اهانت (فقه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اهانت کاری اعم از
قول،
اشاره یا عمل که متضمن إسناد و إخبار نبوده و در
حیثیت متضرر از این
جرم، نوعی وهن وارد کند. در کتب قواعد فقهى تحت عنوان «
قاعده حرمت اهانت محترمات» و به مناسبت، در بابهاى مختلف فقهى آمده است.
اهانت (توهین، احتقار،
تحقیر): یعنی خوار کردن، اهانت در اصطلاح، عبارت است از خوار و تحقیر کردن کسى یا چیزى با گفتار یا کردار.
شکی نیست که این صفت مذمومه در
شریعت مقدسه حرام، و موجب
هلاکت صاحب آن است. از
حضرت پیغمبر (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) روایت شده است که: «خدای ـتعالیـ فرمود: هر که اهانت برساند به یکی از دوستان من، پس کمر به
مبارزه با من بسته است».
و در
حدیث دیگر از آن سرور منقول است که: «پروردگار عالم ـجل شانهـ فرمود: به تحقیق که با من
جنگ کرده است هر که
ذلیل کند یکی از بندگان
مؤمن مرا».
و از
حضرت امام جعفر صادق (علیهالسّلام) مروی است که: «هر که پست و حقیر کند مؤمنی را ـخواه
مسکین باشد و خواه غیر مسکینـ خدای ـتعالیـ باز نمیایستد از پست کردن و دشمنی او، تا رجوع کند از آنچه به آن مؤمن کرده است.»
و احادیث در این خصوص بسیار است. و هر که نسبت میان خدا و بنده او را فیالجمله ادراک کند، و ربط خاصی که میان خالق و مخلوق است بفهمد، میداند که اهانت بنده، اهانت مولای اوست، و تحقیر مخلوقی، فیالحقیقه تحقیر خالق اوست. و همینقدر در مذمت این عمل کافی است. پس بر هر عاقلی
واجب است که پیوسته متذکر این معنی بوده باشد، و اخبار و آثاری را که در مذمت اهانت بندگان خدا وارد شده در نظر داشته باشد، و آنچه در خصوص
مدح و تعظیم ایشان رسیده است نصبالعین خود نماید، و خود را از این عمل (کار) قبیح باز داد تا موجب
رسوایی او در
دنیا و
آخرت نگردد.
اهانت در افعال مشترک که قابلیّت اهانت بودن و غیر اهانت بودن را دارد، با قصد، محقّق مىشود مانند پشت کردن به
ضریح امام (علیهالسّلام) یا دراز کردن پا به سمت
قرآن. چنین افعالى اگر به قصد اهانت سر زند، توهین به شمار مىرود، ولى در کردارهایى که بر حسب
عرف و
عادت در مقام اهانت به کار مىروند -مانند نجس کردن یا زیر پا نهادن قرآن- بدون قصد نیز محقّق مىشود.
۱)
حکم اهانت بر حسب موارد آن، مختلف است. اهانت نسبت به آنچه در شریعت، محترم شمرده شده است، حرام است، بلکه برخى مراتب آن، موجب
کفر و
ارتداد مىشود.
۲) اهانت به غیر محترم همچون
کافر حربی،
اهل بدعت، و
متجاهر به فسق،
جایز، بلکه نسبت به بدعتگذار، مطلوب و پسندیده است.
و مخفی نماند که ضدّ این صفت، که اکرام و تعظیم و احترام داشتن بندگان خدا بوده باشد، از شریفترین عملها و با فضیلتترین کارها است. و در
حدیث قدسی وارد شده است که: «حق ـسبحانه و تعالیـ فرمود که: باید ایمن شود از
غضب من هر که اکرام کند بنده مؤمن مرا».
و از حضرت رسول (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) روایت شده است که: «هیچ بندهای از
امت من نیست که نیکویی و نرمی کند با برادر مؤمن خود، به نوعی از ملاطفت، مگر اینکه خدا از خدمه
بهشت خدمتکار از برای او مقرر میفرماید.»
و از حضرت صادق (علیهالسّلام) مروی است که: «هر که ذلت را از روی برادر مؤمن خود بردارد، خدای ـتعالیـ ده حسنه برای او مینویسد، و هر که بر روی برادر مؤمن خود تبسم کند، خدای ـتعالیـ از برای او حسنه ثابت کند.»
و فرمود: «هر که برادر مؤمن خود را تحسین کند، خدای ـتعالیـ تا
روز قیامت برای او تحسین مینویسد.»
و فرمود: «هر که نزد برادر مسلم خود آید و او را گرامی دارد، خدای تعالی را گرامی داشته است.»
روزی آن حضرت به
اسحق بن عمار فرمود که: «ای اسحق! به دوستان من هر قدر توانی احسان کن، که هیچ مؤمنی احسان به مؤمنی نکرد و
اعانت او ننمود مگر اینکه صورت
ابلیس را خراشید، و
دل او را مجروح ساخت.»
و از جمله اموری که
انسان را به اکرام و تعظیم مردم وا میدارد، آن است که به تجربه ثابت شده است که: هر که به هر نظری مردم را میبیند، مردم نیز به آن نظر به او نگاه میکنند و او را میبینند. آری، هر کس هر چه میکارد درو میکند. همینت پسند است اگر بشنوی ••• که گر خار کاری سمن «مخفف یاسمن، اسم گل خوشبویی است» ندروی.
و بدان که ـهمچنان که مذکور شدـ گرامی داشتن و عزت دادن جمیع طبقات مردم، به قدری که سزاوار ایشان است از جمله اعمال پسندیده است. و شایسته است که انسان بعضی از اصناف مردم را به تعظیم و اکرام بیشتری اختصاص دهد، و از آن جمله اهل علم و
فضل و صاحبان
ورع و
تقوی است، زیرا در احادیث بسیار تاکید زیاد در اکرام و تعظیم این دو طبقه جلیله وارد شده.
و از آن جمله پیران و ریش سفیدان اهل
اسلام است، که گرامی داشتن و احترام زیاد ایشان بر
جوانان لازم و حتمی است.
و حضرت پیغمبر (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) فرمود که: «هر که مراعات کند برتری بزرگتر از خود را به جهت زیاد بودن
سن او، و احترام کند او را، خدای تعالی او را از
ترس روز قیامت
ایمن میگرداند.»
و از حضرت صادق (علیهالسّلام) روایت شده است که: «بزرگ شمردن بزرگان پیر، و تعظیم آنان، تعظیم و بزرگ شمردن خداست.»
و فرمود که: «از ما نیست هر که احترام نکند پیران ما را، و
رحم نکند بر بچههای ما».
و از جمله کسانی که زیادتی احترام به ایشان سزاوار است، بزرگ طایفه و بخشنده طایفه است. و حضرت پیغمبر (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) فرمود که: «هرگاه کریم قوم، و بزرگ ایشان بر شما وارد شود، اکرام او کنید.»
و از جمله طوایفی که زیادتی تعظیم و اکرام ایشان لازم، و احترام ایشان حتمی است، سلسله جلیله
سادات علویه است، که دوست داشتن و
محبت ایشان،
اجر رسالت و مزد
نبوت است.
و از حضرت رسالت پناهی (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) مروی است که: «
شفاعت من ثابت است از برای هر که اعانت کند ذریه مرا به
دست یا
زبان یا با
مال خود.»
و فرمود: «چهار نفر را من شفاعت خواهم نمود در روز قیامت، اگر چه به قدر
گناه تمام اهل دنیا را آورده باشند: یکی: آنکه اکرام کند ذریه مرا. دوم: آنکه
حاجت ایشان را برآورد. سیم: آنکه تلاش نماید از برای ایشان در وقتی که گرفتار باشند. چهارم: آنکه به دل و زبان، با ایشان دوستی و محبت کند.»
و فرمود: «اکرام کنید خوبان ذریه مرا از برای خدا، و بدان ایشان را از برای من».
و احادیث در فضیلت سادات، و اجر اکرام و تعظیم ایشان بینهایت است. و آنچه مذکور شد از برای اهل ایمان کافی است.
برگرفته از کتاب: معراج السعاده، ملا احمد نراقی، ص۳۳۶.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «اهانت و تحقیر دیگران»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۵/۱۰. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۱، ص۷۶۰-۷۶۱.