ابن کثیر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِبْنِ کَثیر، عمادالدین ابوالفداء اسماعیل بن عمر بن کثیر قرشی (۷۰۱-۷۷۴ق/۱۳۰۲-۱۳۷۳م)،
مورخ،
مفسّر و
محدّث مشهور شافعی. میباشد.
اسماعیل ابن عمر ابن کثیر، دمشقی شافعی، در «مجیدل القریه» از توابع شهر «بصری» بدنیا آمد.
به سال ۷۰۱ به دمشق منتقل شد، و تعلیم و تعلم را در محضر کمال الدین عبد الوهاب آغاز کرد، و برای تعمیم و تعمیق دانش خود به محفل عالمان، محدثان و
فقیهان آن دیار وارد شد و از آنها بهرههای فراوانی گرفت.
او در ادامه تحصیل و فراگیری دانش به درس
ابن تیمیه حاضر شد و با ادامه تحصیل در درسهایش، ارادتی فراوان به او پیدا کرد و از نزدیکان او شد. وی کرسی درس داشت و شاگردان زیادی از درسهای او بهره میبردند.
شرح حال نگاران او را با عناوینی همچون
فقیهی متقن محدثی محقق، و مفسری نقاد ستودهاند. مرحوم مدرس تبریزی درباره او نوشتهاند:
«ابن کثیر... از اکابر و مشاهیر علمای قرن هشتم عامه میباشد که
مفسر مورخ، محدث حافظ متقن،
فقیه متفنن بود.
فقه و اصول و حدیث و
تاریخ و دیگر علوم متداوله را از ابن تیمیه و
ابن عساکر و دیگر اکابر وقت تکمیل نمود، تا در سن جوانی بمعاصرین خود تقدم یافت، تالیفاتش نیز، در حال حیات خودش منتشر و محل استفاده افاضل وقت شد».
ابن کثیر در موضوعات مختلف اسلامی آثار سودمندی دارد. وی به سال ۷۷۴ زندگی را بدرود گفت.
در قریه مُجَیْدِل یا مجدل
از قرای بُصری نزدیک
دمشق زاده شد و از این رو او را بُصروی نیز خواندهاند.
نسبت «بصری» که در برخی مآخذ
آمده، ظاهراً بُصریّ به جای بُصروی است.
درباره تاریخ تولد و نام نیاکانش میان نویسندگان اختلاف است.
اگرچه او خود در این باره اطلاعاتی برجای گذاشته
که البته محل اعتماد است، اشکالاتی در ضبط برخی از این نامها دیده میشود که ناشی از بیدقتی کاتبان نسخههای آثار اوست.
پدر او شهابالدین
ابوحفص عمر (ح ۶۴۰ - جمادی الاول ۷۰۳ق/۱۲۴۲ - دسامبر ۱۳۰۳م) در آغاز
مذهب حنفی داشت و پس از آنکه از بصری به قریهای در مشرق آن شهر رفت و خطیب آنجا شد به
مذهب شافعی گروید، سپس به مجیدل رفت و در آنجا بر ای بار دوم
همسر اختیار کرد و فرزندانی یافت. او که بزرگترین
پسر خود به نام اسماعیل را پیشتر از دست داده بود، آخرین فرزند خود را به یاد او اسماعیل نام گذاشت و در خردسالی همین اسماعیل در مجیدل درگذشت.
سرپرستی اسماعیل را پس از پدر،
برادر بزرگترش
کمالالدین عبدالوهاب برعهده گرفت و او در ۷۰۷ق افراد خانواده را به دمشق کوچاند، و اسماعیل در سایه توجه برادر در دمشق - که در این روزگار با مدارس متعددش، همچون
قاهره، خاصه پس از سقوط
بغداد، مرکزیت علمی یافته بود - به کسب
علم پرداخت
استادان او، بسیار و از سرشناسترین دانشمندان آن عصر دمشق بودند که وی در آثار خود از برخی از آنان نام برده است.
نخستین آموزگار او را باید برادرش عبدالوهاب دانست که راه دانش آموختن را برای او هموار کرد و از استادانش چند تن در پرورش علمی او تأثیر چشمگیری داشتند که از آن جمله بودند: برهانالدین
ابواسحاق ابراهیم فَزاری دانشمند مشهور شافعی که ابن کثیر
صحیح مسلم را از او شنید و او را در میان استادان شافعی خود بیمانند یافت.
تقیالدین
ابوالعباس احمد بن تیمیة حنبلی که شاید بیشترین تأثیر را بر ابن کثیر گذاشت و او با بیانی بس ستایشآمیز از پایگاه این استاد در معقول و منقول یاد میکند
گویا ابن کثیر به سبب پیروی از آراءِ ابن تیمیه گرفتاریهایی داشته است،
با اینهمه به اختلاف نظر ابن کثیر با ابن تیمیه در مورد یگانگی یا تعدد مراکز تصمیمگیری سیاسی اشاره شده است جمالالدین
ابوالحجاج مزّی، از محدثان بزرگ
شام که تهذیب او درباره رجال
صحاح ستّه انگیزه کوششهای تکمیلی ابن کثیر در این باب شد، و ابن کثیر
دختر او زینب را به همسری گرفت. بیان وی در مورد مزّی
و همسر او امفاطمه عایشه
با تحسین و احترام همراه است؛
شمسالدین محمد ذهبی یکی دیگر از چهرههای درخشان مؤثر در کار علمی ابن کثیر است که از او به عنوان
مورخ اسلام یاد کرده
و ذهبی
نیز به نوبه خود و به رغم بزرگی قابل ملاحظه
سن نسبت به ابن کثیر، از او به عنوان استاد خود نام برده است.
علمالدین ابومحمد
قاسم برزالی شافعی،
محدث و مورخ شام
که ابن کثیر افزون بر شاگردی نزد او،
تألیف استاد را در تاریخ شام تا پایان ۷۳۸ق/۱۳۳۸م در آخر تاریخ خود نقل کرده و حوادث پس از آن را چون ذیلی بر نوشته استاد افزوده است.
و نیز
ابن حجر از برخی دیگر از مشایخ و استادان مصری او نام برده است.
ابن کثیر به سبب زندگی طولانی در دمشق و اشتغال در آنجا به شدت تحتتأثیر این محیط قرار گرفت او غیر از تألیف و تصنیف، به کار وعظ و تدریس و اداره بعضی مراکز آموزش علوم دینی نیز مشغول بود. از همه اشتغالات او در امور اجتماعی آگاهی نداریم، جز آنکه میدانیم او نخستین
خطبة خود را در
مسجد جامع جدید شهر
مزّه در محرم ۷۴۶ در زمان حکومت امیر سیفالدین یلبغا بر دمشق ایراد کرد.
و مدتی بعد (۷۴۸ق) در زمان حکومت ارغون شاه بر آن شهر، درپی درگذشت استادش ذهبی، به تدریس
حدیث در مدرسه ام صالح پرداخت
که مهمترین مجلس درس او بود و پس از
مرگ تقیالدین سبکی در ۷۵۶ق مدت کوتاهی ریاست دارالحدیث اشرفیه به وی واگذار شد.
او خود از آغاز درس تفسیرش در
مسجد جامع دمشق در
شوال ۷۶۷ خبر داده است
گذشته از آن، ابن کثیر به سبب
شهرت در علوم دینی در برخی از محاکمات و اختلافات دینی و مذهبی و سیاسی شرکت داشت.
وی در اواخر
عمر نابینا شد
و در حالی که آوازه آثار و فتاویش به دور دستها رسیده بود، در ۱۵
شعبان یا ۲۶ آن ماه در ۷۴ سالگی در دمشق درگذشت.
و در
آرامگاه صوفیان کنار
قبر ابن تیمیه به خاک سپرده شد.
پسر ابن کثیر به نام عمر، ملقب به عزالدین بر اثر توجه پدر، در
فقه و
حدیث به جایی رسید که پس از درگذشت ابن کثیر به جای او در نجیبیه و خیضریه به تدریس پرداخت و بارها به تصدی مقام حِسبت رسید و ناظر اوقاف و صدقات شد و او را نیز پس از
مرگ در کنار قبر پدرش به خاک سپردند.
هر چند ابن کثیر به لحاظ مجالس تدریسش شاگردان بسیاری داشته، ولی از آن میان فقط از برخی همچون محییالدین ابوزکریا
ابن الرّحبی و
شهابالدین ابن حجّی یاد شده است. حسینی دمشقی که از او روایت کرده،
ظاهراً از همدرسانش بوده است.
ابن کثیر از نمایندگان احیای عقیده دینی در سده ۸ق است. استواری
عقیده و استمرار عمل او را در ۳۰ سال آخر عمرش با تشنجات سیاسی حاکم بر
مصر و
سوریه در آن زمان ناهماهنگ دانستهاند، شاید بهتر است گفته شود که ابن کثیر چاره آن پراکندگیها و آشفتگیها را در همان بازگشت به اصل عقیده´ دینی همراه با عمل میدانست.
گرایش ابن کثیر به
سلفیّه از شیفتگی او به عمل
ابن تیمیه پیداست
موضع ابن کثیر در برابر مخالفانمذهبی، نسبتبهموضع او دربرابرغیرمسلمانان، سختگیرانهتر به نظر میآید.
ضدیت او با شیعیان در هر مناسبتی خودنمایی میکند
اگرچه وی از امامان
شیعه به احترام یاد کرده
، اما پس از ذکر روایت منسوب به
پیامبر (ص) در مورد
امامان دوازدهگانه و
نسبت قریشی آنان یادآور شده که این
۱۲ امام آنانی نیستند که شیعیان بر امامتشان گردن نهادهاند.
همچنین در مورد علمای
شیعه، با آنکه از شأن و اثر ایشان یاد کرده، ولی
تشیع آنان را موجب کاهشاعتبارشاندانسته
و در برابر این
خصومت نسبت به شیعه، در رفع اتهام از
بنیامیه و تأیید ایشان کوشیده است.
ابن کثیر با وجود ذکر تراجم احترامآمیزی از سران
صوفیه ، اعتقاد بعضی از آنان را چون
بایزید بسطامی فاسد میدانست.
وی کسانی چون
ابن حزم را به سبب عدم اعتقاد به
قیاس و نگرشی که درباره
صفات خداوند داشت
و نیز
فارابی را به دلیل اعتقاد به
معاد روحانی مستوجب
لعن و سرزنش میدانست. با اینهمه در تعیین رفتار درست در مورد
اهل ذمه جانب انصاف را فرو نمیگذاشت، چنانکه یکبار با فرمان سلطان مصر (الاشرف ناصرالدین شعبان) مبنی بر مصادره یک چهارم دارایی مسیحیان
شام برای جبران خرابیهایی که فرنگان به
اسکندریه وارد کرده بودند، مخالفت کرد و آن را غیر شرعی خواند.
البته این موضعگیری به معنای ایستادگی و ادعا در برابر قدرت سیاسی
حاکم نبود، چه در موارد دیگر دیده میشود که ابن کثیر از اعلام نظر در موضوعی که شرعاً مانعی نداشت، اما میتوانست دستاویز مدعیان برای متزلزل کردن
حکومت باشد، خودداری میکرد.
نویسندگانی که ابن کثیر را از نزدیک میشناختهاند، درباره او سخنان تحسینآمیزی آوردهاند، بیان آنان حاکی از گستردگی کار علمی ابن کثیر و تأیید و تأکید بر تعمق او در
نحو،
فقه،
حدیث،
تفسیر و
تاریخ و قدرت حفظ و تشخیص درست و قابل ملاحظه اوست.
از لحاظ تربیت علمی، مسائل مورد توجه و حاصل کار، همانندی چشمگیری میان ابن کثیر و طبری دیده میشود، محور اصلی توجه هر دو، شناخت
دین اسلام و کوشش در شناساندن آن بوده است. که این شناخت از طریق تعمق در منابع اصیل یعنی
قرآن، حدیث، تفسیر،
سیره،
رجال، تاریخ و لوازم اولیه آن چون
لغت و نحو ممکن میشد و ابن کثیر در هر یک از این زمینهها به
مطالعة گستردهای پرداخت و حاصل کوشش خود را در آثار متعددی برجای گذاشت، اما از دایره
تقلید و پیروی از پیشینیان و شرح و
تلخیص آثار آنان فراتر نرفت.
آنچه در این محدوده به کار او امتیاز میبخشید، تحقیق، دقت، نقد اسناد، پالایش اخبار، بیاعتمادی به
اسرائیلیات و مخالفت با موهومات بود.
از لحاظ شیوه بیان، ابن کثیر با وجود گرایش به
سجع و آرایشهای لفظی که مقتضای عصر بود، غالباً به زبانی غیر فاخر و گاه عامیانه ادای مطلب میکرد و اسلوب بیان او در تاریخ، قابل سنجش با اسلوب مورخان پیشین چون
طبری،
مسعودی و
ابن اثیر نیست و در
فصاحت به پایه مورخ معاصرش
ابن خلدون هم نمیرسد، به دیگر سخن، ابن کثیر به معنی بیش از
لفظ اهمیت داده است.
ذهبی به سودمندینوشتههایاو اشارهکرده
و به گفته
ابن حجر، نوشتههای او در زمان حیاتش در اقطار مختلف شناخته شده بود.
خود ابن کثیر داستانی را در مورد اخیر نقل کرده است.
علاوه بر مهمترین اثر ابن کثیر،
البدایة و النهایة (ه م) آثار مهم دیگر او اینهاست:
ابن کثیر این اثر را به درخواست امیر مَنْجَک و برای تحریض مسلمانان به استوار داشتن مرزهای دریایی
شام در برابر هجوم فرنگان قبرس نوشت
، کتاب الاجتهاد نخستین بار در ۱۳۴۷ق در قاهره و بار دیگر در ۱۴۰۱ق در
بیروت به کوشش ع. ع. عسیلان به طبع رسیده است.
مؤلف در این اثر ضمن استفاده از آیات و احادیث مربوط به جهاد، به پیشینه درگیریهای میان مسلمانان و مسیحیان صلیبی و چگونگی
جنگ مسلمانان در
عصر رسالت و
خلافت تا زمان زندگی خود پرداخته است.
احادیث التوحید و الرد علی الشرک، که در حاشیه جامع البیان معین بن صافی در ۱۲۹۷ق در دهلی چاپ شده است و محتمل است که این اثر همان رسالة فی احادیث الاشراک موجود در
بغداد باشد.
که در آن
مقدمة المصطلح ابن صلاح را مختصر کرده است. این کتاب در
مکه در ۱۳۵۳ق به تصحیح محمد عبدالرزاق حمزه، و در ۱۳۵۵ق به تصحیح احمد محمد شاکر چاپ شده است.، مصحح اخیر بار دیگر آن را با شرح و تنقیح با عنوان
الباعث الحثیث، شرح اختصار علوم الحدیث در قاهره (۱۳۷۰ق) و در بیروت (۱۴۰۳ق) منتشر کرده است.
نسخهای که بروکلمان با نام مختصر علوم الدین یاد کرده است)، مربوط به همین اثر است.
تفسیر القرآن العظیم که ابن کثیر خود در البدایه به آن اشاره کرده است
به گفته
سیوطی تفسیری به شیوه آن نوشته نشده است
شوکانی آن را از بهترین تفسیرها - اگر نه بهترین
تفسیر - گفته است.
