• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابن سیرین

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




ابن سیرین با نام کامل محمد بن سیرین ابوبکر ابی عمر الانصاری (۳۱ یا ۳۳ یا ۳۴- شوال ۱۱۰ق‌/ ۶۵۱ يا ۶۵۳ - ژانوية ۷۲۹م‌)، برده و آزاد کرده انس بن مالک، محدث‌ و فقیه‌ تابعی‌ بصری‌ که‌ چند سده‌ پس‌ از مرگش‌ به‌ عنوان‌ خواب‌گزاری‌ چیره‌دست‌ معروف شد.
وی از طبقه‌ دوم فقها و محدثین و تابعین بصره بود و از صحابه‌ بسیار روایت کرده است و انبوه زیادی از تابعین از وی روایت کرده‌اند. او پارچه فروش بود و به‌ بازرگانی‌ هم اشتغال‌ داشت‌ که بر اثر رویدادی متحمل بدهی شده و به زندان افتاد و ظاهراً تا پایان‌ عمر نتوانست‌ بدهی‌های‌ خود را بپردازد. ابن سیرین در تعبیر خواب در جامعه بسیار شهرت داشت و مردم برای تعبیر خواب‌های خود به او رجوع می‌کردند و در این باب داستان‌هایی از او در کتاب‌ها نقل شده است اما بسیاری از منابع قدیم درباره مهارت ابن سیرین به فن تعبیر خواب سکوت کرده‌اند، البته برخی از منابع از مهارت‌ زیاد وی‌ در این‌ فن‌ سخن‌ گفته‌اند و چندین کتاب در همین زمینه به او نسب داده‌اند.



ابوبکر محمد بن سیرین معروف به ابن سیرین، محدثی امین و مورد اعتماد و بلند مرتبه و فقیهی پارسا و پیشوایی دانشمند بود. در احوالات او نقل شده که گرفتار سنگینی و کری گوش بوده است.
ابن سیرین در نهایت علم و عبادت بود، از صحابه‌ بسیار روایت کرده است و انبوه زیادی از تابعین از وی روایت کرده‌اند.
در برخی کتب تاریخی نام محمد بن سیرین در شمار فقهاء زمان ولید بن عبدالملک و عمر بن عبدالعزیز آمده است، هم چنین وی از طبقه‌ دوم فقها و محدثین و تابعین بصره بوده است.
محمد بن سیرین برخلاف‌ سنت‌ جاری‌ در میان‌ موالی، زنی‌ عرب ‌را به‌ همسری‌ گرفت‌ از یک همسر دارای سی فرزند شد که غیر از عبدالله بن محمد هیچ‌یک باقی نماندند. ابن‌ سعد او را به‌ علم‌ و پارسایی‌ ستوده‌ است‌.
ابن‌ سیرین‌ که‌ پارچه فروش بود، به‌ بازرگانی‌ هم اشتغال‌ داشت‌ در حدود ۹۳ق‌ تنها به‌ سبب‌ پیدا شدن‌ پلیدی‌ در یکی‌ از خم‌های‌ روغنی‌ که‌ به‌ ۴۰،۰۰۰ درهم خریده‌ بود، همه‌ را دور ریخت‌ و با تحمل‌ خسارتی‌ هنگفت‌ به‌ زندان افتاد. به سبب بدهی که داشت زندانی شد. چون‌ انس‌ بن‌ مالک در همان‌ سال ‌در بصره ‌درگذشت‌ و وصیت ‌کرده‌ بود که‌ ابن‌ سیرین‌ او را تجهیز و تکفین کند، به‌ او اجازه ‌دادند تا برای‌ اجرای‌ وصیت‌ از زندان‌ بیرون‌ آید. ولی‌ ظاهراً او تا پایان‌ عمر نتوانست‌ بدهی‌های‌ خود را بپردازد.


محمد بن سیرین دو سال مانده از خلافت عثمان متولد شد.
وی در نهم شوال سال صد و ده قمری ‌در حالی که هشتاد و چند سال از عمرش گذشته بود‌ درگذشت.


پدر محمد، سیرین کنیه‌اش ابوعمره بود، خالد بن ولید او را اسیر نموده و انس او را خرید سیرین از انس بن مالک تقاضای نوشتن پیمان آزادی کرد، انس نپذیرفت. عمر بن خطاب انس را مجبور کرد و گفت باید با آنان پیمان بنویسی و انس پیمان نوشت که کار کند و به تدریج خود را آزاد کند.
سپس صاحب فرزندانی نیکو شد که محمد و انس بن سیرین و معبد و یحیی و حفصه و کریمه از آن‌ها هستند.
مادر محمد بن سیرین بانویی به نام صفیه و کنیز آزاد شده، ابوبکر بن ابی قحافه زنی‌ پارسا بود. که سه تن از همسران حضرت ختمی مرتبت او را پاک و پاکیزه شمرده‌اند و به هنگام عقد او هیجده تن از شرکت‌کنندگان در جنگ بدر و از جمله ابی بن کعب حضور داشتند، ابی بن کعب دعا می‌کرده است و آنان آمین می‌گفته‌اند.


هنگامی که پوران دختر خسرو پرویز، پسر هرمزد پادشاه ایران شد در سرزمین‌های اطراف شایع شد که ایران را پادشاهی نیست و آن‌ها از ناچاری به درگاه زنی پناه آورده‌اند، دو مرد به نام مثنی بن حارثه شیبانی و سوید بن قطبه عجلی که از قبیله بکر بن وائل بودند، خروج کردند و با لشکری به مرزهای ایران هجوم آوردند و این در زمان خلافت ابوبکر بود، مثنی برای ابوبکر نامه نوشت و از هجوم خود به ایران و پریشانی کار ایرانیان او را آگاه کرد و تقاضا کرد لشکری به یاری او بفرستد، ابوبکر به خالد بن ولید که از جنگ با اهل رده و مرتدان آسوده شده بود، نوشت که به حیره رود و با ایرانیان جنگ کند و مثنی و همراهان او را ضمیمه سپاه خود کند، خالد و مثنی همراه لشکریان خود حرکت کردند و در کنار حیره اردو زدند و مردم حیره در کاخ‌های سه‌گانه‌ی خود محاصره شدند و سرانجام با خالد صلح کردند که سالیانه صد هزار درهم به مسلمانان بپردازند.
در این هنگام نامه ابوبکر به دست خالد رسید که به او فرمان داده بود با مسلمانان همراه خود به یاری ابوعبیده جراح به شام برود، خالد جانشینی برای خود در حیره گماشت و خود به سوی انبار حرکت کرد هنگامی که خالد به عین التمر که پادگانی از ایرانیان در آن‌جا مستقر بود رسید مردی از آنان تیری به عمرو بن زیاد «عمرو بن زیاد بن حذیفه بن هشام بن مغیره یکی از سپاهیان لشکر خالد بود.» زد و او را کشت، خالد مردم عین التمر را محاصره کرد و آنان را بدون این که امان دهد مجبور به تسلیم شدن کرد مردان را گردن زد و زنان و کودکان را اسیر گرفت، در معبد آنان چهل پسر دید که سرگرم آموختن انجیل بودند آنان را اسیر و بنده کرد و به عنوان غنیمت بر سپاهیان تقسیم نمود یکی از آنان سیرین (شیرین) پدر محمد بن سیرین (دانشمند بزرگ اسلام) و دیگری نصیر پدر محمد بن نصیر (سردار بزرگ اسلام) بود.
مولای‌ انس‌ بن‌ مالک‌، صحابی ‌پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله)- شد و با پرداخت‌، ۲۰۰۰۰ درهم خود را آزاد ساخت‌. از این‌رو او و فرزندانش‌ را موالی‌ انس‌ خوانده‌اند. اما روشن‌ نیست‌ که‌ آیا وی‌ نیز از شمار همان‌ چهل‌ نوجوان‌ مسیحی‌ بود که‌ در آن‌ هنگام‌ در کلیسا مشغول‌ فراگیری‌ انجیل‌ بودند یا چنانکه‌ برخی‌ گفته‌اند مسگری‌ از اهالی‌ جرجرایا که‌ به‌ عین‌التمر کوچ‌ کرده‌ بود؟


در بررسی‌ شخصیت‌ او بر پایه گزارش‌های‌ موجود به‌ این‌ نکته‌ برمی‌خوریم‌ که‌ وی‌ نیز مانند بیش‌تر کسانی‌ که‌ به‌ زهد، شهرت‌ دارند، زاویه‌نشینی‌ و پرداختن‌ به‌ سلوک‌ فردی‌ را از درگیر شدن‌ در امور سیاسی‌ و اجتماعی‌، برتر می‌شمرده‌ است‌. از این‌رو با اینکه‌ در دوران‌ پرآشوبی‌ می‌زیست‌ و از دور و نزدیک‌ شاهد رویدادهای‌ هولناکی‌ از جمله‌ فاجعه کربلا، ویران‌ ساختن‌ کعبه و کشتارهای‌ بی‌رحمانه‌ حجاج‌ بن‌ یوسف‌ بود، اما واکنشی‌ از وی‌ در برابر این‌ رویدادها دیده‌ نمی‌شود، و حتی‌ گاه‌ دیگران‌ را نیز از سخن‌ گفتن‌ درباره بیدادگری‌های‌ حاکمان‌ زمان‌، تحت‌ عنوان‌ نهی ‌از غیبت باز می‌داشت‌.
وی‌ امیدوار بود که‌ خداوند از کرده‌های‌ حجاج‌ و برخی‌ دیگر از حکمرانان‌ اموی‌ درگذرد،
[۳۴] ابن‌ جوزی‌، عبدالرحمان‌، الرد علی‌ المتعصب‌ العنید، ص۷۴، به‌ کوشش‌ محمد کاظم‌ محمودی‌، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌.
[۳۵] ابن‌ جوزی‌، عبدالرحمان‌، الرد علی‌ المتعصب‌ العنید، ص۷۵، به‌ کوشش‌ محمد کاظم‌ محمودی‌، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌.
اما گاه‌ نیز به‌ کنایه‌ از معاویه ‌و عایشه ‌خرده‌ می‌گرفت‌ و از امام‌ علی‌ (علیه‌السلام)، امام‌ حسین‌ (علیه‌السلام)، ابوذر و حجر بن‌ عدی‌ جانبداری‌ می‌کرد.
[۳۷] بخاری‌، محمد، الصحیح‌، الکتب‌ الستة، ج۲، ص۲۰۸-۲۰۹، استانبول‌، ۱۴۰۱ق‌/۱۹۸۱م‌ .



