آب دهان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آب
دهان به بزاق دهان گفته میشود و دارای احکامی است که در بابهای
طهارت،
صلات،
صوم و
اطعمه و اشربه آمده است.
فرو بردن بزاق برای روزهدار
جایز است؛
اما
روزه با فرو بردن بزاق خارج شده از فضای دهان یا بزاق دیگری در صورت
مستهلک نشدن آن در آب دهان روزهدار،
باطل میشود.
به نظر
امام خمینی: «با فرو بردن آب دهان که در دهان جمع شده، هرچند جمعشدن آن به خاطر یادآوری چیزی که باعث آن است باشد،
روزه باطل نمیشود.»
اما اگر «آب دهان، بلکه اگر سنگریزهای در دهانش باشد و آن را بیرون آورد و رطوبتی از آب دهان به آن باشد، و بعد دوباره آن را به دهان برگرداند و آن رطوبت را فروبرد، یا
خیّاط، نخی را با آب دهان مرطوب کند و بعد دوباره به دهان برگرداند و رطوبت آن را فروبرد، یا آنکه شخص
مسواک کند و مسواک را که
رطوبت دارد بیرون آورد و دوباره به دهان برده و رطوبت آن را فروبرد و امثال اینها، روزهاش
باطل میشود. البته اگر آن رطوبت در آب دهان بهطوری
مستهلک شود که فرو بردن چیز دیگری با آب دهان صدق نکند، اشکال ندارد.»
بیرون انداختن بزاق در حال
نماز،
انداختن آن در
مسجد،
پاک کردن
آیات قرآن و تر کردن
کفن با آن
کراهت دارد. البته کراهت در این موارد در صورتی است که آب دهان همراه با
خون که منجر به
تنجیس قرآن و مسجد و کفن میگردد، نباشد. ثانیاً این حکم فقهی دین است که حرام بودن و نبودن و به بیان دیگر واجد جنبه جزایی بودن و نبودن افعال انسان در آخرت را بیان میکند، نه نگاه و نظر اخلاقی دین که جای بحث آن
علم اخلاق است نه علم فقه؛ مضافاً اینکه: از جنبه فقهی نیز، به نظر میرسد با قطع نظر از وجه
تعظیم مساجد که مشترک بین همه مساجد است، ادله ناظر به وضعیت ساختمان مساجد صدر اسلام است که کف مساجد خاک، شن و سنگریزه بوده و به جهت مسقف نبودن در معرض تابش و بارش
آفتاب و
باران بودهاند و به همین لحاظ امکان ممزوج شدن آب دهان و اخلاط با خاک و شن کف مساجد و قرارگرفتن در معرض تابش مستقیم نور آفتاب و نزول قطرات باران فراهم بوده است. لیکن نسبت به مساجد الآن که مسقف و مفروش هستند و این عمل موجب تعفن و انتقال آلودگیها و امراض به اهل مسجد شده و سبب کثیفی آشکار و تنفرآور
مفروشات گشته و تخریب وسایل مسجد و تحمیل هزینه ترمیم و تنظیف بر مساجد را به بار میآورد، از ترتب احکام وضعی مثل
ضمان که فقها در کتاب ضمان مطرح نمودهاند نباید غفلت ورزید. همچنین همان گونه که در جای خود تبیین شده است راه وضع مقررات اجتماعی مبنی بر ممنوعیت انداختن
اخلاط در
اماکن عمومی مخصوصاً به هنگام شیوع امراض مسری، از جهت فقهی مسدود نیست.
در
حلیّت یا
حرمت خوردن بزاق شخص دیگر
اختلاف است.
در خصوص بصاق حیوانات در
تحریرالوسیله آمده است: «و امّا البُصاق و العرق من غیر نجس العین فالظاهر حلّیّتهما، خصوصاً الاوّل، و خصوصاً اذا کان من الانسان او ممّا یؤکل لحمه من الحیوان.»
و اما آب دهان و عرق از غیر نجس العین ظاهراً
حلال میباشد مخصوصاً اولی و مخصوصاً اگر از
انسان باشد یا حیوانی که گوشتش خورده میشود.
آب دهان
مسلمان و کسی که ملحق به او میباشد،
پاک است، ولی آب دهان
کافر و حیوانات
نجس العین (
سگ و
خوک)
نجس است.
با خوردن چیز نجس، بزاق نجس نمیشود، جز در صورت تغییر
بو،
رنگ یا
مزه آن به نجاست که با زوال آن پاک میگردد.
•
فرهنگ فقه مطابق با مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۱، ص۹۷. •
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی