معارف صحیفه سجادیه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در این نوشتار برآنیم تا برخی از عبارات درخشندة
امام سجاد (علیهالسّلام) را در
صحیفه سجادیه بیان کنیم، تا با بهره گیری از این صحیفه نورانی، در مسیر تعالیم و
تربیت الهی قرار گیریم.
مطالب در دو فصل سامان دهی گردیده است:
۱. معرفی اجمالی صحیفة سجادیه.
۲. نمونههایی از عبارات آموزنده صحیفه.
همچنین در ترجمة دعاها، از ترجمة مرحوم
آیتالله شعرانی استفاده شده است.
«لا یقاس بآل محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلّم من هذه الامة احد».
بررسی تاریخ پیشوایان دین نشان میدهد که دو هدف اساسی در برنامة همه آنان بوده است:
الف. کار فکری و
ایدئولوژیکیب.
مبارزة سیاسیائمه (علیهمالسّلام) به عنوان جانشینان
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) همواره برای نمایاندن حق و دعوت مردم به
حقیقت و
عدالت، تلاشی خستگی ناپذیر داشتند. برای آماده سازی مردم و
هدایت آنان به سوی آرمانهای الهی، نیاز به کار ایدئولوژیکی امری
اجتناب ناپذیر است. به همین خاطر، پیشوایان دینی اسلام که مفسران واقعی دین و به تعبیر
قرآن، «راسخان در علم» میباشند، مسئولیت تبیین و تفسیر
احکام و قوانین دین را برعهده دارند. آنها بهترین روشنگری را در این زمینه داشتهاند. چون علم آنان متصل به چشمة جوشان الهی بود، علوم ناب و خالصی از چشمه سار وجود مبارک آنان جاری و موجب سیراب شدن تشنگان معنویت و حقیقت گشته است، البته شیوههای بیان آنها در زمانهای مختلف، تفاوت داشته است.
بیان حقایق دین در کلامی
فصیح و
بلیغ، از خصایص
ائمه (علیهمالسّلام) است.
علی (علیهالسّلام) میفرماید:
«و انا لامراء الکلام وفینا تنشبت عروقه و علینا تهدلت غصونه»؛
در حقیقت، ما فروانروایان سخنیم. ریشة
درخت سخن در میان ما استوار و محکم شده و شاخه هایش بر ما
سایه افکنده است.
امام علی (علیهالسّلام)
فصاحت را از ویژگیهای خویش میشمارد.
سید رضی در مورد این که چرا
امام علی (علیهالسّلام) سرآمد همه سخنوران است، مینویسد:
«لان کلامه (علیهالسّلام)، الکلام الذی علیه مسحة من العلم الالهی و فیه عبقة من الکلام النبوی»؛
بدان جهت که بر کلام او نشانهای از
دانش خدایی و بویی از سخن نبوی است.
در کلام
امام سجاد (علیهالسّلام) نیز دانش الهی موج میزند و بوی خوش تعالیم و سخن نبوی به مشام جان میرسد. دعاهای امام سجاد (علیهالسّلام) از سوز و گداز و مشاهده جمال جمیل خداوند سبحان است؛ زیرا آن که شوری در دل نداشته باشد، نمیتواند این گونه اثری را
خلق نماید. سخن ترجمان دل است، کسی که عاشقی نداند توان سرودن
غزل ندارد و آن که گلستان و باغ را مشاهده نکرده است، نمیتواند از طراوت گل سخن آغاز نماید.
من به سرچشمه خورشید نه خود بردم راه ذرهای بودم و عشق تو مرا بالا برد
صحیفه سجادیه مجموعهای از دعاهای امام علی بن الحسین (علیهالسّلام) است. که
زبور آل محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و
انجیل اهل بیت (علیهمالسّلام) لقب یافته است و شامل ۵۴ دعا میباشد و بیش از ۶۰ شرح بر آن نوشته شده است.
صحیفه به معنی پارهای از پوست یا کاغذی است که در آن چیزی بنویسند. جمع آن صحف (و) صحائف است. این که
دعا را صحیفه نامیدهاند، از روی
مجاز و از قبیل تسمیة
ظرف به اسم مظروف است و این که کامله وصف نمودهاند، برای
کمال و اهمیت آن است. ترجمه وشرح صحیفه کامله سجادیه،
سید علی نقی فیض الاسلام ، در مورد کامله دو نظریه دیگر مطرح شده است.
از نظر بسیاری از عالمان، صحیفة کامله سجادیه از کتب مشهور و
متواتر است و نیاز به
سند ندارد، علاوه بر آن که دارای مضامینی عالی و از معجزههای قولی امام سجاد (علیهالسّلام) است؛ زیرا چنین کلامی از غیر
ائمه (علیهمالسّلام) صادر نشده است. با این حال، محققان بررسیهای ارزندهای در مورد سند آن انجام دادهاند. مرحوم علامه
محمد تقی مجلسی، بیش از ۶۰۰ طریق عالی نقل حدیث برای آن ذکر نموده است.
صحیفة سجادیه همان صحیفة نورانیه الهیه است که از
آسمان عرفان عارف بالله و عقل نورانی سید ساجدین (علیهالسّلام) نازل شده، و هدف آن عبارت است از:
۱. رهایی بندگان از زندان طبیعت
۲. فهماندن ادب عبودیت
۳. قیام در خدمت ربوبیت
۴. بیان معارف ناب و آداب و تهذیب اخلاق.
مرحوم مجلسی در مورد وجه نامگذاری صحیفه به زبور آل محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و انجیل اهل بیت (علیهمالسّلام) چنین مینگارد:
«انه کما ان الزبور والانجیل جریا من الله تعالی علی لسان داود و عیسی بن مریم، کذلک جرت الصحیفة من الله تعالی علی لسان سید الساجدین علی بن الحسین زین العابدین صلوات الله علیه»؛
همان طور که
زبور و
انجیل از جانب
خداوند متعال بر زبان داود (علیهالسّلام) و
عیسی بن مریم (علیهالسّلام) جاری شد، صحیفه نیز از جانب خداوند متعال بر زبان سید ساجدین، علی بن الحسین زین العابدین (علیهالسّلام) جریان یافت.
امام سجاد (علیهالسّلام) ، مسایل تربیتی، فردی، اجتماعی و
ایدئولوژیکی را در قالب دعا بیان نموده است، که با
تفکر و تعمق در آموزههای آن، میتوان به معدن
معارف ناب الهی واصل شد.
برخی مباحث صحیفه به قرار زیر است:
مسایل اعتقادی «
توحید خالص،
اسماء الله،
نبوت و محبت به نبی مکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و آل پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)،
امامت،
معاد» ۲.
اسلام؛ ۳.
فرشتگان؛ ۴. مباحث اخلاقی؛ ۵. طاعات؛ ۶.
ذکر و
دعا؛ ۷.
سیاست؛ ۸.
اقتصاد؛ ۹. مسایلی درباره
انسان و جهان؛ ۱۰. مسایل اجتماعی؛ ۱۱.
علم؛ ۱۲.
تاریخ؛ ۱۳. مسایل مربوط به
بهداشت و سلامتی جسمی و آرامش روانی؛ ۱۴. مسایل نظامی.
و یک سلسله مباحث دیگر.
هر یک از مباحث مذکور دارای زیر مجموعههای خاص خود است. امام سجاد (علیهالسّلام) در همة موضوعها، با شیوهای ابتکاری و خلاقیتی منحصر به فرد، تصویر روشنی از
معارف اسلامی و جامعه اسلامی زمان خویش را ارایه میدهد و تکلیف مسلمانان را بیان مینماید.
بعضی از دعاها آن قدر پر مغز و عمیق و آموزنده است که میتوان مکتب اخلاقی
اسلام را در آن
استنباط کرد. محققان اسلامی دعای مکارم الاخلاق
را بهترین نمونه برای معرفی مکتب اخلاقی اسلام شمردهاند.
قرآن کریم بعد از بسم الله الرحمن الرحیم، با کلمة «الحمدلله» آغاز میشود، صحیفه سجادیه نیز با کلمه «الحمدلله» شروع میشود؛ زیرا
حمد خدا کلید ذکر الهی است:
«الحمدلله» الاول بلا اول کان قبله، و الآخر بلا آخر یکون بعده»؛ سپاس خداوند را که نخستین موجود است و پیش از او هیچ نبود و آخرین موجود است و پس از او هیچ نباشد.
قابل ذکر است که
نهج البلاغه نیز با کلمه الحمد لله شروع میشود. الحمد الله الذی جعل الحمد مفتاحا لذکره،
از نظر محتوا، رابطهای عمیق بین
قرآن و صحیفه وجود دارد و برای همین است که بزرگان،
دعا را قرآن صاعد خواندهاند.
رمز این هماهنگی آن است که علوم
ائمه (علیهمالسّلام) از منبع فیض الهی است، و چون قرآن و صحیفه سرچشمهای واحد دارند، تعالیم آن دو هم آهنگ و موافق یکدیگر است.
دعای اول صحیفه با
حمد الهی آغاز میشود و با نام مبارک «حمید» به پایان میرسد.
امام (علیهالسّلام) در این دعا،
خداوند را به خاطر نعمتهای فراوانش
حمد مینماید و از خداوند متعال حمدی را درخواست میکند که صعود به اعلی علیین، هم نشینی با
فرشتگان و
پیامبران (علیهمالسّلام) از آثار ارزشمند آن است.
همت بلند و ژرف اندیشی امام زین العابدین (علیهالسّلام) در جملهای زیبا، این گونه ظاهر میشود: «... الحمدلله... حمدا یفضل سائر الحمد کفضل ربنا علی جمیع خلقه»؛ حمد خدا را حمدی از سایر حمدها برتر، به اندازة برتری پروردگار ما از سایر آفریدگان».
با
تفکر در برتری خداوند بر مخلوقات؛ خداوندی که
وجود مطلق و بی نهایت است، به گسترة بینش الهی
امام پی میبریم. در پایان
دعا آنچه را که آرزوی همه اولیای الهی است، از خدا درخواست میکند و یاد شهیدان را زنده میکند.
«و نصیر به فی نظم الشهداء بسیوف اعدائه، انه ولی حمید»؛
خداوند را سپاس... ، آن گونه سپاسی که در سلک شهیدان قرار گیریم، آنان که با شمشیرهای دشمنان خدا کشته شدند.
مطالب صحیفه با نظم خاص و سیر طبیعی بیان شده است. با مطالعة آن، این مطلب به خوبی شهود میگردد. در این جا دعای دوازدهم را به عنوان نمونه ذکر میکنیم.
امام سجاد (علیهالسّلام) در این دعا، به درگاه الهی عرضه میدارد:
خدایا سه چیز مرا از سوال تو باز میدارد:
۱. فرمانی که تو دادی و من در
اطاعت کندی نمودم؛
۲.
نهی کردی و من سوی نهی تو شتافتم؛
۳.
نعمت بخشیدی و من در
سپاس گزاری آن کوتاهی کردم.
سپس امام زین العابدین (علیهالسّلام) افزود:
و مرا در سوال کردن از تو،
تفضل تو بر کسی که روی به تو آورد و با گمان نیکو سوی تو آید،
ترغیب میکند.
بعد عرضه میدارد:
«فها انا ذا، یا الهی، واقف بباب عزک وقوف المستسلم الذلیل»؛ اینک من به درگاه
عزت تو مانند بنده فرمانبردار و ذلیل ایستادهام و مانند مردم
مستمند با شرمساری از تو مسالت میکنم.
این جاست که پیوند عقل ومنطق با
ذوق و
عاطفه و پیوند عقلانی با خاکساری به درگاه الهی، تصویری جذاب از
دعا را ترسیم مینماید که هم بعد بینش و عقل انسان
اقناع میشود و هم جنبة گرایش و
عاطفه انسان سیراب میگردد.
