نِساء (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نِساء (به کسر نون) از
واژگان قرآن کریم به معنای زنان است.
همچنین
نِسْوَة و
نَسْوَان نیز به همین معنا هستند، ولی نسوان در
قرآن نیامده است.
لفظ
نسوة بیشتر از دو بار در
قرآن مجید به کار نرفته است.
نِساء به معنای زنان است.
همچنین
نِسْوَة و
نَسْوَان نیز به همین معنا هستند، ولی نسوان در قرآن مجید نیامده است.
در
مفردات و غيره آمده:
نسوه،
نساء و نسوان جمع مرأة است از غير لفظش مثل قوم در جمع مرء است.
به مواردی از
نِساء که در قرآن به کار رفته است، اشاره میشود:
(یَسْتَحْیُونَ نِساءَکُمْ) (زنان شما را براى كنيزى زنده نگه مىداشتند)
در
مجمع ذیل این آیه گفته: جایز است نساء به زنان و دختر بچهها اطلاق شود مثل ابناء، علی هذا درباره
قتل پسران
بنیاسرائیل به دست
فرعونیان که لفظ نساء آمده مراد از آن دختر بچّهها است و به قول بعضی این اطلاق به اعتبار ما یؤل است.
(وَ قالَ نِسْوَةٌ فِی الْمَدِینَةِ امْرَاَتُ الْعَزِیزِ تُراوِدُ فَتاها عَنْ نَفْسِهِ) (گروهى از زنان شهر گفتند: «همسر عزيز، غلامش را به سوى خود دعوت مىكند.)
(ما بالُ النِّسْوَةِ اللَّاتِی قَطَّعْنَ اَیْدِیَهُنَ) (ماجراى زنانى كه دستهاى خود را بريدند چه بود؟ ماجراى زنانى كه دستهاى خود را بريدند، چه بود؟)
درباره
زنان حضرت رسول(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خطابات و احکام ویژهای در قرآن مجید آمده است که ذیلا بررسی میشود:
(یا نِساءَ النَّبِیِّ مَنْ یَاْتِ مِنْکُنَّ بِفاحِشَةٍ مُبَیِّنَةٍ یُضاعَفْ لَهَا الْعَذابُ ضِعْفَیْنِ وَ کانَ ذلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسِیراً • وَ مَنْ یَقْنُتْ مِنْکُنَّ لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تَعْمَلْ صالِحاً نُؤْتِها اَجْرَها مَرَّتَیْنِ وَ اَعْتَدْنا لَها رِزْقاً کَرِیماً) (اى همسران
پیامبر! هر كس از شما گناه آشكار و فاحشى مرتكب شود، عذاب او دو چندان خواهد بود؛ و اين براى خدا آسان است • و هر كس از شما براى خدا و پيامبرش خضوع كند و
عمل صالح انجام دهد، دوبار به او پاداش خواهيم داد، و روزى پر ارزشى براى او آماده كردهايم)
به مضمون این دو آیه اگر زنان آن حضرت کار قبیح آشکاری کنند دو برابر عذاب خواهند دید و اگر کار نیک انجام دهند دو برابر پاداش خواهند برد. ظاهرا مضاعف بودن عذاب و اجر در اثر تسبیب است زن پیغمبر اگر کار بدی را آشکارا کند هم کار بد کرده و هم از شان پیغمبر در نظر مردم کاسته است لذا در مقابل هر یک عذاب میبیند و اگر کار نیک انجام دهد بر شان و موقعیّت پیغمبر افزوده است این دو اعتبار در باره زنان دیگر نیست.
(یا نِساءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَاَحَدٍ مِنَ النِّساءِ اِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفاً) (اى همسران پيامبر! شما همچون يكى از زنان عادى نيستيد اگر
تقوا پيشه كنيد؛ پس به گونهاى هوسانگيز سخن نگوييد كه بيماردلان در شما
طمع كنند، و سخن شايسته بگوييد)
ظاهرا در اینجا نیز
(لَسْتُنَّ کَاَحَدٍ مِنَ النِّساءِ) راجع به تسبیب است یعنی اگر
تقوی کنید مانند زنان دیگر نیستند که تقوای شما باعث تحکیم موقعیّت پیامبر و سبب تضاعف اجر شما است ولی
(فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ) شامل زنان دیگر نیز هست.
و در آیه بعد میفرماید:
(وَ قَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ الْاُولی) (و در خانههاى خود بمانيد، و همچون
دوران جاهلیّت نخستين در ميان مردم ظاهر نشويد.)
راجع به این آیه در «قرر» مشروحا از دو جهت بحث کردهایم رجوع شود.
بعد از آیه
(وَ قَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَ) در یک آیه برای عموم نیکوکاران اعمّ از زنان و مردان وعده
مغفرت و
بهشت آمده است که
(اِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِماتِ وَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْقانِتِینَ وَ الْقانِتاتِ... اَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ اَجْراً عَظِیماً) (به يقين، مردان
مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ايمان و زنان با ايمان، مردان مطيع فرمان خدا و زنان مطيع فرمان خدا ... خداوند براى همه آنان آمرزش و پاداش عظيمى فراهم ساخته است)
به نظر میآید که آمدن این آیه بعد از خطابات ویژه زنان آن حضرت برای آن ست که تبعیض در میان زنان و مردان از حیث نیکوکاری به نظر نیاید بهعبارت دیگر همه نیکوکاران اعمّ از زنان و مردان مورد رضایت خداوندیاند النهایه در زنان آن حضرت این تسبیب بوجود آمده است.
(وَ ما کانَ لَکُمْ اَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَ لا اَنْ تَنْکِحُوا اَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ اَبَداً اِنَّ ذلِکُمْ کانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِیماً) (شما حق نداريد
پیامبر خدا را آزار دهيد، و نه هرگز همسران او را بعد از او به همسرى خود درآوريد كه
گناه اين كار نزد خدا بزرگ است!)
بهموجب این آیه نمیشود زنان آن حضرت را بعد از وفاتش تزویج کرد، در «امّ» تحت عنوان امّهات مؤمنین در باره این آیه مفصّلا صحبت شد
و گفتیم: به نقلی علّت نزول این آیه قول
طلحه بود که بعد از نزول
آیه حجاب از او سر زد و نیز گفتیم که: علت نزول این حکم بعید است فقط قول طلحه باشد بلکه علت دیگری باید داشته باشد جمله
(اِنَّ ذلِکُمْ کانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِیماً) میگوید: این احترامی است نسبت به آن حضرت که لازم است مسلمانان مرعی دارند و به حکم
(النَّبِیُّ اَوْلی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ اَنْفُسِهِمْ وَ اَزْواجُهُ اُمَّهاتُهُمْ) (پيامبر نسبت به مؤمنان از خودشان اولى و سزاوارتر است؛ و همسران او مادران آنها (
مؤمنان) محسوب مىشوند)
زنان آن حضرت نازل به منزله مادرانند در این صورت تزویج زنان آن بزرگوار لغو این مقام و کاهش حرمت آن جان عزیز است.
و از قید
(مِنْ بَعْدِهِ) میتوان استفاده دیگری کرد و آن اینکه: اگر بعد از آن حضرت تزویج زنانش جایز بود سردمداران روز آن را مورد اغراض سیاسی قرار داده و در تزویج زنان آن بزرگوار مسابقه میگذاشتند و هر که یکی از آنها را تزویج کرده بود بهعنوان اینکه زن پیغمبر همسر او است مدّعی مقام و حکومت میشد و اینکار جز اختلاف امّت و هتک حرمت آن حضرت ثمری نداشت.
اگر گویند: این حکم بر خلاف طبع غریزی است زنی که مدتی همسر آن حضرت شده چرا تا آخر عمر بعد از آن حضرت از این حق خدادادی محروم شود؟! گوئیم: یا باید خدا را قبول کنیم یا خرما را، این یک مطلب حساب شده است زنان آن بزرگوار چون مقام
امّ المؤمنین بودن را اختیار کردند لازم بود محدودیّتهای آن را نیز قبول کنند در دنیا هر مقامی توام با محدودیّت است زنان آن حضرت میتوانستند به حکم
(اِنْ کُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَیاةَ الدُّنْیا وَ زِینَتَها فَتَعالَیْنَ اُمَتِّعْکُنَّ وَ اُسَرِّحْکُنَّ سَراحاً جَمِیلًا)(اگر شما زندگى
دنیا و زرق و برق آن را مىخواهيد بياييد با هديهاى شما را بهرهمند ساخته و به نيكويى رها سازم)
از آن حضرت
طلاق گرفته و جدا شده به حکم یک زن عادی زندگی کنند ولی در صورت اختیار خدا و رسول و
امّ المؤمنین بودن لازم بود که محدودیّت آن را نیز قبول کنند.
(وَ اِنْ کُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الدَّارَ الْآخِرَةَ فَاِنَّ اللَّهَ اَعَدَّ لِلْمُحْسِناتِ مِنْکُنَّ اَجْراً عَظِیماً) (و اگر شما خدا و پيامبرش و سراى
آخرت را مىخواهيد، خداوند براى نيكوكاران شما پاداش عظيمى آماده ساخته است.)
لفظ
نسوة بیشتر از دو بار در
قرآن مجید به کار نرفته است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «نساء»، ج۷، ص۵۹.