ابواحمد جمالالدین محمد اخباری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اَخْباری،
میرزا محمد، ابو احمد جمال الدین (۲۱
ذیقعده ۱۱۷۸- م ق ۲۸
ربیع الاول ۱۲۳۲ق /۱۲ مه ۱۷۶۵- ۱۵ فوریه ۱۸۱۷م)،
فرزند عبدالنبی بن عبدالصانع
نیشابوری استرابادی،
فقیه ،
محدث و از پایه گذاران
مکتب اخباریه می باشد.
درباره نسب او
اختلاف بسیار است، یکی از
نوادگان وی به نام ابراهیم بن
میرزا احمد، در مقدمه کتاب، ایقاظ النبیه
میرزا محمد را از
سادات رضوی دانسته، و نسبش را به حسین
پسر موسی المبرقع از فرزندان
امام جواد (علیهالسلام) رسانده است.
در جایی نیز به
نقل از
کتاب ضیاء المتقین
میرزا محمد، نسب او به شمس الدین محمد جوینی
وزیر و صاحب
دیوان رسانده شده است.
شاید به جهت همین اختلاف است که برخی، سلسله نسب او را فقط تا عبدالصانع بر میشمارند.
میرزا محمد در اکبرآباد
یا فرّخ آباد
در سرزمین
هند ، از
مادری استرابادی
متولد شد.
جدش عبدالصانع از مردم استراباد و
پدرش عبدالنبی مقیم
نیشابور بود که بعدها به هند
مهاجرت کرد.
اینکه تنکابنی
او را از مردم
بحرین دانسته است،
صحت ندارد.
میرزا محمد
تحصیلات مقدماتی خود را در هندوستان به انجام رسانید و در
حدود ۲۰
سالگی برای گزاردن
حج ، با
خانواده راهی
حجاز شد و در
میانه راه ، پدرش را از
دست داد.
پس از اتمام مناسک، راه
عراق را در پیش گرفت و چندی در
نجف و سپس در
کربلا ماند و سرانجام در
کاظمین سکنی گزید. در این شهرها، محضر چند تن از
علمای برجسته، مانند آقا محمدعلی بهبهانی،
میرزا مهدی شهرستانی و شیخ موسی بحرینی را درک کرد و دیری نپایید که در
علوم معقول و منقول صاحب
بصیرت شد. او در کنار
علوم متداول
دینی ، در
علوم غریبه از قبیل طلسمات و نیرنجات و
جفر و
اعداد مطالعاتی کرد و در
بحث و
جدل نیز
مهارت یافت.
از آنجا که وی
سلوک اخباری را در پیش گرفته بود، با فقها و
مجتهدان اصولی از جمله
شیخ جعفر نجفی،
سید علی طباطبایی، سیدمحمدباقرحجت الاسلام اصفهانی و محمدابراهیم کلباسی،
سخت درگیر شد و میان آنان
دشمنی درگرفت.
فشار اصولیان سبب شد تا
میرزا محمد،
عراق را
ترک گوید و راهی
ایران شود. وی
مدتی را در
مشهد و دیگر شهرهای ایران گذراند و با استقبال دستگاه
حکومتی فتحعلی شاه ،
مدت ۴
سال در
تهران اقامت کرد.
حضور او در تهران مصادف با شروع دوره
اول جنگ های ایران و
روسیه (۱۲۱۸- ۱۲۲۸ق) بوده است. وی در تمام این مدت مورد توجه و
احترام شاه قاجار بود و روزگار را به تصنیف و
تدریس میگذرانید و از آنجا که از او
کراماتی در میان عامه
شهرت یافت، به «صاحب الکرامات» ملقب شد.
یکی از کراماتی که بدو منتسب شد،
داستان پیشگویی در خصوص
قتل تسیتسیانف یک
فرمانده سپاه روسیه در منطقه
قفقاز بود.
میرزا محمد به فتحعلی شاه
پیشنهاد کرد که حاضر است برای
نابودی این فرمانده روسی
چله بنشیند تا پس از گذشت ۴۰
روز ،
سرِ تسیتسیانف را برای شاه بیاورند و در عوض، حکومت قاجار
متعهد گردد که
حقیقت ماجرا را
آشکار ، و از اخباری گری
حمایت کند. به دنبال این گفت وگو،
میرزا محمد به
مزار حضرت عبدالعظیم در
ری رفت و در
حجره ای در به روی خود بست و با
اعمالی خاص چله نشست.
پس از گذشت ۴۰
روز ، سرِ سردار
روس توسط
سواری به درگاه فتحعلی شاه آورده شد. به هر تقدیر با فشار و سعایت رجال متنفذ، شاه قاجار
دست از حمایت میرزامحمد برداشت و او را روانه
عراق ساخت.
در این میان نقش
علمای اصولی، به ویژه
شیخ جعفر نجفی را که کتابی با عنوان کشف الغطاء در
ذم میرزا محمد تصنیف کرد و برای شاه فرستاد، نباید نادیده گرفت.
میرزا محمد پس از ترک
تهران در
کاظمین رحل اقامت افکند
و باز از ابراز مخالفت
علنی با اصولیان «چه در گفتار و چه در نوشتار» خودداری نکرد و همین امر سبب شد که حکم
قتل او توسط
علما و
مجتهدان بنام آن زمان، همچون سیدمحمد مجاهد،
شیخ موسی،
سید عبدالله شبر و شیخ اسدالله کاظمینی
صادر شود.
البته
جنگ قدرتی که میان دو تن از عوامل
حکومت عثمانی که داعیه حکمرانی بغداد را داشتند، یعنی اسعد پاشا که
مصلحت خویش را در حمایت از
میرزا محمد میدید، و داوود پاشا که در صدد جلب حمایت
علمای اصولی و مجتهدان بود، بر
آتش این
اختلاف دامن زد.
در پی صدور حکم قتل میرزامحمد، گروهی به
خانه او هجوم بردند و او را به همراه فرزندش احمد و یکی از شاگردانش به قتل رساندند.
پیکر میرزا محمد را با بستن
ریسمان به
پای وی، در
کوچه و
بازار گردانیدند.
بر
زبان ها چنان بود که
میرزا محمد چند سالی پیش از کشته شدنش در رساله ای
تاریخ کشته شدن خود را اینگونه پیش بینی کرده بود: «صدوق غلب، صار تاریخنا»
که عبارت «صدوق غلب» به
حساب ابجد ۱۲۳۲ق را نشان میدهد. حتی برخی مدعیند که او
شب قبل از
حادثه ، به صراحت گفته بود که چند
ساعتی بیش، از زندگانی وی
باقی نمانده است.
میرزا محمد یک
دختر و ۳
پسر به نام های محمد، احمد و علی داشت و دختر وی
همسر ملا هادی سبزواری بود.
با وجود تقابل
اندیشه میان او و مجتهدان مشهور، همگان کمابیش به
فضل و
جامعیت او در
علوم معقول و منقول اذعان داشتند.
از جمله شاگردان او میتوان این کسان را نام برد: فتحعلی
خان شیرازی،
محمد ابراهیم بن محمد علی طبسی،
محمدباقر بن محمد علی لاری دشتی که الکلمات الحقانیة را در شرح کتاب البرهانیة
میرزا محمد تألیف کرده است،
محمدرضابن محمدجعفردوانی،
محمد جواد سیاه پوش،
مصطفی بن اسماعیل موسوی، صاحب اللوامع المحمدیه
و عبدالصاحب بن محمد جعفر دوانی.
با آنکه
میرزا محمد ردّیههایی بر عقاید صوفیه نوشته است، صاحب بستان السیاحه، در طریقت، سلسله او را به طریقه «مهدیه» می رساند
که البته طریقه ای ناشناخته است. برخی دیگر نیز عقایدی نزدیک به عقیده
عرفانی شیخ احمد احسایی را بدو نسبت دادهاند و گفته
میرزا محمد در
کتاب ومضة النور را
شاهد آوردهاند که وی شیخ احمد احسایی را با تعبیر «استادنا فی
علم الیقین احمد بن زین الدین»
ستوده است.
میرزا محمد کتاب های متعددی نوشته که غالباً در
فقه ،
کلام و در
دفاع از
تعالیم اخباریه و مخالفت با
تعالیم اصولیان است. نوشته های
میرزا محمد، بالغ بر ۸۰ کتاب و رساله است که ابراهیم بن
میرزا احمد مجموعاً ۳۰ کتاب و ۵۶ رساله و ۲ دیوان
شعر او را فهرست کرده است.
بیشتر آثار وی به
عربی ، و برخی نیز به
فارسی است.
۱.
آیینه عباسی در
نمایش حق شناسی، که به نام امالی عباسی نیز فهرست شده است. این کتاب به فارسی است و به
دستور عباس
میرزا در رد عقاید
یهود ،
نصاری و
مجوس و اثبات نبوت نوشته شده است.
مشار از چاپ کتاب
گزارش کرده است.
۲.
ایقاظ النبیه، در فقه که
میرزا ابراهیم از نوادگان
میرزا محمد آن را تصحیح کرده، و جزء اول کتاب را همراه با مقدمه ای در ۱۳۵۶ق /۱۹۳۷م در
مصر به چاپ رسانده است. ۳. دوائر
العلوم. مؤلف در این کتاب مطالب خود را از
دانش های گوناگون در دایرههایی گرد آورده، و فهرست آنها را در آغاز کتاب یادآور شده است. این کتاب که نام دیگر آن تحفة الخاقان است،
در ۱۴۰۲ق در
قم به چاپ رسیده است.
۴.
البرهان فی التکلیف و البیان، در بیان
تکلیف و اسباب آن و تشیید مسلک اخباری و رد مجتهدان که علی محمد باب آن را حاشیه کرده، و برخی از مطالب آن را مورد
اعتراض قرار داده است. به این اعتراضات، توسط یکی از شاگردان میرزامحمد به نام
میرزا محمدباقر لاری دشتی در الکلمات الحقانیه که شرحی بر کتاب البرهان است،
پاسخ گفته شده است.
البرهان که البرهانیه نیز خوانده شده، در ۱۳۴۱ق در
بغداد به چاپ رسیده است.
۵.
فتح الباب، که
میرزا محمد آن را برای یکی از شاگردانش به نام ملا عبدالحسین تألیف کرده است.
این کتاب در ۱۳۴۲ق به اهتمام جمال الدین
میرزا احمد اخباری به چاپ رسیده است.
۶.
مصادر الانوار فی الاجتهاد و الاخبار، که در ۱۳۴۱ق در بغداد و در ۱۳۴۲ق در
نجف انتشار یافته است.
۱.
اصول دین و
فروع آن، رساله ای است در عقاید که مؤلف در آن به
استدلال نپرداخته است. با توجه به وجود دو تحریر فارسی و عربی از این کتاب، احتمال میرود که
میرزا محمد، این کتاب را به دو
زبان فارسی وعربی نگاشته باشد
۲. تحفه امین، یا درثمین، این رساله در پاسخ ۱۲ پرسش محمد امین
خان همدانی نوشته شده است
۳. تحفه جهانبانی. این کتاب به فارسی و در
اثبات امامت حضرت علی (علیهالسلام) به استناد ادله عقلی و نقلی است و مباحثی دیگر در اصول دین را شامل میشود. مؤلف این اثر را به محمدعلی
میرزا پسر فتحعلی شاه قاجار اهدا کرده است
۴. تحفه لاریه، که در نسخهها به نام های لاریه
و مختصر لاریه
نیز آمده است.
۵. حجر ملقم، در
تاریخ پیدایش روش
اجتهاد و
عمل به
اخبار و اثبات امامت به
روش اخباری که در آن ۱۲ دلیل عقلی و نقلی برای
ابطال اجتهاد نیز
اقامه شده است
۶. حرمة التنباک و القهوة. این کتاب مجموعه ای از
احادیث و روایت هاست که مؤلف در اثبات
حرمت استعمال تنباکو و نوشیدن قهوه به آنها استناد کرده است.
۷. ذخیرة الالباب و بغیة الاصحاب، در ۲۳ باب که در آن دانش های گوناگون را در دایرهها و جدول هایی همانند
کتاب دیگرش دوائر
العلوم آورده است. باب اول این کتاب درباره
حروف و باب آخر آن شامل مباحثی از فقه است.
۸. رساله در رد عقاید صوفیه.
۹. رساله در رد
وحدت وجود و توجه صوفیان در
نماز و
دعا به مرشد.
۱۰. رساله شهادت بر ولایت در
اذان ، که در پاسخ پرسش فتحعلی شاه در خصوص
شهادت بر
ولایت به هنگام اذان نوشته شده است.
۱۱. فلاح المؤمن و صلاح الامین. در سند دعای «الحرز الیمانی»، معروف به دعای «سیفی» که مؤلف آن را به نام
سید محمدخان بن
میرزا معصوم
خان طباطبایی تألیف کرده، و دارای ۵ فصل و یک خاتمه است.
۱۲. شمس الحقیقة، در
تعالیم اخباریه که در ۳۴ «شمس» تألیف شده است.
۱۳. ضیاء المتقین، در رد اصولیه که مؤلف آن را در ۱۲۲۸ق در
کاظمین نوشته است.
۱۴. قبسة العجول و منبهة الفحول «یا منیة الفحول»، به زبان فارسی که در اخبار و اصول و رد بر عقاید اصولیه نوشته شده، و تألیف آن در پاسخ سؤال
سید بحرالعلوم بوده است.
۱۵. القسورة، در بیان اعتراض هایی بر مجتهدان که مؤلف، آن را برای
میرزای قمی فرستاده، و
میرزا نیز کتابی در رد آن نوشته بوده است.
۱۶. قلع الاساس، در رد اساس الاصول، که نام دیگر آن معاول العقول فی قلع اساس الاصول است.
۱۷. المبین و النهج المستبین، در فضایل بنی هاشم و
ائمه طاهرین (علیهمالسلام) و پاره ای از مطالب مربوط به فقهای
سبعه و امامان چهارگانه
اهل سنت و عشره مبشره که بیشتر روایت های آن از منابع اهل سنت گرفته شده، و از آثار
شیعه کمتر روایت شده است.
۱۸. معراج التوحید و الدر الفرید، در اسماء صفات و
صحت حمل و
اطلاق آنها بر
ذات الهی که با استناد به اخبار و
احادیث نوشته شده است.
۱۹. میزان التمییز فی
العلم العزیز، شامل مباحثی از
علم کلام و
عرفان که الحجة البالغة نیز نامیده شده است
۲۰. المیزان لمعرفة الفرقان، در پاسخ سؤال شیخ عبدالله ابن
شیخ مبارک بن علی بن حمیدان که در آن به
ادله علمای اخباری در خصوص چگونگی
قرائت تسبیحات اشاره میشود.
۲۱. ومضة النور. مؤلف در این کتاب در تطبیق اسماء الله و
اسماء ائمه (علیهمالسلام) کوشیده، و اَشکالی رسم کرده است.
مثنوی فارسی «مثلث الاسماء الحسنی» از
میرزا محمد نیز در این کتاب آمده است.
۲۲. مجالی المجالی، در رد بر ملا علی نوری که تألیف آن در ۱۲۲۱ق به اتمام رسیده است. یکی از شاگردان
میرزا محمد به نام محمد ابراهیم بن علی طبسی، این کتاب را به نام مرآت آگاهی یا آیینه شاهی به فارسی
ترجمه کرده که نسخه اصلی آن باقی است.
(۱) آستان قدس، فهرست.
(۲) آقابزرگ، الذریعة.
(۳) ابراهیم بن
میرزا احمد، «ترجمه
میرزا محمد الاخباری»، همراه ایقاظ النبیة
میرزا محمد اخباری، قاهره، ۱۳۵۶ق/ ۱۹۳۷م.
(۴) ابن عنبه احمد، عمدة الطالب، نجف، ۱۳۸۰ق /۱۹۶۱م.
(۵) امین محسن، اعیان الشیعة، بیروت، ۱۴۰۳ق /۱۹۸۳م.
(۶) تنکابنی محمد، قصص
العلماء، تهران، ۱۳۶۴ش.
(۷) خوانساری محمد باقر، روضات الجنات، تهران، ۱۳۹۰ق.
(۸) سپهر محمدتقی، ناسخ التواریخ، به کوشش جهانگیر قائم مقامی، تهران، ۱۳۳۷ش.
(۹) شورا، خطی.
(۱۰) شیروانی زین العابدین، بستان السیاحة، تهران، ۱۳۱۵ق.
(۱۱) صنیع الدوله محمدحسن، مطلع الشمس، تهران، ۱۳۰۳ق.
(۱۲) مرعشی، خطی.
(۱۳) مرکزی، خطی.
(۱۴) مشار
خان بابا، مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی، تهران، ۱۳۴۰-۱۳۴۴ش.
(۱۵) معصوم علیشاه محمد معصوم، طرائق الحقائق، تهران، ۱۳۱۸ق.
(۱۶)
معلم حبیب آبادی محمدعلی، مکارم الا¸ثار، اصفهان، ۱۳۵۱ش.
(۱۷) منزوی، خطی.
(۱۸) منزوی، خطی مشترک.
(۱۹) نفیسی سعید، تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران، تهران، ۱۳۶۱ش.
دانشنامه بزرگ اسلامی مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی برگرفته از مقاله «میرزامحمد بخاری»ج۷، ص۲۹۹۰.