یکی از متأخران شیوه تفسیر او را از شیوههای ممتاز دانسته است.
، روش مؤلف در این اثر مفصل ۱۰ جزئی،
تفسیر قرآن با خود قرآن، پس از آن با حدیث و بعد اقوال
صحابه بوده و از آوردن
اسرائیلیات جز به عنوان استشهاد - نه برای استناد - دوری جسته است.
لائوست به خطا آن را بسیار مقدماتی و اساساً مبتنی بر
فقه اللغه و به اسلوبی میداند که سیوطی بعدها آن را در تفسیر خود به کار بست (
دانشنامه)، در حالی که
شاکر آن را بهترین و دقیقترین تفسیرها پس از
تفسیر طبری مییابد.
به کار گرفتن احادیث در این تفسیر چنان است که از این اثر، جز تفسیر، یک راهنمای حدیث با نقد اسناد و متن آن و تمیز
حدیث صحیح از غیر آن میسازد.
متن کامل این اثر در نیمه نخست سده ۱۴ق، ۳ بار در مصر در هامش تفسیرهای دیگر یا جداگانه چاپ شده و از آن پس چاپهای غیر انتقادی متعددی از آن به عمل آمده است. در ربع آخر همان سده نیز ۳ منتخب از این اثر طبع شده است: عمدة التفسير عن الحافظ ابن كثير، به كوشش احمد محمد شاكر، قاهره، ۱۳۷۶ق، در ۵ ج؛ تيسير العلى القدير لاختصار تفسير ابن كثير، به كوشش م. ن. الرفاعى، بيروت، ۱۳۹۲ق، در ۴ ج؛ مختصر تفسير ابن كثير، به كوشش م. ع. الصابونى، بيروت، ۱۳۹۳ق، در ۳ ج.
که به گفته خود ابن کثیر اثری مستقل و به دو صورت مختصر و مفصل بوده است.
ابن قاضی شهبه اثری با عنوان سیرة صغیره به ابن کثیر نسبت داده است.
بغدادی نیز اثری را با نام
الفصول فی سیرة الرسول از ابن کثیر دانسته است.
محتوای این اثر همان مطالب «کتاب سیرة رسولالله» در البدایة و النهایة ابن کثیر است. این اثر نخستین بار در ۱۳۵۷ق با عنوان الفصول فی اختصار سیرة الرسول در قاهره چاپ شد.
فضائل القرآن اول بار به پیوست
تفسیر او در ۱۳۴۳-۱۳۴۷ق در مصر چاپ شده است.
۱. ارشاد الفقیه الی معرفة ادلة التنبیه، نسخهای از آن در کتابخانه فیضالله افندی نگهداری میشود.
این اثر همان است که ابن حجر با عبارت «جرح احادیث ادلة التنبیه» از آن یاد کرده است
؛
۲. امهات الاولاد وهل یجوز بیعهنّ، به روایت ابن عروة حنبلی، نسخهای از آن در ظاهریه موجود است
؛
۴. تحفة الطالب بمعرفة احادیث مختصر ابن الحاجب. نسخهای از آن در کتابخانه فیضالله افندی وجود دارد.
ابن قاضی شهبه از این اثر با عبارت: «وخرج الاحادیث الواقعة شفی مختصر الحاجب» یاد کرده است
؛
۵. التکمیل فی الجرح و التعدیل و معرفة الثقات و الضعفاء و المجاهیل، که مختصر تهذیب الکمال مزّی باافزودن قسمتی از میزان الاعتدال ذهبی است.
نسخهای عکسی ازج ۹ (آخر) آن در ۲ مجلد در دارالکتب مصر
نگهداری میشود؛
۶. جامع المسانید و السنن الهادی لاِقوم سنن، که
ابن قاضی شهبه با عبارت «کتاب فی جمع المسانید العشرة» از آن نام برده است. کاملترین نسخه این کتاب در دارالکتب مصر موجود است.
نسخههایی از اجزای دیگر این اثر در قاهره،
بغداد،
وجود دارد. به نظر شاکر،
ابن کثیر این تألیف را به پایان نبرده است، اما به عقیده خطراوی و متو
در اجزای موجود این اثر اشاراتی هست که اتمام این نوشته را در ۷۶۳ق مینمایاند. در این اثر احادیث کتب سته و مسند احمدبن حنبل، البزار، ابویعلی و ابن ابی شیبه به ترتیب الفبایی نام راویان آنها تدوین شده است.
به گفته ابن حجر این کار بزرگ ابن کثیر تکملهای بر نوشته
شمسالدین ابن المحب، معروف به صامت بود.
؛
۷.
طبقات الشافعیة، که ابن قاضی شهبه از آن یاد کرده و گفته است: چون در طبقات ابن کثیر زوایدی یافتم، به تألیف کتاب طبقات خود پرداختم.
نسخهای از آن حاوی اجازهای به خط ابن کثیر به قلیوبی شافعی در ۷۴۶ق در کتابخانه کتانی رباط و نسخه دومی از همان اثر به خط مشرقی وجود دارد
نسخههای دیگری از این اثر در چستربیتی (آربری)، و تونس شناسایی شده است.
نسخه چستربیتی با عنوان طبقات الفقهاء الشافعیین و دارای تاریخ جمادی الاخر ۷۴۹ (مکه) است. عفیفالدین ابن جمال الدین مظفری تراجم دیگری بر آن افزوده است؛
۸.
مسند الفاروق امیر المؤمنین ابی حفص عمر بن الخطاب. نسخهای از آن که ظاهراً دست نوشته مؤلف است، در مصر نگهداری میشود.
احتمالاً این اثر قسمتی از همان کتابی است که
سیوطی با نام
مسند الشیخی ن از آن یاد کرده است؛
۹. احکام التنبیه
یا الاحکام علی ابواب التنبیه، که ابن کثیر آن را در خردسالی نوشته است
و به گفته خودش در البدایه
شرحی بر التنبیه
ابواسحاق شیرازی و شامل ترجمه مفصلی از آن
فقیه شافعی است؛
۱۰.
الاحکام الصغری فی الحدیث ؛
۱۱. احکام کثیرة، شامل نوشتههای متعددی از ابن کثیر در ابواب
فقه تا مبحث
حج بوده است
سیوطی از این نوشته با تعبیر کتاب کبیر فی الاحکام یاد کرده است.
؛
۱۲. سیرة
ابی بکر رضیالله عنه؛
۱۳. سیرة
عمر بن الخطاب رضیالله عنه
؛
۱۴. سیرة صغیره ؛
۱۵. شرح قطعة من
البخاری ، ابن کثیر در ضمن خبر وفات بخاری به این شرح اشاره کرده است
؛
۱۶. الکواکب الدراری در تاریخ، که برگرفتهای از البدایه بوده است
؛
۱۷. ما یُنتقی ویُبتغی فی سیرة السیفی مِنْکلی بغا یا سیرة منکلی بغا
؛
۱۸. مسئلة السماع
؛
۱۹. مسند الشیخین
؛
۲۰. الواضح النفیس فی مناقب الامام محمد بن ادریس.
داوودی از این اثر با عنوان مناقب الامام الشافعی یاد کرده است.
؛
ابن کثیر از آخرین نمایندگان گروهی از مؤلفان اسلامی سدههای میانی است که آثاری بزرگ، هرچند غیر ابتکاری، در شاخههای مختلف علوم دینی پدید آوردند، و به گفته ابن حجر او آخرین پیشوای
تاریخ و
حدیث و
تفسیر بوده است.
ابن کثیر طبع
شعر نیز داشته است.
(۱) ابن تغری بردی، المنهل الصافی، به کوشش م محمد امین، قاهره، ۱۹۸۴م.
(۲) ابن حجر عسقلانی، احمد، انباء الغمر، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۷ق.
(۳) ابن حجر عسقلانی، الدرر الکامنة، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۲ق.
(۴) ابن عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، قاهره، ۱۳۵۱ق.
(۵) ابن قاضی شهبه، ابوبکر، تاریخ، به کوشش عدنان درویش، دمشق، ۱۹۷۷م.
(۶) ابن قاضی شهبه، طبقات الشافعیة، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۹ق.
(۷) ابن کثیر، البدایة.
(۸) ابوملحم، احمد و دیگران، مقدمه بر البدایة (ابن کثیر در همین مآخذ).
(۹) ازهریه، فهرست.
(۱۰) بغدادی، ایضاح.
(۱۱) بغدادی، هدیه.
(۱۲) تیموریه، فهرست.
(۱۳) جبوری، عبدالله، فهرس مخطوطات حسن الانکرلی المهداة الی مکتبة الاوقاف العامة ببغداد/ نجف، ۱۳۸۷ق.
(۱۴) حاجی خلیفه، کشف.
(۱۵) حسینی دمشقی، ابوالمحاسن، ذیل تذکرة الحفاظ للذهبی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۱۶) خطراوی، محمد العید و محییالدین متو، مقدمه بر الفصول ابن کثیر، دمشق/ بیروت، ۱۴۰۲ق، دانشنامه.
۱۷) داوودی، محمد، طبقات المفسرین، به کوشش علی محمد عمر، قاهره، ۱۳۹۲ق.
(۱۸) دلیل الکتاب المصری، قاهره، ۱۹۷۲-۱۹۷۳م.
(۱۹) ذهبی، محمد، ذیول العبر فی خبر من غبر، به کوشش محمد السعید بن بسیونی زغلول، بیروت، ۱۴۰۵ق.
(۲۰) سخاوی، محمد، الاعلان بالتوبیخ، به کوشش فرانتس روزنتال، بغداد، ۱۳۸۲ق.
(۲۱) سید، خطی.
(۲۲) سید، فهرس المخطوطات المصورة، قاهر، ۱۹۵۴م.
(۲۳) سیوطی، ذیل طبقات الحفاظ للذهبی، بیروت، داراحیاء التراث العربی.
(۲۴) شاکر، احمد محمد، مقدمه بر عمدة التفسیر ابن کثیر، قاهره، ۱۳۷۶ق.
(۲۵) شوکانی، محمد، البدر الطالع، قاهره، ۱۳۴۸ق.
(۲۶) طلس، محمد اسعد، الکشاف عن مخطوطات خزائن کتب الاوقاف، بغداد، ۱۳۷۲ق.
(۲۷) طهطاوی، احمد رافع، التنبیه و الایقاظ لما فی ذیول تذکرة الحفاظ، دمشق، ۱۳۴۸ق.
(۲۸) ظاهریه، خطی (المجامیع).
(۲۹) عبدالواحد، مصطفی، مقدمه بر السیرة النبویة ابن کثیر، بیروت، ۱۳۸۳ق.
(۳۰) فهرس المخطوطات المصورة، کویت، ۱۴۰۵ق.
(۳۱) مجلة معهد المخطوطات العربیة، ذیقعده ۱۳۷۸، ج ۵ (۱).
(۳۲) مجموعة مختارة لمخطوطات عربیة نادرة من مکتبات عامة فی المغرب، بیروت، ۱۴۰۷ق.
(۳۳) محمود، منیع عبدالحلیم، مناهج المفسرین، قاهره / بیروت، ۱۹۷۸م.
(۳۴) ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، ۱۳۸۸ق.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «عمادالدین ابنکثیر»، ج۴، ص۱۶۷۳. نرم افزار جامع التفاسیر، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور).