زیور
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
زیور چیزی که به توسط آن چیزی را بیارایند.
زیور آلت
زینت، آنچه با آن، کسى یاچیزى را بیارایند.
از احکام آن در بابهاى
طهارت،
صلات،
زکات،
خمس،
حج،
طلاق،
وصیت،
یمین و
ارث سخن گفتهاند.
.
استفاده از ظرف
طلا و
نقره حتى- بنابر قول
مشهور- در غیر خوردن و آشامیدن
حرام است. بنا بر این، استفاده از زیور آلات میان تهى در خوردن و آشامیدن و مانند آن، در صورت عدم صدق عنوان ظرف بر آن،
اشکال ندارد.
مستحب است
زن براى
نماز خود را به
زیور آلات بیاراید.
در اینکه صرف اظهار زیور آلاتى که زن خود را بدان آراسته، بدون آشکار کردن مواضع آن از بدن، براى اجنبى
حرام است یا نه، اختلاف مىباشد.
زکات تنها به
طلا و
نقره مسکوک تعلّق مىگیرد. بنابر این، در زیور آلات از
طلا و
نقره،
زکات واجب نیست.
درروایتى از
امام صادق علیه السّلام آمده است: «
زکات زیور آلات،
عاریه دادن آن به دیگران است»؛ از این رو این عمل
مستحب است.
زیور آلات در حدّ متعارف جزء
مئونه به شمار مىرود؛ از این رو،
خمس به آن تعلّق نمىگیرد.
بنابر قول برخى، زیور آلات در حدّ متعارف از مستثنیات
استطاعت است؛ بدین جهت، فروختن آن براى رفتن به
حج واجب نیست.
برخى در این حکم
اشکال کردهاند.
بنابر قول مشهور، از محرمات
احرام براى
زن، پوشیدن زیور آلات به قصد
زینت است؛ لیکن داشتن زیور آلات متداول که قبلا از آن استفاده مىکرده، بدون قصد زینت، اشکالى ندارد؛ هرچند بنابر تصریح برخى، اظهار آن براى مردان، حتى شوهرش
حرام است.
استفاده از زیور آلات براى
زن در
عدّه وفات حرام است.
زیور آلاتِ
شمشیر جزء شمشیر است؛ از این رو، کسى که شمشیرى را براى کسى
وصیت کرده، زیور آلات آن نیز جزء
وصیت است و باید به موصى له داده شود.
همچنین است حکم شمشیرى که در
ارث به عنوان
حبوه از آنِ
پسر بزرگتر است.
در عرف، بر
انگشتر و
مروارید زیور صدق مىکند. بنابر این، اگر کسى
سوگند یاد کند که زیور استفاده نکند، با استفاده از
انگشتر و
مروارید،
قسم او شکسته و
کفاره بر وى
واجب مىشود.
زینت در ابواب مختلف فقه موضوع حکم شرعی قرار گرفته است.
استعمال ظرفهای طلا و نقره در خوردن و آشامیدن و استفادههای دیگر مانند استعمال آنها در تطهیر از حدث و خبث و غیر اینها حرام است.... و بنابر احتیاط (مستحب) قرار دادن آنها در رفها (طاقچهها) برای زینت از موارد استعمال حرام است؛ اگرچه حرام نبودن آن خالی از قرب نیست و احوط اولی آن است که مساجد و مشاهد مشرفه هم با آنها تزیین نشود.
و فروش ظروف طلا و نقره برای زینت و نگهداشتن جایز است.
برای زن در نماز آداب و مستحبات مخصوصی است: خود را با زیورآلات زینت دهد و
خضاب بنماید و کلمات را آهسته بگوید و در موقع ایستادن، میان پاهایش را جمع کند و در حال قیام با دستهایش پستانهایش را به هم بچسباند و دستهایش را در حال رکوع روی رانهایش بگذارد و زانوهایش را به عقب نکشد و قبل از سجده رفتن بنشیند و در حال سجده خود را جمع نموده و به زمین نزدیک کند و شکم خود را بالا نگیرد و در هر حال هنگام نشستن چهار زانو بنشیند.
اگر در صورت (زن)، آرایش موجود باشد باید پوشانده شود و بر مرد
اجنبی نیز نگاه کردن جایز نیست و همچنین در کفین اگر دارای زینت ولومثل انگشتر باشد.
پس اگر انگشتری در دست زن باشد «احتیاطاً انگشتر را مخفی سازد.»
و زنی که ابرویش را برداشته باشد «اگر عرفاً زینت محسوب نشود و مفسدهای در بین نباشد پوشاندن واجب نیست.»
چهارم: آنکه ساتر مردان - بلکه هرگونه لباسشان - در نماز نباید از
طلا باشد اگرچه از زیور آلات باشد (و لباس به آن گفته نشود)، مثل انگشتر و مانند آن، بلکه در غیر نماز هم برای آنها حرام است.
محکم کردن دندانها با طلا، بلکه روکش نمودن آنها با طلا و یا از طلا دندان مصنوعی گذاشتن در نماز بلکه در غیر نماز هم اشکال ندارد. البته در مورد دندانهایی مثل
ثنایا که پیدا هستند با داشتن قصد تزیین، خالی از اشکال نیست و بنابر احتیاط (واجب) باید از آن اجتناب شود. و همچنین قاب ساعت را از طلا قرار دادن و همراه داشتن آن در نماز اشکالی ندارد، ولی اگر زنجیر ساعت از طلا باشد و آن را به گردن و یا به لباس بیاویزد، نماز خواندن با آن مشکل است بر خلاف آنکه آویزان نباشد - اگرچه همراه نمازگزار در جیبش باشد - که اشکالی ندارد.
مستحب است که (خطیب جمعه) در زمستان و تابستان عمامه بگذارد و ردایی از برد یمنی یا عدنی بر دوش بگیرد و زینت کند و تمیزترین لباسش را بپوشد و
عطر بزند و با آرامش و وقار باشد و وقتی بالای منبر رفت (به حاضرین) سلام کند و رو به مردم نماید و مردم هم رو به او باشند، و به چیزی مانند کمان یا عصا یا شمشیر تکیه کند و قبل از خطبه تا تمام شدن اذان مؤذّنها روی منبر بنشیند.
هفتم (از تروک احرام): سرمه کشیدن به سیاهی که در آن زینت باشد هرچند قصد زینت را نکند. و باید احتیاط ترک نشود که از هر سرمهای که دارای زینت است اجتناب گردد و اگر دارای بوی خوش باشد اقوی آن است که حرام است.
حرمت سرمه کشیدن اختصاص به زنها ندارد، پس بر مردان هم حرام میباشد.
سیزدهم (از تروک احرام): انگشتر به دست کردن به جهت زینت؛ پس اگر برای استحباب یا خاصیتی که در آن است باشد نه برای زینت، اشکالی در آن نیست. و احتیاط (واجب) آن است که
حنا را برای زینت استعمال نکند، بلکه اگر در حنا زینت باشد احتیاط (واجب) ترک آن است اگرچه قصد زینت را نداشته باشد، بلکه در این دو صورت، حرمت، خالی از وجه نیست. و اگر قبل از احرام برای زینت یا غیر آن استعمال کرده باشد اشکالی در آن نیست ولو اینکه اثر آن در حال احرام باقی باشد. و در انگشتر به دست کردن و حنا بستن کفّاره نیست اگرچه فعل حرام انجام داده است.
چهاردهم (از تروک احرام): پوشیدن زن زیور را برای زینت، پس اگر زینت باشد احتیاط (واجب) ترک آن است اگرچه قصد زینت ننماید، بلکه حرمت آن خالی از قوت نیست، ولی زیوری که قبل از احرام عادت به آن داشته است اشکال ندارد و بیرون آوردن آن واجب نیست، لیکن نشان دادن آن به مردان حتی شوهرش بر او حرام است و در پوشیدن زیورها
کفّاره نیست اگرچه فعل حرام انجام داده است.
در وفات شوهر، مادامیکه زن در عدّه است «
حداد» بر او واجب است و منظور از حداد، ترک زینت در بدن به مثل کشیدن سرمه و زدن عطر و خضاب و سرخ کردن صورت و کشیدن خط و مانند اینها است، و در لباس به پوشیدن سرخ و زرد و زیور و مانند اینها میباشد. و خلاصه ترک هر چه که زینت حساب میشود که با آن خود را برای شوهر تزیین مینماید و به حسب عادت در وقتهای مناسب زینت مینماید مانند عیدها و عروسیها و مانند اینها. و این به حسب اشخاص و زمانها و شهرها مختلف میباشد، پس آنچه که در هر شهری برای زینت، معتاد و متعارف است ملاحظه میشود. البته تمیز کردن بدن و لباس و شانه کردن مو و گرفتن ناخنها و حمام رفتن و فرش عالی فرش کردن و سکونت در مسکنهای مزیّن و تزیین اولاد و خدمتکارانش، اشکالی ندارد.
در وجوب حداد بین زن مسلمان و زن ذمّی فرقی نیست، چنان که ظاهراً بین زن دائمی و منقطعه فرقی نمیباشد؛ البته عدم وجوب حداد بر زنی که مدت تمتعش کوتاه باشد مانند یک روز و دو روز بعید نیست؛ و آیا بر صغیره و مجنونه واجب است یا نه دو قول است، که اشهر آنها وجوب آن است، به معنای اینکه بر ولیّ آنها واجب است، پس باید آنها را مادامیکه در عدّه هستند از تزیین دور کند و در آن تامل است اگرچه احوط (وجوبی) است.
•
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۴، ص۳۳۸-۳۳۹. •
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی