روزنامه خاطرات عین السلطنة (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
«روزنامه خاطرات عین السلطنه» توسط
ایرج افشار گردآوری شده است.
عین السلطنه، دومین
لقب (آجودان حضور) قهرمان میرزا سالور (زاده ۱۲۸۸ ق/ ۱۲۵۰ ش- درگذشته ۱۳۶۴ ق/ ۱۳۲۴ ش) دومین فرزند ذکور شاهزاده عبدالصمد میرزا عزالدوله بن محمد شاه قاجار؛ یعنی
برادرزاده ناصرالدین شاه بود که البته طی عمر هفتاد و چند ساله خود مصدر
شغل مهمی نشد.
سواد ادبی مناسب و زبان انگلیسی را به خوبی کسب کرد؛ و هم از یازده- دوازده سالگی (۱۲۹۹ ه ق) که پدرش (عزالدوله) حکمران
همدان بود، آغاز به (روزنامه) نویسی (خاطرات روزانه) کرد و این کار را به طور منظم با پشتکاری مؤظفانه، جز چند فترت لابدی کوتاه مدت، تا آخر عمر ادامه داد.
مجموعه عظیم خاطرات وی که به گفته استاد ایرج افشار احتمالا ده مجلد خواهد شد، مالامال از اطلاعات عصری است، هم از
اخبار و وقایع کشوری،
دولت و دربار و ولایات، امور دیوانی و ملکی و مدنی، هم حاوی دانستنیهایی که در کتب و مآخذ دیگر دیده نمیشود.
این کتاب شامل ۱۰ جلد است که هر جلد حاوی مطالب روزنام خاطرات عین السلطنه در سالهای مختلف میباشد.
فایدت عمدهای که مجلد اول (روزنامه) عین السلطنه دارد، همانا در
تطبیق مندرجات آن با (روزنامه) مشهور
خاطرات اعتمادالسلطنه است که آن کتاب بزرگ نیز به کوشش استاد ایرج افشار حدود سی
سال پیش طبع و نشر شده است. البته فواید خاص و مزایای بی نظیر روزنامه اعتمادالسلطنه به لحاظ (تاریخنگاری) رسمی اصولا به مراتب بیشتر است. اما هر چه بر سنین عمر عین السلطنه افزود میشود، پختگی اداری و اجتماعی و بینش او نسبت به امور و قضایا بیشتر میگردد؛ معمولا میکوشد جوانب هر قضیه و علل و موجبات بروز و حدوث هر واقعه و حادثهای را بیابد و بگوید، نوشتههای دوران کمال او تا حدود جنبه تحلیلی دارد. چنان که مثلا در خصوص
قتل ناصرالدین شاه، عزل امین السلطان و جز اینها خواننده از پیش با علل و اسباب اقتصادی- اجتماعی وقوع حوادث سیاسی مزبور کمابیش آشنایی و آگاهی پیدا میکند، چیزی که در روزنامه اعتمادالسلطنه بدان بر نمیخورد.
عین السلطنه ظاهرا خود دفترهای خاطراتش را حسب مورد یا اقتضا به بخشهای نابرابری تقسیم نموده که بر هر یک از آنها عنوان (روزنامه) نهاده؛ فواید تاریخی- رجالی، اجتماعی و جغرافیایی کتاب بسیار است که میتوان از جمله آنها فقرات مهم و درباره
خوانین ظالم و مشهور (قراگزلو) همدان را یاد کرد.
عین السلطنه از طفولیت خاطرات ایام را روزبه روز به رشته تحریر درآورده و بعضی از صحنهها و رویدادها را که خود حضور داشته، چنان روشن
تشریح کرده است که خواندن آن صرف نظر از کسب اطلاعات تاریخی و اجتماعی زمان دلپذیر و سرگرم کننده است.
روزنامه خاطرات عین السلطنه (قهرمان میرزا سالور) مفصلترین خاطراتی است که شاید میتوان ادعا کرد که در
زبان فارسی تاکنون خاطراتی بدین تفصیل نوشته نشده است.
این خاطرات از سال ۱۲۹۹ (
روزگار پادشاهی ناصرالدین شاه) آغاز میشود و به چند روزی پیش از درگذشت نویسنده (نهم
مهر ۱۳۲۴-
شوال ۱۳۶۴ قمری) پایان میگیرد. بنابراین به حساب سالهای قمری روزنامهای است که شرح حوادث مملکتی، درباری، شهری، ولایتی، خانوادگی و حتی اهم و عمده وقایع جهانی را در مدت شصت و چهار سال دربرگرفته است.
نخستین سالی که قهرمان میرزا به نگارش خاطرات آغاز کرد (چهارم
ذی قعده ۱۲۹۹) یازده ساله بود. او که در همدان با پدرش مرحوم عز الدوله- در آن وقت حاکم آن شهر بود- زندگی میکرد و بنا به
طبیعت و تربیت و مرسوم فرزندان خاندان شاهی و اعیانی شوقی وافر به
شکار داشت. تقریبا همه روز به
بیابان و
کوه و کنارهای از شهر همدان به
تفرج و شکار میرفت و به همین ملاحظه است که نخستین دفتر خاطرات او مملوست از اطلاعات مربوط به شکار و شرح گردشهایی که
معتاد مردم آن روزگار بود.
هنوز قهرمان میرزا بویی از چگونگی امور درباری و دیوانی و حوادث
شاذ و
نادر مملکتی نمیبرده است تا کتابچه خاطراتش از چنان وقایعی و جریانهایی بهره ور باشد.
اما همین مطالب مربوط به شکار، از لحاظ وقوف بر اصطلاحات آن فن و نام جانوران و مخصوصا از نظر شناخت آنچه امروزه به «محیط زیست»
شهرت گرفته است، اهمیت معنوی و تاریخی دارد و ما را متوجه میسازد که پرندگان و درندگان به چه مقدار زیاد در سراسر
ایران میبوده و جسورانه به دست آدمی هر روز کشته میشده است. این بخش از خاطرات قهرمان میرزا بهترین مرجع است، برای کسانی که میخواهند، در زمینه
تاریخ شکار مطالعه کنند.
قهرمان میرزا کوشیده است که هر چه هر روز دیده و یا شنیده اگر چه
شایعه نادرستی هم میبوده است و پس از یکی دو روز نادرستی آن را درمی یافته است، همه را به رشته
ثبت و
ضبط برساند. جزین چون او روزنامه را براساس
شوق و
ذوق و احساس خویش مینوشت، طبعا در مواردی که نظری در مسائل داشت و یا نقدی به نظرش میرسید، مطلب را دامنه داده و به
قضاوت پرداخته است. چه بسا که نظر و عقیده اش درست نباشد؛ اما از این لحاظ که میتواند گویای انتقادهای روشنی از زمانه او باشد، امکان استفاده از آنها به دور نیست.
هر مجلد از روزنامه خاطرات عین السلطنه در دفتری آمده است که ممکن است، از نیمه سالی شروع شده و به یکی دو سال بعد کشیده باشد. برای آنکه صورت چاپی که اینک در دست شماست با مجلدات مذکور همسانی داشته باشد، هر روزنامه (یعنی هر دفتر) به همان
اسلوب و طرح از آغاز صفحهای جدید در کتاب حاضر چاپ و آغاز سالهای قمری جدا جدا در ضمن مندرجات آن مجلد (روزنامه) با حروف درشت مشخص شده است. شماره گذاری دفترها توسط نویسنده با طرحی که برای چاپ آنها در نظر گرفته شده، بدین ترتیب است که:
مجلد اول حاوی مطالب نخستین روزنامه (سال ۱۲۹۹) است تا کشته شدن ناصرالدین شاه که به اواسط روزنامه نهم (نوشته صاحب خاطرات) منتهی میشود.
جلد دوم که شامل روزنامه وقایع دوران مظفرالدین شاه خواهد بود، از نیمه روزنامه نهم آغاز میشود و به میان روزنامه دوازدهم به درگذشت آن پادشاه و جلوس محمدعلی میرزا بر سریر سلطنت میرسد. درین جلد سفرنامه همدان و دو سفر ابهر و
ایل دویرون و
زنجان و
خراسان و ترکستان و ترکستانی روس مندرج است.
جلد سوم که شامل وقایع سلطنت محمدعلی شاه و به توپ بستن مجلس و دوران
استبداد صغیر و
فتح تهران خواهد بود، از نیمه روزنامه دوازدهم (شماره گذاری قدیم) تا اواسط روزنامه پنجم مربوط به
مشروطیت (شماره گذاری جدید) را دربرمی گیرد.
عین السلطنه از آغاز مشروطیت شماره گذاری تازه (از شماره یک) به دفترها داده است.
جلد چهارم از روزنامه پنجم به بعد اخبار و حوادث و اطلاعات دوران سلطنت احمد شاه خواهد بود که در چند مجلد منتشر خواهد شد.
جلد پنجم حاوی روزنامه از تغییر سلطنت قاجار خواهد بود تا
مهرماه سال ۱۳۲۴ شمسی که نویسنده درگذشته است.
عزالدوله از برادرهای باسواد و ادب دوست ناصرالدین شاه بود. خود سفرنامهای دارد که در نشریه «راه و بار» (۷۸۱: ۱ به بعد) به چاپ رسیده است. جزین نامهها و اسنادی که از او در کتابخانهها هست (از جمله کتابخانه مرکزی
دانشگاه تهران)
حکایت از توانائی او در نویسندگی دارد. ادبا و شعرا بدو علاقه مندی میداشتهاند و دیدهام نسخههای خطی که به دستور او یا برای او کتاب میشده است.
به جز عین السلطنه که عادت به روزنامه نویسی داشت،
فرزند دیگر عزالدوله موسوم به حسینقلی میرزا و ملقب به عمادالسلطنه هم بنا به گفته جناب مسعود سالور خاطراتی منظم و روزانه نوشته است که باید
امید داشت، بازماندگانش موجبات چاپ آن را فراهم کنند.
عین السلطنه در نگارش روزنامه سریع القلم و منظم نویس بود.
استنساخ سراسر یادداشتها را آقای مسعود سالور انجام داده و چون روزنامهها نوشته،
پدر ایشان و در تملک ایشان است، صلاحیت و حقانیت آن را داشته است که مطالب خانوادگی و احتمالا خصوصی یا گاهی اطنابها و موارد دیگر را از
کتابت خویش بردارد. همان طور که نویسنده خاطرات خود در بعضی جاها مسائلی را که نمیخواسته است، ناگفته گذاشته یا لزومی به تطویل مطلبی ندیده است. عین السلطنه در این موارد دنباله عبارت را با نقطه چین رها کرده است و ما طبعا همه نقطه چینهای او را در متن آورده و مورد به مورد در پاورقی متذکر شده که نقطه چین در اصل است تا با نقطه چینهای دیگر که کار ویرایش گران است و بدون اشارتی آمده (و آن مواضعی است که از نسخه اصل به هر ملاحظهای فروگذاشته شده)، بازشناخته شود.
این خاطرات گنجینهای است، مالامال از اطلاعات عصر وی. هم
اخبار و وقایع مملکتی و درباری (در خانه) و امور دیوانی و ملکی و مدنی و اجتماعی در آن آمده است و هم حاوی دانستنیهایی است که در کتب و مآخذ دیگر دیده نمیشود. مثلا تغییرات
آب و هوائی و نزول
باران و
برف از مطالبی است که عین السلطنه بدان علاقه مند بوده و در کتاب آورده است و چون امروزه توجه به تغییرات جوی مطرح است، این نوع اطلاعات دقیق از نظر مطالعات دانشمندان بهره بخش خواهد بود. از همین نوع نوشته هاست که ما خواهیم توانست زندگی روزانه ایرانی را آینه وار نشان بدهیم و بدانیم پدرانمان چه میخوردهاند، چه میپوشیدهاند، بیماریها و درمان هاشان چگونه بوده، چه گونه تفریحاتی داشتهاند، هر گردشی مربوط به چه گونه طبقاتی بوده، رفت و آمدهای دوستانه و خانوادگی با هم چه تفاوتهایی داشته، بهای اجناس چه میبوده، ساختمان و تعمیرات آن چه گونه انجام میشده، ملک داری و مشکلات آن و طرز رفتار با دهقان چه بوده، رسوم و
پیشکش و
مستمری و
مواجب و
حقوق و
تمسک و
تنخواه چه معنائی داشته است. بالاخره ایرانیان، با چه روحیه و مقدماتی با
تمدن جدید و آداب فرنگی مآبی آشنایی یافتهاند. اگر بخواهم به همه دقایق ظریف و فواید متصور مندرج در این کتاب عظیم و پرمطلب اشاره کنم، این گزارش از
حد مقدمه تجاوز خواهد کرد.
عین السلطنه از مردانی است که اوقات زیادی از دوران جوانی او به
سفر گذشت، خواه به همراه ناصرالدین شاه و یا پدرش، خواه به عنوان مامور دولتی، و خواه برای رسیدگی به امور ملکی و زراعتی خودشان. به همین مناسبت بخشهایی از این کتاب سفرنامه است و طبیعه در سفرنامه مطالب متنوع وجود دارد. از جمله وصف راه و بنه و وسایل
حمل و نقل و وضع محیط و طبیعت (
کوه و
جنگل و
رود و
دشت و...) و طرز چادر زدن و زندگی در آن و بسیاری فوائد از این قبیل.
فایدت عمدهای که از این جلد روزنامه برگرفته میشود، تطبیق میان مندرجاتی از آن با خاطرات روزنامه اعتمادالسلطنه است، بدین منظور که دانسته شود، صحت و درستی ضبط وقایع در هر یک بر چه پایه است و در جزئیات کدام از دو منبع میتواند معتبر باشد.
عین السلطنه
ذوق نقاشی هم داشت به مانند عمویش (ناصرالدین شاه) و به همان اسلوبها. بعضی نقاشیها در روزنامه خود آورده است که عینا در چاپ آورده شده است.
در جلدهای مربوط به مشروطیت و پس از آن شم و کنجکاوی عین السلطنه موجب میشود که
روزنامه جنبه سیاسی به خود میگیرد و او نظریات خود را نسبت به هر واقعهای عیان و بی پرده پوشی مینویسد. از کارهای مفیدش آن است که
اصل بعضی از شب نامهها و فوق العادهها را در کتابچه چسبانیده و گاهی متن مقالهها و اشعار را از روی روزنامهها نقل و ضبط کرده است.
دومین مجلد از سلسله خاطرات دامنه ور شصت و پنج ساله قهرمان میرزا سالور (عین السلطنه) فرزند عبدالصمد میرزا عزالدوله که مربوط میشود به روزگار پادشاهی مظفرالدین شاه قاجار (از هنگام ورود او به تهران و جلوسش بر سریر سلطنت تا به گاه مرگش که ده روزی پس از توشیح فرمان مشروطیت روی داد).
هر چه بر سنین عمر عین السلطنه میگذرد و پختگی اداری و اجتماعی او را حاصل شود، بینش نسبت به جریانها و قضایا دقیق تر میشود و معمولا میکوشد، جوانب هر قضیه و علل و موجبات بروز و حدوث هر واقعه و حادثهای را بیابد و بگوید. به
اصطلاح نوشتهها تاحدودی جنبه تحلیلی مییابد.
در مواردی مثل
قتل ناصرالدین شاه، عزل امین السلطان و امین الدوله تنها به گزارش نویسی که احیانا ممکن است، دربرگیرنده چیزی نادرست و شایعهای نادرست تر میبوده، اکتفا نکرده است. نکتههایی که درباره
اخلاق و عادات ناصرالدین شاه، از جمله پرخوری، گرایش دوستی، مضحکه پردازی او جای جای آورده است و یا آنچه درباره بخششها و حاتم بخشیهای بیجا و بی قاعده مظفرالدین شاه گفته و اطلاعاتی که از عده و حالات زنان ناصرالدین شاه و وضح حرم و سرنوشت آنها و همچنین
قدرت و اعمال خواجهها و عمله خلوت نوشته است، همه مطالبی است که بدین روشنی و شاید وثوق در خاطرات دیگر نیست.
دیگر اینکه در این جلد آنچه درباره ورود مظفرالدین شاه از کرسی نشین ولیعهدی (تبریز) به پای تخت کشور و طرز قبضه کردن امور اداری و سیاسی کشور توسط اطرافیان او که همه را با خود از
تبریز حرکت داده و آورده بود، میخوانیم متضمن جزئیاتی است که ما را به
وضع آن روزگار و نحوه انتقال قدرت آگاه میسازد و خوب دریافته میشود که چگونه و با چه مهارتی امین السلطان در این ماجرا خود را از برخورد شدید با مردمانی که از
تبریز آمده و داعیه تصدی امور را داشتند، محفوظ نگاه دارد و هر یک را بر سر کاری که مناسب میبود و مزاحمت ایجاد نمیکرد، بگمارد.
دیگر اینکه آگاهیهای مفیدی از طرز گرفتاری میرزا رضا کرمانی و کشتن او، طرز نخستین سلام دربار مظفرالدین شاه و مهمانی امین السلطان، قروض نایب السلطنه کامران میرزا و جزئیاتی مانند احوال همسر حکیم قاآنی و حساب رسی آن و اغتشاشهای مملکتی و فوت ملک آرا و
چوب خوردن عزیزخان در این جلد مندرج است که هم خواندنی است و هم مفید فایده تاریخی.
دیگر اینکه اطلاعات بسیار خوبی درباره
رجال و افراد سرشناس، مخصوصا آنها که در دوره مظفرالدین شاه مصدر امور شده بودند، از میان نوشتههای این جلد به دست میآید که بسیاری از موارد آن در کتب دیگر مذکور نیست، مانند مطالب مربوط به حکیم الملک، عین الدوله، مستشارالملک، سهم الملک، نصرت السلطنه، شعاع السلطنه، سالارالدوله، صدیق دیوان، عمیدالدوله، نظم السلطنه، نظام الدوله، سعدالسلطنه، نیرالدوله، عضدالدوله، فخرالملک اردلان، فخرالملک کفری، نصرالسلطنه، آصف الدوله، فرمانفرما و دیگران.
دیگر اینکه در موارد متعدد توانسته است،
وضع بی پولی مملکت و مردم و اوضاع بی نظام قشون و لشکر را ترسیم کند و با اشارات نسبه روشن طرز
حکومت داری والیان و حاکمان ولایات را عرضه دارد. مخصوصا آنچه درباره والیگری نظام الملک در فارس (که خود از اعضای آن حکومت میبود) و سفرهای ماموریتی خود در کرسف و ابهر و
ایل دویرون نوشته است، همه نوشتههایی است قابل توجه و دقت نظر.
دیگر این که قسمتهای کلی از این مجلد به متن چند سفرنامه اختصاص دارد و آنها شرح مسافرتهای عین السلطنه به
قزوین -
فارس -
زنجان (کرسف و ابهر و طارم و دویرون) -
همدان -
مشهد - الموت است. همچنین شرح
مسافرت به ترکستان روس از راه
خراسان حاوی مطالب خواندنی است و از این حیث که این
سفر مقارن صدور فرمان مشروطیت و انعکاس
اخبار تهران در آن بلاد دوردست میبوده است، مورد اعتنا تواند بود. عین السلطنه در این سفرنامهها اطلاعات مفیدی از وضع عشایر و قبایل، راهها و آبادیها، محصولها، قیمتها، مالیاتها، مجازاتها، نحوه مسافرت با
اسب و طرز حمل و نقل و احوال خدم و حشمی که با افراد دولتی حرکت میکردهاند، به دست داده است.
در این که از جای جای این مجلد میتوان، بر میزان تسلط و قدرت و
تدبیر و مردمداری و سلوک میرزا علی اصغر خان امین السلطان و نیز از ناتوانی سیاسی و کم تدبیری امین الدوله در اداره امور مملکت که منجر به افتادن او از کار شد، وقوف یافت و دریافت که اصولا ایران در حکومت هر دو چه روزگار خفت و بی حاصلی را میگذرانیده است.
روزنامه نویسی عین السلطنه در دوره مظفرالدین شاه چندان منظم نیست. گاه آن را رها میکرده است و خود اغلب بدان موارد توجه داده است؛ (مانند، ص۱۱۶۷) و ما در حاشیه صفحات متذکر آنها شدهایم. جز این در صفحه ۱۰۱۴ به بعد یادداشتی دارد، درباره کیفیات روزنامه نویسی خود و دفاع از رویههای که درآوردن جزئیات داشته است و به خوبی توانسته است، خواننده را با هدفی که در نگارش دارد، آشنا کند. چون نقل آن قسمت را در این مقدمه خالی از لطف و فایدت نمیبیند، سطوری از آن را باهم بخوانیم.
این جلد مشتمل است، بر حوادث و وقایع مربوط به دو
سال و هفت ماه؛ یعنی از روزهای درگذشت مظفرالدین شاه (۲۴
ذی القعده ۱۳۲۴) و بر سریر سلطنت نشستن محمدعلی شاه تا فتح تهران و پناهنده شدن او به سفارت روس و بالاخره خلع او از پادشاهی (۲۶ جمادی الثانیه ۱۳۲۷). در این دوران سی و یک ماهه اتفاقات سیاسی مهم در ایران روی داد. میان شاه و مجلس اول اختلافات متعدد پیش آمد. به شاه سوء قصد شد. تبریز بر دولت شورید و حاکم منصوب مملکت را به خود راه نداد. در گیلان تجمعی از مبارزان داخلی و جمعی مهاجر قفقازی و ارمنی و گرجی تشکل گرفت و عاقبت سپهدار تنکابنی به سرکردگی آنان قد علم کرد و به قزوین تاخت و همان اوقات گروهی از نیروهای
ایلی بختیاری به سرکردگی سردار اسعد و صمصام السلطنه و چند تن دیگر چون در اصفهان بهم پیوستند، به سوی تهران فراز آمدند. عاقبت با فتح طهران روزگار بر محمدعلی شاه قاجار سیاه شد و چون به روسها پناهنده شد، از تخت به زیر کشیده شد و به سرزمین آنها رفت و مملکت به دست عضدالملک ایلخانی قاجار، که به نایب السلطنگی انتخاب شد، سپرده شد.
در این مجلد هر گونه مطلبی از
نطق و اعظان، سخنان وکلای مجلس، عقاید علمای
دین ، متن شب نامههای ژلاتینی، اعلامیههای چاپی، مقالات جراید، حرفهای درگوشی، شایعات رایج در
کوچه و
بازار ، دروغهای پرداخته شده میان مردم، بعضی گفتههای شاه و رجال ضبط است و ظاهرا یکی از دست نخوردهترین متون خاطراتی است که به دسترس ماست. نویسنده اش خواسته است که ناقل همه مطالب برای آیندگان باشد تا ناقدان تاریخ هر نکتهای را فراچنگ داشته باشند.
این مجلد، چهار دفتر از دفاتر خطی خاطرات را دربرگرفته است و مؤلف به مناسبت ظهور مشروطیت و آغاز شدن دورهای جدید در
تاریخ شماره گذاری نوین بدانها داده است. در نقل مطالب از خطی به چاپی رعایت آوردن آن شمارهها در هر بخش و مبحث شده است.
عین السلطنه در عین آنکه میکوشیده است، هر مطلب و نکتهای، اعم از راست و درست،
بیهوده و نادرست را بی پرده پوشی در روزنامه خود بیاورد گاهی به مناسبت پیشامدهای سیاسی دچار دودلی میشده و به وحشت میافتاده است؛ از این که مبادا نوشتهها به دست حکومت بیفتد و دشواری برایش پیش آید. مینویسد:
«این روزنامه من یک وقتی اسباب زحمت خواهد شد؛ مثلا اوایل آن را مشروطه طلبها به خوانند تکه تکهام میکنند. این
ایام را شاه به خواند دارم میزند.»
جلد چهارم و پنجم از خاطرات که در یک زمان در دسترس خوانندگان محترم قرار گرفته مربوط است، به دوران کودکی سلطان احمد شاه قاجار و نیابت سلطنت آقایان عضدالملک و ناصرالملک و تسلط بختیاریها در تمام شئون مملکت و
آشوب و
هرج و مرج در
کشور عزیز ما.
شاه مخلوع به اغوای روسیه در پی به دست آوردن سلطنت از دست رفته، به ایران حمله ور شده است. سالارالدوله و شعاع السلطنه در ظاهر به عنوان کمک به برادر شتافتهاند و شاید هم در باطن خیالات دیگری در سر داشتهاند. در هر حال هر سه نفر با قوائی که از میان
ایلات و عشایر جمع آوری کرده بودند، شمال و غرب کشور را عرصه تاخت و تاز و قتل و غارت قرار داده بودند.
یادداشت پنجم، پنجمین مجلد از روزنامه خاطرات عین السلطنه را به یادداشتهای دوران نیابت سلطنت ابوالقاسم ناصرالملک همدانی اختصاص داده است. در حقیقت عمده محتویات جلدهای ششم تا نهم یادداشتهای خطی در این مجلد به طبع رسیده است.
دوران
نیابت سلطنت ناصرالملک از دورههای آشفته و پرآشوب ایام مشروطیت محسوب میشود. او به علل نفسانی و آگاهیهای سیاسی که از جریان امور داشت، بیشتر راغب بود که از ایران به دور و در فرنگستان باشد. تحصیل کردهای تن آسا بود. دوره فرمانروائی او اشد دوران نفوذ روس و انگلیس در ایران بود. جنگ بین المللی ممد خرابی اوضاع و نابسامانی احوال مردم شده بود. بی پولی و کمی ارزاق همه جا را فرا گرفته بود. دسته بندیها و شخصیت طلبیها و خودسریهای شهری و
ایلیاتی در سراسر ایران مشهود و رفتاری عادی بود. قشون روس گوشهای و قشون عثمانی گوشهای دیگر از کشور را
اشغال کرده بودند. انگلیسها هم به وسیله
ایلات و رجال متنفذ و مامورین سیاسی و نظامی خود آرام نمینشستند. در این هنگامهها و کشمکشها عین السلطنه به، مانند گذشته به ضبط اخبار علاقه مندی داشت و دنباله خاطرات خود را از دست نگذاشت. نحوه کارش همانندست با آنچه درباره مجلد پیشین گفته شد.
قسمتی از این مجلد خاص شرح حوادث سه سفر عین السلطنه به قزوین است. یک بار از آن سه سفر تا تهران آمده است. در همین مجلد بخشی به کتابچه جغرافیای الموت اختصاص یافته است که از نوشتههای خوب در زمینه معرفی آبادیهای یک منطقه است. مطالب این مجلد را به اخبار مربوط به تاج گذاری احمد شاه (که تا اواسط جلد نهم از دفترهای پس از مشروطه نوشته عین السلطنه است) خاتمه دادیم و قسمتی از جلد نهم را که به روزگار پادشاهی احمد شاه مربوط میشود در مجلد ششم از دوره این خاطرات خواهد آمد.
عین السلطنه در این جلد، به مانند مجلد پیشین اطلاعات زیادی درباره الموت جمع کرده است. از جمله چند بار مقداری از واژههای الموتی (تاتی) را در دسترس قرار داده است. (مثلا صفحه ۳۶۱۲). وصف خوبی از غذاهای مرسوم الموت دارد.
از خاطرات دوران بچگی و جوانی هم مقداری در این مجلد میبینیم. بخشی که به طرز درس خواندن نزد معلم سرخانه و آداب مکتب و مدارس قدیمی طی ده صفحه اختصاص داده است، بسیار خواندنی و پرمطلب است. آداب
سلام نوروز ناصرالدین شاه و مراسم همان
جشن نزد مردم را به مانند یک مردم شناس دقیق در صفحاتی چند با نظم گفته است.
به مانند جلدهای پیشین درباره رجال و اشخاص به نام اطلاعات خوب دارد. مقداری از اشعار
مبتذل حاجی صدرالسلطنه را جای جای نقل کرده است که خواندن آنها برای آگاه شدن از حالات آن شخص مفید است. سرگذشت خوبی از عباس میرزا ملک آرا نوشته است که دقایقی تازه دربر دارد. از احتساب الملک و مختار الدوله و سید بحرینی و دیگران و دیگران یاد میکند. کسانی که در مآخذ دیگر اطلاعات زیادی راجع به آنها نیست.
در زمینه مسائل سیاسی و اجتماعی با هوشیاری، سراسر متن سخنان وثوق الدوله وزیر امور خارجه در زمان التیماتوم روس را نقل کرده، همان طور که با حسن تشخیص متن مصاحبه
سید ضیاء مدیر روزنامه رعد با
سفیر روس را به ضبط درآورده است و این هر دو متضمن نکات باریک سیاسی است.
یادداشتهای متعددش درباره
مالیات نمک و دشواریهایی که آن ترتیب در زندگی مردم پیش آورده بود، از زمره مطالب اجتماعی و مباحث روزانه است. همان طور که الغای مالیات قپان در آن عهد موضوع روز بوده است.
مطالب این مجلد را به اخبار مربوط به تاج گذاری احمد شاه (که تا اواسط جلد نهم از دفترهای خطی نوشته عین السلطنه است)، خاتمه دادیم و قسمتی از محتویات جلد نهم را که به روزگار پادشاهی مستقل احمد شاه مربوط میشود، در مجلد ششم خاطرات خواهید خواند.
ششمین مجلد از خاطرات قهرمان میرزا عین السلطنه (برادرزاده ناصرالدین شاه) به اخبار و اطلاعات و بریده مطبوعات و مشاهدات و مسموعات و شایعات و نقل قولهایی اختصاص دارد که مربوط میشود، به ایام پادشاه شدن واقعی احمدشاه؛ (یعنی از روز تاج گذاری او در ۲۸
شعبان ۱۳۳۲) تا آخر سال ۱۳۳۵ قمری، تقریبا سه هفته پیش از استعفای دولت علاءالسلطنه.
به یک ملاحظه میتوان گفت، این مجلد به کشف آدم کشیهای کمیته مجازات اختتام میگیرد. چه آخرین اقدام و واقعه مهم در دولت علاءالسلطنه گرفتار شدن اعضای آن کمیته به وسیله نظمیه بود.
مستشارالدوله که در دولت مذکور وزیر داخله بود، شرح ماجرا را در خاطرات خود نوشته است.
این جلد از خاطرات به مرسوم و معتاد نویسنده
ممزوج و آمیخته است، به مسائل خانوادگی، حالات شخصی، مسائل ملکی و زراعی، اوضاع خاص الموت، اتفاقات قزوین، مسائل مملکتی، رویدادهای جهانی (به تفصیل و به مناسبت بروز جنگ بین المللی)، معرفی رجال و اعیان و تجار و رعایا به مناسبت ذکری که از آنان شده باشد.
مؤلف درین چهار سال مقیم الموت بود. مگر ایام کوتاهی که به قزوین یا تهران مسافرت کرد و سفر کوتاه تری که به بلوک افشاریه کرده بود.
مندرجات این جلد مانند مجلدات پیشین، برگرفته است از، مشاهدات شخصی (نسبت به حوادث الموت)، مسموعات از کسانی که به الموت یا
قزوین میآمدهاند؛ (مخصوصا از طریق تنکابون به الموت)، مندرجات جرایدی که از تهران به او میرسید، (برای اخبار ایران و خارجه)، مجله لندن نیوز که خود آبونه بود، نامه هائی که برادرانش عمادالسلطنه و افخم الدوله و اقوامش؛ مانند شعاع الدین میرزا و پدرش عزالدوله و شیخ ابراهیم به او مینوشتهاند. عمادالسلطنه و افخم الدوله مرتبا و بی وقفه او را از اخبار سیاسی تهران و
جهان آگاه میکردهاند. شایعات و نقل قولهای کم اعتبار هم از چشم و قلم او دور نمیمانده است، آنها را هم مینوشته است.
این مجلد از خاطرات عین السلطنه دربرگیرنده وقایع و حوادث جهانی و مملکتی و شخصی میان دو واقعه مشهور است. آغازش کودتای ۱۲۹۹ است و پایانش ظهور زمزمه
جمهوری (اوائل
اسفند ۱۳۰۲)؛ یعنی دو سال تمام.
در این مدت چند چهره سیاسی در ایران دائر مدار امور اصلی بودهاند: احمد شاه، سید ضیاءالدین طباطبائی روزنامه نویس برجسته، قوام السلطنه رجل سیاسی مبارز، میرپنج رضاخان قزاق کهنه کار و نترس. در این مدت مستوفی الممالک و فرمانفرما و مشیرالدوله و مؤتمن الملک و مخبرالسلطنه، مصدق السلطنه و
تقی زاده و اقرانشان در کارها و مقامهای مهم میبودهاند؛ ولی به
نفوذ و قدرت آن چند تن نبودهاند.
در این دوره افراد به نامی وجود داشتهاند که هر یک از آنان در گوشهای از مملکت آوازه مییابد و هر یک به سرنوشتی عبرت انگیز دچار میشود: میرزا کوچک خان در
گیلان ،
کلنل محمدتقی خان در
خراسان ،
سمیتقو در
آذربایجان ، کلنل لاهوتی خان در
تبریز و بالاخره جهانشاه خان امیر افشار در زنجان.
قسمتی مهم از خاطرات عین السلطنه در این جلد به احوال جهانشاه خان شخص ارتباط دارد و از این حیث گنجینهای است، از اطلاعات که شاید در مآخذ دیگر به این تفصیل و ریزه کاری نیامده باشد.
قسمتهای مفصلی از خاطرات این مجلد- به طور پاره پاره- به وقایع جنگل و
میرزا کوچک خان و
احمد کسمایی و خالو قربان اختصاص یافته است. مطالبی که در این باره هست، به مناسبت آن که عدهای از الموتیها در تشکیلات جنگل راه داشتند و به مناسبت آن که الموت سر راه کوهستانی
تنکابن بود و منظما اخبار
جنگ و ستیز با جنگلیها به الموت میرسید، مفصل تر و ریزه کارانه تر است از مباحث دیگر.
ترس از بلشویک موجب میشده است که صاحبان املاک مواظب حرکات جنگلیها و مقاصد روسها باشند. به این ملاحظه است که هر چند صفحه به چند صفحه ذکر اعمال افراد جنگل و مراودات و مرابطات آنان مورد طرح و
نقد و نظرست و درست و نادرست آن مطالب به سنجش با منابع دیگر مشخص شدنی خواهد بود.
با انتشار مجلد دهم روزنامه خاطرات عین السلطنه دوره این گنجینه بیش بها که حاوی اطلاعات متنوع از اوضاع اجتماعی و مدنی و
حوادث و اخبار مملکتی و همچنین ظرائف و نوادر ادبی مربوط به شصت و پنج سال است.
این جلد ما را با بعضی از احوال و وقایع کشور در نیمه دوم پادشاهی رضا شاه و چهار سال آغاز سلطنت فرزندش آگاه میکند. اگر چه در روزگار پایه گذار سلسله پهلوی زبانها بسته و قلمها شکسته بود و کسی را یارای آن نبود که سخنی بگوید، جز آنچه
دولت میپسندد. مع هذا عین السلطنه در نوشتههای کوتاه و پراکنده خود اشاراتی روشن و گویا به بد و نیک اوضاع دارد.
اگر به ژرفائی در این خاطرات گسترده دامن نگریسته شود، مندرجات اساسی و عمومی این کتاب (برکنار از مطالب خانوادگی و شخصی) بازگوینده حوادثی است که میان دو واقعه مهم تاریخ یک صد واند ساله ایران اتفاق افتاده است و آن دو واقعه یکی کشته شدن ناصرالدین شاه است، به تیر میرزا رضا کرمانی در
سال ۱۳۱۳ هجری قمری و دیگری کوتاه ساختن دست
قدرت رضا شاه پهلوی است که با اشغال ایران به وسیله قوای نظامی در نیمه سال ۱۳۲۰ (- ۱۳۶۰ ق) حصول پذیرفت. کشته شدن ناصرالدین شاه شروع زمزمه آزادی بود و پس از سیزده سال
نهضت مشروطیت را در پی داشت و استعفای رضا شاه نهضت ملی شدن
صنعت نفت را به دنبال. بنابرین همان طور که در نوشتههای ناظران و ناقدان این کتاب آمده است، محتویات این مجموعه از جهات متعدد سیاسی، اجتماعی، مدنی و فرهنگی برای
تاریخ عصر قاجاری فایدت بخش است.
نرم افزار تاریخ اسلامی ایران، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.