ثریا اسفندیاری بختیاری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ثریا اسفندیاری بختیاری (پهلوی)،
همسر دوم
محمدرضا پهلوی بود. انتخاب ثریا به همسری شاه، گام مهمی در برقراری روابط دوستانه دربار با ایل بختیاری شد که روابط خوبی با انگلستان داشتند. شاه پس از سپردن چند
منصب به ثریا، هرچند او را بسیار دوست داشت، اما منافع خویش را ترجیح داد و با تشکیل یک شورای فرمایشی، ثریا را به دلیل ناتوانی در به دنیا آوردن ولیعهد به
اروپا فرستاد و بعد بطور رسمی
طلاق آنها اعلام شد. او پس از
ازدواج شاه با
فرح، به نگارش خاطرات خود روی آورد که در قالب کتابهای «حالا خودم حرف میزنم»، «خاطرات ثریا»، «کاخ تنهایی» و نیز «شاهدخت ناکام» از برخی وقایع و فسادهای موجود دربار،
پرده برداشت.
ثریا اسفندیاری بختیاری (پهلوی)، (در زمان همسری وی با
محمدرضا پهلوی، با این نام نیز خوانده میشد)
همسر دوم محمدرضا پهلوی، در اول تیرماه ۱۳۱۱شمسی در «بیمارستان میسیون انگلیسی»
اصفهان به دنیا آمد.
پدرش خلیل،
فرزند سردار اسعد از خانزادههای ایل بختیاری (
خاندان اسفندیاری) بود.
(آنها ساکن جنوب غرب
ایران بودند و سردار اسعد، زندگی ایلیاتی را رها کرده، در
جنوب اصفهان، ساکن و یکجانشین شد) اوا،
مادر ثریا، یک مسیحی پروتستان آلمانی و زاده مسکو بود.
پدربزرگ وی به
دعوت تزار، برای کار در کارخانه تفنگسازی به روسیه رفت، اما زمانی که اوا یازدهساله بود، در جریان
انقلاب اکتبر اتحاد شوروی با
خانواده به آلمان غربی بازگشت و در برلن ساکن شد.
خلیل بیست و دو ساله که در
پاییز ۱۹۲۴م برای تحصیل به برلن رفته بود، با اوای شانزدهساله آشنا شد. اوا همزمان با تحصیل، در رستوران نیز کار میکرد.
آنها پس از پانزده ماه، طبق
آیین اسلام با یکدیگر
ازدواج کردند و دو سال بعد با پایانیافتن تحصیلات خلیل در رشته اقتصاد، عازم ایران شدند.
ثریا در ششمین
سال ازدواج آنها متولد شد. اوا به دلیل شیوع
بیماری، ثریا را در هشتماهگی به آلمان برد. خلیل نیز ششماه بعد به آنان پیوست. کودکی ثریا تا پنجسالگی ـ که دوباره به ایران بازگشتند (۱۹۳۷م) ـ در آلمان سپری شد
و پس از بازگشت، در اصفهان ساکن شدند، خانهای که بیژن در آن زاده شد.
وی چهار سال از ثریا کوچکتر بود.
همزمان با
رشد ثریا در میان کودکان فامیل و
طبیعت صحرا،
پدر و مادرش توجه ویژهای به
آموزش وی داشتند. اوا به علت بهداشتی نبودن آموزشگاههای ایرانی و علاقهمندی به
تربیت فرزندانش به سبک اروپایی
ثریا را به کلاسهای آلمانیهای مقیم ایران فرستاد، اما از ژوئن ۱۹۴۱م به علت
اشغال ایران از سوی متفقین و تبعید آلمانیها، ثریا به
منزل معلم خود رفته، ضمن ادامه تحصیل به طور خصوصی به فراگیری پیانو نیز پرداخت.
در اصفهان وارد مدرسه آلمانیهای مقیم اصفهان شد و زبان فارسی را نزد معلم خصوصی، فرا گرفت.
از آنجا که از نظر پدر، تحصیلات فارسی نیز برای ثریا لازم بود، عصرها معلمی بدینمنظور به آموزش وی میپرداخت.
در ۱۹۴۴م پدر و مادر ثریا، او را به یک میسیون انگلیسی، ویژه دانشآموزان ایرانی (مدرسه بهشت آیین) فرستادند. ثریا موفق شد ۷ پایه را با کمک معلم خصوصی، برای آموزش و جبران برخی عقبماندگیهای درسی، طی ۵ سال، در پانزدهسالگی به اتمام برساند.
همزمانی این ایام با پایانیافتن
جنگ جهانی دوم، والدین ثریا را بر آن داشت که همگی در سال ۱۹۴۷م به «زوریخ سوئیس» بروند.
ثریا طی دو سال پیوسته، برای تمامکردن تحصیلات دبیرستان و آموزش فرانسه، در آموزشگاههای این منطقه به تحصیل پرداخت. سپس نزد اقوام خویش در لندن رفت و به تحصیل زبان انگلیسی
اهتمام ورزید.
با گذشت دو سال از جدایی محمدرضا پهلوی از
فوزیه، افراد گوناگونی به شاه برای همسری معرفی میشدند.
معرِّف ثریا، عمهفروغ وی، ندیمه مادر شاه بود.
نظر محمدرضا با دیدن
عکس ثریا جلب شد و تمایل خود را به ارسال عکسهای بیشتر و درنتیجه، فرستادن خواهرش
شمس به
اروپا برای آشنایی با ثریا و سرانجام دعوت از وی به ایران برای دیدار حضوری، ابراز کرد.
با موافقت طرفین و اعلام نامزدی شاه با ثریا، روز ۶ دی به عنوان تاریخ عروسی معین شد. با ابتلای ثریا به حصبه که برخی معتقدند، وی را مسموم کردند
مراسم به ۲۳ بهمن ۱۳۲۹ موکول شد. سپس مراسم ازدواج او و شاه در تالار آیینه کاخ مرمر در ۲۳ بهمن ۱۳۲۹ برگزار شد...
محمدرضا سی و یک سال و ثریا هیجده ساله بود، اما برای کاستن تفاوت سنی، اعلام شد که ثریا هیجده سال دارد. زندگی آنها تنها هفت سال، ادامه داشت.
انتخاب ثریا به همسری شاه، گام مهمی در برقراری روابط دوستانه دربار با ایل بختیاری شد که روابط خوبی با انگلستان داشتند و در سرکوب رضاخان، روابطشان با دربار تیره شد،
بهگونهایکه فروغ، بعداً به
اتهام توطئه از سوی بختیاریها برای
نفوذ به دربار، بیرون رانده شد.
ثریا در روابط خود با زنان دربار پهلوی سازش ناپذیر بود؛ شمس و تاج الملوک اولین دشمنان ثریا بودند و کاخ مادر شاه به کانون مخالفت با او بدل شد..
وی بعدها اشرف را بر دیگران ترجیح داد..
ثریا نفوذ زیادی در شاه داشت، چنان که به سبب مخالفت او با ازدواج
شهناز (
دختر بزرگ شاه) با اردشیر زاهدی، مدتها این وصلت به تعویق افتاد..
ایام
نقاهت ثریا فرصت مناسبی برای آشنایی بیشتر وی با مسائل جاری کشور شد ـ که بیشتر، گرد مسئله نفت بود و سه قدرت شوروی، انگلیس و
آمریکا بر سر آن
رقابت داشتند
ـ این مسائل عبارت بودند از:
ترور نخستوزیر، رزمآرا،
در ۲۰ مرداد ۱۳۳۲ شاه و ثریا به
رامسر رفتند..
و در ۲۲ مرداد ثریا، شاه را
ترغیب کرد تا فرمانهای جداگانهای را که برای
عزل [محمد مصدق [|مصدق]] و انتصاب فضل اللّه زاهدی تهیه شده بود، توشیح کند.
ملیشدن صنعت نفت در ۲۸ اسفند ۱۳۳۰، نخستوزیری مصدق، کاهش
قدرت شاه و بهخطر افتادن منافع آمریکا و انگلیس، و در نتیجه،
کودتا علیه دولت مصدق که در مرحلۀ نخست با شکست روبهرو شد و به
فرار شاه و همسرش در ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ به
عراق هم
زمان با ورود شاه به
بغداد، عده ای از ایرانیان مقیم آن کشور تظاهرات کردند و شاه به ناچار، در ۲۷ مرداد به رم رفت...
و سرانجام، آنان با سقوط دولت مصدق در ۲۸ مرداد به ایران بازگشتند.
ثریا در خاطراتش به نقش خود در روحیهبخشی به شاه که در دوران
ضعف قدرت، دچار ناراحتی شده بود، اشاره کرده
و خود را نخستین پیشنهاد دهندۀ کودتا علیه دولت مصدق به شاه میداند،
اما بر اساس مدارک، نقش اصلی با سرویسهای جاسوسی انگلیس و آمریکا بود و دیگران، تنها نقش بازیگران صحنه را ایفا میکردند. شاه نیز تنها نقش امضاکننده عزل مصدق را داشت.
پس از دو سال و نیم تنش، اکنون ثریا
طعم واقعی ملکهبودن را میچشید. حضور روزانه بختیاریها در میهمانیهای دربار،
بازگرداندن عمهفروغ و دکتر
ایادی – که به دلیل وهابیبودن و حساسیتهای موجود به وی، پیش از این از دربار رانده شده بود
و خبرچین شاه از ثریا نیز به شمار میآمد
– نشان از قدرت ثریا در دربار داشت. وی علاوهبر رسیدگی به امور شخصی ـ که شاه از وی بهعنوان فردی علاقهمند به زندگی،
تزیین منزل و انجام خدمات اجتماعی یاد میکند
ـ در مقام ملکه، دارای مسئولیتهایی چون دیدار با سفرا، نظارت بر آسایشگاه سلزدگان و سازمان حمایت مادران، بازدید از بیمارستانها، پرورشگاهها و مراکز خیریه نیز بود.
همچنین شاه پس از کودتا، سرپرستی «جمعیت شیر و خورشید» و سازمان امور اجتماعی شاهنشاهی را به او سپرد. وی به تاسیس یک مرکز خیریه با نام «بنیاد ثریا» اقدام کرد، از جمله امور فرهنگی این
بنیاد،
نشر و ترجمه آثار معروف
جهان بود.
یکی از اقدامهای شاه پس از کودتا برای بالا بردن جایگاه بینالمللی خود،
سفر به کشورهای شرقی، اروپایی و آمریکا بود که ثریا وی را همراهی میکرد. ثریا دربار را محیطی سرشار از
رقابت و
توطئه و زنسالار معرفی میکند. وی برای در
امان ماندن از مشکلات خانوادگی، از همان ابتدا سعی میکرد، از جمع نامتناجس خانوادۀ شاه فاصله بگیرد که البته به سوء تفاهمهایی نیز منجر شد.
هرچند شاه، ثریا را بسیار دوست داشت، اما منافع خویش را ترجیح داد
و با تشکیل یک شورای فرمایشی، ثریا را به دلیل ناتوانی در به دنیا آوردن
ولیعهد و فشار مقامات دولتی ـ هرچند وجود ولیعهد را خطری
بالقوه برای خود میدید
ـ در ۲۴ بهمن ۱۳۳۶ش تا زمان اعلام نظر شورا به
اروپا فرستاد.
سرانجام، جدایی آنها به صورت رسمی در ۲۳ اسفند اعلام شد.
ثریا بعد از ترک ایران، شش میلیون دلار را که از یک شرکت نفت ایتالیایی و نیز چهل میلیون پوند شرکت پان امریکن را که به حساب بانکی وی واریز شده بود به دولت ایران باز نگرداند.
شاه غیر از پرداخت
مهریه که پانصد هزار تومان بود، یک میلیون تومان و نیز جواهرات به وی داد و مقرر کرد که ثریا ازدواج نکند و ماهانه چهارصد هزار دلار، معادل سیهزار تومان بهعنوان
نفقه به وی داده شود.
دو گزارش از اموال و داراییهای ثریا موجود است که بسیار متفاوتاند. در یکی از گزارشها میزان داراییهای وی بیش از دو میلیون دلار برآورد شده (ایران و جهان، ۱۳۸۱ شمسی) و در گزارش دیگر،
ثروت باقیمانده از او حدود ۱۵۰ میلیون دلار ذکر شده است..
همچنین
لقب «والاحضرت» ـ که ویژۀ خانواده پهلوی بود ـ را به وی داد که دارای امتیازاتی چون پذیرش در اجتماعات و انجمنهای اروپایی و داشتن پاسپورت وابستۀ سیاسی بود
و پدرش خلیل نیز همچنان در سمت
سفیر ایران در آلمان غربی باقی ماند.
ثریا پس از جدایی در انجام امور شخصی، دچار مشکلات فراوانی شد.
او سالهای نخست را همراه پدر و مادرش در
انزوا و
افسردگی به سر برد، اما مطبوعات خارجی، پیوسته خبرهایی درست یا نادرست از زندگی خصوصی وی ـ اعم از خودکشی و داستانهای عشقی ـ منتشر کردند، هرچند پخش اخبار مربوط به ثریا در ایران ممنوع بود.
ثریا با
شکایت علیه مطبوعات در ۱۹۶۱م و
تعهد آنان به عدم درج چنین مطالبی، حضور خود را در صحنه
اجتماع رقم میزد.
او پس از
ازدواج شاه با فرح، به نگارش خاطرات خود روی آورد. وی در قالب کتابهای «حالا خودم حرف میزنم»، «خاطرات ثریا»، «کاخ تنهایی» و نیز «شاهدخت ناکام»
از برخی وقایع و فسادهای موجود دربار،
پرده برداشت
و نیز به بازی در
فیلم «سه زن» روی آورد.
آشنایی ثریا با «فرانک-ایندووینا»، کارگردان ایتالیایی این فیلم، منجر به تصمیم آنان برای ازدواج شد که پیش از ازدواج، فرانک بر اثر
سانحه هوایی
وفات کرد و ثریا تا پایان
عمر به صورت
مجرد زندگی خود را ادامه داد.
ثریا که تا آن زمان با
لهجه بختیاری و زبانهای فارسی، آلمانی، فرانسه، اسپانیولی و انگلیسی آشنایی داشت، برای برقراری ارتباط با فرانک،
زبان ایتالیایی را نیز آموخت.
از سوی دیگر هرچند وی دیگر به ایران بازنگشت،
اما بر اساس شواهد موجود، غیر از مدت زمانی که با فرانک آشنا شد، با
نامه و
تلفن تا واپسینروزهای زندگی شاه با وی ارتباط داشت،
هرچند خودش، هرگونه ارتباط با شاه را رد میکند.
همچنین محمدرضا پهلوی در
وصیت خود، مبلغ هنگفتی به وی بخشید. ثریا از
وکیل وی خواسته بود که این مسئله برای جلوگیری از سلب
آرامش و
تهدید او محرمانه بماند.
زندگی ایلیاتی، مسلمانبودن نیاکان پدری،
فرهنگ اروپایی و مسیحیِ پروتستانبودن مادر، گونهای دوگانگی فرهنگی ـ مذهبی در
شخصیت ثریا به وجود آورده بود.
وی در کودکی، همراه مادر با تعالیم
مسیحیت رشد یافت،
به عنوان
مسلمان با شاه ازدواج کرد
و در سالهای پایانی عمر،
صلیب طلایی به گردن آویخت
و در ویلای خود در «ماربلا» کلیسای کوچکی ساخت.
سرانجام، ثریا بر اثر ایست قلبی در شصت و نهمین سال زندگی خود در ۳ آبان ۱۳۸۰ در آپارتمانش در فرانسه درگذشت.
او در مقبرهای خانوادگی در مونیخ آلمان، در کنار پدر و مادرش به
خاک سپرده شد.
«بیژن» تنها بازمانده این خانواده نیز یک هفته بعد بر اثر
سکته به سایر افراد
خانواده پیوست.
ثریا وصیت کرده بود تمامی اموال، حتی آلبوم وی را به
حراج بگذارند و پولش را به صلیب سرخ فرانسه، کودکان عقبمانده فرانسه و سگهای ولگرد پاریس بدهند.
یکی از بستگان ثریا معتقد است، وی سال ۱۹۹۵ وصیتنامه خود را تغییر داده و بخشی از ثروت هنگفت خویش را به بختیاریها اختصاص داده بود.
در هر صورت، وارثان او برای تصاحب ارثیهاش، دادخواستی به دادگاه فرانسه ارائه دادهاند که در حال بررسی است.
از نکات مورد توجه پس از
مرگ ثریا، ادعای شخصی به نام «فیروزه اعتمادی» با چهل سال
سن بود که به علت همانندی
چهره، خود را
دختر ثریا میدانست، اما بر اساس شواهد و آزمایشهای موجود، ادعای وی رد شد.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «ثریا اسفندیاری بختیاری»، شماره ۴۲۳۳. سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «ثریا اسفندیاری بختیاری»، تاریخ بازیابی ۹۵/۵/۲۳.