ابن‌ سیرین‌ در روزگار فرمانروایی‌ خشونت‌بار عمر بن‌ هبیره‌ (۹۷- ۱۰۵ق‌/ ۷۱۵-۷۲۳م‌) در عراق نتوانست‌ ناخشنودیش‌ را از حکومت‌ وی‌ کتمان کند و از پذیرفتن‌ مالی‌ که‌ ابن‌ هبیره‌ برایش‌ فرستاده‌ بود، سرباز زد. او از پذیرفتن‌ منصب‌ قضا نیز تن‌ زد و ناچار یک‌ بار به‌ شام ‌و بار دیگر به‌ یمامه گریخت‌، اما گاه‌ به‌ صورت‌ پنهانی‌ به‌ بصره می‌آمد.
[۴۶] عامری‌، یحیی، غربال‌ الزمان‌، ج۱، ص۱۰۱، به‌ کوشش‌ محمد ناجی‌ زعبی‌، دمشق‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.



ابن‌ سیرین‌ در واپسین‌ سال‌های‌ زندگی‌ به‌ بصره‌ بازگشت‌، اما در مراسم‌ تشییع جنازه حسن‌ بصری‌ که‌ ۱۰۰ روز پیش‌ از مردن‌ ابن‌ سیرین‌ رخ‌ داد، شرکت‌ نکرد. این‌ نشان‌ می‌دهد که‌ ابن‌ سیرین‌ پس‌ از یک‌ دوستی‌ نزدیک‌، سرانجام‌ از حسن‌ کناره‌ گرفته‌ است‌، ولی‌ سبب‌ جدایی‌ این‌ دو و پیدایی‌ ضرب‌المثل‌ «جالس‌ الحسن‌ أو ابن‌ سیرین‌»، دانسته‌ نیست‌، اما برخی‌ از گزارش‌ها نشان‌ می‌دهد که‌ حسن‌ برخی‌ از تکلف‌های‌ زاهدانه ابن‌ سیرین‌ را نمی‌پسندید و وجود او را باری‌ گران‌ بر خود و خویشانش‌ می‌دانست‌. همچنین‌ از موضع‌ ابن‌ سیرین‌ نسبت‌ به‌ حجاج‌ سخت‌ برآشفته‌ بود.
[۵۰] ابن‌ جوزی‌، عبدالرحمان‌، الرد علی‌ المتعصب‌ العنید، ص۷۴، به‌ کوشش‌ محمد کاظم‌ محمودی‌، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌.
[۵۱] ابن‌ جوزی‌، عبدالرحمان‌، الرد علی‌ المتعصب‌ العنید، ص ۷۵، به‌ کوشش‌ محمد کاظم‌ محمودی‌، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌.



ابن سیرین در روزگار فرمانروایی‌ عبدالله‌ بن‌ زبیر در مکه (۶۴ - ۷۳ق‌/۶۸۳ -۶۹۲م‌) به‌ حج رفت‌ و با عبدالله‌ دیدار کرد و از وی‌ حدیث شنید. سپس به‌ کوفه ‌آمد، چندگاهی‌ به‌ پارچه‌فروشی‌ پرداخت‌ و از علقمه، ‌حدیث‌ شنید. او همچنین‌ به‌ مداین ‌و واسط سفر کرد و چهار سال‌ نیز در دمشق به‌ سر برد.


ویژگی‌هایی‌ چون‌ رعایت‌ جانب‌ احتیاط در مسائل‌ شرعی‌، یک‌ روز در میان‌ روزه گرفتن‌، شب‌ زنده‌داری، بردباری‌، نرمخویی‌، پرهیز از مراء، اعتراف به‌ لغزش‌های‌ خویش‌ و امیدواری‌ فراوان‌ به‌ رحمت خداوند.

۹.۱ - تقوی

خلف بن هاشم «خلف بن هاشم، کنیه‌اش ابومحمد از محدثین بغداد و از اصحاب قراءات می‌باشد، عابد، صالح و دانشمند بوده است» می‌گوید: به محمد بن سیرین حرمت و احترام و هیأت و سیمای اهل خیر و فروتنی عطا شده بود و هنگامی که مردم وی را می‌دیدند به یاد خدا می‌افتادند.
مورق عجلی «مورق بن مشمرج عجلی کنیه‌اش ابومعتمر و محدثی مورد اعتماد و عابد بوده است» می‌گفت: فقیهی را به پارسایی محمد بن سیرین و پارسایی را به فقاهت او ندیدم. از وی‌ چهره‌ای‌ چونان‌ زاهدان‌ و پارسایان‌ بزرگ‌ ساخته‌ است‌ و همین‌ امر موجب‌ شده‌ تا برخی‌ از کسانی‌ که‌ در زمینه سیر و سلوک‌ کتاب‌های‌ مهم‌ پرداخته‌اند، در وی‌ به‌ گونه الگوی‌ پرهیزگاری‌ و پارسایی‌ بنگرند.
[۶۴] طوسی‌، عبدالله‌، اللمع‌ فی‌ التصوف‌، ج۱، ص۴۴- ۴۵، به‌ کوشش‌ نیکلسون‌، لیدن‌، ۱۹۱۴م‌.
[۶۵] قشیری‌، عبدالکریم، الرسالة القشیریة، ج۱، ص۵۷، قاهره‌، ۱۳۷۹ق‌/۱۹۵۹م‌.
گرچه‌ او با نسبت‌ دادن‌ هر کاری‌ به‌ اراده خداوند، اعتقاد به‌ قدر را می‌پذیرفت‌، اما از شرکت‌ جستن‌ در این‌گونه‌ بحث‌ها سخت‌ گریزان‌ بود.
ابوقلابه «ابوقلابه جرمی نامش عبدالله و نام پدرش زید و محدثی مورد اعتماد و پر حدیث بوده است.» گفت: هرجا که می‌خواهید محمد بن سیرین را با خود ببرید که او را از همه‌ خودتان پارسا‌تر و خوددار‌تر خواهید یافت.
[۶۹] فسوی، یوسف، المعرفة و التاریخ، ج۲، ص۱۴۶، تحقیق اکرم ضیاء العمری، بیروت مؤسسه الرسالة، ط الثانیة ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.

ابن عون «کنیه‌اش ابوعون و آزاد کرده و وابسته‌ عبدالله بن درة بن سراق مزنی و از هواداران عثمان بوده است، او محدثی مورد اعتماد و پرهیزکار و پر حدیث بوده است.»
[۷۰] فسوی، یوسف، المعرفة و التاریخ، ج۲، ص۱۹۳، تحقیق اکرم ضیاء العمری، بیروت مؤسسه الرسالة، ط الثانیة ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
می‌گوید: محمد بن سیرین پاکدامن‌ترین و پارساترین مردم بود و از همه بیشتر بر نفس خود ترس داشت.

۹.۲ - اخلاق و رفتار

از اشعث «اشعث بن عبدالملک حمرانی کنیه‌اش ابوهانی و از دانشمندان بصره بوده است.» نقل شده است که هنگامی که در جلسه‌ای نزد محمد بن سیرین می‌نشستیم، سخن می‌گفتیم و می‌شنیدیم و می‌خندیدیم و از اوضاع و احوال سؤال می‌شد، پس هنگامی که از چیزی در مورد علم دین و علم حلال و حلال و حرام سؤال می‌شد، رنگش تغییر می‌کرد و دگرگون می‌شد، گویا آن شخص قبلی نیست.
گفته شده محمد بن سیرین یک روز روزه می‌گرفت و یک روز افطار می‌کرد و هنگامی که به روزی می‌رسید که شک می‌کرد از ماه شعبان است یا از ماه رمضان، آن روز را روزه می‌گرفت.
انس بن سیرین نقل می‌کند که محمد هفت ذکر و دعا داشت هنگامی که از آن اذکار و دعاها در شب فوت می‌شد روز آن‌ها را می‌خواند.
محمد بن سیرین هر روز غسل می‌کرد.
محمد بن سیرین قرآن را همان‌گونه که نازل شده بود، قرائت می‌کرد و از این‌که در میان قرائت قرآن تکلم کند، اکراه داشت.
محمد بن سیرین می‌گفت هرگز به هیچ کس، نیکوکار یا فاسق، حسادت نکردم.
هنگامی که نزد ابن سیرین از فردی به بدی یاد می‌شد، او را به بهترین صفاتی که از وی می‌دانست، یاد می‌کرد.
ابن سیرین اهل خنده و شوخی بود.
از ابن عون نقل شده که گفت: هرگز در روز عیدی به نزد محمد نرفتیم، مگر این‌که ما را با حلوای روغن و خرما یا فالوده اطعام می‌کرد.
در روز عید از منزل خارج نمی‌شد، مگر این که زکات فطره را به نحو شایسته به مسجد جامع ارسال می‌کرد و سپس برای نماز عید خارج می‌شد.
هنگامی که ابن سیرین مالی را قرض می‌گرفت آن را وزن می‌کرد و مهر می‌نمود و هنگامی که بدهی را پرداخت می‌نمود به همان وزنه آن‌را می‌سنجید، سپس آن‌را باز می‌گرداند محمد می‌گفت: وزن کم و زیاد می‌شود.
هنگامی که پول تقلبی به دست ابن سیرین می‌رسید با آن خرید و فروش نمی‌کرد و روزی که از دنیا رفت در نزد او پانصد درهم تقلبی بود.


بررسی‌ گذرا در روایات‌ و آراء ابن‌ سیرین‌ در صحاح شش‌گانه‌ بیانگر این‌ واقعیت‌ است‌ که‌ نویسندگان‌ صحاح‌ به‌ ابن‌ سیرین‌ به‌ عنوان‌ فقیهی‌ برجسته‌ می‌نگریستند و رفتار و گفتارش‌ را حجت ‌می‌دانستند. در این‌ کتاب‌ها بیش‌ از آنکه‌ از او حدیثی‌ روایت‌ شده‌ باشد، شاهد فتواهایش‌ در باب‌های‌ گوناگون‌ فقه ‌هستیم‌.


محمد بن سیرین می‌گفت: این علم حدیث، احکام دین و آیین است، بنگرید و به هوش باشید که از چه کسی آن‌را فرا می‌گیرید. او در حفظ و نقل‌ حدیث‌ بسیار محتاط و دقیق‌ بود و شاید همین‌ دقت‌ها موجب‌ شده‌ تا همه رجال‌شناسان‌ برجسته اهل‌ سنت‌ او را ثقه و روایت‌هایش‌ را قابل‌ استناد بدانند.
[۹۰] عجلی‌، احمد، تاریخ‌ الثقات‌، ج۱، ص۴۰۵، به‌ کوشش‌ عبدالمعطی‌ قلعجی‌، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۴م‌.

ابن عون می‌گوید: از محمد بن سیرین شنیدم می‌گفت اگر قرار بود کتابی برای خود انتخاب کنم، همانا رسائل النبی را بر می‌گزیدم.
محمد بن سیرین اشکالی در نوشتن حدیث نمی‌دید به شرط آن که پس از حفظ کردن آن را محو کنند.
ابن عون گفته است: محمد بن سیرین هرگاه نقل حدیث می‌کرد، چنان بود که گویی از چیزی می‌ترسد یا پرهیز می‌کند.
ابن عون می‌گفت: محمد بن سیرین حدیث را با همان کلمات و حروفی که شنیده بود، نقل می‌کرد.


ابن‌ سیرین‌ ۳۰ تن‌ از اصحاب پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) را درک‌ کرد و از کسانی‌ چون‌ انس‌ بن‌ مالک‌، ابوهریره، ابوسعید خدری‌، عبدالله‌ بن‌ عمر، شریح‌ قاضی، زید بن‌ ثابت، یحیی‌ بن‌ جزار، عمران‌ بن‌ حصین‌، عدی‌ بن‌ حاتم‌، ابودرداء و دیگران‌ روایت‌ کرد.
[۱۰۱] ابن‌ معین‌، یحیی، معرفة الرجال‌، ج۱، ص۱۳۲، به‌ کوشش‌ محمد کامل‌ قصّار، دمشق‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.
[۱۰۴] خطیب‌ بغدادی‌، احمد، تاریخ‌ بغداد، ج۵، ص۳۳۴، قاهره‌، ۱۳۴۹ق‌.



ایوب‌ بن‌ ابی‌ تمیمه‌ سختیانی، عبدالله‌ بن‌ عون‌، هشام‌ بن‌ حَسّان، سلمة بن‌ علقمه‌، حبیب‌ ابن‌ شهید، یحیی‌ بن‌ عتیق، شعبی‌، قتاده‌، خالد حذاء، یونس‌ بن‌ عبید، سلیمان‌ تمیمی‌ و گروهی‌ دیگر از وی‌ روایت ‌کرده‌اند. در مورد نظر ابن‌ سیرین‌ در باب‌ نقطه‌گذاری‌ قرآن ‌روایت‌های‌ متعارضی‌ نقل‌ شده‌ است‌.


ابن سیرین در تعبیر خواب در جامعه بسیار شهرت داشت و مردم برای تعبیر خواب‌های خود به او رجوع می‌کردند و در این باب داستان‌هایی از او در کتاب‌ها نقل شده است.
[۱۱۵] ثقفی کوفی، ابراهیم بن محمد، الغارات و شرح حال اعلام آن، ص۳۵۲، ترجمه عزیز الله عطاردی، انتشارات عطارد، ۱۳۷۳ش.
کتاب‌ها و نسخه‌های‌ خطی‌ گوناگونی‌ در فن ‌خواب‌گزاری و با ترجمه‌ به‌ زبان‌های‌ مختلف‌ به‌ نام‌ ابن‌ سیرین‌ وجود دارد، ولی‌ ملاحظات‌ زیر نشان‌ می‌دهد که‌ وی‌ هیچ‌ نوشته‌ای‌ در این‌ زمینه‌ یا زمینه‌های‌ دیگر نداشته‌ است‌ و تنها روایت‌های‌ انگشت‌شماری‌ از خواب‌گزاری‌های‌ وی‌، آن‌ هم‌ در منابع‌ متأخّر آمده‌ است‌.
شافعی‌، ابن‌ سعد، ابن‌ معین‌ و خلیفة بن‌ خیاط درباره خواب‌گزاری‌ ابن‌ سیرین‌ سخنی‌ ندارند.
دانش (تعبیر خواب) در میان پیشینیان و سلف همواره یکی به دیگری انتقال می‌یافته است و محمد بن سیرین در میان ایشان از مشهورترین عالمان این دانش به شمار می‌رفته و قوانینی از این علم را از وی گرفته و تدوین کرده‌اند.
ابن سیرین گفته است: حضرت یوسف ‌که درود خدا بر پیامبر ما و خاندانش و بر وی باد‌ را در خواب دیدم، عرض کردم علم تعبیر خواب را به من بیاموزید، فرمود دهانت را باز کن، باز کردم آب دهان خود را در دهانم ریخت از آن پس تعبیر خواب می‌کنم.
ابن شوذب می‌گوید: هیچ کس را بی‌باک‌تر از محمد بن سیرین در تعبیر خواب ندیدم.
هنگامی که از او در مورد خواب سؤال می‌کردند به سؤال‌کننده می‌گفت: در بیداری از خدا بترس و آنچه که در خواب می‌بینی موجب غفلت تو نشود.

۱۴.۱ - گزارش‌ها از عدم مهارت او به فن‌ خواب‌گزاری‌

احمد بن‌ حنبل‌
[۱۲۰] ابن‌ حنبل‌، احمد، الزهد، ص۳۷۴، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌ .
روایتی‌ آورده‌ که‌ نشان‌ می‌دهد وی‌ چندان‌ به‌ خواب‌گزاری‌ و آنچه‌ در خواب ‌دیده‌ می‌شود، اهمیتی‌ نمی‌داد. در پی‌ او جاحظ در این‌باره‌ سه‌ روایت‌ از ابن‌ سیرین‌ نقل‌ کرده‌ که‌ دو مورد آن‌ تؤم‌ با تردید است‌.
[۱۲۱] جاحظ، عمرو، الحیوان‌، ج۴، ص۲۶۹، به‌ کوشش‌ عبدالسلام‌ محمد هارون‌، بیروت‌، ۱۳۸۹ق‌/ ۱۹۶۹م‌.
[۱۲۲] جاحظ، عمرو، الحیوان‌، ج۴، ص۳۶۸، به‌ کوشش‌ عبدالسلام‌ محمد هارون‌، بیروت‌، ۱۳۸۹ق‌/ ۱۹۶۹م‌.
[۱۲۳] جاحظ، عمرو، الحیوان‌، ج۷، ص۱۹۱، به‌ کوشش‌ عبدالسلام‌ محمد هارون‌، بیروت‌، ۱۳۸۹ق‌/ ۱۹۶۹م‌.
سپس‌ بخاری‌ دو نکته‌
[۱۲۴] بخاری‌، محمد، الصحیح‌، الکتب‌ الستة، ج۳، ص۷۱، استانبول‌، ۱۴۰۱ق‌/۱۹۸۱م‌ .
[۱۲۵] بخاری‌، محمد، الصحیح‌، الکتب‌ الستة، ج۳، ص۷۳، استانبول‌، ۱۴۰۱ق‌/۱۹۸۱م‌.
و یک‌ حدیث‌ به‌ واسطه او در مورد رؤیا نقل‌ کرده‌ است‌.
[۱۲۶] بخاری‌، محمد، الصحیح‌، الکتب‌ الستة، ج۸، ص۷۷، استانبول‌، ۱۴۰۱ق‌/۱۹۸۱م‌ .
[۱۲۷] ابن‌ حجاج‌، مسلم‌، الصحیح‌، ج۵، ص۱۷۷۳، الکتب‌ الستة، استانبول‌، ۱۴۰۱ق‌/ ۱۹۸۱م‌.

ابن‌ قتیبه‌
[۱۲۸] ابن‌ قتیبه‌، عبدالله‌، تأویل‌ مختلف‌ الحدیث‌، ص۴۵۰، قاهره‌، ۱۳۲۶ق‌ .
روایتی‌ از او آورده‌ که‌ نشان‌ می‌دهد وی‌ چندان‌ علاقه‌ای‌ به‌ خواب‌گزاری‌ نداشته‌ است‌، وکیع هم‌ در این‌باره‌ یک‌ روایت‌ آورده‌، و ابن‌ عبد ربه‌
[۱۳۰] ابن‌ عبدربه‌، احمد، العقد الفرید، ج۶، ص۱۶۴، به‌ کوشش‌ احمد امین‌ و دیگران‌، بیروت‌، ۱۴۰۲ق‌/۱۹۸۲م‌.
نیز روایتی‌ نقل‌ کرده‌ که‌ شخصی‌ در این‌ باب‌ با ابن‌ سیرین‌ شوخی کرده‌ است‌. همچنین‌ ابن‌ حبان‌ به‌ خواب‌گزاری‌ وی اشاره‌ای‌ کرده‌ است‌.
به‌ رغم‌ سکوت‌ ۳۰ منبع‌ درباره شهرت‌ ابن‌ سیرین‌ در خواب‌گزاری‌ و انتساب‌ نوشته‌ای‌ در این‌ فن‌ به‌ وی‌، ابن‌ ندیم‌۳۸۵ق‌/۹۹۵م‌) کتابی‌ به‌ نام‌ تعبیر الرؤیا به‌ او نسبت‌ داده‌ است‌. و ابونعیم‌۴۳۰ق‌/۱۰۳۹م‌) نخستین‌ کسی‌ است‌ که‌ ۱۰ روایت‌ از خواب‌گزاری‌های‌ او را آورده‌ است‌ که‌ این‌ روایات‌ در هیچ‌یک‌ از منابع‌ پیش‌ از او یافت‌ نمی‌شود. حتی‌ خطیب‌ بغدادی‌ که‌ به‌ خواب‌ و خواب‌گزاری‌ علاقمند است‌، هیچ‌ اشاره‌ای‌ در این‌ مورد ندارد.

۱۴.۲ - گزارش‌ها از مهارت او به فن‌ خواب‌گزاری‌

ابن‌ عساکر
[۱۳۴] ابن‌ عساکر، علی، تاریخ‌ دمشق‌، ج۱۵، ص۴۵۱-۴۵۳، نسخه عکسی‌ موجود در کتابخانه مرکز.
چند روایت‌ از خواب‌گزاری‌هایش‌ را آورده‌ و ابن‌ خلکان‌ از مهارت‌ زیاد وی‌ در این‌ فن‌ سخن‌ گفته‌ است‌. مزی روایتی‌ از عبدالله‌ بن‌ شوذب آورده‌ که‌ وی‌ در واسط با ابن‌ سیرین‌ دیدار کرده‌ و او مهارت‌ زیادی‌ در فن‌ خواب‌گزاری‌ داشته‌ است‌. ابن‌ خلدون‌۸۰۸ق‌) نیز ضمن‌ معرفی‌ وی‌ به‌ عنوان‌ یکی‌ از مشهورترین‌ عالمان‌ تعبیر رؤیا می‌نویسد: قوانین‌ این‌ فن‌ از وی‌ اخذ و تدوین‌ شده‌ است‌. ابن‌ تغری‌ بردی‌۸۷۴ق‌) هم‌ از او به‌ عنوان‌ «صاحب‌ التعبیر» یاد می‌کند. با این‌همه‌ چگونه‌ می‌توان‌ پذیرفت‌ که‌ ابن‌ سیرین‌ کتابی‌ نوشته‌ باشد، خاصه‌ آنکه‌ به‌ شدت‌ از نوشتن‌ حدیث و هرگونه‌ مطلبی‌ پرهیز می‌کرده‌ است‌؛
[۱۴۰] دارمی‌، عبدالله‌، السنن‌، ج۱۹، ص۱۲۲، الکتب‌ الستة، استانبول‌، ۱۴۰۱ق‌/۱۹۸۱م‌.
و حتی‌ هیچ‌گونه‌ نوشته‌ای‌ هم‌ نزد خود نگاه‌ نمی‌داشت‌.


چند اثر به ابن سیرین منسوب است.

۱۵.۱ - تفسیر الاحلام‌ الکبیر

تفسیر الاحلام‌ الکبیر، که‌ با این‌ عنوان‌ به‌طور مستقل‌ و بار دیگر با عنوان‌ منتخب‌ الکلام‌ فی‌ تفسیر الاحلام‌ در حاشیه جلد اول تعطیر الانام‌ نابلسی به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌. در این‌ کتاب‌ نام‌ کسانی‌ چون‌ سفیان‌ ثوری‌۱۶۱ق‌)، شافعی‌ (د ۲۰۴ق‌ابن‌ قتیبه‌۲۷۶ق‌) و ابوسعد واعظ خرگوشی۴۰۶ق‌) دیده‌ می‌شود که‌ اینان‌ همه‌ پس‌ از وی‌ می‌زیسته‌اند. همچنین‌ بررسی‌های‌ ما نشان‌ می‌دهد که‌ پاره‌هایی‌ از این‌ کتاب‌ (بیش‌ از ۵۰ مورد) از کتاب‌ تعبیر الرؤیای‌ ارطامیدورس ‌خواب‌گزار یونانی‌ که‌ توسط حنین‌ بن‌ اسحاق۲۶۰ق‌/۸۷۳م‌) به‌ عربی‌ ترجمه‌ شده‌، برگرفته‌ شده‌ است‌.
می‌توان‌ احتمال‌ داد که‌ تفسیر الاحلام‌ نوشته یکی‌ از شاگردان‌ ابوسعد خرگوشی‌ بوده‌ باشد که‌ کتابی‌ هم‌ به‌ نام‌ البشارة و النذاره در خواب‌گزاری‌ نوشته‌ است‌، زیرا اوّلاً بیش‌ از ۳۰ مورد از گفته‌های‌ ابوسعد با ذکر نام‌ او در این‌ کتاب‌ نقل‌ شده‌ است‌
[۱۴۷] منسوب‌ به‌ ابن‌ سیرین‌، تفسیر الاحلام‌ الکبیر، بیروت‌، ج۱، ص‌۵۶، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.
[۱۴۸] منسوب‌ به‌ ابن‌ سیرین‌، تفسیر الاحلام‌ الکبیر، بیروت‌، ج۱، ص‌۵۸، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.
که‌ تدوین‌کننده کتاب‌ در نقل‌ برخی‌ از این‌ گفته‌ها با جمله «استاد چنین‌ گفت‌» از ابوسعد یاد می‌کند؛ ثانیاً مشایخ ‌روایی‌ در تفسیر الاحلام‌ همان‌ مشایخ‌ ابوسعد در شرف‌ النبی است‌ که‌ از آن‌ جمله‌ می‌توان‌ ابوبکر محمد بن‌ احمد اصفهانی و ابوسعید عبدالله‌ بن‌ محمد رازی را نام‌ برد
[۱۵۱] منسوب‌ به‌ ابن‌ سیرین‌، تفسیر الاحلام‌ الکبیر، ص۴۰، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌ .
[۱۵۲] منسوب‌ به‌ ابن‌ سیرین‌، تفسیر الاحلام‌ الکبیر، ص۴۷، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌ .
[۱۵۳] منسوب‌ به‌ ابن‌ سیرین‌، تفسیر الاحلام‌ الکبیر، ص۵۵، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌ .
[۱۵۴] منسوب‌ به‌ ابن‌ سیرین‌، تفسیر الاحلام‌ الکبیر، ص۴۹۴، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌ .
[۱۵۵] ابوسعد خرگوشی‌، عبدالملک، شرف‌ النبی‌، ج۱، ص۵۷، ترجمه نجم‌الدین‌ محمود راوندی‌، به‌ کوشش‌ محمد روشن‌، تهران‌، ۱۳۶۱ش‌.
[۱۵۶] ابوسعد خرگوشی‌، عبدالملک، شرف‌ النبی‌، ج۱، ص۱۲۳، ترجمه نجم‌الدین‌ محمود راوندی‌، به‌ کوشش‌ محمد روشن‌، تهران‌، ۱۳۶۱ش‌.
[۱۵۷] ابوسعد خرگوشی‌، عبدالملک، شرف‌ النبی‌، ج۱، ص۱۹۷، ترجمه نجم‌الدین‌ محمود راوندی‌، به‌ کوشش‌ محمد روشن‌، تهران‌، ۱۳۶۱ش‌.
[۱۵۸] ابوسعد خرگوشی‌، عبدالملک، شرف‌ النبی‌، ج۱، ص۳۰۴، ترجمه نجم‌الدین‌ محمود راوندی‌، به‌ کوشش‌ محمد روشن‌، تهران‌، ۱۳۶۱ش‌.
[۱۵۹] ابوسعد خرگوشی‌، عبدالملک، شرف‌ النبی‌، ج۱، ص۴۶۱، ترجمه نجم‌الدین‌ محمود راوندی‌، به‌ کوشش‌ محمد روشن‌، تهران‌، ۱۳۶۱ش‌.
[۱۶۰] ابوسعد خرگوشی‌، عبدالملک، شرف‌ النبی‌، ج۱، ص۴۸۸، ترجمه نجم‌الدین‌ محمود راوندی‌، به‌ کوشش‌ محمد روشن‌، تهران‌، ۱۳۶۱ش‌.
ثالثاً برخی‌ از گفته‌های‌ ابوسعد را که‌ ابن‌ شاهین‌ در الاشارات‌ فی‌ علم‌ العبارات‌ خویش‌ آورده‌، در تفسیر الاحلام‌ می‌یابیم‌.
[۱۶۱] منسوب‌ به‌ ابن‌ سیرین‌، تفسیر الاحلام‌ الکبیر، بیروت‌، ج۱، ص۸۲، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.
[۱۶۲] منسوب‌ به‌ ابن‌ سیرین‌، تفسیر الاحلام‌ الکبیر، بیروت‌، ج۱، ص۱۰۸، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.
[۱۶۳] منسوب‌ به‌ ابن‌ سیرین‌، تفسیر الاحلام‌ الکبیر، بیروت‌، ج۱، ص۲۶۷، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.
[۱۶۴] منسوب‌ به‌ ابن‌ سیرین‌، تفسیر الاحلام‌ الکبیر، بیروت‌، ج۱، ص۳۰۹، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.
[۱۶۵] منسوب‌ به‌ ابن‌ سیرین‌، تفسیر الاحلام‌ الکبیر، بیروت‌، ج۱، ص۴۱۷، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.
[۱۶۶] ابن‌ شاهین‌، خلیل‌، الاشارات‌ فی‌ علم‌ العبارات‌، ج۱، ص۱۶، در حاشیه جزء دوم‌ تعطیر الانام‌ نابلسی‌، بیروت‌، ۱۳۸۴ق‌/ ۱۹۶۴م‌.
[۱۶۷] ابن‌ شاهین‌، خلیل، الاشارات‌ فی‌ علم‌ العبارات‌، ج۱، ص۷۲، در حاشیه جزء دوم‌ تعطیر الانام‌ نابلسی‌، بیروت‌، ۱۳۸۴ق‌/ ۱۹۶۴م‌.
[۱۶۸] ابن‌ شاهین‌، خلیل‌، الاشارات‌ فی‌ علم‌ العبارات‌، ج۱، ص۱۴، در حاشیه جزء دوم‌ تعطیر الانام‌ نابلسی‌، بیروت‌، ۱۳۸۴ق‌/ ۱۹۶۴م‌.
[۱۶۹] ابن‌ شاهین‌، خلیل‌، الاشارات‌ فی‌ علم‌ العبارات‌، ج۱، ص۱۶۵، در حاشیه جزء دوم‌ تعطیر الانام‌ نابلسی‌، بیروت‌، ۱۳۸۴ق‌/ ۱۹۶۴م‌.
[۱۷۰] ابن‌ شاهین‌، خلیل‌، الاشارات‌ فی‌ علم‌ العبارات‌، ج۱، ص۱۶۲، در حاشیه جزء دوم‌ تعطیر الانام‌ نابلسی‌، بیروت‌، ۱۳۸۴ق‌/ ۱۹۶۴م‌.
بنابراین‌ شکی‌ باقی‌ نمی‌ماند که‌ تفسیر الاحلام‌ از ابن‌ سیرین‌ نیست‌.

۱۵.۲ - تعبیر الرؤیا

تعبیر الرؤیا، این‌ کتاب‌ بارها به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌ و در آن‌ نیز به‌ نام‌ کسانی‌ چون‌ ابوحنیفه۱۵۰ق‌) و شافعی (د ۲۰۴ق‌) بر می‌خوریم‌
[۱۷۱] منسوب‌ به‌ عبدالله‌ بن‌ سیرین‌، تعبیر الرؤیا، ص۹، مصر، ۱۲۹۸ق‌/ ۱۸۸۱م‌ .
[۱۷۲] منسوب‌ به‌ عبدالله‌ بن‌ سیرین‌، تعبیر الرؤیا، ص۲۸، مصر، ۱۲۹۸ق‌/ ۱۸۸۱م‌ .
که‌ نمی‌توان‌ پذیرفت‌ ابن‌ سیرین‌ شاگرد آنان‌ بوده‌، یا حتی‌ آنان‌ را دیده‌ باشد. برخی‌ از فقره‌ها و روایت‌های‌ این‌ کتاب‌ نیز با تفسیر الاحلام‌ مطابقت‌ دارد.

