• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ام‌المؤمنین جویریة بن حارث

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: جویریه (مقالات مرتبط).

‌جویریه دختر حارث بن ضرار خزاعی، دو سال‌ قبل‌ از بعثت‌ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پانزده‌ سال‌ قبل‌ از هجرت‌ به دنیا آمد. جویریه از همسران پیامبر بود. و عالمۀ محدثه و از راویان حدیث شیعه بوده است. و در سال‌ ۵۶، در زمان‌ خلافت‌ معاویه‌ در مدینه‌ درگذشت‌ و مروان ‌بن‌ حکم‌، والی‌ آن‌جا، بر جنازه او نماز خواند. و در بقیع به خاک سپرده شد.



رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بعد از ازدواج با زینب بنت جحش، در سال ششم هجری با ام‌المؤمنین جویریه بنت حارث، ازدواج کردند. ‌جویریه در ابتدا، همسر مسافع بن صفوان بود که در جنگ مریسیع کشته شده بود، وی از مردم طائفه بنی‌مصطلق بود که در این جنگ، به اسارت سپاه اسلام درآمده بودند؛ رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) او را آزاد کرده، سپس با او ازدواج کردند. ‌


نام‌ اصلی‌ جُوَیریه‌ بنت‌ حارث‌ بَرَّه‌ بود (به‌معنای‌ حلقه‌ در بینی‌، و درباره زن‌، کنایه‌ از زن‌ زیبایی‌ است‌ که‌ همسر خود را در بند خود می‌آورد) که‌ پیامبر اکرم‌ بعد از ازدواج‌ با او، به‌ سبب‌ ناخوشایند داشتن‌ این‌ نام‌، آن‌ را به‌ جویریه (مصغر جاریه) تغییر دادند.
او نیز همچون‌ دیگر همسران‌ پیامبر ملقب‌ به‌ ام المؤمنین‌ بود و چون‌ به‌ قبیله بنی ‌مُصْطَلَق، از منطقه خُزاعَه، تعلق‌ داشت‌ نسبت‌های‌ مصطلقیه و خزاعیه را برای‌ وی‌ ذکر کرده‌اند.
[۶] عسقلانی‌، ابن حجر، الاصابه فی‌ تمییز الصحابه، چاپ‌ علی‌ محمد بجاوی‌، بیروت‌ ۱۴۱۲/۱۹۹۲، ج۷، ص۵۶۵.



بنا بر گزارش‌ واقدی‌ و ابن‌سعد
[۸] ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبرى (بیروت‌)، ج۸، ص۹۲ـ۹۳.
[۹] ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبرى (بیروت‌)، ج۱، ص۱۱۶ ـ۱۱۷.
، جویریه دختر حارث ‌بن‌ ابی‌ ضرار، رئیس‌ قبیله بنی‌ مصطلق‌، بود و در غزوه بنی‌ مصطلق‌ که‌ همسرش کشته‌ شد و خودش‌ به‌ اسارت‌ در آمد، از رسول‌اکرم‌ درخواست‌ کمک‌ کرد، پیامبر وی‌ را خرید و آزاد کرد، اما جویریه‌ پس‌ از آزادی‌، به‌ پیشنهاد پیامبر، به‌ عقد حضرت‌ در آمد.
پیامبر (صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم‌) به‌ عنوان‌ مهریه او، چهل‌ تن‌ را آزاد کردند و به‌ روایتی‌، مسلمانان‌ در تأسی‌ به‌ پیامبر، همگی‌ اسیران‌ این‌ جنگ‌ را آزاد کردند.


با توجه‌ به‌ این‌ گفته جویریه‌، که‌ وی‌ هنگام‌ ازدواج‌ با پیامبر بیست‌ ساله‌ بوده‌، تاریخ‌ تولد او دو سال‌ قبل‌ از بعثت‌ پیامبر (پانزده‌ سال‌ قبل‌ از هجرت‌) بوده‌ است.


نام‌ جویریه‌ در سلسله‌ سند برخی‌ روایات‌ آمده‌ است‌.
[۱۱] بخاری‌، محمدبن‌ اسماعیل‌، صحیح‌ البخاری، (چاپ‌ محمد ذهنی‌ افندی)، استانبول‌ ۱۴۰۱/۱۹۸۱، ج۲، ص۲۴۸.
[۱۲] عسقلانی‌، ابن‌حجر، الاصابه فی‌ تمییز الصحابه، چاپ‌ علی‌ محمد بجاوی‌، بیروت‌ ۱۴۱۲/۱۹۹۲، ج۷، ص۵۶۶ـ۵۶۷.

از جمله‌ راویان‌ او، عبد اللّه‌ بن‌ عباس‌ (متوفی‌ ح ۷۰) و مجاهد بن‌ جَبر مکی‌ (متوفی‌ ۱۰۴) بودند.
[۱۳] مزّی‌، یوسف‌ بن‌ عبدالرحمان‌، تهذیب‌ الکمال‌ فی‌ اسماء الرجال، چاپ‌ بشار عواد معروف‌، بیروت‌ ۱۴۲۲/۲۰۰۲، ج۳۵، ص۱۴۶.

در برخی‌ اخبار در سبب‌ نزول‌ آیه ۵۱ سوره احزاب‌، که‌ پیامبر را در طلاق‌ همسرانش ‌مخیر کرده‌، جویریه‌ یکی‌ از آن‌ همسران‌ پیامبر ذکر شده‌ است‌ که‌ پس‌ از نزول‌ این‌ آیه‌، پیامبر از آنان‌ کناره‌گیری‌ نمود.


در شعبان سال ششم هجری، نبی‌اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) خبر یافتند که بنی‌مصطلق به فرماندهی حارث بن ابی‌ضرار خزاعی آماده جنگ شده‌اند؛ از این رو حضرت به همراه سپاه اسلام به سویشان حرکت کردند تا اینکه در کنار یکی از چشمه‌های آبشان، به نام «مُرَیسیع» در ناحیه «قدید» با آنها روبرو شدند. ‌
[۲۱] ابن خیاط، ابو عمرو بن ابی هبیره، تاربخ خلیفه، تحقیق فواز، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۵، ص۳۶. ‌
[۲۲] ابوبکر، ابن اسحاق، ابن هشام، السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا ودیگران، بیروت، دارالمعرفه- بی تا، ج۲، ص۲۹۰.
در ابتدا حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دستور دادند که آنان را به اسلام دعوت کنند، آنان نپذیرفتند؛ پس جنگ در گرفت، فتح و پیروزی نصیب مسلمانان گردید و اموال و اسرای بسیاری نصیبشان شد؛ غنایم این جنگ دو هزار شتر و پنج هزار گوسفند و دویست خانوار اسیر را، شامل می‌شد. ‌ از جمله این اسراء، دختر بیست ساله حارث بن ابی‌ضرار، رئیس بنی‌مصطلق بود؛ امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام)، او را اسیر کرده نزد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آورد. ‌
[۲۸] شافعی حلبی، ابوالفرج، سیره حلبیه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۲۷، ج۲، ص۳۸۰. ‌

تا اینجا، در نقل این واقعه بین مورخین و سیره‌نویسان اختلافی وجود ندارد و همگی متفق‌القول، به وقوع چنین جریانی، اشاره داشته‌اند؛ اما در ادامه، دو گونه روایت متفاوت، از این جریان تاریخی را از سویشان شاهدیم:

۶.۱ - روایت اول از این واقعه

حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) جویریه را برای خود برگزیدند و بعد از تقسیم غنائم و اسرا بین مسلمانان، به مدینه بازگشتند. ‌بعدها حارث، پدر جویریه، برای پرداخت فدیه دخترش، به همراه شترانی چند، رهسپار مدینه شد؛ در میانه راه او به دو شتر از این شتران علاقمند شد، پس آنها را در منطقه عقیق، مخفی کرد
[۳۳] ابوبکر، ابن اسحاق، ابن هشام، السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا ودیگران، بیروت، دارالمعرفه- بی تا، ج۲، ص۲۹۰. ‌
و سپس با بقیه شتران، نزد رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آمد و ضمن پیش‌کش فدائی خود، در خواست استرداد دخترش را نمود و گفت: «یا رسول‌الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دختر من به اسارت در نیاید؛ چرا که او دختری است ارجمند و بزرگوار.»
[۳۶] ابوبکر، ابن اسحاق، ابن هشام، السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا ودیگران، بیروت، دارالمعرفه- بی تا، ج۲، ص۲۹۵. ‌

حضرت فرمود: «پس کجایند آن دو شتری که در فلان شعب مخفی کرده‌ای؟»
[۴۰] ابوبکر، ابن اسحاق، ابن هشام، السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران، بیروت، دارالمعرفه- بی تا، ج۲، ص۲۹۰. ‌
[۴۱] سروی مازندرانی، ابن شهر آشوب، مناقب، قم، انتشارات علامه، ۱۳۷۹، ج۱، ص۲۰۱. ‌
[۴۲] شیخ مفید، محمد بن نعمان، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳، ج۱، ص۱۱۸.
پس حارث و پسرانش با شنیدن این فرموده حضرت، مسلمان شدند؛ حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به او اجازه دادند که جویریه را بین ماندن نزد حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و رفتن پیش پدر، مخیر کند. ‌
[۴۳] شیخ مفید، محمد بن نعمان، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳، ج۱، ص۱۱۸.
حارث گفت: «پیشنهاد منصفانه‌ای کردی»؛ سپس نزد جویریه رفته و گفت: «دخترم؛ قبیله خود را[با ماندت] مفتضح نکن» جویریه گفت: «اما من، خدا و رسولش را برگزیده‌ام»، پدرش گفت: «نفرین بر تو باد هر چه می‌خواهی بکن»، سپس حضرت جویریه را آزاد کرد و در زمره همسران خویش قرار داد. ‌

۶.۲ - روایت دوم

بعد از تقسیم غنائم، جویریه در سهم ثابت بن قیس بن شمّاس و پسر عمویش قرار گرفت. ‌ آنان با او قرار گذاشتند که با پرداخت نه اوقیه (هفت مثقال) طلا بتواند خود را آزاد کند. ‌در حالی‌که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) کنار آبی نشسته بودند،
[۵۳] مقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع، تحقیق محمد عبدالحمید النمیسی، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۹، ص۸۴.
جویریه نزد حضرت آمد و ضمن اظهار مسلمانی، برای پرداخت مبلغ قرارداد، از حضرت طلب کمک کرد؛ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «کاری بهتر از این هم هست» پرسید: «چه کاری؟» فرمود: «تعهدی که کردی می‌پردازم و تو را به همسری بر می‌گزینم»، جویریه گفت: «بسیار خوب» حضرت، او را از ثابت بن قیس خرید و آزاد کرد و سپس با او ازدواج کرد. ‌
[۵۶] ابوبکر، ابن اسحاق، السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا ودیگران، بیروت، دارالمعرفه- بی تا، ج۲، ص۲۶۳. ‌
[۵۷] ابوبکر، ابن اسحاق، السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا ودیگران، بیروت، دارالمعرفه- بی تا، ج۲، ص۲۹۴.


۶.۳ - نقل واقعه از زبان عایشه

عایشه که در این سفر جنگی به همراه ام‌سلمه با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بود، واقعه را چنین بیان می‌کند: «جویریه دختری بسیار زیبا بود که هر کس او را می‌دید دلباخته او می‌شد؛ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) کنار من، در کنار چشمه مریسیع بود که جویریه وارد چادر ما شد و از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تقاضا کرد که برای پرداخت وجه آزادی او، به او کمک کند؛ بخدا همین که چشمم به او افتاد از آمدنش به خدمت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، ناراحت شدم و دانستم به دیده او همان‌گونه جلوه خواهد کرد که در دیده من جلوه کرده است، عرض کرد: ‌ای رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) من زنی هستم که مسلمان شده‌ام و گواهی می‌دهم خدایی جز خدای یگانه نیست و تو پیامبر خدایی؛ من جویریه دختر حارث بن ابی‌ضرار هستم که سالار قوم خود بود و شما می‌دانید که چه بر سر ما آمده است؛ من در سهم ثابت بن قیس و پسر عمویش افتادم و برای آزادی‌ام قراردادی گذاشته‌اند که توان پرداخت آن را ندارم، امیدوارم شما مرا یاری فرمائید. ‌حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «کاری بهتر از این هم هست»، گفت: «چه کاری؟» فرمود: «مبلغ این قرارداد را من می‌پردازم و با تو ازدواج می‌کنم» گفت: «بسیار خوب همین کار را بکن» حضرت به ثابت بن قیس پیغام فرستاد و او را از ثابت مطالبه کرد، ثابت گفت: «پدر و مادرم به فدایت او از آن شماست یا رسول‌الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم). ‌ حضرت پولی را که در قرارداد آنها بود، پرداخت و آزادش کرد. ‌مردم چون با خبر شدند که حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با او ازدواج کرده و داماد مصطلقی‌ها شده، اسرایی که به غنیمت گرفته بودند را آزاد کردند و بدین وسیله صد خانواده از بنی‌مصطلق، آزاد شدند. ‌از این جهت، به یاد ندارم که زنی برای قوم خویش پر برکت‌تر و خیرآورتر از جویریه باشد». ‌
[۵۸] ابوبکر، ابن اسحاق، السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا ودیگران، بیروت، دارالمعرفه- بی تا، ج۲، ص۲۹۴.

در برگشت از مریسیع، حضرت او را نزد مردی از انصار به امانت گذاشته، امر به حفظش دادند
[۶۰] ابوبکر، ابن اسحاق، السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا ودیگران، بیروت، دارالمعرفه- بی تا، ج۲، ص۲۹۵.
و سپس به مدینه رفتند. ‌حارث، پدر جویریه، برای فداء دخترش، عازم مدینه شد؛ در منطقه عقیق او دو شتر از شترانی که برای فدیه آورده بود را مخفی کرد. ‌. ‌. ‌. ‌
[۶۲] ابوبکر، ابن اسحاق، السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا ودیگران، بیروت، دارالمعرفه- بی تا، ج۲، ص۲۹۰.



نام‌ اصلی جویریه دختر حارث بن ضرار خزاعی(به‌معنای‌ حلقه‌ در بینی‌، و درباره زن‌، کنایه‌ از زن‌ زیبایی‌ است‌ که‌ همسر خود را در بند خود می‌آورد.) از همسران پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بود. که‌ پیامبر اکرم‌ بعد از ازدواج‌ با او، به‌سبب‌ ناخوشایند داشتن‌ این‌ نام‌، آن‌ را به‌ جویریه (مصغر جاریه) تغییر دادند. او نیز همچون‌ دیگر همسران‌ پیامبر ملقب‌ به‌ ام المؤمنین‌ بود و چون‌ به‌ قبیله بنی ‌مُصْطَلَق، از منطقه خُزاعَه، تعلق‌ داشت‌ نسبت‌های‌ مصطلقیه و خزاعیه را برای‌ وی‌ ذکر کرده‌اند.
حارث که ریاست قبیله بنی‌مصطلق یهود را بر عهده داشت، پیش از اسلام‌ آوردن، حدود دو هزار نفر گرد آورده تا با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بجنگند. چون دو گروه با هم روبرو شدند، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آن‌ها را به اسلام دعوت نمود، اما نپذیرفتند. جنگ درگرفت و مسلمین غالب شدند. اموال دشمن مصادره گشته و زنان و مردان به اسارت درآمدند. از جمله اسیران بُرّه، دختر حارث، بود که در همین جنگ همسرش، نافع بن صفوان کشته شده بود.
آن‌چه به عنوان غنائم از اموال و اسرا به دست آمده بود بین مسلمانان تقسیم شد. بره سهم ثابت بن قیس بن شماس انصاری شد از آنجا که اسرا می‌توانستند با پرداخت فدیه، خود را از اسارت آزاد کنند ثابت برای بره فدیه‌ای چند برابر معمول تعیین کرد او که توان پرداخت چنین مبلغی را نداشت برای پرداخت فدیه خویش به واسطه حضرت علی (علیه‌السّلام) ‌نزد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) رفت و بعد از اسلام آوردن مشکل پرداخت فدیه‌اش را مطرح کرد. حضرت فدیه او را پرداخت و آزادش کرد. و طبق برخی از گزارش‌ها سپس از او خواستگاری کرده و با مهریه‌ای ۴۰۰ درهمی به عقد خویش درآورد و نام او را از برّه به جویریه تغییر داد.
برخی دیگر از مورخین می‌گویند: حارث، پدر جویریه، شترانی به عنوان فدیه برای آزادی دخترش نزد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آورد. اما در بین راه دو تا از شتران را در منطقه‌ای به نام عقیق، نزدیک مدینه مخفی می‌کنند. اما چون خدمت آن حضرت رسید، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ‌ در مورد آن دو شتر سوال نمود. وقتی حارث در مورد عملش که مخفیانه انجام داده بود از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شنید به پیامبری آن حضرت شهادت داده و اسلام را پذیرا شد بعد از اسلام آوردن، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از حارث خواست دخترش را بین ماندن و رفتن مخیر سازد بدین سان جویریه ماندن را ترجیح داد و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) او را از پدرش خواستگاری کرد و به عقد خویش درآورد.


