بعل (بت)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بعل نام
بت قوم
الیاس در
بعلبک لبنان است.
عربی یا عجمی بودن واژه بَعْل، مورد اختلاف است. دیدگاه نخست، کاربرد متداول و فراوان آن در زبان عربی را دلیل عربی بودن آن میداند.
از جمله معانی مشهور لغوی که در زبان عربی برای بعل گفتهاند عبارت است از:
خدا و
رب ،
مالک ،
بت (یا نام بتی از
طلا)
و زوج.
معانی دیگری نیز برای بعل گفتهاند
که به اختلاف موارد فرق میکند. برخی در جمع معانی یاد شده، بعل را چیزی قائم به ذات دانستهاند که نسبت به همنوعان خود برتر و از آنها بینیاز است، بر این اساس به رغم وجود این معنای مشترک در همه کاربردها، بعل در موارد گوناگون مصداق و معنای متفاوتی دارد؛ مثلاً بعلِ
زن به معنای
شوهر او، بعل در مورد
درخت خرما به معنای
نخل بینیاز از آبیاری، بعلِ یک
قبیله به معنای بتِ آنان، بعل یک چیز به معنای مالک و صاحب آن و بعل یک مکان به معنای بخش مرتفع آن است.
در
مقابل،
شماری دیگر از صاحبنظران بعل را از واژگان دخیل میدانند، با این تفاوت که برخی آن را حبشی یا سریانی و به معنای «ربّ»
و برخی دیگر آن را در اصل لغتی بابلی و همان «بال» به معنای خدای
بینالنهرین دانستهاند.
در زبان عبری این واژه به معنای
رب النوع آمده است
؛ اما در اصطلاح فرهنگ اسلامی بعل اسم عَلَم برای بتی است که در شهر «
بعلبک »
لبنان ،
بنیاسرائیل آن را میپرستیدهاند تا اینکه الیاس پیامبر برای هدایت آنان مبعوث شد.
گویند:نام این شهر نیز برگرفته از نام همان بتاست.
هرچند اظهار نظر قطعی درباره سابقه پیدایش بعل به عنوان ربالنوع مردمان آسیای غربی
دشوار است؛ اما در اینکه این
بت قرنها پیش از میلاد
مسیح ، پرستیده میشد، تردیدی نیست.
ظاهراً فینیقیها (از ساکنان لبنان امروزی و مناطق همجوار) از نخستین اقوامی بودند که به پرستش آن روی آوردند.
آنها برای بعل قربانگاههایی ساخته و محافظان بسیاری بر آن گمارده بودند
و در برپایی جشنها به
قربانی کردن
انسان نیز میپرداختند.
هر شهر «بعل» یا «شهرخدا» ی خاصی داشته و همانند پدر، بزرگِ شاهان و سرچشمه حاصلخیزی زمین پنداشته میشده است.
کنعانیان از دیگر اقوامی بودند که ظاهراً تحت تأثیر فینیقیها بعل را خدای
آفتاب لقب داده
و شکل انسانی آن را به عنوان بزرگترین معبود میپرستیدند.
مطابق گزارشهایی، کنعانیان، به طور کلی خدایان خود را بعل نام نهاده و بر فراز قلهها، درون درهها و کنار نهرها برای آنها معابدی خاص و قربانگاههایی به نام بعلِ همان مکان، ساخته بودند.
افزون بر آسیای غربی، گسترش بعل پرستی در نقاط مختلف اروپا نیز گزارش شده است؛ ایرلندیها، آن را به اسم «بیل»، رومیها «بیلوس» و یونیان به نام «فیلوس» عبادت میکردند
یا پرستش آنها شباهت بسیاری به پرستش بعل داشته است.
گزارش مسعودی از وجود بت بعل در یونان را میتوان مؤید این مطلب دانست
؛ گویا فینیقیها به عنوان قومی دریانورد در رواج آن نقش داشتهاند.
به هر حال بیشتر اطلاعات تاریخی از پرستش بعل در ارتباط با اهالی سواحل شرقی دریای مدیترانه از شمال تا جنوب جزیرةالعرب است، چنانکه گفته شده: مردمان پارهای از این مناطق فرزندان خود را برای
تقرب به آن،
قربانی میکردند
؛ نیز نام پادشاهان و شهرها را بعل میگذاشتند.
عربهای ساکن حجازنیز بتهای
لات ،
عُزّی و
منات را دختران آن میدانستند. بعل برای عرب جنوبی جزیرةالعرب نیز شناخته شده بود
، چنان که بعل را از خدایان عرب جاهلی و مورد پرستش قبایل یمنی و مردم شمال جزیرةالعرب دانستهاند.
عمده روایات اسلامی درباره پرستش بعل، در ارتباط با
بنی اسرائیل است؛ گویا
عبادت آن از زمان
موسی (علیهالسلام) در میان این قوم مورد توجه بوده است.
آنها به
تقلید از ساکنان سرزمین کنعان و به تدریج به پرستش این بت روی آوردند، به گونهای که در مواردی متعدد از بعل پرستی آنان یاد شده است.
گویند: یهود در این زمان برای بعل معابد فراوانی ساخته و خدمه بسیاری به کار گرفته بودند. آنها همچنین برای
تقرب به آن در اماکن مرتفع آتشافروزی کرده، به درگاهش
قربانی میکردند
، چنانکه گزارشی از پیروزی
ایلیای پیامبر (علیهالسلام) بر بعل پرستان و کشتهشدن ۴۵۰ تن از خدمه آن حکایت دارد.
مطابق گزارشی دیگر، وقتی ایلیاء به
نبوت و اصلاح دینی قیام کرد در سراسر کشور
بنیاسرائیل فقط ۷۰۰۰ تن از پرستش بعل رویگردان بودند؛ اما بر اثر مبارزه او، پیروان بعل کم شدند.
برخی ایلیاء را همان
الیاس (علیهالسلام) میدانند.
این گزارشها به میزان زیادی با منابع فرهنگ اسلامی مطابقت دارد.
واژه بعل، سه بار در
قرآن آمده است: در
آیه ۱۲۸
نساء و ۷۲
هود معنای شوهر
و در
آیه ۱۲۵
صافات معنای بت دارد
:«و اِنَّ اِلیاسَ لَمِنَ المُرسَلین • اِذ قالَ لِقَومِهِ اَلا تَتَّقون• اَتَدعونَ بَعلاًو تَذَرونَ اَحسَنَ الخلِقین». مفسران در معنا و مصداق بعل در آیه ۱۲۵ صافّات
اختلاف کردهاند. برخی چون
عکرمه ،
مجاهد ،
قتاده و سدی آن را واژهای یمنی به معنای
رب دانستهاند.
ابناسحاق بعل را نام زنی دانسته است که پرستیده میشده
؛ اما
آلوسی و برخی دیگر از مفسران این قول را نپذیرفتهاند.
مطابق قول
ابنعباس ،
حسن ،
ضحاک و
ابنزید که از شهرت برخوردار است
، مراد از بعل بتی به همین نام در بعلبک
بوده و نام این شهر برگرفته از همان بت است.
منابع تفسیری و لغوی در بیان ویژگیهای
بت بعل، آن را از
طلا ، توخالی
، چهارروی
، دارای ارتفاع ۲۰ ذراعی
و دو
یاقوت بزرگ در
چشم ، مانند انسانی نشسته بر صندلی در حال خوردن چیزی وصف کردهاند که
شیطان با سخن گفتن از درون آن، مردم را به گمراهی میکشانده است.
البته داستانپردازی مربوط به ورود شیطان به درون بت را
شماری از مفسران نقد کرده و آن را از
اسرائیلیات و
قادح معجزات پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) برشمردهاند. تصویر بتی با این ویژگیها در
موزه لوور پاریس موجود است.
به اعتقاد بیشتر مفسران،
بنی اسرائیل پس از وفات
حزقیل نبی به پرستش بعل روی آوردند. سبب رواج آن را نیز همسر
اَحاب از پادشاهان این قوم دانستهاند.
از این زن با نامهایی چون «اَربل»
، «اَزبل»
، اَربیل
و «زَبیل»
و به بدی یاد شده است. بر اساس گزارش این منابع هنگامی که بعل پرستی به اوج خود رسید، خداوند
الیاس (علیهالسلام) را برای هدایت و نجات مردم بعلبک مبعوث کرد.
قرآن کریم نیز به صراحت مأموریت وی را برچیدن بعلپرستی دانسته است. آن حضرت با نکوهش پرستش بعل، بت پرستان را به پرستش خدای یگانه فرا خواند:«اَلاتَتَّقون • اَتَدعونَ بَعلاً وتَذَرونَ اَحسَنَ الخلِقین • اَللّهَ رَبَّکُم ورَبَّ ءابائِکُمُ الاَوَّلین».
نکره آمدن بعل
تأیید میکند که مراد از آیه این است: آیا بعضی از بعول را فرا میخوانید؟
ابنعاشور بعل را رب النوعی مذکر، متعلق به قوم
کنعان و بزرگترین
بت آنان دانسته که نزد ایشان رمز
خورشید بوده است. در
مقابل آن بت مؤنثی به نام «تأنیت» قرار داشته که رمز
ماه بودهاست.
بنا به گزارشهایی از مردم بعلبک جز وزیر اَحاب کسی
دعوت الیاس (علیهالسلام) را نپذیرفت
، حتی پیروان بعل، درصدد
قتل آن حضرت برآمدند، به گونهای که الیاس وادار به فرار شد.
در برخی منابع آمده است که وی بت بعل را شکست و گریخت
؛ اما با مرگ احاب و روی کار آمدن پادشاه جدید او دعوت الیاس (علیهالسلام) را پذیرفت. به دنبال وی، قومش نیز
ایمان آوردند و بت پرستانی که حاضر به ترک بعل پرستی نشدند قتل عام گشتند.
شمار کشتهشدگان ۱۰۰۰۰ تن گزارش شده است.
از جمله کشته شدگان، محافظان بعل بودند که به انتقام آن دسته از کسانی که
ایزابل همسر احاب آنان را کشته بود، کشته شدند.
به موجب اخباری دیگر الیاس (علیهالسلام) چون از دعوت خود نتیجهای نگرفت بعل پرستان را
نفرین کرد
و آنان گرفتار
خشکسالی شدند.
پس از سه
سال که
بنی اسرائیل ایمان آوردند، دوباره
رحمت الهی نازل شد
؛ ولی چیزی نگذشت که این قوم دوباره به پرستش بعل روی آوردند. این بار الیاس (علیهالسلام) از خداوند خواست تا وی را از شرّ بتپرستان آسوده سازد.
تعبیر «اَحسَن الخالِقین» در
آیه با آنکه آفریننده حقیقی در عالم جز خدا نیست ظاهراً اشاره به مصنوعاتی دارد که
انسان با تغییر شکل دادن به مواد طبیعی درست میکند، بنابراین خالق بر آنها اطلاق میگردد، هرچند
خالق مجازی است
؛ به سخن دیگر از مجموع آیه «اَتَدعونَ بَعلاً وتَذَرونَ اَحسَنَ الخلِقین»
میتوان فهمید که
شرک مردم آن دیار در خالقیت بودهاست.
از فرجام بعل اطلاع دقیقی در دست نیست. به موجب پارهای گزارشها، به رغم مبارزاتی که برای ریشهکن کردن پرستش آن در زمانهای مختلف صورت گرفت باز هم عبادت آن استمرار یافت. سرانجام، این بت نیز همچون بتهای دیگر
جزیرةالعرب ، با گسترش
اسلام از بین رفت.
هنوز در شهر «پالمیر» که عرب آن را «
تدمر » میگفتند آثار
بتکده قدیمی بزرگی به نام بعل مشهود است. در کشفیات فینیقیها نیز آثاری از آن بر جای مانده است.
نظر به آنچه گذشت میتوان به احتمال زیاد بعل را نه نام یک بت مشخص بلکه
رب النوع آسمان ،
باد و
توفان به عنوان مظاهر نیروهای تأثیرگذار در رویش
زراعت و گیاهان دانست.
عَلَم جنس
و عنوان بودن آن برای خدایان متعدد، همچنین اضافه شدن آن به واژگان گوناگون
و نکره آمدنش در
قرآن میتواند مؤید این دیدگاهباشد.
مرکز دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله «بعل».