• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اذان و اقامه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: اذان (مقالات مرتبط).

این مقاله درباره اذان و اقامه که ذکرهای مخصوص اعلان وقت نماز و آمادگی برای آن می‌باشد است.



واژه «اذان» مصدر یا اسم مصدر «تاذین»به معنای اعلان و فراخوانی است چنان که مفهوم این ماده را در آیه {واذن فی الناس بالحج} و آیه {واذان من الله ورسوله} اعلان یا ندا دادن دانسته‌اند.
[۷] . جامع البیان، الطبری ج۱۷، ص۱۹۰.



واژه «اقامه» نیز مصدر باب افعال، به معنای ادامه دادن و بر پا داشتن است.در اصطلاح فقهی، اذان و اقامه به ذکرهایی خاص گفته می‌شود که برای اعلان پای نهادن به وقت نماز و ایجاد آمادگی برای برپایی آن ادا می‌شوند.
[۱۲] مغنی المحتاج، محمد الشربيني، ج۱، ص۱۳۳.



اهمیت اذان و اقامه از آن روست که از شعارها و نشانه‌های آشکار اسلام در هر منطقه به شمار می‌روند.
[۱۴] المغنی، عبدالله بن قدامه، ج۱، ص۴۲۷.
[۱۵] المجموع، النووی، ج۳، ص۸۱.
[۱۶] المجموع، النووی، ج۳، ص۸۲.
افزون بر این، حدیث‌های گوناگون در فضیلت اذان و مؤذنان وارد شده است.
[۱۸] صحیح مسلم، ج۲، ص۵.
البته میان مذاهب گوناگون درباره چگونگی آن دو تفاوت‌هایی دیده می‌شود.
به اعتقاد امام‌ خمینی انسان با گفتن اذان، در مرتبه نخست و پیش از هر چیز و هر کس، باید به قوای درونی و ذهن و روان خود، اعلام حضور برای نماز کرده و با هشدار باش بدان‌ها آنها را بیدار و حاضر کرده و قلب خود را نیز حاضر و پیشوای آنها قرار دهد تا همگی با یادآوری عظمت الهی، تکبیر و بزرگ داشتن خداوند، شهادت به توحید و یکتایی خدا و نفی همه الوهیت‌ها از دیگران، بدهند. پس ‌سرّ اجمالی اذان، اعلام قوای ملکوتی و ملکی برای حضور است و ادب اجمالی آن تنبیه به بزرگی مقام و خطر آن و عظمت محضر و حاضر و تذلل و فقر و نقص و عجز ممکن از قیام به او و قابلیت حضور در محضر حق است و «اقامه» به‌پاداشتن قوای ملکی و ملکوتی در محضر حق‌تعالی و خوف و خشیت و حیا به رحمت غیرمتناهی اوست. به اعتقاد ایشان، نمازگزار با تکبیرهای نخستین، ناتوانی موجودات و خود را از لیاقت حضور و قیام به ثنای حق‌تعالی اعلان می‌کند و با نفی الوهیت ذاتیه و فعلیه از غیر حق‌تعالی و انحصار آن در ذات حق استحقاق هرگونه حمد و ثنا را از غیب حق‌تعالی نفی می‌کند و تنها او را سزاوار ثنا و حمد می‌شمارد. نمازگزار با شهادت به رسالت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به آن مقام در سلوک الهی توسل می‌جوید. به اعتقاد ایشان، شهادت به مقام ولایت نیز در درون شهادت به مقام رسالت نهفته‌ است. ایشان با استناد به کلام استادش شاه‌ آبادی معتقد است؛ شهادت به ولایت ولی‌الله (اشهد ان علیا ولی‌الله) داخل شهادت به رسالت (اشهد انّ محمدا رسول‌الله) است زیراکه ولایت باطن رسالت است، براین‌اساس مقام ولایت علوی همراه توحید و رسالت است، چرا که در حدیث آمده‌ «بعلیٍّ قامت الصلاه» و بلکه در برخی روایات ولایت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بر نماز مؤمنان تطبیق شده‌ است. ادب اذان و اقامه این است که سالک باید در تمام بخش‌های اذان و اقامه به قلب خود عظمت محضر و حضور را بفهماند و ذلت و عجز خود را در نظر آورد تا خشیت برای او حاصل شود.
[۲۶] خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۱، ص۳۲۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.



بر پایه برخی منابع حدیثی اهل سنت، اذان در سال‌های نخست هجرت پس از تغییر قبله به کعبه تشریع شده است.
[۲۷] صحیح مسلم، ج۲، ص۵.
[۲۸] صحیح مسلم، ج۲، ص۶.
[۲۹] سنن ابن ماجه، ج۱، ص۲۴۰.
[۳۰] من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج۱، ص۲۹۲.
[۳۱] من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج۱، ص۲۹۳.
بر پایه برخی حدیث‌های اهل سنت، مسلمانان برای اعلان وقت نماز راه‌های گوناگون پیشنهاد می‌کردند؛ مانند برافروختن آتش، نواختن ناقوس یا بوق زدن. در این میان، عمر بن خطاب پیشنهاد کرد که کسی مامور فراخواندن مردم به نماز شود. بدین ترتیب، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم بلال را به این کار گمارد.
[۳۲] صحیح البخاری، ج۱، ص۱۵۰.
[۳۳] صحیح مسلم، ج۲، ص۲.
بر پایه برخی منابع تاریخی
[۳۶] الکامل، ابن اثير علي بن محمد الجزري، ج۳، ص۱۳۷.
و حدیثی
[۳۷] مسند احمد، ج۴، ص۴۲.
[۳۸] سنن ابن ماجه، ج۱، ص۲۳۳.
عبدالله بن زید بن عبدربه انصاری از صحابیان پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در سال اول ق. جمله‌های اذان را در خواب شنید و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم خواب او را رؤیای صادق دانست و دستور داد که وی آن را به بلال آموزش دهد. در برخی حدیث‌های شیعه، این خواب را به ابی بن کعب نسبت داده‌اند.
[۳۹] الکافی، کلینی، ج۳، ص۴۸۲.
به گفته شافعی، اذان برتر از آن است که برگرفته از رؤیای کسی چون عبدالله بن زید باشد.
[۴۰] المستدرک، الحاكم النيشابوري، ج۲، ص۱۷۱.
همچنین گفته‌اند که مفاد حدیث‌های یاد شده، افزون بر آن که با شئون و اقتضائات مقام نبوت سازگاری ندارد، با یکدیگر نیز در تعارض هستند و ضعف سندی دارند.
[۴۱] الاعتصام، الشاطبي، ص۳۱.
[۴۲] الاعتصام، الشاطبي، ص۴۸.
امامان شیعه: صریحا استناد اذان را به خواب مردود شمرده‌اند.
[۴۴] بحار الانوار، علامه مجلسی، ج۸۱، ص۱۲۲.
[۴۵] بحار الانوار، علامه مجلسی، ج۸۱، ص۱۲۳.
[۴۶] الکافی، شیخ صدوق، ج۳، ص۴۸۲.
فقیهان امامی نیز دیدگاه یاد شده را نپذیرفته و به پشتوانه روایات، اذان را به وحی الهی مستند دانسته‌اند.
[۴۹] ذکری، شهید اول، ج۳، ص۱۹۵.

بر پایه حدیث‌های شیعه، جبرئیل در شب معراج اذان و اقامه را بر پیامبر گرامی صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم نازل کرد و ایشان به علی علیه‌السّلام دستور داد آن را به بلال بیاموزد.
[۵۰] الکافی، کلینی، ج۳، ص۳۰۲.
بر این اساس، برخی محققان با اثبات ضعف حدیث‌های اهل سنت و به پشتوانه حدیث‌های یاد شده و روایات دیگر، به تشریع اذان در مکه قائل شده‌اند.
[۵۲] الصحیح من سیرة النبی، جعفر مرتضي العاملي، ج۴، ص۳۷۳.
البته برخی بر آنند که پذیرش این ادله به معنای تشریع اذان اعلان پس از معراج نیست، بلکه بر پایه شواهدی، اذان اعلان پس از بنای مسجدالنبی در سال اول ق. رسمی شده است.


در روایات، برای تشریع اذان، حکمت‌هایی جز اعلان وقت نماز یاد شده است؛ از جمله: آشکار ساختن اسلام و ایمان، اقرار به توحید، دعوت و ترغیب به عبادت خداوند. حکمت تشریع اقامه نیز آمادگی برای ورود به نماز و یافتن حضور قلب در نماز است.
[۵۶] دعائم الاسلام، النعمان المغربي، ج۱، ص۱۴۵.
[۵۷] دعائم الاسلام، النعمان المغربي، ج۱، ص۱۴۶.
[۵۸] التهذیب، شیخ طوسی، ج۲، ص۲۸۵.
[۵۹] التهذیب، شیخ طوسی، ج۲، ص۲۸۶.

