• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اساطیر و قیامت (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مشرکان و کافران برای اینکه به قیامت ایمان نیاورند، آن را اساطیر می‌خواندند.

فهرست مندرجات

۱ - اساطیر خواندن قیامت
       ۱.۱ - از سوی کافران
              ۱.۱.۱ - تفسیر آیه
       ۱.۲ - از سوی مشرکان عصر بعثت
              ۱.۲.۱ - مراد از آیه
              ۱.۲.۲ - تفسیر آیه
       ۱.۳ - از سوی برخی امت‌های پیشین
              ۱.۳.۱ - مراد از آیه
       ۱.۴ - از سوی کافرانِ دوره بعثت
              ۱.۴.۱ - بیان آیه
              ۱.۴.۲ - مراد از آیه
۲ - دلیل کافران بر اساطیر خواندن
       ۲.۱ - محقق نشدن رستاخیز در گذشته
              ۲.۱.۱ - مراد از آیه
              ۲.۱.۲ - تفسیر آیه
              ۲.۱.۳ - بیان آیه
              ۲.۱.۴ - مراد از آیه
                     ۲.۱.۴.۱ - معنای والذی قال لوالدیه...
                     ۲.۱.۴.۲ - معنای وهما یستغیثان اللّه...
                     ۲.۱.۴.۳ - معنای فیقول ما هذا الا...
       ۲.۲ - تبدیل بدن انسان‌ها به خاک
              ۲.۲.۱ - بیان آیه
              ۲.۲.۲ - مراد از آیه
۳ - پانویس
۴ - منبع




۱.۱ - از سوی کافران

کافران و ناسپاسان وعده رستاخیز را اساطیر شمردند:

• «وَالَّذِي قَالَ لِوَالِدَيْهِ أُفٍّ لَّكُمَا أَتَعِدَانِنِي أَنْ أُخْرَجَ وَقَدْ خَلَتْ الْقُرُونُ مِن قَبْلِي وَهُمَا يَسْتَغِيثَانِ اللَّهَ وَيْلَكَ آمِنْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَيَقُولُ مَا هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ؛ و کسى که به پدر و مادرش مى‌گويد: «اف بر شما! آيا به من وعده مى‌دهيد که من روز قيامت مبعوث مى‌شوم؟! در حالى که پيش از من اقوام زيادى بودند (و هرگز مبعوث نشدند)! و آن دو پيوسته فریاد مى‌کشند و خدا را به يارى مى‌طلبند که: واى بر تو، ایمان بياور که وعده خدا حق است؛ اما او پيوسته مى‌گويد: اينها «چيزى جز افسانه‌هاى پيشينيان نيست!».

۱.۱.۱ - تفسیر آیه

در آیات قبل سخن از مؤمنانی در میان بود که در پرتو ایمان و عمل صالح و شکر نعمت‌های حق، و توجه به حقوق پدر و مادر و فرزندان، به مقام قرب الهی راه می‌یابند، و مشمول الطاف خاص ‌او می‌شوند.
اما در آیات مورد بحث سخن از کسانی است که در نقطه مقابل آنها قرار دارند، افرادی بی‌ایمان و حق‌نشناس و عاق پدر و مادر می‌فرماید:
(و آن کسی که به پدر و مادرش می‌گوید: اف بر شما! آیا به من وعده می‌دهید که من روز قیامت مبعوث می‌شوم؟ در‌حالی‌که قبل از من اقوام زیادی بودند و مردند و هرگز مبعوث نشدند)! (والذی قال لوالدیه اف لکما اتعداننی ان اخرج و قد خلت القرون من قبلی ).
اما پدر و مادر مؤمن در مقابل این فرزند خیره‌سر تسلیم نمی‌شدند، آنها فریاد می‌کشند و خدا را به یاری می‌طلبند که وای بر تو ای فرزند! ایمان بیاور که وعده خدا حق است ): و هما یستغیثان الله ویلک آمن ان وعد الله حق).
اما او هم‌چنان به لجاجت و خیره‌سری خود ادامه می‌دهد، و با تکبر و بی‌اعتنایی می‌گوید: (اینها چیزی جز افسانه‌های پیشینیان نیست)! (فیقول ما هذا الا اساطیر الاولین).
اینکه می‌گویید معادی و حساب و کتابی در کار است، از خرافات و داستان‌های دروغین اقوام گذشته است، و من هرگز در برابر آن تسلیم نخواهم شد.
اوصافی که از این آیه درباره آن گروه استفاده می‌شود، چند وصف است: بی‌احترامی و اسائه ادب نسبت به مقام پدر و مادر، زیرا (اف) در اصل به معنی هر چیز کثیف و آلوده است، و در مقام توهین و تحقیر گفته می‌شود.
بعضی نیز گفته‌اند به معنی چرکی است که در زیر ناخن جمع می‌شود که هم آلوده است و هم ناچیز.
دیگر اینکه نه‌تنها ایمانی به قیامت و روز رستاخیز ندارند، بلکه آن را به باد مسخره گرفته، جزء افسانه‌ها و پندارهای خرافی می‌شمرند.
وصف دیگرشان این است گوش شنوا ندارند، تسلیم در برابر حق نیستند و روحشان از غرور و جهل و خودخواهی انباشته است.
آری پدر و مادر دلسوز او هر چه تلاش و کوشش می‌کنند که او را از گرداب جهل و بی‌خبری نجات دهند تا این فرزند دلبند گرفتار عذاب دردناک الهی نشود، او هم‌چنان در کفر خود پافشاری می‌کند و اصرار می‌ورزد، و سرانجام ناچار او را رها می‌کنند.

۱.۲ - از سوی مشرکان عصر بعثت

مشرکان عصر بعثت، وعده رستاخیز را اساطیر دانستند:

• «قَالُوا أَئِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَئِنَّا لَمَبْعُوثُونَ؛ آنها گفتند: «آيا هنگامى که مرديم و خاک و استخوان‌هايى (پوسيده) شديم، آيا بار ديگر برانگيخته خواهيم شد؟!».

۱.۲.۱ - مراد از آیه

این آیه بیان همان سخنى است که قبلا فرمود: (همان را مى‌گویند که گذشتگان ایشان مى‌گفتند) و این سخن اساسش استبعاد است، و اساس دیگرى ندارد.

• «لَقَدْ وُعِدْنَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا هَذَا مِن قَبْلُ إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ؛ اين وعده به ما و پدرانمان از قبل داده شده؛ اين فقط افسانه‌هاى پيشينيان است!».

۱.۱.۱ - تفسیر آیه

کلمه (اساطیر) به معنای اباطیل و احادیث خرافی است و مفرد آن اسطوره می‌باشد؛ مانند اکاذیب که مفردش (اکذوبه)، و نیز اعاجیب که مفردش (اعجوبه) است. و اگر مسأله بعث را که یک چیز است با اساطیر که جمع است تعبیر فرموده، از این باب است که همین مفرد (بعث) مجموع وعده‌هایی است که هر یک آنها اسطوره‌ای است مانند احیای مردگان و همه را یکجا جمع کردن و محشور نمودن و به حساب همه رسیدن. و نیز مانند بهشت و دوزخ و سایر خصوصیات قیامت. و کلمه (هذا) اشاره به داستان بعث است، و کلمه (من قبل) به طوری که از سیاق جمله برمی‌آید، متعلق به کلمه (وعدنا) است.
معنای آیه این است که: وعده بعث یک وعده قدیمی است و حرف تازه‌ای نیست، ما سوگند می‌خوریم که همین وعده را قبلا نیز به ما و به پدران ما دادند و این وعده جز یک مسأله خرافی که انسان‌های اول آن را به صورت زنده شدن مردگان، و رسیدگی به حساب اعمال و جمعی را به بهشت و گروهی را به دوزخ بردن، درآوردند چیز دیگری نیست و برهان عقلی بر آن قائم نمی‌باشد.
بلکه برهان بر خرافی بودن آن هست و آن این است که پیغمبران از قدیم الایام همواره این حرف را به ما می‌زدند، و ما را از به پا شدن قیامت می‌ترساندند، در حالی که سال‌های سال از این وعده خرافی می‌گذرد و قیامتی قائم نشده. اگر این حرف صحیح است، پس چرا واقع نشده؟.
از همین جاست که معلوم می‌شود اولا اینکه گفتند: (من قبل) برای این بوده که زمینه را برای برهانی که بعدا اقامه کردند فراهم سازند؛ و ثانیا
اینکه کلام ایشان سیاق ترقی را دارد، به همین معنا در آیه قبلی که می‌گفتند: (ءاذا متنا و کنا ترابا و عظاما ءانا لمبعوثون) اساس ‌ حرف، صرف استبعاد بود که بعید است چنین روزی باشد؛ ولی در آیه مورد بحث مطلب را ترقی داده و می‌گویند: اصلا چنین روزی نیست؛ و در آخر هم دیدید چه برهان سستی بر مدعای خود اقامه کردند.

۱.۳ - از سوی برخی امت‌های پیشین

(برخی) امت‌های پیشین، وعده رستاخیز را اساطیر خواندند:

• «بَلْ قَالُوا مِثْلَ مَا قَالَ الْأَوَّلُونَ؛ (نه،) بلکه آنان نيز مثل آنچه پيشينيان گفته بودند گفتند».

۱.۲.۱ - مراد از آیه

اضراب از نفی سابق است، آن نفیی که استفهام قبلی، آن را می‌رسانید، و معنایش این است که: آیا نمی‌خواهید بف همید؟ و در جواب می‌فرماید: نفهمیدند؛ بلکه به جای فهمیدن، همان حرفی را از سر گرفتند که کفار گذشته می‌گفتند؛ و در اینکه سخن کفار عصر قرآن را به سخن کفار گذشته تشبیه کرد، اشاره به این است که تقلید از پدران، ایشان را از پیروی حق باز می‌دارد، و به وضعی دچار می‌کند که دیگر با آن وضع، دین اثر خود را نمی‌بخشد و آن عبارت از انکار معاد، و رکون به زندگی مادی، و فرورفتگی به مادیات است، که سنتی جاری در گذشتگان ایشان بوده، و در خود ایشان نیز جریان دارد.

• «لَقَدْ وُعِدْنَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا هَذَا مِن قَبْلُ إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ؛ اين وعده به ما و پدرانمان از قبل داده شده؛ اين فقط افسانه‌هاى پيشينيان است!».

۱.۴ - از سوی کافرانِ دوره بعثت

کافران، وعده رستاخیز را اساطیر شمردند:

• «وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَئِذَا كُنَّا تُرَابًا وَآبَاؤُنَا أَئِنَّا لَمُخْرَجُونَ؛ و کافران گفتند: «آيا هنگامى که ما و پدرانمان خاک شديم، (زنده مى‌شويم و) از دل خاک بيرون مى‌آييم؟!».

۱.۴.۱ - بیان آیه

آنها به همین اندازه قناعت کردند که این مسئله بعیدى است که انسان خاک شود و دوباره به زندگى برگردد؛ در حالى که روز اول خاک بودند و از خاک برخاستند، چه مانعى دارد که باز به خاک برگردند و سپس ‌ حیات جدیدى پیدا کنند.
جالب اینکه در هشت مورد از قرآن به همین‌گونه تعبیر برخورد مى‌کنیم که آنها به مجرد استبعاد راه انکار را در مورد قیامت پوییده‌اند.

• «لَقَدْ وُعِدْنَا هَذَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا مِن قَبْلُ إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ؛ اين وعده‌اى است که به ما و پدرانمان از پيش داده شده؛ اينها همان افسانه‌هاى خرافى پيشينيان است!».

۱.۲.۱ - مراد از آیه

بنابراین نخست از استبعاد شروع مى‌کردند و بعد آن را پایه انکار مطلق قرار مى‌دادند، گویى انتظار داشتند رستاخیز به زودى متحقق شود و چون در عمر خود شاهد و ناظر آن نبودند آن را نفى مى‌کردند.
به هر حال این تعبیرات همگى نشانه غرور و غفلت آنهاست.
ضمنا آنها با این تعبیر مى‌خواستند سخن پیامبر را در مورد قیامت تحقیر کنند و بگویند این از وعده‌هاى کهنه و بى اساسى است که دیگران هم به نیاکان ما داده‌اند و مطلب تازه‌اى به نظر نمى رسد که قابل بررسى و مطالعه باشد.




۲.۱ - محقق نشدن رستاخیز در گذشته

دلیل منکران برای اساطیر بودن وعده رستاخیز، محقق نشدن آن در گذشته است:

• «بَلْ قَالُوا مِثْلَ مَا قَالَ الْأَوَّلُونَ؛ (نه،) بلکه آنان نيز مثل آنچه پيشينيان گفته بودند گفتند».

۱.۲.۱ - مراد از آیه

آیات گذشته نکران توحید پروردگار و معاد را به اندیشه در جهان هستى و آیات آفاقى و انفسى دعوت کرد، در آیات مورد بحث اضافه مى‌کند: اینها اندیشه و عقل را رها کرده و کورکورانه از نیاکان خود تقلید مى‌کنند، (آنها همان مى‌گویند که پیشینیانشان مى گفتند) (بل قالوا مثل ما قالوا الاولون).

• «لَقَدْ وُعِدْنَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا هَذَا مِن قَبْلُ إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ؛ اين وعده به ما و پدرانمان از قبل داده شده؛ اين فقط افسانه‌هاى پيشينيان است!».

۱.۱.۱ - تفسیر آیه

آفرینش مجدد، اسطوره‌ای است و حساب و کتاب افسانه‌ای دیگر، و بهشت و دوزخ نیز هر یک اسطوره‌ای بیش نیست!.
و از آنجا که کفار و مشرکان بیش از همه از مسئله معاد وحشت داشتند و به همین دلیل با انواع بهانه‌ها و لطائف الحیل می‌خواستند شانه از زیر بار آن خالی کنند، قرآن نیز مشروحا و به‌طور مؤ‌کد از معاد سخن می‌گوید.
لذا در دنباله آیات مورد بحث از سه راه، منطق واهی منکران معاد را در هم می‌کوبد: از راه مالکیت خداوند بر پهنه عالم هستی، سپس ربوبیت او، و سرانجام حاکمیتش بر مجموعه جهان، و از تمام این بحث‌ها چنین نتیجه می‌گیرید که او از هر نظر قدرت و توانایی بر مسئله معاد را دارد، و عدالت و حکمتش ایجاب می‌کند که این جهان، عالم آخرت را به دنبال خود داشته باشد.
و جالب اینکه در هر مورد از خود مشرکان اعتراف می‌گیرید و سخن آنها را به خودشان باز می‌گرداند.

• «وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَئِذَا كُنَّا تُرَابًا وَآبَاؤُنَا أَئِنَّا لَمُخْرَجُونَ؛ و کافران گفتند: «آيا هنگامى که ما و پدرانمان خاک شديم، (زنده مى‌شويم و) از دل خاک بيرون مى‌آييم؟!».
• «لَقَدْ وُعِدْنَا هَذَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا مِن قَبْلُ إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ؛ اين وعده‌اى است که به ما و پدرانمان از پيش داده شده؛ اينها همان افسانه‌هاى خرافى پيشينيان است!».

۱.۴.۱ - بیان آیه

بنابراین نخست از استبعاد شروع مى‌کردند و بعد آن را پایه انکار مطلق قرار مى‌دادند، گویى انتظار داشتند رستاخیز به زودى متحقق شود و چون در عمر خود شاهد و ناظر آن نبودند آن را نفى مى‌کردند.
به هر حال این تعبیرات همگى نشانه غرور و غفلت آنهاست.
ضمنا آنها با این تعبیر مى‌خواستند سخن پیامبر را در مورد قیامت تحقیر کنند و بگویند این از وعده‌هاى کهنه و بى اساسى است که دیگران هم به نیاکان ما داده‌اند و مطلب تازه‌اى به نظر نمى‌رسد که قابل بررسى و مطالعه باشد.

• «وَالَّذِي قَالَ لِوَالِدَيْهِ أُفٍّ لَّكُمَا أَتَعِدَانِنِي أَنْ أُخْرَجَ وَقَدْ خَلَتْ الْقُرُونُ مِن قَبْلِي وَهُمَا يَسْتَغِيثَانِ اللَّهَ وَيْلَكَ آمِنْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَيَقُولُ مَا هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ؛ و کسى که به پدر و مادرش مى‌گويد: «اف بر شما! آيا به من وعده مى‌دهيد که من روز قيامت مبعوث مى‌شوم؟! در حالى که پيش از من اقوام زيادى بودند (و هرگز مبعوث نشدند)! و آن دو پيوسته فریاد مى‌کشند و خدا را به يارى مى‌طلبند که: واى بر تو، ايمان بياور که وعده خدا حق است اما او پيوسته مى‌گويد: اينها «چيزى جز افسانه‌هاى پيشينيان نيست!».

۱.۲.۱ - مراد از آیه

بعد از آنکه وضع انسان تائب و تسلیم به خدا، و درخواست او برای خلوص و اخلاص و نیکی به والدین، و اصلاح اولادش را ذکر کرد، در مقابل این انسان، انسان دیگری را یادآور شده که به خدا و رسولش و معاد، کفر می‌ورزد؛ و چون پدر و مادرش او را به سوی ایمان دعوت نموده از معاد می‌ترسانند عاق پدر و مادر می شود.

۲.۱.۴.۱ - معنای والذی قال لوالدیه...

پس اینکه فرمود: (والذی قال لوالدیه اف لکما)، ظاهرش این است که مبتدایی است در معنای جمع که خبرش جمله (اولئک الذین) است. و کلمه (اف) یک کلمه است ولی دو معنا را اظهار می‌دارد، یکی خستگی و یکی هم خشم؛ و جمله (اتعداننی ان اخرج) استفهامی است توبیخی، و معنایش این است که: آیا مرا تهدید می‌کنی که یک بار دیگر از قبرم بیرونم کنند، و برای پس دادن حساب حاضرم سازند، و خلاصه آیا مرا به معاد تهدید می‌کنی؟ در حالی که (و قد خلت القرون من قبلی) امت‌هایی که قبل از من بودند و هلاک شدند، احدی از آنان زنده و مبعوث نشد.
و این استفهام در حقیقت به پندار آنان حجتی بوده بر نفی معاد، به این بیان که اگر در این میان احیا و بعثی می‌بود، باید بعضی از افرادی که تاکنون مرده‌اند زنده شده باشند، با اینکه مردگان تا امروز بشر، در این قرن‌های طولانی که نمی‌توان آغازش را دقیقا معین کرد، آن قدر زیاد بودند که از حد شمار بیرون‌اند، و از هیچ یک آنها خبر و اثری نشده. ولی این نابخردان این‌قدر نفهمیده‌اند که اگر بعضی از مردگان گذشته زنده می‌شدند، در دنیا زنده می‌شدند، و تهدید و وعید خدای سبحان این نیست، بلکه زنده شدن در آخرت و برخاستن در نشئه دیگر است نه در دنیا.

۲.۱.۴.۲ - معنای وهما یستغیثان اللّه...

(و هما یستغیثان اللّه ویلک امن ان وعد اللّه حق) - کلمه (یستغیثان) از مصدر استغاثه است، که به معنای طلب غوث (پناه) از خداست. و معنای جمله این است که: در حالی که پدر و مادرش از خدا طلب می‌کنند که پناهشان دهد، و در اقامه حجت و متمایل کردن دل فرزند به سوی ایمان کمکشان فرماید، به فرزندشان می گویند: وای بر تو! به خدا و به آنچه رسولش آورده که یکی از آنها وعده به معاد است ایمان بیاور، و مطمئن باش که وعده خدا به معاد که به وسیله رسولانش ‌ داده، وعده ای است حق.
از اینجا روشن می‌شود که مراد آن پدر و مادر از اینکه گفتند (ایمان بیاور) این بوده که به خدا و رسولش در آنچه رسول از ناحیه خدا آورده ایمان بیاور. و اینکه گفت: (ان وعد اللّه حق) این بوده که فرزندشان به معاد ایمان بیاورد، و نیز جمله قبلی را که گفتند ایمان بیاور تعلیل کند و به فرزند می‌فهماند اینکه گفتیم ایمان بیاور به منظور انذار و تخویف بوده.

۲.۱.۴.۳ - معنای فیقول ما هذا الا ...

(فیقول ما هذا الا اساطیر الاولین) - اشاره با کلمه (هذا) به همان وعده و انذاری است که پدر و مادرش کردند، و یا به همه آن دعوت‌هایی است که نمودند. و معنایش این است که: این انسان که مورد بحث بود به والدین خود می‌گوید: این وعده‌هایی که می‌دهید، و این تهدیدهایی که مرا با آن می‌ترسانید، و یا همه این دعوت‌هایی که می‌کنید چیزی جز خرافات مردم وحشی قرون گذشته نیست.

