وظیفه شیعیان در زمان غیبت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
وظایف ما در زمان غیبت همان وظایف در زمان حضور امام معصوم (عليهالسلام) است. مجموع این وظایف را میتوان در یک جمله خلاصه کرد و گفت بزرگترین وظیفه شیعیان در عصر غیبت،
انتظار فرج و ظهور دولت جهانی حضرت مهدی (عجلاللهتعاليفرجهالشريف) است. عملی شدن انتظار فرج این است که به تمام دستورات قرآن، پیامبر اکرم (صلياللهعليهوآله) و اهل بیت (عليهمالسلام) جامه
عمل بپوشانیم.
وظیفه ما در زمان
غیبت مانند وظیفه در زمان حضور امام
معصوم (علیهالسلام) است. گرچه آن حضرت از نظر ما غایب است، اما به ما اشراف و آگاهی دارد و بر
اعمال و رفتار ما ناظر است. بنابراین تمام وظایفی که
قرآن مجید و پیامبر اکرم (صلياللهعليهوآله) و
ائمه معصومین (علیهمالسلام) برای یک فرد
مسلمان تعیین و بیان فرمودهاند در زمان غیبت نیز متوجه ماست که همه این وظایف را میتوان در یک جمله خلاصه کرد و گفت بزرگترین وظیفه شیعیان در عصر غیبت انتظار فرج ("عن
أمیر المؤمنین (عليهمالسلام) قال، قال: رسول الله (ص) أفضل العبادة انتظار الفرج.)
و ظهور دولت جهانی
حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) است؛ اما با عنایت به اینکه انتظار فرج یک شعار نیست، بلکه یک فرهنگ است و مجموعهای از وظایف و
تکالیف است که باید عملی شود تا یک فرد، منتظر حقیقی مولا و امام خود باشد. ما در این جا به طور خلاصه به بخشی از آنها
اشاره میکنیم:
مجموعه وظایفی که در زمان غیبت بر عهده شیعیان است زمانی دست یافتنی است که شیعیان از تمرکز در رفتار فردی خارج و به
امور اجتماعی نیز اهمیت داده و به لوازم حیات اجتماعی پایبند گردند.
امام خمینی درباره تکلیف
مسلمانان در
عصر غیبت و چگونگی اداره
امور مسلمین در این دوره، در کتاب ولایت فقیه مینویسد: اکنون که شخص معینی از طرف خدای تبارکوتعالی برای احراز
امر حکومت در دوره غیبت تعیین نشده است، تکلیف چیست؟ آیا باید
اسلام را رها کنید؟ دیگر اسلام نمیخواهیم؟ اسلام فقط برای دویست سال بود؟ یا اینکه اسلام
تکلیف را معین کرده است، ولی تکلیف حکومتی نداریم؟ معنای نداشتن حکومت این است که تمام حدود و ثغور مسلمین از دست برود؛ و ما با بیحالی دست روی دست بگذاریم که هر کاری میخواهند بکنند. و ما اگر کارهای آنها را امضا نکنیم، رد نمیکنیم. آیا باید اینطور باشد؟ یا اینکه
حکومت لازم است؛ و اگر خدا شخص معینی را برای حکومت در دوره غیبت تعیین نکرده است، لکن آن خاصیت حکومتی را که از صدر اسلام تا زمان حضرت صاحب (علیهالسّلام) موجود بود، برای بعد از غیبت هم قرار داده است. این خاصیت که عبارت از
علم به
قانون و
عدالت باشد، در عده بیشماری از فقهای عصر ما موجود است. اگر با هم اجتماع کنند، میتوانند حکومت عدل عمومی در عالم تشکیل دهند.
«ولایت فقیه از موضوعاتی است که
تصور آنها موجب
تصدیق میشود، و چندان به
برهان احتیاج ندارد؛ به این معنی که هر کس عقاید و
احکام اسلام را حتی اجمالاً دریافته باشد چون به ولایت فقیه برسد و آن را به تصور آورد، بیدرنگ تصدیق خواهد کرد، و آن را
ضروری و
بدیهی خواهد شناخت. اینکه امروز به ولایت فقیه چندان توجهی نمیشود و احتیاج به استدلال پیدا کرده، علتش اوضاع اجتماعی مسلمانان عموماً، و
حوزههای علمیه خصوصاً، میباشد.»
فقیه جامعالشرایط در عصر غیبت
حضرت ولیالله الاعظم (ارواحنافداه)، نه تنها بر ایتام و سفها و مجانین فاقد
ولی قهری و
وصی بلکه در جمیع صور بر جامعه اسلامی ولایت دارد، همانگونه که حضرت
رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و
ائمه معصومین (علیهمالسّلام) ولایت داشتند.
امام خمینی برای جلوگیری از هرگونه غلو و افراطگرایی و برداشتها و خیالات ناروا، در کتاب
ولایت فقیه مینویسند: «وقتی میگوییم ولایتی را که رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و ائمه (علیهالسّلام) داشتند، بعد از غیبت
فقیه عادل دارد، برای هیچکس این توهّم نباید پیدا شود که مقام فقها همان مقام ائمه (علیهالسّلام) و رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است. زیرا اینجا صحبت از مقام نیست، بلکه صحبت از وظیفه است. «ولایت» یعنی حکومت و اداره کشور و اجرای قوانین
شرع مقدس، یک وظیفه سنگین و مهم است؛ نه اینکه برای کسی شأن و مقام غیرعادی به وجود بیاورد و او را از حد انسان عادی بالاتر ببرد. بهعبارت دیگر، «ولایت» مورد بحث، یعنی حکومت و اجرا و اداره، بر خلاف تصوری که خیلی از افراد دارند، امتیاز نیست بلکه وظیفهای خطیر است. «ولایت فقیه» از
امور اعتباری عقلایی است و واقعیتی جز
جعل ندارد، مانند جعل (قرار دادن و تعیین)
قیّم برای
صغار. قیم ملت با قیم صغار از لحاظ وظیفه و موقعیت هیچ فرقی ندارد. مثل این است که امام (علیهالسّلام) کسی را برای
حضانت، حکومت، یا منصبی از مناصب، تعیین کند. در این موارد معقول نیست که رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و امام با فقیه فرق داشته باشد.»
گرچه فقیه همانگونه که سخن رفت در جمیع صور بر جامعه اسلامی ولایت دارد لیکن تولی
امور و تشکیل حکومت
امری است که به آرای اکثریت مسلمین بستگی دارد که در صدر اسلام از آن به
بیعت با
ولی مسلمین تعبیر میشده است. امام خمینی (قدسسره) در این خصوص که «در چه صورت
فقیه جامعالشرایط بر جامعه اسلامی ولایت دارد.» در ۲۹ دی ۱۳۶۶ مطابق با ۲۸
جمادی الاول ۱۴۰۸ و به دنبال استفتاء نمایندگان خویش در دبیرخانه ائمه جمعه سراسر کشور، میفرماید: «بسمه تعالی ولایت در جمیع صور دارد. لکن تولی
امور مسلمین و تشکیل حکومت بستگی دارد به آرای اکثریت مسلمین، که در
قانون اساسی هم از آن یاد شده است، و در صدر اسلام تعبیر میشده به بیعت با ولیّ مسلمین. روح اللَّه الموسوی الخمینی.»
بنابراین ولایت فقیه جامع شرایط فینفسه منوط به آرای اکثریت نیست و بدون آرای اکثریت آنان، بلکه حتی با رأی آنان به عدم (رای منفی اکثریت)، شرعا ولایت برای او ثابت است لیکن تولی
امور مسلمین و تشکیل حکومت بستگی به آرای اکثریت مسلمین دارد، حتی نسبت به بعضی مراتب مانند ولایت بر ایتام و مجانین و اوقاف بدون متولی و وصایایی که وصی ندارد، مشروط به اعلم بودن فقیه نیست.
و اما در
امر تقلید، در صورت امکان باید از اعلم پیروی کرد بنا بر احوط
و همچنین در
قاضی اعلمیت شرط است علی الاحوط نسبت به کسانی که در آن شهر یا شهرهای نزدیک آن، که بردن دعاوی به آنها موجب
حرج نیست.
از نظر امام خمینی،
حاکم به ما هو حاکم، در همه
امور حق وضع مقررات در جهت حفظ مصالح و تامین منافع مردم و کشور را دارد. بر همین مطلب گواهی میدهد اینکه در پاسخ به
استفتاء رئیس
دیوان عالی کشور مبنی بر اینکه: «۱.
حبس،
نفی بلد، تعطیل محل کسب، منع از ادامه خدمت در ادارات دولتی،
جریمه مالی و بهطورکلی هر تنبیهی که به نظر برسد موجب تنبه و خودداری از ارتکاب جرایم میگردد جایز است بهعنوان
تعزیر تعیین شود، یا در تعزیرات به مجازاتهای منصوص باید اکتفا کرد؟» مرقوم فرموده است: «بسم هتعالی در تعزیرات شرعیه احتیاط آن است که به مجازاتهای منصوصه اکتفا شود، مگر آنکه جنبه عمومی داشته باشد. مثل
احتکار و گرانفروشی که با
مقررات حکومتی داخل در مساله دوم میباشد.»
و در پاسخ به اینکه «۲. برای اداره
امور کشور، قوانینی در
مجلس تصویب میشود، مانند قانون قاچاق، گمرکات و تخلفات رانندگی، قوانین شهرداری، و به طورکلی
احکام سلطانیه، و برای اینکه مردم به این قوانین عمل کنند برای متخلفین مجازاتهایی در قانون تعیین میکنند. آیا این مجازاتها از باب تعزیر شرعی است و احکام شرعی تعزیرات از نظر کم و کیف بر اینها بار است یا قسم دیگر است و از تعزیرات جدا هستند، و اگر موجب خلاف شرع نباشد باید به آنها عمل کرد؟» میفرمایند: «بسمه تعالی در احکام سلطانیه که خارج است از تعزیرات شرعیه، در حکم اوّلی است، متخلفین را به مجازاتهای بازدارنده به
امر حاکم یا
وکیل او میتوانند
مجازات کنند.»
معرفت و
شناخت کامل
دین؛ یعنی در بخش عقاید،
اخلاق، احکام و وظایف، منتظر باید
تفکر اسلامی خویش را سامان داده، وضعیت روحی و
ایمان درونی خود را تقویت کند.
مطالعه در جهت معرفت و شناخت هرچه بیشتر
امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) .
پیروی کامل از
قرآن و فرهنگ
اهل بیت (علیهمالسلام) به عنوان نزدیکترین افراد به پیامبر اکرم (صلياللهعليهوآله) و آگاهترین افراد از حقایق دین.
اطاعت از نایبان بر
حق امام زمان (مراجع معظم
تقلید بهویژه
ولی فقیه) و همراه و همگام با آنان و زمینه ظهور را فراهم کردن.
اتحاد و همبستگی با دیگر مسلمانان به ویژه شیفتگان و منتظران واقعی آن حضرت.
کسب آمادگی فکری و فرهنگی جهت آشنا ساختن مردم با حقایق دین و مقابله با
خرافات، شبهات و گرایشهای انحرافی.
امیدواری بر
قیام و
انقلاب آن حضرت و
امید دادن به دیگران و زنده نگه داشتن امید به گشایش همه
امور.
رعایت
تقوا، خود را در محضر خدا دانستن، ترک
گناه و خشکانیدن زمینه گناه در جامعه.
توجه قلبی
امام عصر (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) در شبانهروز و او را مطلع از
اعمال خود دانستن و اسوه قرار دادن امام.
ارتباط با امام (عجلاللهتعاليفرجهالشريف) از راه
دعا به ویژه دعاهای
زیبایی؛ مانند
دعای ندبه، زیارت آل یاسین،
دعای عهد،
دعای فرج و... که از طرف بزرگان بسیار توصیه شده است.
صبر کردن در برابر آزار و تکذیب و سایر محنتها و سفارش به
حق و
صبر و مبارزه همه جانبه در برابر دشمن.
ایجاد
محبت امام عصر (عجلاللهتعاليفرجهالشريف) در دل دیگران در میان مردم با
ذکر احادیث،
کرامات، مناقب و فضایل واقعی و معتبر ایشان و عنایت او به مردم به عنوان امام مهربان و دلسوز.
تقویت و بزرگداشت
شعائر اسلامی؛ نظیر
حج و
عمره و مجالس مذهبی برای آشنایی با معارف
اسلام.
دلبستگی و محبت به
امام (علیهالسلام) و اظهار اشتیاق به نزدیک شدن به آن حضرت با مداومت در انجام
امور خیر و
ثواب، مخصوصاً به نیابت از ایشان؛ نظیر بناهای عام المنفعه، اطعام مساکین، پرداخت
صدقه برای سلامتی آن عزیز و یا حواله نمودن ثوابهایی برای آن حضرت.
آمادهسازی محیط برای تشکیل
حکومت عدل جهانی و اجرای
عدالت و ریشهکن شدن درخت
ستم.
جلوگیری از نفوذ شیطانهای داخلی و خارجی در دین و فرهنگ و ملیت و
آب و
خاک. بیزاری جستن از
دشمنان امام و خالص کردن
حب و
بغضها.
اهتمام در ادای حقوق برادران دینی و دفاع و یاری شیعیان واقعی.
اینها بخشی از وظایف ما در زمان
غیبت است.
موسوی اصفهانی، سید محمدتقی، مکیال المکارم، ج۲، بخش ۸، "تکالیف عصر غیبت" (که به هشتاد وظیفه و تکلیف در عصر غیبت اشاره شده است).
•
پایگاه اسلام کوئست. • ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر)، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.