آبیاری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آبیارى به
آب دادن به زمینی که در آن چیزی می روید اطلاق می گردد که
فقهاء از آبیاری، به مناسبت در بابهاى
زکات،
تجارت،
مساقات،
نکاح و
احیاء موات سخن گفتهاند.
مساقات، معاملهای است بر درختهایی که ثابت و ماندنی است؛ بهاینترتیب که تا مدت معینی در برابر حصهای از میوههای آنها، آنها را آبیاری کند. و آن عقدی است که نیاز به
ایجاب دارد، مانند
قول صاحب درختها: «مساقات میکنم با تو» یا «معامله میکنم با تو» یا «تسلیم میکنم به تو» و آنچه که شبیه اینها است؛ و نیاز به
قبول نیز دارد، مانند «قبول کردم» و شبیه آن. و در
ایجاب و قبول هر لفظی که دلالت بر این معنی بکند، از هر لغتی باشد، کفایت میکند. و ظاهر آن است که
قبول فعلی بعد از
ایجاب قولی کفایت میکند، چنان که
معاطات (که
ایجاب و قبول هر دو با فعل باشد) در آن جاری میشود.
و با
عقد مساقات، آبیارى
زمین و فراهم کردن مقدمات آن بر عامل
واجب مىشود.
البته «قبل از پیدا شدن
میوه، اشکالی در
صحت مساقات نیست و در صحت آن بعد از پیدا شدن و قبل از رسیدن، دو
قول است که اقوای آنها در صورتی که درختها محتاج آبیاری یا کار دیگری باشد که میوه بهواسطه آن ولو از جهت
کیفیت زیاد میشود، صحت است و در غیر این صورت محل
اشکال است. چنان که صحت مساقات بعد از بلوغ و رسیدن میوه بهطوری که احتیاج به کاری غیر از نگهبانی و چیدن نداشته باشد، محل اشکال است.»
هر یک از خریدار میوه
درخت و
مالک درخت در صورت
مصلحت داشتن و
زیان نداشتن آبیارى براى دیگرى، مىتواند درخت را آبیارى کند و هیچ یک نمىتواند دیگرى را از آبیارى منع نماید، مگر در صورتى که هر دو زیان ببینند. اگر آبیارى به زیان یکى و مصلحت دیگرى باشد، مصلحت خریدار مقدم است.
ترک آبیارى
زراعت، درخت و مانند آنها به گونهاى که نابخردى و
اسراف شمرده شود،
حرام است.
حق آبیارى از رودخانههاى بزرگ مانند
دجله و
فرات به طور یکسان براى همه ثابت است.
زکات غلات (
گندم،
جو،
خرما و
کشمش) آبیارى شده با
دلو، ماشین آلات و مانند آن یک بیستم است.
در این که مالک زمین به خاطر آبیارى درخت شخص دیگرى که در زمین او است، سزاوار
اجرت است یا نه،
اختلاف است.
در احیای موات جهت
مزرعه - بعد از برطرف نمودن موانع - معتبر است که زمین هموار شود در صورتی که دارای پستی و بلندیهایی باشد که مانع قابلیت آن برای زراعت است و
معتبر است که ترتیب آبیاری
زمین داده شود خواه به جدا نمودن جویی از
نهر، یا کندن
قنات برای آن یا
حفر چاه؛ و بهوسیله اینها احیای آن کامل میشود و محیی
مالک آن میگردد. و در احیای آن شخم زدن معتبر نیست تا چه رسد به زراعت آن. و اگر زمین از آن زمینهایی باشد که در زراعتش احتیاجی به آبیاری نداشته باشد، به علت اینکه آب آسمان کفایتش میکند، انجامدادن امور دیگر غیر از ترتیب دادن آب، در احیای آن کفایت میکند. و اگر بهخودیخود برای زراعت آماده باشد، به اینکه مانعی از آنچه که ذکر شد برای زراعت نداشته باشد و فقط به
آبرسانی احتیاج داشته باشد، مرز درستکردن با خاک دور آن، با رساندن آب به آن در احیایش کفایت میکند.
•
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۱، ص۱۱۶. •
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی