ام - به ضم الف (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
أُمّ (به ضم الف و تشدید میم) از واژگان بکار رفته در
قرآن کریم به معنای مادر، اصل و پایه هر چیزیکه چیزهای دیگر به آن منضمّ شود و معظم چیزها است. هر سه معنا در قرآن کاربرد دارد. به عنوان نمونه ام موسی به معنای مادر حقیقی،
ام الکتاب به معنای اصل و پایه و
ام القری به معنای معظم چیزها معنا شده است.
أُمّ به معنای مادر، اصل و پایه هر چیزیکه چیزهای دیگر به آن منضمّ شود و معظم چیزها است. امّ النجوم یعنی کهکشان
در حدیث آمده: از
خمر بپرهیزید که آن اُمُ الخبائث است.
به جرأت میتوان گفت که «امّ» مشترک معنوی است و معنی جامع آن همان اصل و پایه است، النهایه استعمال آن در مادر حقیقی به قدری شهرت دارد که احتمال داده میشود: در «مادر» حقیقت و در معانی دیگر مجاز است.
موارد استعمال آن در
کلام اللَّه مجید به قرار ذیل میباشد:
(وَ اَوْحَیْنا اِلی اُمِ مُوسی اَنْ اَرْضِعِیهِ)مثل
امّ الکتاب در آیه
(هُوَ الَّذِی اَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَ اُمُ الْکِتابِ وَ اُخَرُ مُتَشابِهاتٌ) یعنی: «خدا کسی است که بر تو کتاب نازل کرد، بعضی از آن، آیات محکم و واضح الدلالة است و آنها پایهی کتاباند و بعضی دیگر متشابهاتند».
در
تفسیر المیزان از
عیون الاخبار شیخ صدوق از
امام رضا (علیهالسّلام) نقل است که فرمود: هر که متشابه قرآن را به محکم آن برگرداند به
صراط مستقیم هدایت یافته است بعد فرمود: در اخبار ما نیز مانند قرآن متشابه هست متشابه آن را به محکمش برگردانید، از متشابه آن پیروی نکنید مبادا گمراه شوید.
بنا بر این
آیات محکم و واضح الدلاله از آن جهت امّ الکتاب نامیده شدهاند که ریشه و پایهی کتابند و آیات متشابه با برگرداندن به آنها، روشن میشوند مثلا در
سوره حجر آیه ۷۸ میخوانیم
(وَ اِنْ کانَ اَصْحابُ الْاَیْکَةِ لَظالِمِینَ)، نمیدانیم
اصحاب ایکه قوم کدام پیغمبرند آنگاه در
سوره شعراء آیه ۱۷۶ چنین میخوانیم
(کَذَّبَ اَصْحابُ الْاَیْکَةِ الْمُرْسَلِینَ. اِذْ قالَ لَهُمْ شُعَیْبٌ اَ لا تَتَّقُونَ) معلوم میشود که اصحابی که،
قوم شعیب هستند. یا مثلا در یک جا میخوانیم
(وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ اِلی رَبِّها ناظِرَةٌ) از این آیه به نظر میآید که
خداوند جسم است و
روز جزا بعضیها باو نگاه میکنند، و در آیهی دیگر میخوانیم
(لا تُدْرِکُهُ الْاَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْاَبْصارَ) پی میبریم که مراد از آیه فوق، معنی دیگری است زیرا که این آیه محکم و صریح است در اینکه چشمها، خدا را درک نمیکند، چه بسیار از آیات متشابه که با ارجاع به آیات محکم، واضح و روشن میشوند رجوع شود به «شبه»
(یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ اُمُ الْکِتابِ) به نظر میآید که مراد از امّ در این آیه، علت و ریشه باشد و نیز احتمال دارد که کتاب به معنای مصدری باشد.
(اِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ. وَ اِنَّهُ فِی اُمِ الْکِتابِ لَدَیْنا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ) در اینجا میفرماید: قرآن در اصل کتاب که نزد ماست، بلند پایه و محکم است اگر «لَدَیْنا» را صفت اُمِّ الْکِتابِ بگیریم، روشن میشود که امّ الکتاب نزد خداست، و «فی» در فِی اُمِ- الْکِتابِ به معنی ظرفیت است میرساند که امّ الکتاب ظرف قرآن است و قرآن در آن بوده و بر ما نازل شده است، برای روشن شدن این امر، دو آیه دیگر نقل میکنیم
(اِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ فِی کِتابٍ مَکْنُونٍ، لا یَمَسُّهُ اِلَّا الْمُطَهَّرُونَ) در اینجا نیز آمده که قرآن در کتابی پوشیده است، «کتاب» نکره، است و «فی» دلالت بر ظرف دارد یعنی قرآن در یک جور کتاب پوشیده است
(بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِیدٌ فِی لَوْحٍ مَحْفُوظٍ) بلکه آن قرآن مجید است و در صفحهایست محفوظ.
