تدوین حدیث در زمان ائمه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شیعیان منع از تدوین
حدیث را به هیچ انگاشتند و به تبعیت از
ائمه خود، نوشتن حدیث را رونق بخشیدند. بسیاری از کتابهایی که توسط شیعیان به نگارش در آمده است، در طول
زمان از بین رفته و جز نامی از آنها باقی نمانده است ولی بسیاری از مطالب آن کتب به کتابهای باقیمانده
شیعه، انتقال پیدا کرده است.
اکنون به ذکر کتب اولیه
شیعه، که معمولا از بین رفتهاند و مؤلفان آنها میپردازیم و در ادامه،
اصول اربعمائه را بیشتر خواهیم شناخت.
۱. ابو رافع
غلام آزاد شده
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و محب خالص
امام علی (علیهالسّلام)، جزء اولین نویسندگان اسلامی است.
نجاشی در کتاب فهرس مصنفی الشیعه از کتاب او با نام «
کتاب السنن و الاحکام و القضایا» نام میبرد که مشتمل بر کتب
صلاه و
صیام و
حج و
زکاه و قضایا بوده است.
۲.
سلمان فارسی:
ابن شهر آشوب او را اولین مؤلف شیعه بعد از امام علی (علیهالسّلام) میداند.
۳.
عبدالله بن عباس:
مفسر و
محدث و
فقیه و شاگرد امام علی (علیهالسّلام) است. او همراه خود الواحی داشت که احادیث پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را که از اصحاب میشنید، روی آن مینوشت
و در هنگام
مرگ خود به اندازه یک بار
شتر کتاب داشت.
۴.
جابر بن عبدالله انصاری: او کتابی داشته است که به نام صحیفه جابر مشهور بوده است
اهل سنت از صحیفه او یاد کرده و احادیثی از آن نقل میکنند او کلاس حدیث هم داشت و تا زمان
امام باقر (علیهالسّلام) هم زنده بود.
۵.
عبیدالله بن ابی رافع: کاتب امام علی (علیهالسّلام) است و کتابی با نام «قضایا امیر المؤمنین» داشته است. کتاب دیگر او «تمسیه من شهد مع علی حروبه» است که نسخه آن به دست آمده و در آینده به چاپ خواهد رسید.
۶ و ۷. علی بن ابی رافع و
اصبغ بن نباته۸.
سلیم بن قیس: او از یاران امام علی (علیهالسّلام) بوده و تا زمان
امام سجاد (علیهالسّلام) هم زنده بوده است کتاب او را اولین کتاب شیعه شمردهاند
او در این کتاب
روایات پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را از طریق سلمان و
مقداد و
ابوذر و روایات امام علی (علیهالسّلام) را مستقیما نقل میکند.
علاوه بر
احادیث به وقایع تاریخی هم میپردازد و آنها را مفصلا شرح میدهد. بسیاری از روایات آن در کتب حدیثی شیعه مثل کافی، کتب
شیخ صدوق و... نقل شده است.
این کتاب احتمالا بعدا مورد دس و تحریف قرار گرفته است و بعضی موارد خلاف در آن راه پیدا کرده است. لذا متن فعلی کتاب سلیم بن قیس، متقن نیست مگر آن احادیثی که در کتب دیگر هم نقل شده باشد.
۹.
زید بن وهب: از اصحاب امام علی (علیهالسّلام) است و کتاب «خطب امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) علی المنابر» را نوشته است.
همچنین در ادامه میتوان از
حارث اعور،
حجر بن عدی،
محمد بن قیس و دیگران هم نام برد.
به
خلافت رسیدن
معاویه، آغاز دوران
ظلم و تعدی شدید به شیعیان بود. او در ۲۰ سال حکومت خود از هیچ اجحاف و زورگویی به شیعیان دریغ نکرد. آنها را کشت،
تبعید کرد، به
زندان انداخت و با
تهمت افتراء و یا با صله و بخشش، دهانشان را بست.
پس از او یزید روی کار آمد و فجایع عظیمی که به بار آورد که مهمترین آن،
قتل نواده رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و بهترین
مخلوق روی
زمین،
امام حسین (علیهالسّلام) بود.
این فجایع باعث شد که شیعه، مذهبی نهانی شود و به هیچ وجه امکان عرضه شدن به عموم مردم را نیابد. امام سجاد (علیهالسّلام) در این دوران سیاه، نزدیک به ۳۳ سال زندگی کرد. ولی امکان راهنمایی و هدایت مردم، به سختی برای ایشان مهیا میشد.
مردم
مدینه، حتی به عنوان یک عالم دینی و فردی از سلاله
رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز به سراغ ایشان نمیآمدند تا مسائل و
احکام شرعی خود را فراگیرند.
امام (علیهالسّلام) در این دوران تنهایی، با سلاح
دعا و
مناجات به روشن نمودن ظلمات حاکم بر جامعه میپرداخت. بدبخت مردمی که در کنار این خورشید جهانتاب زندگی میکردند ولی سؤالات و مشکلات خود را از کور سوی
علم دیگران حل میکردند.
سالهای پایان
عمر امام سجاد (علیهالسّلام)، آغاز دوران افول
بنی امیه بود.
از سال ۹۴ هجری که امام باقر (علیهالسّلام) بر مسند
امامت قرار گرفت تا سال ۱۴۸ هجری که مصادف با شهادت
امام صادق (علیهالسّلام) بود، دوران طلائی
حدیث، معارف، احکام و شکوفائی فرهنگ و تمدن شیعی بود و سالهای ۱۲۵ تا ۱۴۰ هجری دوران اوج آن بود. در مدت ۵۴ سال امامت این دو بزرگوار بنی امیه سقوط کرده و
بنی عباس جای آنان را گرفتند و چون در آغاز خلافت بودند امکان سختگیری نسبت به
ائمه (علیهمالسّلام) را نداشتند. علاوه بر این جامعه اسلامی هم که طعم آزادی از چنگال بنی امیه را چشیده بود به راحتی تحت یوغ دیکتاتوری بنی عباس قرار نمیگرفت. در طول این ۵۴ سال جمعا نه خلیفه روی کار آمدند که غیر از
هشام بن عبدالملک که نزدیک به بیست سال حکومت کرد ـ و
منصور دوانیقی ـ که ۱۲ سال آخر عمر امام صادق (علیهالسّلام) با حکومت او مصادف بود ـ بقیه خلفاء نزدیک به دو تا سه سال حکومت کردند. این زمان کم، موجب عدم تسلط آنان بر حکومت و در نتیجه آمادگی اجتماعی برای نشر معارف اسلامی بود.
۲ عوامل دیگر نیز به گسترش حدیث در زمان این دو امام بزگوار، کمک کرد:
۱. فرمان
عمر بن عبد العزیز مبنی بر تدوین حدیث، موجب شد تا نوشتن حدیث توسط شیعیان، از اختفا در آید و غیر شیعیان نیز به نوشتن حدیث و طبعا به یادگیری حدیث از ائمه (علیهمالسّلام) بپردازند.
۲. برخورد و متعامل فرهنگی با سایر تمدنها، موجب ارتباط علمی
مسلمانان با دیگران شد. این ارتباطات علمی، سؤالات جدیدی را مطرح میساخت که علمای رسمی و درباری و
فقه و حدیث حاکم بر جامعه، قادر به پاسخگویی بدانها نبود.
خدشههای پدید آمده در اذهان
علماء و
محدثین و حتی مردم عادی، باعث شد که همگی آنان، روی به سرچشمه زلال علم آورند و با مراجعه به این دو امام بزرگوار، عطش روحی و علمی خود را بر طرف سازند.
این عوامل در شکلگیری نهضت فرهنگی شیعه که در زمان امام باقر (علیهالسّلام) آغاز شده و در زمان امام صادق (علیهالسّلام) نضیح گرفت و به اوج خود رسید مؤثر بود.
یکی از دلایلی که
مذهب شیعه را با عنوان مذهب جعفری معرفی میکنند نیز همین نهضت فرهنگی به
رهبری این دو امام همام (علیهما السلام) بود.
شاگردان امام صادق (علیهالسّلام) را تا ۴۰۰۰ نفر شمردهاند
که با توجه به تاکید امام صادق (علیهالسّلام) بر نوشتن حدیث مسلما نیمی از این تعداد جزوه و نوشته و نوشته حدیثی داشتهاند.
بعضی از این افراد، شاگرد خاص و مورد عنایت ائمه (علیهمالسّلام) بودند که امام صادق (علیهالسّلام) در وصفشان فرموده است: احدی از شیعیان، موفق به زنده نگاه داشتن یاد ما و حفظ احادیث پدرم نشد مگر
زراره،
ابو بصیر،
محمد بن مسلم و
برید بن معاویه، آنان زنده باشند یا مرده، محبوبترین خلایق در نزد من هستند. اگر این عده نبودند احدی قادر به استنباط و شناخت
دین نمیگردید.
محمد بن مسلم گفته است: هیچ چیز در
ذهن من خلجان پیدا نکرد مگر آنکه از ابو جعفر باقر (علیهالسّلام) در مورد آن سؤال کردم و بدین وسیله از ۳۰ هزار مساله سؤال نمودم. پس از آن بر امام صادق (علیهالسّلام) وارد شده و از او نیز ۱۶ هزار حدیث فراگرفتم.
نکته قابل توجه این است که محمد بن مسلم ۴۶ هزار حدیث غیر مکرر شنیده است در حالی که مجموع احادیث
اهل سنت در صحاح سته آنان کمتر از ۱۵ هزار حدیث غیر مکرر است.
علاوه بر این، ائمه (علیهمالسّلام) فقط نقل حدیث نمیکردند و بلکه با نقل قواعد کلی، اصحاب خود را برای استنتاج و
فتوا آماده میکردند. به گونهای که بسیاری از قواعد اصولی همانند
برائت و
استصحاب و همچنین
عسر و
حرج،
اضطرار، فراغ و تجاوز... را همراه با توصیه به تحقیق و استنتاج به آنان آموزش میدادند.
این گونه آموزشها باعث میشد که اصحاب امام (علیهالسّلام) تنها
محدث و
راوی نباشند بلکه به آن درجه از علم برسند که امام (علیهالسّلام) در زمان حضور خود نیز آنها را به فتوا دادن ترغیب کند همانگونه که به
ابان بن تغلب فرموده است: در
مسجد مدینه بنشین و برای مردم فتوا بده
و یا بعضی اصحاب خود را به زراره،
محمد بن مسلم، ابو بصیر اسدی،
یونس بن عبد الرحمن و دیگران ارجاع دهد.
در زمان امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) و با ترویج و گسترش نوشتن حدیث و رواج آن حتی در بین اهل سنت، کتب زیادی نوشته شد.
کتب اولیه احادیث شیعه بسیار زیاد است از جمله آنها اصول اربعمائه است.
اصول اربعمائه، منابع اولیه کتب اصلی حدیثی ما، مثل
کافی، تهذیب و کتب
شیخ صدوق است.
همچنین در آن سالها کتابهای دیگری هم نوشته شد. کتاب مسائل علی بن جعفر که در زمان
امام کاظم (علیهالسّلام) نوشته شده است هم اکنون در دسترس است.
کتب
ابن ابی عمیر را تا ۹۴ کتاب نوشتهاند.
حسین بن سعید نیز ۳۰ کتاب داشته است و...
کتابهای
محاسن برقی،
قرب الاسناد حمیری و
بصائر الدرجات نیز از آن دوران است جوامع حدیثی شیعه با کافی آغاز میشود و با
من لایحضره الفقیه و تهذیب و استبصار ادامه مییابد.
همزمان با اوج گیری تدوین حدیث، احادیث موضوعه نیز رشد کرد. از زمان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
کذب در حدیث آغاز شده بود و حضرت در کلمات خود به شدت از این کار
نهی کرده بودند من کذب علی فلیتبوا مقعده من النار
شیعیان از ابتدا عرض حدیث بر ائمه (علیهمالسّلام) را آغاز کردند تا ائمه معصومین آنها را تایید کنند. سلیم بن قیس به امام علی (علیهالسّلام) عرض میکند که احادیثی را از شما و سلمان و ابوذر میشنوم که بر خلاف احادیثی است که در نزد مردمان است. آنگاه امام علی (علیهالسّلام) سخنانی درباره حدیث، راوی حدیث و فهم حدیث بیان میکند.
ابو حمزه ثمالی میگوید: صحیفهای از کلمات امام سجاد درباره
زهد به دستم رسید، آن را استنساخ کرده و سپس به امام سجاد (علیهالسّلام) عرضه داشتم حضرت آن را تایید کردند. در زمان امام صادق (علیهالسّلام) عرض حدیث بر ائمه رواج بیشتری مییابد.
مثلا کتاب
عبیدالله بن علی الحلبی بر امام (علیهالسّلام) عرضه میشود و امام (علیهالسّلام) آن را تایید میکنند.
همچنین کتاب «ظریف» که درباره دیات بوده است
حتی
اسماعیل بن فضل از امام صادق (علیهالسّلام) راجع به
متعه سؤال میکند، امام (علیهالسّلام) او را به
عبدالملک بن جریج ارجاع میدهند و او برای اسماعیل، احادیث را نقل میکند. با وجود اعتماد امام (علیهالسّلام) به عبدالملک، اسماعیل بن فضل نوشتههای خود را به امام (علیهالسّلام) عرضه میدارد و امام (علیهالسّلام) آنها را تایید میکند.
در زمان امام صادق (علیهالسّلام) عرض حدیث به اصحاب شاخص ایشان نیز آغاز شد. چنانچه
عمر بن اذنیه، احادیث منقول از امام صادق (علیهالسّلام) را بر زراره عرضه کرده است.
به وجود آمدن اصول اربعمائه در زمان امام صادق (علیهالسّلام) و استنساخ و تکثیر آن، باعث شد تا در زمان ائمه بعدی (علیهمالسّلام) عرض حدیث، بیشتر شود.
البته وجود
غلات و کسانی که در کتب اصحاب ائمه، احادیث موضوعه وارد میکردند نیز موجب این حرکت بود.
بدین جهت کتب و احادیث زیادی بر
امام رضا (علیهالسّلام) عرضه شد. فرد شاخص عرضه کننده،
یونس بن عبدالرحمان است. او احادیثی را که در
کوفه شنیده بود به امام رضا (علیهالسّلام) عرضه داشت و امام (علیهالسّلام) بعضی از آنها را رد کرد.
همچنین به همراه
ابن فضال، کتاب فرائض امام علی (علیهالسّلام) را عرضه داشتند و امام (علیهالسّلام) آن را تایید فرمودند
کتابی که همین شخص یعنی یونس بن عبد الرحمن در اعمال
روز و
شب نوشته شده بود به
امام جواد (علیهالسّلام) و
امام حسن عسکری (علیهالسّلام) عرضه شده است.
کتب بنو فضال ـ که واقفی
ثقه بودند ـ به امام عسکری (علیهالسّلام) عرضه شد و ایشان احادیث آن را تایید کرده و فرمودند: خذوا ما رووا ودعوا ما راوا.
همچنین کتاب
شلمغانی ـ که ابتدا از
وکلاء امام عسکری (علیهالسّلام) بود و سپس منحرف شد ـ را که در زمان استقامت خود نوشته بود به
وکیل امام زمان (علیهالسّلام) عرضه کردند و او آن را تایید کرد و قول امام عسکری (علیهالسّلام) را نقل کرد که: خذوا ما رووا ودعوا ما راوا.
تدوین حدیث؛
تدوین حدیث امامیه؛
تدوین حدیث مذاهب اسلامی؛
تاریخ منع تدوین حدیث.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «تدوین حدیث در زمان ائمه (علیهم السّلام)» تاریخ بازیابی۱۳۹۴/۱۲/۲۵.