• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

غضب

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





غَضَب و ‌خشم نیرویی است که برای دفاع از خود و پاسداری از حق در نهاد انسان گذارده شده است، اما اگر از محور اصلی خویش خارج گردد تبدیل به یکی از رذائل بزرگ می‌شود و رذائل مهم دیگری را نیز با خود به همراه می‌آورد.

فهرست مندرجات

۱ - معنای غَضَب
۲ - غضب در قرآن
۳ - غضب در روایات
۴ - اقسام غضب
       ۴.۱ - تفریط
       ۴.۲ - افراط
       ۴.۳ - اعتدال
۵ - عوامل غضب
       ۵.۱ - حسادت
       ۵.۲ - عجب
       ۵.۳ - حبدنیا
       ۵.۴ - حب‌نفس
۶ - لوازم غضب
۷ - آثار غضب
       ۷.۱ - از بین‌بردن ایمان
       ۷.۲ - آشکار‌شدن عیوب
       ۷.۳ - از بین‌برنده عقل و منطق
       ۷.۴ - از بین‌برنده الفت و دوستی
۸ - راه‌های درمان غضب
       ۸.۱ - دوری از صفات مهلکه
       ۸.۲ - توجه به نکوهش غضب
       ۸.۳ - توجه به احادیث کظم‌غیظ
       ۸.۴ - داشتن حلم
       ۸.۵ - محافظت از آثار عضب
       ۸.۶ - دوری از افراد غضبناک
       ۸.۷ - یقین‌ به فرمان خدا
       ۸.۸ - تقویت عقل و نفس
       ۸.۹ - شناخت جایگاه انسان
       ۸.۱۰ - ترس از مکافات عمل
       ۸.۱۱ - جایگاه انسان غضبناک
       ۸.۱۲ - تغییر حالات روحی و جسمی
       ۸.۱۳ - پناه‌بردن به خدا موقع غضب
۹ - اسباب غضب از دیدگاه امام خمینی
۱۰ - پانویس
۱۱ - منبع


کلمه "غضب" به معنای خشم گرفتن،
[۱] دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، تهران، انتشارات سیروس، بی تا، ج۳۳، ص۲۴۶.
و خلاف خشنودی، به کار رفته است.
غضب عبارت است از: حالت نفسانیّه‌ی که باعث حرکت روح حیوانی و از داخل به جانب خارج از برای غلبه و انتقام می‌شود و هرگاه شدت نمود باعث حرکت شدیدی می‌شود که از آن حرکت، حرارتی مفرط حاصل، و از آن حرارت دود تیره‌ای بر می‌خیزد و دماغ و رگ‌ها را چنان پر می‌سازد که نور عقل را می‌پوشاند، و اثر قوه عاقله را ضعیف می‌کند.
و به این جهت است که در صاحب غضب، موعظه و نصیحت اثر چندانی نمی‌بخشد. بلکه پند و موعظه، درشتی و شدّت را زیاد می‌کند. و حرکت قوّه غضبیه به این جهت امری است که هنوز واقع نشده است بلکه محتمل الوقوع است. و به جوش آمدن شعله غضب، به جهت دفع آن است، یا به سبب امری است که واقع شده، و حرکت آن به جهت انتقام است.
پس اگر انتقام ممکن باشد و قدرت بر آن داشته باشد، چون غضب به حرکت آمد خون از باطن به ظاهر میل می‌کند و رنگ آدمی سرخ می‌شود. و اگر انتقام ممکن نباشد و از آن مایوس باشد خون میل به باطن می‌کند و به آن جهت رنگ آدمی زرد می‌شود. و اگر غضب بر کسی باشد که نداند خواهد توانست انتقام از او بکشد یا نه، گاهی خون میل به باطن و گاهی میل به ظاهر می‌کند، و به این جهت رنگ آدمی گاهی سرخ و گاهی زرد می‌شود.
غضب کیفیتی نفسانی است که سبب حرکت و هیجان نفس برای غلبه و پیروزی می‌شود و برای شهوت انتقام جویی می‌باشد.

امام خمینی غضب را به دو نوع ناپسند و پسندیده تقسیم کرده است؛ غضب ناپسند، تجاوز قوه غضبیّه از حد عقل و اعتدال است و غضب پسندیده به کار بستن قوه غضبیّه در راه حق و تسلیم شدن در برابر عقل سلیم و اوامر دینی که در هر صورت از جنود رحمان خواهد بود.
امام خمینی استفاده درست از قوه غضب را منوط به اعتدال این قوه دانسته و معتقد است استفاده نکردن یا استفاده ناصحیح از این قوه، افزون بر کفران نعمت خروج از حد اعتدال نفس است و انسان را از بسیاری از کمالات و پیشرفت‌ها باز می‌دارد. از جمله اسباب و منشاء غضب، حبّ دنیا است که منشاء گناهان است؛ زیرا هنگامی که حبّ جاه و دنیا در دل جا گرفت، به مجرد اینکه مزاحمتی برای آن حاصل شد، قوه غضب به جوش می‌آید و عنان و اختیار از انسان سلب می‌کند. از جمله آثار غضب فساد ایمان است که موجب شقاوت و خسران برای انسان می‌گردد. غضب اگر در انسان ملکه شود و از حد خود تجاوز کند، باعث می‌شود صورت برزخی انسان در جانب نقص به نهایت خود برسد که با هیچ موجودی قابل مقایسه نباشد.


کلمه غضب در آیات بسیاری به کار رفته است که در بیشتر موارد، مراد غضب و خشم الهی است که شامل کافران و منافقان می شود. همچنین در برخی آیات، قرآن کریم مومنان را به کنترل خشم سفارش کرده و از ویژگی های بارز آنان، عفو و بخشش در هنگام غضب، و صبر و تحمل در برابر حکم و قضای خداوند نام برده است. چنانکه می‌فرماید: «و همان کسانی که از گناهان بزرگ و از کارهای زشت دوری می‌کنند و هنگامی که (به مردم) خشم می‌گیرند، راه چشم‌پوشی و گذشت را برمی‌گزینند.»
به عبارتی آیه در صدد بیان این مطلب است که این گروه نه تنها در موقع غضب، اختیار خود را از دست نداده و دست به اعمال زشت نمی‌زنند، بلکه با عفو و بخشش، قلب خود را از کینه‌ها می‌شویند و این صفتی است که تنها در سایه ایمان و توکل بر خدا پیدا می شود.
[۱۴] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۷۳، چ شانزدهم، ج۲۰، ص۴۵۹.
«آن کسانی که در توان‌گری و تنگدستی انفاق می‌کنند و خشم خویش فرو می‌خورند و از خطای مردم در می‌گذرند خدا نیکوکاران را دوست دارد.» هم چنانکه مشخص است فرو بردن خشم در این آیه از صفات نیکوکاران و پرهیزکاران شمرده شده است.
[۱۶] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، تهران، بی تا، ج۴، ص۲۵۴.



هر انسانی طبیعتا در مقابل پیشامدهای ناگوار، ناراحت و عصبانی می شود، اما اگر خشم به طور متعادل به کار گرفته نشود، موجب خواری و هلاکت و بسیاری از شرور دیگر می گردد. به‌طوری‌که شخص در زمان عصبانیت قدرت تفکر نداشته،
[۱۸] کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی ج۳، ص۴۱۲.
و ممکن است دست به اموری بزند که شایسته نیست و حتی موجب قتل شخصی دیگر گردد.
و در اخبار و آثار، مذمت شدید در خصوص غضب وارد شده است. حضرت رسول (صلّی‌اللّه‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) فرمودند که: «غضب ایمان را فاسد می‌گرداند چنانکه سرکه عسل را فاسد می‌کند.» و از حضرت امام محمدباقر (علیه‌السّلام) مروی است که: «این غضب آتش پاره‌ای است از شیطان، که در باطن فرزند آدم است. و چون کسی از شما غضبناک گردید چشم‌های او سرخ می‌گردد و باد به رگ‌های او می‌افتد و شیطان داخل او می‌شود.» از جمله سخن امام محمد باقر (علیه‌السّلام) که فرمودند: «هر که خشم خود را از مردم باز گیرد، خدای تبارک و تعالی خشم خود را از او باز می گیرد.»
[۲۰] کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی ج۳، ص۴۱۵.

و از حضرت امام جعفرصادق (علیه‌السّلام) مروی است که: «غضب، کلید هر بدی و شرّی است.» و باز از آن حضرت مروی است که: «غضب، دل مرد دانا را هلاک می‌کند.» و نیز آن حضرت فرموده است که: «کسی که قوه غضبیّه خود را مالک نباشد عقل خود را نیز مالک نیست.» همچنین در حدیثی از امام صادق (علیه‌السّلام) آمده است: «هر که غضب خود را نگه دارد، خداوند عیب او را بپوشاند.»
[۲۱] کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی ج۳، ص۴۱۵.
و مخفی نماند که: علاوه بر اینکه خود غضب از مهلکات عظیمه و از صفات خبیثه است، لوازم و آثاری چند نیز بر آن مترتّب می‌شود که همه آنها مهلک و قبیح است، مانند: فحش و دشنام و اظهار بدی مسلمین و شماتت ایشان و سرّ ایشان را فاش‌کردن و پرده ایشان را دریدن و سخریه و استهزاء به ایشان‌کردن و غیر این‌ها از اموری که از عقلا صادر نمی‌گردد.
در روایتی دیگر، حضرت علی (علیه‌السّلام) فرموده اند: «سخت‌ترین دشمن انسان غضب و هوای نفس او است، هر کس ‌ بتواند این دو را رها کند، درجه او بلند می‌شود و به آخرین مرحله کمال می‌رسد.»
[۲۲] خوانساری، محمد بن حسین، شرح غرر، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۳، ج۲، ص۴۵۴، حدیث۳۲۶۹.



عملکرد انسان در برابر خشم سه نوع است که در دو حالت مورد نکوهش و در حالت دیگر پسندیده می‌باشد.

۴.۱ - تفریط

تفریط عبارت است از ضعف یا نداشتن نیروی خشم که پسندیده نیست. در این مرتبه یا انسان فاقد قوه غضب است یا به قدری این قوه در او ضعیف است که در جایی که باید به حکم عقل و شرع این قوه را به کار برد و غضب نماید، ساکت بوده و هیچ عکس‌العملی از خود نشان نمی‌دهد. این حالت در علم اخلاق انظلام و ستم‌پذیری نامیده می‌شود.
[۲۳] نراقی، احمد، معراج السعاده، قم، انتشارات طوبای محبت،۱۳۸۵، چاپ اول،، ص۱۹۷.


۴.۲ - افراط

در این وضعیت، خشم بر انسان غلبه می کند، تا آنجا که اعمال و کردار فرد از حد و کنترل عقل و شرع می‌گذرد. در نتیجه برای انسان فکر و قدرت انتخاب در رابطه با اعمال و رفتارش باقی نمی‌ماند و در چنین حالتی هیچ‌گونه پند و نصیحتی بر او اثر نکرده و در نهایت به ظلم و ستم می‌انجامد.
[۲۴] نراقی، احمد، معراج السعاده، قم، انتشارات طوبای محبت،۱۳۸۵، چاپ اول، ص ۱۹۷.
چنانکه حضرت علی(علیه‌السّلام) می فرمایند: «هر کس بر خشم خود غلبه ننماید، عقلش را در اختیار ندارد.»
[۲۵] محمدی ری‌شهری، محمد، میزان الحکمه، ج۹، ص۴۳۳۲.

بدان‌که غضب مفرط، از مهلکات عظیمه و آفات جسمیه است. و بسا باشد که: به امری مؤدّی شود که باعث هلاک ابد و شقاوت سرمد گردد، چون قتل نفس، یا قطع عضو. و از این جهت است که گفته‌اند: «غضب جنونی است که دفعی عارض می‌گردد.» و بسا باشد که: شدت غضب، موجب مرگ مفاجات گردد. و بعضی از حکما گفته‌اند که: «کشتی که به گرداب افتاده باشد و موج‌های عظیم آن را فرو گرفته باشد و بادهای شدید آن را به هر طرف افکند به خلاص و نجات نزدیک‌تر است از کسی که شعله غضبش به التهاب آمده باشد.»

۴.۳ - اعتدال

اعتدال در غضب بدین معنا است که انسان بتواند در مواردی که لازم است از این نیرو استفاده نماید و در مواردی که سزاوار نیست خود را کنترل کند. به‌عبارت دیگر شخص در این حالت بر خلاف مرتبه افراط که از حدود عقل و شرع خارج می شد در غضب و عدم‌غضب خود تابع عقل و شرع است. این نوع غضب نه تنها رذیله نیست، بلکه از فضائل نیز محسوب شده و بر آن نام شجاعت می گذارند.
[۲۶] نراقی، احمد، معراج السعاده، قم، انتشارات طوبای محبت،۱۳۸۵، چاپ اول، ص۱۹۷.
بنابراین اصل غضب که خداوند در وجود انسان نهاده است بسیار نیکو است اما انسان باید توجه داشته باشد که از حالت اعتدال خارج نشود. و شکی نیست که حد اعتدال آن، مرغوب و مطلوب است. بلکه آن فی‌الحقیقه غضب نیست، بلکه شجاعت و قوّت نفس است. و طرف تفریط آن نیز اگر چه غضب نباشد اما مذموم و قبیح، و نتیجه جبن و خواری است. و بسا باشد که از غضب بدتر بوده باشد، زیرا که کسی را که هیچ قوه غضبیه نباشد بی‌غیرت و خالی از حمیّت است.
و از این جهت گفته‌اند: «کسی که در موضع غضب به غضب نیاید عاقل نیست.» و از حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) مروی است که: «حضرت پیغمبر (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌و‌سلم) از برای دنیا هرگز به غضب نمی‌آمد. اما هرگاه از برای حق، غضبناک می‌شد احدی را نمی‌شناخت، و غضب او تسکین نمی‌یافت تا یاری حق را نمی‌کرد.» و از آنچه گفتیم معلوم شد که: غضب مذموم، آن است که: در حد افراط باشد، زیرا که: اعتدال آن، ممدوح است. و تفریط آن غضب نیست، اگر چه از صفات ذمیمه است.


علل زیادی در برافروخته‌شدن غضب در انسان تأثیر دارد که از جمله آن‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

۵.۱ - حسادت

یکی از عوامل غضب حسادت می باشد که حالتی است که در آن شخص آرزوی از بین رفتن نعمت و کمال شخص دیگری را دارد. حسد علاوه بر این که خود یکی از امراض قلبی است، باعث ایجاد بسیاری رذائل از جمله غضب در انسان می شود، زیرا که چنین شخصی در بیشتر اوقات بر فردی که دارای نعمتی است حسادت ورزیده و بر او خشم و غضب می نماید.

۵.۲ - عجب

یکی دیگر از عوامل غضب را می توان عجب دانست. زیرا در چنین حالتی شخص خود را بزرگ‌تر و بهتر از دیگران دانسته و در مقابل هرگونه انتقاد و نصیحت از خود خشونت نشان می دهند.
[۲۷] نراقی، احمد، معراج السعاده، قم، انتشارات طوبای محبت،۱۳۸۵، چاپ اول، ص۱۹۸.


۵.۳ - حبدنیا

دوست‌داشتن و علاقه زیاد به دنیا، نه تنها سبب پیدایش این صفت می گردد، بلکه منشأ بسیاری از رذایل اخلاقی دیگر نیز می باشد. چنانچه پیامبر (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌و‌سلم) فرمودند: «دوست‌داشتن دنیا سرچشمه همه گناهان است.»
[۲۸] حضرت محمد (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌و‌سلم)، نهج الفصاحه، مترجم: حسن روایی آملی، قم، نسیم حیات، بی تا، ص۱۳۴۲.
کسی که دنیا برایش ارزش زیادی دارد، حاضر است برای رسیدن به آن هر عملی را مرتکب شود و زمانی که دنیای خود را در خطر می‌بیند، به راحتی عصبانی شده و برای از دست‌ندادن آن بر دیگران خشم می گیرد.

۵.۴ - حب‌نفس

در دین اسلام، از حب‌نفس به عنوان یکی از ویژگی‌های ذاتی انسان یاد شده است.
[۲۹] غرویان، محسن، فلسفه اخلاق، قم، پیک جلال، ۱۳۷۷، ص۹۵.
که شامل حب جاه و مقام و مال و غیره می شود. انسانی که به این امور اهمیت زیادی بدهد، در بسیاری اوقات برای بدست‌آوردن آن بر دیگران غضب و خشم می کند.
[۳۰] موسوی خمینی، روح‌الله، شرح چهل حدیث، تهران،موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، ۱۳۸۵، ص۱۴۱-۱۴۲.



و از جمله لوازم غضب آن است که: البته بعد از تسکین «نایره» آن، آدمی پشیمان و افسرده خاطر می‌گردد. و غضبناک و غمناک و شکسته دل می‌شود. و باعث دشمنی دوستان و شماتت دشمنان، و شادی ایشان و سخریه و استهزای اراذل و اوباش، و تالم دل و تغیّر مزاج، و بیماری تن می‌گردد.
و عجب این است که: بعضی چنان توهّم می‌کنند که: شدت غضب از مردانگی است، با وجود اینکه افعالی که از غضبناک سر می‌زند افعال اطفال و دیوانگان است نه کردار عقلا و مردان. همچنان که مشاهده می‌شود کسی‌که شدت غضب بر او مستولی شد حرکات قبیحه و افعال ناشایسته، از دشنام و هرزه‌گوئی و سخن‌های رکیک از او سر می‌زند. و بسا باشد که: دشنام به ماه و خورشید و ابر و باد و باران و درخت و جماد و حیوان می‌دهد. و می‌رسد به جائی که کاسه و کوزه خود را می‌شکند و با حیوانات و جمادات به سخن درمی‌آید. و چون دست او از همه جا کوتاه شود جامه خود را می‌درد و بر سر و صورت خود می‌زند و خود و پدر و مادر خود را دشنام می‌دهد. و گاهی چون مستان و مدهوشان به هر طرف دویدن می‌گیرد. و بسا باشد که بیهوش می‌شود و به زمین می‌افتد.
آری: خشم و شهوت مرد را کور کند از استقامت و روح را مبدل کند و چگونه امثال این افعال مذموم نشانه مردی و شیردلی است و حال اینکه پیغمبر خدا (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌و‌سلم) فرمودند که: «شجاع، کسی است که: در حالت غضب خود را تواند نگاه داشت.»


غضب راه ورود به بسیاری از فسادها است. برخی عوارض و پیامدهای غضب عبارتند از:

۷.۱ - از بین‌بردن ایمان

افراد عصبانی در حین خشم، نه تنها مرتکب گناهان کبیره می شوند که با ایمان صحیح سازگار نیست، بلکه گاهی به خداوند نیز توهین می‌کنند و یا بر حکمت و قسمت و تدبیر او خرده می گیرند. هم‌چنانکه در حدیثی از پیامبر (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌و‌سلم) نقل شده است که «غضب ایمان را فاسد می کند، هم‌چنانکه سرکه عسل را فاسد می کند.»

۷.۲ - آشکار‌شدن عیوب

از دیگر پیامدهای سوء خشم و غضب، آشکارشدن عیوب پنهانی انسان است زیرا در حالت عادی، هر کس خود را کنترل می کند، تا عیوب خویش را پنهان کند و آبرویش را در برابر این عیوب که تقریباً همه کم و بیش دارند حفظ نمایند، اما هنگامی که آتش خشم برایش شعله‌ور می شود در میان جمع، فردی غیرعادی، ناتوان و سبک قلمداد می‌شود که قادر به کنترل وجودش نیست و همچنین عیوب مخفی‌اش آشکار می‌گردد.

۷.۳ - از بین‌برنده عقل و منطق

خشم و غضب دشمن آدمی است و به هنگام غضب، عقل و منطق به کلی از کار می‌افتد، و انسان دیوانه‌وار حرکاتی را انجام می‌دهد که نه تنها مایه تعجب همه اطرافیانش می‌گردد، بلکه خود او نیز بعد از فرو نشستن آتش غضب، از کارهایی که در آن حال انجام داده است در تعجب رفته و پشیمان می‌شود. امام صادق (علیه‌السّلام) در حدیثی می فرماید: «هر کس مالک غضب خود نباشد، مالک عقل خود نخواهد بود.»
[۳۲] کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی ج۷۳، ص۴۱۵.


۷.۴ - از بین‌برنده الفت و دوستی

انسان در حالت خشم، مانعی بین خود و دیگران ایجاد می کند؛ زیرا که افراد جذب خوش اخلاقی و صفات نیکو می شوند.


برای معالجه‌کردن نفس از غضب (نوع افراطی آن) راه‌های بسیاری ذکر شده است که برای نمونه به چند مورد اشاره می‌شود:

۸.۱ - دوری از صفات مهلکه

سعی کند در ازاله اسبابی که باعث هیجان غضب می‌شود، مثل: فخر و کبر و عجب و غرور و لجاجت و مراء و استهزاء و حرص و دشمنی و حب جاه و مال و امثال این‌ها، که همه آنها اخلاق ردیّه و صفات مهلکه هستند، و خلاصی از غضب با وجود آنها ممکن نیست. پس باید ابتدا ازاله آن‌ها را کرد تا ازاله غضب سهل و آسان باشد.

۸.۲ - توجه به نکوهش غضب

انسان باید توجه کند در اخبار و روایاتی که در نکوهش غضب آمده است و همچنین در روایاتی که در آن به نگه‌داشتن نفس از غضب توصیه شده است.
[۳۳] نراقی، احمد، معراج السعاده، قم، انتشارات طوبای محبت،۱۳۸۵، چاپ اول، ص۱۹۹.


۸.۳ - توجه به احادیث کظم‌غیظ

متذکر اخبار و احادیثی گردد که در مدح و ثواب نگاه‌داشتن خود از غضب وارد شده است، و فوائد آن را به نظر درآورد.
همچنان که از حضرت پیغمبر (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌و‌سلم) مروی است که: «هر که غضب خود را از مردم باز دارد، خداوند تبارک و تعالی نیز در روز قیامت عذاب خود را از او باز می‌دارد.» و از حضرت امام محمد باقر (علیه‌السّلام) مروی است که: «در تورات نوشته شده است که: از جمله چیزهائی که خدا به موسی (علیه‌السّلام) فرمود این بود که: نگاه‌دار غضب خود را از کسی که من تو را صاحب اختیار او کرده‌ام، تا من نیز غضب خود را از تو نگاه دارم.» و حضرت صادق (علیه‌السّلام) فرمودند که: «خدا وحی فرستاد به بعضی از پیغمبران خود که: ‌ای فرزند آدم در وقتی که غضبناک‌گردی مرا یاد کن تا من هم تو را یاد کنم و در وقت غضبم و تو را هلاک نسازم.» و باز از آن حضرت مروی است که: «مردی از اهل بادیه به خدمت پیغمبر (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌و‌سلم) آمد و عرض کرد که: من مردی هستم «بادیه نشین»، مرا کلمه‌ای یاد ده که جامع خیر دنیا و آخرت باشد. آن حضرت فرمودند که: هرگز غضب مکن. و سه مرتبه آن اعرابی عرض خود را اعاده کرد حضرت همین جواب را فرمود.» و نیز از آن بزرگوار روایت شده که: «هر که غضب خود را باز دارد از کسی، خدا عیوب او را می‌پوشاند.» و اخبار در این خصوص بی‌حد و نهایت است.