بنا بر گزارش‌ واقدی‌و ابن‌ سعد، جویریه دختر حارث ‌بن‌ ابی‌ ضرار، رئیس‌ قبیله بنی‌ مصطلق‌ بود و در غزوه بنی‌ مصطلق‌ که‌ همسرش کشته‌ شد و خودش‌ به‌ اسارت‌ در آمد، از رسول اکرم‌ درخواست‌ کمک‌ کرد، پیامبر وی‌ را خرید و آزاد کرد، اما جویریه‌ پس‌ از آزادی‌، به‌ پیشنهاد پیامبر، به‌ عقد حضرت‌ در آمد.
بعد از خویشاوندی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با قوم بنی مصطلق، پیامبر (صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم‌) به‌ عنوان‌ مهریه او، چهل‌ تن‌ را آزاد کردند، در واقع ازدواج جویریه با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) باعث آزادی بیش از صد خانواده (صد نفر) از اسرای بنی‌مصطلق شد. و به‌ روایتی‌، مسلمانان‌ در تأسی‌ به‌ پیامبر، همگی‌ اسیران‌ این‌ جنگ‌ را آزاد کردند. عایشه می‌گوید: هیچ زنی سراغ ندارم به‌اندازۀ جویریة برای قوم خود خیر و برکت داشته باشد.
گفته شده حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) صداق او را آزادی او و به قولی چهل یا صد تن از اسرا یا همه اسرا بنی‌مصطلق قرار داده بود؛ اما جویریه، خود در این باره می‌گوید: «وقتی حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مرا آزاد ساخت و به عقد خویش در آورد به خدا قسم من حتی یک کلمه با او درباره افراد عشیره‌ام، سخن نگفتم این خود مسلمانان بودند که آنان را آزاد کردند؛ دیدم دخترکی که دختر عمویم بود، پیش من آمده خبر آزادی آنان را به من می‌دهد، پس خداوند عزوجل را شکر کردم». ‌
گفته شده حضرت، صداقش را چهارصد درهم قرار داده، نامشان را از «بره» به جویریه، تغییر نام دادند؛ چرا که از این اسم کراهت داشتند. ‌
[۸۲] شافعی حلبی، ابوالفرج، سیره حلبیه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۲۷، ج۲، ص۴۷۴.
حضرت به او دستور حجاب دادند و برای او همانطور قسمت می‌کردند که برای دیگر همسرانش. ‌

۸.۱ - ملاحظات روایات

بنابر پذیرش هر یک از این روایات، ملاحظاتی قابل توجه است:
۱- درباره پدر ام‌المؤمنین جویریه، اولاً در تاریخ یعقوبی آمده که «پدر و عمو و شوهرش (جویریه) کشته شده‌اند» و بر فرض این که توانسته از مهلکه فرار کند، باز هم، در مخیر کردن حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) او را بر اینکه «برو و جویریه را مخیر کن» ملاحظاتی وارد است:
اولاً: در صحت اساس این روایت، شک داریم؛ چرا که عاقلانه نیست که حضرت بعد از ازدواج، او را در رفتن یا ماندن مخیر کند؛ مگر اینکه حضرت خواستند به پدرش ثابت شود که جویریه علاقه‌ای به بازگشت به شرک و انحراف ندارد؛ اما این فرض هم با آنچه که در قبل آمده و گفته شده حارث و پسرانش ایمان آوردند، رد می‌شود. ‌
ثانیاً: همان‌طور که گفته شده بود، پدر و عمو و شوهر جویریه کشته شده بودند. ‌
ثالثاً: در روایات تاریخی تصریح شده که همه بنی‌مصطلق اسیر شدند و احدی از آنها فرار نکرده پس آمدن پدر جویریه به همراه پسرانش نزد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و تقدیم فدیه، به چه معناست. ‌
رابعاً: دخترش آزاد بود و همسر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، پس معنی ندارد که پدرش بگوید: «یا رسول‌الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دختر من به اسارت در نیاید؛ چرا که او دختری است ارجمند و بزرگوار. ‌»
خامساً: بنا به روایات تاریخی، گفته شده حارث و پسرانش ایمان آورده بودند پس معنای مخیر کردن جویریه بین اسلام و شرک چیست؟ بخصوص که همسر رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شده و به او ایمان آورده بود. ‌عاقلانه این بود که پدرش، حرف از جدایی او می‌زد و پیوستن به پدرش را، نه برگشتن به کفر و الحاد را. ‌


ما نمی‌دانیم که علت کراهت حضرت از این نام چیست با اینکه اسمی بود که در آن زمان، زیاد استعمال می‌شده و نمی‌دانیم که چرا اسم بعضی از زنانش که به این نام بودند مثل زینب بنت جحش و ام‌سلمه و میمونه به اضافه جویریه را تغییر داد؛ اما اسامی دیگر زنان و کنیزان خود، مثل بره بنت ابی نجواة و بره بنت سفیان و. ‌. ‌. ‌را تغییر نداد؛ از طرفی چرا مسلمانان از این اسم کراهتی نداشتند و این نام بعدها نیز شایع بود با اینکه پیامبرشان بر تغییر این اسم تاکید داشتند و چرا این اسم، نه از سوی حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و نه از سوی مسلمانان منع نشده است. ‌


این زن، عالمۀ محدثه و از راویان حدیث شیعه بوده است. نام‌ جویریه‌ در سلسله‌ سند برخی‌ روایات‌ آمده‌ است‌.
[۹۲] بخاری، محمدبن‌ اسماعیل‌، صحیح‌ البخاری، ج۲، ص۲۴۸، (چاپ‌ محمد ذهنی‌ افندی)، استانبول‌ ۱۴۰۱، ۱۹۸۱.
[۹۳] ابن‌حجر عسقلانی‌، احمد بن علی، الاصابه فی‌ تمییز الصحابه، ج۷، ص۵۶۶ـ۵۶۷، چاپ‌ علی‌ محمد بجاوی‌، بیروت‌ ۱۴۱۲،۱۹۹۲،
از جمله‌ راویان‌ او، عبد اللّه‌ بن‌ عباس‌ (متوفی‌ ح ۷۰) و مجاهد بن‌ جَبر مکی‌ (متوفی‌ ۱۰۴) بودند.
[۹۴] مزّی‌، یوسف‌ بن‌ عبدالرحمان‌، تهذیب‌ الکمال‌ فی‌ اسماء الرجال، ج۳۵، ص۱۴۶، چاپ‌ بشار عواد معروف‌، بیروت‌ ۱۴۲۲، ۲۰۰۲.
در برخی‌ اخبار در سبب‌ نزول‌ آیه ۵۱ سوره احزاب‌، که‌ پیامبر را در طلاق‌ همسرانش ‌مخیر کرده‌، جویریه‌ یکی‌ از آن‌ همسران‌ پیامبر ذکر شده‌ است‌ که‌ پس‌ از نزول‌ این‌ آیه‌، پیامبر از آنان‌ کناره‌گیری‌ نمود.