لوح محفوظ و کتاب مکنون و امّ الکتاب هر سه، قهرا یک چیزاند و ظرف قرآن میباشند قهرا این سه چیز محلّی است که مقدّرات انسانها، در آنجاست و آن در نزد خداست و محفوظ از هر جهت و پوشیده از همه است، بعضی از
ملائکه به اذن خدا به آنجا راه دارند و برای
پیامبران میآورند، ممکن است بگوئیم که مراد از این سه چیز، قلب
حضرت رسول (صلّیاللّهعلیهوآله) است که قرآن در آنجاست، ولی کلمهی «لَدَیْنا» در آیه اوّل و کلمهی «مَکْنُونٍ» و «مَحْفُوظٍ» در دو آیهی دیگر مانع از آن است، زیرا اوّلی حاکی است که آن نزد خداست و مکنون و محفوظ هم دلالت بر دوام و همیشگی دارند، و رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) همیشگی نیست و وفات یافته است ولی قرآن، اکنون هم در کتاب مکنون و لوح محفوظ هست.
معنای سوم امّ معظم شیئی و مرکز آن است مثل
امّ القری که به مکّه معظّمه گفته شده
(لِتُنْذِرَ اُمَ الْقُری وَ مَنْ حَوْلَها) (اَوْحَیْنا اِلَیْکَ قُرْآناً عَرَبِیًّا لِتُنْذِرَ اُمَ الْقُری وَ مَنْ حَوْلَها) مکّه معظّمه را از آن جهت امّ القری گویند که مرکز آبادیهای
حجاز بود مثل مراکز ممالک کنونی.
راغب و دیگران گفتهاند: امّ القری بودن مکّه به جهت آنست که زمین از زیر آن گسترده شده.
به موجب روایات، مکّه معظّمه، اوّلین محلّ منعقد شده و خشکیده از زمین است، ولی تدبّر در قرآن نشان میدهد که امّ القری بودن بدین تناسب نیست، بلکه به مناسبت مرکز بودن آن است.
زیرا در قرآن هست
(وَ ما کانَ رَبُّکَ مُهْلِکَ الْقُری حَتَّی یَبْعَثَ فِی اُمِّها رَسُولًا یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِنا) این آیه، میگوید: ابتدا در مرکز آبادیها و شهرها، رسولی بر انگیخته میشود، پس از آن دوران هلاکت آنها میرسد، بنا بر این، امّ القری بودن مخصوص مکّه نیست تا بگوئیم زمین از زیر آن گسترده شده، بلکه تمام آبادیها و شهرها، امّ (مرکز) دارند.
(وَ اَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوازِینُهُ فَاُمُّهُ هاوِیَةٌ) و امّا هر که میزانهای او سبک شده، مسکن و قرارگاه او
هاویه است،
طبرسی فرماید: به
جهنم از آن سبب امّ گفته شده که آدمی در آن جای میگیرد چنانکه در کنار مادرش.
میشود گفت: این مثل
(مَاْواکُمُ النَّارُ) است زیرا ماوی بمعنی جایگاه و محلّی است که آدمی در آن جای میگیرد. نا گفته نماند جمع امّ، میبایست امّات باشد ولی امّهات آمده، راغب گوید: گویند اصل امّ، امّهة است زیرا در جمع آن گویند: امّهات در مصغّر آن گویند: اُمَیْهَة، و گویند اصل آن از مضاعف (امم) است، زیرا گفتهاند: امّات و امیمه، و بعضی گویند: امّات اکثرا در بهائم و امّهات در انسان بکار میرود.
(النَّبِیُّ اَوْلی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ اَنْفُسِهِمْ وَ اَزْواجُهُ اُمَّهاتُهُمْ) یعنی «پیامبر، به مؤمنان از خودشان برتر است و همسران وی مادر مؤمناناند.»
در این آیه، همسران حضرت نازل به منزله مادران مؤمنان شدهاند و مراد از این تنزیل چنانکه
شیعه و
سنّی تصریح کردهاند، حرمت تزویج است مثل مادران حقیقی و نیز احترام منظور است.
ولی آنها به مؤمنین محرم نیستند نگاه کردن به آنها جایز نیست، میان آنها و مؤمنین توارث نیست و دخترانشان بر مؤمنان حرام نیستند.
گذشته از آیهی فوق آیهی ۵۳ همان سوره، در این مطلب صریح است.
(وَ ما کانَ لَکُمْ اَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَ لا اَنْ تَنْکِحُوا اَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ اَبَداً اِنَّ ذلِکُمْ کانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِیماً) یعنی «شما را نرسد که رسول خدا را آزار کنید، و نه اینکه زنان وی را از پس وی به نکاح آرید، این نزد خدا گناهی بزرگ است.»
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «ام»، ج۱، ص۱۱۳.