غیاثالدین جمشید زوارهای
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در محله دشت
زواره خانوادهای از نسل
سید بهاء الدین حیدر زندگی میکردند که نزد اهالی به خوشنامی شهرت داشتند.
پدر خانواده در
قرائت قرآن با رعایت آداب ویژه مهارت ویژهای داشت. وی در زمینهای کشاورزی و باغ کوچک خود به کار مشغول بود و با افرادی که در محل پارچه و انواع ظروف نخی تولید میکردند، همکاری داشت. سید گازر در چنین خانواده ایی در نیمه قرن نهم هجری دیده به جهان گشود.
شهر زواره در ۱۳۵ کیلومتری شمالی شرقی اصفهان و ۱۵ کیلومتری
اردستان قرار دارد.
یاقوت حموی اندکی قبل از هجوم مغولان نام این دیار را «ازواره» در کنار
کویر مرکزی ایران ضبط کرده است. «عمران قدیم این شهر در جهت شرقی بود که مسجدها،
قلعه سنگی و برج
نقاره خانه با دو دروازه بنکویه و بنچیره یا برج معروف نقاره خانه در آن گرفتهاند. جزء غربی که زمانی با دروازهای به نام بنبویه به سوی شمال غربی گشوده میشد شامل باغها و کشتزارها محصور در باروی شهر بود.
»
بر حسب وقف نامهای که قدیمیترین سند وقفی در منطقه
اصفهان به شمار میرود و متن آن به
زبان عربی میباشد، احمد بن محمد بن رستم بن مطیار قرشی معروف به «بو علی رستمی» عامل
خراج اصفهان، زواره را در آغاز قرن چهارم هجری با چند آبادی دیگر بر
اولاد پسر و سپس بر فرزندان دختر خود نسل بعد از نسل وقف کرد، بر همین اساس گروهی از
سادات طباطبا که از اصفهان برای سکونت و تصرف موقوفه به زواره کوچیده بودند، در محله امیران که بین کوی باغبازان و باغ بو قرار داشت، اقامت گزیدند.
در محله دشت زواره خانوادهای از نسل سید بهاء الدین حیدر زندگی میکردند که نزد اهالی به خوشنامی شهرت داشتند.
پدر خانواده در
قرائت قرآن با رعایت آداب ویژه مهارت ویژهای داشت. او به علاقه مندان نیز فراگرفتن این کلام جاوید را آموزش میداد. وی در زمینهای کشاورزی و باغ کوچک خود به کار مشغول بود و با افرادی که در محل
پارچه و انواع
ظروف نخی تولید میکردند، همکاری داشت. بخشی از مواد اولیه این صنایع بومی و یدی یعنی
پنبه در زمینهای زراعتی او به دست میآمد.
یادآور میشود پس از آن که پنبه به صورت رشتههایی در میآمد برای آن که بتواند در دستگاه قرار گیرد باید در اصطلاح اهل محل شو داده شود تا استحکام خود را حفظ کند، او و همکارانش بر اثر حرارت دادن برخی اندامهای حیوانات
حلال گوشت چون
پوست و مانند آن مایعی چسبنده و لزج (شبیه
چسب موکت) به دست میآوردند و نخهای پنبهای را با ادوات سنتی به آن آغشته میکردند تا مقاوم گردد، این برنامه به شواخی یا
گازری معروف بود.
سید گازر در چنین خانواده ایی در نیمه قرن نهم هجری دیده به جهان گشود. وی مقدمات علوم را نزد پدرش که
قاری قرآن بود و
مکتب خانه داشت فرا گرفت و
درسنین نوجوانی با تحصیل در
کاشان و اصفهان
علوم اسلامی را عمیق تر فرا گرفت و از این رهگذر به منابع تفسیری و قرآنی دست یافت. سید گازر حزء استادانی که از مشخصات آنها آگاهی نداریم بر برخی دانشهای دینی در
فقه ،
حدیث و
کلام دست یافت و خود در زواره محفل
درسی تشکیل داد.
او تلاشی کرد فرا گیران را با مفاهیم قرآنی آشنا کند. در ضمن وقتی در تفسیرهای علمای سلف بررسیهایی به عمل آورد، دو نکته را مورد توجه قرار دادیکی آنکه تفاسیر گذشته یا به
زبان عربی بودند و استفاده از آنها برای عموم مردم فارسی زبان میسر نبود، یا اینکه فارسی آنقدر مشکل و دشوار بودند که استفاده از آن سخت مینمود، دیگر آنکه در تفاسیر اصل جدایی ناپذیری قرآن از
عترت فراموش شده یا در حاشیه قرار گرفته بود. بدین لحاظ ضمن
تدریس و تربیت شاگردان در پی موقعیتی بود که تفسیری ساده، روان و شیوا برای افراد فارسی زبان به
نگارش در آورد و برخی شاگردان را هم که استعداد این کار را دارند، تشویق کند در این راه گام نهند.
