حکمت بلایا
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
انسان نسبت به همه نعمتها، حوادث و پيش آمدها در معرض
امتحان و آزمايش و به عبارت ديگر يك سلسله تكاليف عبادى و اخلاقى قرار مىگيرد، كه اگر به آن
عبادات، يا حالات اخلاقى مانند
صبر و
استقامت و
توکل قيام كند در حقيقت از عهده امتحان بر آمده و شايسته الطاف و فيوضات و مقامات معنوى، و پاداش دنيائى و اخروى خواهد شد، و اگر از انجام تكاليف عبادى، و تحقق حالات
اخلاق امتناع ورزد، و اعراض نمايد، و سستى و تنبلى و فرار از مسئوليت نشان دهد، از درک فيوضات محروم، و از
رحمت الهی مطرود، و در امور زندگى دچار شكست مىشود.
جهان همواره دستخوش تغییر و دگرگونی است و در واقع مجموعهای است از خوشیها و ناخوشیها، آسایش و سختیها، درشتیها و نرمیها، پستیها و بلندیها و ... البته شاید این تنوع و فراز و نشیب در زندگی برخی افراد، کم و یا بیشتر از دیگران باشد؛ ولی نمیتوان کسی را یافت که زندگی او همیشه به یک صورت و یک نواخت باشد.
سختیها و بلاها ابعاد مختلفی دارد و برای هر کسی بسته به شرایط زندگی و اجتماعی یا وضعیت روحی، بهگونهای بروز میکند: بیمار شدن خود یا
فرزند و یا یکی از نزدیکان، از دست دادن کسی که با او مانوس است،
مرگ خویشان و نزدیکان، گرفتاریهای مالی، بلاهای طبیعی مثل
سیل و
زلزله، مشکلات شخصی همچون ناسازگاری با همسر، غم و
اندوه و پریشانی، غربت، تنهایی، ورشکستگی،
ترس،
اسارت،
فقر و خلاصه هر آنچه بتوان نام بلا و سختی یا
مصیبت و ناگواری بر آن نهاد، همگی از دو زاویه قابل مشاهده است.
اگر کسی به مشکلات و مصیبتها فقط از زاویه
جهان مادی نگاه کند، شاید بتواند برای هر کدام دلیلی مادّی بیابد؛ مثل اینکه:
خشکسالی را معلول نیامدن
باران، مریضی به علّت عدم رعایت
بهداشت و ورشکستگی را نشانهای بر عدم آگاهی از
تجارت دانست.
اما از دیدگاه
دین مبین اسلام، عوامل متعددی در این حوادث و بلاها اثرگذار مترتب است که علل مادّی، تنها بخشی از آنها شمرده میشود.
قرآن و
ائمه: علل متعددی را برای گرفتاری و مصیبتها ذکر نمودهاند که به برخی از آنها اشاره میشود:
یکی از حکمتهای بلا این است که
خداوند با سختیها و بلاها بندگانش را آزمایش میکند و در این آزمایش تنها کسانی که صبر پیشه میکنند پیروز و رستگار هستند. پروردگار متعال میفرماید: «وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْاَمْوَالِ وَالْاَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ؛
قطعاً همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، و کاهش در مالها و جانها و میوهها، آزمایش میکنیم و
بشارت ده به استقامت کنندگان!».
آزمایش الهی برای جداساختن و شناخته شدن راستگویان از مدعیان دروغگو و برای خالص و ناب گرداندن
مؤمنین صورت میپذیرد. «وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَلَیعْلَمَنَّ الْکَاذِبِینَ؛
و به تحقیق کسانی که قبل از آنها بودند را نیز امتحان کردیم، پس خداوند هم کسانی که
صادق هستند و هم دروغگویان را مشخص و معلوم میکند.»
موارد زیر از
آیات و
روایات بدست میآید:
الف. آزمایشهای الهی همگانی است و مختص گروه خاص نیست. همه
انبیا و
اولیای الهی در معرض آزمایشهای الهی قرار گرفتهاند.
قرآن مجید با اشاره به امتحان عمومی انسانها میفرماید «اَحَسِبَ النَّاسُ انْ یُتْرَکُوا انْ یَقُولُوا آمَنَّا و هُم لا یُفتَنُونَ؛
آیا مردم گمان کردند همین که بگویند:
ایمان آوردیم به حال خود رها میشوند و آزمایش نخواهند شد؟»
ب. امتحانات الهی به طرق مختلف صورت میپذیرد، چنانچه
حضرت آدم (علیهالسّلام) با دستور نزدیک نشدن به درخت ممنوعه، و
حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) با امر به ذبح فرزند، و برخی با
خیر و
شر، «وَ َنَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَیرِ فِتْنَةً؛ و شما را با بدیها و خوبیها آزمایش میکنیم».
مورد آزمایش قرار میگیرند.
آزمایش الهی برای جداساختن و شناخته شدن راستگویان از مدعیان دروغگو و برای خالص و ناب گرداندن مؤمنین صورت میپذیرد
در روایت است که
امام محمدباقر (علیهالسّلام) نقل میفرماید: «دو
فرشته از
آسمان به
زمین فرود آمدند، در بین هوا به هم رسیدند، یکی از آنها به دیگری گفت: برای چه فرود میآیی؟ گفت: خداوند عزّوجل مرا به طرف دریای اهل ایل فرستاده، تا ماهیای را
صید نموده و به یکی از ستمکاران برسانم، چه آنکه وی از
خداوند متعال ماهی این
دریا را تقاضا و درخواست نموده است. از اینرو حق جلّ و اعلی مرا مامور ساخته، نزد صیّادی که ماهیهای آن دریا را صید میکند رفته، و او را به صید ماهی دریای مزبور ترغیب کنم تا بدین ترتیب، حق عزّوجلّ آن ستمکار و
کافر را به منتهای آرزویش برساند. سپس او به رفیقش گفت: تو برای چه فرستاده شدی؟ گفت: خداوند عزّوجل مرا برای امری عجیبتر از آنچه ترا به آن مبعوث نموده فرستاده است. من مامورم به سراغ بنده مؤمنش که
روزهدار و قائم اللیل است و
دعا و روزهاش در آسمان معروف و مشهور میباشد، بروم و ظرف غذایی را که وی پخته و برای افطارش آماده کرده واژگون نمایم تا بدین وسیله، آزمایش نهایی ایمان او صورت گرفته باشد».
ج. صبر و استقامت، استمداد از نیروی ایمان و الطاف الهی، و توجه به این حقیقت که همه حوادث در پیشگاه خداوند رخ میدهد و او از همه چیز آگاه است، رمز پیروزی در امتحانات الهی است.
قرآن کریم برخی از آزمایشهای الهی را که در مورد اقوام گذشته به عمل آمده اینگونه معرفی مینماید:
در یکی از جنگها که
دشمن به
مدینه حمله کرده بود، مسلمانها تحت فشار شدید قرار گرفتند؛ به نحوی که به خداوند متعال بدگمان شدند. در قرآن، خداوند این امر را ابتلایی برای
مؤمنین محسوب میکند و پس از آن میفرماید که شما آنچنان از حیث اعتقادات در معرض خطر قرار گرفتید که اگر دشمنان بر شما چیره میشدند و پیشنهاد بازگشت به سوی
شرک به شما میدادند میپذیرفتید. خداوند حکیم میفرماید: «اِذْ جَاءُوکُمْ مِنْ فَوْقِکُمْ وَمِنْ اَسْفَلَ مِنْکُمْ وَاِذْ زَاغَتِ الْاَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا هُنَالِکَ ابْتُلِی الْمُؤْمِنُونَ وَزُلْزِلُوا زِلْزَالًا شَدِیدًا... وَلَوْ دُخِلَتْ عَلَیهِمْ مِنْ اَقْطَارِهَا ثُمَّ سُئِلُوا الْفِتْنَةَ لَآتَوْهَا وَمَا تَلَبَّثُوا بِهَا اِلَّا یسِیرً؛
(به خاطر بیاورید) زمانی را که آنها از طرف بالا و پایین (شهر) بر شما وارد شدند (و مدینه را محاصره کردند) و زمانی را که چشمها از شدّت
وحشت خیره شده و جانها به لب رسیده بود، و گمانهای گوناگون بدی به خدا میبردید. آنجا بود که مؤمنان آزمایش شدند و تکان سختی خوردند ... (آنها چنان بودند که) اگر دشمنان از اطراف مدینه بر آنان وارد میشدند و پیشنهاد بازگشت به سوی شرک به آنان میکردند میپذیرفتند و جز مدت کمی (برای انتخاب این راه) درنگ نمیکردند.»
پس از آن که
حضرت موسی (علیهالسّلام) برای
مناجات با پروردگار، به
کوه طور رفت،
راز و نیاز او از سی شب، به چهل شب افزایش یافت، به این وسیله قوم او مورد آزمایش قرار گرفتند؛ ولی نتوانستند از این امتحان سربلند بیرون آیند؛ چراکه شرک، در بدترین صورتش دامان
بنی اسرائیل را گرفت. قرآن کریم با بیان این مطلب میفرماید:
«قالَ فَانَّا قَد فَتَنِّا قَومَکَ مِن بَعدِکَ وَ اضَلّهُمُ السّامِرِیُّ؛
گفت ما قوم تو را بعد از تو، آزمودیم و
سامری آنها را گمراه ساخت»!.
مهمتر آنکه قبل از این آزمایش،
هارون جانشین
حضرت موسی (علیهالسّلام) آن مردم را از چنین امتحانی مطلع ساخته بود؛ ولی آنها توجه نکرده و به پیروی از سامری به
گوسالهپرستی روی آوردند.
قرآن کریم در آیات متعدد به این آزمایش الهی اشاره میکند: «فَاَمَّا الِانسانُ اِذا ما ابتَلاهُ رَبُهُ فَاکرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبّی اکْرَمَنِ وَ امَّا اِذا مَا ابتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَیهِ رِزْقَهُ فَیقُولُ رَبّی اهانَن؛
اما انسان هنگامی که پروردگارش او را برای آزمایش،
اکرام میکند و
نعمت میبخشد (
مغرور میشود و) میگوید: پروردگارم مرا گرامی داشته است! و امّا هنگامی که برای امتحان، روزیش را بر او تنگ میگیرد (مایوس میشود و) میگوید: پروردگارم مراخوار کرده است! »
امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید: «مَا بَلَی اللَّهُ العباد بِشَیءٍ اَشَدَّ عَلَیهِمْ مِنْ اِخْراجِ الدَراهِمَ؛
خدواند بندگان را به چیزی مبتلا نکرده که سختتر از
انفاق درهم باشد.»
تاریخ گویای آزمایش بسیاری از انسانها در جنگها بوده است. امتحانات الهی در جنگها انسانهای مؤمن را از صف
منافقان و ریاکاران جدا نموده است. مروری بر جنگها از صدر اسلام تاکنون، نشانگر آن است که برخی، تا زمانی
ایمان دارند که کوچکترین خطری آنان را
تهدید نکند و برخی منافع مالی را بر یاری
امام حسین (علیهالسّلام) ترجیح میدهند و برخی
غنایم جنگی را بر دستور
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مقدم میدانند. خلاصه آنکه ترس از جبهه و
جنگ، محاصره اقتصادی، کشته شدن عزیزان و ... موارد آزمایش افراد در جنگها بوده است. خداوند متعال در
سوره محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با بیان اینکه؛ اگر ما بخواهیم میتوانیم دشمنان را مجازات نماییم، جنگ را سبب آزمایش افراد معرفی کرده میفرماید:
«وَ لَو یشاءُ اللّهُ لانْتَصَرَ مِنْهُمْ وَلکنْ لِیَبْلُوَا بَعْضَکمْ بِبَعْضٍ؛
و اگر خدا میخواست خودش آنها را مجازات میکرد؛ اما میخواهد بعضی از شما را با بعضی دیگر بیازماید».
قرآن مجید همسر و فرزندان را امتحان الهی دانسته، میفرماید:
«اِنَّمَا اَمْوَالُکُمْ وَاَوْلَادُکُمْ فِتْنَةٌ؛
اموال و فرزندان شما فقط وسیله آزمایش هستند».
بسیاری از کسانی که به ظاهر، پایبند به امور دینی و مسائل اخلاقی هستند، به هنگامی که پای فرزندشان به میان بیاید گویی پردهای بر افکارشان میافتد و تمام قوانین الهی و مسائل انسانی و
عدالت، به دست فراموشی سپرده میشود. عشق به فرزند سبب میشود که
حرام را
حلال، و حلال را حرام بشمارند و برای تامین آینده خیالی او تن به هر کاری داده و هر حقی را زیر پا بگذارند؛ باید خود را در این میدان بزرگ امتحان، به خدا بسپاریم و به هوش باشیم که بسیار کسان، در این میدان لغزیده و سقوط کرده و نفرین ابدی را برای خود فراهم ساختهاند.
امام علی (علیهالسّلام) میفرماید: «لَا یَقُولَنَّ اَحَدُکُمْ اللَّهُمَّ اِنِّی اَعُوذُ بِکَ مِنَ الْفِتْنَةِ لِاَنَّهُ لَیْسَ اَحَدٌ اِلَّا وَ هُوَ مُشْتَمِلٌ عَلَی فِتْنَةٍ وَ لَکِنْ مَنِ اسْتَعَاذَ فَلْیَسْتَعِذْ مِنْ مُضِلَّاتِ الْفِتَنِ فَاِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ یَقُولُ وَ اعْلَمُوا اَنَّما اَمْوالُکُمْ وَ اَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ وَ مَعْنَی ذَلِکَ اَنَّهُ سُبْحَانَهُ یَخْتَبِرُهُم بِالْاَمْوَالِ وَ الْاَوْلَادِ لِیَتَبَیَّنَ السَّاخِطَ لِرِزْقِهِ وَ الرَّاضِیَ بِقِسْمِه؛
کسی از شما نگوید خدایا از
فتنه به تو پناه میبرم! چه هیچکس نیست مگر اینکه در فتنهای است، لیکن آنکه پناه خواهد از فتنههای گمراه کننده (به خداوند) پناه برد که خدای سبحان فرماید: «بدانید که مال و فرزندان شما فتنه است» و معنی آن این است که خدا آنان را به مالها و فرزندان میآزماید تا ناخشنود از
روزی وی، و خشنود از آنرا آشکار نماید».
شکوفا شدن استعدادهای نهفته انسانی یکی دیگر از علل و حکمتهای مصایب است؛ استعدادهایی که در آرامش و
آسایش شناخته نمیشوند. چنانکه امام علی (علیهالسّلام) میفرماید: «وَ فِی تَقَلُّبِ الْاَحْوَالِ عُلِمَ جَوَاهِرُ الرِّجَال؛
در دگرگونی احوال گوهر مردان معلوم شود».
امام جعفرصادق (علیهالسّلام) در کلامی گهربار میفرماید: اِنَّ الْعَبْدَ لَیَکُونُ لَهُ عِنْدَ اللَّهِ الدَّرَجَةُ لَا یَبْلُغُهَا بِعَمَلِهِ فَیَبْتَلِیهِ اللَّهُ فِی جَسَدِهِ اَوْ یُصَابُ بِمَالِهِ اَوْ یُصَابُ فِی وُلْدِهِ فَاِنْ هُوَ صَبَرَ بَلَّغَهُ اللَّهُ اِیَّاهَا؛
(ممکن است) برای بندهای در نزد خدا درجه و رتبهای باشد که از طریق عملش به آن درجه نمیرسد، پس خداوند او را به بلا و مصیبتی در
بدن و یا
مال و یا مصیبت فرزند مبتلا میسازد تا اگر
صبر و تحمل نماید خداوند او را به آن درجه برساند».