ایشان پنج سال یا حدود شش سال با رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) زندگی کردند؛
[۹۹] شافعی حلبی، ابوالفرج، سیره حلبیه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۲۷، ج۱، ص۴۷۵.
متاسفانه در چگونگی این مدت منابع سکوت کرده‌اند و حتی بعد از رحلت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تا زمان وفات جویریه مطلب بسیار‌ اندکی انتقال می‌دهند. جویریه ۳۹ سال بعد از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ‌ حیات داشتند. اما از حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) صاحب فرزندی نشدند،
[۱۰۰] ابوبکر، ابن اسحاق، السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا ودیگران، بیروت، دارالمعرفه- بی تا، ج۲، ص۲۶۳.
سرانجام در ربیع الاول سال پنجاه و شش هجری و به نقلی پنجاه هجری
[۱۰۵] شافعی حلبی، ابوالفرج، سیره حلبیه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۲۷، ج۲، ص۴۷۵. ‌
در مدینه وفات کردند. ‌گفته شده مروان حکم والی وقت مدینه یا ابو حاتم بن حیان بر او نماز خواند. ‌
[۱۱۳] صداقت، علی‌اکبر، سیمای زنان صدر اسلام، قم، انتشارات ناصر، ۱۳۷۰ه‌.ش، چ سوم، ص۶۵- ۶۲
[۱۱۴] منتظر قائم، اصغر، تاریخ صدر اسلام، اصفهان، دانشگاه اصفهان، ۱۳۷۶ ه‌.ش، چ دوم، ص۱۸۶
[۱۱۵] اصفهانی، عمادالدین حسین، زنان پیغمبر اسلام (حقوق زن)، قم، نشر محمد، ۱۳۶۶ ه‌.ش، چ چهارم، ص۳۳۱-۳۲۹
[۱۱۶] صادقی اردستانی، احمد، زنان دانشمند و راوی حدیث، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۵ه‌.ش، چ اول، ص۳۱۸
[۱۱۷] س.بنت الشاطی، زنان پیغمبر، ترجمه محمد علی خلیلی، قم، دنیای کتاب، ۱۳۸۳ه‌.ش، چ اول، ص۲۱۰-۲۰۶
[۱۱۸] انصاری، مسعود، کورش بزرگ و محمدبن عبدالله، تهران، نیما، ۱۳۷۸ه‌.ش، چ چهارم، ص۱۴۸-۱۴۷

ایشان از رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) احادیثی را روایت کرده و ابن‌ عباس و جابر و ابن‌عمر و و عبید بن سبّاق و برادرزاده‌اش طفیل و دیگران نیز، از او روایت نقل کرده‌اند. ‌


(۱) ابن‌حجر عسقلانی‌، الاصابه فی‌ تمییز الصحابه، چاپ‌ علی‌ محمد بجاوی‌، بیروت‌ ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۲) ابن‌سعد، الطبقات الکبرى (بیروت‌).
(۳) ابن‌عساکر، تاریخ‌ مدینه دمشق‌، چاپ‌ علی‌ شیری‌، بیروت‌ ۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ـ۲۰۰۱.
(۴) محمدبن‌ اسماعیل‌ بخاری‌، صحیح‌ البخاری، (چاپ‌ محمد ذهنی‌ افندی)، استانبول‌ ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۵) سمعانی‌، الانساب.
(۶) طبرسی‌، تفسیر مجمع البیان.
(۷) طبری‌، جامع‌.
(۸) یوسف‌بن‌ عبدالرحمان‌ مزّی‌، تهذیب‌ الکمال‌ فی‌ اسماء الرجال، چاپ‌ بشار عواد معروف‌، بیروت‌ ۱۴۲۲/۲۰۰۲.
(۹) محمدبن‌ عمر واقدی‌، کتاب‌ المغازی‌ للواقدی، چاپ‌ مارسدن‌ جونز، لندن‌ ۱۹۶۶.


۱. ابوبکر، ابن اسحاق، السیرة النبویه، دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی، قم، چاپ اول، ۱۴۱۰، ص۲۶۳.    
۲. ابن سعد، محمد بن سعد، طبقات الکبری، تحقیق محمدعبدالقادرعطاء، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۰، ج۸، ص۹۵.    
۳. واقدی‌، محمدبن‌ عمر، کتاب‌ المغازی‌ للواقدی، چاپ‌ مارسدن‌ جونز، لندن‌ ۱۹۶۶، ج۱، ص۴۱۲.    
۴. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری (بیروت‌)، ج۸، ص۱۱۸ ۱۱۹.    
۵. سمعانی، عبدالکریم بن محمد، الانساب، تحقیق عبدالرحمن بن یحیی المعلمی العثمانیه، چاپ اول، ۱۹۶۲، ج۱۲، ص۲۹۱.    
۶. عسقلانی‌، ابن حجر، الاصابه فی‌ تمییز الصحابه، چاپ‌ علی‌ محمد بجاوی‌، بیروت‌ ۱۴۱۲/۱۹۹۲، ج۷، ص۵۶۵.
۷. واقدی‌، محمدبن‌ عمر، کتاب‌ المغازی‌ للواقدی، چاپ‌ مارسدن‌ جونز، لندن‌ ۱۹۶۶، ج۱، ص۴۰۴۴۱۲.    
۸. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبرى (بیروت‌)، ج۸، ص۹۲ـ۹۳.
۹. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبرى (بیروت‌)، ج۱، ص۱۱۶ ـ۱۱۷.
۱۰. ابن‌سعد، محمد، الطبقات الکبری (بیروت‌)، ج۸، ص۱۲۰.    
۱۱. بخاری‌، محمدبن‌ اسماعیل‌، صحیح‌ البخاری، (چاپ‌ محمد ذهنی‌ افندی)، استانبول‌ ۱۴۰۱/۱۹۸۱، ج۲، ص۲۴۸.
۱۲. عسقلانی‌، ابن‌حجر، الاصابه فی‌ تمییز الصحابه، چاپ‌ علی‌ محمد بجاوی‌، بیروت‌ ۱۴۱۲/۱۹۹۲، ج۷، ص۵۶۶ـ۵۶۷.
۱۳. مزّی‌، یوسف‌ بن‌ عبدالرحمان‌، تهذیب‌ الکمال‌ فی‌ اسماء الرجال، چاپ‌ بشار عواد معروف‌، بیروت‌ ۱۴۲۲/۲۰۰۲، ج۳۵، ص۱۴۶.
۱۴. احزاب/سوره۳۳، آیه۵۱.    
۱۵. طبری‌، محمد بن جریر، تفسیر جامع البیان،‌ذیل‌ آیه‌۵۱، سوره احزاب، ج۲۰، ص۲۹۱.    
۱۶. طبرسی‌، فضل بن الحسن، تفسیر مجمع البیان، ذیل‌ آیه‌۵۱،سوره احزاب، ج۸، ص۱۷۳.    
۱۷. ابوالربیع، حمیری کلاعی، الاکتفاءبما تضمنه من واقدی مغازی رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) والثلاثه الخلفا، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۲۰، ج۱، ص۴۵۴. ‌    
۱۸. ابن اثیر، عزالدین علی، الکامل، بیروت دار صادر، ۱۹۶۵، ج۲، ص۱۹۲. ‌    
۱۹. سروی مازندرانی، ابن شهر آشوب، مناقب، قم، انتشارات علامه، ۱۳۷۹، ج۱، ص۱۷۳.    
۲۰. ذهبی، شمس الدین، تاریخ اسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، تحقیق عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ دوم، ۱۹۹۲، ج۲، ص۲۵۹. ‌    
۲۱. ابن خیاط، ابو عمرو بن ابی هبیره، تاربخ خلیفه، تحقیق فواز، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۵، ص۳۶. ‌
۲۲. ابوبکر، ابن اسحاق، ابن هشام، السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا ودیگران، بیروت، دارالمعرفه- بی تا، ج۲، ص۲۹۰.
۲۳. واقدی، مغازی، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، نشرجهاد دانشگاهی، چاپ دوم، ۱۳۶۹، ج۱، ص۴۰۷.    
۲۴. واقدی، مغازی، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، نشرجهاد دانشگاهی، چاپ دوم، ۱۳۶۹، ج۱، ص۴۱۰. ‌    
۲۵. ابن سعد، محمد بن سعد، طبقات الکبری، تحقیق محمدعبدالقادرعطاء، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۰، ج۲، ص۴۹.    
۲۶. دیاربکری، شیخ حسین، تاریخ خمیس فی احوال انفس النفیس، بیروت، دارالصادر، ص۴۷۴. ‌    
۲۷. شافعی حلبی، ابوالفرج، سیره حلبیه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۲۷، ج۲، ص۳۸۰.    
۲۸. شافعی حلبی، ابوالفرج، سیره حلبیه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۲۷، ج۲، ص۳۸۰. ‌
۲۹. سروی مازندرانی، ابن شهر آشوب، مناقب، قم، انتشارات علامه، ۱۳۷۹، ج۱، ص۱۷۳.    
۳۰. شیخ مفید، محمد بن نعمان، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳،ذج۱، ص۱۱۸. ‌    
۳۱. سروی مازندرانی، ابن شهر آشوب، مناقب، قم، انتشارات علامه، ۱۳۷۹، ج۱، ص۱۷۳.    
۳۲. شافعی حلبی، ابوالفرج، سیره حلبیه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۲۷، ج۲، ص۳۸۲. ‌    
۳۳. ابوبکر، ابن اسحاق، ابن هشام، السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا ودیگران، بیروت، دارالمعرفه- بی تا، ج۲، ص۲۹۰. ‌
۳۴. سروی مازندرانی، ابن شهر آشوب، مناقب، قم، انتشارات علامه، ۱۳۷۹، ج۱، ص۱۷۳. ‌    
۳۵. شیخ مفید، محمد بن نعمان، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳، ج۱، ص۱۱۸.    
۳۶. ابوبکر، ابن اسحاق، ابن هشام، السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا ودیگران، بیروت، دارالمعرفه- بی تا، ج۲، ص۲۹۵. ‌
۳۷. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۵، ج۳، ص۲۱۸. ‌    
۳۸. عبدالرحمن،سهیلی، الروض الانف فی شرح السیرة النبویه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۱۲، ج۷، ص۵۶۴.    
۳۹. شافعی حلبی، ابوالفرج، سیره حلبیه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۲۷، ج۲، ص۳۸۲. ‌    
۴۰. ابوبکر، ابن اسحاق، ابن هشام، السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران، بیروت، دارالمعرفه- بی تا، ج۲، ص۲۹۰. ‌
۴۱. سروی مازندرانی، ابن شهر آشوب، مناقب، قم، انتشارات علامه، ۱۳۷۹، ج۱، ص۲۰۱. ‌
۴۲. شیخ مفید، محمد بن نعمان، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳، ج۱، ص۱۱۸.
۴۳. شیخ مفید، محمد بن نعمان، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳، ج۱، ص۱۱۸.
