اذان و اقامه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
این مقاله درباره اذان و اقامه که ذکرهای مخصوص اعلان
وقت نماز و آمادگی برای آن میباشد است.
واژه «اذان» مصدر یا اسم مصدر «تاذین»
به معنای اعلان و فراخوانی است
چنان که مفهوم این ماده را در آیه {واذن فی الناس بالحج}
و آیه {واذان من الله ورسوله}
اعلان یا ندا دادن دانستهاند.
واژه «اقامه» نیز مصدر باب افعال، به معنای ادامه دادن و بر پا داشتن است.
در اصطلاح فقهی، اذان و اقامه به ذکرهایی خاص گفته میشود که برای اعلان پای نهادن به وقت
نماز و ایجاد آمادگی برای برپایی آن ادا میشوند.
اهمیت اذان و اقامه از آن روست که از شعارها و نشانههای آشکار
اسلام در هر منطقه به شمار میروند.
افزون بر این، حدیثهای گوناگون در فضیلت اذان و مؤذنان وارد شده است.
البته میان مذاهب گوناگون درباره چگونگی آن دو تفاوتهایی دیده میشود.
به اعتقاد
امام خمینی انسان با گفتن اذان، در مرتبه نخست و پیش از هر چیز و هر کس، باید به قوای درونی و ذهن و روان خود، اعلام حضور برای نماز کرده و با هشدار باش بدانها آنها را بیدار و حاضر کرده و قلب خود را نیز حاضر و پیشوای آنها قرار دهد تا همگی با یادآوری عظمت الهی، تکبیر و بزرگ داشتن خداوند، شهادت به توحید و یکتایی خدا و نفی همه الوهیتها از دیگران، بدهند. پس سرّ اجمالی اذان، اعلام قوای ملکوتی و ملکی برای حضور است و ادب اجمالی آن تنبیه به بزرگی مقام و خطر آن و عظمت محضر و حاضر و تذلل و فقر و نقص و عجز ممکن از قیام به او و قابلیت حضور در محضر حق است و «اقامه» بهپاداشتن قوای ملکی و ملکوتی در محضر حقتعالی و خوف و خشیت و حیا به رحمت غیرمتناهی اوست.
به اعتقاد ایشان، نمازگزار با تکبیرهای نخستین، ناتوانی موجودات و خود را از لیاقت حضور و قیام به ثنای حقتعالی اعلان میکند و با نفی الوهیت ذاتیه و فعلیه از غیر حقتعالی و انحصار آن در ذات حق استحقاق هرگونه حمد و ثنا را از غیب حقتعالی نفی میکند و تنها او را سزاوار ثنا و حمد میشمارد.
نمازگزار با شهادت به رسالت
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به آن مقام در سلوک الهی توسل میجوید.
به اعتقاد ایشان، شهادت به مقام
ولایت نیز در درون شهادت به مقام رسالت نهفته است. ایشان با استناد به کلام استادش
شاه آبادی معتقد است؛ شهادت به ولایت ولیالله (اشهد ان علیا ولیالله) داخل شهادت به رسالت (اشهد انّ محمدا رسولالله) است زیراکه ولایت باطن رسالت است، برایناساس مقام ولایت علوی همراه
توحید و
رسالت است، چرا که در حدیث آمده «بعلیٍّ قامت الصلاه» و بلکه در برخی روایات ولایت
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بر نماز مؤمنان تطبیق شده است.
ادب اذان و اقامه این است که سالک باید در تمام بخشهای اذان و اقامه به قلب خود عظمت محضر و حضور را بفهماند و ذلت و عجز خود را در نظر آورد تا خشیت برای او حاصل شود.
بر پایه برخی منابع حدیثی
اهل سنت، اذان در سالهای نخست
هجرت پس از
تغییر قبله به
کعبه تشریع شده است.
بر پایه برخی حدیثهای اهل سنت،
مسلمانان برای اعلان وقت نماز راههای گوناگون پیشنهاد میکردند؛ مانند برافروختن
آتش، نواختن ناقوس یا بوق زدن. در این میان،
عمر بن خطاب پیشنهاد کرد که کسی مامور فراخواندن مردم به نماز شود. بدین ترتیب،
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم
بلال را به این کار گمارد.
