دشمنشناسی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
برای تصمیمگیری و چگونگی واکنش در برابر
دشمن باید ابتدا او را شناخت، به اهدافش پی برد و روشهای او را در ضربه زدن و رسیدن به اهدافش بازشناخت همچنان که باید نقاط
ضعف و
قوت او را مورد مطالعه قرار داد. به مجموع این کارها دشمن شناسی گویند.
پیروزی
انقلاب اسلامی ایران به
رهبری امام خمینی (رحمةاللهعلیه) یکی از بارزترین رخدادهای
قرن بیستم به شمار میرود. انقلابی که در ابعاد گوناگون، منشاء پیامدهای بنیانی و شگرفی در سطح جهان گردید و علاوه بر آن که به انسانها
کرامت، به مسلمانان
شوکت و به مؤمنان
عزت و عظمت بخشید، در ایران بر منافع بیگانگان خط بطلان کشید. بیگمان، ویژگی ضد استعماری این انقلاب عظیم، راه هرگونه سوء استفاده بیگانگان از
منافع ملی را سد کرد و
عزم دشمنان را در از بین بردن اهداف ضد استعماری نظام اسلامی دوچندان نمود. طرح نقشههای جدید در جهت دست یازی به
خاک،
هویت،
فرهنگ و منافع ملت، در دستور کار دشمنان قرار گرفت. در این میان، نقش
رهبری در شناخت دشمن و شگردهایش از عوامل اصلی پیروزی و تداوم انقلاب اسلامی به شمار میرود. امروز نیز تبیین دیدگاههای
رهبری در جهت آگاهی
مردم و
نسل جوان و خنثی سازی توطئههای جدید دشمن بسیار مهم و مؤثر خواهد بود.
برای تصمیم گیری و چگونگی واکنش در برابر
دشمن باید ابتدا او راشناخت، به اهدافش پی برد و روشهای او را در ضربه زدن و رسیدن به اهدافش بازشناخت همچنان که باید نقاط ضعف و قوت او را مورد مطالعه قرار داد. به مجموع این کارها دشمن شناسی گویند. اگر شناسایی دشمن خوب انجام نگیرد آثار منفی آن در مراحل تصمیم گیری و برخورد، خود را نشان میدهد.
مقام معظم رهبری ضمن تاءیید دشمن شناسی، به عنوان یک وظیفه مستمر میفرماید: «ملت ایران به همان نسبت که دشمن، روشهای خود را در توطئه علیه ایران اسلامی پیچیده تر میکند، باید بر هوشیاری و آگاهی خود بیفزایند و با آمادگی معنوی، فکری، سیاسی و حفظ وحدت و اتصال و ارتباط با یکدیگر، چهره دشمن را در هر لباسی که هست، شناسایی کند.»
بدیهی است برای برنامه ریزی و تعیین و تدوین سیاست دفاعی در جهت
صیانت از کیان نظام اسلامی، شناسایی دشمن و تهدیدهایی که از ناحیه او موجودیت ملی و دینی ما را تهدید میکند، امری
واجب است.
با توجه به دیدگاههای
رهبری، میتوان در یک تقسیمبندی کلی، دشمنان نظام اسلامی را به دو قسم، دشمنان داخلی و دشمنان خارجی تقسیم کرد.
امام خمینی که مبنای فطرت انسان را بر دوستی قرار میدهد و دشمنی را امری عارضی به شمار میآورد، درعینحال با تاکید بر اهمیت دشمنشناسی، آن را وظیفهای ضروری میداند و بر شناخت نقشههای دشمنان از راه تحلیل گفتار و رفتار آنان و انتخاب راهکار مناسب برای دفع و مقابله با آنان تاکید میکند. ایشان تاکید دارند که نباید لحظهای از حیله دشمنان غفلت کرد؛ زیرا این غفلت، خواسته دشمن است.
امام خمینی باتوجهبه آموزههای اسلامی دشمن را به دو نوع درونی و بیرونی و در بُعد بیرونی، دشمنان را به دشمنان آشکار و پنهان تقسیم میکند:
الف) دشمنان آشکار: در نگاه ایشان باتوجهبه شرایط روز جامعه عبارتاند از:
قدرتهای بزرگ شیطانی و جنایتکارانی که ناقض حقوق بشر هستند.
ب) دشمنان پنهان: از نظر امام خمینی، دشمنان بسیاری نیز در لباس دوست، دشمنی میکنند و زیان قلمهای آنان برای اسلام از سرنیزه رضاخان پهلوی و سلاح دشمنانِ آشکار بیشتر است. این گروه از دشمنان عبارتاند از مخالفان روحانیت، روحانینماها و برخی مطبوعات خارجی است.
به اعتقاد امام خمینی خطر روحانی نمایان بهمراتب بیشتر از دشمنان دیگر است؛ زیرا آنان با نفوذ در حوزههای علمیه و مسجدها و مرکزهای اسلامی، نقشههای شوم دشمنان دیرینه اسلام و دستنشاندگان استعمار را اجرا میکنند.
نفس اماره و هوای نفس که در کلام
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دشمنترین دشمنان معرفی شده و شیطان که به گمراه کردن انسان سوگند یاد کرده، به همراه یاران او، از دشمنان درونی انسان به شمار میروند. امام خمینی هوای نفس و وسوسههای
شیطان را بزرگترین دشمن درونی انسان دانسته و بر نقش شیطان و هوای نفس در بروز اختلافات در جامعه تاکید کرده است. ایشان با بهرهگیری از آموزههای اسلام، ضمن مخالفت با جنگ و مطالبه صلح و آرامش در میان انسانها، دفاع در برابر تهاجم دشمنان اسلام و دفع خطر آنان را تکلیف همه مردم میشمارد.
به طور کلی در مورد دشمنان، دو نظریه وجود دارد: نظریه توطئه و نظریه توهم توطئه.
عدهای بر این باورند که هر چه در
اجتماع اتفاق میافتد نتایج مستقیم نقشههایی است که افراد یا گروههایی نیرومند، طرح ریزی کردهاند و میگویند: در جهان همه توطئهها، به
آمریکا، صهیونیستها، صاحبان انحصارات، سرمایه دارها و
استعمارگران برمی گردد. «خوی تجاوزگری
قدرتهای بزرگ جهانی ودرراس همه آمریکاعلیه تودههای
مردم دنیا و
جهان اسلام بی پایان است».
در مقابل
نظریه قبل، عدهای معتقدند که
توهم توطئه و دیدن
دست بیگانه، در همه مسائل و جریانات، سبب میشود که ملت دچار بی عملی و
انفعال شود و در سرنوشت و بهبود حیات خودش شرکت نکند اینان به عنوان مثال، نظری را که در داخل کشور ما راجع به توطئههای
اسرائیل و آمریکا وجود دارد، مطرح میکنند. و معتقدند؛ توطئههایی که در این زمینه ادعا میشود صحت ندارد و کسی که به توهم توطئه مبتلا است، تمام وقایع عمده سیاسی، سیر حوادث و مشی وقایع تاریخی را در دست پنهان و قدرتمند سیاست بازان بیگانه و سازمانهای مخوف سیاسی و اقتصادی و مذهبی وابسته به آنها میپندارد و حتی تمام جنگها، شورشها، عقب ماندگیها و وابستگیهای سیاسی و سقوط ارزش پول و... را محصول دست پنهان بیگانه میداند.
نظریه توهم توطئه، دقیقا نقطه مقابل دیدگاه
رهبری در خصوص
دشمن میباشد؛ زیرا
رهبری به طور مکرر متذکر میشود که پای ابرقدرتها و دشمنان در توطئهها دیده میشود. با نگاهی به
تاریخ و تجارب درخشنده دولتهاو مخصوصا
انقلاب اسلامی، پذیرش این دیدگاه (توهم توطئه) را که پنداری ناآگاهانه و ساده اندیشانه است، رد میکند. و باید با این نوع ساده اندیشی، مقابله کرد؛ در غیر این صورت دشمن در دستگاههای سیاسی و فرهنگی کشور
نفوذ خواهد کرد.