بهترین ایام زندگی سید گازر هم زمان با
حکومت تیموریان بود، مؤسس این سلسله امیر تیمور گورکانی در حملات و فتوحات خود، احترام سادات، علویان و دانشمندان
شیعه را حفظ میکرد. برخی مورخان خاطر نشان نموده این تکریم مصالح سیاسی و منافع اجتماعی را تعقیب میکرد و موضع شیعه پسند آنان برای حفظ متصرفات و جلوگیری از
قیام شیعیان بود.
از گفت گوی تیمور با رئیس سادات هنگام فتح نواحی شمالی
ایران بر میآید که او نه تنها شیعه نبود، بلکه با اهل این
مذهب دشمنی هم داشته،
البته وی پیش از آنکه به دنبال اختلافات مذهبی باشد، برای رسیدن به قدرت افزون تر میکوشید پیروان
اهل بیت را تحریک نکند. شاهرخ جانشین او نیز ارادت خود را به خاندان
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم حفظ کرد.
ابوالقاسم بابرو ابوسعید نیز این شیوه را ادامه دادند. سلطان حسین بایقرا که از سال ۸۷۳ هجری تا ۹۱۱ ق و زمان روی کار آمدن
صفویه حکمران این سلسله بود، چنان برای شیعیان و علمای این مذهب تکریم قائل گردید و در جهت اقتدارشان کوشید که برخی مورخان او را پیرو
مذهب تشیع دانستهاند، ولی در منابع تاریخی تیموریان به این گرایش تصریح نگردیده است.
اصولا به رغم برخی سخت گیریها این عصر را باید زمان گسترش تشیع تلقی کرد، با این وجود جوامع
سنی مذهب در اکثر نقاط پراکنده بودند و در دستگاه حکومتی هم نفوذ داشتند و با فاصله گرفتن از دولت مرکزی این افراد بر فشارهای سیاسیی علیه شیعیان میافزودند. اختناق و کنترل شدید آنان سبب گردید بسیاری از دانشمندان شیعه راه
تقیه را پیش گیرند و در این شیوه چنان پیش روند که متهم به گرایشهای سنی گری شوند.
سید گازر نیز با این وضع تاریک و آشفته روبه رو بود. از یک طرف جامعه اکثریت که در محل سکونتش از شیعه دل خوشی نداشتند، او را اذیت میکردند و ازسوی دیگر کارگزاران سیاسی و نایب الحکومه تیموری که تمایلات سنیان را تعقیب مینمود، او را در تنگنا قرار میدادند، او که میخواست در قالب کوششهای تفسیری، فرهنگ اهل بیت را ترویج کند و باالهام از احادیث ائمه هدی تفسیر ماثور را احیا کند به شدت از این وضع رنج میبرد، چرا که تبلیغ مستقیم فرهنگ عترت به شیوه متعارف و مرسوم خالی از خطرات فراوان نبود، زیرا این روش با عقاید اکثریت در تضاد بود وقتی سلطان حسین بایقرا - حاکم تیموری - شهامت آن را ندارد که گرایشهای شیعی خود را بروز دهد
و به خاطر مصالح و رعایت احتیاط به آن تظاهر نمیکرد، دیگر تکلیف علمایی چون سید گازر مشخص است.
از سوی دیگر آن سید مظلوم و عالم وارسته که آگاهی متعهد و فرهیختهای عاشق اهل بیت علیهم
السلام بود، نمیتوانست نسبت به وظیفهای که دارد و ضرورتی که احساس کرده، خاموش بماند، لذا برای حفظ مذهب و پیشبرد
مکتب تشیع حداقل در قلمروی که میزیست تلاش کرد روش مخفیانهای را پیش گیرد که حساسیت دشمنان را برنینگیزد. این موضوع را اولین بار فخرالدین علی بن حسن زوارهای شاگرد برجسته سید گازر در یکی از آثار خود فاش نمود.
استاد سید محمد محیط طباطبایی مینویسد: «وجود پشت مشهد در پس باروی زواره، حکایت از وجود مجتمع و مشهدی از شیعه درون حصار میکند که در یورش مغول به سبب انتساب به شیعه ویران شد و مردم آن هم پراکنده شدند و بعد از تجدید بناو وضع اداره و تصرف، باز مشهد و مجتمع شیعهای بود که از بیم تعدی جماعت همشهری خود در حال خفه و تقیه میزیستند. این موضوعی است که علی بن حسن
مترجم و
مفسر زواره در ترجمه فارسی احسن الکبار از قول سید غیاث الدین جمشید مفسر زوارهای، استاد خود، که پیش از قیام
شاه اسماعیل صفوی در زواره میزیست نقل میکند.
»
این محقق در جای دیگر یادآور میشود: «مردم زواره در آغاز قیام شاه اسماعیل زودتر از محال نزدیک به آن جا، در اظهار تشیع همت گماشته بودند. وجود دو مفسر نامدار یکی غیاث الدین جمشید گازر و دیگری شاگرد نامدارش علی بن حسن زوارهای از اهمیت نقشی حکایت میکند که زواره در عهد شاه اسماعیل و پسرش
شاه طهماسب در نشر مذهب تشیع به عهده داشته است. سید غیاث الدین جمشید که پیش از قیام شاه اسماعیل در مضیقه مخالفان به سر میبرد، از محنت ایام سلف برای شاگرد خود، علی مفسر، سخن گفته و نشان داده است که شیعه ی آن عهد در نهانی به سر میبردند.»
بنابراین غیاث الدین جمشید به دلیل دفاع و پاسبانی از
مکتب علوی و حمایت از حریم خاندان عصمت و نشر دانش ائمه هدی تا قبل از آنکه سلسله شیعی
صفویه روی کار آید، از سوی افراد مخالف که مروج مذهب دیگری بودند، در فشار بود و شرایط آشفته آن عصر به او اجازه نمیداد درجلسات علنی و فعالیتهای علمی و فرهنگی آشکارا به ترویج معارف تشیع اهتمام ورزد.
بدین جهت دور از چشم اغیار در نقاطی دور افتاده جلساتی تشکیل میداد و فضایل اهل بیت علیهم
السلام را برای شاگردان مشتاق بازگوی کرد. به تشویق وی برخی شاگردان تصمیم گرفتند با مساعد شدن شرایط و رفع تنگناها اندوختههای خود را از طریق
تالیف کتاب و
ترجمه برخی آثار مفید در اختیار فارسی زبانان شیفته اهل بیت علیهم
السلام قرار دهند. چنانچه فخرالدین زواری این مهم را تحقق بخشید و در عصر شاه طهماسب صفوی از نخستین کسانی بود که در طریق شیعه کتابهای را
تدوین کرد یا به فارسی برگردانید.
همانگونه که اشاره گردید فشارهای سیاسی حاکم بر
ایران قبل از صفویه برای علمایی چون سید غیاث الدین، بسیار مشکل آفرین بود و این روند موجب گردید زندگی، اندیشه و کارنامه آموزشی این
مفسر ژرف اندیش در هالهای از گمنامی باقی بماند و از وضع شاگردان وی اطلاع کامل و کافی به دست نیاید. این در حالی است که بنابر نقل مورخان شاگردان متعددی از محضرش بهره بردهاند.
در ذیل بر حسب برخی قرائن تاریخی و کاوش در منابع رجالی و فهرستها، تعدادی از تربیت یافتگان مکتبش را معرفی میکنیم:
وی بر حسب آنچه در برخی آثارش ذکر کرده از محضر سید گازر استفادههای زیادی کرده و به تشویق وی به نگارش تفسیر ترجمة الخواص و تالیف آثاری در
حدیث و تاریخ
اهل بیت علیهم السلام روی آورده است.
فاضل عالم و از بزرگان فقها به شمار میرفت که پس از استفاده از
درس سید گازر در اصفهان از محضر
درسی علی بن عبدالعال کرکی محقق ثانی، بهره برد و به تالیفاتی دست زده، مولف ریاض العلما مینویسد: «به اثری از او دست نیافتم، ولی وی منسوب به زواره واقع بین اصفهان و
یزد است که من این
آبادی را دیدهام.
»
میر روزبهان صبری از فاضلان و شاعران
غزل سرای عصر شاه طهماسب است که پس از فراگیری تحصیلات مقدماتی در زواره، به اصفهان رفت. او در دانشهای متعددی از قبیل
تفسیر ،
فقه و
کلام مهارت داشت و خط رانیکو مینوشت و قرآن را خوش میخواند، مدتی در مسجد جامع اصفهان ضمن آموزش چگونگی تلاوت قرآن برخی نکات تفسیری و کلامی را طبق عقاید شیعه برای علاقه مندان بازگو میکرد. در غزلهای او
عرفان اسلامی موج میزند.
شعله شوق تو میسوزاند دل دیوانه را• • • شمع میداند که چون درمان کند پروانه را
ای اجل چندان امانم ده که یک باردگر• • • از فروغ وصل روشن سازم این ویرانه را
از خوشنویسان در خط
نسخ و
نستعلیق قرن دهم هجری و ادیب دانشور معاصر شاه طهماسب صفوی است که کتاب کنزالعرفان فی فقه القرآن فاضل مقدار سیوری حلی را به خط زیبای خود نوشته است.
فرزند سید احمد و از خوشنویسان خط نسخ در قرن دهم هجری است، از آثار خطی او مجموعهای است در
کتابخانه مجلس شورای اسلامی که آن را در سال ۹۷۴ق هنگام مسافرت به
عربستان و
آفریقای شرقی با خط زیبای خود استنساخ کرد.
شاه علی فرزند عمادالدین بن شاه علی زوارهای از ادبیان، دانشوران و هنرمندان قرن دهم هجری است. از آثار خطی او که هنر و ذوق خوشنویسی او را به اثبات میرساند،
استنساخ کتاب ارشاد الاذهان الی احکام الایمان از
علامه حلی است.
شاعری است دانشور و ادیبی
عارف از قرن دهم هجری که در برخی
تذکرهها از قبیل یدبیضا، آفتاب عالم تاب، نگارستان سخن و روز روش با میرزا بیک سپهری برادر زاده خواجه جهان اشتباه شده و هر دو شاعر را با عنوان سپهری زوارهای معرفی کردهاند.
تقی الدین کاشانی او را شاعری زوارهای معرفی کرده که گاهی در کاشان و در مواقعی در اصفهان میزیست، طبع روان داشت که با اخلاق نیکو و سیرت پسندیده ترکیب نموده و با این ویژگی نزد معاصران مشهور گردیده بود. وی میافزاید این ادیب گرانمایه در
فنون شعری و دقایق و حقایق آن بین اقران نظیر نداشت. این سروده از اوست.
کام اغیار چو شیرین به شکر خند کنی• • • تلخکامان غمت را به چه خرسند کنی
طرح یاری مکنای دوست میان من و غیر• • • این دو سر رشته یکی نیست که پیوند کنی
ای سپهری تو و صبر از رخ جانان، هیهات• • • مگر این کار به توفیق خداوند کنی
برادر مولانا جلال سپهری است. تذکره نویسان او را مردی کم سخن، صاحب حال و عارف معرفی کردهاند و افزودهاند: در اکثر علوم متداول عصر خویش مهارتهایی داشت و دانشهای غریبه را خوب میدانست. به دلیل فضایل اخلاقی و پرداختن به امور عبادی و سرودن اشعاری شیوا اعم از
غزل ،
قصیده و
رباعی، مردم به وی ارادت و علاقه دارند.
مرقد وی بنا به نقل برخی مورخان در محله یادگیر
زواره و نیز طبق پارهای اقوال در خیابان اصلی روبرو
مدرسه راهنمایی است. سروردهای از او چنین است:
یک دهم بی درد دل، بی دیده تر نگذرد• • • نگذرد یک شب که آب چشمم از سر نگذرد
تا ز پیش چشم من پنهان شد آن خورشید رو• • • کم شبی باشد که آه من زاختر نگذرد
بردر اهل از دستخاک شو چون مرشدی• • • هر که داند قدر عشق از خاک این در نگذرد
شرح حال نگاران و مورخان در آثار خود نام این مفسر را به صورت «سید گازر»، سید غیاث الدین جمشید گازر، مولا جمشید زواری و میرزا جمشید» ضبط کردهاند. اولین کسی که این شخصیت را معرفی کرده و نامش را در محافل حوزوی و علمی مطرح ساخته، شاگردش
علی بن حسن زوارهای است، وی مینویسد: «بنده ضعیف را استادی بود که او را سید غیاث الدین جمشید میگفتند، او از سادات زواره بود و فضل و کمال بسیاری داشت.
» میرزا عبدالله افندی اصفهانی ذیل شرح حال ملا علی بن حسن زواریی از او به عنوان مفسر یاد کرده است.
شیخ آقا بزرگ تهرانی او را مؤلف اثری به نام تفسیر جمشید دانسته و افزوده است: از برخی فهرستها بر میآید که او همان سیدگازر مؤلف تفسیری تحت همین عنوان است. وی در خاتمه یکی بودن این دو نام را مورد توجه قرار میدهد
میرزا محمد باقر موسوی خوانساری
و دکتر سید محمد باقر حجتی نیز همین نظر را دارند.
محیط طباطبایی مینویسد. «غیاث الدین جمشید گازر زوارهای کتاب تفسیری داشته که بعدها با تفسیر مفسر دیگری مشتبه گردید.
او در آغاز قیام شاه اسماعیل یعنی هفتاد سال بعد از مرگ غیاث الدین جمشید منجم میزیست
دکتر محمد شفیعی استاد دانشگاه تهران که پژوهشهای جدیدی درباره تفسیر گازر به عمل آورده است، ضمن بررسی سبک نگارش و تفسیری او، از وی به عنوان دانشور شیعه در قرن نهم و دهم هجری یاد میکند که با
محقق کرکی معاصر بود.
ابوالقاسم رفیعی مهر آبادی مینویسد: «از بزرگان
مشاهیر مفسرین شیعه در سده دهم است که عده زیادی از محضرش استفاده و کسب کمال کردهاند.
» غیاث الدین زوارهای و ابوالمحاسن جرجانی محیط آغشته به اختناق و تنگناهای سیاسی که این مفسر با آن مواجه بود، از یک طرف، و نیز اهتمام وی به پژوهشهای تفسیری و تربیت طلاب و اخلاص، وارستگی و
زهد بسیاری موجب گردید نه تنها از شرح حال وی آگاههای اندکی در اختیار باشد، بلکه نامش و آثارش با برخی اشخاص و تالیفات دیگر اشتباه شود. او حتی در آغاز و انجام تفسیر به دلیل رعایت اصل
تقیه یا از روی
صدق و
خلوص نامش را نیاورده است به همین دلیل نامش با مفسر دیگری به نام جرجانی یکی شده است.
سید گازر دو تفسیر داشت که یکی از آنها به نام تفسیر میرزا جمشید معروف بود، ولی در دسترس نیست، اما در بسیاری از فهرستهای نسخههای خطی و کتب
تراجم معرفی شده است، شیخ آقا بزرگ تهرانی،،
مدرس تبریزی، محیط طباطبایی، دکتر محمد شفیعی و استاد مرتضی شفیعی اردستانی به این نکته تصریح کردهاند.
دومین اثر تفسیری این دانشور گمنام همان
جلاء الاذهاب است که به
تفسیر گازر معروف میباشد و همانگونه که اشاره کردیم با تفسیر دیگری اشتباه شده است.
از محتوای تفسیر بر میآید که
مؤلف شیعه بوده و تلاش داشته است تفسیر خود را موافق اخبار اهل بیت و خاندان عصمت علیهم
السلام بنویسد، در مقدمه میگوید: «از بخشنده دل و جان و بخشانیده انس و جان مدد خواستم به توفیق و یاری وی این کتاب را در تفسیر قرآن تالیف کردم و در آن جمع کردم از
تاویل آیات و تفسیر مشکلات آن چه بزرگان
دین و پیشوایان اهل
یقین بر محک
عقل زدهاند و از قعر بحر «و الراسخون فی العلم» یافتهاند و از
سبب نزول آیات آن چه معتمدان روایت کردهاند و سیاق آیات و ظاهر آن را که بر آن دلیل است، اختیار کردم و به هر آیتی و علامتی اخبار و احادیث و مناقب و فضایل اهل بیت علیهم
السلام آن چه لایق آن بوده باشد نوشتم تا چشم بینندگان را نور بود و دل محبان اهل بیت علیهم
السلام را سرور و الحمدلله رب العالمین» پس از این مقدمات مولف هفت فصل قبل از شروع تفسیر با کمال اختصار نوشته است.
فصل اول: در تفسیر معانی مطالب قرآنی در چهار قسم، فصل دوم: در این که مطالب قرآن از شش طرز بیرون نمیباشد، فصل سوم: در بیان نامهای قرآن، فصل چهارم: در معنی
سوره و
آیه و معانی دیگر، فصل پنجم: در بیان آنکه فهم قرآن منوط به دانستن تمام آیات است، فصل ششم در معنای لفظ
تفسیر ، فصل هفتم: در بیان و معنای
استعاذه .
از امتیازات این تفسیر آن است که در استخراج مفاهیم قرآنی به منابع روایی اعتماد و استناد نموده است زیرا مؤلف بیم آن داشت که در دام تفسیر به رای گرفتار شود. از سوی دیگر به استناد
حدیث ثقلین قرآن و
عترت از هم تفکیک ناپذیرند و
تمسک به قرآن و کسب هدایت از معارف این سرچشمه پر فیض
وحی جز از راه عترت و بیان امامان معصوم میسر نخواهد بود. در عین حال مؤلف کوشیده است با بهره گیری از
عقل سلیم و اندیشه پاک و در سایه تتبع در منابع تاریخی و کلامی به بیان مقاصد قرآنی بپردازد.
انشای این تفسیر بسیار خوب است و عبارات آن دارای
فصاحت و
بلاغت و به دور از لفظ پردازیهای افراطی است. مطالب تاریخی را متذکر شده و بعضی از قرائتها را تذکر داده است و در مواقعی به اشعار عربی و فارسی
تمثل جسته است. در ابتدا مفسر چند آیه از قرآن کریم را نقل و پس از آن به ترجمه و تفسیر آنها روی آورده است. و این تفسیر در غالب بخشها، دو یا سه یا چهار برابر و در پارهای جاها چند برابر آیات است.
تفسیر گازر حدود سه قرن بعد از تفسیر
روض الجنان و روح الجنان تالیف شد. پژوهشگران عقیده دارند این اثر تحریری است از تفسیر
ابو الفتوح رازی و مؤلف در متن آن اصلاحاتی به عمل آورده، به گونهای که شیوه نگارش، طریقه
تدوین و
تبویب و نحوه تنظیم مطالب با تفسیر مرجع تفاوت آشکاری دارد.
محدث ارموی به تشابه میان این دو اثر اشاره کرده و حسن نیت و پاک دلی مولف را در نگارش این اثر ستوده است. و در پاسخ به برخی افراد که گفتهاند این تفسیر نکته تازهای ندارد گفته است: «مصنف با این تلخیص و گزینش خدمت بسیار بر جستهای نسبت به کتاب شریف آسمانی انجام داده است و مخصوصا با توجه به این که از عهده
تلخیص و اختصار بر آمده و باید دانست که تلخیص و اختصار امری بسیار مشکل و کاری بس شگرف است و در واقع نوعی از انواع نقل به معناست با تقید به قید قلت عبارت» و درباره ی ارزش ادبی تفسیر گفته است. «این تفسیر یک فایده بسیار مهمی را نیز مشتمل میباشد که برای فارسی زبانان از نقطه نظر ملیت و
فرهنگ اهمیت شایان توجه و مقام به سزایی دارد و آن به فارسی سلیس و شیرین بودن آن است که تا حدی لطیف تر و شیرین تر از تفسیر شریف ابوالفتوح رازی است. شاید در نتیجه دقت و توجه بیشتر پخته و آسان تر و در بیان مراد و فهم مطلب روشن تر باشد.»
دکتر آذر تاش آذر نوش، محقق و استاد دانشگاه و پژوهشگر پر تلاش متون عربی و
اسلامی متذکر میگردد: «کار تلخیص در این کتاب به راستی ستودنی است. مولف همه روایات حکایاتی را که به نظرش چندان مهم نمینموده و نیز غالب بحثهای لغوی و فقهی و نظایر آنها را به کناری نهاده و بیشتر عبارات عربی را خواه آنها که ابوالفتوح ترجمه کرده و خواه آنها که بدون ترجمه آورده، حذف کرده است، از اشعار به ذکر برخی قطعات که به گمان مؤلف زیباتر بوده، بسنده شده است.
نکته شایان توجه آن که در هنگام
خلاصه نگاری الفاظ و عبارات ابوالفتوح کمتر تغییر یافتهاند، با این همه کتاب چنان انسجام دارد که خواننده هنگام مطالعه مطالب آن هیچ گاه احساس بریدگی و ناپیوستگی نمیکند و چون از مسایل اختلافی و جدالهای لغت شناسان و عبارات مکرر عربی پیراسته شده، ناچار هیچ گاه موجب خستگی و ملال خواننده نمیشود.
نکته مهم در ترجمههای سید گازر آن است که در بسیاری جاها با قالبهای دستوری انطباق دارند. در این صورت باید گفت گازر در میان مترجمان بزرگی که از قرن چهارم تا دهم معرفی شدهاند، در شمار محدود کسانی است که بخشی از آیات الهی را نه به صورت معادل بابی و با حفظ ساختار نحو عربی، که به زبان فارسی روان ترجمه کرده است.
گازر در این ترجمه از سه منبع بهره گرفته است: ۱. ترجمههای رسمی ابوالفتوح رازی در آغاز تفاسیر ۲. ترجمههای موردی در لا به لای تفاسیر ۳. دانش، ذوق و
ابتکار خودش که باعث میشود گاه کلمات و عباراتی بر ترجمههای تفسیر گونه خود بیفزاید. اینجاست که شخصیت ادبی و جنبه دانشوری سید غیاث الدین جمشید زوارهای اشکار و
هویت تلاش فکری و علمی او مشخص میشود.
مولف چند جمله کوتاه درباره تفسیر یک بخش از
آیه آورده و بدین سان موضوع را به آن چه پیش از آن ذکر کرده بود، پیوند میدهد و آن گاه میافزاید که پس خداوند در این باره چنین فرمود، گاه پنداری که هیچ گاه قصد ترجمه نداشته است، زیرا برخی جاها در دنبال آیه به توضیح و تفسیر بسنده میکند و دیگر ترجمهای نمیآورد. گاه نیز تنها بخش کوچکی از آیه یا عبارت مورد نظر ترجمه شده است.
دکتر آذر تاش آذر نوش عقیده دارد: «کلام قرآن در ترجمه سید گازر نسبت به ترجمه ابوالفتوح به ذهن فارسی زبانان نزدیک تر و قابل فهم تر میباشد و از مقایسه بین این دو اثر روشن میشود که سید گازر زوارهای به کمک برخی افزودهها ترجمه خویش را قابل فهم و مقبول ساخته، دقت نسبی و زیبایی عبارات را نشان داده است. در نمونههای دیگر اگر چه عبارات فارسی تر شدهاند کلمات عربی گردیدهاند.»
