فقه حجاب
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آن دسته از مقولات فرهنگی که در نقطه تلاقی
اندیشه و احساس قرار دارند، حساسیت و اهمیت بیشتری را به خود اختصاص می دهند.
حجاب از این دسته است. امروزه شریان
های فرهنگی، اصلیترین پیوند دهنده
های روابط اجتماعی هستند. نقش و جایگاه حجاب در این شریانها، نقشی ویژه است. کار ویژه حجاب را از آن جا میتوان بهتر فهمید که در موارد بسیار، بازخورد آن به عرصه
های سیاسی، فرهنگی و حتی بینشی رسوخ یافته است. نقش برجسته و تقریباً بیرقیب حجاب در هویت نمایی و هویت خواهی
مسلمانان به ویژه در شرایط فعلی رویارویی فرهنگها شاهدی بر این رسوخ یابی است.
اهمیت توجه به مقوله حجاب و بررسی راه کارهای چگونگی برخورد با بیحجابی یا بدحجابی از آن جهت است که
جامعه اسلامی نباید در برابر ارزش
های خود، نقش جامعهای فرومانده و ضعیف را بردوش کشد. اگر بپذیریم
فرهنگ اسلامی از سرچشمهای واحد جاری شده است و فرازهایی هماهنگ، تار و پودی پیوسته و شاکلهای به هم تنیده و هدفمند دارد، باید بپذیریم به محض رو به ضعف گذاردن یکی از ارزشها در جامعه اسلامی یا به تعطیلی گراییدن آن، از حضور و نقش دیگر ارزشها نیز کاسته میشود. خلأهای ناشی از حضور نداشتن حجاب و مشکلات ناشی از بیحجابی یا بدحجابی را از هیچ راهی نمیتوان پر کرد. جامعهای که از گوهر
عفاف ، محروم باشد، رویه
های عمومی آن در عرصه فرهنگ به آسیب
های کلان دچار خواهد شد. هر چند مجال و ابزار ترویج ضد ارزشها در دنیا فراختر، پر هیاهوتر و کارآمدتر شده است. ولی نباید از یاد برد که ایده معطوف به ارزشها و انگیزه
های متوجه به پاک دامنی و عفاف نیز در ملت اسلامی
ایران و بسیاری از ملت
های مسلمان ، سطح قابل توجهی از توانمندی، تراکم و صلابت را به خود اختصاص داده است؛ به ویژه آن که امروزه حجاب در
ذهن و رفتار پرتکاپوی اقلیت
های اسلامی در کشورهای غربی، ادبیاتی پرحرارت و تصویری پر معنا را ارایه میکند، آن هم در شرایطی که این کشورها بیشترین نمونهها و تجربه
های بی حجابی را به نمایش گذاشتهاند.
امروزه نیز
نسل پیش تاخته
انقلاب بر اساس این مبنای دینی، فکر خویش را سامان دادهاند که انسانها هر قدر بیشتر
بهداشت و سلامت معنوی محیط اجتماعی را تأمین کنند، از موفقیت فراگیرتری در توسعه انسانی با همه ابعاد معنوی و مادی آن برخوردار خواهند شد و زمینه ایجاد یک الگوی اسلامی زندگی را بیشتر فراهم خواهند آورد. وجود چنین وضعیتی برای
حجاب ، ما را در نقطه انتخابی تاریخی قرار داده است؛ یا دست شستن از بخشی از فرهنگ و هویت خویش یا پاس داری از آن با تمسک به مؤلفهها و مجموعه
های فرهنگی و البته با یک برنامهریزی جامع.
حجاب، دستوری قرآنی است که
وجوب یا
ضرورت آن را نمیتوان انکار کرد. با این حال، وقتی این موضوع در عرصه اجتماع مطرح گردد، به مسئلهای فرهنگی بدل میشود. با پوشیدن لباس فرهنگی بر تن، روند برخوردارشدن این اصل ضروری قرآنی از ابعاد اجتماعی و قرار گرفتن آن در چرخه اثرپذیری و اثرگذاری پدیده
های اجتماعی از یکدیگر آغاز میشود. روند ابعادپذیری اجتماعی و فرهنگی حجاب که گاه به اقتضای شرایط فرهنگی شدت و اوج میگیرد پرسشهایی را پیش روی مینهد؛ پرسشهایی که
تشنه دریافت سه نوع مطالعه و پاسخ گویی هستند. یکی، ماهیت شناسی ابعاد کنش و وا کنش فرهنگی و اجتماعی حجاب. دوّم، بررسی ابزارهای استقرار بخشیدن به حجاب با نظر به پی آمدهای فرهنگی و اجتماعی حجاب از یک طرف و
بازتاب
های این ابزارها از طرف دیگر؛ سوم، بررسی پرسش از چگونگی برخورد با موضوع حجاب و بهرهگیری از انواع ابزارها در این زمینه.
بدیهی است این سه نوع مطالعه (که اولی و دومی، ماهیت شناسی هستند و سومی فقهی و استنباطی) از آن جهت انجام نمیگیرند، تا از ضرورت حجاب بکاهند یا نسبت به استمرار آن تشکیکی روا دارند یا به تعطیلش دست زنند، در یک
حکم ضروری که نمیتوان رخنه وارد آورد، بلکه از آن جهت انجام میگیرند که مسائل تبیینی و پیرامونی حجاب را پیگیرند؛ مسائلی که در مرتبهای پسینی نسبت به اصل ضرورت شرعی حجاب و در فضایی پایبند به آن شکل میگیرند. اگر بخواهیم محورهای مرتبط به حجاب را از زاویه دیگری ارائه کنیم، فعالیت
های مطالعاتی حجاب را میتوان در سه محور جای داد:
بسط نیافتن مطالعات تخصصی در سه زمینه شناخت:
۱. موضوع حجاب و
بازتاب
های آن در
جامعه .
۲. بیحجابی و
بازتاب
های آن در رویه
های فرهنگی.
۳. برخورد با بیحجابی یا بدحجابی و
بازتاب
های آن در جامعه به آشفتگی رابطه حجاب و جامعه خواهد انجامید. به تعبیر گویاتر، نپرداختن به موضوعهایی فرهنگی از این دست یا پرداختنی سرسری و بدون گذر از ایستگاه موضوع شناسی و ماهیت شناسی فرهنگی این موضوعها، و یا حتی پرداختنی عالمانه ولی متأخر از وقت نیاز، هر سه آسیبهایی کلان را بر پیکره فرهنگ
کشور اسلامی وارد خواهند آورد که جبران آنها اگر نگوییم ناممکن مشکل مینماید. عنوان
های این موضوع شناسی عبارتند از موضوع شناسی حجاب، پدیده شناسی بیحجابی و بدحجابی و موضوع شناسی برخورد با بیحجابی و یا بدحجابی. در زیر توضیح هریک را پی می گریم:
دو سرفصل در این زمینه قابل توجه است:
بررسی داشتن ماهیت اختراعی یا داشتن
ماهیت عرفی در مورد حجاب قرآنی، ارائه تعریف حجاب، تبیین ابعاد و حدود حجاب، تعددپذیری یا تعددناپذیری مصداق و نماد حجاب و مسائلی از این دست، زیرعنوان
های ماهیت شناسی حجاب را تشکیل میدهند که همگی قابل بحث هستند. بسیاری از مباحث مطرح شده توسط
شهید مطهری درباره حجاب، به این سرفصل مطالعاتی ارتباط مییابند. جایگاه حجاب در نظام ارزشی
اسلام و نقش آن بر مقوله
های فرهنگی و….
با
بسط نگاه تحلیلی آماری به پدیده بیحجابی و بدحجابی شناخت به سه واقعیت پدید میآید:
شناخت لایه
های این پدیده، شناخت وضعیتها و عوامل شکل دهنده به آن و شناخت نتایج و
بازتاب
های آن در جامعه. از این رو، بحث از این پدیده شناسی در سه مقوله جای میگیرد:
۱.ابعاد و زوایای پیدا و پنهان پدیده؛
۲.عوامل و نوسان
های فرهنگی که منتهی به شکلگیری و تقویت بی حجابی و بدحجابی میشوند؛
۳.
بازتاب
های منفی بیحجابی و بدحجابی در مقولهها و رویه
های فرهنگی.
با شناخت به دست آمده از بند ۱ و ۲ میتوان در زمینه برخورد با پدیده بیحجابی یا بدحجابی به مطالعات علمی درباره چگونگی در نظر گرفتن با پدیده بی حجابی و بدحجابی دست زد. چنین شناختی سبب می شود به جای
تمرکز صرف بر یک راه کار، مبارزهای ریشهای را در پیش گیریم و آن را نهادینه سازیم. بحث از برخوردشناسی در دو مقوله جای میگیرد:یکی، راه کارها و دیگری،
بازتابها.
الف)
وجوب اصل حجاب
این وجوب همانگونه که پیداست، ضروری است. در نتیجه، در بحث از حجاب به هیچ روی، محل
کلام نیست.
ب)
فقه استقرار بخشی به حجاب
اگر چه حجاب، ارزشی مطلق و عمل به آن غیر مقید است؛ ولی برخورد با بدحجابی، به دلیل مرتبط بودن آن با پدیده اجتماعی، دارای قیدوبندهایی است که بدون در نظر گرفتن و رعایت کردن آنها، این برخوردگاه به راهی نادرست در ترویج حجاب خواهد انجامید.
بر این اساس، فقه باید به پرسش
های زیر پاسخ دهد:
۱. آیا بی حجابی افزون بر این که
گناه است، جرم به معنای حقوقی کلمه نیز به شمار میرود؟ در صورت نگاه جرم انگارانه به آن، آیا بی حجابی به خودی خود چنین است یا به دلیل برخورداری از همراهی با مقارناتی خاص جرم میشود ؟ و نیز در صورت نگاه جرم انگارانه به آن، آیا مبنای این جرم انگاری، تلازم جرم و گناه میباشد و یا مبنای دیگری دارد؟
۲. در صورت جرم نشمردن آن، آیا الزام به آن
واجب است؟ به تعبیر دیگر، آیا همه مراتب
امر به معروف و نهی از منکر را به ترتیب باید در مورد آن به کار گرفت (که به طور
طبیعی، در این صورت پای دخالت
دولت به میان میآید) یا صرفاً مراتبی را که عاری از الزام است، باید اجرا کرد؟
۳. در صورت وجوب الزام به آن، آیا نهاد یا افرادی فراتر از دولت نیز می توانند در جریان این الزام نقش ایفا کنند یا این مهم صرفاً در چارچوب وظایف دولت باید انجام بپذیرد؟
۴. آیا افزون بر فعالیت در چارچوب امر به معروف و نهی از منکر به معنای اصطلاحی آن، اقدامات دیگری در برخورد با این پدیده
وجوب شرعی مییابند یا نه ؟ (به ویژه اگر در موضوع شناسی به دست آید که در بی حجابی یا بدحجابی عوامل و پیوندهای اجتماعی، مؤثر هستند) اگر آری، کدامند و بر عهده چه کسانی یا نهادهایی است؟ دولت چه نقشی برعهده دارد؟
در این میان، پرسش از وظایف و
اختیارات دولت ، اهمیت ویژهای دارد. حقیقت این است که موضوع (مسئولیت
های دولت در برابر حجاب) تا کنون به درون مطالعات تخصصی فقهی راه نبرده است. این در حالی است که نقش شکننده رهاسازی موضوع بی حجابی و بدحجابی به حال خود و بررسی غیرعلمی آن بر کسی پوشیده نیست. دل مشغولی فقهی نسبت به این موضوع، همراه با به
نقد کشیدن ابعاد اجتماعی آن، در چارچوب مطالعاتی آسیب شناسانه و در فضایی فارغ از ذهنیت
های اولیه، یک ضرورت به شمار میرود. این اهمیت از آن جهت است که امروزه نقش و جایگاه دولت وارد مرحله تازهای شده است. بحث از مسئولیتها و اختیارات دولت در زمینه
های اجتماعی، یک
تعارف یا اعتبار صرف نیست، بلکه یکی از اصلیترین مسائل تخصصی به شمار میرود. اگر فقیهان دوره پیشین با استناد به اصل امر به معروف و نهی از منکر بر آن بودند تا تضمین
های مناسب را برای برپاماندن حجاب و پر رونق گشتن این ارزش فراهم آورند، فقیهان این دوره وظیفه دارند تا با نگاه به همین اصل، به سمت بحث از دولت که کارویژه بحث انگیزی را به خود اختصاص داده است، بروند و با در نظر گرفتن شناخت دقیق موضوع،
احکام فقهی آن را ارائه کنند.
در این زمینه، اگر چه بحثی کامل را باید دنبال کرد، ولی میتوان گفت برخی بر آنند که فارغ از دخالت دولت و تنها با عمل به
امر به معروف و نهی از منکر به وسیله عموم مردم به نتایج دلخواه در برقراری حجاب در سطح جامعه میتوان دست یافت. این اندیشه از آن جهت آسیب پذیر است که روزنهها و زمینه
های شکل گیری و فراگیری ارزشها و یا ضد ارزشها و تحول خزنده آنها را در
جامعه دست کم میگیرد. باید پذیرفت مسائل فرهنگی، حساسیت خاصی به خود اختصاص دادهاند، تا آنجا که بسیاری از ارزشها و یا ضد ارزش
های فرهنگی گاه اگر چه در یک جامعه به ظاهر رخ بر میبندند، ولی هیچ گاه محو نمیشوند و هم چنان به صورت مهمانانی ناخوانده در لایه
های زیرین یا حاشیه فضاهای اجتماعی به زندگی خود ادامه میدهند و در شرایط مناسب و گاه با کمترین تحولی در جامعه رخ مینمایند و به متن جامعه باز میگردند. با این حال، این مسئله نیازمند به بررسی است.
برنامهریزی درباره مقوله بدحجابی در صورت محروم ماندن از مطالعه و پژوهش فقهی و تطبیق نتایج آن بر شرایط
معاصر به تابعی منفعل برای وضعیت
های پر جذر و مد اجتماعی تبدیل خواهد شد. در پیش گرفتن روی کردهای انفعالی در مقابل پدیده بی حجابی و یا بدحجابی به هیچ وجه روا نیست و باید سیاستی ابتکاری و فعالانه را در پیش گرفت. باید بر آن شد تا با استفاده از ابزار برنامهریزی، روندهای توجه به
فلسفه و منطق حجاب را در جامعه تحکیم کنیم.
بیگمان، برنامهریزی در خلأ صورت نمیگیرد. در واقع، یک جامعه برنامهریز نمیتواند بدون تدوین چشماندازی برای آینده به سمت برنامه ریزی گام بردارد. افقهایی که در فضای
تدوین چشم اندازها طرح می گردند در نهایت به جامعه
امکان میدهند تا سرنوشت خویش را فراتر از چند گام، در مسافت
های طولانیتر ببیند. باید چشمانداز حجاب را بر محور توسعه آن تنظیم کرد. به طور
طبیعی، هنگامی که از توسعه حجاب یاد میشود، چیزی فراتر از کوششی تک بعدی مورد نظر است. باید از یک سوی، دامنه ارزش و
بازتاب
های آن را از سطح کنونی به سطح گستردهتر و پر دوامتری ارتقا داد و از سوی دیگر، نقشی آگاهانه و متناسب با کارکردهای اجتماعی را برای آنها تعریف کرد. تنظیم برنامهای ناظر به (وابستگی مقوله
های فرهنگی مختلف به یکدیگر) میتواند به یک بسترسازی توسعه ساز نسبت به حجاب بیانجامد. به این ترتیب، برنامه ریزان کشور اسلامی ناگزیر از آنند که با شناخت امکانات بالقوه مجموعه فرهنگی
کشور و با توجه به ضرورت
های فقهی و فرهنگی، به سمت تدوین چنین چشم اندازی به پیش روند. بسیاری از راهکارها تنها پس از آن توانستهاند به ذهنیت اجتماعی و برنامهریزی در جامعه راه بیابند که ابتدا مجموعه
های فرهنگی، علمی و مهمتر فقهی به آنها را صورت ایدههایی قابل طرح و مدلّل، طرح کرده و پذیرفته شده باشند.
مجله فقه، دفتر تبلیغات اسلامی قم، برگرفته از مقاله فقه حجاب.