سید موسی شبیری زنجانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آیتاللهالعظمی سیدموسی شبیری (حسینی) زنجانی، زاده
رمضان ۱۳۴۶ ق، از
مراجع تقلید شیعه در
ایران و از اساتید درس
خارج فقه و
اصول در
قم است. ایشان دروس حوزوی را در سال ۱۳۵۹ – ۱۳۶۰ ه ق، آغاز کردند و فراگیری
کتب سطح را در خلال سه یا چهار سال به پایان رسانیده، سپس در درس خارج مرحوم
آیت
اللهالعظمی
سیّدصدرالدین صدر حاضر گردیدند. معظّم له برای بهرهگیری از معارف حوزه عریق و ریشهدار
نجف اشرف، دوبار به این مرکز بزرگ علمی سفر کرد که بار اوّل، در سال ۱۳۷۳ (ه ق) و بار دوم، در سال ۱۳۷۴ (ه ق) بوده است. از جمله اساتید ایشان
آیت
اللهالعظمی
سیّدعبدالهادی شیرازی،
آیت
اللهالعظمی
سیدمحسن حکیم،
آیت
اللهالعظمی
سیّدابوالقاسم خویی،
آیت
اللهالعظمی
سیدحسین طباطبایی بروجردی و
آیت
اللهالعظمی
سیّدمحمد داماد است. از جمله آثار ایشان
تحریر الجواهر (کتاب حج)،
تحریر فتاوی الجواهر (کتاب حج)،
شرح بر حج عروةالوثقی، تعلیقات بر کتب رجالی همچون کتاب
رجال نجاشی است.
آیت
اللهالعظمی سیدموسی شبیری (حسینی) زنجانی سه ماه پس از ورود والد معظمّشان به حرم
کریمه اهل بیت (سلاماللهعلیها) در هشتم ماه رمضان سال ۱۳۴۶ مطابق با دهم اسفند ۱۳۰۶ شمسی دیده به جهان گشوده و به احترام حضرت معصومه (سلام
اللهعلیها) موسی نام گرفتند.
مرحوم
آیت
اللهالعظمی
سیداحمد زنجانی (قدسسره) در حاشیه کتاب
سرگذشت یک ساله – پس از اشاره به مدرسه سید
زنجان – آوردهاند: نگارنده بیست و پنج سال در این مدرسه، تحصیل و تدریس کردهام، بعد وصیت فضیلت مرحوم
آیت
الله حاج
شیخ عبدالکریم حائری (اعلی
اللهمقامه) مرا به ارض اقدس قم کشید، روز دوم
جمادیالثانیه هزار و سیصد و چهل و شش (۱۳۴۶) بار اقامت موقّتی در این شهر گشودم، ولی علاوه از جذبه مرحوم حاج شیخ که عزم رحیل ما را بدل به اقامت دائمی نمود، ابرهای سیاست نیز افق شهرهای دیگر را گرفت، ضرورت نیز مقتضی شد که در پناه حضرت معصومه (سلام
اللهعلیها) باشیم.
الحمدلله بیبی عالم ما را در پناه خود به عزّت و آبرومندی نگه داشت؛ خصوصاً دو ماه و اندی (صحیح: سه ماه و اندی) از تشرّف من گذشته،
خداوند عالم فرزندی به من مرحمت فرمود که عاجز از شکر نعمتش هستم (هشتم شهر رمضان). نام او را مرحوم والده به مناسبت این که اینجا خانه
موسی بن جعفر (علیهماالسلام) است، موسی انتخاب کرد، رجاء دارم که در آینده وجود منشأ اثر مهم گردد.
همچنین حضرت
آیت
اللهالعظمی سیداحمد زنجانی (قدس سره) در خاتمه کتاب
الهدی الی الفرق بین الرّجال و النساء مینویسد: «وتمّ ذلک یوم عزیمة ولدی، الّذی هو اکبر ما انعمه
الله بی، «الآقا موسی» (وفّقه
اللهلمایحبّویرضی)، الی النّجف الاشرف؛ لتکمیل درسه و تهذیب نفسه. اللهم اجعل غده خیراً من امسه و اتمّ نعمتک ببقائه وخدمته لشرع جدّه (صلی
اللهعلیهوآلهوسلّم)»
پدر معظّم له حضرت
آیت
اللهالعظمی حاج سیداحمد حسینی زنجانی فقیهی بزرگ و پارسایی متخلّق به
اخلاق الهی بودند و بر ابواب مختلف
فقه احاطه و اشراف کامل داشتند و این امر، اعجاب بزرگانی چون
آیتاللهالعظمی اراکی (قدسسره) را برانگیخته بود.
تقوای الهی، روح
یقین و
توکّل، شکر
خالق و مخلوق، احترام به افراد،
نظم و سلیقه در امور،
زهد و
عبادت بسیار همراه با گریز از مقدّسمآبی، روشنبینی فکری و تاکید بر حیات اجتماعی
دین و عشق زائدالوصف به
خاندان رسالت (صلوات
اللهعلیهماجمعین) از خصائص ارزنده آن عالم وارسته بود.
معظم له پس از دهها سال خدمت در عرصه تدریس و تألیف و قضای حوائج مؤمنین با به جای گذاشتن حدود ۶۰ کتاب و رساله در دانشهای مختلف دینی در روز ۲۹ رمضان سال ۱۳۹۳ ه ق، در سن ۸۵ سالگی دار فانی را وداع گفت.
