نِساء (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نِساء (به کسر نون) از
واژگان نهج البلاغه به معنای زنان است.
همچنين
نِسْوَة و
نَسْوَان به معنای زنان است.
هر سه جمع
مرئه است از غير لفظش مثل
قوم كه جمع «
مرء» از غير لفظش است.
مواردى از اين لفظ در
نهج البلاغه آمده است.
نِساء:
به معنای زنان است.
همچنين
نِسْوَة و
نَسْوَان به معنای زنان است.
هر سه جمع مرئه است از غير لفظش مثل قوم كه جمع «مرء» از غير لفظش است.
برخی از مواردی که در «نهجالبلاغه» به کار رفته است، به شرح ذیل میباشد:
امام علی (صلواتاللهعلیه) در اشاره به
فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) به
معاویه مینويسد:
«وَ مِنّا سَيِّدا شَبابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ مِنْكُمْ صبْيَةُ النّارِ، وَ مِنّا خَيْرُ نِساءِ الْعالَمينِ وَ مِنْكُمْ حَمّالَةُ الْحَطَبِ.» «دو سيّد و آقاى جوانان
بهشت (حسن و
حسین) از ما هستند و كودكان
آتش (اولاد مروان يا فرزندان
عقبة بن ابی معیط) از شما، بهترين زنان جهان (فاطمه) از ماست و حمّالة الحطب (همسر
ابولهب).»
«صبيه» جمع صبى است كه در «اسد» گذشت.
حضرت در مسئله ناقص العقول بودن زنان فرموده:
«مَعاشِرَ النّاسِ، إِنَّ النِّساءَ نَواقِصُ الاْيمانِ، نَواقِصُ الْحُظوظِ، نَواقِصُ الْعُقولِ: فَأَمّا نُقْصانُ إِيمانِهِنَّ فَقُعودُهُنَّ عَنِ الصَّلاةِ وَ الصِّيامِ في أَيّامِ حَيْضِهِنَّ، وَ أَمّا نُقْصانُ عُقولِهِنَّ فَشَهادَةُ امْرَأَتَيْنِ مِنْهُنّ كَشَهادَةِ الرَّجُلِ الْواحِدِ، وَ أَمّا نُقْصانُ حُظوظِهِنَّ فَمَواريثُهُنَّ عَلَى الاَْنْصافِ مِنْ مَواريثِ الرِّجالِ; فاتَّقوا شِرارَ النِّساءِ، وَ كونوا مِنْ خِيارِهِنَّ عَلَى حَذَر، وَ لا تُطيعوهُنَّ في المَعْروفِ حَتَّى لا يَطْمَعْنَ في المُنكَرِو» «اى مردم
ایمان زنان ناقص است، بهره زنان ناقص است عقول زنان ناقص است، نشانه ناقص بودن
ایمان معذور بودنشان از
نماز و
روزه است به هنگام عادتشان، نشانه بهرهشان،
نصف بودن
سهم آنان از
میراث است نسبت به مردان. نشانه ناقص بودن عقلشان آن است كه
شهادت دو
زن در جاى
شهادت يک
مرد است، پس از زنان بد بپرهيزيد و از خوبشان بر
حذر باشيد، در كار نيک از آنها اطاعت نكنيد تا در كار زشت
طمع نكنند.»
حضرت به
امام حسن (صلواتاللهعلیه) مىنويسد:
«وَ إِيّاكَ وَ مُشاوَرَةَ النِّساءِ، فإِنَّ رَأَيَهُنَّ إِلَى أَفْن، وَ عَزْمَهُنَّ إِلَى وَهْن. وَ لا تَعْدُ بِكَرامَتِها نَفْسَها، وَ لا تُطْمِعْها أَنْ تَشْفَعَ لِغَيْرِها.» «از مشورت با زنان بپرهيز زيرا
رأی آنها سست است و در تصميم ناتوانند در گرامیداشت زنان
افراط نكن او را به طمع نياور كه براى ديگران
شفاعت كند.»
حضرت درباره
زمان بعد از خود فرمود:
«فَعِنْدَ ذلِكَ يَكونُ السُّلْطانُ بِمَشورَةِ الاماءِ [النِّساءِ]، وَ إِمارَةِ الصِّبْيانِ، وَ تَدْبيرِ الْخِصْيانِ.» «در آن
وقت كار
حکومت با مشورت زنان خواهد بود و با امير بودن كودكان و تدبير خواجگان.»
حضرت علی (
علیهالسلام) درباره
عایشه آنگاه كه در
بصره گرفتار شده، فرمود:
«وَ اَمّا فُلانَةُ فَاَدْرَکَها راْیُ الْنِّساءِ وَ ضِغْنٌ غَلا فی صَدْرِها کَمِرْجَلِ الْقَیْنِ.» «امّا عایشه رأى و انديشه زنان او را دريافت، و كينهای كه نسبت به من در سينهاش مانند ديگ آهنگر مىجوشيد.»
حضرت فرموده:
«فَإِنَّهُنَّ ضَعيفاتُ الْقُوَى وَ الاَْنْفُسِ وَ الْعُقولِ.» «زيرا نيروى تحمّل و تعقّل آنها كمتر است.»
امام (
صلوات
الله
علیه) مىفرمايد:
«النِّساءَ هَمُّهُنَّ زِينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا» «زنان (بىايمان) تمام فكرشان زيورهاى
حیات، زندگى
دنیا و
فساد در آن است.»
حضرت مىفرمايد:
«خِيارُ خِصالِ النِّساءِ شِرارُ خِصالِ الرِّجالِ: الزَّهْوُ وَ الْجُبْنُ وَ الْبُخْلُ، فإذَا كانَتِ الْمَرْأَةُ مَزْهُوَّةً لَمْ تُمَكِّنْ مِنْ نَفْسِها، وَ إِذا كانَتْ بِخيلَةً حَفِظَتْ ما لَها وَ مالَ بَعْلِها، وَ إِذا كانَتْ جَبانَةً فَرِقَتْ مِنْ كُلِّ شِيْء يَعْرِضُ لَهَا.» «بهترین فضیلتهای زنان بدترین رذیلتهای مردان است:
تکبر و ترسوئی و
بخل. زیرا زن اگر متکبر باشد مردان دیگر را به خود راه نمیدهد، و اگر بخیل باشد مال خود و مال شوهرش را حفظ میکند و اگر ترسو باشد از هر چیز که پیش آید مرعوب میشود. (در نتیجه محفوظ میماند)»
در رابطه با همان تفاوت خلقت است النهايه ظاهرا جريان عایشه باعث شده كه
امام (
صلوات
الله
عليه) آن جريان را مطرح فرمايد.
ابن ابیالحدید مىگويد: اين فصل همهاش اشاره به عایشه است و اصحاب ما (معتزله) اتفاق دارند كه عایشه در قيامش بر
امام (
صلوات
الله
عليه) راه خطا رفت.
ابن میثم مىنويسد: چون واقعه
جمل پيش آيد و آن همه
انسانها با عمل به رأى باطل يک زن كشته شدند، حضرت خواست به وجوه نقصان زنان اشاره كند.
محمد عبده مىنويسد:
خداوند زنان را آفريده و
ثقل حمل و تربيت اولاد را تا
سنّ معيّن بر عهده آنها گذاشته است، گویى كه آنها مخصوص تدبير منزل و ملازمت آن هستند و آن يک دائره محدودى است و شوهران در منزل قيّم آنها هستند، لذا خداوند به همان اندازه كه احتياج دارند براى آنها
عقل آفريده است،
شرع نيز مطابق
فطرت آمده است پس زنان نه در
عبادت لاحق مردان هستند و نه در
شهادت و نه در
میراث.
نگارنده گويد:
روح كلام
امام (
صلوات
الله
عليه) در كلمه «ناقصات العقول» است، اين مطلب بر كسى پوشيده نيست كه از نظر خلقت، عقل مردان از زنان زيادتر است و عاطفه زنان از مردان بيشتر مىباشد، اين جريان زنان را از لحاظ اداره امور عالم از مردان
عقب گذاشته است، لذا در مقابل هزاران مرد فقط يک زن بلكه كمتر به حكومت رسيدهاند.
اين كه شهادت دو نفر زن در جاى شهادت يک مرد است و
قرآن مىفرمايد:
«فرجل و امرأتان» اين نيز در
اثر كثرت عاطفه زن و تعقّل مرد است، پس «ناقصات العقول» يک
امر طبيعى و در جاى خود واقع است «ناقصات الايمان» نيز بنابر كلام
امام (
صلوات
الله
عليه) در جاى خود واقع است، چون آن حضرت عمل را
جزء ايمان محسوب فرموده است در اين صورت عمل زنان كمتر از مردان است، اين جريان كه يک دستور خدایى است نسبت به زنان نقصى نيست ولى در مقايسه با مردان چنين جلوه مىكند.
امّا مسئله مشاورت با زنان، آن نيز در اثر كمى تعقل است، مسلّما مردان كه عقل بيشتر دارند مطلب را بيشتر درک مىكنند، و اگر كار و اداره امور منحصرا با مشورت زنان باشد، كار به جایى نخواهد رسيد، و اين بر خلاف آن است كه در جمله اهل مشورت با مردان باشند، و از فحواى كلام
امام (
صلوات
الله
عليه) معلوم مىشود كه وظيفه زنان در كار عالم با مردان فرق مىكند، به طوری كه يک ماشين بنز و يک تريلر در حدّ خود كاهل هستند ولى هر يک براى كار به خصوصى ساخته شدهاند و يكى كار آن ديگرى را نمىتواند انجام بدهد.
مواردى از اين لفظ در «نهجالبلاغه» آمده است.
•
قرشی بنایی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «نساء»، ج۲، ص۱۰۳۴.