دکتر رجبعلی مظلومی که هویت مستقلی برای این تفسیر قائل است، مینویسد: «درباره
سبب نزول آیات ، همه آن چه را مورد اعتماد بوده، اختصارا یاد کرده است در تفسیر هر آیه، مقداری مناسب از اخبار و احادیث و
مناقب اهل بیت علیهمالسلام را به دلیل ایجاد محبت و تقویت امر
ولایت در خوانندگان بیان نموده است. در مواردی که نظر مفسران اختلاف دارد، به اختصاریادی از آنها میکند و در میگذرد و به سنجش نمیپردازد و در نقل اقوال مفسران خاصه و عامه اهتمام ورزیده اما از مفسران شیعه بیشتر نقل کرده است. گاه از عرفا و
اهل اشارت و
سیر و سلوک مطالبی آورده است، از بیان وقایع و حوادث مربوط به آیات کوتاهی نکرده و گاه داستانی دیگر نقل میکند.
»
در ذیل گزیدهای از این متن را از نظر علاقه مندان میگذرانیم:
«حق سبحانه و تعالی نگاهبان جمله
خلایق است و بر راه ایشان است و مرجع همه با وی است جایی که ایشان را هیچ گریزی نباشد از وی، از ایشان جز اطاعت نمیخواهد
طاعت میخواهد و به آن میفرماید و از معاصی منع و نهی میکند و ایشان را بر کار
آخرت تحریض میکند. ایشان خود روی به دنیا آوردهاند. پس اگر آدمی را خدای وی ابتدا کند و بیازماید به رسانیدن
نعمت به وی، به آن که وی را گرامی گرداند و نعمت دهد، گوید که: خدای من، مرا گرامی گردانید و اگر وی را
امتحان کند به آن که
روزی بر وی تنگ گرداند، گوید: که خدای مرا اهانت کرد و خوار گردانید، کلا نه چنان است که وی میگوید و میپندارد.
رسانیدن نعمت به وی اکرام وی نیست و تنگ کردن روزی بر وی اهانت و خواری وی نیست. بلکه این هر دو
ابتلا و امتحان وی است اول به نعمت تا شکر نعمت میکند یا
کفران میآورد. دوم از برای آن تا بر
فقر صبر میکند و یا جزع و ناشکیبایی مینماید. توان گری از برای
کرامت نیست و درویشی از برای اهانت نیست بل موجب
حکمت و مقتضای مصلحت است.»
در معرفی
سوره فجر مؤلف تفسیرگازر نوشته است: «این سوره مکی است و سی آیت است رسول خدای صلی الله علیه و آله و
سلم گفت: هر که این سوره بخواند در ایام عشر
ذی الحجه خدای تعالی وی را بیامرزد و هر که در دیگر روزها بخواند وی را ذور میبود روز
قیامت .
امام صادق علیهالسلام گفت: این سوره بخوانید در
فرایض و
نوافل که این سوره
حسین بن علی علیهالسلام است. هر که این سوره بخواند با وی باشد در قیامت و در درجه وی در
بهشت (خدای) تعالی قسم یاد کرده است و سوگند خورده به فجر و «فجر سپیدی» است مانند عمودی که در افق پیدا میشود راست و این پیش از صبح باشد به اندک زمان» سپس بحثهای روایی را درباره ی آیات این سوره میآورد.»
قدیمیترین نسخه خطی این تفسیر که به زمان تالیف آن نزدیک است، مربوط به سال ۹۷۲ ق است که توسط شیر احمد تونی فرزند عمید الملک استنساخ شده است. نسخهای به خط نسخ وی در
کتابخانه آستان قدس رضوی نگه داری میشود.
نسخههای دیگری از آن در کتابخانه
مدرسه سلیمان خان مشهد، دانشکده الهیات معارف
اسلامی مشهد، دانشگاه تهران، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، کتابخانه
مدرسه عالی
شهید مطهری ، کتابخانه
مسجد اعظم قم ، کتابخانه آستانه
شاهچراغ و نیز در برخی کشورهای
اسلامی چون
مصر و
عراق نگاهداری میشود.
تفسیر گازر با تصحیح، تعلیقات و مقدمه مفصل مرحوم میر جلال الدین حسینی ارموی
محدث در ده جلد به سال ۱۳۳۷ ش از سوی انتشارات مهر آیین به زیور طبع آراسته شده است.
استاد محقق شیخ عزیز الله عطاردی فهرستهای متفاوت این اثر را در یک جلد تنظیم و آن را مفتاح تفسیر گازر نام نهاده که به عنوان یازدهمین جلد تفسیر یاد شده، انتشار یافته است، مصحح انگیزه خود را در تصحیح و
طبع این تفسیر چنین گفته است:
«اگر این کتاب شریف مربوط به قرآن مجید نمیبود و عاری از جنبه دینی و جهت معنوی میگردید از نقطه نظر ادبی و جنبه زبان و فرهنگ فارسی بایستی طبع و
نشر بشود زیرا همان مقام اهمیت و ارزش را که
تفسیر شریف ابوالفتوح از این جنبه دارد، همان جنبه را این تفسیر نیز دارد و بدیهی است که اگر در این قبیل آثار که از متون مهم باستانی است بگوئیم که پایهها و ستونهای
کاخ ادبیات فارسی به شمار میرود، گزاف نگفتهایم بلکه
درست میباشد چنان که
فردوسی نبست به
شاهنامه اش گفته است: پی افکندم از نظم کاخی بلند• • • که از باد و باران نیابد گزند
همان گونه که سید گازر از تفسیر ابوالفتوح بهرههای زیادی برده،
مولی فتح الله کاشانی در تالیف
تفسیر منهج الصادقین تقلید کرده و آن را اساس کار خود قرار داده است.
البته مولف هیچ گونه تصریح و اشارهای به این امر نکرده است، در تفسیر لوامع التنزیل و کتاب الفوز العظیم فی معرفة اهل الفهیم در حیات و فضایل و مناقب
حضرت زهرا سلاماللهعلیها از این تفسیر مطالبی نقل و به نام آن اشاره گردیده است.
از تاریخ دقیق
رحلت این عالم وارسته اطلاعی بدست نیامد، ولی در پارهای منابع بر حسب قرینههایی، تاریخ وفات وی را سومین دهه از قرن دهم هجری ذکر کردهاند. عقیقی بخشایشی زمان
کوچ وی را به سرای باقی ۹۸۸ ق ذکر مینماید که طبق نقل کتب تراجم، این زمان تاریخ وفات مولا فتح الله کاشانی است که شاگرد علی بن حسن زواری میباشد، و او که استادش سید گازر است تا سال ۹۶۸ ق در قید حیات بوده است. زیرا در این زمان کتاب
لوامع الانوار را تالیف کرده است.
مکان دفن سید گازر نیز مشخص نمیباشد، ولی اقوال محلی بر این باورند در قبرستانی که داخل
حصار قدیمی شهر بوده، در جوار امامزاده یحیی دفن گردیده و اکنون در محله دشت
زواره مکانی به نام و ملک غیاث الدین معروف است که عدهای میگویند محل زندگی او بوده است. برخی دیگر گفتهاند در همین مکان مدفون گردیده است.
از تعداد فرزندانش آگاهیهای روشنی به دست نیامد. پارهای مآخذ نوشتهاند فرزندی به نام میر سامع الدین طباطبایی داشت که انسان خیر و محترمی بود و در موطن خود زواره مسجدی به نام
مسجد سامع الدین بنا نموده که اگر چه در ستوات اخیر تعمیرات اساسی در آن گردید، ولی بقایایی از بنای اصلی آن قابل مشاهده میباشد.
بعضی منابع غیاث الدین میر میران را منسوب به وی میدانند.
سید حسن فرزند سید مرتضی فرزند احمد فرزند حسین فرزند سامع الدین فرزند غیاث الدین جمشید طباطبایی زوارهای از نوادگان سید گازر است که در منابع رجالی از او به عنوان فقیه و ادیبی نامدار یاد کردهاند. وی از زواره به یزد مهاجرت کرد و پس از مدتی راهی عتبات عراق گردید و در
کربلا اقامت گزید. او به دلیل
زهد و
پارسایی و کمالات علمی در این شهر نزد علما و اقشار مردم از احترام و عزت خاصی برخوردار بود. آن فرزانه وارسته به سال ۱۳۱۵ ق در کربلا به دار بقا شتافت و در جوار بارگاه
حضرت سید الشهداء علیه السلام به خاک سپرده شد.
آثاری چند از او به یادگار ماند که به برخی از آنها اشاره میگردد:
۱ - عظائم الامور من علائم الظهور. ۲ - ضیاء الانوار فی احوال خاتمه الائمة الاطهار. ۳ - جوامع الاسرار فی معراج الرسول المختار، تالیف شده در سال ۱۲۸۸ ق. ۴ - معارج الوصول لحب الوصول. ۵ - سوابغ النعم و آیة الکبری فی احوال لیلة الاسری.
از سرودههای وی میتوان «حقایق المبانی» و «السرائر المستبصرة» را بر شمرد. چون سید گازر و پدرش از قاریان
قرآن بودند، منسوبان به آنان، مشهور به
طایفه قاری میباشند که در زواره،
تهران و اصفهان سکونت دارند.
سایت فرهیختگان تمدن شیعه، برگرفته از مقاله«غیاث الدین جشمید زواره ای».