ذاتی باب ایساغوجی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ذاتی باب ایساغوجی، از
اصطلاحات علم منطق بوده و به معنی محمولِ غیر خارج از ماهیت موضوع؛ شامل
جنس و
فصل و
نوع هم میشود.
ذاتی باب ایساغوجی، از
اصطلاحات علم منطق بوده و به معنی محمولِ غیر خارج از ماهیت موضوع؛ شامل
جنس و
فصل و
نوع هم میشود.
کلی در یک تقسیم به ذاتی و عَرَضی تقسیم میشود.
محقق طوسی در
منطق تجرید،
ذاتی را مقوّم
ذات شیء که خارج از ذات شیء نیست (ما یقوّم ذاته غیر خارجٍ عنه) میداند. مراد از مقوّم، آن است که
ماهیت، بدون آن محقَّق نمیشود و شامل نفس ماهیت که ذاتی افرادش است (مثل انسان برای زید و عمرو) و اجزای ماهیت (مثل حیوان و ناطق نسبت به انسان) میشود.
اکثر متقدمان، اطلاق ذاتی بر نفس ماهیت را منع کردهاند با این توجیه که ذاتی یعنی چیزی که منسوب به ذات است و شیء به خودش نسبت داده نمیشود، اما کسانی که آن را تجویز کردهاند ماهیت را ذاتی افراد آن قرار میدهند، نه ذاتی نفس ماهیت.در این کاربرد
عام، مراد از ذاتی، هر کلّیای است که در مقایسه با جزئیات تحت خود، اگر فرض ارتفاع آن شود، جزئیات نیز منتفی شوند.
قید «غیر خارج از ذات شیء» برای اخراج چیزی است که مقوّم وجود شیء است، نه مقوّم ماهیت آن.مراد از مقوّم ماهیت، جنس و فصل، یا
ماده و
صورت، یعنی جزء ذهنی یا خارجی شیء است و مقوّم وجود شیء فاعل و غایت و موضوع آن است.
بنابراین کلی ذاتی سهگونه است: نوع، جنس و فصل و مراد از ذاتی در باب ایساغوجی (کلیات خمس) همین سه تاست.
کلی عَرَضی به محمولی گفته میشود که خارج از ذات موضوع است و یا فقط بر یک ماهیت عارض میشود؛ مانند ضاحک نسبت به انسان و یا بر چند ماهیت عارض میشود؛ مانند ماشی نسبت به انسان و غیر انسان از حیوانات؛
بنابراین کلی عرضی بر دو قسم است:
عرض خاص و
عرض عام و مراد از عرضی در باب کلیات خمس همین دو قسم است.
گاهی ذاتی بر محمولات خارج از ذات موضوع اطلاق میشود و آنها محمولاتیاند که از ذات موضوع انتزاع میشوند و تصور خود موضوع برای انتزاع آنها کافی است و واسطه دیگری در کار نیست. ذاتی در این استعمال را «
ذاتی باب برهان» مینامند.ذاتی باب برهان، عامتر از ذاتی باب ایساغوجی (
کلیات خمس) است.
امام خمینی ذاتی را به دو قسم باب
برهان و باب
ایساغوجی تقسیم کرده و بر این باور است که مراد از ذاتی در باب برهان چیزی است که از ذات شیء جدا نمیشود، اعم از اینکه ذاتی داخل در ذات باشد (ذاتی باب ایساغوجی) یا خارج از ذات و لازم آن باشد.
طبق این بیان باب برهان شامل ذاتی باب ایساغوجی و نیز
عرض لازم است؛ زیرا ویژگی مشترک میان ذاتی و عرض لازم در باب ایساغوجی، انفکاکناپذیری از ذات است. اما عرض باب برهان، اخص از عرض باب ایساغوجی است زیرا عرض باب ایساغوجی شامل عرض لازم و عرض
مفارق میشود، اما چون عرض لازم داخل در ذاتی باب برهان است تنها عرض مفارق، مشمول عرض باب برهان میشود.
به باور امام خمینی باتوجهبه اینکه در بحث جعل، ذات و ذاتیات و لوازم ذات غیرمجعولند و با توجه به دلیل معلل بودن ذاتی، برخی در اشکال بر شبهه ابن کمونه میان ذاتی و عرضی باب ایساغوجی و باب برهان خلط کردهاند؛ زیرا مقصود ابن کمونه از عرضی در اصطلاح باب ایساغوجی است و مقصود او از واجب الوجود لذاته، ذاتی باب برهان است و شیء ذاتی لاینفک، معلل نیست.
امام خمینی با اشاره به قاعدهٔ الذاتی لایعلل در ردّ ذاتی بودن سعادت و شقاوت، این اشتباه برخی اهل اصول را ناشی از تفکیک نکردن میان ذاتی باب ایساغوجی و باب برهان و نیز اشتباه در تعیین مصادیق ذاتی در قاعده میداند، ازاینرو براساس اصالت وجود و لوازم آن، هیچ یک از سعادت و شقاوت، ذاتی
ماهیت نیستند و اتصاف ماهیت به آنها نیازمند علت است
همچنان که موجودات ممکن در اتصاف به وجود نیازمند حیثیت تعلیلیاند و ماهیت در اتصاف به وجود نیازمند به
حیثیت تقییدی است.
•
پایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «ذاتی باب ایساغوجی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۰/۲۸. • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.