۸.۴ - داشتن حلم

ملاحظه فواید ضد غضب را که حلم باشد بکند، و مدحی را که در این خصوص وارد شده است. همچنان که مذکور خواهد شد ببیند، پس خود را خواهی نخواهی بر آن بدارد و حلم و بردباری را بر خود ببندد و غضب و خشم را بر خود ظاهر نسازد، اگر چه در دل خشمناک باشد. و اگر کسی مدتی چنین کند به تدریج عادت می‌شود و حسن خلق از برای او حاصل می‌شود.

۸.۵ - محافظت از آثار عضب

هر قول و فعلی که از او سر می‌زند ابتدا در آن فکر کند و خود را از صدور آثار غضب محافظت نماید.

۸.۶ - دوری از افراد غضبناک

اجتناب کند از مصاحبت کسانی که قوه‌ی غضبیه ایشان غالب و از فضیلت حلم خالی هستند. و در صدد انتقام و «تشفّی غیظ» خود می‌باشند، و این را مردی و شجاعت می‌نامند و می‌گویند: ما از کسی متحمل درشتی و سختی نمی‌شویم، و بر فلان امر صبر نمی‌کنیم. بلکه مجالست کند با اهل علم و حلم و وقار، و کسانی که مانند کوه پا بر جای با هر باد ضعیفی از جای در نمی‌آیند.

۸.۷ - یقین‌ به فرمان خدا

همچنین شخص باید توجه داشته باشد که هر چه در عالم واقع می شود به خواست و فرمان خداوند می باشد و همه چیز در دست اوست. و چه بسا که خیر او در فقر و بیماری و غیره است. زمانی که فرد این مطلب را دانست، می داند که دیگر غضب‌کردن بر مردم راهی ندارد؛ چرا که هر امری توسط خدای خیرخواه به او می سد.

۸.۸ - تقویت عقل و نفس

متذکر شود که غضب نیست مگر از بیماری دل و نقصان عقل، که باعث آن ضعف نفس است نه شجاعت و قوت نفس و از این جهت است که: دیوانه زودتر از عاقل غضبناک می‌گردد. و مریض از تندرست زودتر به غضب می‌آید. و همچنین پیران ضعیف المزاج زودتر از جوانان، و زنان زودتر از مردان از جا در می‌آیند. و صاحبان اخلاق بد زودتر از ارباب ملکات فاضله به خشم می‌آیند. چنانکه می‌بینی که کسی که: رذل است به فوت یک لقمه خشمناک می‌گردد. و بخیل به تلف‌شدن یک حبه از مالش غضب می‌کند حتی بر دوستان و عزیزان خود. اما صاحبان نفوس قویّه، شان ایشان از آن بالاتر، و رتبه ایشان از آن والاتر است که به امثال این امور، متغیّر و مضطرب گردند.
و اگر در آنچه گفتیم تشکیکی داشته باشی دیده بگشا و نظر به صفات و اخلاق مردم کن و کتب سیر و تواریخ را مطالعه نمای و حکایات گذشتگان را استماع‌ کن تا ببینی که حلم و بردباری و خود را در وقت غضب نگاه‌داری کردن طریقه انبیا و اولیا و دانایان و حکما و نیکان و عقلا و پادشاهان ذو‌الاقتدار و شهریاران کامکار بوده و غضب و اضطراب و از جا در آمدن، خصلت اراذل و اوباش و نادانان و جهّال است.

۸.۹ - شناخت جایگاه انسان

به یاد آوری که تسلط و قدرت خدا بر تو، قوی‌تر و بالاتر است از قدرت تو بر این ضعیفی که بر او غضب می‌کنی، و تو در جنب قوه قاهره الهیه غیرمتناهیه به مراتب ضعیف‌تر و ذلیل‌تری از این ضعیف ناتوان که در جنب قدرت توست. پس بترس و حذرکن از اینکه: چون تو غضب خود را بر او جاری سازی خداوند قهار نیز در دنیا و آخرت غضب خود را بر تو جاری بکند.
غم زیر دستان بخور زینهار؛
بترس از زبر دستی روزگار؛
لب خشک مظلوم را گو بخند؛
که دندان ظالم بخواهند کند.
در آثار پیشینیان رسیده که: هیچ پادشاهی در بنی‌اسرائیل نبود مگر اینکه حکیمی دانشمند با او بود و صحیفه‌ای در دست داشت که بر آن نوشته بود که: بر زیردستان رحم کن، و از مرگ بترس، و روز جزا را فراموش مکن. و هر وقت که پادشاه غضبناک شد آن حکیم، صحیفه را به دست او دادی تا خواندی و غضب او ساکن شدی.

۸.۱۰ - ترس از مکافات عمل

متذکر گردی که: شاید روزگار، روزی آن ضعیفی را که تو بر او غضب می‌کنی قوّت دهد و کار او بالا گیرد و بر تو زبر دست شود و در صدد انتقام و مکافات بر آید. «لا تهین الفقیر علّک ان ترکع یوما و الدهر قد رفعه؛ و بیچاره‌ای را خوار مکن، شاید روزی از مقامت تنزل کنی و بیچاره شوی و روزگار، آن بیچاره را بلند کرده و به مرتبه بالا برساند.»

۸.۱۱ - جایگاه انسان غضبناک

بدانی‌که: هر حلیم و بردباری غالب و قاهر، و در نظر اولی «البصائر» عزیز و محترم می‌باشد. و هر غضبناک مضطرب الحالی پیوسته مغلوب، و در دیده‌ها بی‌وقع می‌گردد.
تیغ حلم از تیغ آهن تیزتر بل ز صد لشکر ظفر انگیزتر

۸.۱۲ - تغییر حالات روحی و جسمی

تصور کنی که در وقت غضب، صورت تو چه نوع قبیح و متغیر، و اعضای تو متحرک و مضطرب، و کردارت از نظم طبیعی بیرون، و گفتارت غیر مطابق قاعده و قانون می‌شود.

۸.۱۳ - پناه‌بردن به خدا موقع غضب

از جمله مؤثرترین راه های درمان غضب اینست که فرد در وقت غضب به خداوند پناه ببرد و برای خاموش شدن آتش خشم تغییر حالت دهد. پیامبر اکرم (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌و‌سلم) می‌فرماید: «اگر یکی از شما دچار خشم شد اگر ایستاده است بنشیند و اگر نشسته است بخوابد و اگر خشمش فرو نشست با آب سرد وضو بگیرد یا بدن را شستشو دهد.»


امام‌ خمینی اسباب و منشاهای بسیاری برای غضب ناپسند در انسان ذکر کرده‌ است. از جمله آن می‌توان به حب دنیا که منشا همه گناهان است، اشاره کرد؛ زیرا وقتی حب دنیا در دل جا گرفت، به‌مجرداینکه مزاحمتی برای آن حاصل شد، قوه‌ غضب به جوش می‌آید و عنان و اختیار را از انسان سلب می‌کند.
از دیگر اسباب غضب، حب نفس و عجب و افتخار و لجاجت است. ایشان در مواضعی ریشه‌ غضب مذموم را در دو چیز خلاصه می‌کند: یکی حب نفس و دیگری فضیلت انگاری غضب و مفاسد حاصل از آن است و بقیه امور به این دو عامل بازمی‌گردد. امام‌ خمینی با استناد به برخی روایات غضب ناپسند را کلید هر بدی دانسته و آثار متعددی را برای غضب مذموم برمی‌شمارد. از جمله مهم‌ترین آنها، فساد ایمان است که موجب شقاوت و بدبختی انسان در دو جهان می‌گردد. همچنین غضب سبب بدرفتاری با خانواده، جامعه، هتک محرمات، احتمال وقوع قتل نفس و ناسزاگویی به نوامیس الهی می‌شود.
در یک نگاه کلی، به اعتقاد امام‌ خمینی آنچه از زشتی‌ها و ناهنجاری‌ها در جامعه دیده می‌شود، معلول این صفت زشت است و این بدترین اثر اجتماعی غضب است این صفت مذموم اگر از حد خود تجاوز کند به‌سختی جبران می‌پذیرد؛ ممکن است در انسان به ‌صورت ملکه درآید و باعث شود صورت برزخی و قیامت انسان در جانب نقص به نهایت خود برسد؛ به‌طوری‌که طبق برخی آیات الهی با هیچ موجودی قابل‌قیاس نباشد. در حقیقت صورت غضب در این عالم صورت آتش غضب خداوند در آن عالم است و همچنان که غضب از باطن قلب ظاهر می‌شود ممکن است آتشی که در آخرت از قلب بروز می‌کند صورت همین غضب باشد. به اعتقاد ایشان اگر انسان قوه غضبیه را برخلاف هدف هستی به کار گیرد، مصداق ظلوم و جهول در قرآن می‌گردد و چون ردّ امانت الهی نکرده است از غضب خداوند در امان نمی‌باشد.
[۴۰] [خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۷، ص۵۰۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.




۱. دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، تهران، انتشارات سیروس، بی تا، ج۳۳، ص۲۴۶.
۲. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار احیاء الثرات العربی، ۱۴۰۸ ه.ق، چاپ سوم، ج۱، ص۶۴۸.    
۳. خمینی، روح الله، شرح چهل حدیث، ص۱۳۳.    
۴. خمینی، روح الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۲۳۹.    
۵. خمینی، روح الله، شرح چهل حدیث، ص۱۶.    
۶. خمینی، روح الله، تقریرات، ج۳، ص۳۶۳.    
۷. خمینی، روح الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۲۴۴.    
۸. خمینی، روح الله، شرح چهل حدیث، ص۱۳۵-۱۳۴.    
۹. خمینی، روح الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۳۷۷.    
۱۰. خمینی، روح الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۳۷۰.    
۱۱. خمینی، روح الله، شرح چهل حدیث، ص۱۳۷.    
۱۲. شوری/سوره۴۲، آیه۳۷.    
۱۳. قلم/سوره۶۸، آیه۴۸.    
۱۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۷۳، چ شانزدهم، ج۲۰، ص۴۵۹.
۱۵. آل عمران/سوره۳، آیه۱۳۴.    
۱۶. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، تهران، بی تا، ج۴، ص۲۵۴.
۱۷. فیض کاشانی، ملامحسن، المحجة البیضاء، قم، دفتر انتشارات اسلامی، بی تا، ج۵، ص۲۹۴.    
۱۸. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی ج۳، ص۴۱۲.
۱۹. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۳، ص۲۶۵.    
۲۰. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی ج۳، ص۴۱۵.
۲۱. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی ج۳، ص۴۱۵.
۲۲. خوانساری، محمد بن حسین، شرح غرر، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۳، ج۲، ص۴۵۴، حدیث۳۲۶۹.
۲۳. نراقی، احمد، معراج السعاده، قم، انتشارات طوبای محبت،۱۳۸۵، چاپ اول،، ص۱۹۷.
۲۴. نراقی، احمد، معراج السعاده، قم، انتشارات طوبای محبت،۱۳۸۵، چاپ اول، ص ۱۹۷.
۲۵. محمدی ری‌شهری، محمد، میزان الحکمه، ج۹، ص۴۳۳۲.
۲۶. نراقی، احمد، معراج السعاده، قم، انتشارات طوبای محبت،۱۳۸۵، چاپ اول، ص۱۹۷.
۲۷. نراقی، احمد، معراج السعاده، قم، انتشارات طوبای محبت،۱۳۸۵، چاپ اول، ص۱۹۸.
۲۸. حضرت محمد (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌و‌سلم)، نهج الفصاحه، مترجم: حسن روایی آملی، قم، نسیم حیات، بی تا، ص۱۳۴۲.
۲۹. غرویان، محسن، فلسفه اخلاق، قم، پیک جلال، ۱۳۷۷، ص۹۵.
۳۰. موسوی خمینی، روح‌الله، شرح چهل حدیث، تهران،موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، ۱۳۸۵، ص۱۴۱-۱۴۲.
۳۱. فیض کاشانی، ملامحسن، المحجة البیضاء، قم، دفتر انتشارات اسلامی، بی تا، ج۵، ص۲۹۲.    
۳۲. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی ج۷۳، ص۴۱۵.
۳۳. نراقی، احمد، معراج السعاده، قم، انتشارات طوبای محبت،۱۳۸۵، چاپ اول، ص۱۹۹.
۳۴. فیض کاشانی، ملامحسن، المحجة البیضاء، قم، دفتر انتشارات اسلامی، بی تا، ج۵، ص۳۰۵.    
۳۵. فیض کاشانی، ملامحسن، المحجة البیضاء، قم، دفتر انتشارات اسلامی، بی تا، ج۵، ص۳۰۷.    
۳۶. خمینی، روح‌الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۳۷۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۲.    
۳۷. خمینی، روح‌الله، شرح چهل حدیث، ص۱۴۱-۱۴۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۳۸. خمینی، روح‌الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۳۷۰، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۲.    
۳۹. خمینی، روح‌الله، شرح چهل حدیث، ص۱۳۷-۱۳۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۴۰. [خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۷، ص۵۰۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «خشم و غضب»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۱/۲۴.    
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «خشم و غضب»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۱/۲۴.    
• دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی






جعبه ابزار