ق.)
باز میگردد که بر پایه آن، ویرانی این مشاهد و بناهای ساخته شده بر قبور واجب است. نخستین اقدام آنان، ویرانی مرقد امام حسین علیهالسّلام در ۱۲۱۶ق.
و سپس تخریب قبه و گنبدهای حرم
امامان بقیع در ۱۲۲۱ق. بود.
دیگر بار در ۱۳۴۴ق. آنها با گردآوری
فتاوای دانشوران
مدینه، به ویرانی بقعههای صحابه و امامان بقیع مبادرت نمودند.
به دلیل مخالفت دیدگاه این گروه با عملکرد مسلمانان در طول تاریخ، موضوع بنای بر قبور به یکی از موضوعات چالش انگیز در
جهان اسلام بدل شده است؛ بر خلاف باور این گروه، دیگر مسلمانان بنای بر قبور، اعم از بیت، قبه،
مسجد و مدرسه را جایز میدانند.
برخی
اهل سنت آن را مطابق سیره پیوسته مسلمانان میدانند.
بر اساس نظر
شافعی، بنای بر قبر اگر در ملک خود بنا کننده باشد،
مکروه است
و اگر در ملک موقوفه باشد،
حرام است.
روشن است که این حرمت به سبب موقوفه بودن آن ملک و منافات آن با غرض
وقف است، نه حرمت نفس بنا؛ وگر نه بنای نوع اول نیز حرام بود. به همین جهت، برخی بنای بر قبور در غیر ملک موقوفه را مکروه دانستهاند.
از این رو، برخی فقیهان شافعی جواز بنای بر قبور را مختص به غیر ملک موقوفه یا موات میدانند.
البته برخی از آنها مانند
شرف الدین انصاری بنای بر قبور را به سبب سیره پیوسته دانشوران و عدم نهی آنها، جایز میدانند. برخی دیگر نیز بنای بر قبور حتی در ملک موقوفه را جایز میدانند.
شماری از آنان هم بنای بر قبور
انبیا،
شهدا، صالحین
و
علما و بزرگان
دین و نیز موردی را که از بیم نبش قبر
یا سیلاب ساخته شود، به سبب احیای
زیارت و
تبرک، از موارد
نهی تنزیهی و حکم کراهت بیرون دانستهاند.
از سخن برخی دانشوران شافعی نیز مطلوبیت و استحباب بنای بر قبور
استنباط شده است.
ابوحنیفه و حنفیها به کراهت بنای بر قبور باور دارند.
برخی فقیهان
حنفی بنای بر قبور مشایخ، دانشوران و
سادات در غیر
زمین موقوفه و
مسبله و یا برای حفظ از ویرانی را جایز میدانند.
مالک، پیشوای مالکیان، بنای بر قبور را مکروه میداند.
قرطبی از دانشوران مالکی مذهب، «اتخاذ قبور به عنوان مسجد» در روایت نبوی صلیاللهعلیهوآلهوسلّم را به معنای
قبله قرار دادن قبور و خواندن
نماز به سوی آن دانسته است.
حکم این مسئله میان فقیهان مالکی مورد اختلاف است. برخی بر این باورند که بنای بر قبور اگر به
قصد زینت باشد،
حرام و در غیر این صورت
مکروه است.
برخی دیگر مانند
ابن رشد بنا در ملک بنا کننده را درصورتی که بر قبر باشد، مکروه و اگر در پیرامون قبر و از ملک خود شخص باشد، مجاز و غیر مکروه میدانند.
برخی نیز حتی بنای مسجد بر قبور را مکروه نمیدانند.
احمد بن حنبل پیشوای حنبلیان از بنای بر قبور کراهت داشت.
این میتواند دلالت بر کراهت یا حرمت داشته باشد. بر پایه دیدگاه دانشوران حنبلی، بنای بر قبور مکروه است.
برخی منع تحریمی را مختص به ملک موقوفه به
وقف عام،
مسبله یا در صحرا میدانند. البته وجه منع در کلام این افراد به سبب منافات ایجاد بنا در این مکانها با اجازه استفاده همه
مسلمانان از مناطق مسبله و صحرا
و نیز مشابهت این مکانها به بناهای اهل
دنیا است،
نه این که کاری
شرک آلود و بت پرستانه باشد.
شماری از محققان
اهل سنت با تحلیل دقیقتر روایتهای نهی از اتخاذ قبور به عنوان مسجد و دیگر احادیث مورد استناد در این زمینه، بر این باورند که نهی در این روایتها عام نیست، بلکه ویژه موارد خاص و معلل به مواردی از جمله تماس مصالح به کار رفته در بنای بر قبور با
آتش و یا سنگینی آنها بر
میت یا تمییز آن از قبور دیگر مسلمانان یا ممانعت از دفن دیگر مسلمانان کنار آن قبر است و حکم معلل نیز مقید به همان موارد تعلیل به شمار میرود.
افزون بر این، ادله قویتری بر جواز این کار دلالت دارد
که نشان دهنده جواز بنا در پیرامون قبور است.
در
فقه امامیه بنای بر قبور اولیای
دین نه تنها مکروه نیست،
بلکه
مستحب و مطابق سیره سلف و خلف
مسلمانان به شمار میرود. دستور ندادن
پیامبر به ویرانی آرامگاه
حضرت ابراهیم علیهالسّلام زمانی که خبر از فتح
فلسطین داد
و عدم ویرانی آن بنا به دست مسلمانان در زمان فتح آن سرزمین و نیز ویران نکردن بناهای قبور
پیامبران بنی اسرائیل به دست
خلیفه دوم و دیگر مسلمانان،
نشان دهنده استمرار این سیره است؛ روایات نهی کننده از این کار نیز حمل بر کراهت میشود. درست است که بر پایه حکم
عقل، اطاعت از نهی
واجب است، مگر در مواردی که قرینه بر جواز ترک وجود دارد
؛ اما از آن جا که
صیغه نهی برای حرمت یا کراهت وضع نشده و در هر دو مورد به کار رفته است، مفاد آن به مقتضای قرائن مشخص میشود.
در این مورد، شواهد و قرائن تاریخی و سیره پیوسته مسلمانان نیز ظهور نهی را در کراهت تعیین میکند. البته قبور بزرگان
دین و اولیا و اوصیای الهی و
صالحان و
شهیدان از قلمرو این کراهت بیرون است؛ زیرا ساخت این قبور از
شعائر دین به شمار میرود و بنای
مسجد و قبه بر قبور ایشان چون موجب مشخص بودن قبور آنها و زیارت آن میگردد،
تعظیم آنان
و از مصداقهای
تعظیم شعائر دین قلمداد میگردد. تعظیم شعائر که از تقوای قلوب شمرده شده: (و من یعظم شعائر الله فانها من تقوی القلوب)
، مطلوب خداوند است و چیزی که مطلوب مولا باشد، دست کم استحباب دارد، نه کراهت. افزون بر این، هر گاه کاری نزد مولا ناپسند باشد، ضد آن مطلوب وی خواهد بود. بنابراین، همان گونه که بی احترامی به اموات و نیز نشستن بر قبور و راه رفتن بر آن که موجب بی احترامی به آنها است، نزد شارع نامطلوب شمرده میشود،
احترام به اموات و هر کاری که موجب احترام به آنها میگردد، مطلوب او خواهد بود. پس ساخت بنا بر قبور که موجب پیشگیری از بی احترامی به آنها میشود، میتواند مطلوب شارع باشد.
قرآن کریم در چند آیه به مسئله بنای بر قبور پرداخته است. درسوره کهف
، همراه بیان داستان ستیز
مسیحیان و
مشرکان با نحوه برخورد با اجساد
اصحاب کهف،
نظر هر دو گروه را بیان نموده است. گروهی که به نقلی مشرک بودهاند، باور داشتند که دیواری جلو در غار ساخته شود: (فقالوا ابنوا علیهم بنیانا) تا از دید مردم پنهان بمانند.