۴۴. شیخ مفید، محمد بن نعمان، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳، ج۱، ص۱۱۸.    
۴۵. شیخ مفید، محمد بن نعمان، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳، ج۱، ص۱۱۸.    
۴۶. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکارو ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۹۶، ج۱، ص۴۴۱. ‌    
۴۷. واقدی، مغازی، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، نشرجهاد دانشگاهی، چاپ دوم، ۱۳۶۹، ج۱، ص۴۱۲. ‌    
۴۸. ابن سعد، محمد بن سعد، طبقات الکبری، تحقیق محمدعبدالقادرعطاء، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۰، ج۲، ص۴۹. ‌    
۴۹. ابن عبد البر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجیل، چاپ اول، ۱۹۹۲، ج۴، ص۱۸۰۴.    
۵۰. ابن سعد، محمد بن سعد، طبقات الکبری، تحقیق محمدعبدالقادرعطاء، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۰، ج۲، ص۴۹. ‌    
۵۱. شافعی حلبی، ابوالفرج، سیره حلبیه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۲۷، ج۳، ص۴۵۰.    
۵۲. واقدی، مغازی، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، نشرجهاد دانشگاهی، چاپ دوم، ۱۳۶۹، ج۱، ص۴۱۱.    
۵۳. مقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع، تحقیق محمد عبدالحمید النمیسی، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۹، ص۸۴.
۵۴. واقدی، مغازی، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، نشرجهاد دانشگاهی، چاپ دوم، ۱۳۶۹، ج۱، ص۴۱۱. ‌    
۵۵. ابن سعد، محمد بن سعد، طبقات الکبری، تحقیق محمدعبدالقادرعطاء، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۰، ج۸، ص۹۲. ‌    
۵۶. ابوبکر، ابن اسحاق، السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا ودیگران، بیروت، دارالمعرفه- بی تا، ج۲، ص۲۶۳. ‌
۵۷. ابوبکر، ابن اسحاق، السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا ودیگران، بیروت، دارالمعرفه- بی تا، ج۲، ص۲۹۴.
۵۸. ابوبکر، ابن اسحاق، السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا ودیگران، بیروت، دارالمعرفه- بی تا، ج۲، ص۲۹۴.
۵۹. عبدالرحمن سهیلی، الروض الانف فی شرح السیرة النبویه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۱۲، ج۶، ص۴۰۶. ‌    
۶۰. ابوبکر، ابن اسحاق، السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا ودیگران، بیروت، دارالمعرفه- بی تا، ج۲، ص۲۹۵.
۶۱. شافعی حلبی، ابوالفرج، سیره حلبیه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۲۷، ج۲، ص۳۸۲. ‌    
۶۲. ابوبکر، ابن اسحاق، السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا ودیگران، بیروت، دارالمعرفه- بی تا، ج۲، ص۲۹۰.
۶۳. ابن اثیر، عزالدین علی، اسدالغابه فی معرفة الصّحابة، تحقیق و تعلیق محمد ابراهیم البناء، بیروت، داراحیاء التراث العربی، جاول، ۱۹۷۰م، ص۳۷۰.    
۶۴. واقدی، محمدبن‌ عمر، کتاب‌ المغازی‌ للواقدی، چاپ‌ مارسدن‌ جونز، لندن‌ ۱۹۶۶، ج۱، ص۴۱۲-۴۰۸.    
۶۵. ابن‌سعد، محمد، الطبقات الکبری (بیروت‌)، ج۸، ص۹۴.    
۶۶. سمعانی‌، عبدالکریم، الانساب، ج۱۲، ص۲۹۱-۲۹۲.    
۶۷. ابن‌حجر عسقلانی‌، احمد بن علی، الاصابه فی‌ تمییز الصحابه، ج۷، ص۵۶۵، چاپ‌ علی‌ محمد بجاوی‌، بیروت‌ ۱۴۱۲،۱۹۹۲، ج۸، ص۷۷.    
۶۸. ابن هشام، ابومحمد عبدالملک، زندگانی حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) (ترجمۀ سیرۀ ابن هشام)، ترجمه سید‌هاشم رسولی، قم، کتابخانۀ اسلامیه، ۱۳۶۴ه‌.ش، چ دوم، جاول و دوم، ج۲، ص۲۹۵.    
۶۹. ابن اثیر، عزالدین علی، اسدالغابه فی معرفة الصّحابة، تحقیق و تعلیق محمد ابراهیم البناء، بیروت، داراحیاء التراث العربی، جاول، ۱۹۷۰م، ص۳۷۰.    
۷۰. ابن‌سعد، محمد، الطبقات الکبری (بیروت‌)، ج۸، ص۹۲.    
۷۱. ابن‌سعد، محمد، الطبقات الکبری (بیروت‌)، ج۸، ص۹۲.    
۷۲. مقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع، تحقیق محمد عبدالحمید النمیسی، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۹، ج۱، ص۲۰۶.    
۷۳. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکارو ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۹۶، ج۱، ص۴۴۲.    
۷۴. شافعی حلبی، ابوالفرج، سیره حلبیه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۲۷، ج۲، ص۳۸۳.    
۷۵. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکارو ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۹۶، ج۱، ص۴۴۱. ‌    
۷۶. مقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع، تحقیق محمد عبدالحمید النمیسی، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۹، ص۲۰۶. ‌    
۷۷. دیاربکری، شیخ حسین، تاریخ خمیس فی احوال انفس النفیس، بیروت، دارالصادر، ص۴۷۴. ‌    
۷۸. شافعی حلبی، ابوالفرج، سیره حلبیه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۲۷، ج۲، ص۳۸۳.    
۷۹. واقدی، محمد بن عمر، مغازی الواقدی، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، نشرجهاد دانشگاهی، چاپ دوم، ۱۳۶۹، ج۱، ص۴۱۲. ‌    
۸۰. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکارو ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۹۶، ج۱، ص۴۴۱. ‌    
۸۱. دیاربکری، شیخ حسین، تاریخ خمیس فی احوال انفس النفیس، بیروت، دارالصادر، ص۴۷۴. ‌    
۸۲. شافعی حلبی، ابوالفرج، سیره حلبیه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۲۷، ج۲، ص۴۷۴.
۸۳. واقدی، مغازی، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، نشرجهاد دانشگاهی، چاپ دوم، ۱۳۶۹، ج۱، ص۴۱۳. ‌    
۸۴. ابن سعد، محمد بن سعد، طبقات الکبری، تحقیق محمدعبدالقادرعطاء، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۰، ج۸، ص۹۴.    
۸۵. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت دارصادر، چاپ دوم، ۱۹۸۸، ج۲، ص۵۳.    
۸۶. شافعی حلبی، ابوالفرج، سیره حلبیه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۲۷، ج۲، ص۳۸۲. ‌    
۸۷. عاملی، جعفر مرتضی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، بیروت، دارالهادی- دارالسیره، چاپ چهارم، ۱۴۱۵، ج۱۲، ص۲۷۲.    
۸۸. عاملی، جعفر مرتضی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، بیروت، دارالهادی- دارالسیره، چاپ چهارم، ۱۴۱۵، ج۱۲، ص۲۷۲.    
۸۹. عاملی، جعفر مرتضی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، بیروت، دارالهادی- دارالسیره، چاپ چهارم، ۱۴۱۵، ج۱۲، ص۲۷۲.    
۹۰. عاملی، جعفر مرتضی، الصحیح من سیرة لنبی الاعظم، بیروت، دارالهادی- دارالسیره، چاپ چهارم، ۱۴۱۵، ج۱۲، ص۲۷۱.    
۹۱. عاملی، جعفر مرتضی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، بیروت، دارالهادی- دارالسیره، چاپ چهارم، ۱۴۱۵، ج۱۲، ص۲۷۰. ‌    
۹۲. بخاری، محمدبن‌ اسماعیل‌، صحیح‌ البخاری، ج۲، ص۲۴۸، (چاپ‌ محمد ذهنی‌ افندی)، استانبول‌ ۱۴۰۱، ۱۹۸۱.
۹۳. ابن‌حجر عسقلانی‌، احمد بن علی، الاصابه فی‌ تمییز الصحابه، ج۷، ص۵۶۶ـ۵۶۷، چاپ‌ علی‌ محمد بجاوی‌، بیروت‌ ۱۴۱۲،۱۹۹۲،
۹۴. مزّی‌، یوسف‌ بن‌ عبدالرحمان‌، تهذیب‌ الکمال‌ فی‌ اسماء الرجال، ج۳۵، ص۱۴۶، چاپ‌ بشار عواد معروف‌، بیروت‌ ۱۴۲۲، ۲۰۰۲.
۹۵. احزاب/سوره۳۳، آیه۵۱.    
۹۶. طبری‌، محمد بن جریر، جامع البیان،‌ذیل‌ آیه‌۵۱،سوره احزاب، ج۱۹، ص۱۴۰-۱۴۱.    
۹۷. طبرسی‌،فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ذیل‌ آیه‌۵۱،سوره احزاب، ج۸،ص۱۷۴.    
۹۸. دیاربکری، شیخ حسین، تاریخ خمیس فی احوال انفس النفیس، بیروت، دارالصادر، ص۴۷۵. ‌    
۹۹. شافعی حلبی، ابوالفرج، سیره حلبیه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۲۷، ج۱، ص۴۷۵.
۱۰۰. ابوبکر، ابن اسحاق، السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا ودیگران، بیروت، دارالمعرفه- بی تا، ج۲، ص۲۶۳.
۱۰۱. ابن سعد، محمد بن سعد، طبقات الکبری، تحقیق محمدعبدالقادرعطاء، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۰، ج۸، ص۹۵. ‌    
۱۰۲. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکارو ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۹۶، ج۱، ص۴۴۲. ‌    
۱۰۳. سمعانی، عبدالکریم بن محمد، الانساب، تحقیق عبدالرحمن بن یحیی المعلمی العثمانیه، چاپ اول، ۱۹۶۲، ج۱۲، ص۲۹۲.    
۱۰۴. دیاربکری، شیخ حسین، تاریخ خمیس فی احوال انفس النفیس، بیروت، دارالصادر، ص۴۷۵.    
۱۰۵. شافعی حلبی، ابوالفرج، سیره حلبیه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۲۷، ج۲، ص۴۷۵. ‌
۱۰۶. عسقلانی، ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۵، ج۸، ص۷۴.    
۱۰۷. ابن سعد، محمد بن سعد، طبقات الکبری، تحقیق محمدعبدالقادرعطاء، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۰، ج۲، ص۹۵. ‌    
۱۰۸. سمعانی، عبدالکریم بن محمد، الانساب، تحقیق عبدالرحمن بن یحیی المعلمی العثمانیه، چاپ اول، ۱۹۶۲، ج۱۲، ص۲۹۲. ‌    
۱۰۹. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکارو ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۹۶، ج۱، ص۴۴۳.    
۱۱۰. سمعانی، عبدالکریم بن محمد، الانساب، تحقیق عبدالرحمن بن یحیی المعلمی العثمانیه، چاپ اول، ۱۹۶۲، ج۱۲، ص۲۹۲.    
۱۱۱. ابن‌سعد، محمد، الطبقات الکبری (بیروت‌)، ج۸، ص۹۵.    
۱۱۲. ابن‌عساکر، تاریخ‌ مدینه دمشق‌، ج۳، ص۲۱۹، چاپ‌ علی‌ شیری‌، بیروت‌ ۱۴۱۵۱۴۲۱/ ۱۹۹۵۲۰۰۱.    
۱۱۳. صداقت، علی‌اکبر، سیمای زنان صدر اسلام، قم، انتشارات ناصر، ۱۳۷۰ه‌.ش، چ سوم، ص۶۵- ۶۲
۱۱۴. منتظر قائم، اصغر، تاریخ صدر اسلام، اصفهان، دانشگاه اصفهان، ۱۳۷۶ ه‌.ش، چ دوم، ص۱۸۶
۱۱۵. اصفهانی، عمادالدین حسین، زنان پیغمبر اسلام (حقوق زن)، قم، نشر محمد، ۱۳۶۶ ه‌.ش، چ چهارم، ص۳۳۱-۳۲۹
۱۱۶. صادقی اردستانی، احمد، زنان دانشمند و راوی حدیث، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۵ه‌.ش، چ اول، ص۳۱۸
۱۱۷. س.بنت الشاطی، زنان پیغمبر، ترجمه محمد علی خلیلی، قم، دنیای کتاب، ۱۳۸۳ه‌.ش، چ اول، ص۲۱۰-۲۰۶
۱۱۸. انصاری، مسعود، کورش بزرگ و محمدبن عبدالله، تهران، نیما، ۱۳۷۸ه‌.ش، چ چهارم، ص۱۴۸-۱۴۷
۱۱۹. عسقلانی، ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۵، ج۸، ص۷۴. ‌    
۱۲۰. ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، اسدالغابه، بیروت، دارالفکر، ۱۹۸۹، ج۶، ص۵۷.    



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جویریه بنت حارث»، شماره۵۲۴۱.    
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «جویریه بنت حارث»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۰/۱۶.    
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «ام المؤمنین جویریه بنت حارث»، تاریخ بازیابی۹۵/۶/۹.    





جعبه ابزار