بر پایه برخی منابع تاریخی
و حدیثی
عبدالله بن زید بن عبدربه انصاری از صحابیان پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در سال اول ق. جملههای اذان را در
خواب شنید و پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم خواب او را
رؤیای صادق دانست و دستور داد که وی آن را به بلال آموزش دهد. در برخی حدیثهای
شیعه، این خواب را به
ابی بن کعب نسبت دادهاند.
به گفته
شافعی، اذان برتر از آن است که برگرفته از رؤیای کسی چون
عبدالله بن زید باشد.
همچنین گفتهاند که مفاد حدیثهای یاد شده، افزون بر آن که با شئون و اقتضائات مقام
نبوت سازگاری ندارد، با یکدیگر نیز در تعارض هستند و ضعف سندی دارند.
امامان شیعه: صریحا استناد اذان را به خواب مردود شمردهاند.
فقیهان امامی نیز دیدگاه یاد شده را نپذیرفته و به پشتوانه روایات، اذان را به
وحی الهی مستند دانستهاند.
بر پایه حدیثهای
شیعه،
جبرئیل در
شب معراج اذان و اقامه را بر پیامبر گرامی صلیاللهعلیهوآلهوسلّم نازل کرد و ایشان به
علی علیهالسّلام دستور داد آن را به بلال بیاموزد.
بر این اساس، برخی محققان با اثبات ضعف حدیثهای اهل سنت و به پشتوانه حدیثهای یاد شده و روایات دیگر، به تشریع اذان در
مکه قائل شدهاند.
البته برخی بر آنند که پذیرش این ادله به معنای تشریع اذان اعلان پس از
معراج نیست، بلکه بر پایه شواهدی، اذان اعلان پس از بنای
مسجدالنبی در سال اول ق. رسمی شده است.
در روایات، برای تشریع اذان، حکمتهایی جز اعلان وقت نماز یاد شده است؛ از جمله: آشکار ساختن اسلام و
ایمان، اقرار به
توحید، دعوت و ترغیب به
عبادت خداوند.
حکمت تشریع اقامه نیز آمادگی برای ورود به نماز و یافتن
حضور قلب در نماز است.
بیشتر فقیهان امامی
و اهل سنت، از جمله
ابوحنیفه و شافعی، استحباب اذان و اقامه برای
نمازهای واجب پنج گانه را باور دارند. مهمترین ادله آنها برای عدم
وجوب عبارتند از: حدیثهای گوناگون دلالتگر بر واجب نبودن اذان و اقامه،
نقش اذان و اقامه به منزله فراخوان نماز و واجب نبودن فراخوان،
اصل عدم وجوب،
متوالی خواندن
نماز ظهر و عصر از جانب
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بدون اذان نماز عصر.
اندکی از فقیهان امامی اذان و اقامه را در
نماز صبح و
مغرب واجب دانستهاند.
برخی نیز به پشتوانه حدیثی
آن دو را در
نماز جماعت واجب شمردهاند.
فقیهانی دیگر در سند این روایت خدشه کرده و آن را دارای معنای استحباب دانستهاند.
شماری از آنها وجوب اذان و اقامه را در نماز جماعت، مخصوص مردان دانستهاند.
برخی از فقیهان اهل سنت اذان واقامه را در
نماز جمعه واجب شمرده و بعضی از جمله پارهای شاگردان شافعی و بیشتر حنبلیان آن دو را
واجب کفایی دانستهاند.
برخی دیگر، از جمله مالک، وجوب کفایی اذان و اقامه در نماز جماعت مساجد را باور دارند.
دلیل آنان برای وجوب کفایی، این حدیث نبوی است که هنگام نماز باید یکی از
مؤمنان اذان بگوید.
احمد بن حنبل یک اذان را بر ساکنان یک شهر در صورتی که همه ساکنان شهر آن را بشنوند، کافی دانسته است. برخی از فقیهان پیشین اذان را برای حاضر
واجب عینی دانستهاند و بر
مسافر واجب ندانستهاند.
پشتوانه آنها فرمان پیامبر گرامی صلیاللهعلیهوآلهوسلّم به
مالک بن حویرث برای گفتن اذان و مداومت پیامبر و خلفای ایشان بر این سیره است.
این که یک شخص اذان و اقامه را بگوید، از دیدگاه فقیهان جایز است.