بیشتر فقیهان امامی و اهل سنت، از جمله ابوحنیفه
[۶۳] المبسوط، سرخسی، ج۱، ص۱۳۳.
[۶۴] المجموع، النووي،ج۳، ص۸۱.
[۶۵] المجموع، النووي، ج۳، ص۸۲.
و شافعی، استحباب اذان و اقامه برای نمازهای واجب پنج گانه را باور دارند. مهم‌ترین ادله آن‌ها برای عدم وجوب عبارتند از: حدیث‌های گوناگون دلالت‌گر بر واجب نبودن اذان و اقامه،
[۶۷] السنن الکبری، البیهقی، ج۱، ص۴۰۶.
نقش اذان و اقامه به منزله فراخوان نماز و واجب نبودن فراخوان،
[۶۹] المغنی، عبدالله بن قدامه، ج۱، ص۴۲۷.

اصل عدم وجوب، متوالی خواندن نماز ظهر و عصر از جانب پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم بدون اذان نماز عصر.
اندکی از فقیهان امامی اذان و اقامه را در نماز صبح و مغرب واجب دانسته‌اند.برخی نیز به پشتوانه حدیثی
[۷۵] الاستبصار، ج۱، ص۲۹۹.
آن دو را در نماز جماعت واجب شمرده‌اند.فقیهانی دیگر در سند این روایت خدشه کرده و آن را دارای معنای استحباب دانسته‌اند. شماری از آن‌ها وجوب اذان و اقامه را در نماز جماعت، مخصوص مردان دانسته‌اند.
برخی از فقیهان اهل سنت اذان واقامه را در نماز جمعه واجب شمرده و بعضی از جمله پاره‌ای شاگردان شافعی و بیشتر حنبلیان آن دو را واجب کفایی دانسته‌اند.
[۸۲] المغنی، عبدالله بن قدامه، ج۱، ص۴۲۷.
[۸۴] المجموع، النووي، ج۳، ص۸۰.
[۸۵] المجموع، النووي، ج۳، ص۸۱.
برخی دیگر، از جمله مالک، وجوب کفایی اذان و اقامه در نماز جماعت مساجد را باور دارند.
[۸۶] المدونة الکبری، مالك بن انس، ج۱، ص۶۱.
[۸۷] الموطا، مالك بن انس، ج۱، ص۷۱.
دلیل آنان برای وجوب کفایی، این حدیث نبوی است که هنگام نماز باید یکی از مؤمنان اذان بگوید.
[۹۰] کشاف القناع، منصور البهوتي، ج۱، ص۲۷۳.

احمد بن حنبل یک اذان را بر ساکنان یک شهر در صورتی که همه ساکنان شهر آن را بشنوند، کافی دانسته است. برخی از فقیهان پیشین اذان را برای حاضر واجب عینی دانسته‌اند و بر مسافر واجب ندانسته‌اند.
[۹۱] المغنی، عبدالله بن قدامه، ج۱، ص۴۲۷.
پشتوانه آن‌ها فرمان پیامبر گرامی صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم به مالک بن حویرث برای گفتن اذان و مداومت پیامبر و خلفای ایشان بر این سیره است.
[۹۲] المغنی، عبدالله بن قدامه، ج۱، ص۴۲۷.
این که یک شخص اذان و اقامه را بگوید، از دیدگاه فقیهان جایز است.
[۹۴] نصب الرایه، الزيلعي، ج۱، ص۳۹۰.
ولی برخی فقیهان مذاهب مختلف، از جمله شماری از امامیان، شافعیانو حنبلیان
[۹۸] المغنی، عبدالله بن قدامه، ج۱، ص۴۲۶.
به استحباب آن اعتقاد دارند. از پشتوانه‌های این نظر، حدیث‌های دلالت‌گر بر اذان گفتن پیامبر گرامی صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم همراه با اقامه در نماز است.در برابر، مخالفان این دیدگاه، فقدان یا ندرت مباشرت ایشان و صحابیان و امامان: به اذان گفتن و نیز حدیث‌هایی دیگر را دلیل عدم استحباب شمرده‌اند.
[۱۰۰] نصب الرایه، الزيلعي، ج۱، ص۳۹۰.
[۱۰۱] تلخیص الحبیر، ابن حجر العسقلاني، ج۳، ص۲۰۵.
[۱۰۲] مفتاح الکرامه، سيد محمد جواد العاملي، ج۶، ص۵۳۳.



به نظر مشهور فقیهان امامی، به پشتوانه حدیث‌های نقل شده از امامان:
[۱۰۳] الکافی، کلینی، ج۳، ص۳۰۲.
[۱۰۴] الکافی، کلینی، ج۳، ص۳۰۳.
[۱۰۵] من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج۱، ص۲۸۹.
اذان از ۱۸ جمله تشکیل شده است: الله اکبر (۴بار)، اشهد ان لا اله الا الله (۲ بار)، اشهد ان محمدا رسول الله (۲بار)، حی علی الصلاة (۲بار)، حی علی الفلاح (۲بار) حی علی خیرالعمل (۲بار)، الله اکبر (۲بار)، لا اله الا الله (۲بار). حنفیان
[۱۱۰] المبسوط، طوسی، ج۱، ص۱۲۸.
و حنبلیان
[۱۱۱] المغنی، عبدالله بن قدامه، ج۱، ص۴۱۶.
[۱۱۲] المغنی، عبدالله بن قدامه، ج۱، ص۴۱۷.
به پشتوانه حدیث عبدالله بن زید
[۱۱۳] سنن ابن ماجه، ج۱، ص۲۲۲.
با حذف دو «حی علی خیر العمل» و یک «لا اله الا الله» از انتهای اذان، آن را دارای ۱۵ جمله
می‌دانند. شافعیان به پشتوانه حدیث ابومحذوره
[۱۱۴] سنن ابی داود، سجستانی، ج۱، ص۱۲۱.
اذان را دارای ۱۹ جمله دانسته‌اند؛ بدین ترتیب که پس از گفتن دو بار اشهد ان لا اله الا الله و دو بار اشهد ان محمدا رسول الله به صورت آهسته، تکرار هر یک از این دو جمله را دو بار با صدای بلند (ترجیع) واجب شمرده‌اند.
[۱۱۷] مختصر المزنی، المزنی، ص۱۲.
[۱۱۹] صحیح مسلم، نووی، ج۴، ص۸۱.
مالکیان نیز به وجوب ترجیع باور دارند؛ ولی از آن جا که در آغاز اذان تنها دو بار الله اکبر می‌گویند، آن را شامل ۱۷ جمله می‌دانند.
[۱۲۰] المدونة الکبری مالك بن أنس، ج۱، ص۵۷.
بر پایه برخی روایت‌های ابومحذوره نیز الله اکبر در ابتدای اذان دو بار گفته می‌شود.
[۱۲۲] صحیح مسلم، ج۲، ص۳.

فقیهان امامی به پشتوانه روایات،
[۱۲۳] الکافی، کلینی، ج۳، ص۳۰۳.
اقامه را دارای ۱۷جمله دانسته‌اند. تنها تفاوت آن با اذان، حذف دو تکبیر از اول و یک تهلیل (لا اله الا الله) از پایان و افزوده شدن دو بار «قد قامت الصلاة» پس از «حی علی خیر العمل» است.شافعیانو حنبلیان
[۱۳۳] المغنی، عبدالله بن قدامه، ج۱، ص۴۱۸.
[۱۳۴] کشاف القناع، منصور البهوتي، ج۱، ص۲۷۸.
به پشتوانه حدیث‌های نقل شده از صحابه
[۱۳۵] سنن ابی داود، سجستانی، ج۱، ص۱۲۵.
[۱۳۶] سنن ابی داود، سجستانی، ج۱، ص۱۲۹.
[۱۳۷] سنن الترمذی، الترمذي، ج۱، ص۱۲۲.
اقامه را شامل ۱۱ جمله دانسته‌اند. یعنی جز تکبیر اول و تکبیر آخر (قبل از لا اله الا الله) و ذکر «قد قامت الصلاة» که دو بار گفته می‌شوند، دیگر ذکرها یک بار گفته می‌شوند. مالکیان به پشتوانه حدیثی نبوی که همه ذکرهای اقامه را به جز دو تکبیر اول و آخر، فرد دانسته،
[۱۳۸] صحیح البخاری، ج۱، ص۱۵۰.
آن را دارای ۱۰ جمله می‌شمارند.
[۱۳۹] المدونة الکبری، مالك بن انس، ج۱، ص۵۸.
[۱۴۰] بدایة المجتهد، ابن رشد القرطبي، ج۱، ص۹۲.
حنفیان به پشتوانه روایت ابومحذوره،
[۱۴۱] سنن ابی داود، سجستانی، ج۱، ص۱۲۲.
ذکرهای اقامه را همان ذکرهای اذان همراه دو بار «قد قامت الصلاة» یعنی ۱۷ جمله دانسته‌اند.

۶.۱ - کاربرد حی علی خیرالعمل

کاربرد جمله «حی علی خیر العمل» در اذان از ویژگی‌های مذهب تشیع و شعار آن است.
[۱۴۵] دعائم الاسلام، النعمان المغربي، ج۱، ص۱۴۳.
بر پایه منابع شیعی، این جمله در دوران پیامبر گرامی صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و در زمان خلافت ابوبکر و آغاز خلافت عمر، جزئی از اذان بوده است. عمر با این پندار که این جمله مردم را از رفتن به جهاد بازمی دارد، دستورحذف آن را داد
[۱۴۶] علل الشرایع، شیخ صدوق، ج۲، ص۳۶۷.
و عموم اهل سنت آن را در اذان ذکر نمی‌کنند. پشتوانه فقیهان شیعه، حدیث‌های اذانند که به این جمله تصریح کرده‌اند. برخی بزرگان اهل سنت مانند شافعی (در یکی از سخنانش) گفتن «الصلاة خیر من النوم» را پس از «حی علی الفلاح» مکروه می‌دانند
[۱۵۱] الام، ج۱، ص۱۰۴.
[۱۵۲] مختصر المزنی، المزی، ص۱۲.
[۱۵۴] سنن الترمذی، الترمذی، ج۱، ص۱۲۷.
اما عموم اهل سنت به پشتوانه روایت‌هایی مانند روایت ابومحذوره
[۱۵۵] سنن ابی داود، سجستانی، ج۱، ص۱۲۱.
[۱۵۶] سنن ابی داود، سجستانی، ج۱، ص۱۲۳.
آن را در اذان دو بار تکرار می‌کنند
[۱۵۸] المدونة الکبری، مالك بن أنس، ج۱، ص۵۷.
[۱۶۰] المبسوط، طوسی، ج۱، ص۱۳۱.
[۱۶۱] المغنی، عبدالله بن قدامه، ج۱، ص۴۲۰.
که اصطلاحا تثویب نامیده می‌شود. (← تثویب) این کار در فقه امامی بدعت شمرده شده است.
[۱۶۳] الدروس، الشهيد الاول، ج۱، ص۱۶۲.
«شهادت ثالثه» یعنی عبارت «اشهد ان علیا ولی الله» از دیر باز در اذان و اقامه شیعیان یاد می‌شده؛ اما در منابع فقهی و حدیثی شیعه، بخشی از اذان و اقامه تلقی نشده است.
[۱۶۵] المبسوط، طوسی، ج۱، ص۹۹.
[۱۶۶] الاستبصار، الطوسی، ج۱، ص۳۰۵.
[۱۶۷] الاستبصار، الطوسی، ج۱، ص۳۰۶.
[۱۶۸] الدروس، الشهيد الاول، ج۱، ص۱۶۲.
حتی فقیهان شیعه ذکر آن را به قصد جزئی از اذان صحیح ندانسته و تنها به قصد تبرک، گفتن آن را مستحب شمرده‌اند.


اذان از لحاظ قصد گوینده آن، گونه‌هایی دارد: ۱. اذان به قصد اعلان فرا رسیدن وقت.
[۱۷۱] مسند احمد، احمد حنبل، ج۳، ص۳۰۵.
[۱۷۲] الکافی، کلینی، ج۳، ص۳۰۶.
[۱۷۳] من لایحضره الفقیه، الشیخ الصدوق، ج۱، ص۱۹۵.
۲. اذان گفتن به قصد آغاز نماز که اگر با قصد اعلان وقت همراه باشد، پاداش هر دو کار را دارد. ۳. اذان پیش از وقت به قصد آماده سازی مردم برای نماز، نه برای اعلان وقت.
[۱۷۷] المغنی، لابن قدامه، ج۱، ص۴۲۱.
۴. اذان بی موقع به قصد اعلان رخدادی مهم یا گرد آوردن مردم به سببی خاص.
[۱۷۸] الفقه علی المذاهب الاربعه، عبدالرحمن الجزيري، ج۱، ص۳۲۵.
۵. اذان به قصد تبرک؛ مانند اذان گفتن پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در گوش راست امام حسین به پشتوانه روایات.
[۱۷۹] المستدرک، الحاكم النيشابوري، ج۳، ص۱۷۹.
۶. اذان هنگام ترس به قصد رهایی از مایه هراس.۷. اذان برای زدودن بد خلقی و پرورش اخلاق خوش.۸. اذان گفتن پشت سر مسافر.
[۱۸۵] مواهب الجلیل، الحطاب الرعيني، ج۲، ص۸۵.
۹. اذان خواندن در خانه به قصد دور کردن شیطان و برای تربیت فرزندان.
[۱۸۶] الکافی، کلینی، ج۳، ص۳۰۸.
[۱۸۷] بحار الانوار، علامه مجلسی، ج۸۱، ص۱۶۳.
گفتنی است که اذان پیش از ورود به وقت برای آمادگی، ویژه نماز صبح است. شماری از فقیهان امامی به جواز و شماری دیگر به عدم جواز اذان پیش از فرارسیدن وقت نماز صبح باور دارند. از اهل سنت نیز شافعیان،
[۱۹۵] المجموع، النووي، ج۳، ص۴۴.
[۱۹۶] المجموع، النووي، ج۳، ص۴۵.
مالکیان و حنبلیان
[۱۹۹] المغنی، لابن قدامه، ج۱، ص۴۲۱.
به جواز و بیشتر فقیهان حنفی به جایز نبودن این اذان اعتقاد دارند. پشتوانه باور به جواز، روایت‌هایی از پیامبر و امامان: و حکمت آن، بیدار شدن و آمادگی برای اقامه نماز صبح یا خودداری از خوردن و آشامیدن برای روزه داران به شمار رفته است.
[۲۰۵] المغنی، لابن قدامه، ج۱، ص۴۲۲.
پشتوانه باور به عدم جواز نیز روایت نقل شده از پیامبر گرامی صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در نهی بلال از اذان گفتن پیش از فجر صادق است.
[۲۰۷] سنن ابی داود، سجستانی، ج۱، ص۱۳۰.



پاره‌ای احکام جزئی برای اذان و اقامه در منابع فقهی مطرح شده‌اند. فقیهان امامیو اهل سنت به پشتوانه روایات
[۲۱۲] سنن الترمذی، الترمدی، ج۱، ص۱۲۵.
[۲۱۳] سنن الترمذی، الترمدی، ج۱، ص۱۲۶.
[۲۱۴] الکافی، کلینی، ج۳، ص۳۰۶.
[۲۱۵] المستدرک، الحاكم النيشابوري، ج۱، ص۲۰۴.
باور دارند که اذان به صورت ترسل و ترتیل (با تانی و طمانینه) و اقامه به صورت اجداد (به سرعت) خوانده شود. به پشتوانه روایات،
[۲۱۶] المصنف، عبدالرزاق الصنعاني، ج۳، ص۱۲۷.
[۲۱۷] من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج۱، ص۲۹۸.
اذان و اقامه گفتن زن برای نماز گزاران مرد جایز نیست.مالکیان
[۲۱۹] المدونة الکبری، مالك بن أنس، ج۱، ص۶۲.

برخی از شافعیانبرخلاف سایر مذاهب اسلامی اجرت گرفتن برای اذان را جایز شمرده‌اند. جز فقیهان مالکی،
[۲۲۵] المدونة الکبری، مالك بن أنس، ج۱، ص۵۹.
[۲۲۶] مواهب الجلیل، الحطاب الرعيني، ج۲، ص۸۸.
فقیهان دیگر مذاهب اسلامی
[۲۲۷] بدائع الصنائع، علاء الدين الكاساني، ج۱، ص۱۵۰.
اذان فرد نابالغ را صحیح دانسته‌اند. اسلام و عقل نیز از شرایط فقهی صحت اذانند.
[۲۳۰] المغنی، عبدالله بن قدامه، ج۱، ص۴۲۵.
[۲۳۲] منتهی المطلب، ج۴، ص۳۹۴.

برخی عدالت را نیز از شرایط صحت اذان برشمرده‌اند.
[۲۳۳] المغنی، عبدالله بن قدامه، ج۱، ص۴۲۵.
فقیهان همه مذاهب اسلامی به پشتوانه روایات،
[۲۳۴] صحیح البخاری، البخاری، ج۱، ص۱۵۲.
[۲۳۵] صحیح مسلم، مسلم، ج۲، ص۴.
[۲۳۶] من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج۱، ص۲۸.
به استحباب حکایت اذان (تکرار جمله‌های مؤذن) برای شنونده آن باور دارند.
[۲۳۹] المغنی، عبدالله بن قدامه، ج۱، ص۴۴۰.
همچنین مستحب است گوینده اذان و اقامه، میان آن دو بنشیند یا با قدری سکوت و مانند آن، میان این دو فاصله اندازد.
[۲۴۰] المغنی، عبدالله بن قدامه، ج۱، ص۴۲۴.
مستحب است مؤذن با وضو
[۲۴۲] المغنی، عبدالله بن قدامه، ج۱، ص۴۲۴.
و رو به قبله اذان گوید و دارای صدای نیکو و بلند
[۲۴۴] المغنی، عبدالله بن قدامه، ج۱، ص۴۲۶.
باشد.
فقیهان امامی اذان و اقامه را تنها برای نمازهای واجب روزانه مستحب دانسته، بر آنند که در دیگر نمازهای واجب مانند نماز آیات و نماز میت و نیز نمازهای مستحب همچون نمازهای طلب باران، عید فطر و عید قربان، به پشتوانه حدیثی از امام صادق علیه‌السّلاممستحب است سه بار «الصلاة» گفته شود. اهل سنت نیز به پشتوانه روایت‌هایی
[۲۵۱] السنن الکبری، البیهقی، ج۳، ص۳۴۷.
استحباب اذان و اقامه را ویژه نمازهای واجب روزانه دانسته‌اند. بیشتر مالکیان
[۲۵۲] مواهب الجلیل، الحطاب الرعيني، ج۲، ص۵۷۰.
و حنفیان
[۲۵۳] البحر الرائق، ابونجيم المصري، ج۲، ص۲۹۱.
[۲۵۴] الدر المختار، الحصكفي، ج۲، ص۱۹۷.
در نماز کسوف، عبارت «الصلاة جامعة» را جایگزین اذان و اقامه دانسته‌اند.
حنبلیان
[۲۵۵] کشاف القناع، البهوتي ، ج۱، ص۲۷۴.
همین عبارت یا «الصلاة» را افزون بر نماز کسوف، برای نمازهای عید فطر، عید قربان و نماز باران بر زبان می‌رانند. شافعیانافزون بر این‌ها برای نماز تراویح نیز همین عبارت را ندا می‌دهند
طهارت از حدث (وضو داشتن)، موالات (پیاپی گفتن جمله‌ها)، رو به قبله بودن، قیام و استقرار، از شرایط صحت اذان نیستند، بلکه شرط کمال آنند. همه این‌ها در اقامه، شرط صحت هستند. به نظر فقیهان مالکی و حنبلی، در اذان و اقامه، نیت نیز شرط است.
[۲۶۱] مواهب الجلیل، الحطاب الرعيني، ج۲، ص۷۳.
اما به نظر برگزیده فقیهان شافعی و عموم فقیهان حنفی، نیت در اذان و اقامه شرط نیست.
[۲۶۳] مغنی المحتاج، محمد الشربيني، ج۱، ص۱۳۷.
[۲۶۴] حاشیة رد المحتار، بن عابدين، ج۱، ص۴۲۴.
[۲۶۵] حاشیة رد المحتار، بن عابدين، ج۱، ص۴۲۵.

به نظر فقیهان امامی، حنبلی
[۲۷۰] کشاف القناع، البهوتي، ج۲، ص۵۷۶.
[۲۷۱] کشاف القناع، البهوتي، ج۲، ص۵۷۷.
و حنفی و نظر برگزیده فقیهان شافعی به پشتوانه روایات
[۲۷۷] صحیح مسلم، مسلم، ج۴، ص۴۱.
[۲۷۸] صحیح مسلم، مسلم، ج۴، ص۴۲.
[۲۷۹] سنن ابی داود، سجستانی، ج۱، ص۴۲۷.
[۲۸۰] الکافی، کلینی، ج۴، ص۴۶۲.
[۲۸۱] الکافی، کلینی، ج۴، ص۴۶۸.
مستحب است نماز ظهر و عصر روز عرفه در سرزمین عرفات و همچنین نماز مغرب و عشا در شب عید قربان در مزدلفه، به صورت جمع (بی فاصله) با یک اذان و دو اقامه برگزار شوند. اما عموم فقیهان مالکی به دو اذان و دو اقامه، برای هر نماز یک اذان و یک اقامه، باور دارند.
[۲۸۲] المدونة الکبری، مالك بن أنس، ج۱، ص۴۱۲.




اذان و اقامه برای نمازهای پنج‌گانه – ادا باشد یا قضا، در حضر باشد یا در سفر، در سلامتی باشد یا در بیماری، برای کسی که نماز جماعت می‌خواند یا فرادا، برای مردان و زنان – بدون اشکال مستحب مؤکد است، حتی بعضی (از فقها) آن دو را واجب دانسته‌اند و اقوی آن است که آن دو درهرحال؛ مستحب می‌باشند هرچند ترک اذان و اقامه موجب محرومیّت از ثواب فراوانی است.

۹.۱ - ساقط شدن اذان نماز عصر و نماز عشا

اذان نماز عصر و نماز عشا اگر با نماز ظهر و مغرب به‌صورت جمع (با هم) خوانده شوند ساقط می‌شود. و فرقی بین مواردی که جمع‌کردن آن‌ها مستحب است مثل نماز عصر روز جمعه و نماز عصر روز عرفه و نماز عشای شب عید قربان در مشعرالحرام - چون در این سه جا مستحب است بین دو نماز مذکور جمع شود - و بین غیر این موارد نیست.

۹.۱.۱ - چگونگی تحقق جدا خواندن دو نماز

جدا خواندن دو نماز – که مقابل جمع نمودن آن‌ها است – با فاصله زمانی بین آن‌ها و بنابر اقوی با خواندن نافله یومیه بین آن‌ها تحقق پیدا می‌کند، بنابراین با خواندن نافله نماز عصر بین ظهر و عصر و نافله مغرب بین نماز مغرب و عشا، جدا شدنی که موجب ساقط نشدن اذان است تحقق پیدا می‌کند.

۹.۱.۲ - عزیمت بودن سقوط اذان هنگام جمع خواندن

و بنابر اقوی سقوط اذان در حال جمع در نماز عصر روز عرفه و نماز عشای شب عید در مشعرالحرام «عزیمت» است؛ یعنی گفتن اذان مشروع نیست پس گفتن آن به‌قصد مشروعیت، حرام می‌باشد و بنابر احتیاط (واجب) در هر موردی که نمازها جمع خوانده می‌شوند باید اذان ترک شود.

۹.۲ - موارد ساقط شدن اذان و اقامه

اذان و اقامه در مواردی ساقط می‌شوند: از آن جمله:
۱- کسی که به نماز جماعتی برسد که برای آن، اذان و اقامه گفته‌اند، گرچه این شخص اذان و اقامه‌شان را نشنیده و وقت گفتن آن‌ها حاضر نبوده است.
۲- کسی که در مسجدی نماز بخواند که در آن مسجد نماز جماعت، خوانده شده و هنوز جماعت، متفرّق نشده است؛ خواه به‌قصد نماز جماعت آمده باشد یا نه و خواه امام جماعت شود یا ماموم و یا فرادا بخواند؛ بنابراین اگر جماعت، متفرّق شده یا از نماز و تعقیبات آن اعراض کرده (فارغ شده) باشند – هرچند که هنوز در آنجا باشند - اذان‌ و اقامه از او ساقط نمی‌شود. چنان که اگر جماعت قبلی بدون اذان و اقامه برگزار شده باشد – و لو به این جهت که اذان و اقامه دیگری را شنیده و به آن اکتفا کرده باشند - اذان و اقامه (از این شخص تازه‌وارد) ساقط نمی‌شود. و همچنین اذان و اقامه از این شخص درصورتی‌که نماز جماعت از جهت آن‌که امام جماعت عادل نبوده و مامومین هم آن را می‌دانسته‌اند و یا به جهت دیگری باطل باشد، ساقط نمی‌شود. و همچنین درصورتی‌که جای نماز جماعت با جای خواندن نماز این شخص، عرفاً یکی نباشد اذان و اقامه ساقط نمی‌شود، مثل اینکه یکی داخل مسجد باشد و دیگری پشت‌بام آن، یا یکی خیلی از جای دیگری دور باشد. و آیا این حکم، اختصاص به مسجد دارد یا در غیر مسجد هم جریان دارد؟ مورد اشکال است، بنابراین احتیاط (واجب) این است که درهرحال، چه در مسجد و چه در غیر آن (با شرایط مذکور)، اذان و اقامه گفته نشود، بلکه بعید نیست که حکم سقوط، اختصاص به مسجد نداشته باشد و همچنین باید در جایی که نماز این شخص و جماعت، هر دوشان ادایی نباشد به اینکه یکی یا هر دوی آن‌ها نماز قضا باشد – چه از خود یا از دیگری، تبرعاً یا استیجاری – احتیاط ترک نشود (اذان و اقامه گفته نشود). و همچنین است (که باید احتیاط ترک نشود) در جایی که دو نماز وقتشان یکی نباشد، مثل اینکه نماز جماعتی که قبلاً خوانده شده نماز عصر بوده و این شخص می‌خواهد نماز مغرب بخواند. و در اینگونه موارد مشکل، اگر اذان و اقامه را به قصد رجاء بگوید اشکالی ندارد.

۹.۳ - بدعت و حرام بودن اذان‌ دوم در روز جمعه

اذان دوم در روز جمعه بدعت و حرام است، و آن اذانی است که مخالفین بعد از اذانی که وظیفه است می‌گویند، و گاهی به آن، اذان سوم گفته می‌شود و شاید به این حساب باشد که نسبت به اذان و اقامه سوم است، یا سومین اذان نسبت به اذان‌ اعلام‌ و اذان نماز است، یا سومین اذان به اعتبار اذان صبح و ظهر است. و ظاهر این است که آن، غیر اذان عصر است.

۹.۴ - ساقط شدن اذان‌ و اقامه با پخش زنده

اذان‌ و اقامه ساقط می‌شوند اگر از مثل رادیو بشنود به شرطی که به طور مستقیم پخش شوند. و اگر از ضبط‌صوت‌ها پخش شوند به شنیدن آن‌ها ساقط نمی‌شوند.

۹.۵ - استحباب اذان گفتن در گوش مولود

مستحب است گفتن اذان‌ در گوش راست و اقامه در گوش چپ او (مولود).

۹.۶ - نمازهایی که اذان و اقامه ندارد

۱- در نماز میّت اذان‌ و اقامه نیست.
۲- در نماز عید فطر و عید قربان‌، اذان‌ و اقامه نیست. البته مستحب است که مؤذن سه مرتبه بگوید: «الصلاة».
۳- نماز استسقاء، اذان‌ و اقامه ندارد، بلکه مؤذّن عوض آن‌ها سه مرتبه «الصلاة» می‌گوید.


الاستبصار: الطوسی (م. ۴۶۰ق.) ، به کوشش موسوی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۳ش؛ الاستذکار: ابن عبدالبر (م. ۴۶۳ق.) ، به کوشش سالم محمد و محمد علی، دار الکتب العلمیه، ۲۰۰۰م؛ الاعتصام: الشاطبی (م. ۷۹۰ق.) ، به کوشش عبدالرزاق، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۱۷ق؛ الافصاح فی الامامه: المفید (م. ۴۱۳ق.) ، قم، البعثه، ۱۴۱۴ق؛ الام: الشافعی (م ۲۰۴ق.) ، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۳ق؛ بحار الانوار: المجلسی (م. ۱۱۱۰ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق؛ البحر الرائق: ابونجیم المصری (م. ۹۷۰ق.) ، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق؛ بدائع الصنائع: علاء الدین الکاسانی (م. ۵۸۷ق.) ، پاکستان، المکتبة الحبیبیه، ۱۴۰۹ق؛ بدایة المجتهد: ابن رشد القرطبی (م. ۵۹۵ق.) ، به کوشش العطار، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق؛ البیان: الشهید الاول (م. ۷۸۶ق.) ، قم، مجمع الذخائر الاسلامیه؛ تاریخ المدینة المنوره: ابن شبه (م. ۲۶۲ق.) ، به کوشش شلتوت، قم، دار الفکر، ۱۴۱۰ق؛ تاریخ خلیفه: خلیفة بن خیاط (م. ۲۴۰ق.) ، به کوشش سهیل زکار، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق؛ تحریر الاحکام الشرعیه: العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق.) ، به کوشش بهادری، قم، مؤسسة الامام الصادق۷، ۱۴۲۰ق؛ تحفة الاحوذی: المبارک فوری (م. ۱۳۵۳ق.) ، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۰ق؛ تحفة الفقهاء: علاء الدین السمرقندی (م. ۵۳۵/۵۳۹ق.) ، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق؛ تذکرة الفقهاء: العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق.) ، قم، آل البیت: ، ۱۴۱۴ق؛ تفسیر قرطبی (الجامع لاحکام القرآن): القرطبی (م. ۶۷۱ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق؛ تلخیص الحبیر: ابن حجر العسقلانی (م. ۸۵۲ق.) ، دار الفکر؛ تهذیب الاحکام: الطوسی (م. ۴۶۰ق.) ، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش؛ جامع البیان: الطبری (م. ۳۱۰ق.) ، به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق؛ جواهر الکلام: النجفی (م. ۱۲۶۶ق.) ، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ حاشیة الدسوقی: الدسوقی (م. ۱۲۳۰ق.) ، احیاء الکتب العربیه؛ حاشیة رد المحتار: ابن عابدین (م. ۱۲۵۲ق.) ، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق؛ الحدائق الناضره: یوسف البحرانی (م. ۱۱۸۶ق.) ، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، ۱۳۶۳ش؛ الخلاف: الطوسی (م. ۴۶۰ق.) ، به کوشش خراسانی و دیگران، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۷ق؛ الدر المختار: الحصکفی (م. ۱۰۸۸ق.) ، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق؛ الدروس الشرعیه: الشهید الاول (م. ۷۸۶ق.) ، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۲ق؛ دعائم الاسلام: النعمان المغربی (م. ۳۶۳ق.) ، به کوشش فیضی، قاهره، دار المعارف، ۱۳۸۳ق؛ ذکری: الشهید الاول (م. ۷۸۶ق.) ، قم، آل البیت: ، ۱۴۱۹ق؛ رسائل المرتضی: السید المرتضی (م. ۴۳۶ق.) ، به کوشش حسینی و رجایی، قم، دار القرآن، ۱۴۰۵ق؛ السرائر: ابن ادریس (م. ۵۹۸ق.) ، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۱ق؛ سنن ابن ماجه: ابن ماجه (م. ۲۷۵ق.) ، به کوشش محمد فؤاد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۹۵ق؛ سنن ابی داود: السجستانی (م. ۲۷۵ق.) ، به کوشش سعید اللحام، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۰ق؛ سنن الترمذی: الترمذی (م. ۲۷۹ق.) ، به کوشش عبدالوهاب، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۲ق؛ السنن الکبری: البیهقی (م. ۴۵۸ق.) ، بیروت، دار الفکر؛ سنن النسائی: النسائی (م. ۳۰۳ق.) ، به کوشش عبدالغفار، سید کسروی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۱ق؛ شرح منتهی الارادات: منصور البهوتی (م. ۱۰۵۱ق.) ، بیروت، عالم الکتب، ۱۹۹۶ق؛ الصحاح: الجوهری (م. ۳۹۳ق.) ، به کوشش العطار، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۴۰۷ق؛ صحیح البخاری: البخاری (م. ۲۵۶ق.) ، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۱ق؛ صحیح مسلم بشرح النووی: النووی (م. ۶۷۶ق.) ، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۷ق؛ صحیح مسلم: مسلم (م. ۲۶۱ق.) ، بیروت، دار الفکر؛ الصحیح من سیرة النبی۹: جعفر مرتضی العاملی، بیروت، دار السیره، ۱۴۱۴ق؛ علل الشرایع: الصدوق (م. ۳۸۱ق.) ، به کوشش بحر العلوم، نجف، المکتبة الحیدریه، ۱۳۸۵ق؛ العین: خلیل (م. ۱۷۵ق.) ، به کوشش المخزومی و السامرائی، دار الهجره، ۱۴۰۹ق؛ غریب القرآن الکریم: الطریحی (م. ۱۰۸۵ق.) ، به کوشش محمد کاظم، قم، زاهدی؛ فتح العزیز: عبدالکریم بن محمد الرافعی (م. ۶۲۳ق.) ، دار الفکر؛ الفقه علی المذاهب الاربعه: عبدالرحمن الجزیری (م. ۱۳۶۰ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۶ق؛ الکافی فی الفقه: ابوالصلاح الحلبی (م. ۴۴۷ق.) ، به کوشش استادی، اصفهان، مکتبة امیر المؤمنین۷، ۱۴۰۳ق؛ الکافی: الکلینی (م. ۳۲۹ق.) ، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش؛ الکامل فی التاریخ: ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م. ۶۳۰ق.) ، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق؛ کشاف القناع: منصور البهوتی (م. ۱۰۵۱ق.) ، به کوشش محمد حسن، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق؛ لسان العرب: ابن منظور (م. ۷۱۱ق.) ، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق؛ المبسوط فی فقه الامامیه: الطوسی (م. ۴۶۰ق.) ، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه؛ المبسوط: السرخسی (م. ۴۸۳ق.) ، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق؛ المجموع شرح المهذب: النووی (م. ۶۷۶ق.) ، دار الفکر؛ مختصر المزنی: المزنی (م. ۲۶۳ق.) ، بیروت، دار المعرفه؛ المدونة الکبری: مالک بن انس (م. ۱۷۹ق.) ، مصر، مطبعة السعاده؛ مسائل الناصریات: السید المرتضی (م. ۴۳۶ق.) ، تهران، رابطة الثقافة و العلاقات الاسلامیه، ۱۴۱۷ق؛ المستدرک علی الصحیحین: الحاکم النیشابوری (م. ۴۰۵ق.) ، به کوشش مرعشلی، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق؛ مستند الشیعه: احمد النراقی (م. ۱۲۴۵ق.) ، قم، آل البیت: ، ۱۴۱۵ق؛ مسند احمد: احمد بن حنبل (م. ۲۴۱ق.) ، بیروت، دار صادر؛ المصنف: عبدالرزاق الصنعانی (م. ۲۱۱ق.) ، به کوشش حبیب الرحمن، المجلس العلمی؛ المعتبر: المحقق الحلی (م. ۶۷۶ق.) ، مؤسسه سید الشهداء، ۱۳۶۳ش؛ المعجم الکبیر: الطبرانی (م. ۳۶۰ق.) ، به کوشش حمدی عبدالمجید، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق؛ معجم مقاییس اللغه: ابن فارس (م. ۳۹۵ق.) ، به کوشش عبدالسلام، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۰۴ق؛ مغنی المحتاج: محمد الشربینی (م. ۹۷۷ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۷۷ق؛ المغنی: عبدالله بن قدامه (م. ۶۲۰ق.) ، بیروت، دار الکتب العلمیه؛ مفتاح الکرامه: سید محمد جواد العاملی (م. ۱۲۲۶ق.) ، به کوشش خالصی، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۹ق؛ المقنعه: المفید (م. ۴۱۳ق.) ، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۰ق؛ من لا یحضره الفقیه: الصدوق (م. ۳۸۱ق.) ، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ق؛ مناقب آل ابی طالب: ابن شهر آشوب (م. ۵۸۸ق.) ، به کوشش گروهی از استادان، نجف، المکتبة الحیدریه، ۱۳۷۶ق؛ منتهی المطلب: العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق.) ، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۴۱۲ق؛ مواهب الجلیل: الحطاب الرعینی (م. ۹۵۴ق.) ، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق؛ موسوعة التاریخ الاسلامی: محمد هادی یوسفی غروی، قم، مجمع الفکر الاسلامی، ۱۴۱۷ق؛ الموطا: مالک بن انس (م. ۱۷۹ق.) ، به کوشش محمد فؤاد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۶ق؛ نصب الرایه: الزیلعی (م. ۷۶۲ق.) ، به کوشش ایمن صالح، قاهره، دار الحدیث، ۱۴۱۵ق؛ نهایة الاحکام: العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق.) ، به کوشش رجایی، قم، اسماعیلیان، ۱۴۱۰ق؛ وسائل الشیعه: الحر العاملی (م. ۱۱۰۴ق.) ، قم، آل البیت: ، ۱۴۱۲ق.


۱. العین، خلیل، ج۸، ص۲۰۰.    
۲. معجم مقاییس اللغه، ابن فارس، ج۱، ص۷۷.    
۳. الصحاح، الجوهری، ج۵، ص۲۰۶۸.    
۴. . لسان العرب، ابن منظور، ج۱۳، ص۹.    
۵. حج/سوره۲۲، آیه۲۷.    
۶. توبه/سوره۹، آیه۳.    
۷. . جامع البیان، الطبری ج۱۷، ص۱۹۰.
۸. تفسیر قرطبی، القرطبی ج۱۲، ص۳۸.    
۹. غریب القرآن، الطریحی، ص۵۲۹.    
۱۰. الصحاح، الجوهری، ج۵، ص۲۰۱۷،    
۱۱. ذکری، شهید اول، ج۳، ص۱۹۷.    
۱۲. مغنی المحتاج، محمد الشربيني، ج۱، ص۱۳۳.
۱۳. جواهر الکلام، النجفی، ج۹، ص۲.    
۱۴. المغنی، عبدالله بن قدامه، ج۱، ص۴۲۷.
۱۵. المجموع، النووی، ج۳، ص۸۱.
۱۶. المجموع، النووی، ج۳، ص۸۲.
۱۷. جواهر الکلام، النجفی، ج۹، ص۱۳۳.    
۱۸. صحیح مسلم، ج۲، ص۵.
۱۹. سنن ابن ماجه، ج۱، ص۲۴۰.    
۲۰. من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج۱، ص۲۹۲.    
۲۱. من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج۱، ص۲۹۳.    
۲۲. خمینی، روح‌الله، آداب الصلاة، ص۱۲۱-۱۲۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۲۳. خمینی، روح‌الله، سرّ الصلاة، ص۶۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۲۴. خمینی، روح‌الله، سرّ الصلاة، ص۶۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۲۵. خمینی، روح‌الله، سرّ الصلاة، ص۶۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۲۶. خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۱، ص۳۲۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.
۲۷. صحیح مسلم، ج۲، ص۵.
۲۸. صحیح مسلم، ج۲، ص۶.
۲۹. سنن ابن ماجه، ج۱، ص۲۴۰.
۳۰. من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج۱، ص۲۹۲.
۳۱. من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج۱، ص۲۹۳.
۳۲. صحیح البخاری، ج۱، ص۱۵۰.
۳۳. صحیح مسلم، ج۲، ص۲.
۳۴. تاریخ المدینه، ابن شبّه، ج۳، ص۸۶۷.    
۳۵. تاریخ خلیفه، خلیفة بن خیاط، ص۳۰.    
۳۶. الکامل، ابن اثير علي بن محمد الجزري، ج۳، ص۱۳۷.
۳۷. مسند احمد، ج۴، ص۴۲.
۳۸. سنن ابن ماجه، ج۱، ص۲۳۳.
۳۹. الکافی، کلینی، ج۳، ص۴۸۲.
۴۰. المستدرک، الحاكم النيشابوري، ج۲، ص۱۷۱.
۴۱. الاعتصام، الشاطبي، ص۳۱.
۴۲. الاعتصام، الشاطبي، ص۴۸.
۴۳. دعائم الاسلام، النعمان المغربی، ج۱، ص۱۴۲.    
۴۴. بحار الانوار، علامه مجلسی، ج۸۱، ص۱۲۲.
۴۵. بحار الانوار، علامه مجلسی، ج۸۱، ص۱۲۳.
۴۶. الکافی، شیخ صدوق، ج۳، ص۴۸۲.
۴۷. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۹۵.    
۴۸. نهایة الاحکام، العلامة الحلی، ج۱، ص۴۱۱.    
۴۹. ذکری، شهید اول، ج۳، ص۱۹۵.
۵۰. الکافی، کلینی، ج۳، ص۳۰۲.
۵۱. التهذیب، شیخ طوسی، ج۲، ص۲۷۷.    
۵۲. الصحیح من سیرة النبی، جعفر مرتضي العاملي، ج۴، ص۳۷۳.
۵۳. موسوعة التاریخ الاسلامی، محمد هادی یوسفی غروی، ج۲، ص۴۷.    
۵۴. علل الشرایع، شیخ صدوق، ج۱، ص۲۵۸.    
۵۵. وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج۵، ص۴۱۸.    
۵۶. دعائم الاسلام، النعمان المغربي، ج۱، ص۱۴۵.
۵۷. دعائم الاسلام، النعمان المغربي، ج۱، ص۱۴۶.
۵۸. التهذیب، شیخ طوسی، ج۲، ص۲۸۵.
۵۹. التهذیب، شیخ طوسی، ج۲، ص۲۸۶.
۶۰. منتهی المطلب، علامه حلی ج۴، ص۴۰۸.    
۶۱. منتهی المطلب، علامه حلی ج۴، ص۴۰۹.    
۶۲. جواهر الکلام، النجفی، ج۹، ص۳.    
۶۳. المبسوط، سرخسی، ج۱، ص۱۳۳.
۶۴. المجموع، النووي،ج۳، ص۸۱.
۶۵. المجموع، النووي، ج۳، ص۸۲.
۶۶. منتهی المطلب، العلامة الحلی، ج۴، ص۴۱۰.    
۶۷. السنن الکبری، البیهقی، ج۱، ص۴۰۶.
۶۸. التهذیب، شیخ طوسی، ج۲، ص۲۸۵.    
۶۹. المغنی، عبدالله بن قدامه، ج۱، ص۴۲۷.
۷۰. منتهی المطلب، علامه حلی، ج۴، ص۴۱۰.    
۷۱. فتح العزیز، عبدالکریم بن محمد الرافعی، ج۳، ص۱۳۷.    
۷۲. فتح العزیز، عبدالکریم بن محمد الرافعی، ج۳، ص۱۵۶.    
۷۳. رسائل المرتضی، السید المرتضی، ج۳، ص۲۹.    
۷۴. التهذیب، شیخ طوسی، ج۲، ص۵۰.    
۷۵. الاستبصار، ج۱، ص۲۹۹.
۷۶. المقنعه، شیخ مفید، ص۹۷.    
۷۷. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۹۵.    
۷۸. منتهی المطلب، العلامة الحلی، ج۴، ص۴۱۱.    
۷۹. منتهی المطلب، العلامة الحلی، ج۴، ص۴۱۱.    
۸۰. منتهی المطلب، العلامة الحلی، ج۴، ص۴۱۲.    
۸۱. رسائل المرتضی، السید المرتضی، ج۳، ص۲۹.    
۸۲. المغنی، عبدالله بن قدامه، ج۱، ص۴۲۷.
۸۳. فتح العزیز، عبدالکریم بن محمد الرافعی، ج۳، ص۱۳۸.    
۸۴. المجموع، النووي، ج۳، ص۸۰.
۸۵. المجموع، النووي، ج۳، ص۸۱.
۸۶. المدونة الکبری، مالك بن انس، ج۱، ص۶۱.
۸۷. الموطا، مالك بن انس، ج۱، ص۷۱.
۸۸. سنن النسائی، ج۲، ص۱۰.    
۸۹. المعجم الکبیر، الطبرانی، ج۱۹، ص۲۸۸.    
۹۰. کشاف القناع، منصور البهوتي، ج۱، ص۲۷۳.
۹۱. المغنی، عبدالله بن قدامه، ج۱، ص۴۲۷.
۹۲. المغنی، عبدالله بن قدامه، ج۱، ص۴۲۷.
۹۳. البیان، الشهید الاول، ص۷۱.    
۹۴. نصب الرایه، الزيلعي، ج۱، ص۳۹۰.
۹۵. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۹۸.    
۹۶. الام، الشافعی، ج۱، ص۱۰۶.    
۹۷. المجموع، النووی، ج۳، ص۱۲۱.    
۹۸. المغنی، عبدالله بن قدامه، ج۱، ص۴۲۶.
۹۹. تحفة الاحوذی، المبارک فوری، ج۲، ص۳۸۰.    
۱۰۰. نصب الرایه، الزيلعي، ج۱، ص۳۹۰.
۱۰۱. تلخیص الحبیر، ابن حجر العسقلاني، ج۳، ص۲۰۵.
۱۰۲. مفتاح الکرامه، سيد محمد جواد العاملي، ج۶، ص۵۳۳.
۱۰۳. الکافی، کلینی، ج۳، ص۳۰۲.
۱۰۴. الکافی، کلینی، ج۳، ص۳۰۳.
