مهجوریت و احیای قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
"
مهجور" از ماده "
هجر" در
اصل ضد وصل است،
به معنای
ترک چیزی که ملزم به
تعهد آن هستیم
یا
دور شدن
انسان از چیزی که ارتباطی بین آن
شخص و آن شیء باشد،
و این مفارقت از
جهات گوناگونی میتواند باشد: با
بدن ، با
زبان یا با
قلب .
برخی معنای دیگری برای
هجر و
مهجور بیان کردهاند و آن "هذیان" است از اینرو مراد از کلام
مهجور کلام
انسان بیمار یا
خواب است که هذیان میگوید.
و در اصطلاح
دینی مهجوریت قرآن به معنای
دور شدن
دل و
عمل انسان از قرآن و ترک
تلاوت آن میباشد.
امام خمینی مهجوریت قرآن را ترک مسائل مهم قرآنی و اسلامی و عمل بر خلاف آن میداند
ایشان از منادیان بازگشت به قرآن و یکی از احیاگران معارف قرآنی است که در آثار خود درباره ابعاد
مهجوریت قرآن، عوامل مؤثر در آن و آثار و پیامدهای
مهجوریت بحث کرده است و معتقد است قرآن کتاب زندگی و کمال و جمال در حجابهای منیت
مهجور و مستور است و مسلمانان آن
مهجور و غفلت کردهاند و قرآن کریم که برای رشد جهانیان و نقطه جمع همه مسلمانان است از صحنه خارج شده و گویی نقشی برای هدایت ندارد.
به اعتقاد امام خمینی جز عمل به قرآن و آوردن همهجانبه آن به صحنه، هیچ فعالیت دیگری رافع محجوریت قرآن نمیباشد؛ زیرا مقصود قرآن همین نکته است.
قرآن کتاب الهی و حبل متصل بین
خالق و
مخلوق است و بهوسیله تعلیمات آن باید رابطه معنوی و غیبی بین بندگان خدا و مربی آنها پیدا شود، اگر سالک از قرآن این علوم و
معارف الهی را فراگیرد، آن را از
مهجوریت بیرون آورده است و اگر مواعظ قرآن را پند بگیرد قرآن
مهجوریت نخواهد ماند.
امام خمینی بر این باور است که قرآن باید در تمام شئون زندگی، اعم از مسائل عبادی، سیاسی و اجتماعی وارد شود. بهره نگرفتن و بیتوجهی مسلمانان نسبت به همه ابعاد قرآن کریم سبب
مهجوریت قرآن شده است. به باور ایشان قرآن کتابی مربوط به همه اعصار و همان گونه که انسان نامحدود است، نسخه تربیتی انسان و مربی او یعنی قرآن نیز نامحدود است.
احیاء از ماده ی "حیی"
یا "حیو"
به معنای
زنده کردن است. مصدر آن "حیاة" به معنای
زندگی میباشد.
"احیاء" نقیض
مرگ است
که برای صاحبان
روح ، به کار برده میشود.
مهجوریت و احیای قرآن در اصطلاح قرآنی دو معنای متضاد هستند که هر کدام به دیگری وابسته است.
مهجوریت قرآن به معنای
نسخ حکم نبوده و قرآن مرگ ندارد،
بلکه پیوسته در جریان هست که
امام صادق (علیهالسلام) می فرماید:
«إنَّ القُرَانَ حَیٌّ لَمیَمُت وَ أنَّهُ یَجریِ کَمَا یَجریِ اللّیلُ وَ النَّهَارُ وَ کَمَا یَجریِ الشَّمسُ وَ القَمَرُ»
«قرآن
کتاب زندهای است که مرگ و نیستی در آن راه نمییابد و مانند
شب و
روز و
آفتاب و
ماه ساری و
جاری است.»
یعنی قرآن
منجمد در هیچ موردی نبوده و منحصر در حیطه ی
زمانی خاصی نیست.
بنابراین نمیتوان احیا و
مهجوریت قرآن را به معنایی مانند
نسخ آن یعنی آمدن
حکمی بهتر از قرآن و
باطل شدن آن بدانیم، چون قرآن چنین
مرگی هیچگاه نداشته و ندارد. پس باید معنای
احیا و
مهجوریت را در متروک شدن و نشدن قرآن از طرف
مردم دانست که
امام علی (علیهالسلام) این معنا را در
نهج البلاغه به روشنی بیان نموده:
«... وَ إحیَائُه ألإجتِماعُ عَلَیه وَ إمَاتَتُه ألإفتِرَاقُ عَنه»
«.... و زنده کردن قرآن این است که دست
وحدت به هم دهند و به آن
عمل نمایند، و میراندن، از بین بردن، پراکندگی و جدایی است.»
از این رو احیای قرآن یعنی دوباره به جریان انداختن
احکام و مسائلی که متروک شده اند.
صریح ترین
آیه ای که در این زمینه بیان شده و از ماده ی "
هجر" می باشد، شِکوهی
حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) از
امت خویش در پیشگاه الهی است:
«وَ قالَ الرَّسُولُ یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ
مَهْجُوراً»
«و پیامبر عرضه داشت: پروردگارا! قوم من
قرآن را رها کردند.»
الف: "
مهجور" چنانچه در معنای لغوی بیان شد به دو صورت میتواند معنا شود که در این
آیه نیز هر دو معنا ارائه شده است. برخی
مهجوریت را در این آیه به
هذیان گویی معنا کردهاند که آیه ی شریفه اشاره به
تهمت های مشرکان نسبت به ساحت
مقدس پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) دارد که حضرت را هذیان گو میپنداشتند، یعنی گمان میکردند که ایشان هر چه میگوید،
باطل و هذیان است. و برای تفسیر خودشان آیه ی ذیل را دلیل آورده اند
«وَ قالَ الَّذینَ کَفَرُوا لاتَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآنِ وَالْغَوْا فیهِ لَعَلَّکُمْ تَغْلِبُونَ»
«
کافران گفتند:
گوش به این
قرآن فرا ندهید و به هنگام
تلاوت آن جنجال کنید، شاید پیروز شوید!»
در این معنا (هذیان گویی) بیان دیگری نیز وجود دارد، اینکه مشرکان درباره ی قرآن به یاوه سرائی میپرداختند. با این بیان، آیه این گونه معنا میشود که مشرکان درباره ی قرآن چیزهایی میگفتند که هذیان بود، یعنی "فیه" را بعد از "
مهجوراً" در تقدیر میگیرند
و آیه ی ذیل را دلیل برای گفتارشان میآوردند:
«... مُسْتَکْبِرِینَ بِهِ سامِراً تَهْجُرُونَ»
«... بر آن نخوت میفروختید و
شب هنگام در افسانه سرایی ناسزا میگفتید.»
اما اکثر مفسرین، "
مهجوریت" را در این آیه به معنای ترک
ایمان به قرآن و عدم پذیرش آن، اعراض از گوش دادن به آن و بهطور کلی دوری از قرآن و ترک آن میدانند.
بحث ما در این نوشتار نیز حول این معنای اخیر میباشد.
ب:
پیامبر ، از گروه عظیمی از
مسلمانان به پیشگاه
خدا شکایت میبرد که اینها قرآن را به دست
فراموشی سپردند، این شکوه، منحصر به
عصر پیامبر نیست، بلکه در تمام جوامع
بشری جریان دارد و امروزه نیز برخی این قرآن را رها ساخته و حتی برای
قوانین مدنی و جزائیشان،
دست گدایی به سوی دیگران دراز کرده اند!
ج: کاربرد واژه ی «إتّخذوا» به معنای گرفتن و به دست آوردن
معنایی متضاد با
مهجوریت دارد، و بیانگر این است که قوم
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) نه تنها
قرآن را وا ننهاده و ترک نگفته اند، بلکه آن را در اختیار گرفته اند، ولی مسأله ی در اختیار گرفتن قرآن به گونه ای است که در اثر عدم درک صحیح و شناخت
اصولی و عدم استفاده ی شایسته و بایسته، قرآن در این میان عملاً
مهجور و متروک مانده است، لذا آیه ی شریفه
مهجوریت را درباره ی کسانی به کار برده که گرچه در ظاهر به قرآن میپردازند، اما در حقیقت دستورات قرآن را بر
زمین نهاده اند.
د: از نکته ی قبل روشن میشود که آنچه در آیه، مورد
مذمت قرار گرفته،
مهجوریت باطنی است و احیای ظاهری قرآن مانند:
زیبا نوشتن، زیبا خواندن و... گرچه اهمیت دارد، اما اهمیت آن در رتبه دوم است. در حقیقت پرداختن به مسائل ظاهری قرآن تنها مقدمه ای است برای انس بیشتر با قرآن، تا مفاهیم و دستورات این
کتاب ارزشمند وارد
زندگی انسان بشود.
بحث
مهجوریت و احیای قرآن شامل جنبه های گوناگونی میشود که بی توجهی و کم کاری در هر یک از این محورها را
مهجوریت و نقطه ی مقابل آن، یعنی
تلاش در احیای قرآن و ادای
حق آن میدانیم.
