• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اکتساب قیاس

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اکتساب قیاس یکی از اصطلاحات به‌کار رفته در علم منطق بوده و به معنای به‌دست آوردن مقدمات قیاس از راه تحلیل اصغر و اکبر در قضیه مطلوب است.



باید برای تحصیل مجهول تصدیقی به وسیله قیاس به روش ترکیب، مقدمات قیاس اکتساب شود؛ این‌گونه که از راه تحلیلِ دو طرف قضیه مطلوب (یعنی اصغر و اکبر) به ذاتیات آنها و نیز عرضیات و معروضات لازم و مفارق آنها دسترسی پیدا شود، سپس با طلب حدوسطی که میان آنها تالیفی منتج (چه ایجابی و چه سلبی) برقرار کند، قیاس مورد نظر به دست آید.
بدین‌سان چون احراز مطلوبی از طریق قیاس مورد نظر باشد، ابتدا هر یک از دو جزء مطلوب (اصغر و اکبر) در نظر گرفته می‌شود، سپس تمام اموری که ممکن است موضوع یا محمول برای آن دو واقع شوند، جستجو می‌شوند که عبارت‌اند از: جنس، نوع، فصل، عرض عام و خاصه. همچنین هر چیزی که می‌تواند از آن دو سلب شود یا آن دو از آن سلب شوند نیز طلب می‌شود.


وقتی این محمولات ایجابی و سلبی محقق شد، چند حالت متصور است:
۱. اگر در میان محمولات ایجابیِ اصغر به موردی که موضوع برای اکبر در یک قضیه کلی (ایجابی یا سلبی) قرار گرفته باشد، برخورد شد، قیاسی محقق می‌شود که از نوع شکل اول و منتج مطلوب است.
۲. اگر در میان این محمولات به موردی برخورد شد که بر یکی از دو طرف (اصغر یا اکبر) به شکل ایجابی حمل شده و از طرف دیگری سلب شده باشد، به قیاسی از نوع شکل دوم دسترسی پیدا شده است.
۳. اگر به موردی برخورد شد که اصغر و اکبر هر دو موضوع باشند، شکل سوم محقق شده است.
۴. اگر در موضوعات اصغر به موردی برخورد شد که بر اکبر حمل شود، قیاس شکل چهارم به‌دست آمده است.
[۵] ابوالحسن سالاری، بهمنیار بن مرزبان، التحصیل، ص۱۶۰-۱۶۵.



این همه در صورتی است که شرایط هر شکل به حسب کمّ، کیف و جهت نیز حاصل باشد؛ مثلاً در قضیه مطلوب یعنی «هر انسانی فناپذیر است» تمام اموری (ذاتیات و عرضیات) بررسی می‌شود که به ایجاب یا سلب، و موضوع یا محمول برای اصغر و اکبر است، آن‌گاه به دست می‌آید که «مخلوق بودن» با هر دو مرتبط است؛ یعنی محمول برای انسان (اصغر) و موضوع برای فناپذیر (اکبر) است، بدین‌ صورت که «هر انسانی مخلوق است» و «هر مخلوقی فناپذیر است»، سپس این دو قضیه کنار هم قرار داده می‌شود تا هیئت شکل اول محقق شود که به‌طور طبیعی نتیجه حاصل شود؛ یعنی هر انسانی فناپذیر است؛ بدین‌گونه از راه تحلیل مطلوب به قیاس مورد نظر دسترسی پیدا می‌شود.


فایده تحلیل قیاس، هنگامی است که در برخی قیاس‌ها در تالیف مقدمات انحرافی از تالیف طبیعی رخ داده باشد یا برخی مقدمات حذف شده باشد و یا برخی مقدمات را اضافی آورده باشند. در این‌گونه موارد از راه تحلیل به تلخیص مقدمات (صغرا و کبرا) و حدود قیاس (اکبر، اصغر و حدوسط) از زواید پرداخته می‌شود و شکل واقعی قیاس، آشکار و به منتج‌بودن یا نبودن آن علم پیدا می‌شود.
[۹] مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد، ص۳۲۸.
[۱۰] شهاب‌الدین سهروردی، یحیی بن حبش، منطق التلویحات، ص۶۳.



اگر بعد از تحلیل قیاس در مقدمات به مقدمه‌ای برخورد شود که با مطلوب در دو حدش (اصغر و اکبر) یکی باشد، این قیاس «قیاس استثنائی» است و اگر تنها در یکی از دو حدش با مطلوب مشترک باشد، چنین قیاسی «قیاس اقترانی» است؛ در این‌صورت اگر تمام قضایای قیاس اقترانی، حملی باشد به آن «قیاس اقترانی حملی» و در صورتی که دست کم یکی از آنها حملی نباشد به آن «قیاس اقترانی شرطی» گویند.
در صورتی که آن حد، اصغر باشد آن مقدمه «صغرا» است و در صورتی که اکبر باشد آن مقدمه «کبرا» است، سپس جزء دیگر از مطلوب با جزء دیگر مقدمه مورد نظر به صورت یکی از اشکال ضمیمه می‌شود. اگر قیاسی تشکیل شد، روشن می‌شود آن جزء، «حدوسط» است وگرنه معلوم می‌شود که قیاس مورد نظر از نوع «قیاس مرکب» است و عملیات ادامه می‌یابد تا مطلوب حاصل شود.
[۱۵] تفتازانی، عبدالله بن شهاب‌الدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق، ص۱۲۲.
[۱۶] ابوالبركات ابن‌ملكا، هبهالله بن علي، الکتاب المعتبر فی الحکمة، ص۱۶۵-۱۶۶.
[۱۷] شیرازی، قطب‌الدین، درة التاج (منطق)، ج۲، ص۱۵۰.
[۱۸] ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق)، ج۲، ص۴۴۶.



در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است:

(۱) شهاب‌الدین سهروردی، یحیی بن حبش، منطق التلویحات.
(۲) تفتازانی، عبدالله بن شهاب‌الدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق.
(۳) ابوالبركات ابن‌ملكا، هبهالله بن علي، الکتاب المعتبر فی الحکمة.
(۴) ابن سهلان ساوی، عمر بن سهلان، البصائر النصیریه.    
(۵) مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد.
(۶) ابوالحسن سالاری، بهمنیار بن مرزبان، التحصیل.
(۷) خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس.    
(۸) علامه حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید.    
(۹) ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق).
(۱۰) شیرازی، قطب‌الدین، درة التاج (منطق).


۱. علامه حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید، ص۱۸۱.    
۲. ابن سهلان ساوی، عمر بن سهلان، البصائر النصیریه، ص۳۲۱.    
۳. خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ص۳۰۰.    
۴. علامه حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید، ص۱۸۱.    
۵. ابوالحسن سالاری، بهمنیار بن مرزبان، التحصیل، ص۱۶۰-۱۶۵.
۶. علامه حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید، ص۱۸۱.    
۷. ابن سهلان ساوی، عمر بن سهلان، البصائر النصیریه، ص۳۲۱.    
۸. علامه حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید، ص۱۸۱.    
۹. مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد، ص۳۲۸.
۱۰. شهاب‌الدین سهروردی، یحیی بن حبش، منطق التلویحات، ص۶۳.
۱۱. علامه حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید، ص۱۸۲.    
۱۲. ابن سهلان ساوی، عمر بن سهلان، البصائر النصیریه، ص۳۲۳.    
۱۳. ابن سهلان ساوی، عمر بن سهلان، البصائر النصیریه، ص۳۲۵.    
۱۴. علامه حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید، ص۱۸۲.    
۱۵. تفتازانی، عبدالله بن شهاب‌الدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق، ص۱۲۲.
۱۶. ابوالبركات ابن‌ملكا، هبهالله بن علي، الکتاب المعتبر فی الحکمة، ص۱۶۵-۱۶۶.
۱۷. شیرازی، قطب‌الدین، درة التاج (منطق)، ج۲، ص۱۵۰.
۱۸. ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق)، ج۲، ص۴۴۶.



پایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «اکتساب قیاس»، تاریخ بازیابی۱۳۹۵/۱۱/۱۰.    


رده‌های این صفحه : اصطلاحات منطقی




جعبه ابزار