مقام معظم
رهبری نیز میفرماید: «وقتی
انسان میبیند دستگاههای تبلیغاتی دشمن، دستگاه تبلیغاتی مزدور آمریکا، دستگاه تبلیغاتی دولت
انگلیس، دستگاه تبلیغاتی دولت غاصب
صهیونیست، برای فلان
لایحه در
مجلس یقه میدرانند، جنگ روانی میکنند، به خاطر فلان زندانی، به خاطر فلان مسؤول، دلسوزی
دایه مهربان تر از
مادر را نشان میدهند، انسان
حق دارد به
شک بیفتد... دشمن، امروز امیدوار است، شاید بتواند از ساده اندیشی استفاده کند، جای پای خود را در دستگاههای سیاسی کشور و دستگاههای فرهنگی کشور باز کند... امروز، روز حساسی است. این روزگار، روزگار حساسی است»
بنابراین مقام معظم
رهبری ضمن رد نظریه توهم توطئه میفرماید: اگر
فرض کنیم که دشمن بر سر هر راهی وجود دارد، خردمندانه نیست که انسان، دشمن را نبیند، وجود او را عدم فرض کند، چطور علیه ما توطئه نیست؟ بعضی گفتند شما توهم توطئه میکنید! توطئهای وجود ندارد! من در پاسخ، نشانههای توطئه و نشانههای خصومت را از اول
انقلاب تا امروز در یک فهرست طولانی معرفی میکنم، و نشان میدهم، چطور علیه ما توطئه نیست؟ در اول
پیروزی انقلاب آشکارا با انقلاب مخالفت شد، و این سلسله تا امروز ادامه دارد، و ما امروز به معنی حقیقی کلمه در دنیا دشمن داریم.
در بیانات دیگری ایشان میفرماید: بعضیها میگویند ما توهم میکنیم که علیه ما توطئه است و دشمنی وجود دارد. خیلی خوب، حالا کسانی که دلشان میخواهد
چشم خودشان را روی هم بگذارند و بگویند (ان شاءالله گربه است)، اما واقعیت که عوض نمیشود، وجود دشمن با به
خواب رفتن من و شما که از بین نمیرود... با ندانستن ما، یا خود را به ندانستن زدن، دشمن، از دشمنی خود دست برنمی دارد، افرادی مایلند
اثبات کنند نخیر،
ملت ایران هیچ دشمنی ندارد، کنار خانه خودتان بنشینید و به کار خودتان سرگرم باشید، خاطرتان هم جمع باشد که همه جا امن است و امان، نه! این حرفها واقعیت ندارد.
ازمهمترین علل دشمنی استعمارگران ازمنظر
رهبری میتوان به موارد ذیل اشاره نمود.
گسترش اسلام در دنیا و به خطر افتادن منافع استعمارگران:
از دیدگاه
رهبری، یکی از علل اصلی دشمنی اجانب، همانا گسترش اسلام ناب در بین کشورهای جهان میباشد، چرا که آنها پی برده بودند که اگر اسلام و
احکام اسلامی در میان مسلمانان جایگاه واقعی خود را پیدا کند و به دیگر کشورها برسد، منافع آنها به خطر خواهد افتاد. لذا از روز اول بنای مقابله و مخالفت با اسلام و نظام اسلامی را گذاردند. و «همه آنها از
اسلام ناراحتند و
رنج میبرند و همه آن دولتها و
قدرتهایی که عظمت اسلام را به زیان خودشان میبینند، امروز درمقابل اسلام، صف آرایی کردند»
نفی
سلطه سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی دشمنان:
پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی به
رهبری امام و مردم، دستاوردهای فراوانی به همراه داشته که از جمله آنها نفی سلطه سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی بیگانگان بود است. بنابراین مهمترین دستاورد داخلی انقلاب اسلامی، «قطع دست بیگانگان و چپاولگران و سلطه گران نامشروع از ایران و ملت و منابع وثروتهای آن»
بوده است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، دشمن برای اعاده
حیثیت و نیز منافع از دست رفته خود، از بین بردن نظام اسلامی را در دستور کار خود قرار داد. از منظر
رهبری، بعضی از راهکارهایی که دشمنان در جهت براندازی نظام درتلاش هستند، عبارتنداز،
حفظ
هویت فرهنگی و دینی نشانهای از
شخصیت و
استقلال ملت هاو تضعیف آن نشانه وابستگی ملتها است. اعتقاد به حفظ (هویت دینی) و دفاع از آن تا پای جان، نظام نوپای
جمهوری اسلامی را برپا کرد و آن را در برابر تهاجمات گوناگون دشمن، مقاوم و پایدار نمود. اگر دشمن بتواند این اعتقاد را از
ذهن مردم بزداید، مقاومتها و ایثارها و فداکاریها هم به دنبال آن از بین خواهند رفت و کشور دوباره در سلطه اجانب قرار خواهد گرفت.