مرحوم
آیت
اللهالعظمی سیداحمد زنجانی (قدّسسره) صبح و مغرب و عشاء در حرم حضرت معصومه و ظهر در
مدرسه فیضیّه امامت جماعت را بر عهده داشتند و با توجّه به مقبولّیت عمومی و اشتهار ایشان به تقوا و پرهیزگاری، فضلاء و علماء و اساتید بسیاری در
نماز جماعت ایشان حاضر میشدند. در سالهای پایانی حیاتشان، وقتی از انجام این مهم، ناتوان گردیدند،
آیت
اللهالعظمی حاج سیدموسی شبیری زنجانی (مدظلّهالعالی) را به عنوان جانشین خود انتخاب کردند.
جدّ پدری ایشان مرحوم سیدعنایت
الله (م ۱۳۴۳) و جدّ مادری ایشان مرحوم آقا میرعلینقی (م ۱۳۶۷) (رحمة
اللهعلیه) از علمای زنجان و مشهور به فضل و درستکاری بودند.
دایی معظم له
آیت
الله سیّدمحمد ولایی (م ۱۳۸۷) (رحمة
اللهعلیه) که عالمی جامع و
فقیه بودند در سال ۱۳۵۲ به دریافت
اجازه اجتهاد از
آیت
اللهالعظمی
سیّدمحمّد حجت (قدّسسرّه) (م ۱۳۷۲) نائل گردید. این اجازه، ارزش علمی ویژهای داشت؛ زیرا مرحوم
آیت
الله حجّت (قدّسسرّه) به آسانی اجازه اجتهاد صادر نمیکرد و در این جهت با احتیاط بسیار، عمل مینمود، لذا نقل شده است که وقتی این اجازه، بر مرحوم
آیت
اللهالعظمی خویی (قدّسسرّه) عرضه شد، آن را بسیار با ارزش و مهمّ ارزیابی کردند.
ایشان دروس حوزوی را در سال ۱۳۵۹ – ۱۳۶۰ ه ق، آغاز کردند و فراگیری کتب سطح را در خلال سه یا چهار سال به پایان رسانیده، سپس در درس خارج مرحوم
آیت
اللهالعظمی سیّدصدرالدین صدر (قدّسسرّه) (۱۲۹۹ –۱۳۷۳ ه ق) حاضر گردیدند. درس مرحوم
آیت
الله صدر (قدّسسرّه) مملو از فضلاء و علمای بزرگ بوده و معظّمٌ له کمسنترین شرکتکننده بود.
معظّم له در مجلس درس چندی از عالمان برجسته آن روزگار حاضر گردیده و بیش از همه از محضر دو تن از فقهاء و محقّقان بزرگ بهره جست.
فقیه محقّق
آیت
اللهالعظمی بروجردی (قدّسسرّه) (۱۲۹۲ – ۱۳۸۰ ه ق). معظّم له پس از ورود
آیت
اللهالعظمی بروجردی (قدّسسرّه) به قم، در درس
خارج اصول و همچنین در درس خارج فقه (
کتاب الغصب،
کتاب الاجارة و
کتاب الصّلاة) ایشان شرکت کرد.
معظّمٌ له نزدیک به یک دوره کامل در درس اصول و ۲۱ سال در درس فقه
آیت
اللهالعظمی
سیّدمحمد داماد «قدّس سره» (م ۱۳۸۸) ه ق (اندکی از کتاب الصلاه و نیز کتاب الطهارة و کتاب الصوم و کتاب الخمس و کتاب الحج) شرکت کردند.
معظّمٌ له مزایای چندی برای درس این دو استاد خود برمیشمردند که در ادامه بدان اشاره میشود.
۱- توجّه کامل به اصول متلقّات. مراد از این تعبیر، مسائل اصلی فقه است که از احادیث و
روایات به گونه مستقیم و بدون اعمال
استنباط و اجتهاد ویژه گرفته شده باشد.
۲- توجه به سخنان فقهای اقدم شیعه و طرح تفصیلی آراء و انظار ایشان و بررسی و احیاناً ارائه تفسیر دقیق و متقن از آنها به گونهای متفاوت با آنچه در نگاه بدوی به ذهن میآید.
۳- طرح
اقوال عامه و استفاده از آنها در استنباط احکام؛ مرحوم
آیت
الله العظمی بروجردی به اقوال عامه در استنباط توجّه ویژه داشتند، زیرا معتقد بودند که فقه شیعه و روایات
اهلبیت (علیهمالسلام) ناظر به فقه عامّه است، احادیث معصومین (علیهمالسلام) فتاوا و روشهای نادرست در فقه عامه را رد کرده و دیدگاههای صحیح را امضاء میکند. ایشان از این ویژگی با این تعبیر یاد میکردند که «
فقه شیعه به منزله تعلیقه بر فقه عامه است». این ویژگی فقه شیعه دو نتیجه مهم ّبه دنبال دارد:
اول: فهم درست و کامل روایات ائمه معصومین (علیهمالسلام) بدون توجّه به فقه عامّه میسّر نیست؛ زیرا تا از خاستگاه احادیث و منشأ صدور آنها آگاه نباشیم نمیتوانیم به درستی مفاد آنها را دریابیم، به دیگر بیان؛ همچنان که فهم یک تعلیقه بدون دریافت صحیح از عبارت متن، امکان پذیر نیست، درک صحیح از احادیث اهلبیت (علیهمالسّلام) نیز بدون مراجعه به فتاوای عامّه و جوّ صدور احادیث امکان ندارد.
دوم: در جایی که در احایث سخنی از ردّ فتاوای عامّه نیامده باشد، این امر نشانه امضاء و پذیرش آن فتاوا میباشد، همچنان که در متنی که تعلیقه خورده اگر در جایی تعلیقه زده نشود، نشانه پذیرش آن متن میباشد.
۴- ژرفاندیشی و دقّت در احادیث اهلبیت (علیهمالسلام) برای فهم صحیح آنها.
۵- تتبّع پیگیر و عدم اکتفا به تحقیق بدون تتبّع. پیش از ایشان، روش رایج در حوزههای علمیه اهمیتبخشیدن به تحقیق مسائل و کمتوجهی به تتبّع بوده است. مرحوم
آیت
اللهالعظمی بروجردی (قدّسسره) اهتمام به تتبّع را در کنار تحقیق مسائل جایگزین روش پیشین نمود، این روش تازه، تاثیری شگرف بر افکار حوزویان بر جای نهاد و
حوزه نجف، نیز از این تأثیر برکنار نماند تا بدانجا که اندیشه تألیف اثر والای «
معجم رجال الحدیث» نیز متأثر از این روش بود.
۶- دقّت در احادیث با مضمون یکسان یا نزدیک به هم برای یافتن «احادیث متّحد» که احیاناً در اثر عواملی همچون «نقل به معنا و اختصار و تحریف»، اندک تفاوتی یافته و آنها را متعدّد انگاشتهاند.
۷- مراجعه به «نسخههای خطّی معتبر حدیثی» و اکتفانکردن به نسخههای چاپی، برای دستیافتن به «متنی صحیح و بدون اشتباه و تحریف». این مراجعه سبب میشود که گاه تحریفات در سند یا متن حدیث، کشف شود و گاه بر درستی سند و متن حدیث، تاکید گردد.
۸- استفاده از «روش ویژه خود در
علم رجال» در زمینه «تعیین طبقه راویان و تنظیم ترتیب الاسانید»، برای کتابهای حدیثی. این روش برای «یافتن تحریفهای مختلف» که در
اسناد احادیث رخ داده و نیز «کشف عناوین مبهم و تمییز مشترکات و توحید مختلفات» کارساز است.
معظّمٌ له برای بهرهگیری از معارف حوزه عریق و ریشهدار
نجف اشرف، دوبار به این مرکز بزرگ علمی سفر کرد؛ بار اوّل، در سال ۱۳۷۳ (ه ق) و بار دوم، در سال ۱۳۷۴ (ه ق) بوده است. ایشان در دروس فقه مرحوم
آیت
اللهالعظمی
سیّد عبدالهادی شیرازی (قدسسره) (۱۳۰۵ – ۱۳۸۲) در «
کتابالصلاة» و در دروس فقه مرحوم
آیت
اللهالعظمی
سیدمحسن حکیم (قدسسره) (۱۳۰۶ – ۱۳۹۰) «
کتابالحجّ» حاضر گشت و در دروس اصول و فقه «بحث
رضاع» مرحوم
آیت
اللهالعظمی سیّدابوالقاسم خویی (قدسسره) (۱۳۷۱ – ۱۴۱۳) شرکت نمود.
این عالم بزرگ، شخصاً هیچگاه علاقهای به ورود به وادی
مرجعیت نداشته و آمدن نام او در لیست معروف جامعه مدرسین هم سبب نشد که او به ملزومات مرجعیت گردن نهد. وی تنها به تدریس مشغول بوده و توانسته به عنوان یکی از مهمترین و فنیترین استادان فقه
حوزه علمیه قم مطرح شود. مباحث هر روز وی تایپ میشود و در قالب جزوهای در جلسه بعد در اختیار طلاب قرار میگیرد.
ایشان همچون پدر، چندان علاقهای نداشته که نامش بر سر زبانها باشد. همه اثرگذاریها و فعالیتهای علمی و اجتماعیاش را بدون سروصدا پیش برده و از رسانهای شدن ابا داشته است. ترجیح داده که زندگینامهای از خود منتشر نکند و حتی انتشار رساله عملیه او نیز تابع چنین روندی بوده است. همین امر سبب شده که او تنها در زادگاه پدرانش (زنجان) و یا بین برخی خواص مقلدانی داشته باشد.
ایشان از همان دوران حیات پدر و پا به پای او در مبارزات روحانیت حضور داشت و نامش در چند اعلامیه و نامه سرگشاده مشهور علیه مقامات وقت دیده میشود.
وی پس از انقلاب، ترجیح داد که به فعالیتهای حوزوی ادامه دهد و زمزمه اعلام وی به عنوان
مرجع تقلید در اواخر حیات مرحوم
آیتاللهالعظمی اراکی قوت گرفت. او از آذر ۱۳۷۳ همزمان با شش
فقیه دیگر از سوی
جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به عنوان مرجع تقلید معرفی شد، اما خود وی ترجیح داد روند عادی تدریس و تحقیق را ادامه دهد.