ادعیة
معصومان (علیهمالسّلام) به طور عام و صحیفه سجادیه به طور خاص، نقطههای ضربه پذیر انسان را یادآوری مینمایند. بعضی از
صفات پسندیده دارای مرز دقیقی با صفات ناپسند هستند و این نکته انسان را وامی دارد که حدود صفات را به خوبی بشناسد، تا از حد خارج نشود. این نکته در دعاهای
امام (علیهالسّلام) با ظرافت خاصی بیان شده است، که به ذکر چند نمونه از آنها در
دعای مکارم الاخلاق میپردازیم:
تکبر : «و اعزنی و لا تبتلینی بالکبر»؛ بارالها به من
عزت نفس عطا فرما و به
کبر مبتلا مکن.
«جای این پرسش است که آیا بین عزت نفس و کبر رابطهای وجود دارد که امام (علیهالسّلام)، پس از درخواست عزت نفس از ابتلای به کبر سخن میگوید، پاسخ این پرسش مثبت است، زیرا ممکن است عزت نفس در روحیه بعضی از افراد، از مرز خود تجاوز کند و آدمی را دچار خود بزرگ بینی و کبر نماید».
عزت نفس حالتی است معنوی که نمیگذارد انسان مغلوب شود.
.
انسان عزیز، انسانی قوی و آزاده است. در
قرآن، این صفت به عنوان مدح ذکر شده است: «و لله العزة و لرسوله و للمؤمنین».
عجب: «و عبدنی لک و لا تفسد عبادتی بالعجب»؛ و توفیق
عبادت ده و به خودپسندی، عبادت مرا
فاسد مکن.
بالاترین درجة
انسان این است که عبد حقیقی خدا باشد.
عبودیت طریق
رسالت است. در
تشهد میخوانیم: اشهد ان محمدا عبده و رسوله. عبد مقدم بر رسول آمده است.
در حدیث آمده است: «العبودیة جوهرة کنهها الربوبیة».
عبودیت با این اهمیت، دیوار به دیوار عجب است. خطری که عبد را تهدید میکند،
عجب و
خودپسندی است. عجب از صفاتی است که موجب
هلاک انسان میشود.
حدیث زیر در دلالت بر این مطلب بسیار گویاست:
«عن النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): اوحی الله تعالی الی داود: یا داود! بشر المذنبین و انذر الصدیقین. قال: کیف ابشر المذنبین و انذر الصدیقین؟ قال: یا داود! بشر المذنبین بانی اقبل التوبة و اعفو عن الذنب، و انذر الصدیقین ان یعجبوا باعمالهم فانه لیس عبد یعجب بالحسنات الا هلک».
رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: خداوند به
داوود وحی فرستاد: به گناهکاران مژده بده و مؤمنان راستین را
اعلام خطر کن.
عرض کرد: بارالها! چگونه به عاصیان
مژده دهم و صدیقان را
انذار کنم؟
فرمود: به گنهکاران مژده بده که من
توبه را میپذیرم و
گناه را میبخشم، و صدیقان را بترسان از این که بر اثر حسناتی که انجام دادهاند، دچار
عجب شوند؛ زیرا هیچ بندهای نیست که به حسنات خود ببالد الا این که هلاک خواهد شد.
با توجه به خطر عجب، معلوم میشود که امام (علیهالسّلام) چه زیبا آفت
عبادت را شناسانده است و از خداوند متعال میخواهد که گرفتار عجب نگردد.
منت نهادن: «و اجر للناس علی یدی الخیر و لا تمحقه بالمن»؛ و با دست من، خیر بر مردم جاری کن و به منت نهادن، آن را ضایع مساز.
در این جا
آفت کارهای خیر برای مردم، منت نهادن ذکر شده است که با آیات قرآن هم خوانی دارد. «یا ایها الذین آمنوا لا تبطلوا صدقاتکم بالمن و الاذی».
فخر فروشی : «وهب لی معالی الاخلاق و اعصمنی من الفخر»؛ و به
خوی نیک آراستهام دار و از فخرفروشی حفظ کن.