۱۵.۲ - تعبیر الرؤیا

تعبیر الرؤیا، این‌ کتاب‌ در نجف ‌به‌ چاپ‌ رسیده‌ و نام‌ «شیخ‌ عبدالله‌ بن‌ سیرین‌» به‌ عنوان‌ نویسنده‌ بر روی‌ آن‌ آمده‌ که‌ هویت ‌او شناخته‌ نیست‌ (برای‌ چاپ‌های‌ مختلف‌ دو اثر نخست‌ و آثار خطی‌ منسوب‌).
یکی‌ از معاصران‌ درباره سبب‌ اینکه‌ مترجمان‌ و نویسندگان‌ سده‌های‌ بعد آثار خود را به‌ ابن‌ سیرین‌ نسبت‌ داده‌اند، نوشته‌ است‌ که‌ آنان‌ برای‌ مقبول‌ افتادن‌ آثارشان‌ ناگزیر بوده‌اند که‌ آنها را به‌ یکی‌ از بزرگان‌ متقدم‌ نسبت‌ دهند.
[۱۷۳] عبدالدایم‌، عبدالله، ابن‌ سیرین‌، ج۲، ص۶۱، الموسوعة الاسلامیة، به‌ کوشش‌ حسن‌ امین‌، بیروت‌، ۱۳۹۶ق‌/۱۹۷۶م‌.



(۱) ابن‌ ابی‌ حاتم‌، عبدالرحمان‌، الجرح‌ و التعدیل‌، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۷۲ق‌/ ۱۹۵۲م‌.
(۲) ابن‌ ابی‌ داوود، عبدالله، کتاب‌ المصاحف‌، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.
(۳) ابن‌ اثیر، علی بن ابی الکرم، الکامل‌.
(۴) ابن‌ تغری‌ بردی‌، یوسف، النجوم‌.
(۵) ابن‌ جوزی‌، عبدالرحمان‌، الرد علی‌ المتعصب‌ العنید، به‌ کوشش‌ محمد کاظم‌ محمودی‌، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌.
(۶) ابن‌ حبان‌، محمد، کتاب‌ الثقات‌، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۹۹ق‌/۱۹۷۹م‌.
(۷) ابن‌ حبان‌، محمد، مشاهیر علماء الامصار، به‌ کوشش‌ م‌ فلایشهمر، قاهره‌، ۱۳۷۹ق‌/۱۹۵۹م‌.
(۸) ابن‌ حزم‌، علی، الفصل‌، به‌ کوشش‌ محمد ابراهیم‌ نصر و عبدالرحمان‌ عمیره‌، حجاز، ۱۴۰۲ق‌/۱۹۸۲م‌.
(۹) ابن‌ خلدون‌، عبدالرحمان، مقدمه، بیروت‌، داراحیاء التراث‌.
(۱۰) ابن‌ خلکان‌، شمس الدین، وفیات‌.
(۱۱) ابن‌ سعد، محمد، الطبقات‌ الکبیر، به‌ کوشش‌ ادوارد زاخائو و دیگران‌، لیدن‌، ۱۹۰۴-۱۹۲۱م‌.
(۱۲) ابن‌ شاکر کتبی‌، محمد، فوات‌ الوفیات‌، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۳۹۴ق‌/۱۹۷۴م‌.
(۱۳) ابن‌ شاهین‌، خلیل‌، «الاشارات‌ فی‌ علم‌ العبارات‌»، در حاشیه جزء دوم‌ تعطیر الانام‌ نابلسی‌، بیروت‌، ۱۳۸۴ق‌/ ۱۹۶۴م‌.
(۱۴) ابن‌ عبدربه‌، احمد، العقد الفرید، به‌ کوشش‌ احمد امین‌ و دیگران‌، بیروت‌، ۱۴۰۲ق‌/۱۹۸۲م‌.
(۱۵) ابن‌ عساکر، علی، تاریخ‌ دمشق‌، نسخه عکسی‌ موجود در کتابخانه مرکز.
(۱۶) ابن‌ قتیبه‌، عبدالله‌، تأویل‌ مختلف‌ الحدیث‌، قاهره‌، ۱۳۲۶ق‌.
(۱۷) ابن‌ قتیبه‌، عبدالله‌، المعارف‌، به‌ کوشش‌ ثروت‌ عکاشه‌، قاهره‌، دارالمعارف‌.
(۱۸) ابن‌ معین‌، یحیی، معرفة الرجال‌، به‌ کوشش‌ محمد کامل‌ قصّار، دمشق‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.
(۱۹) ابن‌ ندیم‌، محمد، الفهرست‌.
(۲۰) ابواسحاق‌، شیرازی‌، طبقات‌ الفقهاء، به‌ کوشش‌ خلیل‌ المیس‌، بیروت‌، دارالقلم‌.
(۲۱) ابوحیان‌، توحیدی‌، البصائر و الذخائر، به‌ کوشش‌ ابراهیم‌ کیلانی‌، دمشق‌، ۱۳۶۳ق‌/۱۹۴۹م‌.
(۲۲) عبدالملک ابوسعد، خرگوشی‌، شرف‌ النبی‌، ترجمه نجم‌الدین‌ محمود راوندی‌، به‌ کوشش‌ محمد روشن‌، تهران‌، ۱۳۶۱ش‌.
(۲۳) ابونعیم‌ اصفهانی‌، احمد، حلیة الاولیاء، بیروت‌، ۱۳۸۷ق‌/ ۱۹۶۷م‌.
(۲۴) ابن‌ حنبل‌، احمد، الزهد، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.
(۲۵) ابن‌ حنبل‌، احمد، «مسند»، الکتب‌ الستة، استانبول‌، ۱۴۰۲ق‌/۱۹۸۲م‌.
(۲۶) ارطامیدورس‌، کتاب‌ تعبیر الرؤیا، ترجمه حنین‌ بن‌ اسحاق‌، به‌ کوشش‌ توفیق‌ فهد، دمشق‌، ۱۹۶۴م‌.
(۲۷) بخاری‌، محمد، التاریخ‌ الکبیر، حیدرآباد دکن‌، ۱۴۰۲ق‌/۱۹۸۲م‌.
(۲۸) بخاری‌، محمد، «الصحیح‌»، الکتب‌ الستة، استانبول‌، ۱۴۰۱ق‌/۱۹۸۱م‌.
(۲۹) یعقوب‌، فسوی‌، المعرفة و التاریخ‌، به‌ کوشش‌ اکرم‌ ضیاء عمری‌، بغداد، ۱۳۹۵ق‌/۱۹۷۵م‌.
(۳۰) تعبیرالرؤیا (منسوب‌به‌ عبدالله‌بن‌ سیرین‌)، مصر، ۱۲۹۸ق‌/ ۱۸۸۱م‌.
(۳۱) تفسیر الاحلام‌ الکبیر (منسوب‌ به‌ ابن‌ سیرین‌)، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.
(۳۲) جاحظ، عمرو، الحیوان‌، به‌ کوشش‌ عبدالسلام‌ محمد هارون‌، بیروت‌، ۱۳۸۹ق‌/ ۱۹۶۹م‌.
(۳۳) خطیب‌ بغدادی‌، احمد، تاریخ‌ بغداد، قاهره‌، ۱۳۴۹ق‌.
(۳۴) ابن‌ خیاط، خلیفة، تاریخ‌، به‌ کوشش‌ سهیل‌ زکار، دمشق‌، ۱۳۸۸ق‌/۱۹۶۸م‌.
(۳۵) دارمی‌، عبدالله‌، «السنن‌»، الکتب‌ الستة، استانبول‌، ۱۴۰۱ق‌/۱۹۸۱م‌.
(۳۶) زمخشری‌، محمود، الفائق‌ فی‌ غریب‌ الحدیث‌، به‌ کوشش‌ علی‌ محمد بجاوی‌ و محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌، ۱۳۹۹ق‌/۱۹۷۹م‌.
(۳۷) عابد سندی‌، محمد، ترتیب‌ مسند الامام‌ الشافعی‌، به‌ کوشش‌ محمد زاهد کوثری‌، بیروت‌، ۱۳۷۰ق‌/۱۹۵۱م‌.
(۳۸) طبری‌، محمد، التاریخ‌، به‌ کوشش‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، بیروت‌، ۱۳۸۷ق‌/۱۹۶۷م‌.
(۳۹) طوسی‌، عبدالله‌، اللمع‌ فی‌ التصوف‌، به‌ کوشش‌ نیکلسون‌، لیدن‌، ۱۹۱۴م‌.
(۴۰) عامری‌، یحیی، غربال‌ الزمان‌، به‌ کوشش‌ محمد ناجی‌ زعبی‌، دمشق‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.
(۴۱) عبدالدایم‌، عبدالله، «ابن‌ سیرین‌»، الموسوعة الاسلامیة، به‌ کوشش‌ حسن‌ امین‌، بیروت‌، ۱۳۹۶ق‌/۱۹۷۶م‌.
(۴۲) عجلی‌، احمد، تاریخ‌ الثقات‌، به‌ کوشش‌ عبدالمعطی‌ قلعجی‌، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۴م‌.
(۴۳) قشیری‌، عبدالکریم، الرسالة القشیریة، قاهره‌، ۱۳۷۹ق‌/۱۹۵۹م‌.
(۴۴) مزی‌، یوسف، تهذیب‌ الکمال‌، نسخه عکسی‌ موجود در کتابخانه مرکز.
(۴۵) ابن‌ حجاج‌، مسلم‌، «الصحیح‌»، الکتب‌ الستة، استانبول‌، ۱۴۰۱ق‌/ ۱۹۸۱م‌.
(۴۶) وکیع‌، محمد، اخبار القضاة، به‌ کوشش‌ عبدالعزیز مصطفی‌ مراغی‌، قاهره‌، ۱۳۶۶ق‌/۱۹۷۴م‌.


۱. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۱۴۳، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ط الاولی، ۱۴۱۰/۱۹۹۰.    
۲. ابن ‌عماد حنبلی، عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، ج۲، ص۵۴، تحقیق:الأرناؤوط، دمشق - بیروت، دار ابن کثیر، ط الأولی، ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶.    
۳. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۹۲، بیروت، دار صادر.    
۴. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۰۹، بیروت، دار صادر.    
۵. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۱۴۳، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ط الاولی، ۱۴۱۰/۱۹۹۰.    
۶. فسوی‌، یعقوب‌، المعرفة و التاریخ‌، ج۲، ص۶۳، به‌ کوشش‌ اکرم‌ ضیاء عمری‌، بغداد، ۱۳۹۵ق‌/۱۹۷۵م‌.    
۷. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۱۱، ص۶۴۰، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ط الثانیه، ۱۳۸۷/۱۹۶۷.    
۸. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۱۴۳، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ط الاولی، ۱۴۱۰/۱۹۹۰.    
۹. ابن‌ سعد، محمد، الطبقات‌ الکبری، ج۷، ص۱۴۳، به‌ کوشش‌ ادوارد زاخائو و دیگران‌، لیدن‌، ۱۹۰۴-۱۹۲۱م‌.    
۱۰. ابن‌ سعد، محمد، الطبقات‌ الکبری، ج۷، ص۱۴۸، به‌ کوشش‌ ادوارد زاخائو و دیگران‌، لیدن‌، ۱۹۰۴-۱۹۲۱م‌.    
۱۱. خطیب‌ بغدادی‌، احمد، تاریخ‌ بغداد، ج۲، ص۴۱۸، قاهره‌، ۱۳۴۹ق‌.    
۱۲. ابن ‌عماد حنبلی، عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، ج۲، ص۵۳، تحقیق:الأرناؤوط، دمشق - بیروت، دار ابن کثیر، ط الأولی، ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶.    
۱۳. احمد بن‌ حنبل‌، الزهد، ج۱، ص۲۵۰، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.    
۱۴. ابن‌ سعد، محمد، الطبقات‌ الکبری، ج۷، ص۱۵۱، به‌ کوشش‌ ادوارد زاخائو و دیگران‌، لیدن‌، ۱۹۰۴-۱۹۲۱م‌.    
۱۵. ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج۹، ص۲۶۷، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷/۱۹۸۶.    
۱۶. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۱۱، ص۶۴۰، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ط الثانیه، ۱۳۸۷/۱۹۶۷.    
۱۷. ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج۹، ص۲۶۷، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷/۱۹۸۶.    
۱۸. ابن جوزی، عبدالرحمن، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، ج۷، ص۱۴۰، تحقیق محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ط الأولی، ۱۴۱۲/۱۹۹۲.    
۱۹. ابن ‌عماد حنبلی، عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، ج۲، ص۵۳، تحقیق:الأرناؤوط، دمشق - بیروت، دار ابن کثیر، ط الأولی، ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶.    
۲۰. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۸۵، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ط الاولی، ۱۴۱۰/۱۹۹۰.    
۲۱. ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج۹، ص۲۶۷، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷/۱۹۸۶.    
۲۲. خلیفة بن‌ خیاط، تاریخ‌ خلیفة بن‌ خیاط، ج۱، ص۱۱۸، به‌ کوشش‌ سهیل‌ زکار، دمشق‌، ۱۳۸۸ق‌/۱۹۶۸م.    
۲۳. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۸۵، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ط الاولی، ۱۴۱۰/۱۹۹۰.    
۲۴. ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج۹، ص۲۶۷، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷/۱۹۸۶.    
۲۵. ابن ‌عماد حنبلی، عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، ج۲، ص۵۲، تحقیق:الأرناؤوط، دمشق - بیروت، دار ابن کثیر، ط الأولی، ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶.    
۲۶. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۱۴۳، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ط الاولی، ۱۴۱۰/۱۹۹۰.    
۲۷. ابوحنیفه دینوری، احمد بن داود، اخبار الطوال، ص۱۱۲، تحقیق عبدالمنعم عامر، مراجعه جمال الدین شیال، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۸ش.    
۲۸. ابن اثیر، علی بن ابی‌الکرم، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۹۵، بیروت، دار صادر - دار بیروت، ۱۳۸۵/۱۹۶۵.    
۲۹. ابن‌ قتیبه‌، عبدالله‌، المعارف‌، ص۴۴۲، به‌ کوشش‌ ثروت‌ عکاشه‌، قاهره‌، دارالمعارف‌.    
۳۰. طبری‌، محمد، التاریخ‌ الطبری‌، ج۳، ص۳۷۷، به‌ کوشش‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، بیروت‌، ۱۳۸۷ق‌/۱۹۶۷م‌.    
۳۱. خطیب‌ بغدادی‌، احمد، تاریخ‌ بغداد، ج۳، ص۲۸۳، قاهره‌، ۱۳۴۹ق‌.    
۳۲. ابن‌ عساکر، علی، تاریخ‌ دمشق‌، ج۵۳، ص۱۷۹، نسخه عکسی‌ موجود در کتابخانه مرکز.    
۳۳. ابونعیم‌ اصفهانی‌، احمد، حلیة الاولیاء، ج۲، ص۲۷۰، بیروت‌، ۱۳۸۷ق‌/ ۱۹۶۷م‌.    
۳۴. ابن‌ جوزی‌، عبدالرحمان‌، الرد علی‌ المتعصب‌ العنید، ص۷۴، به‌ کوشش‌ محمد کاظم‌ محمودی‌، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌.
۳۵. ابن‌ جوزی‌، عبدالرحمان‌، الرد علی‌ المتعصب‌ العنید، ص۷۵، به‌ کوشش‌ محمد کاظم‌ محمودی‌، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌.
۳۶. ابن‌ شاکر کتبی‌، محمد، فوات‌ الوفیات‌، ج۲، ص۷۰، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۳۹۴ق‌/۱۹۷۴م‌.    
۳۷. بخاری‌، محمد، الصحیح‌، الکتب‌ الستة، ج۲، ص۲۰۸-۲۰۹، استانبول‌، ۱۴۰۱ق‌/۱۹۸۱م‌ .
۳۸. طبری‌، محمدبن جریر، التاریخ‌، ج۲، ص۲۳۶، به‌ کوشش‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، بیروت‌، ۱۳۸۷ق‌/۱۹۶۷م‌.    
۳۹. طبری‌، محمدبن جریر، التاریخ‌، ج۴، ص۲۸۴- ۲۸۵، به‌ کوشش‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، بیروت‌، ۱۳۸۷ق‌/۱۹۶۷م‌.    
۴۰. طبری‌، محمدبن جریر، التاریخ‌، ج۵، ص۲۵۶، به‌ کوشش‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، بیروت‌، ۱۳۸۷ق‌/۱۹۶۷م‌.    
۴۱. زمخشری‌، محمود، الفائق‌ فی‌ غریب‌ الحدیث‌، ج۲، ص۳۸۱، به‌ کوشش‌ علی‌ محمد بجاوی‌ و محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌، ۱۳۹۹ق‌/۱۹۷۹م‌.    
۴۲. ابن‌ اثیر، ابولحسن، الکامل‌، ج۳، ص۴۸۸.    
۴۳. ابن‌ اثیر، ابولحسن، الکامل‌، ج۴، ص۲۴۲.    
۴۴. ابونعیم‌ اصفهانی‌، احمد، حلیة الاولیاء، ج۲، ص۲۶۸، بیروت‌، ۱۳۸۷ق‌/ ۱۹۶۷م‌.    
۴۵. ابن‌ عساکر، علی، تاریخ‌ دمشق‌، ج۲۸، ص۳۰۳، نسخه عکسی‌ موجود در کتابخانه مرکز.    
۴۶. عامری‌، یحیی، غربال‌ الزمان‌، ج۱، ص۱۰۱، به‌ کوشش‌ محمد ناجی‌ زعبی‌، دمشق‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.
۴۷. ابن‌ سعد، محمد، الطبقات‌ الکبری، ج۷، ص۱۵۴، به‌ کوشش‌ ادوارد زاخائو و دیگران‌، لیدن‌، ۱۹۰۴-۱۹۲۱م‌.    
۴۸. ابن‌ خلکان‌، شمس الدین، وفیات‌، ج۴، ص۱۸۲.    
۴۹. فسوی‌، یعقوب‌، المعرفة و التاریخ‌، ج۲، ص۵۸، به‌ کوشش‌ اکرم‌ ضیاء عمری‌، بغداد، ۱۳۹۵ق‌/۱۹۷۵م‌.    
۵۰. ابن‌ جوزی‌، عبدالرحمان‌، الرد علی‌ المتعصب‌ العنید، ص۷۴، به‌ کوشش‌ محمد کاظم‌ محمودی‌، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌.
۵۱. ابن‌ جوزی‌، عبدالرحمان‌، الرد علی‌ المتعصب‌ العنید، ص ۷۵، به‌ کوشش‌ محمد کاظم‌ محمودی‌، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌.
۵۲. بخاری‌، محمد، التاریخ‌ الکبیر، ج۱، ص۹۰، حیدرآباد دکن‌، ۱۴۰۲ق‌/۱۹۸۲م‌.    
۵۳. ابن‌ سعد، محمد، الطبقات‌ الکبری، ج۷، ص۱۵۱، به‌ کوشش‌ ادوارد زاخائو و دیگران‌، لیدن‌، ۱۹۰۴-۱۹۲۱م‌.    
۵۴. ابن‌ عساکر، علی، تاریخ‌ دمشق‌، ج۵۳، ص۲۰۵، نسخه عکسی‌ موجود در کتابخانه مرکز.    
۵۵. مزی‌، یوسف، تهذیب‌ الکمال‌، ج۲۵، ص۳۴۹، نسخه عکسی‌ موجود در کتابخانه مرکز.    
۵۶. مزی‌، یوسف، تهذیب‌ الکمال‌، ج۲۵، ص۳۴۹، نسخه عکسی‌ موجود در کتابخانه مرکز.    
۵۷. ابن‌ عساکر، علی، تاریخ‌ دمشق‌، ج۵۳، ص۱۷۴.    
۵۸. ابن‌ سعد، محمد، الطبقات‌ الکبری، ج۷، ص۱۴۲-۱۴۳، به‌ کوشش‌ ادوارد زاخائو و دیگران‌، لیدن‌، ۱۹۰۴-۱۹۲۱م‌.    
۵۹. ابن ‌عماد حنبلی، عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، ج۳، ص۱۳۵، تحقیق:الأرناؤوط، دمشق - بیروت، دار ابن کثیر، ط الأولی، ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶.    
۶۰. ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج۹، ص۲۷۴، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷/۱۹۸۶.    
۶۱. کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات، ج۷، ص۲۱۳.    
۶۲. احمد ابونعیم‌ اصفهانی‌، حلیة الاولیاء، ج۲، ص۲۶۳، بیروت‌، ۱۳۸۷ق‌/ ۱۹۶۷م‌.    
۶۳. ابوحیان‌ توحیدی‌، علی بن محمد، البصائر و الذخائر، ج۱، ص۲۰۳.    
۶۴. طوسی‌، عبدالله‌، اللمع‌ فی‌ التصوف‌، ج۱، ص۴۴- ۴۵، به‌ کوشش‌ نیکلسون‌، لیدن‌، ۱۹۱۴م‌.
۶۵. قشیری‌، عبدالکریم، الرسالة القشیریة، ج۱، ص۵۷، قاهره‌، ۱۳۷۹ق‌/۱۹۵۹م‌.
۶۶. ابن‌ سعد، محمد، الطبقات‌ الکبری، ج۷، ص۱۴۳- ۱۴۵، به‌ کوشش‌ ادوارد زاخائو و دیگران‌، لیدن‌، ۱۹۰۴-۱۹۲۱م‌.    
۶۷. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۱۸۳.    
۶۸. فسوی، یوسف، المعرفة و التاریخ، ج۲، ص۵۶، تحقیق اکرم ضیاء العمری، بیروت مؤسسه الرسالة، ط الثانیة ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.    
۶۹. فسوی، یوسف، المعرفة و التاریخ، ج۲، ص۱۴۶، تحقیق اکرم ضیاء العمری، بیروت مؤسسه الرسالة، ط الثانیة ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
۷۰. فسوی، یوسف، المعرفة و التاریخ، ج۲، ص۱۹۳، تحقیق اکرم ضیاء العمری، بیروت مؤسسه الرسالة، ط الثانیة ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
۷۱. ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج۹، ص۲۶۷، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷/۱۹۸۶.    
۷۲. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۲۷۶.    
۷۳. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۱۹۵.    
۷۴. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۲۰۰.    
۷۵. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۲۰۱.    
۷۶. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۱۹۶.    
۷۷. فسوی، یوسف، المعرفة و التاریخ، ج۲، ص۵۷، تحقیق اکرم ضیاء العمری، بیروت مؤسسه الرسالة، ط الثانیة ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.    
۷۸. ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج۹، ص۲۷۴، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷/۱۹۸۶.    
۷۹. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۱۱۹، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، انتشارات فرهنگ و اندیشه، ۱۳۷۴ش.    
۸۰. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۱۵۰.    
۸۱. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۱۵۱.    
۸۲. ابواسحاق‌ شیرازی‌، طبقات‌ الفقهاء، ج۱، ص۸۸، به‌ کوشش‌ خلیل‌ المیس‌، بیروت‌، دارالقلم‌.    
۸۳. ابن‌ سعد، محمد، الطبقات‌ الکبری، ج۷، ص۱۴۴، به‌ کوشش‌ ادوارد زاخائو و دیگران‌، لیدن‌، ۱۹۰۴-۱۹۲۱م‌.    
۸۴. دارمی‌، عبدالله‌، السنن‌، ج۱، ص۱۷۸، الکتب‌ الستة، استانبول‌، ۱۴۰۱ق‌/۱۹۸۱م‌.    
۸۵. دارمی‌، عبدالله‌، السنن‌، ج۱، ص۱۷۸، الکتب‌ الستة، استانبول‌، ۱۴۰۱ق‌/۱۹۸۱م‌.    
۸۶. دارمی‌، عبدالله‌، السنن‌، ج۱، ص۱۷۸، الکتب‌ الستة، استانبول‌، ۱۴۰۱ق‌/۱۹۸۱م‌.    
۸۷. ابن‌ حجاج‌، مسلم‌، الصحیح‌، ج۱، ص۱۴، الکتب‌ الستة، استانبول‌، ۱۴۰۱ق‌/ ۱۹۸۱م‌.    
۸۸. ابن‌ سعد، محمد، الطبقات‌ الکبری، ج۷، ص۱۴۴، به‌ کوشش‌ ادوارد زاخائو و دیگران‌، لیدن‌، ۱۹۰۴-۱۹۲۱م‌.    
۸۹. ابن‌ سعد، محمد، الطبقات‌ الکبری، ج۷، ص۱۴۳، به‌ کوشش‌ ادوارد زاخائو و دیگران‌، لیدن‌، ۱۹۰۴-۱۹۲۱م‌.    
۹۰. عجلی‌، احمد، تاریخ‌ الثقات‌، ج۱، ص۴۰۵، به‌ کوشش‌ عبدالمعطی‌ قلعجی‌، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۴م‌.
۹۱. ابن‌ ابی‌ حاتم‌، عبدالرحمان‌، الجرح‌ و التعدیل‌، ج۷، ص۲۸۱، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۷۲ق‌/ ۱۹۵۲م‌.    
۹۲. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۱۹۴.    
۹۳. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۱۹۴.    
۹۴. ابن‌ حبان‌، محمد، مشاهیر علماء الامصار، ج۱، ص۱۴۳، به‌ کوشش‌ م‌ فلایشهمر، قاهره‌، ۱۳۷۹ق‌/۱۹۵۹م‌.    
۹۵. ابن‌ سعد، محمد، الطبقات‌ الکبری، ج۷، ص۱۴۴، به‌ کوشش‌ ادوارد زاخائو و دیگران‌، لیدن‌، ۱۹۰۴-۱۹۲۱م‌.    
۹۶. ابن‌ حجاج‌، مسلم‌، الصحیح‌، ج۴، ص۱۸۲۱، الکتب‌ الستة، استانبول‌، ۱۴۰۱ق‌/ ۱۹۸۱م‌.    
۹۷. ابونعیم‌ اصفهانی‌، احمد، حلیة الاولیاء، ج۲، ص۲۸۲، بیروت‌، ۱۳۸۷ق‌/ ۱۹۶۷م‌.    
۹۸. ابن‌ ابی‌ حاتم‌، عبدالرحمان‌، الجرح‌ و التعدیل‌، ج۷، ص۲۸۰، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۷۲ق‌/ ۱۹۵۲م‌.    
۹۹. مزی‌، یوسف، تهذیب‌ الکمال‌، ج۲۵، ص۳۴۷، نسخه عکسی‌ موجود در کتابخانه مرکز.    
۱۰۰. ابن‌ سعد، محمد، الطبقات‌ الکبری، ج۷، ص۱۴۴، به‌ کوشش‌ ادوارد زاخائو و دیگران‌، لیدن‌، ۱۹۰۴-۱۹۲۱م‌.    
۱۰۱. ابن‌ معین‌، یحیی، معرفة الرجال‌، ج۱، ص۱۳۲، به‌ کوشش‌ محمد کامل‌ قصّار، دمشق‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.
۱۰۲. فسوی‌، یعقوب‌، المعرفة و التاریخ‌، ج۲، ص۶۰، به‌ کوشش‌ اکرم‌ ضیاء عمری‌، بغداد، ۱۳۹۵ق‌/۱۹۷۵م‌.    
۱۰۳. ابونعیم‌ اصفهانی‌، احمد، حلیة الاولیاء، ج۲، ص۲۷۸-۲۷۹، بیروت‌، ۱۳۸۷ق‌/ ۱۹۶۷م‌.    
۱۰۴. خطیب‌ بغدادی‌، احمد، تاریخ‌ بغداد، ج۵، ص۳۳۴، قاهره‌، ۱۳۴۹ق‌.
۱۰۵. بخاری‌، محمد، الصحیح‌، الکتب‌ الستة، ج۱، ص۱۴۴، استانبول‌، ۱۴۰۱ق‌/۱۹۸۱م‌.    
۱۰۶. بخاری‌، محمد، الصحیح‌، الکتب‌ الستة، ج۲، ص۶۸، استانبول‌، ۱۴۰۱ق‌/۱۹۸۱م‌.    
۱۰۷. عابد سندی‌، محمد، ترتیب‌ مسند الامام‌ الشافعی‌، ج۱، ص۱۵۸، به‌ کوشش‌ محمد زاهد کوثری‌، بیروت‌، ۱۳۷۰ق‌/۱۹۵۱م‌.    
۱۰۸. احمد ابن‌ حنبل‌، مسند ابن‌ حنبل‌، ج۱۶، ص۲۹۱، الکتب‌ الستة، استانبول‌، ۱۴۰۲ق‌/۱۹۸۲م‌.    
۱۰۹. فسوی‌، یعقوب‌، المعرفة و التاریخ‌، ج۲، ص۵۹، به‌ کوشش‌ اکرم‌ ضیاء عمری‌، بغداد، ۱۳۹۵ق‌/۱۹۷۵م‌.    
۱۱۰. فسوی‌، یعقوب‌، المعرفة و التاریخ‌، ج۲، ص۶۰، به‌ کوشش‌ اکرم‌ ضیاء عمری‌، بغداد، ۱۳۹۵ق‌/۱۹۷۵م‌.    
۱۱۱. بخاری‌، محمد، التاریخ‌ الکبیر، ج۱، ص۹۰، حیدرآباد دکن‌، ۱۴۰۲ق‌/۱۹۸۲م‌.    
۱۱۲. ابن‌ ابی‌ حاتم‌، عبدالرحمان‌، الجرح‌ و التعدیل‌، ج۷، ص۲۸۰، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۷۲ق‌/ ۱۹۵۲م‌.    
۱۱۳. ابن‌ ابی‌ داوود، عبدالله، کتاب‌ المصاحف‌، ج۱، ص۱۰۴، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.    
۱۱۴. ابن‌ ابی‌ داوود، عبدالله، کتاب‌ المصاحف‌، ج۱، ص۳۲۹، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.    
۱۱۵. ثقفی کوفی، ابراهیم بن محمد، الغارات و شرح حال اعلام آن، ص۳۵۲، ترجمه عزیز الله عطاردی، انتشارات عطارد، ۱۳۷۳ش.
۱۱۶. ابن خلدون، عبدالرحمن بن خلدون، مقدمه ابن خلدون، ج۲، ص۹۹۸.    
۱۱۷. ابن ‌عماد حنبلی، عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، ج۲، ص ۵۳، تحقیق:الأرناؤوط، دمشق - بیروت، دار ابن کثیر، ط الأولی، ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶.    
۱۱۸. ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج۹، ص۲۶۷، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷/۱۹۸۶.    
۱۱۹. ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج۲، ص۲۷۵، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷/۱۹۸۶.    
۱۲۰. ابن‌ حنبل‌، احمد، الزهد، ص۳۷۴، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌ .
۱۲۱. جاحظ، عمرو، الحیوان‌، ج۴، ص۲۶۹، به‌ کوشش‌ عبدالسلام‌ محمد هارون‌، بیروت‌، ۱۳۸۹ق‌/ ۱۹۶۹م‌.
۱۲۲. جاحظ، عمرو، الحیوان‌، ج۴، ص۳۶۸، به‌ کوشش‌ عبدالسلام‌ محمد هارون‌، بیروت‌، ۱۳۸۹ق‌/ ۱۹۶۹م‌.
۱۲۳. جاحظ، عمرو، الحیوان‌، ج۷، ص۱۹۱، به‌ کوشش‌ عبدالسلام‌ محمد هارون‌، بیروت‌، ۱۳۸۹ق‌/ ۱۹۶۹م‌.
۱۲۴. بخاری‌، محمد، الصحیح‌، الکتب‌ الستة، ج۳، ص۷۱، استانبول‌، ۱۴۰۱ق‌/۱۹۸۱م‌ .
۱۲۵. بخاری‌، محمد، الصحیح‌، الکتب‌ الستة، ج۳، ص۷۳، استانبول‌، ۱۴۰۱ق‌/۱۹۸۱م‌.
۱۲۶. بخاری‌، محمد، الصحیح‌، الکتب‌ الستة، ج۸، ص۷۷، استانبول‌، ۱۴۰۱ق‌/۱۹۸۱م‌ .
۱۲۷. ابن‌ حجاج‌، مسلم‌، الصحیح‌، ج۵، ص۱۷۷۳، الکتب‌ الستة، استانبول‌، ۱۴۰۱ق‌/ ۱۹۸۱م‌.
۱۲۸. ابن‌ قتیبه‌، عبدالله‌، تأویل‌ مختلف‌ الحدیث‌، ص۴۵۰، قاهره‌، ۱۳۲۶ق‌ .
۱۲۹. وکیع‌، محمد، اخبار القضاة، ج۱، ص۳۳۴، به‌ کوشش‌ عبدالعزیز مصطفی‌ مراغی‌، قاهره‌، ۱۳۶۶ق‌/۱۹۷۴م‌.    
۱۳۰. ابن‌ عبدربه‌، احمد، العقد الفرید، ج۶، ص۱۶۴، به‌ کوشش‌ احمد امین‌ و دیگران‌، بیروت‌، ۱۴۰۲ق‌/۱۹۸۲م‌.
۱۳۱. ابن‌ حبان‌، محمد، کتاب‌ الثقات‌، ج۵، ص۳۴۹، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۹۹ق‌/۱۹۷۹م‌.    
۱۳۲. ابن‌ ندیم‌، محمد، الفهرست‌، ج۱، ص‌ ۳۸۵.    
۱۳۳. ابونعیم‌ اصفهانی‌، احمد، حلیة الاولیاء، ج۲، ص۲۷۶- ۲۷۸، بیروت‌، ۱۳۸۷ق‌/ ۱۹۶۷م‌.    
۱۳۴. ابن‌ عساکر، علی، تاریخ‌ دمشق‌، ج۱۵، ص۴۵۱-۴۵۳، نسخه عکسی‌ موجود در کتابخانه مرکز.
۱۳۵. ابن‌ خلکان‌، شمس‌الدین، وفیات‌، ج۴، ص۱۸۲.    
۱۳۶. مزی‌، یوسف، تهذیب‌ الکمال‌، ج۲۵، ص۳۵۳، نسخه عکسی‌ موجود در کتابخانه مرکز.    
۱۳۷. ابن‌ خلدون‌، عبدالرحمان، تاریخ ابن خلدون، ج۱، ص‌ ۴۷۸، بیروت‌، داراحیاء التراث‌.    
۱۳۸. ابن‌ تغری‌ بردی‌، یوسف، النجوم‌، ج۱، ص۲۶۸.    
۱۳۹. ابن‌ سعد، محمد، الطبقات‌ الکبری، ج۷، ص۱۴۵، به‌ کوشش‌ ادوارد زاخائو و دیگران‌، لیدن‌، ۱۹۰۴-۱۹۲۱م‌.    
۱۴۰. دارمی‌، عبدالله‌، السنن‌، ج۱۹، ص۱۲۲، الکتب‌ الستة، استانبول‌، ۱۴۰۱ق‌/۱۹۸۱م‌.
۱۴۱. فسوی‌، یعقوب‌، المعرفة و التاریخ‌، ج۲، ص۵۴، به‌ کوشش‌ اکرم‌ ضیاء عمری‌، بغداد، ۱۳۹۵ق‌/۱۹۷۵م‌.    
۱۴۲. فسوی‌، یعقوب‌، المعرفة و التاریخ‌، ج۲، ص۵۵، به‌ کوشش‌ اکرم‌ ضیاء عمری‌، بغداد، ۱۳۹۵ق‌/۱۹۷۵م‌.    
۱۴۳. فسوی‌، یعقوب‌، المعرفة و التاریخ‌، ج۲، ص۵۹، به‌ کوشش‌ اکرم‌ ضیاء عمری‌، بغداد، ۱۳۹۵ق‌/۱۹۷۵م‌.    
۱۴۴. منسوب‌ به‌ ابن‌ سیرین‌، تفسیر الاحلام‌ الکبیر، بیروت‌، ج۱، ص‌۶۱، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.    
۱۴۵. منسوب‌ به‌ ابن‌ سیرین‌، تفسیر الاحلام‌ الکبیر، بیروت‌، ج۱، ص‌۲۹۷، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.    
۱۴۶. منسوب‌ به‌ ابن‌ سیرین‌، تفسیر الاحلام‌ الکبیر، بیروت‌، ج۱، ص‌۲۳، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.    
۱۴۷. منسوب‌ به‌ ابن‌ سیرین‌، تفسیر الاحلام‌ الکبیر، بیروت‌، ج۱، ص‌۵۶، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.
۱۴۸. منسوب‌ به‌ ابن‌ سیرین‌، تفسیر الاحلام‌ الکبیر، بیروت‌، ج۱، ص‌۵۸، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.
۱۴۹. منسوب‌ به‌ ابن‌ سیرین‌، تفسیر الاحلام‌ الکبیر، ص۳۲، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.    
۱۵۰. منسوب‌ به‌ ابن‌ سیرین‌، تفسیر الاحلام‌ الکبیر، ص۵۷، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.    
۱۵۱. منسوب‌ به‌ ابن‌ سیرین‌، تفسیر الاحلام‌ الکبیر، ص۴۰، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌ .
۱۵۲. منسوب‌ به‌ ابن‌ سیرین‌، تفسیر الاحلام‌ الکبیر، ص۴۷، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌ .
۱۵۳. منسوب‌ به‌ ابن‌ سیرین‌، تفسیر الاحلام‌ الکبیر، ص۵۵، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌ .
۱۵۴. منسوب‌ به‌ ابن‌ سیرین‌، تفسیر الاحلام‌ الکبیر، ص۴۹۴، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌ .
۱۵۵. ابوسعد خرگوشی‌، عبدالملک، شرف‌ النبی‌، ج۱، ص۵۷، ترجمه نجم‌الدین‌ محمود راوندی‌، به‌ کوشش‌ محمد روشن‌، تهران‌، ۱۳۶۱ش‌.
۱۵۶. ابوسعد خرگوشی‌، عبدالملک، شرف‌ النبی‌، ج۱، ص۱۲۳، ترجمه نجم‌الدین‌ محمود راوندی‌، به‌ کوشش‌ محمد روشن‌، تهران‌، ۱۳۶۱ش‌.
۱۵۷. ابوسعد خرگوشی‌، عبدالملک، شرف‌ النبی‌، ج۱، ص۱۹۷، ترجمه نجم‌الدین‌ محمود راوندی‌، به‌ کوشش‌ محمد روشن‌، تهران‌، ۱۳۶۱ش‌.
۱۵۸. ابوسعد خرگوشی‌، عبدالملک، شرف‌ النبی‌، ج۱، ص۳۰۴، ترجمه نجم‌الدین‌ محمود راوندی‌، به‌ کوشش‌ محمد روشن‌، تهران‌، ۱۳۶۱ش‌.
۱۵۹. ابوسعد خرگوشی‌، عبدالملک، شرف‌ النبی‌، ج۱، ص۴۶۱، ترجمه نجم‌الدین‌ محمود راوندی‌، به‌ کوشش‌ محمد روشن‌، تهران‌، ۱۳۶۱ش‌.
۱۶۰. ابوسعد خرگوشی‌، عبدالملک، شرف‌ النبی‌، ج۱، ص۴۸۸، ترجمه نجم‌الدین‌ محمود راوندی‌، به‌ کوشش‌ محمد روشن‌، تهران‌، ۱۳۶۱ش‌.
۱۶۱. منسوب‌ به‌ ابن‌ سیرین‌، تفسیر الاحلام‌ الکبیر، بیروت‌، ج۱، ص۸۲، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.
۱۶۲. منسوب‌ به‌ ابن‌ سیرین‌، تفسیر الاحلام‌ الکبیر، بیروت‌، ج۱، ص۱۰۸، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.
۱۶۳. منسوب‌ به‌ ابن‌ سیرین‌، تفسیر الاحلام‌ الکبیر، بیروت‌، ج۱، ص۲۶۷، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.
۱۶۴. منسوب‌ به‌ ابن‌ سیرین‌، تفسیر الاحلام‌ الکبیر، بیروت‌، ج۱، ص۳۰۹، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.
۱۶۵. منسوب‌ به‌ ابن‌ سیرین‌، تفسیر الاحلام‌ الکبیر، بیروت‌، ج۱، ص۴۱۷، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.
۱۶۶. ابن‌ شاهین‌، خلیل‌، الاشارات‌ فی‌ علم‌ العبارات‌، ج۱، ص۱۶، در حاشیه جزء دوم‌ تعطیر الانام‌ نابلسی‌، بیروت‌، ۱۳۸۴ق‌/ ۱۹۶۴م‌.
۱۶۷. ابن‌ شاهین‌، خلیل، الاشارات‌ فی‌ علم‌ العبارات‌، ج۱، ص۷۲، در حاشیه جزء دوم‌ تعطیر الانام‌ نابلسی‌، بیروت‌، ۱۳۸۴ق‌/ ۱۹۶۴م‌.
۱۶۸. ابن‌ شاهین‌، خلیل‌، الاشارات‌ فی‌ علم‌ العبارات‌، ج۱، ص۱۴، در حاشیه جزء دوم‌ تعطیر الانام‌ نابلسی‌، بیروت‌، ۱۳۸۴ق‌/ ۱۹۶۴م‌.
۱۶۹. ابن‌ شاهین‌، خلیل‌، الاشارات‌ فی‌ علم‌ العبارات‌، ج۱، ص۱۶۵، در حاشیه جزء دوم‌ تعطیر الانام‌ نابلسی‌، بیروت‌، ۱۳۸۴ق‌/ ۱۹۶۴م‌.
۱۷۰. ابن‌ شاهین‌، خلیل‌، الاشارات‌ فی‌ علم‌ العبارات‌، ج۱، ص۱۶۲، در حاشیه جزء دوم‌ تعطیر الانام‌ نابلسی‌، بیروت‌، ۱۳۸۴ق‌/ ۱۹۶۴م‌.
۱۷۱. منسوب‌ به‌ عبدالله‌ بن‌ سیرین‌، تعبیر الرؤیا، ص۹، مصر، ۱۲۹۸ق‌/ ۱۸۸۱م‌ .
۱۷۲. منسوب‌ به‌ عبدالله‌ بن‌ سیرین‌، تعبیر الرؤیا، ص۲۸، مصر، ۱۲۹۸ق‌/ ۱۸۸۱م‌ .
۱۷۳. عبدالدایم‌، عبدالله، ابن‌ سیرین‌، ج۲، ص۶۱، الموسوعة الاسلامیة، به‌ کوشش‌ حسن‌ امین‌، بیروت‌، ۱۳۹۶ق‌/۱۹۷۶م‌.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «ابن سیرین»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۱/۰۱/۱۸.    
ناصر گذشته، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابن سیرین».    






جعبه ابزار