۱۰۵. من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج۱، ص۲۸۹.
۱۰۶. الاستبصار، الطوسی، ج۱، ص۳۰۶.    
۱۰۷. المقنعه، المفید، ص۱۰۰.    
۱۰۸. الخلاف، الطوسی، ج۱، ص۲۷۸.    
۱۰۹. تذکرة الفقهاء، العلامة الحلی، ج۳، ص۴۱.    
۱۱۰. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۱۲۸.
۱۱۱. المغنی، عبدالله بن قدامه، ج۱، ص۴۱۶.
۱۱۲. المغنی، عبدالله بن قدامه، ج۱، ص۴۱۷.
۱۱۳. سنن ابن ماجه، ج۱، ص۲۲۲.
۱۱۴. سنن ابی داود، سجستانی، ج۱، ص۱۲۱.
۱۱۵. سنن النسائی، النسائی، ج۲، ص۴.    
۱۱۶. سنن النسائی، النسائی، ج۲، ص۵.    
۱۱۷. مختصر المزنی، المزنی، ص۱۲.
۱۱۸. فتح العزیز، عبدالکریم بن محمد الرافعی، ج۳، ص۱۶۷.    
۱۱۹. صحیح مسلم، نووی، ج۴، ص۸۱.
۱۲۰. المدونة الکبری مالك بن أنس، ج۱، ص۵۷.
۱۲۱. الاستذکار، ابن عبدالبر، ج۱، ص۳۶۹.    
۱۲۲. صحیح مسلم، ج۲، ص۳.
۱۲۳. الکافی، کلینی، ج۳، ص۳۰۳.
۱۲۴. الاستبصار، الطوسی، ج۱، ص۳۰۵.    
۱۲۵. الاستبصار، الطوسی، ج۱، ص۳۰۶.    
۱۲۶. التهذیب، الشیخ الطوسی، ج۲، ص۵۹.    
۱۲۷. التهذیب، الشیخ الطوسی، ج۲، ص۶۰.    
۱۲۸. المقنعه، شیخ مفید، ص۱۰۲.    
۱۲۹. الخلاف، الشیخ الطوسی، ج۱، ص۲۷۹.    
۱۳۰. جواهر الکلام، النجفی، ج۹، ص۸۲.    
۱۳۱. الام، الشافعی، ج۱، ص۱۰۴.    
۱۳۲. المجموع، النووی، ج۳، ص۹۰.    
۱۳۳. المغنی، عبدالله بن قدامه، ج۱، ص۴۱۸.
۱۳۴. کشاف القناع، منصور البهوتي، ج۱، ص۲۷۸.
۱۳۵. سنن ابی داود، سجستانی، ج۱، ص۱۲۵.
۱۳۶. سنن ابی داود، سجستانی، ج۱، ص۱۲۹.
۱۳۷. سنن الترمذی، الترمذي، ج۱، ص۱۲۲.
۱۳۸. صحیح البخاری، ج۱، ص۱۵۰.
۱۳۹. المدونة الکبری، مالك بن انس، ج۱، ص۵۸.
۱۴۰. بدایة المجتهد، ابن رشد القرطبي، ج۱، ص۹۲.
۱۴۱. سنن ابی داود، سجستانی، ج۱، ص۱۲۲.
۱۴۲. المبسوط، سرخسی، ج۱، ص۱۲۹.    
۱۴۳. بدائع الصنائع، علاء الدین الکاسانی، ج۱، ص۱۴۷.    
۱۴۴. بدائع الصنائع، علاء الدین الکاسانی، ج۱، ص۱۴۸.    
۱۴۵. دعائم الاسلام، النعمان المغربي، ج۱، ص۱۴۳.
۱۴۶. علل الشرایع، شیخ صدوق، ج۲، ص۳۶۷.
۱۴۷. علل الشرایع، شیخ صدوق، ج۲، ص۳۶۸.    
۱۴۸. من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۲۹۰.    
۱۴۹. الاستبصار، شیخ طوسی، ج۱، ص۳۰۵.    
۱۵۰. الاستبصار، شیخ طوسی، ج۱، ص۳۰۶.    
۱۵۱. الام، ج۱، ص۱۰۴.
۱۵۲. مختصر المزنی، المزی، ص۱۲.
۱۵۳. مختصر المزنی، المزنی، ج۸، ص۱۰۵.    
۱۵۴. سنن الترمذی، الترمذی، ج۱، ص۱۲۷.
۱۵۵. سنن ابی داود، سجستانی، ج۱، ص۱۲۱.
۱۵۶. سنن ابی داود، سجستانی، ج۱، ص۱۲۳.
۱۵۷. سنن النسائی، النسائی، ج۲، ص۷.    
۱۵۸. المدونة الکبری، مالك بن أنس، ج۱، ص۵۷.
۱۵۹. المدونة الکبری، مالک بن أنس، ج۱، ص۱۵۷.    
۱۶۰. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۱۳۱.
۱۶۱. المغنی، عبدالله بن قدامه، ج۱، ص۴۲۰.
۱۶۲. الخلاف، الطوسی، ج۱، ص۲۸۸.    
۱۶۳. الدروس، الشهيد الاول، ج۱، ص۱۶۲.
۱۶۴. من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۲۹۰.    
۱۶۵. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۹۹.
۱۶۶. الاستبصار، الطوسی، ج۱، ص۳۰۵.
۱۶۷. الاستبصار، الطوسی، ج۱، ص۳۰۶.
۱۶۸. الدروس، الشهيد الاول، ج۱، ص۱۶۲.
۱۶۹. الحدائق، یوسف البحرانی، ج۷، ص۴۰۳.    
۱۷۰. مستند الشیعه، احمد النراقی، ج۴، ص۴۸۷.    
۱۷۱. مسند احمد، احمد حنبل، ج۳، ص۳۰۵.
۱۷۲. الکافی، کلینی، ج۳، ص۳۰۶.
۱۷۳. من لایحضره الفقیه، الشیخ الصدوق، ج۱، ص۱۹۵.
۱۷۴. جواهر الکلام، النجفی، ج۹، ص۳.    
۱۷۵. جواهر الکلام، النجفی، ج۹، ص۴.    
۱۷۶. المقنعه، شیخ مفید، ص۹۸.    
۱۷۷. المغنی، لابن قدامه، ج۱، ص۴۲۱.
۱۷۸. الفقه علی المذاهب الاربعه، عبدالرحمن الجزيري، ج۱، ص۳۲۵.
۱۷۹. المستدرک، الحاكم النيشابوري، ج۳، ص۱۷۹.
۱۸۰. المناقب، ابن شهر آشوب، ج۳، ص۱۵۵.    
۱۸۱. ذکری، شهید اول، ج۳، ص۲۳۶.    
۱۸۲. الدروس، شهید اول، ج۱، ص۱۶۵.    
۱۸۳. ذکری، شهید اول، ج۳، ص۲۳۶.    
۱۸۴. الدروس، ج۱، ص۱۶۵.    
۱۸۵. مواهب الجلیل، الحطاب الرعيني، ج۲، ص۸۵.
۱۸۶. الکافی، کلینی، ج۳، ص۳۰۸.
۱۸۷. بحار الانوار، علامه مجلسی، ج۸۱، ص۱۶۳.
۱۸۸. المقنعه، شیخ مفید، ص۹۸.    
۱۸۹. المعتبر، المحقق الحلی، ج۲، ص۱۳۸.    
۱۹۰. تذکرة الفقهاء، العلامة الحلی، ج۳، ص۷۷.    
۱۹۱. تذکرة الفقهاء، العلامة الحلی، ج۳، ص۷۸.    
۱۹۲. مسائل الناصریات، السید المرتضی، ص۱۸۲.    
۱۹۳. السرائر، ابن ادریس، ج۱، ص۲۱۰.    
۱۹۴. السرائر، ابن ادریس، ج۱، ص۲۱۱.    
۱۹۵. المجموع، النووي، ج۳، ص۴۴.
۱۹۶. المجموع، النووي، ج۳، ص۴۵.
۱۹۷. مواهب الجلیل، الحطاب الرعینی، ج۲، ص۸۰-۸۱.    
۱۹۸. مواهب الجلیل، الحطاب الرعینی، ج۲، ص۸۱.    
۱۹۹. المغنی، لابن قدامه، ج۱، ص۴۲۱.
۲۰۰. المبسوط، سرخسی، ج۱، ص۱۳۴.    
۲۰۱. المبسوط، سرخسی، ج۱، ص۱۳۵.    
۲۰۲. بدائع الصنائع، علاء الدین الکاسانی، ج۱، ص۱۵۴.    
۲۰۳. بدائع الصنائع، علاء الدین الکاسانی، ج۱، ص۱۵۵.    
۲۰۴. صحیح البخاری، البخاری، ج۱، ص۱۵۳.    
۲۰۵. المغنی، لابن قدامه، ج۱، ص۴۲۲.
۲۰۶. تذکرة الفقهاء، العلامة الحلی، ج۳، ص۷۸.    
۲۰۷. سنن ابی داود، سجستانی، ج۱، ص۱۳۰.
۲۰۸. منتهی المطلب، العلامة الحلی، ج۴، ص۳۸۹.    
۲۰۹. المبسوط، سرخسی، ج۱، ص۱۳۱.    
۲۱۰. فتح العزیز، عبدالکریم بن محمد الرافعی، ج۳، ص۱۶۴.    
۲۱۱. فتح العزیز، عبدالکریم بن محمد الرافعی، ج۳، ص۱۶۵.    
۲۱۲. سنن الترمذی، الترمدی، ج۱، ص۱۲۵.
۲۱۳. سنن الترمذی، الترمدی، ج۱، ص۱۲۶.
۲۱۴. الکافی، کلینی، ج۳، ص۳۰۶.
۲۱۵. المستدرک، الحاكم النيشابوري، ج۱، ص۲۰۴.
۲۱۶. المصنف، عبدالرزاق الصنعاني، ج۳، ص۱۲۷.
۲۱۷. من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج۱، ص۲۹۸.
۲۱۸. تحریر الاحکام، العلامة الحلی، ج۱، ص۲۲۶.    
۲۱۹. المدونة الکبری، مالك بن أنس، ج۱، ص۶۲.
۲۲۰. حاشیة الدسوقی، الدسوقی، ج۱، ص۱۹۹.    
۲۲۱. الام، شافعی، ج۱، ص۱۰۳.    
۲۲۲. المجموع، النووی، ج۳، ص۱۲۷.    
۲۲۳. الخلاف، شیخ طوسی، ج۱، ص۲۹۰.    
۲۲۴. بدائع الصنائع، علاء الدین الکاسانی، ج۱، ص۱۵۲.    
۲۲۵. المدونة الکبری، مالك بن أنس، ج۱، ص۵۹.
۲۲۶. مواهب الجلیل، الحطاب الرعيني، ج۲، ص۸۸.
۲۲۷. بدائع الصنائع، علاء الدين الكاساني، ج۱، ص۱۵۰.
۲۲۸. المجموع، النووی، ج۳، ص۱۰۰.    
۲۲۹. منتهی المطلب، العلامة الحلی، ج۴، ص۳۹۶.    
۲۳۰. المغنی، عبدالله بن قدامه، ج۱، ص۴۲۵.
۲۳۱. المجموع، النووی، ج۳، ص۹۸.    
۲۳۲. منتهی المطلب، ج۴، ص۳۹۴.
۲۳۳. المغنی، عبدالله بن قدامه، ج۱، ص۴۲۵.
۲۳۴. صحیح البخاری، البخاری، ج۱، ص۱۵۲.
۲۳۵. صحیح مسلم، مسلم، ج۲، ص۴.
۲۳۶. من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج۱، ص۲۸.
۲۳۷. الام، شافعی، ج۱، ص۱۰۸.    
۲۳۸. الخلاف، شیخ طوسی، ج۱، ص۲۸۵.    
۲۳۹. المغنی، عبدالله بن قدامه، ج۱، ص۴۴۰.
۲۴۰. المغنی، عبدالله بن قدامه، ج۱، ص۴۲۴.
۲۴۱. المجموع، النووی، ج۳، ص۱۲۰.    
۲۴۲. المغنی، عبدالله بن قدامه، ج۱، ص۴۲۴.
۲۴۳. بدائع الصنائع، علاء الدین الکاسانی، ج۱، ص۱۴۹.    
۲۴۴. المغنی، عبدالله بن قدامه، ج۱، ص۴۲۶.
۲۴۵. السرائر، ابن ادریس، ج۱، ص۲۱۳.    
۲۴۶. التهذیب، الطوسی، ج۳، ص۲۹۰.    
۲۴۷. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۱۶۹.    
۲۴۸. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۱۷۰.    
۲۴۹. المعتبر، المحقق الحلی، ج۲، ص۳۱۶.    
۲۵۰. المعتبر، المحقق الحلی، ج۲، ص۳۱۷.    
۲۵۱. السنن الکبری، البیهقی، ج۳، ص۳۴۷.
۲۵۲. مواهب الجلیل، الحطاب الرعيني، ج۲، ص۵۷۰.
۲۵۳. البحر الرائق، ابونجيم المصري، ج۲، ص۲۹۱.
۲۵۴. الدر المختار، الحصكفي، ج۲، ص۱۹۷.
۲۵۵. کشاف القناع، البهوتي ، ج۱، ص۲۷۴.
۲۵۶. المجموع، النووی، ج۳، ص۷۷.    
۲۵۷. المقنعه، شیخ مفید، ص۹۸.    
۲۵۸. المقنعه، شیخ مفید، ص۹۹.    
۲۵۹. الکافی، حلبی، ص۱۲۰.    
۲۶۰. الکافی، حلبی، ص۱۲۱.    
۲۶۱. مواهب الجلیل، الحطاب الرعيني، ج۲، ص۷۳.
۲۶۲. شرح منتهی الارادات، منصور البهوتی، ج۱، ص۱۳۶.    
۲۶۳. مغنی المحتاج، محمد الشربيني، ج۱، ص۱۳۷.
۲۶۴. حاشیة رد المحتار، بن عابدين، ج۱، ص۴۲۴.
۲۶۵. حاشیة رد المحتار، بن عابدين، ج۱، ص۴۲۵.
۲۶۶. المقنعه، شیخ مفید، ص۴۰۹.    
۲۶۷. تحریر الاحکام، العلامة الحلی، ج۱، ص۶۰۴.    
۲۶۸. تحریر الاحکام، العلامة الحلی، ج۱، ص۶۰۹.    
۲۶۹. المغنی، لابن قدامه، ج۳، ص۴۲۵.    
۲۷۰. کشاف القناع، البهوتي، ج۲، ص۵۷۶.
۲۷۱. کشاف القناع، البهوتي، ج۲، ص۵۷۷.
۲۷۲. تحفة الفقهاء، علاء الدین السمرقندی، ج۱، ص۴۰۴.    
۲۷۳. تحفة الفقهاء، علاء الدین السمرقندی، ج۱، ص۴۰۶.    
۲۷۴. بدائع الصنائع، علاء الدین الکاسانی، ج۱، ص۱۵۲.    
۲۷۵. الام، شافعی، ج۲، ص۲۳۳.    
۲۷۶. المجموع، النووی، ج۸، ص۹۲.    
۲۷۷. صحیح مسلم، مسلم، ج۴، ص۴۱.
۲۷۸. صحیح مسلم، مسلم، ج۴، ص۴۲.
۲۷۹. سنن ابی داود، سجستانی، ج۱، ص۴۲۷.
۲۸۰. الکافی، کلینی، ج۴، ص۴۶۲.
۲۸۱. الکافی، کلینی، ج۴، ص۴۶۸.
۲۸۲. المدونة الکبری، مالك بن أنس، ج۱، ص۴۱۲.
۲۸۳. حاشیة الدسوقی، الدسوقی، ج۲، ص۴۴.    
۲۸۴. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۱۶۱، کتاب الصلاة، المقدمة الخامسة فی الاذان و الاقامة، مسالة۱.    
۲۸۵. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۱۶۱، کتاب الصلاة، المقدمة الخامسة فی الاذان و الاقامة، مسالة۲.    
۲۸۶. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۱۶۱، کتاب الصلاة، المقدمة الخامسة فی الاذان و الاقامة، مسالة۲.    
۲۸۷. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۱۶۲، کتاب الصلاة، المقدمة الخامسة فی الاذان و الاقامة، مسالة۳.    
۲۸۸. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۱۶۲، کتاب الصلاة، المقدمة الخامسة فی الاذان و الاقامة، مسالة۳.    
۲۸۹. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۲۵۱، کتاب الصلاة، البحث فی صلاة الجمعة، فروع، الثانی.    
۲۹۰. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۶۷۱، البحث حول المسائل المستحدثة، منها الرادیو و التلفزیون و نحوهما، مسالة۵.    
۲۹۱. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۳۳۳، کتاب النکاح، القول فی احکام الولارة وما یلحق بها، مسالة۲.    
۲۹۲. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۸۵، کتاب الطهارة، القول فی کیفیة صلاة المیت.    
۲۹۳. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۲۵۳، کتاب الصلاة، تاقول فی صلاة العیدین، مسالة۴.    
۲۹۴. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۲۵۷، کتاب الصلاة، صلاة الاستسقاء، مسالة۲.    



حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، برگرفته از مقاله«اذان و اقامه».    
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر)    ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی    
• دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.






جعبه ابزار