عده (فقه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عده در اصطلاح
فقها، عبارت از
تربص (حـالت
انتظار) شـرعـی اسـت کـه
زن بـعـد از
طلاق و زوال
نکاح و یـا وفـات لازم اسـت مـدتـی درنـگ کـرده، سـپـس شـوهـر دیـگـر
اختیار کند. انواع عده، عبارت است از: ۱.
عده طلاق؛ ۲.
عده وفات؛ ۳.
عده مفقود الاثر؛ ۴.
عده آمیزش اشتباهی. که
زن برای هر کدام از انواع یادشده، باید زمانی را در حالت انتظار سپری نماید.
اما علت واقعی عده، مانند بسیاری از
اسرار نهفته در امور عالم، بر ما مخفی است و آنچه گفته میشود ـ از قبیل
انعقاد نطفه، حریم
زوجیت، حفظ شخصیت
زن، احترام به عواطف وابستگان مرد و... ـ از حکمتهای آن به شمار میآید؛ ازاینرو اگر
مرد سالها نیز جدا از
زن خود زندگی کند، یا در مسافرت باشد، باز باید
زن عده نگه دارد.
عده به کسر عین و فتح دال مشدد، از ریشه عدد گرفته شده و به معنای گروه، شمردن، مدت سوک
زن به
مرگ شوهر و ایام
حیض یا طهر
زن است.
عده در اصطلاح فقها، عبارت از
تربص (حـالت
انتظار) شـرعـی اسـت کـه
زن بـعـد از
طلاق و زوال
نکاح یـا وفـات لازم اسـت مـدتـی درنـگ کـرده، سـپـس شـوهـر دیـگـر
اختیار کند.
امـوری کـه مـوجـب عده میشوند، عبارتند از:
وفات، اقسام مختلف طلاق، فسخ
عقد به واسطه عـیـبها، انفساخ به مثل
ارتداد یا
اسلام و یا شیر دادن، آمیزش اشتباهی و تمام شدن مدت یا بخشش آن در
ازدواج موقت. در همه اینها غیر از اولی شرط است که
آمیزش کرده باشد.
بنابراین انواع عده، عبارت است از:
۱. عده فراق و جدایی به مانند طلاق و فسخ و انفساخ عقد دائم
۲.
عده وفات؛
۳.
عده مفقود الاثر؛ البته لازم به ذکر است هرگاه شوهر
مفقودالاثر شود و
زن با مراجعه به
حاکم شرع، از دادگاه درخواست رسیدگی کند. با رعایت شرایط لازم و بعد از چهار سال جستجو و تفحص و معلوم نشدن
حیات یا
ممات شوهر، به حکم حاکم شرع ولی شوهر،
زن را طلاق میدهد و در صورتی که ولی شوهر نباشد و یا از طلاق دادن خودداری کند و مجبور کردن او هم ممکن نباشد، خود حاکم شرع
زن را طلاق میدهد. پس عده
زن در این فرض یا عده وفات است اگر مرگ شوهر ثابت شود و یا عده طلاق؛ و در
تحریرالوسیله قسیم
عده وفات و
عده طلاق بشمار نیامده است.
۴.
عده آمیزش اشتباهی.
۵. ۵. عده
انقضاء مدت یا
بذل مدت در عقد موقت
اینک به توضیح موارد یادشده میپردازیم:
همه مراجع: اگر
عادت ماهیانه میبیند، بعد از آنکه در پاکی طلاقش داد، باید به مقداری
صبر کند که دو بار حیض ببیند و پاک شود. هنگامی که حیض سوم را دید،
عده او تمام است. اگر عادت نمیبیند، ولی در سن زنانی است که عادت میبینند، باید بعد از طلاق سه ماه عده نگه دارد.
البته انتساب بیان فوق به
امام خمینی دقیق و تمام نیست زیرا عبارت «دوبار حیض ببیند و پاک شود» قطعا خلاف رای ایشان است. برای اینکه عده طلاق در نظر ایشان سه
طهر است؛ و پاک شدن از حیض دوم، شروع طهر سوم است نه پایان آن؛ و با آغاز حیض سوم است که طهر سوم و عده طلاق تمام میشود؛ مضافا عبارت «اگر عادت ماهیانه میبیند»، نیز از دقت و جامعیت برخوردار نیست؛ زیرا زنی که عادت ماهیانه می بیند اگر فاصله میان عادتهای او سه ماه یا بیشتر باشد عده طلاق برای او، سه ماه است نه سه طهر. ثالثاً همه اینها در مورد
زن بالغ و غیریائسه است که شوهرش با او
مقاربت کرده و حائل یعنی غیرباردار باشد نه
زن نابالغ یا
یائسه؛ و نه
زن بالغ که شوهر با او
نزدیکی نکرده است و نه
زن حامل و
باردار؛ زیرا برخی از اینها اساساً عده طلاق ندارند مثل
زن صغیره یا یائسه یا زنی که شوهر با وی مباشرت نکرده است و بعض دگر مثل
زن باردار نیز که عده دارند، عده آنان به
وضع حمل است و شرح دیگری دارد.
حال اگر شوهر،
زن باردار را طلاق دهد، عده او چهقدر است؟
همه
مراجع: عده
زن باردار، تا زمان به
دنیا آمدن یا
سقط شدن حمل اوست.
درباره عده
ازدواج موقت نظر مراجع به این قرار است:
همه (به جز آیتالله فاضل): عده ازدواج موقت ـ بعد از تمام شدن مدت یا بخشش آن از طرف شوهر ـ چنانچه عادت ماهیانه میبیند، به مقدار دو حیض کامل است و اگر عادت نمیبیند، ۴۵ روز است.
آیت الله فاضل: عده ازدواج موقت ـ بعد از تمام شدن مدت یا بخشش آن از طرف شوهر ـ چنانچه عادت ماهیانه میبیند، بنا بر
احتیاط واجب باید به مقدار دو
حیض کامل و اگر عادت نمیبیند، ۴۵ روز عده نگه دارد و در صورتی که آبستن است با
وضع حمل یا
سقط جنین عده او تمام میشود.
همه مراجع: باید چهار ماه و ده روز عده نگه دارد؛ خواه
ازدواج دائم باشد یا
موقت؛ شوهرش با او نزدیکی کرده باشد یا نه. حتی
زن یائسه و صغیره نیز باید عده وفات نگه دارد و اگر
باردار است، باید تا هنگام وضع حمل عده نگه دارد. اگر پیش از گذشتن چهار ماه و ده روز، فرزندش به
دنیا آید، باید تا چهار ماه و ده روز از
مرگ شوهر، عده را ادامه دهد.
اکنون به چند نکته توجه کنید:
ملاک محاسبه عده، ماه قمری است.
ابـتـدای عده وفات از موقعی است که
زن از مرگ شوهر مطلع شود؛ البته این حکم به غـایـب بـودن شـوهـر
اختصاص نـدارد؛ بـلکـه حـضـور او را هـم شـامـل مـیشـود. پـس اگـر بـه علتی فوت او بر
زن مخفی مانده باشد، از زمان آگاهی باید عده نگه دارد.
زنـی کـه در
عده وفات است، حرام است لباس رنگارنگ بپوشد و سرمه بکشد و همچنین کارهای دیگری که
زینت حساب شود، بر او حرام میباشد.
اگر مردی گم شود و
غیبت او به گونهای باشد که نه خبری از وی برسد و نه اثری از او ظاهر شود و مرده و زنده بودنش معلوم نباشد؛ چنانچه مالی از او باقی باشد که برای مـخـارج هـمـسرش خرج شود، یا ولی و سرپرست دارد که عهدهدار مخارج همسرش شود، یا کسی باشد که به طور مجانی مخارج او را عهدهدار گردد، بر
زن واجب است که صبر کند و
انتظار بکشد و هرگز جایز نیست که
ازدواج کند، تا اینکه
یقین کند همسرش مرده، یا وی را
طلاق داده اسـت؛ امـا اگـر چـنانچه مالی از شوهرش نمانده، یا سرپرستی ندارد که خـرجـی او را بـدهـد و کـسـی نـبـاشد که به طور مجانی مخارجش را بدهد، باز هم میتواند
صبر کند، و اگر صبر نکند و بخواهد ازدواج نماید، پیش حاکم شرع برود و
حاکم شرع از
تاریخ مراجعه چهار سال به
زن مهلت میدهد و در این مدت از شوهرش جستوجو میشود، چـنـانچـه مـرده یـا زنـده بـودن او مـعـلوم نـشـد، اگـر مـرد ولی یـا
وکیل دارد حاکم به وی دستور میدهد که
زن را طلاق دهد و اگر اقدام نکرد، او را مجبور میکـند و اگر ولی نداشته باشد، یا اقدام نکند و اجبارش هم امکان نداشته باشد، خود حاکم او را طـلاق مـیدهـد، سـپـس
زن چـهـار مـاه و ده روز عده وفات نگه میدارد؛ سپس میتواند
ازدواج کند.
اگـر بـعـد از جـسـتوجـو و تـمـام شـدن مـدت (چـهـار سـال)، شـوهـر بـیـایـد، چـنـانچـه قـبـل از طـلاق بـاشـد،
زن هـمسر اوست و اگر آمدن شوهر بعد از ازدواج همسرش با دیگری بـاشـد، شوهر اول حقی به آن
زن ندارد و چنانچه در بین عده باشد، شوهر میتواند به آن
زن رجوع کند، یا به حال خودش باقی بگذارد تا عدهاش تمام شده و از او جدا شود و اما چنانچه بعد از تمام شدن عده و قبل از ازدواج باشد، نمیتواند به وی رجوع کند.
ولی در صورتی که در طلاق سوم نباشد میتواند مجدداً او را به
عقد خود در آورد.
اگر مرد غریبهای با زنی به گمان اینکه عیال اوست، نزدیکی کند، چه
زن بداند که او شوهرش نیست، یا گمان کند شوهرش میباشد، باید
عده نگه دارد.
مـدت عـده آمیزش اشتباهی مانند عده طلاق است، به تفصیلی که بیان شد.
در خصوص ضرورت رعایت عده و در پاسخ به این سؤال که آیا با توجه به پیشرفتهای علمی، استفاده از دارو (خوراکی ـ تزریقی) و یا به کار بردن وسایل پیشگیری پزشکی، که به طور قطع از
بارداری زن جلوگیری میکند، آیا نگه داشتن عده لازم است، پاسخ مراجع معظم
تقلید به این قرار است:
همه مراجع: آری، باید عده نگه دارند.
(دفتر آیات عظام
خامنهای،
بهجت و
سیستانی).
علت واقعی عده، مانند بسیاری از
اسرار امور
عالم، بر ما مخفی است و آنچه گفته میشود ـ از قبیل
انعقاد نطفه، حریم
زوجیت و... - ـ از حکمتهای آن به شمار میآید؛ ازاینرو اگر
مرد سالها نیز جدا از
زن خود زندگی کند، یا در مسافرت باشد، باز باید
زن عده نگه دارد.
اما در توضیح دلایل و حکمتهای عده نگه داشتن
زن باید گفت:
یکی از حکمتهای آن، جلوگیری از مخلوط شدن نطفهها در رحم
زن است و برای اینکه اگر فرزندی متولد شد، به طور
یقین مشخص باشد که مربوط به چه کسی است و در نتیجه محارم این فرزند معلوم باشد و وقتی این بچه بزرگ شد، بداند با چه کسانی نمیتواند
ازدواج کند و نیز مسئله
ارث بردن او روشن شود.
لازم به
ذکر است که خیلی زیاد بودهاند و هستند زنانی که از قرصهای ضد
بارداری یا وسایل امروزی برای پیشگیری از انعقاد نطفه استفاده کردهاند، ولی در عین حال
باردار شدهاند.
یکی دیگر از حکمتهای عده نگه داشتن
زن این بوده که اگر
زن بعد از
مرگ شوهر فوراً ازدواج کند، این مطلب با
محبت و
دوستی و حفظ احترام شوهر سابق سازگار نیست و به علاوه موجب جریحهدار ساختن عواطف بستگان متوفی است. رعایت حریم زندگانی و زناشویی حتی بعد از مرگ همسر، موضوعی است فطری و لذا همیشه در قبایل مختلف آداب و رسوم گوناگونی بر این منظور بوده است. گرچه گاهی در این رسوم آنچنان
افراط میکردند که عملاً
زنان را در بنبست و
اسارت قرار میدادند.
آیه ۲۳۴
سوره بقره بر تمام
خرافات و جنایات خط بطلان کشیده و به
زنان بیوه اجازه میدهد بعد از نگهداری عده و حفظ حریم زوجیت گذشته، اقدام به
ازدواج کنند.
حکمت دیگر این موضوع رعایت شأن و منزلت
زن و حفظ شخصیت وی در جامعه است، از آنجا که
اسلام برای مقام
زن ارزش و احترام ویژهای قائل است، با احکامی (نظیر
حجاب، عده نگه داشتن و...) از احتمال سوء استفاده و خدشه وارد کردن دیگران به حریم
زن پیشگیری کرده است.
علاوه بر اینها ممکن است علل دیگری هم داشته باشد که بر ما روشن نیست؛ چون فلسفه واقعی احکام و نیز سر تعداد دقیق این ایام که چرا ۴ ماه و ده روز باشد و نه یکی دو روز کمتر یا بیشتر، بیان نمیکند و اگر ما قائل شدیم که
خداوند حکیم است و کارهایی که انجام میدهد و احکامی که برای بندگانش مشخص میکند، همه از روی
حکمت و بر مبنای
عقل سلیم است، نباید در آنها چونوچرا کنیم؛ و باید با توجه به حکمت و
علم و
قدرت مطلق الهی، بسیاری از احکام الهی را تعبداً بپذیریم؛ زیراکه اولاً،
حقیقت بندگی و
عبودیت، پس از
اعتقاد به خدای سبحان و
صفات ربوبی او و حقانیت
دین و احکام نورانی آن در گرو
تسلیم و
اطاعت محض و بیچونوچراست. و در ثانی دستورات دین به همین شکل، کاملترین دستورات است.
•
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «عده و دلایل آن»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۳/۱۹. • ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر)، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.