گروه دیگر که موحدان شهر شمرده میشدند، پیشنهاد دادند تا
مسجد یا معبدی
بر قبور آنها ساخته شود: «لنتخذن علیهم مسجدا.» با پذیرش نظر این گروه، مسجدی در آن مکان ساخته شد تا هم در آن جا
خدا را
عبادت کنند
و هم آثار اصحاب کهف باقی بماند
و مردم از قبور آنان
تبرک یابند.
این آیات به
شرک آمیز بودن این کار اشاره نکردهاند و از این حیث اطلاق دارند. به پاس اهمیت ویژه
توحید، اگر این کار شرک آمیز بود، حتما در قرآن کریم بیان میشد. پس اطلاق این آیه، در مقام بیان و قابل تمسک و دلیل بر جواز بنای بر قبور است.
این روایات عبارتند از:
به باور
وهابیان،
دفن میت در حجره، بیت مسقف و آرامگاه و باقی نهادن بنای سابق، به سبب کار
صحابه در دفن
پیامبر در حجره وی جایز است. اما ساخت بنای جدید، خصوصا مسجد بر قبر اموات که کاری بدعت آمیز و مربوط به سده پنجم ق. به بعد است،
نامشروع و حرام شمرده میشود. بنابراین، باید مساجدی که بر قبور ساخته شدهاند، ویران گردند.
به باور آنان، بنای بر قبر نبوی نیز مورد رضایت پیامبر نبوده و ساخت آن با
معصیت و نافرمانی پیامبر صورت پذیرفته است.
مستند آنها برای حکم به حرمت، افزون بر بدعت آمیز بودن آن، چند روایت است که بر پایه آنها، پیامبر از اتخاذ قبور به عنوان مسجد نهی نموده و این کار را تشبه به
یهود دانسته است.
این روایات عبارتند از:
بر پایه روایت جابر، پیامبر از تجصیص قبور، بنای بر آنها و نشستن بر آنها نهی نموده است.
آوردهاند که این روایت به واسطه ضعف
ابن جریح و
ابوزبیر، سندی ضعیف دارد.
متن حدیث نیز مضطرب است.
در گزارش مسلم،
نسائی و
ترمذی، با وجود اشتراک سند، اختلاف متنی فراوان دیده میشود. در گزارش ترمذی، افزون بر نهی از بنای بر قبور، به تقصیص (تجصیص) قبور و نشستن و کتابت بر آن اشاره شده
و در روایت نسائی، از جلوس و تجصیص و بنا نهی شده است.
در
مسند احمد، همراه بنای بر قبور، تنها به تجصیص آن اشاره شده است.
از دیدگاه دلالی، مفاد این روایت با سیره پیوسته مسلمانان مخالفت دارد و عمل بر پایه این روایت، مستلزم کنار نهادن
سیره متشرعه است. سیره متشرعه حتی با این احتمال که بر پایه مقتضای طبع و
سیره عقلایی آنها باشد،
به تنهایی مستند
حکم شرعی شمرده میشود.
به نظر میرسد که بنای سابق و لاحق تفاوتی در حکمت این حکم ندارد.
دفن پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در منزل خویش و نیز
خلیفه اول و
دوم کنار او و
سکوت مسلمانان و
صحابه خاص پیامبر، دلالت بر جواز دفن در بنای سابق دارد. پس بنای لاحق نیز مستلزم تبدیل قبر به بت نمیگردد. نیز از آن جا که کاربرد نهی در کلمات پیامبر بیشتر
تنزیهی بوده، نهی در این روایتها نیز بر کراهت حمل میگردد.
روایتی به سیره
یهودیان و
مسیحیان اشاره دارد که قبور پیامبران خویش را مسجد قرار میدادند و پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم مسلمانان را از این کار نهی نمود.
در برابر، موافقان جواز بنای بر قبور بر این باورند که این روایت به واسطه ضعف ابن جریح
و ابوزبیر
ضعف سندی دارد. از جهت محتوا و دلالت نیز با واقعیت تاریخی و سیره یهودیان سازگار نیست. یهودیان که به گواهی
قرآن، به
قتل و آزار و تکذیب پیامبران خود
شهرت دارند
، چگونه چنین تعظیمی در حق پیامبران خود روا داشتهاند؟
مسیحیان نیز تنها پیامبرشان
حضرت عیسی بوده و قبری برای او نداشتهاند تا آن را عبادتگاه خود قرار دهند.
بنابراین، بر فرض صحت اسناد این روایت به پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم ، به نظر میرسد این کار به دست برخی یهودیان و برای
سجده نمودن یا
عبادت قبور و یا
نماز خواندن به سوی آن انجام گرفته است.
از این رو،
قرطبی نهی در روایت را بدین سبب دانسته که این کار، پرستش مدفونان در قبر به شمار میرود.
روایتی دیگر از پیامبر که از
خداوند میخواهد تا قبر او
بت قرار نگیرد
و تفسیر
مسجد در این روایت به مسجود شدن قبر،
شاهدی بر این توجیه است.
بر پایه این حدیث، کنیسهها و معابد حبشه در حقیقت مدفن افراد صالح اقوام پیشین بوده که پس از وفاتشان، مسجدی بر قبورشان ساختند و تصاویری از آنها بر دیوارهای مسجد کشیدند. از این رو، آنها بدترین مردم نزد
خدا به شمار رفتهاند.
به این استدلال پاسخ دادهاند که ساختن مسجد بر قبور و نماز خواندن در آن یا تنها نماز خواندن کنار قبر موجب نمیشود که کننده این کار بدترین خلق خدا گردد؛ بلکه شرارت آنها دلالت بر شرک آلود بودن کارشان دارد؛ از جمله سجده بر قبر یا صاحب آن و یا
قبله قرار دادن آن و کارهای شرک آلود دیگر. پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم نیز از بیم آن که توجه به صاحب قبر منجر به شرک گردد، از این کار نهی نمود.
بر پایه روایت دیگر مورد استناد
ابن تیمیه، بت پرستی نخست به صورت بزرگداشت بزرگان و بعدها با کشیدن تصویر آنها بر دیوار انجام پذیرفته که به دست اعراب تبدیل به بت شده است.
بر این اساس، انسانها در فاصله زمانی میان
آدم و
نوح، در طول ۱۰ سده همگی بر آیین
توحید و
اسلام بودند و نسلهای بعد به سبب بزرگداشت قبور
افراد صالح خود، به
شرک گراییدند.
پس برای پیشگیری از مشرک شدن مسلمانان، از بنای بر قبور نهی شده است. در پاسخ این استدلال آوردهاند که عبادت کاری است که هم نشانه خضوع و خشوع و هم با باور به الوهیت یا ربوبیت آن فرد یا شیء همراه باشد. اما هیچ یک از این دو عنصر در بنای بر قبور و
عبادت کنار قبور
اولیای دین وجود ندارد.
نیز اگر بنای بر قبور که نوعی تعظیم صاحبان قبور شمرده میشود، شرک باشد، پس تعظیم
کعبه و
طواف آن و بوسیدن و
استلام حجرالاسود نیز شرک خواهد بود؛ اما بر پایه نصوص دینی، تعظیم این امور عبادت خدا و تعظیم او است.
بر پایه روایتی،
حضرت علی علیهالسّلام مطابق ماموریتی که پیامبر به او داده بود، به
ابوالهیاج دستور داد تا قبرها را تسویه نماید.
در برابر، موافقان بنای بر قبور بر این باورند که سند این روایت به سبب وجود
وکیع بن جراح و
حبیب بن ابی ثابت ضعیف است.
نیز این حدیث از مفردات ابوالهیاج است و او روایتی دیگر در هیچ یک از کتابهای
اهل سنت ندارد.
از دیدگاه دلالی نیز این حدیث الفاظی مبهم دارد. احتمال دارد منظور از «تمثال»، تصاویر بتها و منظور از «قبر» قبور
مشرکان باشد.
واژه
تسویه نیز اگر دو مفعولی به کار رود، به برابر نهادن چیزی با چیز دیگر گفته میشود
و اگر یک مفعولی باشد، به معنای از میان بردن ناهمواریها و زدودن کجیها به کار میرود.
از آن جا که تسویه در این حدیث، یک مفعولی است، مفاد حدیث، دستور هموار کردن قبرها
و از میان بردن ناهمواریها است، نه تساوی آن با
زمین.
شواهدی نیز بر این برداشت وجود دارد:
سنت بودن هموار کردن قبور،
استحباب
بلندی قبر به اندازه یک وجب
یا چهار انگشت باز
و سیره پیامبر و صحابه بر این کار
و نیز آوردن واژه تسویه در حدیث پیش از این روایت به معنای هموار کردن.
در برخی از روایتهای نهی از بنای بر قبور، عبارت «یزاد علیه» دیده میشود. بر این اساس، زیاده کردن بر قبور جایز نیست.
درباره زیاده کردن بر
قبر، دیدگاههای گوناگون بیان شده است. بلند کردن قبر بیش از اندازه،
افزودن بر
خاک آن از خاکی جز خود قبر،
افزون کردن چیزهای دیگر جز خاک بر قبر مانند
تابوت و کلوخ و سنگ روی قبور
و ساختن بنا،
طولانیتر و عریضتر کردن قبر بیش از اندازه جسد.
شماری از پژوهشگران بر این باورند که زیاده بر بنا، عرفا درباره چیزی به کار میرود که از جنس همان چیز باشد. پس در این جا، روایت ظهور در افزودن خاک آن دارد
و ساخت قبه و بارگاه، زیاده بر قبر نیست. نهی از زیاده، آشکارا به معنای نهی از زیاده با خاک ندارد؛ چه رسد به نهی از قرار دادن چیزهایی دیگر بر قبر.
آثار تاریخی تهران: محمد تقی مصطفوی، تهران، انجمن آثار ملی، ۱۳۶۱ش؛ اثر (فصلنامه): تهران، پژوهشگاه میراث فرهنگی؛ احیاء المقبور من ادلة جواز بناء المساجد: عبدالله الصدیق الغماری، قاهره، مکتبة قاهره، ۱۴۲۹ق؛ اخبار الدولة العباسیه: (قرن۳ق.) ، به کوشش الدوری و المطلبی، بیروت، دار الطلیعه، ۱۳۹۱ق؛ ارشاد الساری: القسطلانی (م. ۹۲۳ق.) ، مصر، المطبعة الکبری الامیریه؛ الاستیعاب: ابن عبدالبر (م. ۴۶۳ق.) ، به کوشش البجاوی، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲ق؛ اصول الفقه: محمد رضا مظفر (م. ۱۳۸۸ق.) ، قم، النشر الاسلامی؛ اعانة الطالبین: السید البکری الدمیاطی (م. ۱۳۱۰ق.) ، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۸ق؛ اعلام الراکع الساجد: ابوالفضل عبدالله بن محمد الغماری؛ اعیان الشیعه: سید محسن الامین (م. ۱۳۷۱ق.) ، به کوشش حسن الامین، بیروت، دار التعارف؛ اغاثة اللهفان: ابن قیم الجوزیه (م. ۷۵۱ق.) ، به کوشش الفقی، بیروت، دار المعرفه، ۱۳۹۵ش؛ اقتضاء الصراط المستقیم: ابن تیمیه(م. ۷۲۸ق.) ، به کوشش ناصر عبدالکریم، بیروت، دار عالم الکتب، ۱۴۱۹ق؛ الانصاف فی معرفة الراجح من الخلاف: المرداوی (م. ۸۸۵ق.) ، به کوشش محمد حامد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۷۷ق؛ بحار الانوار: المجلسی (م. ۱۱۱۰ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق؛ بحوث فی علم الاصول: تقریر ابحاث سید محمد باقر الصدر، سید محمود هاشمی شاهرودی، ۱۴۰۵ق؛ البلاغ فی تفسیر القرآن: محمد صادقی، قم، اسماعیلیان، ۱۴۱۹ق؛ تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر: الذهبی (م. ۷۴۸ق.) ، به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۱۰ق؛ تاریخ الخلفاء: السیوطی (م. ۹۱۱ق.) ، به کوشش
جمعی از ادبا، بیروت؛ تاریخ بغداد: الخطیب البغدادی (م. ۴۶۳ق.) ، به کوشش عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۷ق؛ تاریخ طبرستان: محمد بن حسن بن اسفندیار (م. قرن۷ق.) ، ترجمه: احمد محمد ناری، قاهره، المجلس الاعلی للثقافه، ۲۰۰۲م؛ تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): الطبری (م. ۳۱۰ق.) ، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۷ق؛ تاریخ قم: حسن بن محمد قمی (م. ۳۷۸ق.) ، به کوشش انصاری، قم، کتابخانه نجفی، ۱۳۸۵ش؛ تاریخ المملکة العربیة السعودیه: گروهی از مؤلفان، عربستان، وزارة التربیة و التعلیم، ۱۴۲۹ق؛ تحذیر الساجد: محمد ناصر الدین البانی، بیروت، المکتب الاسلامی، ۱۴۲۲ق؛ تحفة الحبیب علی شرح الخطیب: سلیمان بن محمد البجیری، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۷ق؛ تربت پاکان: حسین مدرسی طباطبایی، قم، مهر، ۱۳۳۵ش؛ تفسیر ابن عربی (تفسیر القرآن الکریم): محیی الدین بن عربی (م. ۶۳۸ق.) ، به کوشش سمیر مصطفی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق؛ تفسیر قرطبی (
الجامع لاحکام القرآن): القرطبی (م. ۶۷۱ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق؛ التفسیر الکبیر: الفخر الرازی (م. ۶۰۶ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۵ق؛ تهذیب التهذیب: ابن حجر العسقلانی (م. ۸۵۲ق.) ، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۴ق؛
جامع الاحکام الفقهیه: القرطبی (م. ۶۷۱ق.) ، به کوشش فرید عبدالعزیز، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق؛
جامع البیان: الطبری (م. ۳۱۰ق.) ، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۱۲ق؛
جامع المسائل:ابن تیمیه(م. ۷۲۸ق.) ، به کوشش محمد عزیز، دار عالم الفوائد؛
جامع المقاصد: الکرکی (م. ۹۴۰ق.) ، قم، آل البیت علیهم السلام، ۱۴۱۱ق؛ جواهر البلاغه: سید احمد هاشمی، به کوشش یوسف صهیلی، بیروت، المکتبة العصریه، ۱۴۲۱ق؛ جولة فی الاماکن المقدسه: ابراهیم موسی زنجانی، بیروت، الاعلمی، ۱۴۰۵ق؛ الجوهرة النیره: ابوبکر بن علی الزبیدی (م. ۸۰۰ق.) ، المطبعة الخیریه، ۱۳۲۲ق؛ حاشیة السندی علی سنن النسائی: محمد بن الهادی السندی (م. ۱۱۳۸ق.) ، به کوشش عبدالفتاح، حلب، مکتب المطبوعات الاسلامیه؛ حاشیة رد المحتار: ابن عابدین (م. ۱۲۵۲ق.) ، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق؛ دانشنامه جهان اسلام: زیر نظر حداد عادل و دیگران، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ۱۳۷۸ش؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامی: زیر نظر بجنوردی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ، ۱۳۷۲ش؛ الدر المنثور: السیوطی (م. ۹۱۱ق.) ، بیروت، دار المعرفه، ۱۳۶۵ق؛ الدرة الثمینة فی اخبار المدینه: محمد بن النجار (م. ۶۴۳ق.) ، به کوشش شکری، دار الارقم بن ابی ارقم؛ الدروس الشرعیة فی فقه الامامیه: محمد بن مکی عاملی (م. ۷۸۶ق.) ، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۷ق؛ دروس فی علم الاصول: سید محمد باقر صدر (م. ۱۴۰۰ق.) ، بیروت، دار الکتاب اللبنانی، ۱۴۰۶ق؛ رحلة ابن بطوطه: ابن بطوطه (م. ۷۷۹ق.) ، به کوشش التازی، الرباط، المملکة المغربیه، ۱۴۱۷ق؛ رحلة ابن جبیر: محمد بن احمد (م. ۶۱۴ق.) ، بیروت، دار مکتبة الهلال، ۱۹۸۶م؛ الرحلة الحجازیه: اولیا چلپی، قاهره، دار الآفاق، ۱۹۹۹م؛ زاد المسیر: ابن جوزی (م. ۵۹۷ق.) ، به کوشش عبدالرزاق، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۲۲ق؛ زاد المعاد: ابن قیم الجوزیة (م. ۷۵۱ق.) ، بیروت، الرساله، ۱۴۱۲ق؛ زندگی مسلمانان در قرون وسطا: علی مظاهری، ترجمه: راوندی، تهران، صدای معاصر، ۱۳۷۸ش؛ سنن ابی داود: السجستانی (م. ۲۷۵ق.) ، به کوشش محمد محیی الدین، دار الفکر؛ سنن الترمذی: الترمذی (م. ۲۷۹ق.) ، به کوشش بشار عواد، بیروت، دار الغرب الاسلامی؛ السنن الکبری (سنن النسائی): النسائی (م. ۳۰۳ق.) ، به کوشش عبدالغفار و سید کسروی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۱ق؛ السنن الکبری: البیهقی (م. ۴۵۸ق.) ، به کوشش محمد، مکه، دار الباز، ۱۴۱۴ق؛ شرح السیوطی لسنن النسائی: السیوطی (م. ۹۱۱ق.) ، به کوشش عبدالفتاح، حلب، مکتبة المطبوعات الاسلامیه، ۱۴۰۶ق؛ شرح سنن ابی داود: محمود بن احمد العینی (م. ۸۵۵ق.) ، به کوشش المصری، الریاض، مکتبة الرشد، ۱۴۲۰ق؛ صحیح البخاری: البخاری (م. ۲۵۶ق.) ، به کوشش مصطفی دیب البغا، بیروت، دار ابن کثیر، الیمامه، ۱۴۰۷ق؛ صحیح مسلم بشرح النووی: النووی (م. ۶۷۶ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ صحیح مسلم: مسلم (م. ۲۶۱ق.) ، به کوشش محمد فؤاد، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ صیانة الآثار الاسلامیه: جعفر سبحانی؛ الطبقات الکبری: ابن سعد (م. ۲۳۰ق.) ، بیروت، دار صادر؛ عنوان المجد فی تاریخ نجد: عثمان بن بشر النجدی، به کوشش الستری، ریاض، دار الحبیب، ۱۴۲۰ق؛ عون المعبود: العظیم آبادی (م. ۱۳۲۹ق.) ، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق؛ العین: خلیل (م. ۱۷۵ق.) ، به کوشش المخزومی و السامرائی، دار الهجره، ۱۴۰۹ق؛
الفتاوی الفقهیة الکبری: ابن حجر هیتمی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۲۴ق؛
الفتاوی الکبری: ابن تیمیه(م. ۷۲۸ق.) ، به کوشش عبدالقادر، دار الکتب العلمیه؛ فتح العلی المالک: محمد بن احمد علیش (م. ۱۲۹۹ق.) ، دار المعرفه، ۱۴۱۲ق؛ الفروع و معه تصحیح الفروع: محمد بن مفلح بن مفرج (م. ۷۶۳ق.) ، به کوشش عبدالله الترکی، الرساله، ۱۴۲۴ق؛ فقه العبادات علی المذهب المالکی: الحاجة کوکب عبید، دمشق، مطبعة الانشاء، ۱۴۰۶ق؛ الفقه علی المذاهب الاربعه: عبدالرحمن الجزیری (م. ۱۳۶۰ق.) ، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۴ق؛ الفواکه العذاب: حمد بن ناصر النجدی (م. ۱۲۲۵ق.) ، به کوشش عبدالسلام، دار العاصمه؛ القوانین الفقهیه: ابن جزی الغرناطی (م. ۷۴۱ق.) ، به کوشش محمد امین، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق؛ کامل البهائی فی السقیفه: الحسن عماد الدین الطبری، المکتبة الحیدریه، ۱۴۲۶ق؛ الکافی فی فقه الامام احمد: عبدالله بن قدامه (م. ۶۲۰ق.) ، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق؛ الکامل فی التاریخ: ابن اثیر (م. ۶۳۰ق.) ، به کوشش القاضی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۷ق؛ الکشاف: الزمخشری (م. ۵۳۸ق.) ، قم، بلاغت، ۱۴۱۵ق؛ کشف الارتیاب: سید محسن الامین (م. ۱۳۷۱ق.) ، به کوشش امین، مکتبة الحریس، ۱۳۸۲ق؛ اللباب فی شرح الکتاب: عبدالغنی الغنیمی المیدانی (م. ۱۲۹۸ق.) ، به کوشش النواوی، دار الکتاب العربی، ۱۳۲۲ق؛ لسان العرب: ابن منظور (م. ۷۱۱ق.) ، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق؛