ولی برخی فقیهان مذاهب مختلف، از جمله شماری از امامیان،
شافعیان
و حنبلیان
به استحباب آن اعتقاد دارند. از پشتوانههای این نظر، حدیثهای دلالتگر بر اذان گفتن پیامبر گرامی صلیاللهعلیهوآلهوسلّم همراه با اقامه در نماز است.
در برابر، مخالفان این دیدگاه، فقدان یا ندرت مباشرت ایشان و صحابیان و امامان: به اذان گفتن و نیز حدیثهایی دیگر را دلیل عدم استحباب شمردهاند.
به نظر مشهور فقیهان امامی، به پشتوانه حدیثهای نقل شده از امامان:
اذان از ۱۸ جمله تشکیل شده است: الله اکبر (۴بار)، اشهد ان لا اله الا الله (۲ بار)، اشهد ان محمدا رسول الله (۲بار)، حی علی الصلاة (۲بار)، حی علی الفلاح (۲بار) حی علی خیرالعمل (۲بار)، الله اکبر (۲بار)، لا اله الا الله (۲بار).
حنفیان
و حنبلیان
به پشتوانه حدیث
عبدالله بن زیدبا حذف دو «حی علی خیر العمل» و یک «لا اله الا الله» از انتهای اذان، آن را دارای ۱۵ جمله
میدانند. شافعیان به پشتوانه حدیث
ابومحذوره اذان را دارای ۱۹ جمله دانستهاند؛ بدین ترتیب که پس از گفتن دو بار اشهد ان لا اله الا الله و دو بار اشهد ان محمدا رسول الله به صورت آهسته، تکرار هر یک از این دو جمله را دو بار با صدای بلند (ترجیع) واجب شمردهاند.
مالکیان نیز به وجوب ترجیع باور دارند؛ ولی از آن جا که در آغاز اذان تنها دو بار الله اکبر میگویند، آن را شامل ۱۷ جمله میدانند.
بر پایه برخی روایتهای ابومحذوره نیز الله اکبر در ابتدای اذان دو بار گفته میشود.
فقیهان امامی به پشتوانه روایات،
اقامه را دارای ۱۷جمله دانستهاند. تنها تفاوت آن با اذان، حذف دو تکبیر از اول و یک تهلیل (لا اله الا الله) از پایان و افزوده شدن دو بار «قد قامت الصلاة» پس از «حی علی خیر العمل» است.
شافعیان
و حنبلیان
به پشتوانه حدیثهای نقل شده از صحابه
اقامه را شامل ۱۱ جمله دانستهاند. یعنی جز تکبیر اول و تکبیر آخر (قبل از لا اله الا الله) و ذکر «قد قامت الصلاة» که دو بار گفته میشوند، دیگر ذکرها یک بار گفته میشوند. مالکیان به پشتوانه حدیثی نبوی که همه ذکرهای اقامه را به جز دو تکبیر اول و آخر، فرد دانسته،
آن را دارای ۱۰ جمله میشمارند.
حنفیان به پشتوانه روایت ابومحذوره،
ذکرهای اقامه را همان ذکرهای اذان همراه دو بار «قد قامت الصلاة» یعنی ۱۷ جمله دانستهاند.
کاربرد جمله «حی علی خیر العمل» در اذان از ویژگیهای مذهب
تشیع و شعار آن است.
بر پایه منابع شیعی، این جمله در دوران پیامبر گرامی صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و در زمان خلافت
ابوبکر و آغاز خلافت عمر، جزئی از اذان بوده است. عمر با این پندار که این جمله مردم را از رفتن به
جهاد بازمی دارد، دستورحذف آن را داد
و عموم
اهل سنت آن را در اذان ذکر نمیکنند. پشتوانه فقیهان
شیعه، حدیثهای اذانند که به این جمله تصریح کردهاند.
برخی بزرگان اهل سنت مانند شافعی (در یکی از سخنانش) گفتن «الصلاة خیر من النوم» را پس از «حی علی الفلاح» مکروه میدانند
اما عموم اهل سنت به پشتوانه روایتهایی مانند روایت ابومحذوره
آن را در اذان دو بار تکرار میکنند
که اصطلاحا
تثویب نامیده میشود. (← تثویب) این کار در فقه امامی
بدعت شمرده شده است.
«شهادت ثالثه» یعنی عبارت «اشهد ان علیا ولی الله» از دیر باز در اذان و اقامه
شیعیان یاد میشده
؛ اما در منابع فقهی و حدیثی شیعه، بخشی از اذان و اقامه تلقی نشده است.
حتی فقیهان شیعه ذکر آن را به قصد جزئی از اذان صحیح ندانسته و تنها به قصد
تبرک، گفتن آن را
مستحب شمردهاند.
اذان از لحاظ قصد گوینده آن، گونههایی دارد: ۱. اذان به قصد اعلان فرا رسیدن وقت.
۲. اذان گفتن به قصد آغاز
نماز که اگر با قصد اعلان وقت همراه باشد، پاداش هر دو کار را دارد.
۳. اذان پیش از وقت به قصد آماده سازی مردم برای نماز، نه برای اعلان وقت.
۴. اذان بی موقع به قصد اعلان رخدادی مهم یا گرد آوردن مردم به سببی خاص.
۵. اذان به قصد تبرک؛ مانند اذان گفتن پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در گوش راست
امام حسین به پشتوانه روایات.
۶. اذان هنگام
ترس به قصد رهایی از مایه هراس.
۷. اذان برای زدودن بد خلقی و پرورش اخلاق خوش.
۸. اذان گفتن پشت سر مسافر.
۹. اذان خواندن در خانه به قصد دور کردن
شیطان و برای تربیت فرزندان.
گفتنی است که اذان پیش از ورود به وقت برای آمادگی، ویژه
نماز صبح است. شماری از فقیهان امامی به جواز
و شماری دیگر به عدم جواز
اذان پیش از فرارسیدن وقت نماز صبح باور دارند. از اهل سنت نیز شافعیان،
مالکیان
و حنبلیان
به جواز و بیشتر فقیهان
حنفی به جایز نبودن این اذان اعتقاد دارند. پشتوانه باور به جواز، روایتهایی از پیامبر و امامان:
و حکمت آن، بیدار شدن و آمادگی برای اقامه نماز صبح یا خودداری از خوردن و آشامیدن برای روزه داران به شمار رفته است.
پشتوانه باور به عدم جواز نیز روایت نقل شده از پیامبر گرامی صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در نهی بلال از اذان گفتن پیش از
فجر صادق است.
پارهای احکام جزئی برای اذان و اقامه در منابع فقهی مطرح شدهاند. فقیهان امامی
و اهل سنت
به پشتوانه روایات
باور دارند که اذان به صورت ترسل و ترتیل (با تانی و طمانینه) و اقامه به صورت اجداد (به سرعت) خوانده شود. به پشتوانه روایات،
اذان و اقامه گفتن
زن برای نماز گزاران
مرد جایز نیست.
مالکیان
برخی از شافعیان
برخلاف سایر
مذاهب اسلامی اجرت گرفتن برای اذان را جایز شمردهاند. جز فقیهان
مالکی،
فقیهان دیگر مذاهب اسلامی
اذان فرد نابالغ را صحیح دانستهاند.
اسلام و
عقل نیز از شرایط فقهی صحت اذانند.
برخی
عدالت را نیز از شرایط صحت اذان برشمردهاند.
فقیهان همه مذاهب اسلامی به پشتوانه روایات،
به استحباب حکایت اذان (تکرار جملههای مؤذن) برای شنونده آن باور دارند.
همچنین مستحب است گوینده اذان و اقامه، میان آن دو بنشیند یا با قدری
سکوت و مانند آن، میان این دو فاصله اندازد.
مستحب است مؤذن با
وضو و رو به قبله
اذان گوید و دارای صدای نیکو و بلند
باشد.
فقیهان امامی اذان و اقامه را تنها برای نمازهای واجب روزانه مستحب دانسته، بر آنند که در دیگر نمازهای واجب مانند
نماز آیات و
نماز میت و نیز نمازهای مستحب همچون نمازهای
طلب باران،
عید فطر و
عید قربان، به پشتوانه حدیثی از
امام صادق علیهالسّلام
مستحب است سه بار «الصلاة» گفته شود.
اهل سنت نیز به پشتوانه روایتهایی
استحباب اذان و اقامه را ویژه نمازهای واجب روزانه دانستهاند. بیشتر مالکیان
و حنفیان
در نماز کسوف، عبارت «الصلاة جامعة» را جایگزین اذان و اقامه دانستهاند.