ایشان اکنون در شمار مراجع تقلید بزرگ
شیعه قرار گرفته و تبحر ویژه وی در
علم رجال، دقتهای روایی وی و اعتقاد او به «عدم حجیت
خبر واحد» او را به عنوان یکی از مراجع و فقهای ممتاز در مکتب قم مطرح کرده است.
او اگرچه محضر علمای بزرگ نجف را نیز درک کرده است و در درس خارج خود نیز عنایت ویژهای به آرای حضرات
آیات حکیم و خویی دارد، اما نگاه انتقادی پررنگ او در مباحث اصولی و فقهی در کنار اعتقاد وی به «
نظریه انسداد» در علم اصول فقه، عمل به فتاوای او را برای مقلدانش آسانتر کرده است.
ایشان بیش از چهل سال است که به تدریس خارج فقه و اصول، اشتغال دارد. درس خارج فقه را با تدریس «کتابالحجّ»، در زمان حیات استاد محقّق خود، مرحوم
آیت
الله محقّق داماد (م ۱۳۸۸) آغاز نمود که این درس بیش از ۱۵ سال، گاه بر مدار کتاب «
عروة الوثقی» و گاه کتاب «
شرائع» ادامه یافت.
پس از «کتابالحج»، مدار بحث، کتاب «عروة الوثقی» قرار گرفت و سالها به بررسی کتاب الاجاره و کتاب الخمس پرداخت، سپس تدریس «کتاب النّکاح» را آغاز نموده که پس از پایان مباحث کتاب «عروة الوثقی» در این باب، سایر مباحث آن را بر پایه کتاب «شرائع» ادامه داد. «کتاب الصوم» و «کتاب الاعتکاف» بحث بعدی بود که ایشان بر مبنای «عروه الوثقی» تدریس میفرمود.
ایشان اکنون نیز مشغول تدریس «کتابالبیع» بر مبنای کتاب «
مکاسب»
شیخ انصاری (رحمة
اللهعلیه)، هستند. تدریس خارج اصول، نیز سالها ادامه یافت، ولی در حال حاضر اهتمام بیشتر معظّم له بر فقه بوده و مباحث اصولی مرتبط با بحث - که تذکّر آن را لازم میبینند- در ضمن بحث فقه، مورد بررسی قرار میدهند.
معظمٌ له با بهرهگیری از ویژگیهای درس دو استاد برجسته خود و افزودن امتیازات خاصّ دیگر، تدریس خود را سامان میدهد. مزایای بحث معظّمٌ له را میتوان در این محورها خلاصه کرد:
۱- طرح نظرات فقها، به ویژه نظرات
قدما در مسائل اصلی فقه و نقل مستقیم از آنها و پرهیز از نقل دیگران. معظمٌ له بارها به این توصیه مرحوم «
کاشفاللّثام» اشاره کردند؛ که نباید در نقل دیدگاهها و مطالب، به «منقولات»، اکتفاء کرده، بلکه باید به طور مستقیم به منابع اصلی مراجعه کرده و از آنها اخذ نمود؛ زیرا ما به موارد بسیاری برخورد کردهایم که مطالب، به شکل صحیح نقل نشده و تسامح و بیدقّتی در این گونه مسائل فراوان است.
۲- مراجعه به تمام کتب استدلالی فقها در مساله مورد نظر. انگیزه این مراجعه این است که چه بسا نکاتی در لابلای کلمات بزرگان یافت میشود که در بحث راهگشا بوده و یا لااقلّ الهامبخش بوده و ما را به طریق صواب نزدیک میسازد. فوائد دیگری هم در این مراجعه نهفته است.
۳- طرح و بررسی تمام اقوال و احتمالات، در مسأله مورد بحث و تحقیق کامل در استخراج دیدگاه صحیح.
۴- بحث تفصیلی در مبانی و قواعد کلی، همچنین در فروع و تطبیقات آنها.
۵- نقل احادیث به طور کامل و بحث از «
فقهالاحادیث» و دقّت نظر در مفاد احادیث. ایشان به نقل مقطع خاصّی از
حدیث که به مساله مورد نظر ارتباط دارد، اکتفا نمیکنند؛ زیرا چه بسا در سائر قطعات روایت، نکات و اشاراتی وجود دارد که در فهم مقطع مورد نظرما، مفید بوده وجداسازی این مقطع از سایر قطعات، حدیث را از مسیر فهم صحیح دور میسازد. گاه از ملاحظه کلّ حدیث برمی آید که حدیث، ناظر به مورد خاصّی بوده و از
اطلاق یا
عموم برخوردار نیست و گاه برعکس، دقّت در مجموع حدیث، ما را به این نتیجه میرساند که پارهای، از قیود حدیث از باب مثال بوده و میتوان از آن
الغاء خصوصیّت نمود، به عقیده ایشان، اوامری که در سیاق اوامر دیگری قرار گرفته که مراد از آنها «
استحباب» است، ظهور در «
وجوب» را از دست میدهند، لذا باید به کلّ حدیث توجّه کرد تا قرینه سیاق، از نظر دور نماند.
۶- جستجوی گسترده برای یافتن تمام احادیث مساله و لو با مراجعه به ابواب دیگر در جوامع حدیثی.
ایشان بارها این نکته را گوشزد میکردند که در جوامع حدیثی همچون «
وسائلالشیعه»، هر چند تلاش بسزایی برای نقل تمام احادیث مربوط به عنوان بابها انجام گرفته ولی با توجّه به محدودیّت توان و قدرت بشری، چه بسا احادیثی یافت میشود که در باب دیگری، نقل شده است؛ لذا باید به دنبال راههایی گشت و سرنخهایی را جستجو کرد که ما را در سایر ابواب فقهی هم به احادیث مورد نظر رهنمون باشد.
۷- دقّت در وحدت و تعدّد روایات مساله شناخت تعداد احادیثی که «مضمون واحدی» دارند، در اطمینان یا عدم اطمینان به «صدور احادیث» نقش بسزایی دارد، معظّم له، به پیروی از مرحوم
آیت
اللهالعظمی بروجردی بر واقعیکردن آمار احادیث، در هر بحث، تاکید کرده و به عامل «نقل به معنا»، در این زمینه توجّه ویژهای دارند.
۸- بحث تفصیلی از سند احادیث و احوال راویان آنها. معظّمٌ له، چنانچه تعداد احادیث محلّ بحث بهاندازهای برسد که اطمینان به صدور برخی از آنها حاصل گردد، از بررسی اسناد احادیث خودداری میورزند. ولی اگر احادیث به این مقدار نرسد به بررسی اسناد احادیث میپردازند.
۹- دقّت نظر در احادیث و جوانب مختلف آنها برای یافتن راهحلّ رفع ناسازگاری و وجود
جمع عرفی در
احادیث متعارضه.
۱۰- مراجعه به مخطوطات کتب حدیثی و عدم اکتفاء به نسخههای چاپی. ایشان نسخههای خود از کتب اربعه را با مخطوطات بسیار معتبری از این نسخ به دست خویش مقابله کردهاند. این مخطوطات که از گوشه و کنار کتابخانهها شناسایی شده، غالباً با توجّه به مقابله و قرائت بر مشایخ و
استنساخ از نسخههای معتبر و قدمت زمان، از ارزش ویژهای، برخورداربوده و گاه بی واسطه یا با واسطه اندک، از روی نسخه اصل مؤلّف نگارش یافتهاند. به ویژه در کتاب «
تهذیب» و «
استبصار» از چنین نسخههای ارجمندی بهرهمند گشتهاند. ایشان بسیاری از کتب حدیثی دیگر را نیز با مخطوطات معتبر مقابله کرده و در هنگام بحث فقهی خود از این نسخههای مقابله شده استفاده میکنند.
۱۱- طرح و بررسی فشرده یا مفصّل مباحث اصولی مورد نیاز در لابلای تدریس فقه و تطبیق آنها بر فروعات. این ویژگی درس فقه معظّمٌ له برخاسته از نیاز قهری است که از عدم تدریس اصول، نشات گرفته و علّت خاصی ندارد. البتّه توجّه به «
تفریعات»، در هنگام «بحث اصولی» سبب واقعیشدن آنها، میگردد و این فائده را به دنبال دارد که پارهای از بحثهای غیر ضروری و بدون ثمره فقهی طرح نمیگردد.
۱۲- طرح برخی از مبانی اصولی که در کتب اصول، عنوان خاصّ نیافته است و در لابلای دیگر مباحث به تناسب، عنوان میگردد. همچون:
- فرق حکمت و علّت و کیفیت معمِّمبودن و مخصِّصبودن علت
- تفاوت ترک استفصال و ترک استیضاح با اطلاق لفظی در افاده عموم
- فرق اطلاق لفظی و اطلاق مقامی.
- نقش غلبه و قید غالبی در انصراف ادلّه و شیوه مفهومگیری از آنها.
- انحلال خطابات و بررسی نظریّه خطابات قانونی.
- بحث ادوات عموم.
۱۳- توجّه ویژه به «
آیاتالاحکام» و مراجعه مفصّل به کتب خاصّه و عامّه در «
تفسیر» و «فقه» و کتب مختص «
آیاتالاحکام»
۱۴- دقّت بسیار برای دستیابی به معنای حقیقی مفردات و ترکیبهای ویژهای که در احادیث اهل بیت (علیهمالسلام) وارد شده است. روش ایشان در کشف معنای حقیقی بیشتر بر پایه تتبّع در «موارد استعمال»، استوار میباشد. این روش بر این اصل بنیادی، بنا نهاده شده که «استعمال بدون عنایت و
تاوّل دلیل بر معنای حقیقی میباشد».
لذا باید دقّت نمود که آیا استعمال بدون عنایت و ادّعاء صورت گرفته یا خیر؟ هر چه موارد استعمال بیشتر و متنوّعتر باشد، این ویژگی استعمال، آسانتر کشف میگردد.
۱۵- بررسی مفصل مبانی مرتبط با نسخههای کتب و شیوه وقوع
تحریف آنها و تعیین اصل صحیح، در هنگام «دوران امر بین وقوع زیاده یا نقیصه در نسخه کتاب».
۱۶- استفاده از فهارس لفظی و نرمافزارهای گوناگون برای یافتن احادیث مورد نظر و موارد استعمال واژهها و ترکیبات و ارتباط سندی راویان و...
۱۷- مراجعه به مصادر متفرقه مرتبط با بحث فقهی همچون کتب
تاریخ و
انساب و
تراجم و
جغرافیا.
۱۸- یاری جستن از «متخصّصان»، برای تشخیص دقیقتر «موضوعات احکام».
۱۹- استناد به
اجماع فقهای عامه معاصر
ائمه معصومین (علیهمالسلام) در جایی که در روایات ما انکاری نسبت به آن، دیده نشده باشد. توجّه معظّم به
فقه عامه، به پیروی از روش مرحوم
آیت
اللهالعظمی بروجردی است که پیشتر توضیح داده شد.
۲۰- استناد به اجماع فقیهان امامیه، به شرط «احراز اتّصال آن به زمان معصوم» (علیهالسّلام) ایشان میفرمودند: در موارد بسیاری که ما مدرک فتوای فقها را میدانیم، ناتمامی این مدرک را جهت اثبات
فتوا دریافتهایم، لذا «مبانی حدس در
حجیّت اجماع»، نادرست است و هیچ ملازمهای بین اجماع فقها و قول معصوم (علیهالسّلام) در کار نیست. اگر در جایی که مدرک کلام فقهاء «معلوم» باشد، ملازمه بین آن کلام و قول معصوم (علیهالسّلام) نباشد؛ قهراً در جایی که مدرک کلام آنها «نامعلوم» هم باشد چنین ملازمهای وجود ندارد؛ چون «نامعلومبودن مدرک»، به کلام فقیهان «
عصمت» نمیبخشد و تضمین کننده «مطابقت آن با واقع» نیست. لذا ما برای اعتبار اجماع به مبنای دیگری معتقدیم که آن، «مبنای تقریر» است. اگر فتوای فقهای معاصر ائمه (علیهمالسّلام) که مخالف
قول معصوم (علیهالسّلام) باشد، مورد انکار ایشان قرار میگیرد؛ بنابراین، «عدم انکار»، دلیل «امضاء و اعتبار» چنین فتوایی است.
هر چند فتوا به استناد «مدرک معلوم» صورت گرفته باشد. مثلاً اگر علماء معاصر ائمه (علیهالسّلام) با استناد به آیهای، «فتوایی» را استخراج کرده باشند که به عقیده ما چنین دلالتی ندارد، با «عدم انکار»
معصوم (علیهالسّلام)، «صحت فتوا» اثبات میگردد، هر چند «صحت استناد» ثابت نمیشود و نمیتوان آن را «
دلیل بر
دلالت آیه» مورد استناد بر آن فتوا دانست؛ چون دلیلی نداریم که امامان اشتباهات علمی دانشمندان را نیز الزاماً بر طرف میساختهاند، لذا با «احراز اتّصال
اجماع به زمان معصوم» (علیهالسّلام)، «معلوم المدرکبودن اجماع» ضرری به «اعتبار آن»، وارد نمیسازد؛ تا چه رسد به «محتملالمدرک بودن آن»، ولی چه بسا با «معلومبودن مدرک اجماع» یا «محتملبودن آن»، اتصال اجماع به زمان معصوم (علیهالسّلام)، احراز نگردد، پس «مدرکی نبودن اجماع»، شرط «اصل اعتبار» آن نیست، بلکه غالباً شرط «احراز اتّصال» است. البته «شرط اتصال»، تنها در مسائل مورد ابتلاء، قابل احراز است.
شیوه بحث معظّم له و گستردگی آن، زمان بسیاری را میطلبد. لذا درس ایشان با تفصیل بسیار، همراه است و مزایا و امتیازات خاصّ خود را دارد.
۱-
تحریر الجواهر (کتاب حج)۲-
تحریر فتاوی الجواهر (کتاب حج)۳-
شرح بر حج عروةالوثقی (فصل اقسام حج)۴-
تعلیقات بر جامع احادیث شیعه مخصوصاً کتاب حج ایشان بر بسیاری از احادیث این کتاب، حاشیههای متنی وسندی ارزشمندی نوشتهاند تا در موارد نیاز ساده و قابل فهم باشد.
۵- پژوهشهایی در احکام حج
۶- برگزیدههایی از کتب فقهی و حدیثی و... به ویژه آنچه با کتاب حج ارتباط دارد.
۷-
توضیح المسائل فارسی۸-
دروس حج۹-
دروس اجاره۱۰-
دروس خمس تقریرات این دروس به تفکیک هر درس در ۶ مجلّد، تنظیم و منتشر شده که البتّه تنظیم کاملی نیست.
۱۱-
دروس نکاح تقریرات این دروس به تفکیک هر درس به گونهای نسبتاً مطلوب تنظیم شده است که تا کنون ۲۰ مجلّد آن انتشار یافته است.
۱۲-
دروس صوم۱۳-
دروس اعتکاف۱۴-
دروس بیع۱۵- تقریرات پراکندهای از دروس اساتید.
۱۶-
بحثهایی در تعادل و تراجیح.
۱۷-
بحثهایی در قاعده فراغ و تجاوز.
