تعاون در فرهنگها
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تَعاوُن ، واژهای عربی و قرآنی و معادل با همکاری و یاریگـری و مشارکت و برابر با cooperation لاتیـن.
تعاون از «ع و ن» بـاب تفاعل به معنای یکدیگر را یاری و کمک کردن است.
در
زبان فارسی واژههای بسیاری وجود دارد که با کلمه تعاون مترادف به نظر میرسند، مانند معاونت، دستگیری، مددکاری، یاری،
اعانت ، کمک، پایمردی، دستمردی، پشتی، یارمندی، پشتیبانی، نصرت، مساعدت، عون، معاضدت، مظاهرت، معونت،
مدد ،
امداد ، نصر، همکاری، مشارکت، انباری، حصهداری و...
و به قول زبانشناسان معانی این واژگان از جهاتی مشترک (
مترادف ) و از جهاتی مختلف (متباین) میباشند و میان آنها رابطه هممعنایی ناقصی برقرار است.
در دهههای اخیر، واژههای ترکیبی تازهای در فارسی برای تعاون ساخته و به کار گرفته شده است، مانند «همیاری»، «خودیاری» و «دگریاری» که برای این واژهها نیز، هممعنایی ناقص همچون اصطلاحات گذشته صدق میکند. گفتنی است که ۳ واژۀ اخیر در ادبیات کهن ما وجود نداشته، اما در گویشهای محلی کلمات مترادف و واژگان همریشه با آن وجود دارد.
امروزه واژۀ «تعاون» به عنوان اصطلاحی علمی، در دانشهایی مانند زیستشناسی، بومشناسی و به ویژه حوزههای علوم اجتماعی همچون
جامعهشناسی ، انسانشناسی، روانشناسی،
روانشناسی اجتماعی و
اقتصاد و
توسعه کاربرد دارد. جدا از معنای لغوی و تعریف اصطلاحی تعاون، باید گفت که تعاون (همکاری و مانند گردی) از مصادیق «کنشهای متقابل پیوسته» است که در جهت یگانهای صورت میگیرند، درصورتی که سبقتجویی و رقابت و ستیزه از کنشهای «متقابل گسسته» هستند.
بنابر نوشته آگبرن «همکاری یکی بودن مساعی دو و یا چند شخص است، برای حصول به هدفی معین...».
این تعریف پذیرفته شده را میتوان در منابع متقدم دیگر نیز یافت: «همکاری اشتراک مساعی در راه نیل به هدفهای مشترک است».
تعاون یا همکاری همسویی کوششهای دو یا شمار بیشتری از افراد است، برای دستیابی به هدف و یا هدفهایی معین، با نیت و منظوری واحد، یا متفاوت.
گفتنی است که دربارۀ تعریف اصطلاحی تعاون یا همکاری ــ همچـون اصطلاحـات دیگـر علـوم اجتمـاعـی ــ هم رأیی و هماندیشی بسیاری وجود ندارد.
ناهمخوانی در تعاریف تعاون و همکاری به حدی بوده که گاه انتقاد برخی از فرهنگنویسان را نیز فراهم ساخته است. جولیوس گولد و ویلیام ل. کولب مینویسند: اصطلاح تعاون اگرچه در جامعهشناسی به صراحت به صورت یک فرایند یا رابطه اجتماعی مورد توجه قرارگرفته است، اما دربارۀ معنی آن سردرگمی بسیاری مشاهده میشود. این آشفتگی به حدی است که گاه به نظر میرسد زبان معنی خود را از دست داده است.
بخشی از این آشفتگیها در ماهیت خود علوم اجتماعی و بخشی دیگر برخاسته از این واقعیت است که غرب با وجود اینکه زادگاه علوم اجتماعی است، لیکن دربارۀ تعاون بسیار کم کار کرده است، زیرا در جامعه فردگرای غربی، سبقتجویی،
رقابت ، ستیزه و جنگ اصل، و همکاری فرع قضایا محسوب میشده است.
آشفتگـی و سردرگمی دربارۀ مفهوم تعاون ــ اگرچه ظاهراً بسیار ساده به نظر میرسد ــ آشفتگی در طبقهبندی، تبارشناسی تعاون و خاستگاههای آن را نیز به وجود آورده است. در مفصلترین فرهنگ علوم اجتماعی که در
ایران نوشته شده است، با وجود معرفی ۳۸ حوزۀ علمی، از جامعهشناسی تعاون و مشارکت خبری نیست.
در «دائرةالمعارف علوم اجتماعی» ۱۸ جلدی، تنها ۶ صفحه به مسئله همکاری اختصاص داده شده است و کتابشناسی آن تنها به ۱۴ منبع اشاره کرده است.
تعـاون یا همکاری و یاریگـری، در
فرهنگ و تاریخ ایران ــ همچـون دیگـر ملـل کهـن فـرهنگ جهـان ــ دارای ردپاهای تاریخی و ماقبل تاریخی است. اولین ردپای واضح، اما کشف نشدۀ تعاون در فرهنگ ایرانی را، میتوان در بازتابهای زبانی آن مشاهده کرد. همانطور که زبانشناسان گوشزد کردهاند، زبان تنها وسیله ارتباط ما با همعصران خودمان نیست، بلکه ما را با گذشتههای بسیار دور پیوند میدهد و با زندگی روزمره، اقتصاد و ارزشها و عواطف نیاکانمان آشنا میسازد. بدینمعنا زبان همانطور که کندراتف بیان کرده، وسیله معجزهآسایی برای «احیاء گذشته» است.