حنبلیان
همین عبارت یا «الصلاة» را افزون بر نماز کسوف، برای نمازهای
عید فطر،
عید قربان و نماز باران بر زبان میرانند. شافعیان
افزون بر اینها برای
نماز تراویح نیز همین عبارت را ندا میدهند
طهارت از حدث (وضو داشتن)،
موالات (پیاپی گفتن جملهها)، رو به قبله بودن، قیام و استقرار، از شرایط صحت اذان نیستند، بلکه شرط کمال آنند. همه اینها در اقامه، شرط صحت هستند.
به نظر فقیهان مالکی و حنبلی، در اذان و اقامه،
نیت نیز شرط است.
اما به نظر برگزیده فقیهان شافعی و عموم فقیهان حنفی، نیت در اذان و اقامه شرط نیست.
به نظر فقیهان امامی،
حنبلی و
حنفی و نظر برگزیده فقیهان
شافعی به پشتوانه روایات
مستحب است نماز ظهر و عصر
روز عرفه در سرزمین
عرفات و همچنین نماز مغرب و عشا در شب عید قربان در
مزدلفه، به صورت جمع (بی فاصله) با یک اذان و دو اقامه برگزار شوند. اما عموم فقیهان
مالکی به دو اذان و دو اقامه، برای هر نماز یک اذان و یک اقامه، باور دارند.
اذان و اقامه برای نمازهای پنجگانه –
ادا باشد یا
قضا، در
حضر باشد یا در
سفر، در سلامتی باشد یا در بیماری، برای کسی که
نماز جماعت میخواند یا
فرادا، برای
مردان و
زنان – بدون اشکال
مستحب مؤکد است، حتی بعضی (از فقها) آن دو را واجب دانستهاند و اقوی آن است که آن دو درهرحال؛ مستحب میباشند هرچند ترک اذان و اقامه موجب محرومیّت از
ثواب فراوانی است.
اذان نماز عصر و نماز عشا اگر با نماز ظهر و مغرب بهصورت جمع (با هم) خوانده شوند ساقط میشود. و فرقی بین مواردی که جمعکردن آنها مستحب است مثل نماز عصر
روز جمعه و نماز عصر روز عرفه و نماز عشای شب عید قربان در
مشعرالحرام - چون در این سه جا مستحب است بین دو نماز مذکور جمع شود - و بین غیر این موارد نیست.
جدا خواندن دو نماز – که مقابل جمع نمودن آنها است – با فاصله زمانی بین آنها و بنابر اقوی با خواندن
نافله یومیه بین آنها تحقق پیدا میکند، بنابراین با خواندن نافله نماز عصر بین ظهر و عصر و نافله مغرب بین نماز مغرب و عشا، جدا شدنی که موجب ساقط نشدن
اذان است تحقق پیدا میکند.
و بنابر اقوی سقوط اذان در حال جمع در نماز عصر روز عرفه و نماز عشای شب عید در مشعرالحرام «
عزیمت» است؛ یعنی گفتن اذان مشروع نیست پس گفتن آن بهقصد مشروعیت، حرام میباشد و بنابر
احتیاط (واجب) در هر موردی که نمازها جمع خوانده میشوند باید اذان ترک شود.
اذان و اقامه در مواردی ساقط میشوند: از آن جمله:
۱- کسی که به نماز جماعتی برسد که برای آن، اذان و اقامه گفتهاند، گرچه این شخص اذان و اقامهشان را نشنیده و وقت گفتن آنها حاضر نبوده است.
