ابوعلی شرفالدین محمد بن اسعد حسینی جوانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جَوّانی، ابوعلی شرفالدین محمد بن اسعد بن
علی حسینی، نقیب، نسبشناس، شاعر، جغرافیانگار و مورخ
سده ششم است.
نسبت
جوّانی را برخی بدون تشدید ضبط کردهاند.
صَفَدی از او با
لقب رشیدالدین و
نسبت مازندرانی یاد کرده،
اما ظاهراً وی را با
ابنشهر آشوب (متوفی ۵۸۸) خلط کرده است.
بهگفته
یاقوت حموی ، جَوّانیه ــ که محمد بن اسعد
جوّانی و دیگر اشراف
علوی بنوجوّانی بدانجا منسوباند ــ جا یا روستایی نزدیک
مدینه بوده است.
گفته میشود که
صلاحالدین ایوبی ، جوّانیه را به نام محمد
جوّانی توقیع کرد و او کسی را به
نیابت بدانجا فرستاد تا آن را برای وی بهرهبرداری کند.
بنا بر
تبارنامهای که
کتب
انساب و
تراجم ذکر کردهاند، نسب
جوّانی به عبیداللّه
اعرج بن حسین اصغر ،
نواده امام زینالعابدین
علی بن حسین علیهماالسلام، میرسد و نسبت
حسینی ،
علوی و
عُبَیدلی (عَبدلی) از همین جاست.
غسانی ،
مؤلف
العَسجدالمسبوک ،
وی را
حسنی خوانده که خطاست.
به گفته
عمادالدین کاتب ، پدر
جوّانی در اصل اهل
موصل بود که به
مصر مهاجرت کرد و در آنجا
سکنا گزید.
وی
عالمی
نحوی و
ادیب و
شاعر بود و ظاهراً به
منصب
قضاوت رسید
شهرت او «نحوی» بوده است
و از اینرو
جوّانی را ابن نحوی
نیز خواندهاند.
برخی، همچون تاجالدین رَمْلی نسّابه، تبارنامه
جوّانی را ساختگی خواندهاند.
بنا به گفته وی
جد و نیای
اعلای جوّانی در کرانه
مغرب میزیستند و از آنجا به
بِجایه و سپس به
مصر نقل مکان کردند.
اسعد در آنجا ادعای
شرافت و انتساب به
فاطمیان مصر کرد.
او با دختر جوهرِ صقلّی ازدواج کرد و صاحب پسری به نام محمد شد.
محمد نام جدش، یحیی، را به
علی تغییر داد و به نام پدرش همزه افزود و بعداً به مقام
نقابت رسید.
ابنعنبه نیز از
طعن در نسب
جوّانی گزارش کرده، اما افزوده که به
عقیده برخی، اسعد پدر محمد نسّابه، غیر از «اسعد» ی است که عُمَری در المَجدی ذکر کرده است.
ابنعدیم هم اگرچه از طعن در نسب
جوّانی یاد کرده، اما گفتار وی نشان میدهد که این مطلب را ناشی از برخوردی
خصمانه و متقابل با
جوّانی میدانسته است.
جوّانی در
جمادیالاولی ۵۲۵ در
مصر بهدنیا آمد و همانجا پرورش یافت
از اینرو، برخی
مورخان به او نسبت مصری دادهاند.
وی نزد پدرش و استادانی
فقیه و
محدّث و
ادیب و
لغوی دانش آموخت.
جوّانی در مصر به
تعلیم و
تحدیث پرداخت،
به
دمشق و
حلب سفر کرد و در آنجا نیز
حدیث گفت.
شاگردان بسیاری نزد او دانش آموخته و از وی
روایت کردهاند.
با وجود این، برخی
جوّانی را در روایت
جرح کردهاند.
منذری اگرچه میگوید که
استادان ما از وی روایت کردهاند،
دیگران به نقل از منذری گفتهاند که «
اصول »
سماعات وی بیشتر
تاریک و
مخدوش است و استادان ما به
حدیث وی اعتماد نمیکردهاند.
قفطی وی را به سبب پرنویسی در
مظانّ کذب
و
رشید عطار روایت او را جای تأمل دانسته است.
ابنحجر عسقلانی پارهای
اشکالات و
ایرادات را در
تألیفات
جوّانی یاد کرده است.
صفدی
او را عالمی
شیعی دانسته و
غسانی
وی را
زیدی خوانده است.
جوّانی در
جزوهای
طرق حدیث ردّ شمس برای
امام علی علیهالسلام را گرد آورده است،
لیکن به نظر میرسد که وی به
تشیع تمایل داشته؛ چه، از اظهار
مذهب
سنّت نیز خودداری نمیکرده است.
وی برای
عادل ایوبی کتابی به نام غیض اولی الرفض و المطر فی فضل من یکنّی ابابکر
تألیف کرد که با شرح حال ابوبکر آغاز و با شرح حال عادل ایوبی (کنیهاش ابوبکر) پایان مییافت
با این حال، از میان
منابع
کهن ، تنها
مقریزی
از
جوّانی با نسبت مالکی یاد کرده است که برخی منابع
معاصر آن را تکرار کردهاند، از اینرو، چنین نسبتی تردیدآمیز مینماید.
جوّانی در مصر چندی
نقیب
اشراف شد که مقام رسمی دولتی بود.
بیشتر منابع
مرگ
جوّانی را در ۵۸۸ یاد کردهاند
اما، به نوشته مقریزی،
وی در ۱۸
شوال ۵۹۸ در
مصر درگذشت.
جوّانی شعری ناب و نیکو داشته
اشعار بسیاری در ستایش
بزرگان و
امرای
روزگار خود سروده که پارهای از آنها باقی است
اما، عمده
شهرت وی به سبب
علم و
احاطه او به
انساب است و همین، وی را شایسته عنوان
نسّابه و
علامه نسب در
عصر خویش و یگانه روزگار در این
دانش ساخته بوده است.
از هجده
عنوان کتاب
جوّانی که مقریزی
ذکر کرده است بیشتر آنها به انساب اختصاص دارد.
او
علم انساب را از شریف ثقه الدوله ابوالحسین
یحیی بن محمد بن حیدره حسینی ارقطی فراگرفت.
زمینه دیگر علم و
علایق
جوّانی تاریخ بود.
ابنجُمَّیزی
کتاب السیره را از آغاز نزد
جوّانی خواند.
جوّانی این کتاب را از ابنرفاعه روایت میکرد.
از کتابهای
جوّانی با عنوان شجره
رسولاللّه یا الشجره المحمدیه در باره
نسبنامه پیامبر اکرم و
خاندان او با یادکردی مختصر از حوادث تاریخی، و نیز التحفه الشریفه و الطُرفه المُنیفه در باره مهمترین رویدادهای تاریخی در زندگانی پیامبر اکرم و
صحابه ، چند
نسخه خطی باقی است.
یاقوت حموی،
ابنخلّکان ،
ابنشاکر کتبی،
مقریزی
و
ابنتغری بردی
مطالبی تاریخی از دستنوشتهها و
آثار جوّانی نقل کردهاند.
جوّانی به
جغرافیا ، به ویژه وصف
مصر ، نیز آگاه بود.
یاقوتحموی از کتاب
النقط لمعجم (بِعَجم) ما اُشکِلَ علیه منالخطط
جوّانی مطالبی در باره فسطاط و جغرافیای تاریخی مصر نقل کرده است.
مقریزی نیز، ضمن کتابهایی که در باره بخشها و نواحی مصر تألیف شده، از این کتاب یاد کرده و مطالبی از آن نقل نموده است.
جوّانی کتاب خطط مصر محمد بن برکات (متوفی ۵۲۰) را نیز به خط خود تحریر کرد.
از آثار
جوّانی رسالهای کوچک با عنوان مختصر منالکلام فی الفرق بین مَن اسم ابیه سلّام و سلام بهکوشش صلاحالدین منجّد در
دمشق ( ۱۹۶۵ میلادی) بهچاپ رسیده است.
دیگر کتاب
جوّانی،
اصول الاحساب و فصول الانساب یا تحفه الانسابیا تحفه ظریفه و مقدمه لطیفه و هدیه منیفه فی اصول الاحساب و فصول الانساب، در باره نسب پیامبر اکرم تا
آدم علیهالسلام، با تعاریفی دقیق از اصطلاحات انساب است که آن را برای
قاضی مجیرالدین
عبدالرحیم بن علی لخمی نیشابوری (متوفی۵۶۶) تألیف کرد و نسخههایی خطی از آن باقی است.
(۱) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعه: الثقات العیون فی سادس القرون، چاپ
علینقی منزوی، بیروت ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
(۲) ابنتغری بردی، المنهل الصافی، ج۴، چاپمحمد محمدامین، قاهره ۱۹۸۶.
(۳) ابنتغری بردی، النجوم الزاهره فی ملوک مصر و القاهره، قاهره (۱۳۸۳ـ ۱۳۹۲ /۱۹۶۳ـ۱۹۷۲).
(۴) ابنحجر عسقلانی، لسانالمیزان، حیدرآباد دکن ۱۳۲۹ـ۱۳۳۱، چاپ افست بیروت ۱۳۹۰/ ۱۹۷۱.
(۵) ابنخلّکان، وفیات الاعیان وأنباء أبناء الزمان.
(۶) ابنزهره، غنیه النزوع الی علمی الاصول و الفروع، چاپ ابراهیم بهادری، قم ۱۴۱۷.
(۷) ابنشاکر کتبی، فوات الوفیات، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۷۳ـ۱۹۷۴.
(۸) ابنصابونی، تکمله اکمال الاکمال فی الانساب و الاسماء و الالقاب، چاپ مصطفی جواد، بغداد (۱۳۷۷/۱۹۵۷).
(۹) ابنعدیم، بغیه الطلب فی تاریخ حلب، چاپ سهیل زکار، بیروت (۱۴۰۸/۱۹۸۸).
(۱۰) ابنعنبه، عمده الطالب فی انساب آل ابیطالب، چاپ محمدحسن آل طالقانی، نجف ۱۳۸۰/۱۹۶۱.
(۱۱) محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۵۸۱ـ۵۹۰ ه، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
(۱۲) خیرالدین زرکلی، الاعلام، بیروت ۱۹۸۴.
(۱۳) صفدی، الوافی.
(۱۴) محمد بن محمد عمادالدین کاتب، خریده القصر و جریده العصر، قسم شعراء مصر، چاپ احمد امین و دیگران، قاهره (۱۹۵۱).
(۱۵) اسماعیل بن عباس غسانی، العسجد المسبوک و الجوهر المحکوک فی طبقات الخلفاء و الملوک، چاپ شاکر محمود عبدالمنعم، بغداد ۱۳۹۵/۱۹۷۵.
(۱۶)
علی بن یوسف قفطی، المحمدون من الشعراء و اشعارهم، چاپ ریاض عبدالحمید مراد، دمشق ۱۳۹۵/۱۹۷۵.
(۱۷) قلقشندی.
(۱۸) احمد بن
علی مقریزی، کتاب المقفی الکبیر، چاپ محمد یعلاوی، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
(۱۹) احمد بن
علی مقریزی، کتاب المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الا´ثار، المعروف بالخطط المقریزیه، بولاق ۱۲۷۰، چاپ افست بغداد ۱۹۷۰.
(۲۰) عبدالعظیم بن عبدالقوی منذری، التکمله لوفیات النقله، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
(۲۱) یاقوت حموی، کتاب معجمالبلدان، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.
(۲۲) یاقوت حموی، معجمالادباء، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۹۳.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله « محمد جوانی»، شماره۵۱۵۹.