بعثت رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای تکمیل
مکارم اخلاق بوده است. فرق محاسن اخلاق با مکارم اخلاق چیست؟ محاسن اخلاق را به «
خوی خوب و پسندیده» و مکارم اخلاق را به «
بزرگواری و کرامت نفس» معنا نمودهاند؛ و فرق است بین بزرگی و بزرگواری.
در
روایات ، مصداقهایی برای هر دو ذکر شده است. در
حدیث آمده است: «قلت لابی عبدالله (علیهالسّلام) : ما حد حسن الخلق؟ قال: تلین جانبک و تطیب کلامک و تلقی اخاک ببشر حسن».
در این روایت، سه
صفت برای اینکه فردی حسن خلق داشته باشد، ذکر شده است:
۱. برخورد نرم با مردم؛
۲. کلام خوش؛
۳.
خوش رویی با برادر مؤمن؛
روایاتی در مورد مکارم اخلاق وجود دارد، از جمله:
«یا ابن جندب صل من قطعک و اعط من حرمک و احسن الی من اساء الیک و سلم علی من سبک و انصف من خاصمک و اعف عمن ظلمک».
با توجه به دو
روایت مذکور، وجه برتری مکارم اخلاق بر
محاسن اخلاق روشن میگردد، اما
معیار و
ملاک تشخیص این دو چیست؟
«شاید در تعریف محاسن اخلاق بتوان گفت: آن قسم خلق و
خویی که در
شرع مقدس، ممدوح شناخته شده و با غرایز حیوانی و تمایلات نفسانی هماهنگ است، یا لااقل با آنها تضادی ندارد،
حسن خلق است و در
تعریف مکارم الاخلاق گفته شود: آن قسم خلقیات عالی و رفیعی که اگر کسی بخواهد انجام دهد یا باید با
هوای نفس خود و کشتن غرایز خویش بجنگد و در جهت مخالف آنها قدم بردارد یا لااقل باید نداری آنها را نادیده انگارد».
محاسن اخلاق با
تمایلات نفسانی هم آهنگ است، اما مکارم اخلاق در نقطة مقابل غرایز است.
انسانی که تعالی یافته و متصف به مکارم اخلاق شده است، در معرض این است که
فخر فروشی کند و با این فخر فروشی از جهت الهی خارج گردد.
امام سجاد (علیهالسّلام) از خداوند کرامتهای اخلاقی و اخلاق بزرگوارانه را درخواست میکند و از
خداوند میخواهد که دچار آفت فخرفروشی نگردد. چون مرز بین این دو دقیق است، تنها با توفیق و دستگیری خداوند است که انسان میتواند مرزها را بشناسد و از حد خویش خارج نشود.
انتخاب الگو و الگوپذیری از مسایل اساسی در
روان شناسی و
تعلیم و تربیت است.
انسان همواره در پی اسوهای است تا دل به او بندد و در راه و روش او گام بردارد. تاثیرپذیری عمیق انسان از اسوهها و الگوها، امری مسلم است.
در عبارت زیر،
امام سجاد (علیهالسّلام) این نکتة ظریف در انسان شناسی را به شیوهای زیبا بیان نموده است:
«اسالک خوف العابدین لک، و عبادة الخاشعین لک، و یقین المتوکلین علیک و توکل المؤمنین علیک، اللهم اجعل رغبتی فی مسالتی مثل رغبة اولیائک فی مسائلهم و رهبتی مثل رهبة اولیائک و استعملنی فی مرضاتک عملا لا اترک معه شیئا من دینک مخافة احد من خلقک»؛
از تو میخواهم ترس
عبادت کنندگان تو را، و
پرستش فروتنان تو را و
یقین توکل کنندگان بر تو را، و توکل مؤمنان به تو را.
خداوندا!
رغبت مرا در سوال خویش مانند رغبت دوستان خود گردان و بیم مرا هم مانند آنان قرار ده و مرا در تحصیل
خوشنودی خود به کارگیر چنان که هیچ عملی از
دین تو را از ترس کسی ترک نکنم».
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «جلوههای زیبا در صحیفة سجادیه»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۴/۱۲/۱۵