۲.۲ - تبدیل بدن انسان‌ها به خاک

یکی از ادله منکران برای اساطیر بودن وعده رستاخیز، تبدیل شدن بدن انسان‌ها به خاک (پس از مرگ) بود.

• «وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَئِذَا كُنَّا تُرَابًا وَآبَاؤُنَا أَئِنَّا لَمُخْرَجُونَ؛ و کافران گفتند: «آيا هنگامى که ما و پدرانمان خاک شديم، (زنده مى‌شويم و) از دل خاک بيرون مى‌آييم؟!».

۱.۴.۱ - بیان آیه

آیه شریفه (وَ قَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَ ءِذَا کُنَّا تُرَباً وَ ءَابَاؤُنَا أَ ئنَّا لَمُخْرَجُونَ)، حجتى را از مشرکین حکایت مى‌کند که بر نبود بعث و قیامت اقامه کرده‌اند و اساس آن بر استبعاد است و حاصلش این است که: چگونه ممکن است ما از دل زمین به صورت انسانى تام الخلقه درآییم، همان‌طور که الان هستیم، با اینکه بعد از مردن می‌دانیم که همه خاک مى‌شویم و پدرانمان نیز همه خاک شدند؟

• «لَقَدْ وُعِدْنَا هَذَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا مِن قَبْلُ إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ؛ اين وعده‌اى است که به ما و پدرانمان از پيش داده شده؛ اينها همان افسانه‌هاى خرافى پيشينيان است!».

۱.۲.۱ - مراد از آیه

و جمله (لَقَدْ وُعِدْنَا هَذَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا مِن قَبْلُ) حجتى دیگر است از ایشان، که اساس آن نیز بر استبعاد است و آن این است که: این بعث را قبلا هم انبیاى گذشته به ما و به پدران ما وعده دادند و چیز نو ظهورى نیست؛ بلکه خیلى قدیمى است و اگر درست بود و خبرى صادق بود تا به امروز اتفاق مى‌افتاد و مردم گذشته از قبرهایشان برمى‌خاستند، و چون برنخاستند، مى‌فهمیم که جزو خرافاتى است که گذشتگان آن را درست کرده‌اند؛ چون آنان خیلى در جعل اوهام و خرافات و شنیدن داستان‌هاى خرافى علاقه‌مند و حریص بودند.


۱. احقاف/سوره۴۶، آیه۱۷.    
۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۱، ص۳۳۷.    
۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۱، ص۳۳۸.    
۴. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۸۲.    
۵. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۵، ص۷۸، ترجمه موسوی همدانی.    
۶. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۸۳.    
۷. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۵، ص۷۸، ترجمه موسوی همدانی.    
۸. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۵، ص۷۹، ترجمه موسوی همدانی.    
۹. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۸۱.    
۱۰. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۵، ص۷۸، ترجمه موسوی همدانی.    
۱۱. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۸۳.    
۱۲. نمل/سوره۲۷، آیه۶۷.    
۱۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۵، ص۵۲۸.    
۱۴. نمل/سوره۲۷، آیه۶۸.    
۱۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۵، ص۵۲۸.    
۱۶. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۸۱.    
۱۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۲۹۳.    
۱۸. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۸۳.    
۱۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۲۹۴.    
۲۰. نمل/سوره۲۷، آیه۶۷.    
۲۱. نمل/سوره۲۷، آیه۶۸.    
۲۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۵، ص۵۲۸.    
۲۳. احقاف/سوره۴۶، آیه۱۷.    
۲۴. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۳۱۰، ترجمه موسوی همدانی.    
۲۵. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۳۱۰، ترجمه موسوی همدانی.    
۲۶. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۳۱۱، ترجمه موسوی همدانی.    
۲۷. نمل/سوره۲۷، آیه۶۷.    
۲۸. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۵، ص۵۵۴، ترجمه موسوی همدانی.    
۲۹. نمل/سوره۲۷، آیه۶۸.    
۳۰. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۵، ص۵۵۴، ترجمه موسوی همدانی.    



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳، ص۸۵، برگرفته از مقاله «اساطیر و قیامت».    


رده‌های این صفحه : اساطیر | قیامت | موضوعات قرآنی




جعبه ابزار