قَرْن (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قَرْن (به فتح قاف و سکون راء) از
واژگان قرآن کریم به معنای جمع کردن است. این واژه دارای مشتقاتی است که در
آیات قرآن به کار رفته است؛ مانند:
اِقْتِران (به کسر الف و تاء و سکون قاف) به معنای اجتماع دو چیز یا چیزهاست در یک معنی از معانی، و
اِقْران (به کسر الف و سکون قاف) به معنای توانائی، و
تَقْرین (به فتح تاء و سکون قاف) به معنای بسته شدن شدید، و
قَرین (به فتح قاف) که به معنای
رفیق و مصاحب میباشد.
قَرْن:
(بر وزن فَلْس) جمع کردن است. «
قَرَنَ البعیرین: جمعهما فی حبل» دو
شتر را با یک طناب بست. جمع آن
قُرون است.
راغب گفته:
قرن، جماعتی را گویند که در زمان واحد نزدیک به هم زندگی میکنند، «
الْقَرْنُ: القوم المقترنون فی زمن واحد».
طبرسی فرموده:
قرن، مردم هر زمان است و آن از نزدیک به هم بودن در یک زمان متّخذ شده است.
زجّاج گوید: به نظر من
قرن، اهل هر زمانی است که در آن پیغمبری یا طبقهای از اهل علم بوده است.
در
قاموس و
اقرب گفته:
قرن هر امتی است که هلاک شده و احدی از آنها باقی نمانده است.
قید هلاک شدن در معنای
قرن، مورد تصدیق
قرآن نیست بلکه
اعمّ است، مثل آیه:
(اَ لَمْ یَرَوْا کَمْ اَهْلَکْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ) (آيا نديدند چه بسيار از اقوام بى ايمان پيشين را
هلاک كرديم؟)
که درباره
امّت هلاک شده است
و مثل:
(وَ اَنْشَاْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْناً آخَرِینَ) (و اقوام ديگرى بعد از آنان پديد آورديم)
که بوجود آمدن مراد است نه هلاک شدن،
ایضا:
(ثُمَّ اَنْشَاْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قُرُوناً آخَرِینَ) (سپس اقوام ديگرى را پس از آنها پديد آورديم).
به هر حال مراد از
قرن و
قرون در
قرآن زمان نیست، خواه
صد سال باشد یا کمتر یا بیشتر.
این واژه دارای مشتقاتی است که در
آیات قرآن به کار رفته است؛ مانند:
اِقْتِران: اجتماع دو چیز یا چیزهاست در یک معنی از معانی، گویند: زید
قرین عمرو است در
ولادت، در
شجاعت، در
قدرت و غیره.
(اَوْ جاءَ مَعَهُ الْمَلائِکَةُ مُقْتَرِنِینَ) «یا
ملائکه با او با هم بیایند».
اِقْران: به معنی اِطاقه و توانائی است، یعنی
قرین شدن در توانائی، گویند: «اَقْرَنَ الامر: اطاقه»
(سُبْحانَ الَّذِی سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما کُنَّا لَهُ مُقْرِنِینَ) یعنی: «
منزّه است خدائی که این مرکب را بر ما مسخّر کرد و گرنه ما بر تسخیر آن
توانا نبودیم».
تَقْرین: بسته شدن شدید است. در
مفردات و اقرب گفته تقرین برای کثرت و مبالغه است.
(وَ تَرَی الْمُجْرِمِینَ یَوْمَئِذٍ مُقَرَّنِینَ فِی الْاَصْفادِ) یعنی: «گناهکاران را بینی که با زنجیرها به شدت با هم بسته شدهاند».
قَرین:
رفیق و مصاحب است.
(قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ اِنِّی کانَ لِی قَرِینٌ) (يكى از آنها مىگويد: من در
دنیا همنشينى داشتم).
(وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ) «هر که از
یاد خدا اعراض کند شیطانی بر او میگماریم که مصاحب اوست».
آیات
قرآن صریحاند در اینکه هر که به
خدا توجّه کند، ملائکه بر او نازل شده یاریش میکنند:
(اِنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ اَلَّا تَخافُوا... ) (به يقين كسانى كه گفتند: «پروردگار ما خداوند يگانه است.» سپس استقامت كردند،
فرشتگان بر آنان نازل مىشوند كه: نترسيد...)
و آنان که از خدا رو گردانند
شیاطین به سراغشان آمده بر اصرارشان میافزایند، مثل آیه ما نحن فیه،
(و اَ لَمْ تَرَ اَنَّا اَرْسَلْنَا الشَّیاطِینَ عَلَی الْکافِرِینَ تَؤُزُّهُمْ اَزًّا) (آيا نديدىكه ما شياطين را به سوى
کافران فرستاديم تا آنان را شديداً تحريك كنند)
و غیره.
(وَ قالَ قَرِینُهُ هذا ما لَدَیَّ عَتِیدٌ) (فرشته همراه او مىگويد: اين
نامه اعمال اوست كه نزد من حاضر است!)
و
(قالَ قَرِینُهُ رَبَّنا ما اَطْغَیْتُهُ وَ لکِنْ کانَ فِی ضَلالٍ بَعِیدٍ) (و همنشينش از شياطين مىگويد: «پروردگارا! من او را به
طغیان وانداشتم، بلكه او خود در
گمراهی دور و درازى بود)
ظاهرا مراد از
قرین اول همان
رقیب و عتید و
شهید است که در آیات ما قبل آمده و از
قرین دوم
شیطان مضلّ است که در آیه
(نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً) و غیره مذکور است.
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله "قرن"، ج۵، ص۳۰۹.