برخی از مفسران این محورها را در دو مورد خلاصه کرده،
برخی در پنج مورد
و برخی بیشتر که ما تمام این موارد را ذیل دو محور ظاهری و باطنی بیان میکنیم.
در اینجا بحث از ظواهری است که قرآن لایق آن میباشد، مثل زیبا نوشتن قرآن،
صوت زیبا و قرائت آنکه پرداختن به آنها موجب احیای قرآن از
مهجوریت میشود:
در آموزه های قرآن، آیاتی وجود دارد که
مؤمنان را به
تلاوت قرآن
امر فرموده:
«... وَ رَتِّلِ الْقُرْءَانَ تَرْتِیلا»
«... و قرآن را با دقّت و تأمّل بخوان. »
ترتیل قرآن به معنای تلاوت آن بوده به نحوی که
حروف پشت سر هم، به صورت
روشن تلاوت شده و به
گوش شنونده برسد.
نشانه ی اهمیت تلاوت قرآن و
عظمت آن تاکیدی است که در
آیه با کلمه ی "ترتیلاً" بر فعل امر (رَتّل) بیان شده است.
چنانکه در آخر این
سوره دستور به قرائت قرآن دوباره وارد شده است:
«فَأقرَءُوا مَاتَیَسَّر مِنَ القُرءَانِ»
«اکنون آنچه برای شما میسر است، قرآن بخوانید.»
اهمیت ویژه ی دیگری که در آداب
تلاوت قرآن در کلام الهی بیان شده، گوش دادن بر آن کلام
وحیانی است:
«وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ»
«هنگامی که قرآن خوانده شود، گوش فرا دهید و
خاموش باشید، شاید مشمول
رحمت خدا شوید!»
عمل نکردن به این دستورات،
مهجور قرار دادن قرآن از لحاظ
استماع است. نقل شده که برخی از
کفار قریش در هنگام شنیدن قرآن،
انگشتان خود را در گوش هایشان قرار میدادند و صداهای بلندی از خود تولید میکردند تا قرآن را نشوند و مجذوب آن نشوند، لذا برخی گفتهاند که این محورِ
مهجوریت، اشاره به همین کفار است.
مهجوریت و احیای قرآن در زمینه باطنی از اهمیت بیشتری برخوردار بوده که اکنون بُعد معنایی آن را در چند بخش خلاصه میکنیم:
تدبر در
قرآن یکی از مسائل مهم بوده که در
آیات زیادی به این امر پرداخته و انسانها را به
تفکر در قرآن فرا خوانده است:
«أَفَلَایتَدَبَّرُونَ الْقُرْءَانَ أَمْ عَلیَ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا»
«آیا آنها در قرآن تدبّر نمیکنند، یا بر دل هایشان
قفل نهاده شده است؟»
اگر مسلمانان
حق قرآن را رعایت کرده و با توجهی شایسته در قرآن میاندیشیدند، بهترین رسم
زندگی را از قرآن میآموختند و از مشکلات بسیاری در عصر حاضر رهایی پیدا میکردند. روزی که قرآن مورد توجه و تدبر قرار گیرد، همچون
نور و چراغ
هدایت در میان
امت اسلامی میدرخشد و به عنوان
ریسمان الهی و کلید
سعادت دنیا و
آخرت ، در جایگاه اصلی خود قرار میگیرد.
یکی از مسائلی که میتوان محوری برای
مهجوریت یا احیای قرآن دانست، توجه به تفسیر قرآن است، تفسیری صحیح که از مفسران حقیقی قرآن رسیده باشد، چون قرآن دربردارنده ی
حقایقی بزرگ از
عالم غیب است و نزول تدریجی داشته که محتاج بررسی اوضاع
زمان نزول است و به اقتضای ساختارش، مطالب را به گونه ای موجز بیان کرده که ما برای فهمش، محتاج تفسیر هستیم.
خود
قرآن نیز به این نیاز اشاره میکند:
«وَ أَنْزَلْنا إِلَیکَ الذِّکْرَ لِتُبَینَ لِلنَّاسِ مانُزِّلَ إِلَیهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یتَفَکَّرُونَ»
«و ما این ذکر (قرآن) را بر تو نازل کردیم، تا آنچه به سوی مردم نازل شده است، برای آنها روشن سازی و شاید
اندیشه کنند!»
دلالت آیه بر اینست که یکی از مفسران قرآن،
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است که خداوند او را مامور این کار کرده، چون قول رسول خدا (صلی الله علیه و آله)
در بیان آیات قرآن و تفسیر آن
حجیت دارد، چه آیاتی که نسبت به مدلول خود صراحت و
ظهور دارند، چه آیاتی که متشابه اند، و چه آنهایی که مربوط به
اسرار الهی هستند، بیان و تفسیر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در همه ی آنها حجت است.
قرآن کتابی است که به پیروان خود برنامه ی زندگی میدهد و هدف اصلی آن نیز اجرای همین برنامه هاست. بسیاری از کشورهای
اسلامی مخصوصا آنها که زیر سلطه ی فرهنگی شرق و
غرب زندگی میکنند، قرآن را به صورت یک
کتاب تشریفاتی در آورده اند، در حالی که قرآن کتاب عمل است و عمل کردن به آن
واجب شمرده شده است
«إِنَّ الَّذی فَرَضَ عَلَیکَ الْقُرْآنَ لَرادُّکَ إِلی مَعادٍ قُلْ رَبِّی أَعْلَمُ مَنْ جاءَ بِالْهُدی وَ مَنْ هُوَ فی ضَلالٍ مُبینٍ»
«آن کس که قرآن را بر تو فرض کرد، تو را به جایگاهت (زادگاهت) بازمیگرداند! بگو:
پروردگار من از همه بهتر میداند، چه کسی (برنامه ی)
هدایت آورده، و چه کسی در گمراهی
آشکار است!»
در
آیه ، مفعول دوم فعل "فَرَضَ" در
تقدیر است که مفسران آن را "عمل" گرفته اند.
بنابر این تقدیر، معنای جمله ی «فَرَضَ عَلَیکَ الْقُرْآنَ» این چنین میشود: واجب کرده بر تو عمل به قرآن را، یعنی
عمل به آن
احکامی که در آن وجود دارد.
(۱) ابن منظور محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دارصادر، ۱۴۱۴ق، چاپ سوم.
(۲) فراهیدی خلیل بن احمد، العین، قم،
هجرت، ۱۴۱۰ق، چاپ دوم.
(۳) مصطفوی حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۶۰ش.
(۴) راغب اصفهانی حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، دمشق بیروت، دارالعلم الدارالشامیة، ۱۴۱۲ق، چاپ اول.
(۵) مهیار رضا، فرهنگ ابجدی عربی- فارسی.
(۶) الهامی داود، مجلۀ زنده کننده اسلام، موعود، آذر و دی ۱۳۷۶ش، شماره ۵.
(۷) مجلسی محمدباقر، بحارالانوار، تهران، اسلامیه.
(۸) فضل الله سید محمد حسین، تفسیر من وحی القرآن، بیروت، دارالملاک للطباعة و النشر، ۱۴۱۹ق؛ چاپ دوم؛
(۹) سید رضی، نهج البلاغه، مترجم: دشتی محمد، قم، فرایض، ۱۳۸۳ش، چاپ سوم.
(۱۰) مترجمان، ترجمه ی تفسیر جوامع الجامع، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۷ش، چاپ دوم.
(۱۱) فخرالدین رازی ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، بیروت، دار احیاءالتراث العربی، ۱۴۲۰ق، چاپ سوم.
(۱۲) مکارم شیرازی ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الإسلامیة، ۱۳۷۴ش، چاپ اول.
(۱۳) غفاری مهدی،
مهجوریت قرآن، مجلۀ بینات، پیاپی ۳۰، سال هشتم، شماره ۲، تابستان ۱۳۸۰ش.
(۱۴) سخنان مقام معظم رهبری، نسیم وحی، مهر و آبان ۱۳۸۵ش، شماره ۲ و۳.
(۱۵) بروجردی سید محمد ابراهیم، تفسیر جامع، تهران، انتشارات صدر، ۱۳۶۶ش، چاپ ششم.
(۱۶) زحیلی وهبة بن مصطفی، التفسیرالمنیر فی العقیدة و الشریعة و المنهج، بیروت، دارالفکر المعاصر، ۱۴۱۸ق، چاپ دوم.
(۱۷) طباطبایی (علامه) سید محمد حسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، قم، جامعهی مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۱۷ق، چاپ پنجم.
(۱۸) زمخشری محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۷ق، چاپ سوم.
(۱۹) صادقی تهرانی محمد، الفرقان فی تفسیرالقرآن بالقرآن، قم، فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۵ش، چاپ دوم.
(۲۰) مودب سید رضا، روش های تفسیر قرآن، قم، اشراق، ۱۳۸۰ش، چاپ اول.
(۲۱) قرشی سید علی اکبر، تفسیر احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت، ۱۳۷۷ش، چاپ سوم.
•
سایت پژوهشکده باقرالعلوم • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.