• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سمع (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





سَمْع (به فتح سین و سکون میم) از واژگان قرآن کریم به معنای قوّه شنوائى، شنيدن و گوش است. مشتقات سمع که در آیات قرآن آمده عبارتند از: إسماع به معنای شنواندن‌، إستماع به معنای گوش دادن، سَمّاع مبالغه است و به معنای بسیار گوشگیر و گوش‌فراده، سَمیع به معنای شنوا و از اسماء حسنى است.



سَمْع به معنای قوّه شنوائى، شنيدن و گوش است.


(ما كانُوا يَسْتَطِيعُونَ‌ السَّمْعَ‌ وَ ما كانُوا يُبْصِرُونَ) (آنها هرگز توانايى شنيدن حق را نداشتند؛ و حقيقت را نمى‌ديدند.) (إِنَّهُمْ عَنِ‌ السَّمْعِ‌ لَمَعْزُولُونَ) (آنها از استراق سمع و شنيدن اخبار آسمان‌ها بر كنارند.) كه هر دو به معنى شنيدن است.
(خَتَمَ اللَّهُ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ وَ عَلى‌ سَمْعِهِمْ‌ ...) (خدا بر دل‌ها و گوش‌هاى آنان مهر نهاده...)
(وَ خَتَمَ عَلى‌ سَمْعِهِ‌ وَ قَلْبِهِ ...) (و بر گوش و قلبش مهر زده....) كه به معنى گوش است.
به معنى فهم و درک و طاعت نيز آيد. چنان‌كه راغب و ديگران گفته‌اند مثل‌ (سَمِعْنا وَ أَطَعْنا ...) «فهميديم و اطاعت كرديم.» (قَدْ سَمِعْنا لَوْ نَشاءُ لَقُلْنا مِثْلَ هذا ...) (شنيديم؛ چيز مهمّى نيست؛ اگر بخواهيم مثل آن را مى‌گوييم....) در آيه‌ (وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ قالُوا سَمِعْنا وَ هُمْ لا يَسْمَعُونَ‌) شايد به معنى فهم و درک باشد. يعنى «مثل آنان نباشيد كه گفتند: فهميديم حال آنكه نمى‌فهمند.»

۲.۱ - اسماع

اسماع به معنای شنواندن‌ است.
(إِنَّكَ لا تُسْمِعُ‌ الْمَوْتى‌ ...) «تو مردگان را شنواندن يا فهماندن نتوانى‌.»
(وَ لا تُسْمِعُ‌ الصُّمَّ الدُّعاءَ ...) (و نه سخنت را به گوش كران برسانی...)
در آيه‌ (وَ لَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِيهِمْ خَيْراً لَأَسْمَعَهُمْ‌ وَ لَوْ أَسْمَعَهُمْ‌ لَتَوَلَّوْا وَّهُم مُّعْرِضُونَ) (و اگر خداوند خيرى در آنها مى‌دانست، حرف حق را به گوش آنها مى‌رساند؛ ولى با اين حالى كه دارند؛ اگر حق را به گوش آنها برساند، سرپيچى كرده و رويگردان مى‌شوند.) ظاهرا بمعنى فهماندن و دانا كردن است.
(أَسْمِعْ‌ بِهِمْ وَ أَبْصِرْ يَوْمَ يَأْتُونَنا ...) (روزى كه نزد ما مى‌آيند، چه گوش‌هاى شنوا و چه چشم‌هاى بينايى پيدا مى‌كنند!) هر دو فعل امراند ولى در تعجب به كار می‌روند. يعنى: روزی كه پيش ما آيند چه قدر شنوا و بينااند، چنانكه در «بصر» گذشت.

۲.۲ - استماع

استماع به معنای گوش دادن است.
(قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ‌ اسْتَمَعَ‌ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ ...) (بگو: به من وحی شده است كه جمعى از جنّ به سخنانم گوش فرا داده‌اند...)
(وَ أَنَا اخْتَرْتُكَ‌ فَاسْتَمِعْ‌ لِما يُوحى‌) (و من تو را براى مقام رسالت برگزيدم؛ اكنون به آنچه بر تو وحى مى‌شود، گوش فرا ده.)

۲.۳ - سمّاع

سَمّاع، مبالغه است‌ يعنى بسيار گوش‌گير و گوش فراده‌اند.
(وَ مِنَ الَّذِينَ هادُوا سَمَّاعُونَ‌ لِلْكَذِبِ‌ سَمَّاعُونَ‌ لِقَوْمٍ‌ آخَرِينَ لَمْ يَأْتُوكَ ...) «براى اينكه بشنوند و درباره تو دروغ گويند و گوشگير و جاسوسند براى قوم ديگر كه پيش تو نيامده‌اند (می‌خواهند كلام تو را به آن‌ها برسانند).»
اين واژه سه بار در قرآن است: مائده آیه ۴۱ و ۴۲ .

۲.۴ - دیگر کاربردها

(وَ يَقُولُونَ‌ سَمِعْنا وَ عَصَيْنا وَ اسْمَعْ‌ غَيْرَ مُسْمَعٍ‌ ...) (مى‌گويند: شنيديم و مخالفت كرديم و نيز مى‌گويند: بشنو كه هرگز نشنوى!....) جمله‌ «اسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ» را بشنو شنوا نباشى. و بشنو گفته‌ات مقبول نيست معنى كرده‌اند چنانكه در مجمع و اقرب گفته است.
[۹۳] شرتونی، سعید، اقرب الموارد.
يعنى فهميديم ولى فرمان نبرديم. بشنو خدا شنوايت نكند. (نعوذ باللّه).
(لَهُ غَيْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَبْصِرْ بِهِ وَ أَسْمِعْ‌ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ ...) (غیب آسمان‌ها و زمين تنها از آن اوست. خداوند چه بينا و شنواست! آنها هيچ ولىّ و سرپرستى جز او ندارند....) طبرسی و زمخشری گفته‌اند: اين دو صيغه براى تعجّب است و به جاى «ما ابصره و ما أَسْمَعَهُ‌» می‌باشد و ذكر تعجب براى تعظيم علم و بصيرت خداوند است. يعنى نهان آسمان‌ها و زمين براى اوست چه بينا و شنواست. همچنين است آیه ۳۸ مریم كه گذشت.
(لا يَسَّمَّعُونَ‌ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلى‌ وَ يُقْذَفُونَ مِنْ كُلِّ جانِبٍ) «يَسَّمَّعُونَ» با تشديد و تخفيف هر دو خوانده شده و اصل آن يتسمّعون از باب تفعّل است و تسمّع بمعنى استماع است يعنى «قادر به استماع ملاء اعلى نيستند و از هر سو زده و رانده می‌شوند.»
(وَ إِنَّهُ لَتَنْزِيلُ رَبِّ الْعالَمِينَ‌ ... وَ ما تَنَزَّلَتْ بِهِ الشَّياطِينُ • وَ ما يَنْبَغِي لَهُمْ وَ ما يَسْتَطِيعُونَ • إِنَّهُمْ عَنِ‌ السَّمْعِ‌ لَمَعْزُولُونَ‌ ... هَلْ أُنَبِّئُكُمْ عَلى‌ مَنْ تَنَزَّلُ الشَّياطِينُ • تَنَزَّلُ عَلى‌ كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ • يُلْقُونَ‌ السَّمْعَ‌ وَ أَكْثَرُهُمْ كاذِبُونَ)
سمع اول به معنى شنيدن است يعنى شیاطین از شنيدن كلمات ملائکه ممنوع‌اند. و سمع دوم به معنى مسموع است يعنى شياطين مسموع خود را به دروغگويان القاء می‌كنند و اين نشان می‌دهد كه شياطين با وجود رانده شدن‌ با تيرهاى شهاب باز مطالبى به طور ناقص از آسمان دريافت می‌دارند مگر آنكه بگوئيم‌ «يُلْقُونَ‌ السَّمْعَ‌» اشاره به زمانى است كه ممنوع نبودند و قرآن از زبان آنها نقل می‌كند: (وَ أَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ‌ فَمَنْ‌ يَسْتَمِعِ‌ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهاباً رَصَداً) (و اين‌كه ما پيش از اين به استراق سمع در آسمان‌ها مى‌نشستيم؛ امّا اكنون هركس بخواهد استراق سمع كند، شهابى را در کمین خود مى‌يابد.)
معنى آيات: «قرآن حتما از جانب پروردگار جهانيان است. آن را شياطين نازل نكرده و لايق اين كار نيستند (كه آنها شرير و مفسداند، شرير كجا و آوردن هدايت كجا؟!) و قدرت اين كار را ندارند كه آنها از شنيدن كلام عالم بالا معزول و ممنوع‌اند ... آيا بگويم شياطين بر كه نازل می‌شوند؟ بر هر دروغگو و پيوسته گناهكار. شنيده خود را به او القا می‌كنند و ببشترشان دروغ می‌گويند.»
(إِنَّ فِي ذلِكَ لَذِكْرى‌ لِمَنْ كانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى‌ السَّمْعَ‌ وَ هُوَ شَهِيدٌ) (در اين تذكّرى است براى آن كس كه عقل دارد، يا گوش دل فرا دهد در حالى كه حضور قلب داشته باشد.) مراد از سمع، گوش است‌. «أَلْقَى‌ السَّمْعَ‌» يعنى استماع كرد گوئى گوش خود را به طرف گوينده می‌اندازد.

۲.۵ - مفرد آمدن سمع

سَمْع در تمام قرآن مجيد مفرد به كار رفته بر خلاف بصر و اذن كه ابصار و آذان نيز آمده است.
علت جمع نيامدن اين است كه آن در اصل مصدر است طبرسى در جوامع الجامع ذيل‌ (خَتَمَ اللَّهُ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ وَ عَلى‌ سَمْعِهِمْ‌ ...) (خدا بر دل‌ها و گوش‌هاى آنان مهر نهاده...) گويد: علت عدم جمع آن است كه سمع در اصل مصدر است و مصادر جمع بسته نمی‌شوند.
بیضاوی در ذيل آيه فوق گويد: سمع مفرد آمد براى امن از التباس و براى اصل آن كه در اصل مصدر است و مصادر را جمع نيست. در کشّاف پس از ذكر امن از التباس گفته: ميتوانى بگوئى كه: سمع در اصل مصدر است و مصادر جمع بسته نيست.
خلاصه آنكه:
هر جا سمع با ابصار با هم آيد مراد از آن جمع است كه گفته شد و آن در مفرد و جمع به كار می‌رود مثل‌ (وَ عَلى‌ سَمْعِهِمْ‌ وَ عَلى‌ أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ ...) (خدا بر دل‌ها و گوش‌هاى آنان مهر نهاده...) (أَمَّنْ يَمْلِكُ‌ السَّمْعَ‌ وَ الْأَبْصارَ ...) (يا چه كسى مالك و خالق گوش و چشمهاست؟...)
و هر جا با بصر بيايد، می‌شود از آن مفرد و يا مطلق منظور باشد چنان‌كه در دو آيه ذيل‌ (إِنَ‌ السَّمْعَ‌ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا) (گوش و چشم و دل، همه مسؤولند.) (وَ خَتَمَ عَلى‌ سَمْعِهِ‌ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلى‌ بَصَرِهِ غِشاوَةً ...) (و بر گوش و قلبش مهر زده و بر چشمش پرده‌اى قرار داده است ....)
و اين از خواصّ كلام فصيح خداست و گرنه جمع سمع، اسماع و اساميع آمده است.

۲.۶ - سمیع

سَميع به معنای شنوا و از اسماء حسنی است. و چهل و هفت بار در قرآن مجيد آمده و همه درباره خداوند است جز در آيه‌ (مَثَلُ الْفَرِيقَيْنِ كَالْأَعْمى‌ وَ الْأَصَمِّ وَ الْبَصِيرِ وَ السَّمِيعِ‌ ...) (حال اين دو گروه [ مؤمنان و منكران‌ ] ، حال «نابينا و ناشنوا» و «بينا و شنوا» است....) و در اغلب آنها با كلمه علیم و در بعضى با كلمه قریب همراه است. و آن از صيغ مبالغه است مثل رحیم و عظیم.
سميع از صفات ذات است و خداوند در ذات خود سميع است خواه مسموعى باشد يا نه، در اصول کافی باب صفات الذات از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل شده‌
«لَمْ يَزَلِ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ رَبَّنَا وَ الْعِلْمُ ذَاتُهُ وَ لَا مَعْلُومَ. وَ السَّمْعُ‌ ذَاتُهُ وَ لَا مَسْمُوعَ‌. وَ الْبَصَرُ ذَاتُهُ وَ لَا مُبْصَرَ وَ الْقُدْرَةُ ذَاتُهُ وَ لَا مَقْدُورَ. فَلَمَّا أَحْدَثَ الْأَشْيَاءَ وَ كَانَ (وُجِدَ) الْمَعْلُومُ وَقَعَ الْعِلْمُ مِنْهُ عَلَى الْمَعْلُومِ وَ السَّمْعُ‌ عَلَى‌ الْمَسْمُوعِ‌ وَ الْبَصَرُ عَلَى الْمُبْصَرِ وَ الْقُدْرَةُ عَلَى الْمَقْدُورِ ....»
در نهج البلاغه خطبه ۱۵۲ فرموده‌ : «السَّمِيعُ‌ لَا بِأَدَاةٍ وَ الْبَصِيرُ لَا بِتَفْرِيقِ آلَةٍ.» (شنوا است ولى نه اين كه وسيله شنوايى در اختيار داشته باشد. بينا است ولى نه اين كه به وسيله چشم و باز كردن پلك‌ها، قدرت مشاهده پيدا كند.)
روايات ديگرى نيز در اين زمينه هست. صدوق (رحمه‌الله) در توحید فرموده: سميع يعنى اگر مسموعى پيدا شود خدا نسبت به آن سميع است و ذات خدا سميع است معنى ديگر آنكه خدا سميع الدعاء يعنى اجابت كننده دعاست. ابن اثیر در نهایه گويد: سميع آن است كه از درک او هيچ مسموعى و لو مخفى هم باشد، فوت نشود خدا بدون گوش، شنواست و آن از صيغ مبالغه است. راغب گويد: مراد از سميع دانا بودن خداست به مسموعات.
به عقيده او (قَدْ سَمِعَ‌ اللَّهُ قَوْلَ الَّتِي تُجادِلُكَ فِي زَوْجِها ...) يعنى «دانست خدا كلام زنى را كه با تو درباره شوهرش مجادله می‌كرد.»
(رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ‌ السَّمِيعُ‌ الْعَلِيمُ) (پروردگارا! از ما بپذير، كه تويى شنوا و دانا.)
(وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ‌ الْعَلِيمُ) (و بر خدا توكّل كن، كه او شنوا و داناست.)