آیتالله خامنهای در این باره میفرماید: «آنها حاضرنیستند ببینند درمقابل چشمشان پرچم دین و
دمکراسی روی یک علم برافراشته شود. سعی آنها این است که بین مردم سالاری و دین فاصله ایجاد کنند.»
و براین اساس «تلاش دشمن این است که مردم را ازنظام اسلامی دلسرد و پایههای
ایمان و
عقیده و عمل دینی را درمردم سست کند.»
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، بسیاری از نهادهای خودجوش انقلابی، فعالیتهای خود را شروع کرده، و با
الهام از رهنمودهای
رهبری نظام به کار خود ادامه دادند. از جمله اهداف دشمن در جهت براندازی نظام اسلامی، تضعیف و تخریب این
ارکان نظام میباشد که نقش مهمی در تداوم پیروزی انقلاب ایفا میکردند. ازمهمترین اهداف دشمن در این زمینه تضعیف
اصل ولایت فقیه بوده است. اصل ولایت فقیه به عنوان مهمترین رکن نظام جمهوری اسلامی به شمار میرود؛ اصلی که نظام اسلامی را یک نظام دینی قرار داده و سبب امتیاز آن از نظامهای موجود دنیا شده است؛ به همین
دلیل این رکن مورد هجوم دشمن قرار گرفته، که گاه توسط عوامل داخلی دست به انجام آنها میزند.
رهبری دراین باره میفرماید. «
استکبار جهانی این بار
تصور کرد که میتواند روش مؤثرتری را برای مبارزه با انقلاب اسلامی تجربه کند و بر همین اساس پس از مطالعه زیاد به این نتیجه رسید که باید
رهبری انقلاب را هدف قرار دهد، زیرا میداند که با وجود یک
رهبر مقتدر در ایران اسلامی، همه توطئههای آنها نقش بر آب خواهد شد.»
ایشان درادامه میفرماید «
رهبری یعنی آن نقطهای که مشکلات لاعلاج دولت به دست او حل میشود، نفس او
حقیقت را برای مردم روشن و توطئه دشمن را بر ملا میکند، تبلیغات
دروغ و ترفندهای گوناگون دشمن را افشا میکند و به مردم امید میدهد. در برابر توطئه سیاسی بینالمللی میایستد و تمامیت انقلاب را در مقابل توطئه گران قرار میدهد و دشمن را وادار به عقب نشینی میکند،
رهبری در برابر اختلاف افکنیهای دشمن، مایه
الفت و مانع
تفرقه میشود و دستها را در دست هم میگذارد.»
بی تردید حضور
روحانیت آگاه و
متعهد، در خیل عظیم نیروهای مردمی، نقش مهمی در پیروزی انقلاب اسلامی ایفا کرد. پیش قراولانی که در راه اعتلای کلمه الله و احیای اسلام ناب محمدی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از هیچ کوششی دریغ نکرده و هم چون مراد و مقتدای خود، جان بر کف پذیرای هر گونه خطر گردیدند. به همین دلیل هم آماج حملات دشمنان و وابستگان آنها قرار گرفتند. از این رو
رهبری میفرماید. «دشمنان اسلام از مقابله با نظامی که منافع نامشروع استکبار را در منطقه برهم زده است، دست نخواهند کشید و با آن
آشتی نخواهند کرد. تجربههای شکست خورده آنان سبب شده است که روشهای خود را در مقابله با ملت ایران پیچیده تر کنند و امروز به این نتیجه رسیدهاند که برای زدن و کوبیدن انقلاب، باید به سراغ
حوزههای علمیه و دانشگاهها و یا یک فرد
معمم بروند، تا بلکه از طریق آنها به هدف خود برسند، اما توطئهگران از بیداری
حوزه و
دانشگاه و هوشیاری بزرگان این
کشور غافل بودند.»
القای ناکارآمدی دین، از سوژههای مهمی بود که در جهت از بین بردن
هویت دینی نظام اسلامی توسط بیگانگان در دستور کار قرار گرفت. طرح شبهاتی در خصوص محدودیت قلمرو احکام دینی و نفی جاودانگی احکام اسلامی، نمونهای از این حرکت دشمن در جهت القای ناکارآمدی دین محسوب میگردد که در ذیل به بعضی از آنها اشاره میشود.
اسلام هزار و چهارصد
سال پیش در مورد مفاهیم اجتماعی امروز نظر ندارد و اگر هم مطلبی داشته باشد قرائتها از آن متفاوت است و در
تعارض با هم، همه ساقط میشوند.
فقه قابلیت اجرا در همه زمانها را ندارد و
حکومت دینی به معنی اجرای احکام
شریعت نیست.
«استکبار در سی سال اخیر همه امکانات سیاسی اقتصادی و نظامی خود را برای نابود کردن انقلاب اسلامی به کار گرفته است اما به این نتیجه رسیده که حمایت بی دریغ ملت و اتکای نظام اسلامی به
ایمان عمیق مردم، از بین بردن جمهوری اسلامی را ناممکن کرده است و به همین علت با همه توان، خنثی کردن وجهه ضد استکباری و کاهش محتوای دینی و
روح انقلابی نظام را دنبال میکند که این واقعیت هوشیاری کامل ملت و مسئولان را میطلبد».
پیروزی انقلاب اسلامی ایران توانست معادلات سیاسی جهان را برهم زده و با ارائه نوعی حکومت دینی، دین را در تمام عرصهها مطرح کند. ظهور این حکومت دینی که بیانگر
جامعیت دین اسلام بود، بیگانگان را به فکر مقابله با این جریان دینی انداخت. «دشمنان اسلام درطول یک
قرن و نیم گذشته سعی کرده بودند اسلام رابه طورکلی ازعرصه زندگی جامعه بیرون رانده و باطرح نظریه جدایی دین از
سیاست، دینداری رافقط پرداختن به
عبادت و اعمال شخصی قلمداد کنند و با حذف اسلام ازصحنه سیاست جهان، کشورهای اسلامی راعرصه غارتگریها و تاخت و تازهای سیاسی خود نمایند.»
ایمان و باورهای دینی مسلمانان همواره مهمترین نقش در پیروزی مسلمانان و حفظ روحیه ایستادگی و
مقاومت ملتهای مورد
ستم بوده است. باید اذعان کرد پیروزی انقلاب اسلامی نوید حضور دوباره دین و نظام مبتنی بر احکام دینی را
بشارت داد. تاریخ گواه خوبی بر این ادعا است که استکبار جهانی و وابستگانش نسبت به انقلابها و نهضتهایی که مبتنی بر مکتب بودهاند سخت دشمنی کرده،
حیات این انقلابها را مساوی با زوال و نابودی خود میدانند. «آنچه که بدخواهان ودشمنان این ملت درپی آن هستند، سلب این انگیزه و ایمان از مردم است»
در
موضوع دشمن شناسی، توجه به شیوه و روش دشمنان در جهت براندازی نظام اسلامی بسیار مهم است. ازمهمترین شیوه دشمن عبارتنداز؛
دشمن به خوبی درک کرده است که اگر ملتی از نظر فرهنگی، اتکاء به فرهنگ خود نداشته باشد زمینه فروپاشی استقلال فکری آنها و در نتیجه پذیرفتن همه نوع زمینههای استعماری توسط آنان، فراهم خواهد بود.
رهبر انقلاب، تهاجم و
شبیخون فرهنگی را از جمله علائم تلاش جبهه استکبار برای بی محتوا کردن نظام اسلامی خوانده و تاکید کرد «
درک هوشمندانه این موضوع و دفاع از «ارزشهای اسلامی و انقلابی»، وظیفه اینجانب و مردم است که به
فضل الهی، مردم، امروز با هوشیاری، درک بالا و
قدرت تحلیل تحسین برانگیز، در صحنه حاضرند»
تبلیغات و
جنگ روانی از کارآمدترین روشهای دشمن برای دست یابی مجدد به منافع از دست رفته خود در ایران است.
رهبری میفرماید. «یکی ازتوطئهها و تهدیدهای دشمن، ایجاد
اختلاف بین و دردرون کشورهای اسلامی است. در واقع، بهترین ابزار و وسیلهای که دشمن در
اختیار دارد، این است که بین مسلمین اختلاف ایجاد کند»
از شیوههای دیگر دشمن در جهت رسیدن به مقاصد و نیات پلید خویش، ترویج آزادی وارداتی (اشاعه بی بند و باری و فساد) میباشد. جریان تاریخی فروپاشی
تمدن اسلامی در (
اندلس) سند گویایی است که پرده از حرکات پنهانی دشمن برمی دارد. مقام معظم
رهبری معتقد است درتفکر اسلامی و مکاتب غربی تفاوتهای اصولی واساسی دربیان مرزهای آزادی و تعیین چارچوب ان وجود دارد. و اگر بخواهیم نسبتی بین تفاوت
آزادی در
غرب و اسلام ارائه دهیم این نسبت
عموم و خصوصی من وجه خواهد بود. «در
تفکر اسلامی و
مکاتب غربی تفاوتهای اصولی و اساسی دربیان مرزهای آزادی و تعیین چارچوب آن وجود دارد.... اسلام در برخی از زمینهها دایره را از این محدودتر میکند و در بعضی از زمینهها آن را گسترش میدهد و به اصطلاح طلبگی، بین نظر اسلام و نظر رایج دردنیای غرب درباب، آزادی، عموم و خصوص من وجه است. دربرخی ازچیزها ما نظر غرب رابسیار محدود، تنگ بینانه و دربعضی ازامور آن رابیش ازحد وسعت یافته و نزدیک به بی بند و باری میدانیم
ایشان میفرماید «یک انسان برای اینکه
آزاد باشد کافی نیست که زیرسلطه انسان دیگر یا حکومت جبار نباشد، بلکه لازم است که زیر سلطه
قوه غضبیه و شهویه خودش هم نباشد انسانی که براثر ضعف،
ترس،
طمع،
حرص و
شهوات نفسانی مجبور میشود تحمیلات و محدودیتهایی را قبول کند آن انسان هم درحقیقت آزاد نیست».
از قدیمیترین و مؤ ثرترین شگردها و شیوهها جهت مقابله با یک حکومت و در نهایت براندازی آن، ایجاد (تفرقه) در بین اقشار گوناگون آن ملت میباشد. دشمنان جمهوری اسلامی، از همان آغاز، به این شیوه روی آوردند.
رهبری میفرماید. «استکبار تلاش میکند تک تک دولتها و حکومتهای اسلامی را با چیزهای جزیی و با وعدهای واهی ازبدنه دنیای اسلام جدا کند و وضع همین چیزی میشود که هم اینک در جهان اسلام وجود دارد».
از دیگر شیوههای دشمن جهت مقابله با نظام اسلامی، ایجاد ناامنی و
هرج و مرج میباشد. ایجاد ناامنی زمینه مناسبی برای تضعیف روحیه مقاومت و ایستادگی مردم خواهد بود و توجه کارگزاران نظام را از موضوعات کلیدی و اصلی به موضوعات فرعی و جنبی سوق میدهد. دلسرد و ناامید کردن مردم، ایجاد حس بی اعتمادی نسبت به مسؤ ولان نظام، اعلام وجود مشکلات، موانع و تنگناهای مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و نظامی و القای این که این مشکلات حل نشدنی است، برخی از مواردی است که با پیروزی انقلاب اسلامی از طریق دشمن، در جهت ایجاد ناامنی به کار گرفته شد. «امروز اگر در دنیا
ظلم وجود دارد، اگرسلطه وجود دارد، امروز اگر تمدن خشن غربی، دنیا را پرکرده است و
غارت اموال ملتها به وسیله مراکز جهانی وجود دارد، اینها به خاطر وجود هرج ومرج و انزوای
اخلاق انسانی است».
برجستهترین ویژگی انقلاب اسلامی ایران، احیای
هویت دینی بود که با
رهبریهای خردمندانه امام به
ثمر نشست. دشمن که برای نابودی این هویت دینی از همه ترفندها و حیلهها استفاده کرده بود، این بار به فکر استخدام
تعلیم یافتگان
فرهنگ غرب، یعنی روشنفکرنماهای وابسته افتاد. این افراد وابسته که توسط بیگانگان
انتخاب میشوند،
نسل جوان را آماج تیرهای زهرآگین
استعمار قرار میدهند و ضمن دفاع از فرهنگ غربی و ره آورد آن، دین و فرهنگ دینی را زیر سؤال میبرند.
رهبری در مورد
روشنفکر درایران میفرماید: «من بارها گفتهام که روشنفکری در ایران، بیمار متولد شد. مقوله روشنفکری، با خصوصیاتی که در عالم تحقق و واقعیت دارد که در آن، فکر علمی، نگاه به آینده، فرزانگی، هوشمندی، احساس درد در مسائل اجتماعی و بخصوص آنچه که مربوط به
فرهنگ است، مستتر است در کشور ما
بیمار و ناسالم و معیوب متولد شد. چرا؟ چون کسانی که روشنفکران اول تاریخ ما هستند، آدمهایی ناسالمند.»
از مهمترین راه حل مبارزه با دشمن ازمنظر و نگاه
رهبری، توجه به سه اصل اساسی است:
۱. هوشیاری و
درک موقعیت:
۲. جرات اقدام و نترسیدن از سختیها و خطرها:
۳.
ایمان و
امید به
آینده:
ایشان نسبت به این سه اصل میفرماید «هوشیاری و درک موقعیت جرات اقدام و نترسیدن از سختیها و خطرها و ایمان و امید به آینده سه درس مهم هستند این درسهای مهم، راهگشای امروز و آینده ملت و کشور است».
ایشان از یک طرف از مردم میخواهد که هوشیار باشند زیرا «دشمن گاهی با ده واسطه یک فرد ساده لوح و بیچارهای را تحریک میکند که حرفی را بزند و یا موضعگیری غلط و ناشیانهای را انجام دهد؛ و ممکن است چنین فردی، حتی خودش هم نداند که عامل دشمن است. بنا بر این باید هوشیار بود؛ و من امیدوارم که ملت ایران در شناخت دشمن اشتباه نکند. دشمن،
استکبار جهانی است. دشمن، آمریکاست و دشمن، صهیونیستها هستند.»
و از طرف دیگر علاوه برهوشیاری و آگاهی مردم، آمادگی لازم جهت مبارزه با دشمنان اسلام را داشته باشند. «ملت ایران به همان نسبت که دشمن، روشهای خود را در توطئه علیه ایران اسلامی پیچیده تر میکند، باید بر هوشیاری و آگاهی خود بیفزاید و با آمادگی معنوی، فکری، سیاسی و حفظ
وحدت و اتصال و ارتباط با یکدیگر، چهره دشمن را در هر لباسی که هست، شناسایی کند.»
•
پایگاه اطلاع رسانی حوزه، برگرفته از مقاله « دشمن شناسی». •
دانشنامه امام خمینی ، تهران،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ، ۱۴۰۰ شمسی.