کفران نعمت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کفران نعمت یکی از صفات ناپسند است. مقابل کفران
نعمت،
شکر نعمت است، که برای ادای آنها، باید حضرت
آفریدگار را که معطی
نعمت است در دل و زبان
حمد نمود و از پیشگاه مقدسش درخواست ادامه
نعمت داشت. بعضی از
نعمتها است که مجاری اعطای آنها کسانی از افراد بشرند، مانند:
نعمت گرانقدر به وسیله
پدر و
مادر به ما اعطا شده است، در این قبیل موارد
شرع مقدس دستور داده که علاوه بر شکر
خداوند که خالق و معطی اصل
نعمت است باید راه وصول به آن
نعمت را که انسانها هستند شکر نمود و مراتب حقشناسی را در مقابل آنان ابراز داشت.
واژه کفران، به معنای پوشاندن چیزی است.
و از آنجا که شخص در واقع سعی در پوشاندن ارزش
نعمت می کند به عمل او کفران
نعمت می گویند.
شخص در مواجهه با
نعمات الهی، یا
نعمت را در قلب خود بیاهمیت میشمارد، یا با زبان سخنی می گوید که نشانه بیاعتنایی نسبت به
نعمت و بیارزش بودن آن است و یا گاهی در عمل به آن اهمیت نمی دهد و بجای استفاده نیکو و بهجا از آن،
نعمت های الهی را در مسیر سوء و نابجا استفاده می کند که این همان مصداق کفران
نعمت است.
لذا
امام صادق(علیهالسلام) می فرمایند: شکر
نعمت آن است که از گناهان پرهیز شود.
در قرآن
آیات بسیاری در نکوهش کفران
نعمت وجود دارد که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
«و (همچنین به خاطر بیاورید) هنگامی را که پروردگارتان اعلام داشت، اگر شکرگزاری کنید (
نعمت خود را) بر شما خواهم افزود و اگر ناسپاسی کنید، مجازاتم شدید است.»
در
آیه دیگری، در
سوره نمل خداوند،
شکر و کفران
نعمت را فایده و ضرری برای خود بنده می داند؛ زیرا اگر خداوند، بندگان را از ناسپاسی بر حذر می دارد و به سپاس گزاری دعوت مینماید بخاطر این نیست که برای او تفاوتی می کند؛ چرا که خداوند در فرض ناسپاسی نیز در بسیاری از اوقات به
لطف و
کرم خویش ادامه میدهد شاید بیدار شوند و خود را از
انعام پروردگار، بر اثر ناسپاسی محروم نکنند بلکه این شکرگزاری به سود خود بنده میباشد: «و هر کس شکر کند به نفع خود شکر می کند و هر کس کفران نماید (به زیان خویش نموده است که) پروردگار من
غنی و کریم است.»
و در آیهای دیگر برای کسانی که کفران
نعمت میکنند مثلی زده و می فرماید: «خداوند (برای آنها که کفران
نعمت می کنند.) مثلی زده است: آبادی را که
امن و آرام و مطمئن بوده و همواره روزیش بطور وافر از هر مکانی فرا میرسید اما
نعمت خدا را کفران کردند و خداوند بخاطر اعمالی که انجام می دادند لباس گرسنگی و
ترس را در اندامشان پوشانید.»
با توجه به
روایات بسیار گسترده در باب کفران
نعمت درمییابیم که یکی از بزرگترین موانعی که در مسیر تکامل
روح انسان و
تهذیب نفس موجود است، ناسپاسی از
نعمات خداوند و ترک تشکر از آنهاست که
ائمه معصومین(علیهالسلام) در بیانات متعددی زشتی و عواقب شوم آن را بیان کردهاند:
۱: در روایتی از
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آمده است که می فرمایند: «گناهی که زودتر از همه گناهان عقوبتش دامان انسان را می گیرد، کفران
نعمت است.»
۲:
امام علی (علیهالسلام) می فرمایند: «کفران
نعمت، سبب لغزش قدمها و سلب
نعمتها می گردد.»
۳:
امام سجاد (علیهالسلام) میفرمایند: «گناهانی که
نعمتهای الهی را تغییر می دهند،
ظلم بر مردم و تغییردادن عادت در امور
خیر و کفران
نعمت و ترک شکر است.»
جهانی که در آن زیست میکنیم
عالم وسائل و اسباب است و برای پیدایش هر موجودی در
نظام آفرینش راه و مجرای خاصی مقرر گردیده که باید از آن راه و بدان وسیله، جامه تحقق بپوشد و به وجود آید.
نعمتهای
حضرت باری تعالی نیز از مجاری و طرقی که فضای الهی بر آن تعلق گرفته است به مردم میرسد، با این تفاوت که مجرای بعضی از
نعمتها فقط علل تکوینی و شرایط خاصی است که در نظام
خلقت مقرر گردیده و دست انسان در پیدایش آنها مداخله ندارد، مانند
نعمت آفتاب و تابش
نور آن که حیات انسانی و حیات
نبات و
حیوان وابسته به آن است و
نعمتهای بسیاری از این جرم بزرگ کیهانی عاید بشر میگردد و همچنین
نعمت باران که بر اثر تبخیر
آب، تولید ابر و شرایط جوی باران میبارد و آدمی از وجود آب که مایه
حیات او و دیگر موجودات زنده است بهرهمند میشود.
برای ادای شکر این قبیل
نعمتها باید حضرت
آفریدگار را که معطی
نعمت است در دل و زبان
حمد نمود و از پیشگاه مقدسش درخواست ادامه
نعمت داشت. بعضی از
نعمتها است که مجاری اعطای آنها کسانی از افراد بشرند و به شکلهای مختلف آن
نعمتها به وسیله آنان به ما میرسد، در این قبیل موارد
شرع مقدس دستور داده که علاوه بر شکر خداوند که خالق و معطی اصل
نعمت است باید راه وصول به آن
نعمت را که انسانها هستند شکر نمود و مراتب حقشناسی را در مقابل آنان ابراز داشت.
در
اسلام شکر کسی که واسطه وصول
نعمت به ما باشد بسیار مهم شناخته شده و در کنار شکر خداوند که صاحب
نعمت است باید واسطه وصول
نعمت را نیز شکر نمود و حق خدمت او را بجا آورد و در این باره روایات بسیاری از اولیای گرامی اسلام رسیده است. قال علی بن موسی الرضا (علیهالسّلام): «مَن لَم یشکُرِ
المنعِمَ مِن المخلوقینَ لَم یَشکُرِ اللهَ عزّ وجلّ؛
حضرت رضا (علیهالسّلام) فرموده: کسی که شکر
نعمت مخلوق خدا را ادا نکند شکر خداوند خالق را ادا ننموده و بهجا نیاورده است.»
نعمت حیات و قوایی که برای ادامه آن لازم است بزرگترین
نعمت خداوند برای ما است و باید شکر این
نعمت بزرگ را به جا آوریم ولی میدانیم که آن
نعمت گرانقدر به وسیله
پدر و
مادر به ما اعطا شده است و اگر آن دو نمیبودند ما بوجود نمیآمدیم بنابر این طبق دستور اسلام، وظیفه داریم در
نعمت زندگی، خداوند را شکرگذار باشیم و همچنین پدر و مادر را که مجرای این فیض بزرگ بودهاند شکر نماییم. خداوند در
قرآن شریف به انسان توصیه نموده است: «ان اشکرلی و لوالدیک؛
مرا و پدرت و مادرت را شکرگزار باش.»
علم نیز فیضی از طرف باری تعالی و باید او را در اعطای این
نعمت سپاسگزار باشیم ولی میدانیم که مجرای فیض علم، معلم است، اوست که در مدارج مختلف علمی دست محصل را میگیرد و قدم به قدم به پیشرویش موفق میدارد. بنابر این تمام افراد تحصیلکرده باید آموزگاران، دبیران، مدرسین، و استادان خود را در هر مرتبه و مقامی که باشند شکر نمایند. قال علی (علیهالسّلام): «اکرِم ضَیفَکَ و ان کان حقیراً و قُم من مَجلسِکَ لابیکَ و معلمِکَ و ان کُنتَ امیراً؛
علی (علیهالسّلام) فرمود: میهمانت را احترام کن، اگر چه او از نظر شخصیت اجتماعی ارزش بزرگ ندارد و همچنین به احترام پدر و معلمت قیام کن و برپاخیز، اگر چه فرمانروای جامعه باشی.»
شکر
حسنات و چشمپوشی از
سیئات در جوامع بشری دارای فواید روانی و آثار عملی است و هر یک در جای خود میتواند نتیجه مفیدی به بار آورد. شکر
نعمت مایه تشویق
منعم است، در وی اثر روحی میگذارد و او را با علاقه و
رغبت بیشتری به خدمات اجتماعی وا میدارد، بهعلاوه، دیگران را نیز به راه نیکوکاری سوق میدهد و بر تعداد خدمتگزاران میافزاید و در نتیجه، جامعه از
تعاون و
رفاه بیشتری برخوردار میگردد. برعکس، بیتفاوتی در مقابل
احسان و خودداری از شکر
منعم مایه دلسردی و
یاس میشود و خدمتگزاران را در ادامه خدمت بیرغبت مینماید.
اثر مفید تشویق منحصر در شکر
منعم و خدمتگزاری اهل احسان نیست، بلکه تشویق میتواند محصل خردسال و جوان را در رشته درسی خواندن، کارمند دولت را در وظایف اداری و نیروهای مسلح را در دفاع از کشور، بیش از پیش دلگرم نماید و آنان را با جدیت زیادتری در ادامه کار وادار سازد علی (علیهالسّلام) ضمن عهد نامه خود تشویق نظامیان خدمتگزار و نامبردن از خدمات آنان را اکیدا به
مالک اشتر، والی
مصر، توصیه فرموده و این مطلب را در خلال این بیان خاطر نشان ساخته است: «وَ واصِل فی حُسنِ الثناءِ عَلَیهم و تعدیدِ ما ابلی ذَوُو البلاءِ مِنهم، فانَّ کثرهَ الذَّکرِ لحُسنِ افعالهم تَهُزُّ الشجاعَ و تُحَرِضُ الناکل؛
همواره از نظامیان خدمتگزار به نیکی یاد کن و کارهای بزرگ را که انجام دادهاند به شمار آور، چه زیاد نامبردن از کارهای نیک آنان افراد
شجاع را تحریک میکند و اشخاص سست را ترغیب مینماید و به تحرک و فعالیت وادار میسازد.»
ناسپاسی و کفران
نعمت آثار سوء گسترده ای از نظر معنوی و مادی در زندگی انسانها دارد که به بیان برخی میپردازیم:
ناسپاسی از
نعمات خداوند سبب میشود که انسان از
معرفت خدا دور بماند و این بزرگترین
خسران و زیان است. بزرگان علم در مورد انگیزه معرفة الله به سراغ این مسأله رفتهاند که شکر
نعمت، نخستین انگیزه شناخت پروردگار است؛ زیرا تشکر و سپاسگزاری از بخشنده
نعمت، یک امر وجدانی است؛ انسان هنگامی که خود را غرق
نعمت میبیند و میداند این همه
نعمت در درون و برون وجود او است و اینها از خود او نیست به فکر تشکر از بخشنده
نعمت میافتد و همین امر راه خداشناسی را برای او هموار می سازد ولی ناسپاسان نه اعتنائی به
نعمت دارند و نه بخشنده
نعمت و لذا از معرفةالله نیز محروم می شوند.
برای آنکه بدانیم شکر
نعمت مخلوق در پیشگاه خداوند چهقدر ارزنده و مهم است باید به
روایت ذیل توجه کافی نمود.
قال النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و سلم: «یُؤتی بِعَبدٍ یومَ القیامهِ فیوقَفُ بینَ یدیِ اللهِ (عزّوجلّ) فیامُرُ بِهِ الی النارِ. فیقولُای رَبِّ امرتَ بی الی النارِ و قَد قراتُ القرآنَ. فیقولُ اللهُ: ای عبدی انی انعمتُ علیکَ و لم تَشکُر
نعمتی. فیقولُای ربِّ انعمتَ علیَّ بکذا، شکرتُکَ بکذا و انعمتَ علیَّ بکذا فَشَکَرتُکَ بکذا فلا یزالُ یُحصی
النَعَمَ و یُعددُ الشُکرَ. فیقولُ اللهُ تعالی: صدقتَ عبدی الا انتَ لم تشکُر مِن اجریتُ علیکَ
نعمتی علی یدیهِ و اِنی قد آلیتُ علی نفسی ان لا اقبلَ شُکر عبدٍ
بنعمهٍ انعمتُها علیهِ حتی یشکُرَ مَن ساقَها من خلقی الیه؛
رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و سلم فرمود: بندهای را در
قیامت به پیشگاه الهی میآورند و خداوند درباره او فرمان
عذاب میدهد عرض میکند، بارالها! دربارهام امر به
دوزخ فرمودی با آن که من در
دنیا مسلمان و
قاری قرآن بودم، خداوند میفرماید: بنده من!