۱. قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۳، ص۳۲۳.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۴۲۵.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۴، ص۳۴۶.    
۴. هود/سوره۱۱، آیه۲۰.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۲۴.    
۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۱۹۰.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۲۸۳.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۲۲۸.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۲، ص۳۳.    
۱۰. شعراء/سوره۲۶، آیه۲۱۲.    
۱۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۷۶.    
۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۳۲۸.    
۱۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۴۶۴.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۳۲۱.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۸، ص۶۳.    
۱۶. بقره/سوره۲، آیه۷.    
۱۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳.    
۱۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۵۲.    
۱۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱، ص۸۳.    
۲۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۱۳۰.    
۲۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱، ص۶۸.    
۲۲. جاثیة/سوره۴۵، آیه۲۳.    
۲۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۰۱.    
۲۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۱۷۳.    
۲۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۲۶۴.    
۲۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۱۱۸.    
۲۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۲، ص۳۶۱.    
۲۸. بقره/سوره۲، آیه۲۸۵.    
۲۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲، ص۴۴۳.    
۳۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲، ص۶۸۲.    
۳۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۶۸۹.    
۳۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۳، ص۲۱۵.    
۳۳. انفال/سوره۸، آیه۳۱.    
۳۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۸۰.    
۳۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۶۷.    
۳۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۹، ص۸۷.    
۳۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۸۲۸.    
۳۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۰، ص۲۰۷.    
۳۹. انفال/سوره۸، آیه۲۱.    
۴۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۴۱.    
۴۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۹، ص۵۰.    
۴۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۸۱۷.    
۴۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۰، ص۱۸۸.    
۴۴. نمل/سوره۲۷، آیه۸۰.    
۴۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۳۹۰.    
۴۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۵۵۸.    
۴۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۳۶۵.    
۴۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۸، ص۱۴۱.    
۴۹. نمل/سوره۲۷، آیه۸۰.    
۵۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۸۴.    
۵۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۳۹۰.    
۵۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۵۵۸.    
۵۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۳۶۵.    
۵۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۸، ص۱۴۱.    
۵۵. انفال/سوره۸، آیه۲۳.    
۵۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۷۹.    
۵۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۴۲.    
۵۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۹، ص۵۲.    
۵۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۸۱۸.    
۶۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۰، ص۱۹۰.    
۶۱. مریم/سوره۱۹، آیه۳۸.    
۶۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۰۷.    
۶۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۴۹.    
۶۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۶۴.    
۶۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۷۹۵.    
۶۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۵، ص۱۶۹.    
۶۷. جنّ/سوره۷۲، آیه۱.    
۶۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۷۲.    
۶۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۳۸.    
۷۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۵۹.    
۷۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۵۳.    
۷۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۵، ص۳۶۵.    
۷۳. طه/سوره۲۰، آیه۱۳.    
۷۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۱۳.    
۷۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۱۳۹.    
۷۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۱۹۳.    
۷۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۱۰.    
۷۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۶، ص۱۳.    
۷۹. مائده/سوره۵، آیه۴۱.    
۸۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۵، ص۳۴۰.    
۸۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۵، ص۵۵۶.    
۸۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۳۰۱.    
۸۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۷، ص۳۸.    
۸۴. مائده/سوره۵، آیه۴۱.    
۸۵. مائده/سوره۵، آیه۴۲.    
۸۶. نساء/سوره۴، آیه۴۶.    
۸۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۸۶.    
۸۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۴، ص۳۶۴.    
۸۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۴، ص۵۸۰.    
۹۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۸۵.    
۹۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۵، ص۱۷۱.    
۹۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۸۵.    
۹۳. شرتونی، سعید، اقرب الموارد.
۹۴. کهف/سوره۱۸، آیه۲۶.    
۹۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۹۶.    
۹۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۲۷۶.    
۹۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۳، ص۳۸۵.    
۹۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۷۱۵.    
۹۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۵، ص۴۷.    
۱۰۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۷۱۵.    
۱۰۱. زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۲، ص۷۱۶.    
۱۰۲. مریم/سوره۱۹، آیه۳۸.    
۱۰۳. صافات/سوره۳۷، آیه۸.    
۱۰۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۱۲۳.    
۱۰۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۱۸۴.    
۱۰۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۶۸۵.    
۱۰۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۱، ص۱۳۰.    
۱۰۸. شعراء/سوره۲۶، آیات۱۹۲- ۲۲۳.    
۱۰۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۳۱۵.    
۱۱۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۴۴۶.    
۱۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۳۲۰.    
۱۱۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۸، ص۶۰.    
۱۱۳. جنّ/سوره۷۲، آیه۹.    
۱۱۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۷۲.    
۱۱۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۴۲.    
۱۱۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۶۵.    
۱۱۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۵۶.    
۱۱۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۵، ص۳۷۵.    
۱۱۹. ق/سوره۵۰، آیه۳۷.    
۱۲۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۲۰.    
۱۲۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۳۵۶.    
۱۲۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۵۳۳.    
۱۲۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۲۲۴.    
۱۲۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۳، ص۲۷۷.    
۱۲۵. بقره/سوره۲، آیه۷.    
۱۲۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳.    
۱۲۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۵۲.    
۱۲۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱، ص۸۳.    
۱۲۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۱۳۰.    
۱۳۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱، ص۶۸.    
۱۳۱. بیضاوی، عبدالله بن عمر، تفسیر البیضاوی، ج۱، ص۱۵۴.    
۱۳۲. زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۱، ص۵۲.    
۱۳۳. بقره/سوره۲، آیه۷.    
۱۳۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳.    
۱۳۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۵۲.    
۱۳۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱، ص۸۳.    
۱۳۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۱۳۰.    
۱۳۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱، ص۶۸.    
۱۳۹. یونس/سوره۱۰، آیه۳۱.    
۱۴۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۱۲.    
۱۴۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۵۱.    
۱۴۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۷۱.    
۱۴۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۱۶۲.    
۱۴۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۲۹۱.    
۱۴۵. اسراء/سوره۱۷، آیه۳۶.    
۱۴۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۸۵.    
۱۴۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۹۴.    
۱۴۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۳، ص۱۲۸.    
۱۴۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۶۴۱.    
۱۵۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۴، ص۱۳۶.    
۱۵۱. جاثیة/سوره۴۵، آیه۲۳.    
۱۵۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۰۱.    
۱۵۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۱۷۳.    
۱۵۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۲۶۴.    
۱۵۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۱۱۸.    
۱۵۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۲، ص۳۶۱.    
۱۵۷. هود/سوره۱۱، آیه۲۴.    
۱۵۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۲۴.    
۱۵۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۱۹۴.    
۱۶۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۲۸۸.    
۱۶۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۲۳۰.    
۱۶۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۲، ص۳۶.    
۱۶۳. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۱۰۷.    
۱۶۴. نهج البلاغه، تصحیح الحسون، خطبه۱۵۲، ص۳۲۶.    
۱۶۵. مکارم شیرازی، ناصر، نهج البلاغه با ترجمه روان فارسی، ص۳۲۳.    
۱۶۶. صدوق، محمد بن علی، التوحید، ص۱۹۷.    
۱۶۷. ابن اثیر، مبارک بن محمد، النهایه، ج۲، ص۴۰۱.    
۱۶۸. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۴۲۶.    
۱۶۹. مجادله/سوره۵۸، آیه۱.    
۱۷۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۱۷۷.    
۱۷۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۳۱۱.    
۱۷۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۳۷۱.    
۱۷۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۴، ص۲۶۴.    
۱۷۴. بقره/سوره۲، آیه۱۲۷.    
۱۷۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۰.    
۱۷۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۲۸۲.    
۱۷۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱، ص۴۲۷.    
۱۷۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۳۸۹.    
۱۷۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲، ص۵۱.    
۱۸۰. انفال/سوره۸، آیه۶۱.    
۱۸۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۸۴.    
۱۸۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۱۱۷.    
۱۸۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۹، ص۱۵۴.    
۱۸۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۸۵۳.    
۱۸۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۰، ص۲۵۱.    



قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «سمع»، ج۳، ص۳۲۳.    






جعبه ابزار