اکمال دین
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اکمال
دین کامل کردن دین با اعلام
ولایت امیرمؤمنان،
علی بن ابیطالب (علیهالسلام) است.
«اکمال» مصدر باب افعال و از ریشه «ک م ل» است کمال در لغت به معنای تمامیت و تحقق همه اجزای یک شیء
است، بهگونهای که آنچه غرض از شیء در آن است حاصل شود
؛ نیز به معنای آراسته شدن به صفات در حدّ خود و رسا شدن
دانسته شده است غالب لغویان کمال را به معنای تمام دانستهاند
؛ ولی میتوان گفت گرچه معنای کمال و تمام به هم نزدیک و هر دو به معنای تحقق همه اجزای چیزی هستند؛ اما تمام در جایی بهکار میرود که اجزای شیء به تنهایی اثری نداشته و اثر بر مجموع اجزای مترتب است؛ مانند یک روز
روزه که اجزای آن همه یک روز را فرامیگیرد و اگر یک جزء آن مفقود شود یعنی شخص در بخشی از روز مرتکب
مفطرات گردد، کل روزه
باطل شده و بخشهای دیگر آن نیز بیاثر میشود، و کمال در جایی بهکار میرود که هر یک از اجزا اثر خود را دارند و مجموع اجزا نیز اثر خود را دارد؛ مانند روزههای
ماه رمضان که هریک از آنها و همچنین مجموع آنها، هر یک اثر ویژه خود را دارد
برخی گفتهاند:اختلاف کمال و تمام با یکدیگر اختلاف کیفی و کمی است، زیرا تمام مربوط به کمیت و کمال مربوط به کیفیت است
و ابتدا شیء با فراهم شدن اجزائش تمام شده و سپس با افزوده شدن خصوصیات و محسنات دیگری کامل میشود، بنابراین، کمال مرتبهای پس از مرتبه تمامیت اجزاء است
برخی نیز گفتهاند:کمال شیء این است که مقصود از آن حاصل شود و تمام شیء این است که به چیزی خارج از خودش نیاز نداشته باشد.
«دین» در اصطلاح، جمیع آنچه
خدا به قیام بر آن امر کرده
و مجموع
عقاید و
احکام تشریع شده از سوی خداوند است
و «اکمال دین»، کامل کردن آن با افزودن فریضهای به آن است و مقتضای باب اِفعال آن است که این کامل کردن به صورت دفعی باشد؛ نه تدریجی .
به عقیده دانشمندان
شیعه عامل اکمال دین خداوند است که با جعل ولایت
اهل بیت (علیهمالسلام) دین مسلمانان را کامل کرد و به این ترتیب اسم شریف «مکمّل الدین» به منصه ظهور رسید
به موضوع اکمال دین در
قرآن تنها یک بار و در آیه ۳ مائده:۵:«الیَومَ اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم» تصریح شده است، گرچه در آیات متعددی مانند ۵۵ و ۶۷ مائده
و ۵۹ نساء
ولایت امیرمؤمنان (علیهالسلام) و دیگر اهلبیت (علیهمالسلام) بیان شده است.
بر پایه مبانی پذیرفته شده در
عرفان و
حکمت اسلامی میتوان گفت دین دارای دو وجهه ظاهری و باطنی است:وجهه باطنی دین که جنبه «یلی الحقی» آن است، فراتر از زمان و مکان و امری غیر تدریجی است، ازاینرو همواره کامل بوده و نقصی در آن راه ندارد؛ ولی وجهه ظاهری دین که جنبه «یلیالخلقی» آن است امری تدریجی بوده و در ابتدا ناقص است و با نزول همه
معارف و احکام آن کامل میگردد، تا بین ظاهر و باطن دین مطابقت حاصل شود وجهه باطنی دین که نزد خداست، یکی بیش نیست و آن همان اسلام است:«اِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الاِسلم»
و در زمانهای مختلف به صورت شرایع گوناگون ظهور مییابد، بنابراین، بحث اکمال دین در خصوص وجهه ظاهری دین و در دو جهت قابل پیگیری است:۱ در مقایسه شرایع با یکدیگر ۲ در شریعت خاص؛ مانند اسلام، با توجه به نزول تدریجی معارف و احکام آن این مطلب را احتمالا بتوان از تعابیر «لکم» «دینکم» و «علیکم» در آیه محوری بحث استفاده کرد.
دین اسلام (در وجهه ظاهری آن) پیوسته مورد تهدید
کافران بوده است:«الیَومَ یئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم» روز نزول این آیه، چنانکه از خود آن برمیآید زمان ناامیدی کافران و ایمن شدن
مسلمانان از آنان است، بنابراین تا آن روز کافران به نابودی اسلام امیدوار بوده و برای آن نقشه میکشیدند، بهگونهای که شایسته بود مؤمنان ازاین نقشهها برحذر باشند
؛
این نقشهها از تلاش برای رخنهکردن در اراده و همت رسولاکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و تضعیف آن آغاز شد:«ودّوا لَو تُدهِنُ فَیُدهِنون»
؛
و همچنان ادامه داشت تا نوبت به آخرین امید آنان برای نابودی دین رسید.
کافران با تصوراینکه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرزندی ندارد و با
مرگ وی دوران دعوت و دین او نیز سپری خواهد شد در آیه ۳
کوثر به این امید آنان اشاره شده است:«اِنَّ شانِئَکَ هُوَ الاَبتَر» قدرت و شوکت اسلام، کافران را در همه آرزوهایشان ناکام و ناامید کرده بود، به جز واپسین خواسته آنان که هنوز به آن امید بسته بودند و تنها در صورتی این آرزو نیز به یأس میگرایید که خداوند برای دین خود امامی نصب کند که در حفظ و تدبیر امر دین و ارشاد امت اسلامی جانشین رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) باشد تا بدین وسیله دین از مرحله قیام به حامل شخصی به مرحله قیام به حامل نوعی خارج شده و با تبدیل شدن صفت حدوث آن به صفت بقاء کامل گردد:«الیَومَ اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم».
نکته شایان توجه در
امام آن است که دین و قرآن، برنامه زندگی انسانها و راه سعادت آنهاست و هر برنامهای به مجری نیاز دارد؛ ولی هرکسی نمیتواند مجری قرآن و دین باشد، بلکه تنها کسی میتواند چنین امر خطیری را بر عهده گیرد که تکویناً با قرآن و دین پیوند عمیقی داشته و در حقیقت، خود، قرآن و دین مجسّم باشد چنین شخصی در زمان
حیات رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) خود ایشان بود و پس از آن حضرت، تنها امیرمؤمنان، امام علی (علیهالسلام) و فرزندان معصوم ایشان از چنین خصوصیتی برخوردارند، ازاینرو براساس
روایات قطعی و متواتر، رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) علی بن ابیطالب (علیهالسلام) را به عنوان جانشین خود به مردم معرفی کرد
و به اتفاق جمیع مسلمانان، کسی به جز امیرمؤمنان (علیهالسلام) به عنوان جانشین پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نصب نشده است.
با توجه به خصوصیت باب اِفعال که دفعی بودن است، اکمال دین بهمعنای افزودن فریضهای بهمجموعه معارف و
احکام دین است که با آن دین الهی کامل گشت و آن فریضه ولایت امیرمؤمنان، علی (علیهالسلام) است که در ادامه آیه با تعبیر «اتمام نعمت» به آن اشاره شده است:«و اَتمَمتُ عَلَیکُم نِعمَتی»
توضیح آنکه نعمت امری نسبی و عبارت از چیزی است که با طبع شیء سازگار باشد و براساس دستهای از آیات قرآن، بیشتر اشیا یا همه آنها نسبت به یکدیگر نعمت هستند، زیرا میان آنها در نظام تدبیر، سازگاری و هماهنگی است:«و اِن تَعُدّوا نِعمَتَ اللّهِ لا تُحصوها»
از سوی دیگر برخی آیات بعضی از اشیا را شرّ دانسته است:«ولا یَحسَبَنَّ الَّذینَ کَفَرُوا اَنَّما نُملی لَهُم خَیرٌ لاِنفُسِهِم اِنَّما نُملی لَهُم لِیَزدادُوا اِثمًا».
جمع میان این دو دسته آیات باتوجه به آیاتی دیگر، آن است که هرچه موافق با غرض الهی از آفرینش انسان بوده و وی را در مسیر عبودیت:«وماخَلَقتُ الجِنَّ والاِنسَ اِلاّ لِیَعبُدون»
و رسیدن به سعادت یاری کند نعمت است و همان چیز اگر انسان را از سعادت و عبودیت دور کند نقمت است، بنابراین، اشیا بهخودی خود نه نعمت محسوب میشوند و نه نقمت و نعمت بودن آنها از جهت اشتمال آنها بر روح عبودیت و دخول در ربوبیت الهی (ولایت) است، پس نعمت حقیقی همان ولایت است و هر چیزی با اشتمال بر درجهای از ولایت،
نعمت میشود
ولایت الهی نسبت به تدبیر امور دینی انسانها، بدون ولایت رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و ولایت اولواالامر (علیهمالسلام) ناقص است
، ازاینرو و با توجه به معنای لغوی «تمام» و تفاوت آن با «کمال»، ولایت الهی که همان تدبیر امور دین است، امری واحد و دارای سه جزء ولایت خدا، ولایت رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، ولایت اهلبیت (علیهمالسلام) است این امر تا پیش از نزول آیه ۳ مائده
، ناقص بود و با اعلام ولایت امیرمؤمنان، علی (علیهالسلام) تمام شد، زیرا ولایت خدا و ولایت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) تنها تا زمان نزول وحی کافی بود و برای دورانهای بعدی کفایت نمیکرد
در روایاتی از اهلبیت (علیهمالسلام) ولایت آخرین فریضه الهی دانسته شده که پس از آن هیچ فریضه دیگری نازل نشده است.
مفسران شیعه
براساس عمده روایات اهل بیت (علیهمالسلام)
بر این اعتقادند که آیه اکمال دین در روز هجدهم ذیحجه سال دهم هجری، پس از آخرین حج رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) (حجةالوداع) و در غدیر خم، زمانی نازل شد که رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) علی (علیهالسلام) را به ولایت مسلمانان نصب کرد.
امام خمینی با استناد به بعضی آیات الهی و روایات، کمال دین را به ولایت و امامت امام علی (علیهالسلام) میداند
و معتقد است کمال شیء عبارت از چیزی که تمامیت شیء به آن است و نواقصش بهوسیله آن رفع شود و به همین دلیل است که ولایت علوی کمال دین و اتمام
نعمت است. پس همه عبادات و ملکات به منزله هیولاست و
ولایت صورت آنهاست و آنها ظاهر ولایت و ولایت باطن آنهاست بنابراین اگر کسی امام خود را نشناسد و بمیرد، به مرگ جاهلی و کفر مرده است.
امام خمینی در تعیین مصداق
اکمال دین باتوجهبه کتاب غایه المرام و با استناد به روایتی معتقد است آیه اکمال در روز غدیر خم که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) امام علی (علیهالسلام) را به امامت معرفی کرد، درباره علی نازل شده است.
به اعتقاد امام خمینی کامل شدن قانون باید توسط خدا انجام بگیرد و چنین قانونی که در پیشگاه خدا به کامل و تام بودن شناخته شده، دیگر کسی نمیتواند آن را نسخ و ابطال کند.
امام خمینی درمورد اهمیت امامت و تاثیر آن در اکمال دین معتقد است بهحکم عقل همانطور که دین و قرآن در پیشگاه خدا و پیامبر بااهمیت تلقی میشود، امامت هم باید در آن پیشگاه به همان اهمیت شناخته شود، زیرا که
امامت قوه جریان قانون است که مقصود اصلی از دین و قانونگذاری است ازاینجهت بدون امامت و ولایت
قانونگذاری لغو و بیهوده است و از قانون عقل بیرون است پس با امامت و ولایت، دین کامل و تبلیغ تمام میشود.
به باور امام خمینی اگر امر امامت آنطور که خدا دستور داده بود و پیغمبر تبلیغ کرده بود و کوشش درباره آن کرده بود، جریان پیدا کرده بود، این همه اختلاف در مملکت اسلامی و جنگ و خونریزیها اتفاق نمیافتاد.
روایاتی از
اهل سنت و برخی از منقولات تاریخی
نیز این نظریه را تأیید میکند در روایات شیعه، این روز بزرگترین عید مسلمانان شناسانده شده است
پیش از این خداوند در آیهای به افراد با ایمان سه وعده داده بود:
خلافت در روی زمین، امنیت و آرامش برای پرستش پروردگار و استقرار آیین مورد رضایت خدا:«وَعَدَ اللّهُ الَّذینَ ءامَنوا مِنکُم وعَمِلوا الصّلِحتِ لَیَستَخلِفَنَّهُم فِیالاَرضِ ولَیُمَکِّنَنَّ لَهُم دینَهُمُ الَّذِی ارتَضی لَهُم ولَیُبَدِّلَنَّهُم مِن بَعدِ خَوفِهِم اَمنًا»
میتوان روز اکمال دین در
غدیر خم را زمان تحقق این سه وعده دانست، گرچه تحقق کامل آنها در زمان قیام امام مهدی (علیهالسلام) خواهد بود.
در تبیین اکمال دین و عامل و زمان آن نظریههای دیگری نیز وجود دارد که به دلیل مخالفت با قرآن کریم و روایات معتبر قابل پذیرش نیست.
از جمله: با
بعثت رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و ظهور
اسلام دین کامل شد.
پس از
فتح مکه ، خداوند شوکت
مشرکان را از میان برد و امید آنان را در مبارزه با
اسلام ناامید کرد و بدین ترتیب دین کامل شد.
پس از نزول
برائت از مشرکان، اسلام در
جزیرة العرب گسترش یافت و با زوال آثار
شرک دین کامل شد
در روز
عرفه سال دهم هجری، با نزول این آیه کامل شدن دین اعلام گشت
این نظریه، قول بسیاری از
مفسران اهل سنت است آنان در بیان عامل اکمال دین اموری را ذکر کردهاند؛ مانند:نزول همه فرایض و
حلال و
حرام یا بخش عمده آن و تبیین قوانین
قیاس و
اجتهاد ، کفایت امر دشمنان و غلبه مسلمانان بر آنان
، اکمال
حج و خالص شدن
مکه برای مسلمانان و بیرون رفتن مشرکان از آن
، داخل شدن عربها در اسلام
وبرخی گفتهاند:دین خدا هیچ گاه ناقص نبود، بلکه همواره کامل بود؛ ولی چون در معرض
نسخ و زیاد شدن بود، زمانی که دیگر احتمال نسخ و زیادی منتفی شد، میتوان آن را به کامل شدن وصف کرد
برخی دیگر با پذیرش اینکه دین در ابتدا ناقص بوده و در پایان کامل شده است گفتهاند:این مطلب درست نیست که همواره نقص، عیب است، زیرا بسیاری از نقصها عیب نیست؛ مانند نقصان ماه، نقصان نماز مسافر، نقصان دوران حیض، نقصان دوران بارداری و... .
با توجه به تحلیل مفسران، میتوان دو اثر برای اکمال دین، از قرآن کریم استفاده کرد:
با اکمال دین و اعلام ولایت امیرمؤمنان (علیهالسلام)،
کافران از نابود کردن اسلام ناامید شدند
و مسلمانان از این ناحیه ایمن گشتند و دیگر هراسی از کید آنان نبود:«الیَومَ یئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم فَلا تَخشَوهُم واخشَونِ»
شایان ذکر است که در این آیه شریفه، پس از اعلام مطلب فوق به مسلمانان فرمان داده شده تا از خدا بترسند و این بدان معناست که گرچه دیگر کافران نمیتوانند در دین مسلمانان رخنه کنند، خود
مسلمانان ممکن است به این فریضه الهی یعنی ولایت امیرمؤمنان (علیهالسلام) اهمیت نداده و در مورد این امر از خدا نترسند و در نتیجه در دین حق رخنه ایجاد شود و این تهدیدی برای مسلمانان و نوعی پیشگویی نسبت به آینده آنان و اعراض آنان از ولایت است.
آنگاه که دین الهی با اعلام ولایت امام علی (علیهالسلام) کامل و نعمت حق تمام گشت، خداوند اسلام را به عنوان دین برای مسلمانان پسندید
:«و رَضیتُ لَکُمُ الاِسلمَ دینًا»
واضح است که مقصود از آیه این نیست که اسلام همان اسلام سابق است، ولی نظر خدا دگرگون شده، بلکه مقصود این است که چون اکنون اسلام به حد کمال و حد تمام رسید، این همان دین مورد رضایت الهی است.
•
دائرة المعارف قران کریم جلد چهارم، برگرفته از مقاله"اکمال دین" • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.