نعمتهایی را به تو دادم و شکر آنها را بهجای نیاوردی. عرض میکند، بارالها! فلان
نعمت را دادی تو را شکر کردم، فلان
نعمت را دادی، تو را شکر نمودم، یک به یک
نعمتها را میشمرد و از شکرها نام میبرد. خداوند میفرماید: بنده من! راست میگویی، جز آنکه کسی را که من به دست او
نعمت خود را به تو رساندم شکر نکردی، و من با خود عهد نمودهام شکر
نعمتهایی را که به بندهای داهام نپذیرم تا شکر کند کسی را که
نعمت من توسط او به وی رسیده است.»
شکر واسطه
نعمت علاوه بر این که
اطاعت از خالق و حق شناسی از مخلوق است، دارای اثر روانی است و شکرگزار، خود از آن اثر منتفع میگردد. قال علی (علیهالسّلام): «شُکرکَ لِلراضی عَنکَ یَزیدُهُ رِضاً و وفاءً و شُکرکَ لِلساخِطِ علیکَ یوجِبُ لَکَ منهُ صلاحاً و تَعَطُفاً؛
آن کس که به تو
نعمت میدهد و شکرش را ادا میکنی، اگر قلباً از تو راضی باشد، شکرت بر خشنودی و وفایش میافزاید و اگر به تو خشمگین باشد، شکر تو موجب صلاح ضمیر و عطوفتش میگردد.»
ناسپاسی در برابر
نعمتهای خالق سبب می شود که انسان در برابر مخلوق نیز ناسپاس میشود، نه تنها ارزشی برای محبتها و خدمات بیشائبه دیگران قائل نشود، بلکه خود را طلبکار آنان بداند و این صفت سبب
تنفر و بیزاری مردم از چنین افرادی میشود و به این ترتیب ناسپاسان گرفتار انزوای اجتماعی و نداشتن یار و یاور، در برابر مشکلات زندگی خواهند شد.
کفران
نعمت منجر به
زوال نعمتها می شود؛ زیرا خداوند حکیم است نه بیحساب چیزی به کسی میبخشد و نه بیجهت چیزی را از کسی میگیرد اما آنها که ناسپاسی میکنند با زبان حال میگویند ما لایق این
نعمت نیستیم و حکمت خداوند ایجاب میکند که این
نعمت را از آنها بگیرد و آنها که شکر
نعمت را بجا میآورند در واقع می گویند ما لایق و شایستهایم،
نعمت را بر ما افزون کن.
امام صادق (علیهالسلام) در این باره می فرمایند: اگر سپاسگزاری کنی
نعمتها پایدار است و اگر کفرانورزی، دیری نمیپاید.
داشتن آرزوهای دراز، انسان را به آنچه ندارد و شاید هرگز هم به آنها نرسد، دلبسته و امیدوار میکند. به همین جهت آدمی
نعمتهای الهی را که در دست دارد کوچک میشمرد و نسبت به آنها بیاعتناست و شکر آنها را بجا نمیآورد، لذا پیامدهای شوم کفران
نعمت در دنیا و آخرت گریبانگیر او می شود.
امام علی (علیهالسلام) میفرمایند: از آرزوهای دراز بپرهیزید که زیبایی
نعمتهای الهی را از نظر شما میبرد و آنها را نزد شما کوچک میکند و به کمی شکر (و کفران
نعمت) از سوی شما منتهی میشود.
گاهی قصور در شکر
نعمتها از این سرچشمه میگیرد که انسان نسبت به
نعمتها،
معرفت کامل و وافی ندارد و اصولا به
نعمت های الهی نمیاندیشد. توجه به
نعمت های مادی و معنوی، از جمله هدایت انبیاء و نزول
کتاب آسمانی و غیره. به انسان نشان خواهد داد که خداوند چه مواهب عظیمی را در اختیار او قرار داده است.
و موجب برانگیختهشدن حس شکرگزاری در انسان خواهد شد، اما متأسفانه
بشر تا
نعمتی از او سلب نشود قدر و منزلت آن را ندانسته و شکر آن را بجا نمیآورد.
یکی دیگر از عوامل ناشکری، به حسابنیاوردن
نعمتهای ارزشمند خداوند است که در اختیار ما قرار داده است و ادعاکردن به این که خداوند
نعمتی به من نداده است. لذا خداوند در قرآن کریم درباره فزونی
نعمتها میفرماید: «و اگر
نعمت های خدا را بشمارید، هرگز نمیتوانید آن را احصا (به معنی شمارش کردن) کنید.»
یکی دیگر از عوامل ناسپاسی و کفران
نعمت مقایسهکردن سطح زندگی افراد با هم است. هر چقدر توجه انسان نسبت به زندگی دیگران بیشتر می شود، به همان اندازه توجه و رضایتش از زندگی خود کاسته می شود و به مرور زمان و با پیشروی آن منجر به کفران
نعمت و طلبکاری ازخداوند میگردد.
کفران
نعمت یکی از صفات مهلکهای است که مجازاتش خیلی زود در همین دنیا نیز گریبان انسان را میگیرد. امام رضا (علیهالسلام) در این باره میفرمایند: سریعترین مجازاتها، مجازات کفران
نعمت است.
کسانی که
نعمتهای ارزشمند و بیشمار خداوند را نمیبینند و آن را انکار میکنند و همیشه نق میزند که خدا به ما چیزی نداده و یا کسانی که از
نعمتهای خدا در راه
گناه استفاده می کنند، هیچوقت در دنیا احساس خوشبختی و رضایت نمی کنند و پیوسته احساس کمبود و خلأ می کنند.
یکی از عواقب کفران
نعمت، سلب آرامش از زندگی آدمی است. خداوند در آیات ۱۵تا ۱۷
سوره سبأ به این علل و عوامل اشاره می کند و از مردم میخواهد که با بهرهگیری درست از
نعمتها و شکر و سپاس آن زمینههای بقاء و
استمرار آسایش را فراهم آورند.
شکرگزاری از
نعمت آثار گستردهای از نظر معنوی و مادی در زندگی انسانها دارد که به بیان برخی میپردازیم:
نخستین راه تحصیل شکرگزاری، کسب معرفت و
تفکر در انواع
نعمتهای ظاهری و باطنی خداوند است؛ چرا که توجه و تفکر در این
نعمات، ریشههای ناسپاسی را در انسان میسوزاند و روح شکرگزاری را در انسان تقویت میکند.
یکی دیگر از راههای مؤثر در درمان ناسپاسی توجه به زندگی افرادی است که در سطح پایینتری قرار دارند و از
نعمات کمتری برخوردار هستند. انسان هر قدر در زندگی افراد کمبضاعت بنگرد، روح شکرگزاری در او تقویت می شود؛ چرا که خود را در جایگاه او تصور میکند و از اینکه
زندگی مانند او ندارد، خدا را شکر می کند. اما بر عکس، هر چه به زندگی انسانهای بالاتر بنگرد
وسوسههای شیطانی او را به ناسپاسی و ناشکری دعوت می کنند.
توجه به آیات و روایاتی که در باب شکرگزاری وارد شده است، انسان را به کسب این صفت و بهرهمندی از عواقب آن ترغیب میکند. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در این باره میفرمایند: کسی که چیزی بخورد و شکر کند،
اجر او مثل کسی است که برای خدا
روزه گیرد و کسی که بدن او صحیح باشد و شکر نماید، اجر او مثل اجر مریضی است که
صبر کند و اجر غنی شاکر، مثل اجر
فقیر قانع است.
انسان باید به این مسأله بیاندیشد که هر
مصیبت و بلایی از بلاهای دنیا که بر او فرود آید بدتر از آن هم تصور می شود، لذا باید شکر کند که گرفتار بدتر از آن نشود. نقل شده است کسی به یکی از بزرگان شکایت برد و گفت: دزد به خانه من آمده و همه چیز را با خود برده است، به او گفت: برو شکر خدا کن که اگر به جای آن دزد
شیطان به خانه تو میآمد و ایمان تو را می برد چه می کردی؟
پژوهشکده باقرالعلوم. سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «کفران نعمتها»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۲/۲۴.