مجمع البیان: الطبرسی (م. ۵۴۸ق.) ، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق؛
مجموع الفتاوی: ابن تیمیه(م. ۷۲۸ق.) ، به کوشش انور الباز، دار العرفاء، ۱۴۲۶ق؛ مدارک الاحکام: سید محمد بن علی الموسوی العاملی (م. ۱۰۰۹ق.) ، قم، آل البیت علیهم السلام، ۱۴۱۰ق؛ المستدرک علی الصحیحین: الحاکم النیشابوری (م. ۴۰۵ق.) ، به کوشش مرعشلی، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق؛ مسند احمد: احمد بن حنبل، قاهره، قرطبه؛ مصباح الفقیه: رضا الهمدانی (م. ۱۳۲۲ق.) ، به کوشش باقری و دیگران، قم، مهدی موعود، ۱۴۲۱ق؛ مطالب اولی النهی فی شرح غایة المنتهی: مصطفی بن سعد السیوطی (م. ۱۲۴۳ق.) ، المکتب الاسلامی، ۱۴۱۵ق؛ منح الجلیل شرح مختصر خلیل: محمد بن احمد علیش (م. ۱۲۹۹ق.) ، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹ق؛ مفتاح الکرامه: سید محمد جواد العاملی (م. ۱۲۲۶ق.) ، به کوشش خالصی، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۹ق؛ مقابر در معماری ایران: رابرت هیلن برند، ترجمه: افسر، تهران، کیاهنی، ۱۳۶۶ش؛ المنتظم: ابن جوزی (م. ۵۹۷ق.) ، به کوشش محمد عبدالقادر و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق؛ المنیر: وهبة الزحیلی، بیروت، دار الفکر المعاصر، ۱۴۱۱ق؛ المواعظ و الاعتبار: المقریزی (م. ۸۴۵ق.) ، به کوشش خلیل المنصور، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق؛ مواهب الجلیل: الحطاب الرعینی (م. ۹۵۴ق.) ، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۲ق؛ میزان الاعتدال فی نقد الرجال: الذهبی (م. ۷۴۸ق.) ، به کوشش البجاوی، بیروت، دار المعرفه، ۱۳۸۲ق؛ المیزان: الطباطبائی (م. ۱۴۰۲ق.) ، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ق؛ الثقات: ابن حبان (م. ۳۵۴ق.) ، به کوشش شرف الدین، دار الفکر؛ نور الابصار فی مناقب آل بیت النبی المختار: مؤمن الشبلنجی، الرضی؛ نهایة المحتاج: محمد بن ابی العباس الشافعی (م. ۱۰۰۴ق.) ، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۴ق؛ نیل الاوطار: الشوکانی (م. ۱۲۵۵ق.) ، به کوشش عصام الدین، مصر، دار الحدیث، ۱۴۱۳ق؛ وسائل الشیعه: الحر العاملی (م. ۱۱۰۴ق.) ، قم، آل البیت علیهم السلام، ۱۴۱۲ق؛ وصف المدینة المنوره: علی بن موسی، به کوشش حمد الجاسر، ریاض، دار الیمامه؛ وفاء الوفاء: السمهودی (م. ۹۱۱ق.) ، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۲۰۰۶م؛ الوهابیة فی المیزان: جعفر سبحانی، قم، مؤسسه امام صادق علیه السلام، ۱۴۲۷ق؛ هنر اسلامی زبان و بیان: تیتوس بورکهارت، ترجمه: رجب نیا، تهران، سروش، ۱۳۶۵ش؛
حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، برگرفته از مقاله «بنای بر قبور».