۲- کسی که در
مسجدی نماز بخواند که در آن مسجد نماز جماعت، خوانده شده و هنوز جماعت، متفرّق نشده است؛ خواه بهقصد نماز جماعت آمده باشد یا نه و خواه
امام جماعت شود یا
ماموم و یا فرادا بخواند؛ بنابراین اگر جماعت، متفرّق شده یا از نماز و تعقیبات آن اعراض کرده (فارغ شده) باشند – هرچند که هنوز در آنجا باشند - اذان و اقامه از او ساقط نمیشود. چنان که اگر جماعت قبلی بدون اذان و اقامه برگزار شده باشد – و لو به این جهت که اذان و اقامه دیگری را شنیده و به آن اکتفا کرده باشند - اذان و اقامه (از این شخص تازهوارد) ساقط نمیشود. و همچنین اذان و اقامه از این شخص درصورتیکه نماز جماعت از جهت آنکه امام جماعت
عادل نبوده و مامومین هم آن را میدانستهاند و یا به جهت دیگری
باطل باشد، ساقط نمیشود. و همچنین درصورتیکه جای نماز جماعت با جای خواندن نماز این شخص،
عرفاً یکی نباشد اذان و اقامه ساقط نمیشود، مثل اینکه یکی داخل مسجد باشد و دیگری پشتبام آن، یا یکی خیلی از جای دیگری دور باشد. و آیا این حکم، اختصاص به مسجد دارد یا در غیر مسجد هم جریان دارد؟ مورد اشکال است، بنابراین احتیاط (واجب) این است که درهرحال، چه در مسجد و چه در غیر آن (با شرایط مذکور)، اذان و اقامه گفته نشود، بلکه بعید نیست که حکم سقوط، اختصاص به مسجد نداشته باشد و همچنین باید در جایی که نماز این شخص و جماعت، هر دوشان ادایی نباشد به اینکه یکی یا هر دوی آنها نماز قضا باشد – چه از خود یا از دیگری، تبرعاً یا استیجاری – احتیاط ترک نشود (اذان و اقامه گفته نشود). و همچنین است (که باید احتیاط ترک نشود) در جایی که دو نماز وقتشان یکی نباشد، مثل اینکه نماز جماعتی که قبلاً خوانده شده نماز عصر بوده و این شخص میخواهد نماز مغرب بخواند. و در اینگونه موارد مشکل، اگر اذان و اقامه را به
قصد رجاء بگوید اشکالی ندارد.
اذان دوم در روز جمعه بدعت و
حرام است، و آن اذانی است که مخالفین بعد از اذانی که وظیفه است میگویند، و گاهی به آن،
اذان سوم گفته میشود و شاید به این حساب باشد که نسبت به اذان و اقامه سوم است، یا سومین اذان نسبت به
اذان اعلام و
اذان نماز است، یا سومین اذان به اعتبار اذان صبح و ظهر است. و ظاهر این است که آن، غیر
اذان عصر است.
اذان و اقامه ساقط میشوند اگر از مثل
رادیو بشنود به شرطی که به طور مستقیم پخش شوند. و اگر از ضبطصوتها پخش شوند به شنیدن آنها ساقط نمیشوند.
مستحب است گفتن اذان در گوش راست و اقامه در گوش چپ او (مولود).
۱- در نماز میّت اذان و اقامه نیست.
۲- در نماز
عید فطر و
عید قربان، اذان و اقامه نیست. البته مستحب است که مؤذن سه مرتبه بگوید: «الصلاة».
۳-
نماز استسقاء، اذان و اقامه ندارد، بلکه
مؤذّن عوض آنها سه مرتبه «الصلاة» میگوید.
الاستبصار: الطوسی (م. ۴۶۰ق.) ، به کوشش موسوی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۳ش؛ الاستذکار: ابن عبدالبر (م. ۴۶۳ق.) ، به کوشش سالم محمد و محمد علی، دار الکتب العلمیه، ۲۰۰۰م؛ الاعتصام: الشاطبی (م. ۷۹۰ق.) ، به کوشش عبدالرزاق، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۱۷ق؛ الافصاح فی الامامه: المفید (م. ۴۱۳ق.) ، قم، البعثه، ۱۴۱۴ق؛ الام: الشافعی (م ۲۰۴ق.) ، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۳ق؛ بحار الانوار: المجلسی (م. ۱۱۱۰ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق؛ البحر الرائق: ابونجیم المصری (م. ۹۷۰ق.) ، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق؛ بدائع الصنائع: علاء الدین الکاسانی (م. ۵۸۷ق.) ، پاکستان، المکتبة الحبیبیه، ۱۴۰۹ق؛ بدایة المجتهد: ابن رشد القرطبی (م. ۵۹۵ق.) ، به کوشش العطار، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق؛ البیان: الشهید الاول (م. ۷۸۶ق.) ، قم، مجمع الذخائر الاسلامیه؛ تاریخ المدینة المنوره: ابن شبه (م. ۲۶۲ق.) ، به کوشش شلتوت، قم، دار الفکر، ۱۴۱۰ق؛ تاریخ خلیفه: خلیفة
بن خیاط (م. ۲۴۰ق.) ، به کوشش سهیل زکار، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق؛ تحریر الاحکام الشرعیه: العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق.) ، به کوشش بهادری، قم، مؤسسة الامام الصادق۷، ۱۴۲۰ق؛ تحفة الاحوذی: المبارک فوری (م. ۱۳۵۳ق.) ، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۰ق؛ تحفة الفقهاء: علاء الدین السمرقندی (م. ۵۳۵/۵۳۹ق.) ، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق؛ تذکرة الفقهاء: العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق.) ، قم، آل البیت: ، ۱۴۱۴ق؛ تفسیر قرطبی (الجامع لاحکام القرآن): القرطبی (م. ۶۷۱ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق؛ تلخیص الحبیر: ابن حجر العسقلانی (م. ۸۵۲ق.) ، دار الفکر؛ تهذیب الاحکام: الطوسی (م. ۴۶۰ق.) ، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش؛ جامع البیان: الطبری (م. ۳۱۰ق.) ، به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق؛ جواهر الکلام: النجفی (م. ۱۲۶۶ق.) ، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ حاشیة الدسوقی: الدسوقی (م. ۱۲۳۰ق.) ، احیاء الکتب العربیه؛ حاشیة رد المحتار: ابن عابدین (م. ۱۲۵۲ق.) ، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق؛ الحدائق الناضره: یوسف البحرانی (م. ۱۱۸۶ق.) ، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، ۱۳۶۳ش؛ الخلاف: الطوسی (م. ۴۶۰ق.) ، به کوشش خراسانی و دیگران، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۷ق؛ الدر المختار: الحصکفی (م. ۱۰۸۸ق.) ، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق؛ الدروس الشرعیه: الشهید الاول (م. ۷۸۶ق.) ، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۲ق؛ دعائم الاسلام: النعمان المغربی (م. ۳۶۳ق.) ، به کوشش فیضی، قاهره، دار المعارف، ۱۳۸۳ق؛ ذکری: الشهید الاول (م. ۷۸۶ق.) ، قم، آل البیت: ، ۱۴۱۹ق؛ رسائل المرتضی: السید المرتضی (م. ۴۳۶ق.) ، به کوشش حسینی و رجایی، قم، دار القرآن، ۱۴۰۵ق؛ السرائر: ابن ادریس (م. ۵۹۸ق.) ، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۱ق؛ سنن ابن ماجه: ابن ماجه (م. ۲۷۵ق.) ، به کوشش محمد فؤاد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۹۵ق؛ سنن ابی داود: السجستانی (م. ۲۷۵ق.) ، به کوشش سعید اللحام، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۰ق؛ سنن الترمذی: الترمذی (م. ۲۷۹ق.) ، به کوشش عبدالوهاب، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۲ق؛ السنن الکبری: البیهقی (م. ۴۵۸ق.) ، بیروت، دار الفکر؛ سنن النسائی: النسائی (م. ۳۰۳ق.) ، به کوشش عبدالغفار، سید کسروی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۱ق؛ شرح منتهی الارادات:
منصور البهوتی (م. ۱۰۵۱ق.) ، بیروت، عالم الکتب، ۱۹۹۶ق؛ الصحاح: الجوهری (م. ۳۹۳ق.) ، به کوشش العطار، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۴۰۷ق؛ صحیح البخاری: البخاری (م. ۲۵۶ق.) ، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۱ق؛ صحیح مسلم بشرح النووی: النووی (م. ۶۷۶ق.) ، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۷ق؛ صحیح مسلم: مسلم (م. ۲۶۱ق.) ، بیروت، دار الفکر؛ الصحیح من سیرة النبی۹: جعفر مرتضی العاملی، بیروت، دار السیره، ۱۴۱۴ق؛ علل الشرایع: الصدوق (م. ۳۸۱ق.) ، به کوشش بحر العلوم، نجف، المکتبة الحیدریه، ۱۳۸۵ق؛ العین: خلیل (م. ۱۷۵ق.) ، به کوشش المخزومی و السامرائی، دار الهجره، ۱۴۰۹ق؛ غریب القرآن الکریم: الطریحی (م. ۱۰۸۵ق.) ، به کوشش محمد کاظم، قم، زاهدی؛ فتح العزیز: عبدالکریم