۱۸- کتب
مناسک حج (به فارسی و عربی و مناسک مختصری به فارسی با نام
مناسک زائر مطابق با فتاوای معظم له)
۱۹-
المسائل الشرعیه (که رساله عربی ایشان است.)
۲۰- به تازگی نیز کتاب «
جرعهای از دریا» که برگرفته از افادات ایشان میباشد، به اهتمام موسّسه شیعهشناسی چاپ شده است.
۱- تعلیقات بر اکثر کتب حدیثی به ویژه درباره سند آنها، بالاخص در
کتب اربعه.
۲- دو تعلیقه بر
رجال شیخ طوسی:
تعلیقه کبیره (تا اواسط باب ما روی عن النبی (صلی
اللهعلیهوآلهمنالصحابه) در یک مجلّد و
تعلیقه صغیره (تا آخر کتاب) در یک مجلّد.)
۳- تعلیقات بر کتب رجالی همچون کتاب
رجال نجاشی کتاب رجال نجاشی با تحقیق دقیق معظّم له انتشار یافته است که البتّه در آن تنها به ارائه متنی صحیح (نزدیکترین متن به متن مؤلّف با توجه به نسخههای موجود) اکتفا شده است.
۴-
دروس درایه و قواعد عامه علم رجال.
۵- فهارس رجالی بر اسناد اکثر کتب حدیثی (بجز کتب اربعه) در مجلّدات بسیار.
این فهارس با دو روش «
ترتیبالاسانید» و «
اعلامالاسانید»، با تعیین «
راوی» و «
مروی عنه» تنظیم شده و از آنجا که در «
معجم رجالالحدیث» و نیز در «
تجرید اسانید الکافی» و «
تجرید اسانید التهذیب» مرحوم
آیت
اللهالعظمی بروجردی، «فهرست رجالی کتب اربعه» (تا حدّ نسبتاً مطلوبی) ارائه شده، فهارس معظّم له به دیگر کتب حدیثی اختصاص یافته است.
۶-
اسناد اصحاب اجماع با تعیین راوی و مروی عنه (در پنج جلد)
معظّم له از «فهارس رجالی» که سالها وقت و تلاش طاقتفرسا برای تهیّه آن، صرف کردهاند، در «بررسی مباحث رجالی» و «اثبات مبانی خاصّ خود» و نیز در «تعلیقاتی که بر اسناد احادیث» زدهاند، استفاده شایانی نموده و در کنار آنها از فهارس دیگر و نرم افزارهای رجالی بهره مند میباشند.
۷-
حاشیة رسالة عدیمة النظیر فی احوال ابی بصیر
برخی از اوصافی که دوستان و دوستداران ایشان برای معظّمٌ له برشمردهاند:
پرهیز از شهرتطلبی،
تواضع و فروتنی در مقابل دیگران حتّی کودکان و عوام مردم، برخورد احترامآمیز با همگان، پرهیز از مجادلات در سخنگفتن و در طرح مباحث علمی، تشویق طلّاب و راهنمایی آنها در استفاده بهتر از اوقات برای تحصیل
علم و
تقوا،
مناعت طبع و پرهیز از تقاضا از دیگران، رفتار همراه با درایت و عقل و دوری از
افراط و
تفریط در برخورد با مسائل اجتماعی، حفظشان و جایگاه مرجعیّت، عنایت و اهتمام ویژه به گرهگشایی از مشکلات
مؤمنین، بیان مسائل حقّه و پرهیز از
مجامله و
مداهنه در بازگوکردن حقایق دینی و علمی با بیان نیکو و همراه با استدلال علمی برای جلوگیری از رشد بدعتها در جامعه،
توکّل به
خداوند و نهراسیدن از مخالفت افراد جاهل، حفظ ادب و
اخلاق اسلامی در برخورد با همگان، انصاف در
قضاوت نسبت به دیگران، بیان حکیمانه، عادلانه، حساب شده و دقیق (همراه با درنظر گرفتن شرایط جامعه) در شناساندن شخصیتهای علمی، استفاده از اوقات برای ارتقاء فقه و شناخت دین در جامعه به ویژه در میان طلّاب و اساتید، پرهیز از سخنان
لغو و بیثمر یا کماهمیت، برقراری جلسات علمی و گعدههای شیرین علمی و جلسات انس میان طلّاب و اساتید، ارتباط دوستانه و برقراری جلسات با سایر علماء و مراجع و نمایندگان آنها، حمایت از طلّاب نخبه و پرورش استعدادهای برتر با تأسیس
مرکز فقهی امام محمّدباقر (علیهالسّلام) که مرکزی پژوهشی و تحقیقاتی است که در جهات مختلف تولید علم و نشر آثار اسلامی فعّالیّت میکند و همچنین
مدرسه فقهی امام محمّدباقر (علیهالسّلام) برای طلّاب سطح عالی و درس خارج و
مدرسه علمیّه حضرت سیّد الشهداء (علیهالسّلام) برای طلّاب مقدّمات.
• مشکل گشای حقیقی
پیامبر و اهلالبیت (علیهمالسلام)اند و بر اساس روایات نعمتهایی هم که به ما داده میشود به واسطه این بزرگواران است. خلقت عالم به واسطه نمونههای عالی انسانیت است و این نمونههای عالی انسانیت حضرات معصومین هستند. ما در همه نشآت به رسول اکرم و عترت ایشان نیازمندیم و امیدواریم که عنایات ایشان شامل حال همه ما بشود.
• آنچه که باعث پیشرفت در همه امور است
اخلاص است. باید خدا و پیغمبر و
مذهب را در نظر داشت. اگر اخلاص باشد عمل از طرف
خداوند تأیید میشود و اگر نباشد آثار آن در حد اعلا نیست. مهم این است که انسان پیوند خود با خدا را محکم کند.
رضاخان همه حوزههای علمیه را به هم ریخت؛ اما در آن شرایط
حوزه علمیه قم باقی ماند؛ این به خاطر اخلاص مؤسس این حوزه «
شیخ عبدالکریم حائری» و کسانی بود که بعد از او حوزه را نگه داشتند.
طلبه اگر در تبلیغ به دنبال رفع مشکلات مردم و محکمکردن پیوند آنان با
خاندان وحی باشد موفقیت بیشتری دارد و عنایت خداوند و اولیای خدا هم به او بیشتر است.
• رفتار طلبه باید معرف دین باشد. رفتارها باید مطابق بیانات
حضرت صادق (علیهالسلام) باشد. رفتاری کنند که موجب اعتقاد مردم به خاندان
وحی باشد. هر طلبهای اگر خوب عمل کند به امام صادق (علیهالسلام) خدمت کرده است و اگر بد عمل کند صدمه به این مکتب خورده است. لذا سعی اول طلبه در هدایتهای اشخاص
تهذیب نفس خود و اعمال خودش است، البته به حضرات معصومین (علیهمالسلام) هم توسل کنند که خداوند موفقشان گرداند و از تبلیغ نتیجه مطلوب بگیرند.
• دین نباید در حاشیه زندگی ما باشد بلکه باید در متن زندگی جریان داشته باشد. برنامهریزی صحیح برای پاسداشت ماه
رمضان از وظائف حکومتهاست و برنامهریزی باید به گونهای باشد که امکان روزهگرفتن برای مردم مهیا شود. حکومتها میتوانند ساعتهای کاری را کم کرده و در سایر ماهها جبران کنند.
• انسان به
تفریح نیاز دارد و یکی از تفریحات سالم، مطالعه شرح حال علماست. زندگی بزرگان را مطالعه کنید ببینید آنان چه کردند که به این مقامات رسیدند. مطالعه شرح حال علماء در هدایت و
تربیت انسان بسیار تأثیر دارد. میتوان از ارواح این بزرگواران برای رسیدن به کمالات معنوی کمک گرفت. در انتخاب رفیق دقت کنید. مجالستان مجالس
تقوا باشد و مواظب باشید در مجالس
گناه و معصیت وارد نشوید.
• هر خدمتی که مؤمنین و مردم کشور صورت میگیرد، خدمتی است که به مکتب حضرات معصومین (علیهمالسّلام) میشود، چرا که این کشور خاص اهلبیت (علیهمالسّلام) است و ان شاء
الله عنایات آنان نیز شامل حال خدمت گزاران به ملت میگردد.
• انسان نیازمند فضل و رحمت الهی است،
دعا در این راه بسیار مهم است. البته این طور نباشد که هر فرد فقط برای خودش دعا کند. چرا که دعا برای همدیگر بسیار مفید فایده است. اگر شما در حق هم بحث یا دوستانتان دعا کنید در حق شما هم مستجاب میشود. لذا ما طلبهها در حق هم و در حق مردم و کشور دعا کنیم تا به برکت این دعاها مشمول دعای خیر خداوند باشیم.
• بر اساس روایات روزی افراد مشخص است، پس انسان تا میتواند باید در جهت کسب مال حلال تلاش کند چرا که مال حرام مانع
رشد معنوی انسان میشود. اینگونه نیست که اگر کسی مال حرامی را وارد زندگیش کرد حتماً در همین دنیا عقاب شود چرا که مجازات در این دنیا باعث کسر مجازات آخرت است. کسانی که نسبت به
کسب حلال دقت ندارند و به اینکه
حرام وارد زندگیشان میشود توجهی نمیکنند همواره چشم انتظار
عقاب دنیایی نباشند.
• مجازات و عقاب
آخرت بسیار شدیدتر از
عقاب در دنیاست و اگر بخواهند کسی را خیلی شدید عقاب کنند مجازاتش را به آخرت موکول میکنند. اگر کسی را در این دنیا عقاب کنند از میزان عذاب آخرتش کم میشود. اگر عقابی در دنیا مشاهده میشود برای این است که مصالح نوع آن را اقتضاء میکند. برای اینکه دیگران متوجه قبح آن عمل شوند. ما روایات زیادی داریم که در آن به مقدر بودن روزی افراد بیان شده و میفرمایند
رزق را به حرام آلوده نکنید. ما باید به این نکات توجه داشته باشیم و در جهت کسب مال حلال تلاش کنیم. بزرگان ما خیلی در این زمینه دقت داشتهاند.
مال حرام جلو رشد معنوی انسان را میگیرد و عذاب آخرت را در پی دارد.
•
پایگاه اطلاعرسانی آیتاللهالعظمی شبیری زنجانی، برگرفته از مقاله «آیتاللهالعظمی شبیری زنجانی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۴/۲. • نرم افزار تا حضور، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.