در برخی روایات، به درجاتی از
بهشت اشاره شده که راه رسیدن انسان مؤمن به آن فقط با سختی و تحمل بلا میسر میشود. چنانکه رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میفرماید: «انَّ فِی الْجَنَّةِ مَنَازِلَ لَا یَنَالُهَا الْعِبَادُ بِاَعْمَالِهِمْ لَیْسَ لَهَا عَلَاقَةٌ مِنْ فَوْقِهَا وَ لَا عِمَادٌ مِنْ تَحْتِهَا؛
در بهشت منزلگاههایی است که نه به چیزی آویزان است و نه تکیه گاهی در زیر دارد (بلکه معلق است) و بندگان با اعمال خود نمیتوانند به آنها دست یابند». کسی از آن حضرت پرسید: صاحبان این منزلها چه کسانی هستند؟ آن حضرت فرمود: «هُمْ اَهْلُ الْبَلاء وَ الْهُمُوم؛
آنها اهل بلاها و رنجها هستند.»
شهید مطهری در کتاب عدل الهی میفرماید: «در شکم گرفتاریها و مصیبتها، نیک بختیها و سعادتها نهفته است، همچنان که گاهی هم در درون سعادتها، بدبختیها تکوین مییابند و این، فرمول این جهان است: «یولِجُ اللَّیلَ فِی النَّهَارِ وَیولِجُ النَّهَارَ فِی اللَّیلِ؛
خدا
شب را در (شکم)
روز فرو میبرد و روز را در (شکم) شب»
ضرب المثل معروفی است که میگوید: پایان شب سیه سپید است. این ضرب المثل تلازم قطعی بین تحمل رنج و نیل به
سعادت را بیان میکند، گویی سپیدیها از سیاهیها زاییده میشوند.
قرآن کریم برای بیان تلازم سختیها و آسایشها میفرماید: «فَاِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یسْرًا اِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یسْرً؛
پس حتما با سختی، آسانی است، حتما با سختی آسانی است.» فرمایش قرآن این نیست که بعد از سختی، آسانی است؛ بلکه این است که با سختی، آسانی است؛ یعنی آسانی در شکم سختی و همراه آن است.
ایشان در ادامه با بیان اینکه مصیبتها و شدائد برای تکامل بشر ضرورت دارند و اگر محنتها و رنجها نباشد بشر تباه میگردد، میفرماید: «تضاد و کشمکش، شلاق تکامل است. موجودات زنده با این شلاق، راه خود را به سوی کمال میپیمایند. این قانون، در جهان نباتات، حیوانات و بالاخص انسان، صادق است».
امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) در یکی از نامههای خود که به
عثمان بن حنیف (فرماندار خویش در
بصره) نوشتهاند، این قانون بیولوژیک را گوشزد میکنند که: «در ناز و نعمت زیستن و از سختیها دوری گزیدن، موجب ضعف و ناتوانی میگردد، و برعکس، زندگی کردن در شرایط دشوار و ناهموار، آدمی را نیرومند و چابک میسازد و جوهر هستی او را آبدیده و توانا میگرداند». این پیشوای بزرگ در این نامه، فرماندار خود را نکوهش میکند که چرا در مجالس شبنشینی
اشراف شرکت کرده و در محفلی که بینوایان را در خود نپذیرفته و تنها ثروتمندان را در خود جای داده است گام نهاده است، و به همین مناسبت، زندگی ساده خویش را شرح میدهد و از پیروان خود (و مخصوصاً کارگزاران حکومت خود) میخواهد که به شیوه او تاسی جویند.
آنگاه برای بستن راه بهانه جوئی توضیح میدهد که شرایط ناهموار و تغذیه ساده، از نیروی انسان کم نکرده و
قدرت را تضعیف نمیکند. درختان بیابانی که از مراقبت و رسیدگی مرتب باغبان، محروم هستند چوبشان محکمتر و دوامشان بیشتر است و برعکس، درخت باغستانها که دائماً مراقبت شده و باغبان، به آنها رسیدگی میکند، نازک پوستتر و بیدوامترند: «اَلَا وَ اِنَّ الشَّجَرَةَ الْبَرِّیَّةَ اَصْلَبُ عُوداً وَ الرَّوَاتِعَ الْخَضِرَةَ اَرَقُّ جُلُوداً وَ النَّابِتَاتِ الْعِذْیَةَ اَقْوَی وَقُوداً وَ اَبْطَاُ خُمُودا؛ آگاه باشید! درختان بیابانی، چوبشان سختتر، و درختان کنار جویبارها، پوستشان نازکتر است. درختان بیابانی که با
باران سیراب میشوند آتششان شعلهورتر و بادوامتر است.»
یکی دیگر از محاسن بلا و مصیبت، حفظ و تقویت
ایمان است. چنانچه
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «
جبرئیل گفت که خداوند متعال میفرماید: «اِنَّ مِنْ عِبَادِیَ الْمُؤْمِنِینَ لَمَنْ لَا یَصْلُحُ اِیمَانُهُ اِلَّا بِالْفَقْرِ وَ لَوْ اَغْنَیْتُهُ لَاَفْسَدَهُ ذَلِکَ وَ اِنَّ مِنْ عِبَادِیَ الْمُؤْمِنِینَ لَمَنْ لَا یَصْلُحُ اِیمَانُهُ اِلَّا بِالْغِنَی وَ لَوْ اَفْقَرْتُهُ لَاَفْسَدَهُ ذَلِکَ وَ اِنَّ مِنْ عِبَادِیَ الْمُؤْمِنِینَ لَمَنْ لَا یَصْلُحُ اِیمَانُهُ اِلَّا بِالسُّقْمِ وَ لَوْ صَحَّحْتُ جِسْمَهُ لَاَفْسَدَهُ ذَلِکَ وَ اِنَّ مِنْ عِبَادِیَ الْمُؤْمِنِینَ لَمَنْ لَا یَصْلُحُ اِیمَانُهُ اِلَّا بِالصِّحَّةِ وَ لَوْ اَسْقَمْتُهُ لَاَفْسَدَهُ ذَلِکَ اِنِّی اُدَبِّرُ عِبَادِی بِعِلْمِی بِقُلُوبِهِمْ فَاِنِّی عَلِیمٌ خَبِیرٌ؛
در بین بندگان مؤمنم، کسی هست که به جز
فقر و تهیدستی چیزی ایمانش را اصلاح نمیکند که اگر ثروتمندش نمایم، همین
ثروت موجب
فساد و تباهی ایمانش میشود. و در بین بندگان مؤمنم، کسی هست که جز با ثروت، ایمانش
اصلاح نمیشود و اگر تهیدستش نمایم، فقر و تهیدستی باعث فساد و تباهی ایمانش میگردد. و در میان بندگان مؤمنم، کسی هست که جز با مریضی، ایمانش اصلاح نمیگردد و اگر جسمش را سالم کنم همین سلامتی، ایمانش را از بین میبرد و در بین بندگان مؤمنم، کسی هست که جز با سلامتی و صحت، ایمانش اصلاح نمیشود که اگر مریضش کنم، همین مریضی، ایمانش را تباه میکند. من بواسطه علمی که به درون و قلوب بندگانم دارم (امور) آنها را
تدبیر میکنم. بدرستی که من دانا و آگاهم.»
قرآن کریم با اشاره به این مطلب میفرماید: «عَسَی اَنْ تَکْرَهُوا شَیئًا وَهُوَ خَیرٌ لَکُمْ وَعَسَی اَنْ تُحِبُّوا شَیئًا وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَاللَّهُ یعْلَمُ وَاَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ؛
چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آنکه خیر شما در آن است. و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شر شما در آن است و خدا میداند و شما نمیدانید.»
با بررسی آیات و روایات
ائمه معصومین، به خوبی مشاهده میشود که بسیاری از بلاها جنبه پیشگیری و درمان دارند؛ چنانچه گاه، بلایی بنده را به پیش رانده و یا او را از انجام کاری که به مصلحت نیست، باز میدارد و یا خطا و انحرافی را جبران میکند و گاه بلا، در حکم هشداری است که انسان را از خطر باز میدارد.
شکوفا شدن استعدادهای نهفته انسانی یکی دیگر از علل و حکمتهای مصایب است
قرآن مجید درباره اثر هشدار دهندگی برخی بلاها چنین میفرماید: «وَلَنُذِیقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذَابِ الْاَدْنَی دُونَ الْعَذَابِ الْاَکْبَرِ لَعَلَّهُمْ یرْجِعُونَ؛
به آنان از عذاب نزدیک (عذاب این
دنیا) پیش از عذاب بزرگ (
آخرت) میچشانیم، شاید باز گردند!».
و نیز میفرماید: «وَاِذَا مَسَّ الْاِنْسَانَ ضُرٌّ دَعَا رَبَّهُ مُنِیبًا اِلَیهِ ثُمَّ اِذَا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِی مَا کَانَ یدْعُو اِلَیهِ مِنْ قَبْلُ؛
هنگامی که
انسان را زیانی رسد، پروردگار خود را میخواند و بسوی او باز میگردد؛ امّا هنگامی که نعمتی از خود، به او عطا کند، آنچه را بخاطر آن قبلاً خدا را میخواند از یاد میبرد.»
پس؛ سختی و زیان، موجب میشود که انسان متوجه خدای خود شده و به راز و نیاز با او بپردازد. همه ما چنین اثری را
تجربه کردهایم که در سختیها بیشتر به خداوند روی میآوریم. قرآن کریم با اشاره به این مطلب، در مورد برخی افراد میفرماید: «فَاِذَا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ اِلَی الْبَرِّ اِذَا هُمْ یشْرِکُونَ؛
هنگامی که سوار بر کشتی شوند، خدا را با
اخلاص میخوانند (و غیر او را فراموش میکنند)؛ امّا هنگامی که خدا آنان را به خشکی رساند و نجات داد، باز
مشرک میشوند! (و خدا را فراموش میکنند)»
امام علی (علیهالسّلام) در خطبه ۱۴۳
نهج البلاغه میفرماید: «اِنَّ اللَّهَ یَبْتَلِی عِبَادَهُ عِنْدَ الْاَعْمَالِ السَّیِّئَةِ بِنَقْصِ الثَّمَرَاتِ وَ حَبْسِ الْبَرَکَاتِ وَ اِغْلَاقِ خَزَائِنِ الْخَیْرَاتِ لِیَتُوبَ تَائِبٌ وَ یُقْلِعَ مُقْلِعٌ وَ یَتَذَکَّرَ مُتَذَکِّرٌ وَ یَزْدَجِرَ مُزْدَجرٌ؛ خداوند بندگان خود را هنگام ارتکاب
گناه، با کمبود میوهها، و جلوگیری از نزول برکات، و بستن در گنجهای خیرات، مبتلا میسازد؛ برای آنکه، توبه کنندهای باز گردد و (دل) کنندهای (از
گناه)، (دل) بکَند، و پند گیرندهای، پند گیرد، و باز دارندهای (بندگان خدا را از نافرمانی) باز دارد.»
ذکر این نکته ضروری است که بلاها تنها برای هشدار دادن به خود بلا دیده نیست، بلکه دیگران نیز باید با دیدن و شنیدن بلا و مصیبتی که برای دیگران فرود آمده، هشیار شوند و بدانند این برنامهها مختص به افراد خاص نیست، و ممکن است هر زمان، گریبان افرادی را گرفته و آنان را مورد امتحان و آزمایش قرار دهد. بنابراین لازم است انسان، مصیبتهای دیگران را هشداری برای خود نیز بداند و از آن
عبرت بگیرد.
جبران خطاها و گناهان انسان مؤمن، علتی دیگر بر بلاهایی است که بر او وارد میشود. رسول مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با بیان این نکته که؛ برخی
گناهان جز به وسیله بلا و سختی جبران نمیشود، میفرماید: «اِذَا کَثُرَتْ ذُنُوبُ الْمُؤْمِنِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ مِنَ الْعَمَلِ مَا یُکَفِّرُهَا ابْتَلَاهُ اللَّهُ بِالْحُزْنِ لِیُکَفِّرَهَا بِهِ عَنْهُ؛
هر گاه گناهان مومن زیاد گردند، و عمل (نیکی) نداشته باشد که
کفاره آنها باشد، خداوند او را گرفتار پریشانی و اندوه میکند تا کفاره گناهان او باشد».
حضرت علی (علیهالسّلام) نیز میفرماید: «مَا مِنَ الشِّیعَةِ عَبْدٌ یُقَارِفُ اَمْراً نَهَیْنَاهُ عَنْهُ فَیَمُوتُ حَتَّی یُبْتَلَی بِبَلِیَّةٍ تُمَحَّصُ بِهَا ذُنُوبُهُ اِمَّا فِی مَالٍ اَوْ فِی وَلَدٍ وَ اِمَّا فِی نَفْسِهِ حَتَّی یَلْقَی اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَا لَهُ ذَنْبٌ وَ اِنَّهُ لَیَبْقَی عَلَیْهِ الشَّیْ ءُ مِنْ ذُنُوبِهِ فَیُشَدَّدُ بِهِ عَلَیْهِ عِنْدَ مَوْتِهِ؛
اگر بندهای از
شیعیان، گناهی که ما او را از آن
نهی کردهایم مرتکب شود، قبل از اینکه از دنیا برود به یک گرفتاری مبتلا میشود که گناهانش بوسیله آن گرفتاری پاک گردد. (این گرفتاریها) یا در
مال و یا در
فرزند و یا در خودش (ظاهر) میگردد. تا هنگامی که خداوند را ملاقات کند، برایش گناهی نباشد و اگر گناهی از وی باقی مانده باشد هنگام
مرگ، بر وی سخت گرفته میشود (تا گناهانش آمرزیده گردد)»
امام صادق (علیهالسّلام) نیز میفرماید: «اِنَّ الْعَبْدَ اِذَا کَثُرَتْ ذُنُوبُهُ وَ لَمْ یَجِدْ مَا یُکَفِّرُهَا بِهِ ابْتَلَاهُ اللَّهُ بِالْحُزْنِ فِی الدُّنْیَا لِیُکَفِّرَهَا بِهِ فَاِنْ فَعَلَ ذَلِکَ بِهِ وَ اِلَّا اَسْقَمَ بَدَنَهُ لِیُکَفِّرَهَا بِهِ فَاِنْ فَعَلَ ذَلِکَ بِهِ وَ اِلَّا شَدَّدَ عَلَیْهِ عِنْدَ مَوْتِهِ لِیُکَفِّرَهَا بِهِ فَاِنْ فَعَلَ ذَلِکَ بِهِ وَ اِلَّا عَذَّبَهُ فِی قَبْرِهِ لِیَلْقَی اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَوْمَ یَلْقَاهُ وَ لَیْسَ شَیْ ءٌ یَشْهَدُ عَلَیْهِ بِشَیْ ءٍ مِنْ ذُنُوبِهِ؛
چون گناهان بنده بسیار شود و نیابد چیزی را که جبران گناهان او را کند، خدا او را به اندوه در دنیا گرفتار سازد تا کفاره گناهان او گردد، پس اگر چنین کرد (خوب است) وگرنه بدنش را
بیمار میکند تا گناهانش را بپوشاند، پس اگر چنین کرد (خوب است) و اِلاّ هنگام مرگش بر او سخن میگیرد تا به این وسیله گناهانش پاک شود، پس اگر چنین نمود (خوب است) وگرنه او را در قبرش
عذاب میکند تا اینکه در روز قیامت که خدا را ملاقات میکند، در حالی ملاقاتش کند که چیزی از گناهانش که بخواهد بر ضرر او گواهی دهد باقی نمانده باشد.»
یکی از اصحاب به نام
قبیصة بن هرمه میگوید: «من نزد پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نشسته بودم که زنی خدمت حضرت آمد و گفت: یا رسول اللَّه به درگاه خدا برای من
دعا فرمایید؛ زیرا فرزندانم میمیرند. حضرت فرمود: تاکنون چند فرزندت مردهاند؟ آن زن گفت: تا به حال سه فرزندم مردهاند. حضرت فرمود: از
آتش جهنم بازداشته و ممنوع گردیدی و فرزندانت برای تو پناهگاه استوار و محکمی هستند و ترا از آتش جهنم حفظ میکنند.»
امام علی (علیهالسّلام) بیماری کودکان را کفاره گناهان
پدر و
مادر آنها معرفی کرده، میفرماید: «فِی الْمَرَضِ یُصِیبُ الصَّبِیَّ فَقَالَ کَفَّارَةٌ لِوَالِدَیْه؛
بیماری که به کودک میرسد، کفاره و پاک کننده (گناه) والدین اوست».
دستورهایی از اولیای دین، به ما رسیده که انجام آنها
واجب نیست؛ اما ترک کردنش، مانع
کمال و رسیدن به درجات عالی است. چنین مواقعی (مانند
معلم که از دانش آموز خوب و درسخوان، بیشتر توقع دارد و در صورت کوتاهی اندک، او را مورد تادیب قرار میدهد) خداوند رحیم و مهربان بندگان مؤمن و
صالح را به خاطر کمترین اشتباه، تادیب میکند تا پیمودن راه کمال در آنها کُند نشود. چنانکه امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: «و چه بسا! برخی از شیعیان ما، در آغاز کار، «بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم» را فراموش میکنند و وا میگذارند! در نتیجه؛ خدا به گرفتاری و بلا، دچارشان میکند، برای اینکه آگاه و بیدارشان سازد! تا
شکر و ثنای او را بجای آورند. و در آن گرفتاری و بلا، لکّه ننگ و تقصیر و کوتاهی آنان را (به هنگام ترک بسم اللَّه) بزداید!».
در ادامه، آن حضرت به این داستان اشاره میکند: «
عبداللَّه بن یحیی، به حضور امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) وارد شد، و در مقابلش صندلی بود، امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) به او دستور نشستن داد، و او هم، روی آن نشست. (ناگهان) صندلی، کج شد! و با سر (به زمین) فرود آمد و (سرش شکست) و استخوان سرش اندکی نمایان شد و
خون، جاری گشت! امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) دستور داد آب آوردند و خون را از سر او شست. آنگاه فرمود: نزدیک من بیا. نزدش آمد. دست خویش را بر آن (زخمی) که استخوانش نمایان بود، گذاشت، عبداللَّه از درد بیتاب شد! حضرت بر آن، دست مالید و آب دهان انداخت. به مجردّ این کار، زخمش خوب شد! آنچنان که گویی (اصلاً!) جراحتی به او نرسیده است.
امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) فرمود: ای عبداللَّه! حمد و ستایش برای خداوندی است که پاک کردن گناه شیعیان ما را (در دنیا) به رنج و محنتشان قرار داده است تا فرمانبری و طاعت آنان را، برایشان، بی آلایش و سالم گرداند، و مستحق اجر و ثواب آن گردند.
در برخی روایات، به درجاتی از
بهشت اشاره شده که راه رسیدن انسان مؤمن به آن فقط با سختی و تحمل بلا میسر میشود
عبداللَّه
بن یحیی گفت: یا امیرالمؤمنین! آیا به راستی؛ ما به گناهانمان مجازات نمیشویم، جز در دنیا؟! فرمود آری! (همین طور است) آیا نشنیدی که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «دنیا
زندان مؤمن است و بهشت
کافر؟»
خدا شیعیان ما را (به خاطر محنت و رنجی که در این دنیا متحمّلاند، و به خاطر آمرزشی که نصیب آنان فرموده است) حتما از گناهان، پاک و پاکیزه میگرداند! از این جهت است که خدا میفرماید: «وَمَا اَصَابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِمَا کَسَبَتْ ایدِیکُمْ وَیعْفُو عَنْ کَثِیرٍ؛
هر مصیبتی به شما رسد بخاطر اعمالی است که انجام دادهاید، و بسیاری را نیز
عفو میکند.» تا هنگامی که به
روز رستاخیز وارد شدند، طاعات و عباداتشان بر آنها، سرشار گردد؛ اما اگر از دشمنان محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و دشمنان و بدخواهان ما (کار خیری سر بزند) به فرمانبری و طاعتی که از آنان سر زده است، در دنیا، پاداش و جزا میدهد اگر چه طاعتشان بی وزن و بیارزش است؛ چون خلوصی همراهش نیست. تا هنگامی که به آستان رستاخیز در آمدند،
گناه و
کینه خود (که از محمّد و آل محمد: و یاران خوب او، در دل داشتند) بر آنان بار گردد و به خاطر آن، در
آتش افکنده شوند. و هر آینه شنیدم: محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میفرماید:
«در زمانهای گذشته دو نفر بودند، یکی از آنها مطیع و مؤمن خدا بود و دیگری کافر (که آشکارا به دشمنی دوستان او، و دوستی با بدخواهان و دشمنانش، میپرداخت) و برای هر کدام (از این فرد مؤمن و کافر)، فرمانروایی و سلطنت عظیمی در گوشهای از زمین بود. روزی آن کافر بیمار شد، و در غیر وقتش هوس
ماهی کرد، چون آن نوع ماهی، در آن هنگام، در جایی وجود داشت که بدست آوردنش امکان نداشت، بنابراین، پزشکان او را از زندگی ناامید کردند و گفتند: جانشین و قائم مقامت را معیّن کن، که تو از اهل گورستانی و مرگت حتمی است و فقط شفایت در این ماهی است، که به آن میل و اشتهاء داری و بر آن (نیز) راهی نیست.
در این هنگام خدا فرشتهای بر انگیخت، و به او فرمان داد که آن ماهی را از جایش برانگیزد و به طرفی سوق دهد که به دست آوردنش آسان شود. در نتیجه ماهی برایش گرفته شد. و آن را خورد و از ناخوشی بهبودی یافت. و در فرمانرواییاش سالهای سال (بعد از آن) به جای ماند.
سپس
تقدیر الهی چنین واقع شد که آن پادشاه مؤمن نیز مریض شد (همانند مرض آن کافر) و آن ماهی را درخواست نمود، پزشکان همان ماهی را برای او تجویز کردند که در محل پادشاهی او به راحتی قابل دسترس بود. در نتیجه پزشکان به پادشاه گفتند: آسوده خاطر باش، اکنون وقت آن است که برایت بگیرند، و از آن بخوری و شفا یابی.
در این هنگام، خدا آن
فرشته را برانگیخت، و به او فرمان داد که جنس آن ماهی را از سواحل کرانهها و گردابها براند، تا دسترسی به آن ممکن نشود. در نتیجه (آن ماهی) بدست نیامد. و آن مؤمن، بخاطر هوس (و دوری از درمانش) از دنیا رفت. از این جریان، فرشتگان آسمان و اهل آن سامان (در زمین) به شگفتی فرو رفتند؛ تا آنجاکه نزدیک بود در
فتنه قرار گیرند؛ چون خدای تعالی (از روی فضل و حکمتش) بر آن کافر، آنچه را که بر او راهی نبود، آسان گردانید. و بر آن مؤمن، آنچه را که به سادگی، برآن راهی بود، غیر ممکن گردانید. آنگاه خدا، به فرشتگان آسمان و پیامبر آن زمان (در زمین)
وحی فرمود: البته من (بدون هیچ
شک و شبههای) منم خدای کریم تفضّل کننده توانا آنچه عطا کنم، زیانم نرساند و آنچه باز دارم، از من نکاهد و مقدار (ذرّه ای) به کسی
ستم نکنم.
اما کافر؛ برای او، بدست آوردن ماهی را (در غیر زمانش) آسان نمودم، جهتش تنها این بود که جزای حسنهای باشد که وی عمل کرده بود؛ (چون بر من حق است که از هیچ کس، حسنهای از بین نبرم) تا به رستاخیر در آید. و هیچ حسنهای در نامه عملش نباشد و به کفر خویش، داخل آتش گردد. و بنده مطیع (خودم) را عین آن ماهی، باز داشتم؛ بسبب خطائی که از او سر زده بود و با منع و ردّ آن میل و هوس و از بین بردن آن
دارو، پاک شدنش را از آن،
اراده نمودم. و خواستم که به (آستان) من بیاید و (جرم و) گناهی در او نباشد و (پاک و پاکیزه) داخل بهشت گردد.» در این هنگام؛ عبدالله
بن یحیی گفت: یا امیرالمؤمنین! به حقیقت، بال و پرم دادی و مرا تعلیم فرمودی، پس اگر صلاح بدانی، گناهم را در اینجا (که به آن امتحان شدم) معرفیم کنی تا همچنان تکرارش نکنم.
فرمود: لحظهای که نشستی، بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم نگفتی! نتیجه این شد که بخاطر
سهو و نسیانت از آنچه به آن دعوت گشتی و خوانده شدی، خدا به این مصیبت و گرفتاریت، تمحیص و پاکی از
گناه قرار داد. آیا ندانستی که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از جانب خدای عزّوجلّ فرمود:
«قَالَ اللَّهِ تَبارَکَ وَ تَعَالَی: کُلُّ اَمْرٍ ذِی بَالٍ لَا یُذْکَرُ بِسْمِ اللَّهِ فِیهِ فَهُوَ اَبْتَرُ. هر کار قابل توجه که در آن یادی از بسم الله نشود، ناقص و بریده است.»
گفتم: آری، پدر و مادرم فدای شما. بعد از این، ترکش نمیکنم. فرمود: در این صورت: از آن، بهرهمند و سعادتمندی».
امام صادق (علیهالسّلام) درباره
پاداش برخی مصائب در زندگی انسان مؤمن میفرماید: «لَوْ یَعْلَمُ الْمُؤْمِنُ مَا لَهُ مِنَ الْاَجْرِ فِی الْمَصَائِبِ لَتَمَنَّی اَنَّهُ قُرِّضَ بِالْمَقَارِیضِ؛
اگر
مؤمن میدانست که در برابر مصائب چه پاداشی دارد، آرزو میکرد بدنش با قیچی قطعه قطعه شود!».
در حدیثی دیگر میفرماید: «اِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَیَتَعَاهَدُ الْمُؤْمِنَ بِالْبَلَاءِ اِمَّا بِمَرَضٍ فِی جَسَدِهِ اَوْ بِمُصِیبَةٍ فِی اَهْلٍ اَوْ مَالٍ اَوْ مُصِیبَةٍ مِنْ مَصَائِبِ الدُّنْیَا لِیَاْجُرَهُ عَلَیْهَا؛
خداوند تبارک و تعالی، با گرفتاریها به مؤمن توجه میکند؛ یا تن او را بیمار میکند، یا او را در
سوگ یکی از اهل (خانهاش) مینشاند و یا یکی از سختیها و رنجهای دنیا را بر او چیره میکند. تا او را بر آنها پاداش دهد.»
روزی به
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خبر دادند که یکی از فرزندان معاذ از دنیا رفته و به شدت غمگین است. آن حضرت، نامهای به این مضمون برای او نوشت: «از محمد فرستاده خدا به
معاذ بن جبل، سلام بر تو باد! سپاس گویم خداوندی را که جز او معبودی نیست، امّا بعد: خبر بی تابی در
اندوه مرگ فرزندت به من رسید. همانا پسرت از هدایای ارزنده الهی و از سپردههایی بود که به طور موقّت در دست تو بود، و
خداوند تو را به او تا زمانی معیّن بهرهمند ساخت، و به وقت رسیدن اجل، جان او را ستاند، فانّا لِلّه وَ انّا الَیه رَاجِعون (زیرا ما از آن خدائیم و به سوی او باز میگردیم)، مبادا بیتابیت موجب تباهی پاداش تو گردد، و در صورتی که پاداش (بر)
مصیبت را دریابی؛ خواهی دانست که این مصیبت، در مقابل پاداشی که خداوند برای اهل تسلیم و پایداری فراهم ساخته، بسیار ناچیز است. و آگاه باش که بیتابی، مرده را باز نگرداند، و سرنوشت را تغییر ندهد، بنابراین،
صبر را نیکو دار و تحقّق
وعده الهی را بجوی، مبادا بر آنچه که بر تو و همه مردم حتمی است و در زمان و موعد خود نازل شدنی است تاسف بخوری! سلام و
رحمت و برکات خداوند بر تو باد.»
در روایتی امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید: «فَاِنَّ عَظِیمَ الْاَجْرِ لَمِنْ عَظِیمِ الْبَلَاءِ وَ مَا اَحَبَّ اللَّهُ قَوْماً اِلَّا ابْتَلَاهُمْ؛
پاداش بزرگ، در مقابل گرفتاری بزرگ میباشد، و خداوند هرگاه قومی را دوست بدارد، آنها را مبتلا میکند.»
آنچه مسلم است اینکه؛ بلا و سختی موجب ارتباط بیشتر بین انسان مؤمن و معبود بیهمتا میشود. طبق روایات بسیاری از
ائمه اطهار: انسان مصیبتزده، آن قدر به خدا نزدیک میشود که خداوند دعای او را در حق دیگران مستجاب میکند.
امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید: «مَنْ عَادَ مَرِیضاً فِی اللَّهِ لَمْ یَسْاَلِ الْمَرِیضُ لِلْعَائِدِ شَیْئاً اِلَّا اسْتَجَابَ اللَّهُ لَهُ؛
کسی که برای خدا به
عیادت بیماری برود، آنچه را که بیمار در حق او
دعا کند خداوند آن را مستجاب میفرماید».
به همین خاطر، آن حضرت به یاران خود سفارش میفرمود: «عُودُوا مَرْضَاکُمْ وَ سَلُوهُمُ الدُّعَاءَ فَاِنَّهُ یَعْدِلُ دُعَاءَ الْمَلَائِکَةِ؛
به عیادت بیمارانتان بروید و از آنها بخواهید که (برای شما) دعا کنند، چون دعای آنها با دعای
فرشتگان برابر است».
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میفرماید: «اذَا اَحَبَّ اللهُ عَبْداً اِبْتَلَاهُ فَاِذَا اَحَبَّهُ الْحُبَّ الْبَالِغَ افْتَنَاهُ؛ آن هنگام که خداوند، بندهای را دوست بدارد، او را گرفتار میکند. و اگر
محبت خداوند به او بیش از اندازه باشد، او را گرفتار
فنا میکند.»
از حضرت پرسیدند: گرفتار فنا شدن چگونه است؟ فرمود: «اَلاَّ یَتْرُکَ لَهُ مَالاً وَ لَا وَلَداً؛
اینگونه که نه مالی برای او باقی میگذارد و نه فرزندی.»
همانگونه که میزان شناخت انسانها از
دین متفاوت است، عکس العمل آنها در مقابل حوادث و مشکلات نیز متفاوت است. با توجه به
قرآن و
روایات، برخورد انسانها را در قبال بلاها و مصائب اینگونه میتوان بیان کرد:
عدهای در مقابل بلاها
جزع کرده و بیتابی مینمایند. چنانچه قرآن کریم میفرماید: «اِنَّ الْاِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا اِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعً؛
به یقین
انسان،
حریص و کم طاقت آفریده شده است، هنگامی که بدی به او رسد بیتابی میکند.»
همچنین میفرماید: «وَاَمَّا اِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَیهِ رِزْقَهُ فَیقُولُ رَبِّی اَهَانَنِ؛
و اما هنگامی که برای امتحان، روزیش را بر او تنگ میگیرد (مایوس میشود و) میگوید: پروردگارم مرا خوار کرده است! »
امام صادق (علیهالسّلام) مردی را دید که برای فرزندش بی تابی میکرد فرمود: «یَا هَذَا جَزِعْتَ لِلْمُصِیبَةِ الصُّغْرَی وَ غَفَلْتَ عَنِ الْمُصِیبَةِ الْکُبْرَی لَوْ کُنْتَ لِمَا صَارَ اِلَیْهِ وَلَدُکَ مُسْتَعِدّاً لَمَا اشْتَدَّ عَلَیْهِ جَزَعُکَ فَمُصَابُکَ بِتَرْکِکَ الْاِسْتِعْدَادَ اَعْظَمُ مِنْ مُصَابِکَ بِوَلَدِکَ؛
ای مرد، برای مصیبت کوچک بیتابی میکنی و از مصیبت بزرگ، غافلی. اگر تو برای راهی که فرزندت رفته آماده بودی این قدر بر او بیتابی نمیکردی. مصیبت آماده نبودنت بزرگتر از داغ فرزندت است.»
شهید مطهری؛ در اینباره میفرماید: «از این نکته نباید
غفلت ورزید که مصائب، وقتی
نعمت هستند که انسان از آنها بهرهبرداری کند و با
صبر و
استقامت و مواجهه با دشواریهایی که مصائب تولید میکنند،
روح خود را
کمال بخشد؛ اما اگر انسان در برابر سختیها، فرار را انتخاب کند و ناله و شکوه سر دهد، در این صورت بلا از برای او واقعاً بلاست.
حقیقت این است که نعمتهای دنیا نیز مانند مصائب، ممکن است مایه رقاء و
سعادت باشد، و ممکن است مایه بدبختی و بیچارگی گردد. نه فقر، بدبختی مطلق است نه ثروت خوشبختی مطلق، چه بسا فقرهایی که موجب تربیت و تکمیل انسانها گردیده، و چه بسا ثروتهایی که مایه بدبختی و نکبت قرار گرفته است.
امنیت و ناامنی نیز چنین است. برخی از افراد یا ملتها در هنگام امنیت و
رفاه، به عیاشی و تنپروری میافتند و در نتیجه، در پرتگاه خواری و ذلت سقوط میکنند و بسیاری دیگر از ملتها از شلاق بدبختی و گرسنگی به جنبش در میآیند و به آقایی و عزت میرسند.
سلامت و
بیماری،
عزت و
ذلت، سایر مواهب و مصائب طبیعی نیز مشمول همین قانون است. نعمتها و همچنین شدائد و بلایا، هم موهبت است؛ زیرا از هریک از آنها میتوان بهرهبرداریهای عالی کرد، و نیز ممکن است بلا و بدبختی شمرده شوند، زیرا ممکن است هریک از آنها مایه بیچارگی و تنزل گردند. هم از راه فقر میتوان به سعادت رسید و هم از راه ثروت، و از هر دو راه نیز ممکن است آدمی به بدبختی برسد.
علیهذا نعمت بودن نعمت، بستگی دارد به نوع عکس العمل انسان در برابر آن نعمت، که
شاکر باشد یا کفور، و همچنین نقمت بودن نقمت، بستگی دارد به نوع عکس العمل انسان در برابر آن که صابر و خویشتندار باشد یا سست عنصر و بی اراده.
بعضی از افراد در مقابل بلاها، صبر و استقامت را پیش خود میسازند. در
اسلام برای صابرین در مقابل بلاها اجر بسیاری شمرده شده است. قرآن کریم میفرماید: «وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ الَّذِینَ اِذَا اَصَابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قَالُوا اِنَّا لِلَّهِ وَاِنَّا اِلَیهِ رَاجِعُونَ؛
«و
بشارت ده به استقامت کنندگان! آنها که هر گاه مصیبتی به ایشان میرسد، میگویند: ما از آن خداییم و به سوی او باز میگردیم!»
همچنین میفرماید: «اِنَّمَا یوَفَّی الصَّابِرُونَ اَجْرَهُمْ بِغَیرِ حِسَابٍ؛
صابران اجر و پاداش خود را بی حساب دریافت میدارند.» (ترجمه آیتالله العظمی مکارم شیرازی.)
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میفرماید: «اِذَا اَحَبَّ اللَّهُ عَبْداً ابْتَلَاهُ فَاِنْ صَبَرَ اجْتَبَاهُ وَ اِنْ رَضِیَ اصْطَفَاهُ؛
چون خدا بندهای را دوست بدارد او را (در
دنیا) مبتلا میگرداند، پس اگر صبر کرد او را بر میگزیند و اگر راضی (و خشنود) شد او را خالص میگرداند.»
در
زیارت عاشورا میخوانیم: «اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشَّاکِرِینَ لَکَ عَلَی مُصَابِهِمْ؛
بار خدایا تو را
ستایش میکنیم ستایش سپاسگزاران بر مصیبتی که بر آنان وارد میشود.»
اگر چه بلاها در زندگی انسانها به خصوص
مؤمنین امری طبیعی است و باعث ترفیع درجه، پاک شدن
گناهان و ... میشود؛ اما باید دانست خود را در دام سختیها انداختن و یا رنج و بلا را از خداوند متعال درخواست کردن، مورد نکوهش بسیار قرار گرفته است.
چنانکه روزی رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای عیادت بیماری بر بستر او حاضر شد و از او احوالپرسی کرد. آن بیمار عرض کرد: «
نماز مغرب را به امامت شما به جا آوردم و شما در نماز
سوره قارعه را خواندید. پس از آن با خود گفتم پروردگارا! اگر من گناهی کردهام که میخواهی در
آخرت مرا به
کیفر آن برسانی، پس از تو میخواهم که تعجیل کنی و در دنیا مرا پاک گردانی. پس از این دعا بود که چنین بیمار شدم.
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به او فرمود: «بِئْسَمَا قُلْتَ اَ لَا قُلْتَ رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ فَدَعَا لَهُ حَتَّی اَفَاقَ؛
چیز بدی گفتی، چرا چنین دعا نکردی که: پروردگارا، نیکی دنیا و آخرت را نصیب ما کن و ما را از
عذاب آخرت در امان بدار. پس از آن، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای آن مرد بیمار
دعا کرد و او بهبود یافت».
امام صادق (علیهالسّلام) نیز به
اصحاب خود سفارش میفرمودند که: «سَلُوا رَبَّکُمُ الْعَفْوَ وَ الْعَافِیَةَ فَاِنَّکُمْ لَسْتُمْ مِنْ رِجَالِ الْبَلَاءِ فَاِنَّهُ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ مِنْ بَنِی اِسْرَائِیلَ شُقُّوا بِالْمَنَاشِیرِ عَلَی اَنْ یُعْطُوا الْکُفْرَ فَلَمْ یُعْطُوهُ؛
از پروردگار خود
عفو و
عافیت درخواست کنید چون شما مرد (میدان حوادث و) بلیات نیستید. امتهای پیش از شما از گروه
بنی اسرائیل، افرادی بودند که بدنشان را با اره نجاری دو نیم میکردند که (آنها
تسلیم شوند و)
کفر را (بر
ایمان) ترجیح دهند؛ ولی آنان به هیچوجه کفر را بر نمیگزیدند.»
سیره انبیا و
اولیای الهی بر این بوده است که هیچگاه از خداوند، بلا و
مصیبت نخواستهاند و همواره درخواست رفع بلا و طلب عافیت بوده است. پس؛
مؤمن نباید خود را (برای رسیدن به ثواب) در معرض بیماری و بلا قرار دهد؛ چنانکه
امام سجاد (علیهالسّلام) در دعاهای خود، رهایی از بلا و بیماری را طلب کرد: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اَلْبِسْنِی عَافِیَتَکَ، وَ جَلِّلْنِی عَافِیَتَکَ، وَ حَصِّنِّی بِعَافِیَتِکَ، وَ اَکْرِمْنِی بِعَافِیَتِکَ، وَ اَغْنِنِی بِعَافِیَتِکَ، وَ تَصَدَّقْ عَلَیَّ بِعَافِیَتِکَ، وَ هَبْ لِی عَافِیَتَکَ وَ اَفْرِشْنِی عَافِیَتَکَ، وَ اَصْلِحْ لِی عَافِیَتَکَ، وَ لَا تُفَرِّقْ بَیْنِی وَ بَیْنَ عَافِیَتِکَ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ عَافِنِی عَافِیَةً کَافِیَةً شَافِیَةً عَالِیَةً نَامِیَةً، عَافِیَةً تُوَلِّدُ فِی بَدَنِی الْعَافِیَةَ، عَافِیَةَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ؛
بار خدایا بر محمّد و آل او درود فرست، و تندرستیت را بر من بپوشان، و مرا به تندرستیت فرو بر، و به تندرستیت نگاهدار، و به تندرستیت گرامیام فرما، و به تندرستی بینیازم گردان، و تندرستیت را به من عطا کن، و تندرستیت را به من ببخش، و تندرستیت را برایم بگستران، و تندرستیت را به من شایسته نما، و میان من و تندرستیت در دنیا و آخرت جدایی میانداز. بار خدایا بر محمّد و آل او درود فرست، و مرا تندرستی ده، تندرستی که مرا (از پزشکان یا از درخواست) بینیاز کند و (بیماریهای ظاهری و باطنی را) بهبودی ببخشد و بالاتر و برتر (از بیماریها بطوریکه بر هر مرض تسلّط داشته) و افزون شونده باشد، تندرستی که در تنم تندرستی دنیا و آخرت بیاورد».
آنچه از آیات و روایات ائمه اطهار: بدست میآید در مقابل بلا و مصائب، چند چیز مورد سفارش قرار گرفته است.
امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید: «مَا مِنْ مُؤْمِنٍ اِلَّا وَ هُوَ مُبْتَلًی بِبَلَاءٍ مُنْتَظِرٌ بِهِ مَا هُوَ اَشَدُّ مِنْهُ فَاِنْ صَبَرَ عَلَی الْبَلِیَّةِ الَّتِی هُوَ فِیهَا عَافَاهُ اللَّهُ مِنَ الْبَلَاءِ الَّذِی یَنْتَظِرُ بِهِ وَ اِنْ لَمْ یَصْبِرْ وَ جَزِعَ نَزَلَ بِهِ مِنَ الْبَلَاءِ الْمُنْتَظِرُ اَبَداً حَتَّی یُحْسِنَ صَبْرَهُ وَ عَزَاءَهُ؛
هیچ مؤمنی نیست مگر اینکه به بلائی گرفتار است و بلای بزرگتر و گرفتاری شدیدتری هم به دنبال او در انتظار است. اگر در همان بلا صبر و شکیبایی داشته باشد
خداوند آن بلای بزرگتر را برطرف مینماید و اگر صبر نکرده و بیتابی نماید بلای بزرگتر که در انتظار او است فرا میرسد و مرتب گرفتاریها بیشتر میگردد تا وقتی که صبر نیکو و شکیبائی را انتخاب کند.»
امام علی (علیهالسّلام) میفرماید: «وَلَوْ انَّ النَّاسَ حِینَ تَنْزِلُ بِهِمُ النِّقَمُ وَ تَزُولُ عَنْهُمُ النِّعَمُ فَزِعُوا الَی رَبِّهِمْ بِصِدْقٍ مِنْ نِیَّاتِهِمْ وَ وَلَهٍ مِنْ قُلُوبِهِمْ لَرَدَّ عَلَیْهِمْ کُلَّ شَارِدٍ وَ اَصْلَحَ لَهُمْ کُلَّ فَاسِد؛ ٍ
اگر مردم به هنگام نزول عذابها، و گرفته شدن نعمتها، با درستی
نیّت و با قلبهای پر از
محبّت در پیشگاه خدا زاری کنند، آنچه از دستشان رفته را باز خواهد گرداند، و هرگونه فسادی را برای آنان اصلاح خواهد کرد.»
«
صدقه» از سفارشات
اسلام است و علاوه بر اینکه برای پیشگیری از گرفتاری و دور کردن بلاهای مقدر شده، بسیار مؤثر است برای خلاصی از بلا نیز مورد سفارش قرار گرفته است.
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میفرماید: تَصَدَّقوُا وَ دَوُوا مَرْضَاکُمْ بِالصَّدَقَةِ فَاِنّ الصَّدَقَةَ تَدْفَعُ عَنِ الْاَعْرَاضِ وَ الْاَمْرَاضِ وَ هِیَ زِیَادةٌ فِی اَعْمَارِکُمْ وَ حَسَنَاتِکُمْ؛
صدقه بدهید و بیماران خود را با صدقه درمان کنید؛ زیرا صدقه، از پیشامدهای ناگوار و بیماریها جلوگیری میکند و بر
عمر و
حسنات شما میافزاید.»
موعظه دادن به
مؤمنان از حکمتهای نزول بلا است. پس باید در هنگام رسیدن بلا و مصیبت، برای پیبردن به حکمت آن تلاش کنیم؛ تا اگر عقوبت است،
استغفار کنیم، اگر
تادیب و هشدار است هشیار شویم، و اگر یادآوری وظیفه است، به یاد آن بیافتیم....
از جمله سفارشهای اولیای دین تسلیم شدن در برابر خواست
خداوند متعال میباشد. حکایت شده است که؛ «فردی درون
چاه افتاده بود و مرتب تقاضای کمک میکرد. مردی که از کنار چاه میگذشت به کمک او رفت و به آن فرد گفت:
صبر میکنی تا طنابی بیابم و باز گردم؟ فرد درون چاه گفت: اگر صبر نکنم چه کنم».
صبر بر بلا و سختیها زمانی با ارزش است که با رضایت کامل در مقابل خواست الهی باشد نه با ناراحتی و شکایت از اوضاع موجود. امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) میفرماید: «اوحَی اللَّهُ ُِ تَعاَلَی اِلَی دَاوُدَ یَا دَاوُودُ تُرِیدُ وَ اُرِیدُوَلَا یَکُونُ اِلَّا مَا اُرِیدُ فَاِنْ اسْلَمْتَ لِمَا اُرِیدُ اَعطَیْتُکَ مَا تُرِیدُ وَ اِنْ لَمْ تُسْلِمْ لِمَا اُرِیدُ اَتْعَبْتُکَ فِیمَا تُرِیدُ ثُمَّ لَا یَکُونُ اِلَّا مَا اُرِیدُ؛
خداوند متعال به
داوود وحی فرمود: ای داوود! تو میخواهی و من میخواهم؛ ولی فقط آن چیزی واقع میشود که من میخواهم. پس، اگر
تسلیم خواست من شوی، خواست تو را هم تامین میکنم؛ اما اگر تسلیم خواست من نشوی، تو را در راه خواستهات به
رنج و زحمت میافکنم و آنگاه همان میشود که من میخواهم.»
۱. بلا و مصیبت، علل مختلفی دارد و لازم است انسان مؤمن با دقت، عوامل آن را بررسی کرده و در قبال آن به وظیفه خود عمل نماید.
۲. باید به خاطر سپرد که انسان مؤمن مورد بلا و مصیبت قرار میگیرد؛ چرا که حکمت نزول بلا برای بندگان خالص، آسایش سرای جاویدان است.
۳.
صبر و تسلیم، راز پیروزی در
امتحان الهی است؛ و
مصائب، هدیهای الهی برای افراد پرهیزگار است.
پایگاه اطلاع رسانی حوزه، برگرفته از مقاله «بلاها و مصائب از دیدگاه اسلام (۱)»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۵/۲۲. پایگاه اطلاع رسانی حوزه، برگرفته از مقاله «بلاها و مصائب از دیدگاه اسلام (۲)»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۵/۲۲.