بن محمد الرافعی (م. ۶۲۳ق.) ، دار الفکر؛ الفقه علی المذاهب الاربعه: عبدالرحمن الجزیری (م. ۱۳۶۰ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۶ق؛ الکافی فی الفقه: ابوالصلاح الحلبی (م. ۴۴۷ق.) ، به کوشش استادی، اصفهان، مکتبة امیر المؤمنین۷، ۱۴۰۳ق؛ الکافی: الکلینی (م. ۳۲۹ق.) ، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش؛ الکامل فی التاریخ: ابن اثیر علی
بن محمد الجزری (م. ۶۳۰ق.) ، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق؛ کشاف القناع:
منصور البهوتی (م. ۱۰۵۱ق.) ، به کوشش محمد حسن، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق؛ لسان العرب: ابن منظور (م. ۷۱۱ق.) ، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق؛ المبسوط فی فقه الامامیه: الطوسی (م. ۴۶۰ق.) ، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه؛ المبسوط: السرخسی (م. ۴۸۳ق.) ، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق؛ المجموع شرح المهذب: النووی (م. ۶۷۶ق.) ، دار الفکر؛ مختصر المزنی: المزنی (م. ۲۶۳ق.) ، بیروت، دار المعرفه؛ المدونة الکبری: مالک
بن انس (م. ۱۷۹ق.) ، مصر، مطبعة السعاده؛ مسائل الناصریات: السید المرتضی (م. ۴۳۶ق.) ، تهران، رابطة الثقافة و العلاقات الاسلامیه، ۱۴۱۷ق؛ المستدرک علی الصحیحین: الحاکم النیشابوری (م. ۴۰۵ق.) ، به کوشش مرعشلی، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق؛ مستند الشیعه: احمد النراقی (م. ۱۲۴۵ق.) ، قم، آل البیت: ، ۱۴۱۵ق؛ مسند احمد: احمد
بن حنبل (م. ۲۴۱ق.) ، بیروت، دار صادر؛ المصنف: عبدالرزاق الصنعانی (م. ۲۱۱ق.) ، به کوشش حبیب الرحمن، المجلس العلمی؛ المعتبر: المحقق الحلی (م. ۶۷۶ق.) ، مؤسسه سید الشهداء، ۱۳۶۳ش؛ المعجم الکبیر: الطبرانی (م. ۳۶۰ق.) ، به کوشش حمدی عبدالمجید، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق؛ معجم مقاییس اللغه: ابن فارس (م. ۳۹۵ق.) ، به کوشش عبدالسلام، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۰۴ق؛ مغنی المحتاج: محمد الشربینی (م. ۹۷۷ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۷۷ق؛ المغنی:
عبدالله بن قدامه (م. ۶۲۰ق.) ، بیروت، دار الکتب العلمیه؛ مفتاح الکرامه: سید محمد جواد العاملی (م. ۱۲۲۶ق.) ، به کوشش خالصی، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۹ق؛ المقنعه: المفید (م. ۴۱۳ق.) ، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۰ق؛ من لا یحضره الفقیه: الصدوق (م. ۳۸۱ق.) ، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ق؛ مناقب آل ابی طالب: ابن شهر آشوب (م. ۵۸۸ق.) ، به کوشش گروهی از استادان، نجف، المکتبة الحیدریه، ۱۳۷۶ق؛ منتهی المطلب: العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق.) ، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۴۱۲ق؛ مواهب الجلیل: الحطاب الرعینی (م. ۹۵۴ق.) ، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق؛ موسوعة التاریخ الاسلامی: محمد هادی یوسفی غروی، قم، مجمع الفکر الاسلامی، ۱۴۱۷ق؛ الموطا: مالک
بن انس (م. ۱۷۹ق.) ، به کوشش محمد فؤاد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۶ق؛ نصب الرایه: الزیلعی (م. ۷۶۲ق.) ، به کوشش ایمن صالح، قاهره، دار الحدیث، ۱۴۱۵ق؛ نهایة الاحکام: العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق.) ، به کوشش رجایی، قم، اسماعیلیان، ۱۴۱۰ق؛ وسائل الشیعه: الحر العاملی (م. ۱۱۰۴ق.) ، قم، آل البیت: ، ۱۴۱۲ق.
•
حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، برگرفته از مقاله«اذان و اقامه». •
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.