دین آینده جهان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
دین اسلام، بنا به خواست قاطع
الهی ، سرانجام بر تمام
ادیان غلبه
و استعلا خواهد یافت. این نوید از
آیات مختلف
قرآن کریم استفاده میشود.
«هوالذیارسلرسولهبالهدیودینالحقلیظهرهعلیالدینکلهولوکرهالمشرکون؛
او
(خداوند) کسی است که رسول خویش را با
هدایت (دلایل روشنگر)
و دین حق (درست
و استوار) فرو فرستاد تا این دین را بر تمامی ادیان پیروز گرداند، هر چند که
مشرکان (
بت پرستان،
یهود،
و مسیحیت) نخواهند».
نوید فوق، مربوط به
سوره توبه،
آیه ۳۳ است. در آیات قبل نخست فرمان داده میشود که بایستی بت پرستان فتنه جو
و آتش افروز
حجاز به عنوان عناصری پلید از حریم
کعبه طرد شوند. سپس به دو گروه
مشرک اشاره میشود: یهود
و مسیحیت، که برخلاف تعالیم
انبیاء به خدای یکتا
شرک میورزند،
پیامبران الهی را فرزند خدا میانگارند
و خاخامها
و راهبان را
رب و اله خویش میگیرند در حالیکه امر شدهاند جز خدای یگانه، معبودی را نپرستند
و مع الاسف میکوشند
نور الهی (
اسلام) را نیز خاموش سازند، حال آن که ارادهی قطعی خدای متعال بر این تعلق گرفته است که نور خویش را کامل سازد.
آنگاه در ادامه، با لحنی صریح
و قاطع، میفرماید: «هو الذی ارسل رسوله بالهدی...» .
آیه مزبور «هو الذی...» با حواشیی از همین دست، در
سوره صف، آیه ۹
و همچنین با اندکی اختلاف در
سوره فتح، آیه ۲۸
نیز تکرار شده است.
از این آیه، که ۳ بار در
قرآن تکرار شده، به روشنی بر میآید که دین
اسلام، بنا به خواست قاطع الهی، سرانجام بر تمام ادیان غلبه
و استعلا خواهد یافت
و مخالفان
و منکران این دین که تابش آفتاب آن را بر جهان بر نمیتابند همگی منکوب خواهند شد.
واژه کلیدی در آیه فوق، «لیظهره علی الدین کله» است که ضمیر در «لیظهره» (بنا به قاعدهی ادبی «الاقرب یمنع الابعد» به «دین الحق» بر میگردد؛ چنان که
سنخیت «غالب» و «مغلوب» نیز مقتضی غلبه «دین» بر «ادیان» است (نه فی المثل، غلبه «شخص» بر «ادیان»). بنابر این، معنای «لیظهره علی الدین کله» آن است که
اسلام، سرانجام بر تمامیادیان غلبه
و تفوق خواهد یافت.
«لیظهره»، از ماده (ظ. ه. ر) میباشد که در اصل
لغت، به معنی «
قوه»
و «بروز» است.
ظهور، به معنی
انکشاف و بروز
و نیز
قدرت و استیلاست.
و وقتی که با حرف اضافه «
علی» همراه میشود معنای
چیرگی و استعلا میدهد. «ظهور علی فلان» به معنی غلبه بر آن شخص بوده
و «اظهره الله علی عدوه» به این معنی است که
خداوند وی را بر دشمنش پیروز ساخت.
چنان که «ظهور علی الحائط» نیز به معنی بالا رفتن از دیوار
و اشراف بر آن است
گذشته از فرهنگ لغات، در
قرآن کریم نیز ماده ظهور
و اظهار، خصوصا آنجا که با حرف «علی» همراه است، نوعا به معنی آشکار شدن چیزی از موضع قدرت،
و به دیگر تعبیر، غلبهی آشکار
و چشمگیر بر چیزی است؛ آن گونه غلبه
و چیرگی که در
و دیوار، آینه سان، حاکی از آن است. بنگرید:
«حتی جاء الحق
و ظهر امر الله
و هم کارهون»
«ظهر الفساد فی البر
و البحر بما کسبت ایدی الناس»
از قول
مؤمن آل فرعون به فرعونیان:
«یا قوم لکم الملک الیوم ظاهرین فی الارض فمن ینصرنا من باس الله ان جاءنا»
«یا ایها الذین آمنوا کونوا انصار الله کما قال عیسی بن مریم للحواریین من انصاری الی الله قال الحواریون نحن انصار الله فآمنت طائفة من بنی اسرائیل
و کفرت طائفة فایدنا الذین آمنوا علی عدوهم فاصبحوا ظاهرین».
در این آیات نیز «ظهور + علی» به معنی «غلبه
و دستیافتن بر حریف» استعمال شده است:
«کیف
و ان یظهروا علیکم لا یرقبوا فیکم الا
و لا ذمة»
«انهم ان یظهروا علیکم یرجموکم او یعیدوکم فی ملتهم»
از تامل در شواهد لغوی
و قرآنی واژههای ظهور
و اظهار (آنجا که با حرف «علی» همراهند) برمیآید که آیه ۳۳ توبه
«هو الذی ارسل رسوله... لیظهره علی الدین کله»
نوید بخش پیروزی
و سیطرهی چشمگیر
و تمام عیار
اسلام در آینده بر تمامیادیان است؛ آیندهای که هنوز نیامده
و طبق
روایات بسیار که از طریق
شیعه و سنی نقل شده، به دستبزرگمردی از تبار
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) یعنی
حجة بن الحسن العسکری (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) تحقق خواهد یافت.
آیه۵۵
سوره نور، ضمن تاکید بر این پیروزی، ابعاد مختلف
و هدف غایی از آن را به گونهای روشنتر
و مفصل تر بیان میدارد:
«وعد الله الذین آمنوا منکم
و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم
و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم
و لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا یعبدوننی لا یشرکون بی شیئا...».
خداوند به
مؤمنان شایسته کردار از شمایان، وعده داده است که ۱. قطعا آنان را
وارث و جانشین مکنتها
و قدرتهای
جهان قرار خواهد داد
و ۲. دینشان را که خود برای آنان پسندیده است (بر جهان) قادر
و مسلط خواهد گرداند
و ۳. قطعا
خوف و ترسشان را بدل به
امنیت و آرامش خواهد ساخت، تا بدون هیچگونه شرکی، فقط
و فقط او را پرستش کنند....
در این آیه نیز واژه کلیدی دیگری وجود دارد که دقیقا هم مضمون
و مؤید «لیظهره علیالدین کله» در آیه ۳۳ توبه است،
و آن : «لیمکنن لهم دینهم...» میباشد.
«لیمکنن» از ماده تمکین به معنی پا برجا ساختن
و قادر
و توانا گردانیدن است (
لسان العرب)
و (
تاج العروس) خدای متعال در دومین بند از وعدههای سهگانه خویش به مؤمنان شایسته کردار، تصریح میکند که دین مورد رضایت خویش را که پیروی از آن را برای آنان پسندیده است قطعا در
آخر الزمان برجهان
سیطره خواهد بخشید.
یک سؤال اساسی پیداست دینی که نازل کننده قرآن،
وعده پیروزی قاطع آن را در آینده میدهد، دینی جز دین
اسلام نیست. اما سؤالی که در اینجا مطرح میشود آن است که: با توجه به این که دین
اسلام عملا در طول
تاریخ به
مذاهب گوناگون بلکه متضادی تقسیم شده
و پیروان هر یک از این
مذاهب تنها خود را بر حق میدانند،
و منطقا نیز باید گفت که از میان این همه
مذاهب و فرق متضاد، تنها یکیشان مصداق
اسلام واقعی
و دین مورد
رضایت الهی بوده
و بقیه بر باطلند براستی کدام یک از
مذاهب موجود
اسلامی، همان دین مورد رضایت الهی بوده
و در نتیجه، طبق وعدهی حتمی الهی، در آینده بر تمامیجهان سیطره خواهد یافت؟
در پاسخ باید گفت: همه
مذاهب و فرق اسلامی، با دلایلی که میآورند، طبعا خود را یگانه دین بر حق، یا به دیگر تعبیر،
اسلام حقیقی
و راستین میانگارند
و اگر قرار بر پذیرفتن ادعا بدون سنجش
و محک صحت آن باشد بایستی همه این
فرق و مذاهب را (با وجود تضادهای که در «
تفسیر» اصول مشترک
و «تفصیل» فروع مختلف دارند) دارایاندیشه درست
و عمل صالح انگاشت!
و حتی
تکفیر و تفسیقهای آنان از یکدیگر را نیز، از باب جمع ضد دین یا
متناقضین! شاهد وحدت
و همدلیشان پنداشت! که بیگمان این گونه داوری کاری خطا
و ناصواب است. زیرا حقیقت، در هر جا، یک چیز بیش نیست (فیالمثل، ذات باریتعالی، به چشم سر، یا قابل رؤیت است
و یا نیست،
و نمیشود که هم سخن قایلان به امکان
رؤیت خداوند با چشم سر درست باشد
و هم سخن منکران رؤیت! )
و از مجموعه بینهایت خطوطی که دو نقطه را به هم متصل میسازند، تنها
و تنها یک خط، میتواند مستقیم باشد
و اسلام راستین نیز (که همان دین مورد رضایت الهی است) صراط مستقیمیاست که از مو باریکتر
و از
شمشیر تیزتر است، نه پهنهی درندشت
و بیدر
و دروازهای که صدها راه
و بیراهه، راست
و کج،
و ضد
و نقیض، در آن میلولند...!
پس صرف نظر از ادعای هر گروه مبنی بر حق بودن خویش، باید دید که قرآن
کتاب آسمانی دین
اسلام که همه
مسلمانان به آن احترام میگذارند
و آن را حجت قول
و فعل خویش میشمرند خود کدام یک از این
مذاهب و فرق را مصداق «دین مورد رضایت الهی» شناخته
و به عنوان «دین حق» بر آن صحه میگذارد؟
خوشبختانه آیه ۳
سوره مائده، به این سؤال اساسی پاسخی روشنگر میدهد:
«الیوم اکملت لکم دینکم
و اتممت علیکم نعمتی
و رضیت لکم
الاسلام دینا».
امروز دینتان را برای شما کامل کردم
و نعمت (
هدایت) ام را بر شما تمام ساختم
و راضی شدم که این
اسلام (کامل شده) دین شما باشد.
الیوم (امروز)، اشاره به روز خاصی دارد که در آن، دین
اسلام کامل شده
و خدای متعال پسندیده است که این دین تکمیل یافته، آیین جاوید مسلمانان باشد.
به راستی در این روز خاص، چه حادثهای رخ داده
و چه حکمی از سوی
پروردگار ابلاغ شده که با ابلاغ آن، دین
اسلام و نعمت هدایت الهی کامل گشته است؟
با شناخت این روز خاص، طبعا هم حادثه
و حکم مزبور را که مایه تکمیل
رسالت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلم) شده خواهیم شناخت
و هم ویژگی خاص «دین مرضی الهی» را. الیوم، کلید شناسایی «دین پسندیده الهی»
و از آن طریق، کلید شناسایی
مذهبی است که طبق آیات ۳۳ توبه
و ۵۵ نور، در آینده بر جهان
سیطره خواهد یافت. پس باید دید که این «الیوم» چه روزی بوده
و در آن چه حادثهای رخ داده است؟
شیعیان عموما معتقدند که آیهی «الیوم اکملت لکم...» در روز ۱۸
ذیحجه سال ۱۰ هجری (مشهور به
روز غدیر)
و به مناسبت اعلام
ولایت و سروری
علی بن ابیطالب (علیمهاالسلام) از سوی پیامبر (صلیاللهعلیه
وآله
و
سلم) در
غدیر خم نازل شده است.
علاوه بر شیعیان، جمعی کثیر از محدثان
و مورخان بزرگ
اهل سنت نیز (که ذیلا به اسامی برخی از آنان اشاره میشود) در آثار خویش به احادیث دال بر این امر اشاره کردهاند:
۱.
حافظ ابو جعفر محمد بن جریر طبری (متوفی ۳۱۰ق) در کتاب
الولایة فی طرق حدیث الغدیر، به نقل از
زید بن ارقم.
۲.
حافظ ابوبکر بن مردویه اصفهانی (م۴۱۰) به نقل از
ابو سعید خدری.
۳.
حافظ ابو نعیم اصفهانی (م۴۳۰) در کتاب
ما نزل من القرآن فی علی، به نقل از ابوسعید خدری.
۴.
حافظ ابو بکر خطیب بغدادی (م ۴۶۳) در تاریخش، به نقل از
ابوهریره.
۵.
حافظ ابو سعید سجستانی (م۴۷۷) درکتاب
الولایة، به نقل از ابو سعید خدری.
۶.
ابو الحسن ابن مغازلی شافعی (م۴۸۳) در کتاب
مناقب، به نقل از
ابو هریره.
۷.
حافظ ابو القاسم حسکانی، به نقل از ابوسعید خدری.
۸.
خطیب خوارزمی (م ۵۶۸) در کتاب مناقب، به نقل از ابوسعید خدری.
۹.
حافظ ابن عساکر شافعی دمشقی (م۵۷۱) به نقل از
ابن مردویه.
۱۰.
ابوالفتح نطنزی در کتاب
الخصائص العلویة، به نقل از ابو سعید خدری
و جابر بن عبدالله انصاری.
۱۱.
سبط ابن جوزی حنفی بغدادی (م ۶۵۴) در
تذکرة الخواص، به نقل از ابو هریره.
۱۲.
شیخ الاسلام حموینی (م ۷۲۲) در
فرائد السمطین، به نقل از ابو سعید خدری.
۱۳.
عمادالدین ابن کثیر دمشقی شافعی (م ۷۷۴) در تاریخ خویش، به نقل از ابوهریره.
۱۴.
جلال الدین سیوطی شافعی (م۹۱۱) در الدر المنثور، به نقل از ابن مردویه،
و نیز در
الاتقان، در بخش آیات سفریه قرآن، ذیل «الیوم اکملت لکم» به نقل از
عمر و با تصریح به صحت
و اعتبار سند روایت.
نمونه وار، به نقل طبری
و حسکانی در این زمینه اشاره میکنیم.
طبری در کتاب الولایة فی طرق حدیث الغدیر، به طور مستند از زید بن ارقم نقل میکند که گفت: زمانی که پیامبر (صلیاللهعلیه
وآله
وسلّم)
و سلم در بازگشت از
حجة الوداع به غدیرخم رسید، توقف فرمود
و ندای
نماز جماعت در داد. پس ما اجتماع کردیم
و حضرت خطبهای بلیغ ایراد نمود
و سپس گفت:
خدای متعال این آیه را بر من فرو فرستاده است که «بلغ ما انزل الیک من ربک...»
و همانا
جبرئیل از ناحیه پروردگار به من فرمان داده که در این محل توقف کنم
و به هر
مسلمان سفید
و سیاهی اعلام کنم که علیبن ابیطالب
برادر،
وصی،
خلیفه،
و امام او) روا نیست....
طبری سپس میافزاید: در روایت دیگر آمده است که رسول خدا فرمود: بار پروردگارا، دوستبدار هر که وی را دوست میدارد
و دشمن بدار هر که را با وی دشمنی میکند... پروردگارا، هنگامیکه این حقیقت درباره علی بیان گشت آیه «الیوم اکملت لکم دینکم» را نازل فرمودی....
حافظ ابو القاسم حسکانی، نیز، به سند متصل، از ابو سعید خدری نقل کرده است که گفت: رسول خدا (صلیاللهعلیه
وآله
وسلّم)
و سلم زمانی که آیه «الیوم اکملت لکم دینکم» نازل شد فرمود: اللهاکبر بر
اکمال دین و اتمام نعمت
و رضایت پروردگار به رسالت من
و ولایت علی بن ابیطالب پس از من... (برای مطالعه متن کامل حدیث طبری
و حسکانی، به این منبع رجوع شود.
).
از ملاحظه مجموع روایات فوق، که پارهای از آنها از حیث سلسله سند در کمال اتقان
و اعتبارند، (برای مطالعه متن کامل حدیث طبری
و حسکانی، به این منبع رجوع شود.
).
بر میآید که آیه ۳ مائده:
«الیوم اکملت لکم دینکم
و اتممت علیکم نعمتی
و رضیت لکم
الاسلام دینا»
در روز غدیر
و به مناسبت اعلام «ولایت
و امارت علی بن ابیطالب بر کافهی مسلمانان پس از پیامبر» نازل شده است. بنابراین،
اسلام، با ابلاغ ولایت
و خلافت بلا فصل علی (علیه
السّلام) کامل شده
و دینی را که خداوند آن را برای مسلمانان برگزیده
و در آخر الزمان نیز (به صریح آیه ۵۵ نور) همان را بر جهان چیره خواهد ساخت، همین دین کامل شده به ولایت آن حضرت است.
با توجه به آنچه گفته شد
و نیز با توجه به این که در آیات توبه: ۳۳، صف: ۹
و فتح: ۲۸، بر دینی که در پایان جهان بر جمیع ادیان چیره خواهد شد اطلاق «دین الحق» شده معلوم میگردد یگانه
مذهبی که از میان
مذاهب گوناگون
اسلامی، شایسته احراز عنوان «دین مورد پسند الهی»
و «دین حق»
بوده
و آینده جهان بدون تردید قلمرو تابش اوست، دین معتقد به «خلافتبلا فصل علی بن ابیطالب
و آل او (علیهم
السلام)» یعنی
اسلام تشیع است.
و این همان حقیقتی است که در احادیث معتبر دیگر نیز توسط
شیعه و سنی، با تعابیر والفاظ دیگر، از زبان پیامبر تکرار
و تایید شده است، نظیر
حدیث سفینه و حدیث ثقلین:
مثل (اهل بیتی کمثل سفینة نوح من رکب فیها نجی
و من تخلف عنها غرق.
انی تارک فیکم الثقلین : کتابالله
و عترتی ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا ابدا
و انهما لن
یفترقا حتی یردا علی الحوض.)
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «تشیع، دین آینده جهان»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۳/۳۰.