خانواده از دیدگاه ثقلین
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خانواده
از دیدگاه ثقلین،
قرآن در
آیات متعدد، و
معصومین (علیهمالسلام) در
روایات، نقش حفاظتی
زن در بازداشتن خانواده
از انحرافات، همدردی با
شوهر و ایجاد
آرامش روحی و روانی برای وی و بالعکس، را بیان کرده و برای آن اهمیت زیادی قائل شده است.
خانواده،
اجتماع کوچکی است که ابتداء با یک
مرد و
زن تشکیل میشود، دو نفری که بناست در تکامل معنوی و رشد مادی یکدیگر
مشارکت کنند و بالاتر آن که هریک کمبود دیگری را در اوج
محبّت و
مودت جبران نمایند و چنانچه چیزی آنان را
تهدید کرد و آرمانهای فکری و اعتقادیشان را به خطر انداخت، هر دو به
دفاع برخیزند و جهت حیات و زندگی همیشگی خویش با آن
مبارزه کنند و برای بقای خویش برنامهریزی نمایند و
نسل خود را دوام بخشند.
قرآن کریم این اصل اساسی را با واژگانی زیبا چنین بیان میکند: «وَ مِنْ آیاتِهِ اَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ اَزْواجاً لِتَسْکُنُوا اِلَیها وَ جَعَلَ بَینَکُم مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً اِنَّ فِی ذلِکَ لَایاتٍ لِقَومٍ یتَفَکَّرُونَ»
«
از نشانههای خداست آن که آفرید برای شما همسرانی
از جنس خودتان تا بدیشان آرام گیرید و میان شما دوستی و مهربانی نهاد. هر آینه در این کار برای مردمی که بیندیشند نشانهها و عبرتهاست».
امام محمد باقر (علیهالسلام) از قول جدّش
رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل کرده که فرمود: «ما بُنِی بَناءٌ فِی الاِسلامِ اَحَبُّ اِلی اللهِ -عزّ وَ جَلّ- من التزویج
؛ هیچ بنائی در مکتب اسلام طرحریزی نشده که در نزد
خداوند بزرگ محبوبتر
از ازدواج باشد.»
سه اصل اساسی در تشکیل خانواده عبارتند
از:
علاقه و
عشق به همسرداری
از جمله اموری است که در
فطرت انسانی نهفته است. این نیاز در موجودات زنده دیگر مشاهده میگردد و در دوران کودکی به صورتی رقیق و کمرنگ جلوه میکند؛
انسان هم
از تنهایی رنج میبرد و خود را در قالب عواطف به همنوع خود نزدیک مینماید.
خداوند سبحان قبل
از تشکیل خانواده، در میان
زن و
مرد،
مودّت و محبّتی ایجاد نمود که هرگز بدون آن آرامش نمییابند و آنگاه که مرد و زنی برای امر مقدّس ازدواج به یکدیگر نزدیک میشوند و مقداری سخن میگویند، گویا گمشدهای را که سالیان سال در پی آن بودهاند، مییابند و
از یکدیگر به آسانی جدا نمیشوند.
مردی به محضر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رسید، عرض کرد: یا رسول الله! من
از امر ازدواج به شگفت در آمدهام و
تعجب میکنم، زیرا مرد و زنی که هرگز یکدیگر را ندیدهاند و نمیشناسند، چون میان آنان
پیمان و
عقد ازدواج برقرار میشود و بعد با یکدیگر به صحبت مینشینند و یکدیگر را بیشتر درک مینمایند، چنان دوستی و محبّتی برقرار میگردد که
از آن عظیمتر ممکن نیست؟!
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: پایهریزی امر ازدواج را خداوند سبحان در ذات
بشر قرار داده بهطوری که نیازمندی به آن را در درون خویش احساس میکند.
آنگاه به
آیه ذیل استشهاد نمود و آن را قرائت کرد: «وَ جَعَلَ بَینَکُم مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً اِنَّ فِی ذلِکَ لایاتٍ لِقَومٍ یتَفَکَّرون»
«خداوند بین شما (زنان و مردان) محبّتی خاص قرار داده و به یکدیگر مهربان نموده است. همانا در این امر نشانهها و آیاتی است برای آنانی که تفکّر کنند».
این عشق فطری موهبتی است الهی که رسول گرامی اسلام بدان افتخار میکند و میگوید: «النّکاحُ سُنَّتی فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتی فَلَیسَ مِنّی؛
ازدواج دادن و ازدواج نمودن،
سیره و راه من است و هرکس
از این
سنت زیبای الهی سر برتابد،
از من نیست.»
در تبیین این موهبت الهی، آیات و روایات فراوانی وجود دارد؛ ما به برخی
از آنها اشاره میکنیم. در حقیقت کسانی که به نوعی
از امر ازدواج وحشت دارند و عشق درونی خویش را که شعلهور است، سرکوب میکنند،
خداوند آنان را
تشویق میکند و خود آن شکاف تخیلی و یا واقعی «
فقر» را که ممکن است پیش آید، پرمیکند و به آنان
وعده غناء و بینیازی میدهد.
در
سوره نور آمده است: «وَانکَحُوا الاَیامی مِنکُم والصّالحینَ مِن عِبادِکُم و اماءِکُم اِنْ یکُونُوا فُقَراءَ یغْنِهِمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللهُ واسِعٌ علیمٌ»
«مردان و زنان بیهمسر (مجرّد) خود را
ازدواج دهید و همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکار خویش را. چنانچه
فقیر و تنگدست باشند، خداوند
از فضل خود آنان را بینیاز میکند؛ خداوند گشایشدهنده و داناست».
امام صادق (علیهالسّلام) فرمودند: «مِنْ اَخلاقِ الانبیاء حُبُّ النّساءِ
؛
از ویژگیهای اخلاق پیامبران، دوست داشتن زنان خویش بوده است.»
امام صادق (علیهالسّلام)
از پدرانش نقل کرد که جدّم رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ اَحْرَزَ نِصْفَ دینهِ فَلْیتَّقِ اللهَ فِی النّصفِ الباقی؛
کسی که ازدواج کند، نیمی
از دین خود (و احکامی که بر دوش دارد) را حفظ کرده است، پس به خدا پناه ببرد و استمداد جوید نسبت به نیمه دیگر آن.»
رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میفرماید: «مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ اعْطِی نِصف السَّعادَةِ؛
«کسی که با همسر منتخب خویش ازدواج کند، نیمی
از سعادت و خوشبختی را درک کرده است.»
همچنین فرموده است: «مَنْ تَزَوَّجَ فَقْدْ اعْطِی نِصْف العِبادَةِ؛
کسی که با همسر منتخب خویش ازدواج کند، نیمی
از بندگی و
اطاعت حضرت حق به وی داده شده است.»
در آیات مختلف، مخاطب
قرآن مردانند تا آنکه در جهت تشکیل زندگی تلاش و سعی کنند و سامانبخشی آن را بر دوش کشند. تداوم زندگی و تامین آن، سختیها و درگیریهای فراوانی به دنبال دارد که بدون
امید و
آرامش نمیتواند ادامه یابد. لذا این ایستادگی در برابر نابسامانیها را بر دوش مردان قرار داده است.
از سوی دیگر،
زنان را آفرید تا کانون
محبّت،
عشق، زیبایی و آرامشبخشی باشند.
علاّمه
محمّد حسین طباطبایی، مفسّر عالیمقدار مینویسد: «فالنساء هنّ الرکن الاول والعامل الجوهری للاجتماع الانسانی؛
زنان، سنگ زیرین و رکن اساسی و علت واقعی انسجام و تشکیل اجتماع خانوادگی انسانها هستند.»
بعضی
از مفسّران وجود زن و عواطف زیبای او را همانند ملاطِ چسبنده و مستحکم یک ساختمان دانستهاند که سالیان سال اجزاء یک بنای عظیم را نگه میدارد و در استحکام و بقای آن نقش اساسی دارد، همانند سیمان و ماسه و آهک و غیره. این جاذبه عظیم را
خداوند در وجود زن قرار داده است و او را سبب «آرامش و سکینه» معرفی نموده است.
قرآن کریم حفاظت و حراست
از این رکن اساسی را بر عهده مردان نهاده و با توجه به تواناییهای ذاتیشان آنان را مسؤول میداند و میفرماید:
«الرّجالُ قَوّامُونَ عَلَی النّساء بِما فَضَّلَ اللهُ بَعْضَهُم عَلی بعضٍ وَ بما اَنْفَقُوا مِن اموالِهِم»؛
مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، به خاطر برتریهایی که خداوند (
از نظر نظام اجتماعی) برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است و به خاطر نفقاتی که
از اموالشان در مورد زنان پرداخت میکنند.
در تبیین مسؤولیت مردان، چند نکته حائز اهمیت است:
قَیم؛ کسی را گویند که مسؤولیت کارهای مهم دیگری را به عهده گیرد و آن را انجام دهد. قوّام و قیام، اوزان صیغه مبالغه است که بر برتری همیشگی و ذاتی مردان بر زنان
دلالت دارد.
بما فضَّلَ اللهُ؛ فضیلت آن امتیازی است که به طور طبیعی مردان (جنس نر) نسبت به زنان (جنس ماده) دارند.
همانند
قدرت و
مقاومت در برابر کارهای سخت و سنگین و نیز معضلاتی که هم توان بیشتری را میطلبد و هم اندیشه قویتری را.
از سوی دیگر، عواطف و احساسات پاک و قوی زنان آن قدر مورد توجه و التفات خداوند سبحان است که آرامش مردان را در سایه آن دانسته و بر آن تصریح میکند بلکه بار دیگر تایید مینماید: «هُوَ الذّی خَلَقَکُم مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنها زَوجَها لِیسْکُنَ الیها...»؛
اوست که شما را
از یک تن آفرید و همسر او را
از [
نوع
] او پدید کرد تا بدو آرام گیرد. ۲
ما اَنْفَقُوا؛ در وادی
ازدواج تامین زندگی مادی
زن را بر عهده
مرد قرار داد و در صورت تمکین و رضایتبخشی کامل، او را «
واجبالنفقه» مردان نمود؛ که این خود یک سختی دیگر است که با جسم و اعضاء و جوارح مرد هماهنگی دارد و در این راستا هرگونه زحمت و خطری را به جان میخرد و برای دفاع
از ناموس و حیثیت خویش گاه مال و گاه جان خود را فدا مینماید.
ادامه زندگی خانوادگی و زناشویی
از دیگر موهبتهای الهی است که
بشر برای آن تلاش میکند، و میخواهد آنگاه که پیوند ایجاد شد، به سادگی بحث جدائی مطرح نشود. در این راه دو رکن اساسی خانواده (زن و شوهر) موظفند
از آنچه سبب جدائی میشود، پرهیز نمایند بلکه در راه استحکام پیوند زناشویی سعی مضاعف داشته باشند.
قرآن کریم به این مطلب چنین اشاره میکند: «وَ هُوَ الّذی خَلَقَ مِنَ الماءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً وَ کانَ رَبُّکَ قدیراً»؛
خداوند کسی است که بشر را
از آب آفرید، آنگاه در
آفرینش او پیوندهای نسبی و سببی به وجود آورد (و
نسل او را
از این دو طریق گسترش داد). و پروردگار تو همواره تواناست.
با توجه به مطلب فوق، عدهای
از مفسّران گفتهاند: در آیه ۲۱
سوره روم«وَ جَعَلَ بَینَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً...» آوردن این دو کلمه که -حکایت
از شدت علاقه زن و مرد و وابستگی این دو بهیکدیگر است و این دو واژه مفاهیم عمیق و ژرفی را در دل دارد- سه احتمال وجود دارد:
مودّت: انگیزه ارتباط در آغاز کار ازدواج است و اما ادامه و پایان آن که یکی
از دو همسر ممکن است ضعیف و ناتوان شود و قادر بر خدمت نسبت بهدیگری نباشد، «
رحمت» جایگزین مودّت میشود. او دلسوزی خاص دارد، حتی
از دیگران جهت کمک به همسرش استمداد میطلبد و خود را به هر آب و آتشی میافکند تا رحمت الهی را
از خویش بروز و ظهور دهد در حالی که آن روز نه نیازمندی جنسی و شهوانی است و نه مسائل دیگر جوانی. در این مرحله حساس
مراقبت از یکدیگر اهمیت زیادی دارد، همچون مریضی که توجههای پیاپی نزدیکان وی، او را بهبود میبخشد و ایجاد
امید مینماید.
مودّت: درباره بزرگترهاست که توان خدمت به یکدیگر را دارند، اما کودکان و فرزندان کوچک در سایه رحمت پرورش مییابند و رشد میکنند و شاید
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هم که فرمود: «وَارْحَمُوا صِغارَکُم؛ به کوچکترها ترحّم کنید»، بر همین اساس بوده است.
مودّت: غالباً جنبه دو طرفه (تقابل) دارد، به مجرّد آن که
از طرفی سرزد، بر اساس قانون طبیعت، طرف مقابل باید آن را جبران کند و الاّ
ظلم و ستم خواهد شد. اما رحمت، یکجانبه و ایثارگرانه است لکن بقای جامعه کوچک (خانواده) و بزرگ (اجتماع) به خدمات متقابل است که ریشه در مودّت دارد.
در هر صورت
آیه شریفه، «مودّت» بین دو همسر را مطرح میکند که قطعاً بقای جامعه بزرگ انسانی در سایه بروز و ظهور این موهبت الهی است و همچنین «رحمت» که لازمه اخلاق انسانی و استمرار فضائل و کرامتهای بشری است. و با این موهبت الهی مراقبت و حفظ
از یکدیگر ادامه مییابد؛ چنانچه این دو
از بین برود و یا به
ضعف و کمبود گراید، هزاران بدبختی و
اضطراب روحی و روانی را به دنبال خواهد داشت.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «خانواده از دیدگاه ثقلین»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۱/۱۶.