در زبان فارسی واژگانی همچون «دامیاری» (صیادی، ماهیگیری)، «شدیاری» (شخم زدن)، بازیار (برزگر، باغبان، صیاد
). «شن یاری»،
«جوتیار» به معنای زارع
و واژگان دیگری همچون «داشتیاری» در گویش کمرهای به معنای حفاظت و نگهداری، و آبیاری و گاویاری واژگان مرکبیاند که همگان با یاری ترکیب شدهاند و به
یاری ختم میشوند
و این اسناد کهنترین اسنادی است که نشاندهندۀ جایگاه و اهمیت همکاری در فرهنگ ایرانی است. افزون بر این باید به کندهکاریهای صخرهای فراوانی که در ۱۵ سال گذشته در ایران کشف شدهاند، اشاره کرد که در بیشترین آن نقوش انسانها در حال جرگه کردن
شکار و همکاری نشان داده شدهاند.
از این گذشته در آیین
زردشتی ، اگرچه پایه جهان برتضاد خوبی و بدی (اهورایی و اهریمنی) نهاده شده است، اما گروندگان به آیین اهورایی برای چیرگی بر اهریمن نیازمند یاری به یکدیگر و به نیروهای اهورایی میباشند.
در آیین زردشتی افزون بر یاری همدینان به یاری بددینان نیز به شرطی که به دین آنان گزندی نرساند، سفارش شده است: «اندر همیِ نیکدینان با یکدیگر برای برآوردن نیاز هم، و نیز همیاری با اکدینان در کاری که از آن به دین گزایش نمیرسد».
در بخشی دیگر از همین متن پهلوی (دینکرد) آمده است: «اگر در روستایی پیروان دیگر دینها بخواهند جاده بکشند یا یاوری به کشاورزی از کار افتاده بکنند، میباید در آن همیار شدن؛ اما اگر بخواهند درختان جنگل را بِبُرند و یا کشتزاری نرسیده را درو کنند، چون چنین کارها از دیدگاه دین ایرانی،
گناه است، همیاری در چنین کارها شایسته نیست».
در فرگرد شانزدهم دینکرد (سوتکرنَسک) دربارۀ انواع مزد آمده است: «... سه دیگر آن کسان که برترین مزد نیکو دارند که در برابر کار، اهرایی (پاکی و راستی و خشنودی
خداوند ) را بخواهند».
در نوشتههای پهلوی نیز صدها بار واژۀ «کَرپَک مُزد» که مزد نیکوکاری در راه خدا بوده، به کار رفته است و پیدا ست که چنین مزد و پاداش برای آنانی است که یاوری به کارهای همگانی میرسانند.
در این ترجمه واژۀ همیاری به معنای لغوی به کار برده شده، در صورتی که معنای اصطلاحی و دقیق آن، کمک کردن به کشاورز از کار افتاده، کمک بلاعوض و «دگریاری» است و نه همیاری که کمک متقابل و معوض است. دربارۀ کشیدن جاده، اگر یاری دهندگـان خود از این کار سود ببرند و در آن، مشتـرکالمنافع باشند، نوع همکـاری و تعاون «خودیاری» خواهد بود و اگر در سود آن شریک نباشند، «دگریاری» خواهد بود و نه «همیاری».
در آموزههای اسلامی
تعاون از جایگاه ویژه برخوردار است. در
قرآن کریم با آنکه کلمه «
تعاون » به کار نرفته، اما صیغههای این مصدر فقط در دو جا به کار رفته است که هر دو در
سورۀ مائده اند : «... تَعاوَنُوا عَلَی البِّرِ وَ التَّقوی وَ لاتَعَاوَنُوا عَلَی الْاِثْمِ وَ الْعُدْوانِ...».
در ترجمه این بخش از آیه چنین گفتهاند: «یکدیگر را در کار نیک و
تقوا یاری کنید و در گناه و
دشمنی با یکدیگر کمک مکنید».
در فرهنگ عامه ایران، کار بیمزدِ مادی برای دیگران، هنوز هم به شکلهای گوناگون به چشم میخورد. کشاورزان ایرانی، به هنگام بذرپاشی (پیش از بذرپاشی مکانیزه)، آخرین مشت
بذر را برای خود و خانوادۀ خود میکاشتهاند. آنها غالباً در وقت بذرپاشی شعارهایی نظیر این داشتهاند: «مشتِ اول برای
پرنده ، دوم برای چرنده، سوم برای باشنده، چهارم برای خود و خانواده». گاهی دیده شده است که برای گندم دزدان و جو دزدانِ ــ از سر ناچاری ــ دهِ
همسایه نیز مشتی بذر پاشیدهاند.
ادبیات کهن و همچنین ادبیات شفاهی و عامه ایران نشان میدهد که گسترۀ خودیاری و همیاری در جامعه ایران چنان وسیع و فراگیر و همگانی بوده است که همانند هر چیز پر وفور و عادیشده، به چشم نمیآمده است. نوعی از تعاون و همکاری که بیشتر مدنظر بوده، همانا همکاری و تعاون بدون چشمداشت بوده است.
فخرالدین اسعد گرگانی در ویس و رامین گوید: «بکن نیکی و در دریاش انداز/که روزی گشته لولو، یابیش باز»
و یا
حافظ گوید: «مرا به کشتی باده در افکن ای ساقی/که گفتهاند نکویی کن و در آب انداز».
در فرهنگ عامه و ادبیات شفاهی کمک به دیگران به امید عوض و تلافی «هنر» به معنای کار برجسته و نمایان، به شمار نمیرود: احسان هنری نیست به امید تلافی/نیکی به کسی کن که به کار تو نیاید.
بیتوجهی شعرا و نویسندگان ایرانی به همکاریهایی همچون «بُنِه» (تعاونی سنتی تولید کشاورزی در ایران) و «واره»
و مانند آنها که بعداً به آنها اشاره خواهیم کرد، از اینجا ناشی میشود که در جامعه و فرهنگ ایرانی همکاری برای بهرهمندی از فواید همکاری، تعاون به معنای واقعی به شمار نمیآمده است. در حالیکه آرزوی بزرگ علمای اقتصادی ـ اجتماعی
در غرب مانند رابرت اوون، شارل فوریه، کابد، لویی بلان، لورو و برخی دیگر غالباً ایجاد روحیه و فرهنگ کار دسته جمعی و سازماندهی آن در تعاونیها و اجتماعات تعاونی با محور اصلی خودیاری بوده است.
با وجود عادی و پیشپا افتاده بودن دو نوع جوهریِ تعاون از انواع تعاون همچون «خودیاری» و «همیاری»، در ادبیات رسمی و همچنین ادبیات شفاهی، رد پاهایی از آنها مشاهده میشود. چیزی که هست تکیه اصلی همانگونه که اشاره شد، بر «دگریاری» یعنی کمک بلاعوض و یکسویه بوده است. در
شاهنامه فردوسی که شامل اسنادی بینظیر دربارۀ فرهنگ ایرانی است، به یکی از انواع تعاون در میان دختران
ریسنده اشاره دارد که در طبقهبندیهای امروزی از انواع تعاون و همکاری در ایران «گروه خودیار مفروز» نامیده میشود.
البته در این مورد خاص و مصرع اول بیتی از داستان دختران ریسنده که میگوید: «برآمیختندی خورشها به هم»، نمک دگریاری همترازانه نیز به آن افزوده میشود.
گروههای «خودیار مفروز» و گروههای «همیار همگرا» ی ریسنده، تا همین اواخر در شهرهای ایران همچون
خراسان و
یزد و
تفت وجود داشته که به آن «چرخریسان» میگفتهاند. همچنین پشمریسی دختران با دوک در میان دختران
عشایر و از آن جمله دختران عشایر
سیرجان و
بافت و
بردسیر رایج بوده است.
مهمترین کارکرد گروههای «خودیار مفروز» تبدیل کاری یکنواخت و خستهکننده به کاری پر شور و نشاط بوده است
یعنی همان نظریهای که قرنها بعد به نام نظریه «کار دلانگیز» (کار جذاب) از جانب شارل فوریه ارائه شده است.
کارکرد دیگر گروههای «خودیار» پیش بردن کارهای بسیار دشوار به مدد نیروی گروهی و دستهجمعی بوده است که آن را در روانشناسی اجتماعی نظریه «سهولت اجتماعی» نامیدهاند.
آنچه که در ادبیات فارسی گاه با کلمه «اتفاق» بیان شده است، «آری به اتفاق جهان میتوان گرفت...»،
یا «مورچگان را چو بود اتفاق/ شیر ژیان را بدرانند پوست»
و یا «دو دوست با هم اگر یکدلند در همه کار/ هزار طعنه دشمن به نیم جو نخرند» (
ابن یمین )،
به شکل سلبی آن در دستهای دیگر از
ضربالمثلها و اشعار ایرانی بازتاب یافته است که مشهورترین آنها ضربالمثل ایرانی «یکدست صدا ندارد» است.
مولوی گوید: «هیچ بانگ کف زدن آید به در/ از یکی دستِ تو بی دستِ دگر».
ملکالشعرا بهار نیز گوید: «گویند آواز برنخاست زدستی/آری در این سخن به خردی منگر؛ زان دو یکی را اگر ببندی بر پشت/ مرد به یک دست عاجز آید و مضطر».
در ضربالمثلهای خراسانی میگویند: «قربان دست بسیار/ چه در خوردن چه در کار». این ضربالمثل از معدود ضربالمثلهایی است که به شکل آشکار از «خودیاری مشاع» سخن میگوید؛ گاه نیز در اشعار محلی به برخی یاریگریها در جامعه ایرانی اشاره شده است: «بعدِ از دِرُوا، بِرای خرمن کوفتن/ یِی آدمی لازم داشتُم، یی وَرزو» (پس از درو برای خرمن کوبیدن، یک یاور (کمکی) لازم داشتم و یک گاو کار) «گُفتُم مِکُنُم گُو به گُو، آدم به آدم/یا همراه دایی نَرصُالله یا عام خِرسو» (گفتم
گاو به گاو و آدم به آدم میکنم/یا همراه دایی نصرالله و یا با عموخسرو).
«گاو به گاو» و «آدم به آدم» دو راه و رسم همیاری در روستاهای ایران برای مبادله تأخیری نیروی کار و نیروی چهارپایان است.
امروزه اهمیت
مبادله در علوم اجتماعی، در نظریه نسبتاً متأخر «مبادله» مورد توجه جامعهشناسان و مردمشناسان و روانشناسان قرار گرفته است. بخشی از کار اقتصاددانان بررسی مبادله اموال کمیاب و بخشی از کار مردمشناسان توصیف تشریفات و آداب مبادله در میان اقوام گوناگون است.
این جمله مشهور لوی ـ استراوس که «مبادله از کالایِ مبادله شده مهمتر است»، گویای نقش اجتماعی مبادله است.
یک ضربالمثـل لکـی ـ لری (خرمآبادی) میگوید: «دنیا گاٰکِلْمَه است»، یعنی جهان سراسر مبادله است
و این سخن شبیه نظرات مردمشناسان و جامعـهشناسان مکتب مبادلـه است. لوی ـ استراوس بر این باور است که مبادبه کالاها و خدمات که موضوع مطالعه اقتصادی است، با مبادله پیامها که موضوع مطالعه زبانشناسی است و مبادله زنها که موضوع
خویشاوندی و
ازدواج است، در تحلیل قواعد «بازی اجتماعی» نقشی اساسی دارد.
گفتنی است که بخش اعظمی از کارهای تولیدی در جامعه سنتی ما از طریق «همیاری» (مبادله تأخیری) و در سایه اعتماد متقابل همیاران،
به پیش میرفته است. یعنی مبادله تأخیری
آب و
زمین و نیروی کار آدمی و نیروی دام و شیر و جز آن، در اموری نظیر بیل زدن تاکستانها، میوهچینی، نشای
برنج و
سبزیجات ، بذرافشانی، خرمنکوبی و مبادله نیروی شخم (گاو کار و
اسب و
الاغ ) و
آبیاری وکشتکاری و
دامداری جاری بوده است
واره، سراسر اثرها).
در دهههای اخیر همیاری (مبادله تأخیری) و ویژگیهای ذاتی و پیامدهای آن از زاویهای جدید مورد توجه صاحبنظران نظریه «سرمایه اجتماعی» قرار گرفته است. سرمایه اجتماعی همچون سرمایه فیزیکی و سرمایه انسانی به ویژگیهای سازمان اجتماعی مانند شبکهها، هنجارها و اعتماد اشاره دارد که هماهنگی و همکاری برای کسب سود متقابل را تسهیل میکند. سرمایه اجتماعی سود سرمایهگذاری در زمینه سرمایه فیزیکی و سرمایه انسانی را افزایش میدهد.
پاتنام میگوید: مشارکت مدنی، تجسم همکاریهای موفقیتآمیز گذشته هستند که میتواند همچـون الگویی فرهنگـی، برای همکاریهای آتـی عمل کنـد.
با وجود اهمیت بسیار همیاری در زندگی اقتصادی و اجتماعی ایران، تکیه و ارزشگذاری اصلی بر تعاون به عنوان هدفی غایی و نه ابزاری، در فرهنگ ایرانی مطرح است. کمک کردن به خاطر کمک کردن و نوعدوستی و نوعپروری است. تجلی بارز این شیوۀ اندیشه را در سخن سعدی «بنیآدم...» میتوان یافت؛ دیدگاهی که از همه قومگراییها و منافع اقتصادی و تعصبات مرسوم فراتر رفته و گوهر و جوهرۀ مشترک آدمیان را مطمح نظر قرار میدهد.
نظرگاه دیگری که در چند دهه گذشته به تعاون (همکاری، یاریگری) و مسائل آن پرتوی تازه تابانیده و اهمیت آن را فراروی اندیشهورزان علوم اجتماعی قرار داده، توجه روزافزون نظریهپردازان توسعه به مسئله مشارکت و توسعه مشارکتی است.
سازمان فائو ،
سازمان یونسکو و
بانک جهانی و دیگر مؤسسات
سازمان ملل ، پس از شکستهای پی در پی نظریه نوسازی در عمل، و ناکامیهای کشورهای توسعهنیافته، رویکرد دوبارهای به خودیاریهای سنتی و مشارکتهای مردمی داشتهاند.
آنچه که تاکنون اشاره شد، بیشتر بازتاب اندیشههای تعاونی خیرخواهانه و بشردوستانه در عرصه نظر بود؛ باید دید که در عرصه عمل و زندگی روزمرۀ ایرانیان و
مسلمانان ، این نظرات تا چه اندازه به عمل مبدل شده است. برای فهمِ دقیقتر این مسئله باید به سراغ زندگی تاریخی ایرانیان و مسلمانان در شهرها و روستاها و قبایل و عشایر
ایران رفت. متأسفانه به سبب معمول و رایج و عادی بودن همکاری و
تعاون در میان بشر و از آن جمله مسلمانان و ایرانیان و بیتوجهی مورخان و تا اندازۀ بسیاری شعرا و نویسندگان به زندگی روزمره و عامه مردم، اطلاعات نسبتاً اندکی در این باره در منابع کتبی وجود دارد. اما کار مردمشناسان در یک سدۀ اخیر در ایران و کشورهای مسلمان شاید بتواند تصویر دقیقتر و روشنتری از کم و کیف رفتارهای تعاونی و مشارکت مردمی به دست دهد.
برپایه برخی اسنادِ بر جای مانده، بازتاب زندگی تعاونی با محور اصلی «خودیاری» و «همیاری»، همچنین سازمانهای سنتی با محور اصلی «دگریاری ناهمترازانه» در میان اصناف شهری را در ایران و جامعههای دیگر اسلامی در
موقوف
نامهها و سازمانهای
وقفی میتوان مشاهده کرد. کارهای میدانی مردمشناسی در ایران نیز گواه وجود سازمانهای تعاونی سنتی با محور اصلی «خودیاری» و «همیاری» میباشند. دربارۀ سازمانهای
وقفی و
موقوفات، خوشبختانه اسناد و
وقف
نامههای فراوانی در دست است که نشاندهندۀ عمق خیرخواهی و نیکوکاری ایرانیان و سایر مسلمانان در این زمینه است.
در شهرهای اسلامی، نظام انجمنهای صنفی تمامی جمعیتی را که در زمینههای اقتصادی، تولید، توزیع و خدمات فعالیت میکردند، دربر میگرفت. کارکنان عالیرتبه دولت، افسران ارتش و دانشمندان
علوم دینی از آن مستثنا بودند و همه جمعیت شهرنشین بر حسب حرفه و شغل خود،
انجمنهای صنفی تشکیل میدادند. در میان این جمعیتها، نهتنها پیشهوران و کسبه، بلکه خوانندگان، دلالان، فروشندگان به مزایده، موسیقیدانان، نقالان، مکاریها، قایقرانان و کسانی هم که به کارهای طربانگیز روزانه اشتغال داشتند، جای داشتند.
نظام انجمنهای صنفی صاحبان کارخانههای
نشاسته ،
دباغخانهها ، رنگرزیها و کارگاههای
گوگرددار را نیز گرد هم میآورد. این صنایع کماهمیت و صنایع دیگری از این نوع هرگز در
بازارها جایی نداشتند و به سبب بوی بد کالاهای تولیدی خود، در حومه فعالیت میکردند.
این انجمنهای صنفی، خلقالساعه نبودهاند و ریشه در شهرهای پیش از
اسلام داشتهاند. در کشورهای اسلامی، اصناف افزون بر تعلیم شاگرد برای مشاغل گوناگون اهل هر صنف، کتابهایی نیز دربارۀ حرفه خود تألیف میکردند. همچنین اطلاعرسانی از راه مکاتبات هم میان افراد یک صنف وجود داشته است.
سازمانهای صنفی در کشورهای اسلامی، معمولاً خسارات وارده بر هر یک از اعضای خود را در موارد گوناگون جبران، و امنیت شغلی آنانرا حتیالامکان تأمین میکردند. همکاری میان افراد یک پیشه تا بدانجا میرسید که اگر یک تن از آنها نیازمند میگردید، بازار را منحصراً برای او رها میکردند.
در جوامع اسلامی، اصناف تأمین مخارج
ازدواج همکاران خود را نیز برعهده میگرفتهاند.
جاحظ مینویسد: هرگاه یکی از صاحبان حرفه میخواست ازدواج کند و چیزی برای این کار نداشت، همکارانش یک یا دو روز بازار را اختصاصاً برای کسب او رها میکردند تا به تنهایی به فروش بپردازد و از درآمد کارش رفع نیاز کند.
شواهد موجود نشان میدهد که ایرانیان و زردشتیان پیش از اسلام
اهتمام بسیاری به امور
وقف (ه م) داشتهاند.
در ایران باستان راههایی به صورت
وقف مال برای کارهای عامالمنفعه و کمک به دیگران وجود داشته است. گاه چنین بود که فرزندان بخشی از مال رسیده به خود را به نام
پدر و یا
مادر و یا هر درگـذشته دیگر برای انجام کارهای
سود ـ رسان به مردم، «بند» میآوردند. تا همواره در راهی که خواسته بودند، به کار گیرند».
این کار را در فرهنگ ایران «بند» و یا «ایستاندن مال» میخواندند که پس از اسلام به نام
وقف پایدار ماند.
هنوز هم، هموطنان زردشتی ما به شیوههایی که صورت تعاون
وقف دارد، عمل میکنند. برای مثال در مریاباد یزد پیرانگاهی موسوم به «پیر کوشک» یا «کوشکی سوز» است با سنگنوشتهای به این مضمون: «هو، به نام یزدان آمرزشگر، در فرخنده روزگار خسرو دادگار... شت
مظفرالدین شاه قاجار که سلطان دخت انوشهروان، اسفندیار و بهمن برای آبادی این خجسته جای و آرامش هم کیشان خویش که به دیدارش آمدورفت مینمایند.... این
چاه و باغچه را به کوشش خویش آراسته و انجام داد».
نمونههای دیگری از این گونه
وقف
نامهها در پیرسبز (چَک چَکو) نیز گزارش شده است.
در زیارتگاه زردشتی «بونوپرس» (بانوپارس)
وقف
نامهای منقور در
سنگ ، دربارۀ غرس و
وقف یک چنار نشان میدهد که شمول
وقف بر کارهای خیر بسیار متنوعی بوده است.
در جامعه اسلامی ایران، همه زمینهای
کشاورزی و اغلب منابع آبی و تأسیسات اقتصادی و حیاتی، در طول تاریخ دائماً در زمرۀ اموال
وقفی درمیآمدند و به دلایل مختلف تصرف، و از
وقف خارج و
غصب میشدند.
میتوان گفت که ۲۰ تا ۹۰٪ از اراضی پراکنده در اکثر استانها و شهرستانهای ایران
وقفی هستند.
مواردی در تعاون وجود دارد که در فرهنگ اسلامی از کارهای خیر تلقی میشود، از جمله اینکه در معالجه بیماران میتوان به نوعی «
تلقین درمانی» یا «هنر درمانیِ» تعاونی اشاره کرد. مثلاً در
لبنان موقوفهای است که از عواید آن به دو نفر مبالغی دستمزد میپردازند تا هر روزه در
بیمارستانها بر بالین بیماران حاضر شوند و با هم نجوا کنند، به طوری که مریض صدای آن دو را بشنود. آنها چنین جملاتی را با هم رد و بدل میکنند: میبینیم که از روز گذشته خیلی بهتر است، چشمانش را ببین! قیافهاش را نگاه کن. بیمار با شنیدن این گونه جملات به او تلقین میشود که بیماری وی رو به بهبود است.
در بیمارستان منصوری «سلطان قلاوون» در
قاهره ، گروه نمایشی مخصوصی بود که با اجرای نمایشهای کمدی، بیماران را میخنداندند. خوانندگانی هم بودند که در نیمههای شب به بالای گلدستههای
مسجد بیمارستان میرفتند و سرودهای مذهبی و ترانههایی با صدای خوش میخواندند تا بیمارانی که شب را از شدت درد بیدار مانده بودند، با شنیدن آواز خوش اعصابشان آرام گیرد و نشاط روحی خود را بازیابند.
در۴ دهه اخیر در نتیجه پژوهشهای نویسندگان علوم اجتماعی، بهویژه مردمشناسی ایران، اطلاعات دربارۀ گروهها و سازمانهای تعاونی سنتی روستایی و عشایری بسیار بیشتر از نظامات تعاونی در شهرها و در میان اصناف و طبقات مختلف شهری شده است.
اولین حرکت ارزنده در این زمینه کشف بُنه (تعاونیهای سنتی تولید کشاورزی در برخی مناطق ایران بوده است
بوده است. به دنبال معرفی
بنه در جنوب
تهران و برخی مناطق دیگر ایران، پژوهشگران بسیاری به معرفی بنه با نام و نوع دیگر در مناطق کشف ناشده در قبل، پرداختند.
اکنون در اثر تحقیقات گسترده در ایران دانسته شده که از نظرگاههای گوناگون بیش از ۲۰ نوع بنه در مناطق مختلف ایران وجود داشته است.
برای فهم عظمت و تأثیر بنهها در اقتصاد کشاورزی ایران، باید گفت به صورت برآورد، تا مقطع ۱۳۲۰ش و با جمعیت تا ۱۴ میلیون نفر در آن مقطع، حداقل یک میلیون کشاورز ایرانی در این تعاونیهای تولید کشاورزی عضویت داشتهاند.
افزون بر بنه باید به نظامات تعاونی در زمینه
آب و
آبیاری هم اشاره کرد.
علاوه بر گروهها و سازمانهای تعاونی سنتی در زمینه آبیاری و
کشاورزی ، باید به تعاونیهای سنتی
دامداری نیز اشاره کنیم که گستردهترین آنها تعاونی سنتی و کهنزنانه «واره»، با تخمین دو میلیون عضو در۴۰۰ هزار واحد تعاونی کوچک و مستقل از هم در ۱۳۳۵ش بوده است.
واره بجز ایران در برخی مناطق
تاجیکستان ،
افغانستان و
جمهوری آذربایجان نیز وجود داشته است.
اعمال مشارکتی زنان ایرانی تنها به واره ختم نمیشده است و گروهها و سازمانهای یاریگر زنان در حوزهها و زمینههای دیگر نیز مانند نشای دسته جمعی برنج در استانهای شمالی و فراوری میوههای باغی و
ریسندگی و
بافندگی و غیره، فعالیت و مشارکت داشتهاند.
در پایان به صورت فشرده باید اشاره کرد که سازمانهای تعاونی سنتی ایران به «بنه» و «واره» محدود نمیشوند، بلکه اشکال سازماندهی شده و ساخت یافته و کارآمد دیگر نیز در زمینه دامداری وجود داشته و هماکنون نیز بقایای آن موجود است که از آن جملهاند: تعاونیهای دامداران رمهگردان غیرعشایری با
نامهای «مختابادی» در
خراسان ،
«بلوک» و «ورهمکاری» در پشت بسطام
شاهرود ،
نظامهای کردی و گالشی در میان گاوداران استانهای شمالی ایران،
سازمانهای تعاونی گاومیشداری
و «مال» با نامهای گوناگون و به عنوان کوچکترین واحد تعاونی سنتی عشایری.
امروزه برخی از روشنفکران ایرانی، به تبعیت از لمتن،
و لمتن نیز به تبع از موریس هالبواکس
که کشاورزان اروپایی را تکرو میدانست و به پیروی از کارل مارکس که کشاورزان فرانسوی را در عصر
ناپلئون بناپارت بهدرستی فردگرا میدانست،
به خطا ایرانیان و به ویژه کشاورزان ایرانی را تکرو و فردگرا میشناسند.
تشکیل اولین شرکتهای تعاونی به «نهضت تعاون» پس از
انقلاب صنعتی بازمیگردد که «تعاون» را به شکل «قانونمند» و «نظاممند» درآورد.
اولین شرکت تعاونـی در راستـای این نهضت با نـام «جامعه پیشروان راچدیل» در ۱۸۴۴م در شهر راچدیل
انگلستان تشکیل شد که خیلی زود از میـان رفت.
با تشکیل اتحادیه بینالمللی تعاون در ۱۸۹۵م که با حضور نمایندگان کشورهای مختلف در
لندن صورت گرفت، و تصویب اساسنامه این اتحادیه، «تعاون»، حمایت بینالمللی یافت. اتحادیه بینالمللی تعاون در ۱۹۶۶م کنگرهای در
وین تشکیل داد و اصول عمدۀ تعاون را در قالب ۴ اصل تدوین کرد.
در
ایران نیز با استناد به موادی از قانون تجارت مصوب سالهای ۱۳۰۳ و۱۳۱۳ش مفهوم تعاون به معنای جدید آن، با به رسمیت شناختن تعاونیهای تولید و مصرف، به ظهور رسید. در ۱۳۱۴ش نیز نخستین شرکت تعاونی ایران در منطقه داوودآباد
گرمسار تشکیل شد.
در ۱۳۳۲ش اولین قانون تعاونی ایران با الهام گرفتن از قوانین دیگر کشورها تهیه شد
و در ۱۳۳۴ش به تصویب
مجلس رسید. در ۱۳۴۱ش بر اساس تبصرۀ ۲ مادۀ ۱۶۵ قانون اصلاحات ارضی، کشاورزانی که زمین دریافت میداشتند، مکلف شدند، قبلاً به عضویت شرکت تعاونی روستایی درآیند که در نتیجه، در مدت زمان اندکی، شمار تعاونیهای کشور به حدود ۸ هزار واحد رسید.
«قانون شرکتهای تعاونی» در تاریخ ۵/۳/۱۳۵۰ش در قالب ۱۴۹ ماده به تصویب رسید
.
تشکیل شرکتهای مختلف تعاون روستایی، سازمان مرکزی تعاون روستایی ایران، وزارت تعاون و امور روستاها (اسفند ۱۳۴۹) که پیش از تصویب قانون اخیر صورت گرفت، بر اعتبار تعاونیها در ایران افزود.
شمار شرکتهای تعاونی از دو شرکت در ۱۳۲۰ش به حدود ۶ هزار شرکت در ۱۳۵۶ش رسید که این افزایش نتیجه حمایتهای اقتصادی و قانونی از این نوع فعالیت بود.
برطبق اصل ۴۴
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بخش تعاونی از بخشهای سه گانه نظام اقتصادی کشور است و با توجه به مفهوم تعاونی و به منظور اجرایی کردن مفاد اصول آن، «قانون بخش تعاونی اقتصاد جمهوری اسلامی ایران» در ۱۳۷۰ش در قالب ۷۱ ماده و ۵۰ تبصره به تصویب رسید که تشکیل وزارت تعاون نیز براساس مادۀ ۶۵ همین قانون و تبصرۀ آن صورت گرفت.
(۱) آگبرن، ویلیام و مایرنیمکُف، زمینه جامعهشناسی، ترجمه امیرحسین آریانپور، تهران، ۱۳۴۸ش.
(۲) ابن منظور، لسان.
(۳) ابوسعید احمد بن سلمان، مقدمهای بر فرهنگ
وقف، تهران، ۱۳۵۸ش.
(۴) افراخته، حسن، «قرقداری و تحولات آن در ساحل جنوبی تالاب انزلی»، گیلان
نامه، به کوشش م جکتاجی، رشت، ۱۳۷۴ش، ج ۴.
(۵) افشار، ایرج، یادگارهای یزد، تهران، ۱۳۷۴ش.
(۶) ایبیش، یوسف، «انجمنهای صنفی و حرفهها»، پیام یونسکو، ۱۳۵۶ش، شم ۹۷.
(۷) ایزدپناه، حمید، داستانها و زبانزدهای لُری، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۸) بارانی، حسین، بررسی مبانی و فرهنگ مرتعداری در بین گلهداران البرز شرقی، تهران، ۱۳۸۲ش.
(۹) باطنی، محمدرضا، زبان و تفکر، تهران، ۱۳۵۴ش.
(۱۰) بیهقی، حسینعلی، «گاومیشداری در روستای لچهگوراب»، مجموعه مقالات سمینار جغرافیایی، مشهد، ۱۳۶۵ش، ج ۳.
(۱۱) پاپلییزدی، محمدحسین، «مختاباد (اوج مشارکت در دامداری سنتی)»، تحقیقات جغرافیایی، مشهد، ۱۳۷۷ش، شم ۵۱.
(۱۲) پاتنام، رابرت، «جامعه برخوردار، سرمایه اجتماعی و زندگی عمومی»، سرمایه اجتماعی، ترجمه افشین خاکباز و حسن پویان، تهران، ۱۳۸۴ش.
(۱۳) پورکریم، هوشنگ، «دهکدۀ سما»، هنر و مردم، تهران، ۱۳۴۹ش، شم ۹۸.
(۱۴) تاجالعروس؛ توسلی، غلامعباس، نظریههای جامعهشناسی، تهران، ۱۳۶۹ش؛
(۱۵) جاحظ، عمرو، رسائل، به کوشش عبدالسلام محمدهارون، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۱م.
(۱۶) جنیـدی، فریدون، حقوق بشـر در جهان امروز و حقوق جهان در ایران باستان، تهران، ۱۳۸۴ش.
(۱۷) حافظ، دیوان، به کوشش محمدرضا جلالینائینی و نورانی وصال، تهران، ۱۳۷۲ش.
(۱۸) خدایار محبی، منوچهر، تعاون در اسلام و ادیان مختلف و جامعه صنعتی، تهران، ۱۳۴۹ش.
(۱۹) دهخدا، علیاکبر، امثال و حکم، تهران، ۱۳۵۲ش.
(۲۰) رفیعفر، جلالالدین، سنگنگارههای ارسباران، تهران، ۱۳۸۴ش.
(۲۱) روسک، جوزف و رولند وارن، مقدمهای بر جامعهشناسی، ترجمه بهروز نبوی و احمد کریمی، تهران، ۱۳۵۵ش.
(۲۲) روکس بروف، ایان، نظریههای توسعه نیافتگی، ترجمه علی هاشمی گیلانی، تهران، ۱۳۶۹ش.
(۲۳) زایونگ، ربرت، روانشناسی اجتماعی تجربی، ترجمه محمود ایروانی، تهران، ۱۳۶۸ش.
(۲۴) ژید، شارل و شارل ریست، تاریخ عقاید اقتصادی، ترجمه کریم سنجابی، تهران، ۱۳۷۰ش.
(۲۵) ساروخانی، باقر، دائرة المعارف علوم اجتماعی، تهران، ۱۳۷۰ش.
(۲۶) سعدی، گلستان، به کوشش خلیل خطیب رهبر، تهران، صفیعلیشاه.
(۲۷) سلیم، غلامرضا، تعاون در متون ادبیات فارسی، تهران، ۱۳۴۷ش.
(۲۸) شیخلی، صباح ابراهیم سعید، اصناف در عصر عباسی، ترجمه هادی عالمزاده، تهران، نشر دانشگاهی.
(۲۹) صفینژاد، جواد، اسناد بنه (اسناد بنههای شهر ری)، تهران، ۱۳۵۶ش.
(۳۰) صفینژاد، جواد، نظامهای آبیاری سنتی در ایران، تهران، ۱۳۵۹ش.
(۳۱) طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ترجمه فارسی، قم، ۱۳۶۴ش.
(۳۲) طباطبایی اردکانی، محمود، فرهنگ عامه اردکان، تهران، ۱۳۸۱ش.
(۳۳) طبرسی، فضل، جوامع الجامع، ترجمه اکبر غفوری و دیگران، مشهد، ۱۳۷۷ش.
(۳۴) غفوری روزبهانی، ناصر، «نقش
وقف در توسعه اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی کشور»، میراث جاویدان، تهران، ۱۳۷۷ش، س ۶، شم ۱.
(۳۵) فخرالدین اسعد گرگانی، ویس و رامین، به کوشش مجتبی مینوی، تهران، ۱۳۳۸ش.
(۳۶) فردوسی، شاهنامه، به کوشش مهدی قریب و محمدعلی بهبودی، تهران، ۱۳۷۴ش.
(۳۷) فرهادی، مرتضی، «آدمیگری و یاریگری: واقعیتها، ضرورتها و پیشینه یاریگری»، فصلنامه علوم اجتماعی، تهران، ۱۳۸۱ش، شم ۱۵-۱۶.
(۳۸) فرهادی، مرتضی، «انواع خودیاری و گونه آمیزیهای آن»، رشد آموزش علوم اجتماعی، تهران، ۱۳۶۹ش، شم ۵.
(۳۹) فرهادی، مرتضی، «بنهشناسی: پیشینه پژوهشی و نقد آراء در چگونگی پیدایش بنه»، فصلنامه علوم اجتماعی، تهران، ۱۳۷۱-۱۳۷۲ش، شم ۳ و ۴.
(۴۰) فرهادی، مرتضی، «فرهنگ یاری در آبیاری»، ماهنامه جهاد، تهران، ۱۳۶۶ش، شم۹۷-۹۸.
(۴۱) فرهادی، مرتضی، فرهنگ یاریگری در ایران، تهران، ۱۳۷۳ش.
(۴۲) فرهادی، مرتضی، «فضای مفهومی مشارکت»، فصلنامه علوم اجتماعی، تهران، ۱۳۸۱ش، شم ۱۹.
(۴۳) فرهادی، مرتضی، «مال، سازمان تعاونی تولید سنتی عشایر ایران»، فصلنامه عشایری ذخایر انقلاب، تهران، ۱۳۷۹ش، س ۳، شم ۲-۳.
(۴۴) فرهادی، مرتضی، موزههایی در باد، تهران، ۱۳۷۷ش.
(۴۵) فرهادی، مرتضی، «نقد آراء در تعریفها و نظریهها در گونهشناسی مفهوم یاریگری»،
نامه انسانشناسی، ۱۳۸۱ش، شم ۱.
(۴۶) فرهادی، مرتضی، «نگاهی به مشارکت زنان ایرانی با محور اصلی همیاری»، زن و فرهنگ، به کوشش محمد میرشکرایی و علیرضا حسنزاده، تهران، ۱۳۸۲ش.
(۴۷) فرهادی، مرتضی، واره، نوعی تعاونی سنتی کهن و زنانه در ایران، تهران، ۱۳۸۰ش.
(۴۸) قرآن کریم.
(۴۹) کلباسی، ایران، گویش کردی مهاباد، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۵۰) کندراتف، «واژهها و آتشسوزیها»، ترجمه ابوالحسن نجفی، مجله زبانشناسی، تهران، ۱۳۶۳ش، س ۱، شم ۱.
(۵۱) کیا، م، مردمشناسی اقتصادی، تهران، ۱۳۵۴ش.
(۵۲) گولد، جولیوس و ویلیام ل کولب، فرهنگ علوم اجتماعی، ترجمه باقر پرهام و دیگران، تهران، ۱۳۷۶ش.
(۵۳) لغت
نامه دهخدا.
(۵۴) لمتن، ا کس، مالک و زارع در ایران، ترجمه منوچهر امیری، تهران، ۱۳۴۵ش.
(۵۵) محمودی، کریم، دیوان، تهران، ۱۳۴۹ش.
(۵۶) مندراس، هانری و ژرژ گورویچ، مبانی جامعهشناسی، ترجمه باقر پرهام، تهران، ۱۳۶۹ش.
(۵۷) موسوی، احمد، «دارالعبادۀ یزد و سنت دیرپای
وقف»، میراث جاویدان، تهران، ۱۳۷۷ش، س ۶، شم ۳-۴.
(۵۸) هالبواکس، موریس، طرح روانشناسی طبقات اجتماعی، ترجمه علی محمد کاردان، تهران، ۱۳۵۷ش.
(۵۹) یادداشتهای مؤلف.
(۶۰) تاریخچه شرکتهای تعاون در ایران، اقتصاد ایران، تهران، ۱۳۸۵ش، شم ۸۷.
(۶۱) دایرة المعارف فارسی.
(۶۲) عرفانی، محمود، حقوق تجارت، تهران، ۱۳۸۱ش.
(۶۳) قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران.
(۶۴) مجموعه قوانین و مقررات تعاونی، بهکوشش محمدحسین مستعانی، تهران، ۱۳۸۳ش.
(۶۵) مجموعهکامل قوانین و مقررات حقوقی، به کوشش محمدرضا خسروی، تهران، ۱۳۸۴ش.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «تعاون»، ج۱۵، شماره۵۹۷۷.